به نظر آقاى شبسترى طرح مسئله رابطه ایمان و سیاست باید بدینشکل باشد که ما انسانها که سیاست هم مىورزیم، چگونه مىتوانیم ایمان بیاوریم و عمل صالح انجام دهیم، نه بر عکس، که حالت عکس آن به مسیحیت برمىگردد. بر این اساس، در تغییر به نظام مردمسالارى، بدعتى وجود ندارد و چیزى به نام مردمسالارى دینى وجود ندارد.
به نظر آقای ثقفی سکولاریسم تعریفی سیاسی دارد و با دموکراسی پیوندی وثیق مییابد. سکولاریسم در حد یک مکتب نیست؛ بلکه روشی در حوزه سیاست است. سکولاریسم در ایران از جنبش مشروطه آغاز میشود و در حال حاضر سه گرایش سیاسی سکولار در کشور وجود دارد.
هرچند اسلام اساسا در قالب یک جنبش سیاسى نمودار شد و تفکیک حیات سیاسى از حیات دینى در آن تصورناپذیر بود، اما سیاسىتر شدن اسلام در قرن بیستم واکنشى در مقابل گسترش ساخت دولت مطلقه در عصر پهلوى و رشد سکولاریسم بود . این دو عامل، شکاف و چندپارگى فرهنگى میان خردهفرهنگ اسلامى و خرده فرهنگ مدرن را تشدید کرد و کوشش براى استخراج نوعى نظام سیاسى، به عنوان جانشین نظام مستقر، از درون اسلام سرعتبیشترى یافت .
به نظر آقای جلال الدین فارسی آزادی واقعیتی است که مخصوص وجود انسان است و نوعی شدن و کیفیتی از بودن است که تنها در جایی معنا مییابد که امکان اسارت وجود داشته باشد. ایشان هشت نوع آزادی را در چهار محیط درونی، طبیعی، اجتماعی و بینالمللی برمیشمارد. تعریف آقای فارسی از آزادی به گونهای است که پارهای مفاهیم دیگر، همچون استقلال، را نیز دربرمیگیرد.
در شماره گذشته بازتاب اندیشه خلاصه سخنرانى آقاى آغاجرى در موضوع روحانیت آورده شد . در این شماره نیز گفتوگوى نشریه سپیده با مدیرمسئول سابق هفتهنامه آوا، آورده مىشود . آقاى ایزدى، که مهندس راه و ساختمان است و مطالعاتى نیز در زمینه تاریخ معاصر دارد، در مورد نظام آموزشى حوزههاى علمیه، رابطه آنها با دانشگاهها، روحانیت و القاب و عناوین آن، و آینده روحانیتبه اظهار نظر پرداخته است .
نویسنده مقاله که از طرفداران اندیشههای دکتر شریعتی است،بر آن است که تنها جریان فکریای که میتواند اسلام حقیقی را به توده مردم بشناساند، روشنفکری دینی است. وی هفت ویژگی اساسی برای روشنفکری دینی برمیشمارد: دگراندیشی؛ مسئولیت؛ میهندوستی؛ سیاست و دیانت را عین یکدیگر دانستن؛ ارتقای فرهنگی تودهها؛ شناساندن اسلام حقیقی و بدعتزدایی از آن؛ اعتقاد به مردمسالاری.