فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۱ تا ۶۰ مورد از کل ۵٬۲۹۶ مورد.
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
229 - 251
حوزههای تخصصی:
نظریه مسئولیت حمایت در سال 2005 در سند خروجی اجلاس سران سازمان ملل مورد تأیید قرار گرفت و در سال 2011 در قالب قطعنامه 1973 شورای امنیت مبنی مداخله نظامی در لیبی صادر شد. نظریه مسئولیت، حمایت حاکی از تعهد جامعه بین المللی به پایان دادن به بدترین اشکال خشونت و جنایت در بحران های انسانی و مخاصمات مسلحانه داخلی است. این مقاله با استفاده از روش کیفی تحلیل محتوا ضمن پرداختن به مداخله نظامی ناتو در لیبی در سال 2011 که منجر به حملات هوایی، ایجاد منطقه پرواز ممنوع و نهایتاً تغییر رژیم معمر قذافی شد، به نقد کاربست آن در لیبی می پردازد. مقاله در پاسخ به پرسش اصلی مبنی بر قانونی بودن مداخله نظامی ناتو در لیبی بر آن است که نشان دهد مداخله ناتو فاقد وجاهت قانونی و فراتر از مجوز شورای امنیت برای اعمال نظریه مسئولیت حمایت بوده است. یافته های مقاله نشان می دهد که هرچند نظریه سعی دارد شکاف بین تعهدات سابق دولت های عضو سازمان ملل تحت حقوق بشردوستانه بین المللی و حقوق بشر را با این واقعیت پر کند که جمعیت انسانی که با خطر نسل کشی، جنایت علیه بشریت، پاک سازی قومی و جنایت علیه بشریت مواجه است باید مورد حمایت قرار بگیرد، اما فرانسه، ایالات متحده و ناتو از قطعنامه 1973 در جهت اهداف سیاسی نظامی خود بهره برداری کرده اند و باعث توقف توسعه نظریه و بدبینی جامعه بین المللی نسبت به اهداف و نیات قدرت های جهانی در کاربرد نظریه و درنتیجه طرح رویکرد جدید مسئولیت حین حمایت شده اند.
تدوین برنامه درسی سالانه شاخص های مکتب شهید سلیمانی در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول، دوم و دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، تدوین برنامه درسی سالانه شاخص های مکتب شهید سلیمانی در مقاطع ابتدایی، متوسطه اول، دوم و دانشگاه بود. (هدف) روش تحقیق از نوع مطالعات کیفی با رویکرد اکتشافی نظام مند با استفاده از تحلیل محتوای تلخیصی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان، دبیران و اساتید دانشگاهی آشنا با مکتب شهید سلیمانی، دارای حداقل 10 سال سابقه تدریس و تجربه مشارکت در طراحی برنامه درسی در آموزش وپرورش و آموزش عالی بود (18 نفر تا رسیدن به اشباع نظری). ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانه ای نظام مند و مصاحبه اکتشافی (نیمه ساختارمند) بود. مصاحبه با در نظر گرفتن شاخص های مکتب شهید سلیمانی (اعتقادی، سیاسی، اخلاقی، جهادی، اجتماعی و ولایت مداری) در کتاب های هدیه های آسمان (ابتدایی)، پیام های آسمان/دین و زندگی (متوسطه اول و دوم) و معارف اسلامی (دانشگاه) انجام گردید. (روش) بخش های موردبررسی در برنامه درسی شامل اهداف کلی، اهداف جزئی و رفتاری، وسایل موردنیاز، روش تدریس و نحوه ارزشیابی بود. روایی و پایایی ابزار به تأیید رسید. نتایج هر یک از ابعاد به تفکیک شاخص های مکتب شهید سلیمانی و به تفکیک دروس و مقاطع در قالب برنامه درسی آورده شده است. (یافته ها)
نظم بین الملل آمریکایی در دوره گذار تاریخی؛ احیای امپراتوری در بستر ژئوپلیتیک گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
نظام بین الملل به لحاظ ساختار و پویایی های سیستمی و واحدهای در حال تعامل تاکنون دوره های متعددی را پشت سر گذاشته است. از نظم کنسرتی در کنگره وین تا نظم دوقطبی دوره جنگ سرد و متعاقب آن، نظم بین المللی پساجنگ سرد (تک قطبی یا یک-چندقطبی)، هریک از اشکال مزبور دستخوش دگرگونی شده اند. وجه مشترک اغلب این نظم ها، ژئوپلیتیک گرایی بریتانیایی است که نقشی کلیدی در شکل گیری، تداوم، تثبیت و احیای امپراتوری جهانی لیبرال داشته است. این عامل در دوره غلبه گفتمان و نظم آمریکایی نیز در راستای پوشش شکاف های درونی و بازتولید نظم مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. مقاله حاضر به بررسی وضعیت تغییرات در نظم بین المللی در دوره گذار تاریخی و برجستگی نشانه های ژئوپلیتیک گرایی در روند گذار از نظم بین المللی فعلی می پردازد. در این راستا، از چارچوب ژئوپلیتیکی هالفورد مکیندر به منظور تحلیل روند شکل گیری، تثبیت و تقویت و احیای امپراتوری ها استفاده شده است. با استفاده از رهیافت استدلال قیاسی و بررسی مقایسه ای- تاریخی دوران امپراتوری بریتانیا و نظم بین المللی آمریکایی در دوره پساجنگ سرد، استدلال می شود که با ظهور نشانه های گذار در نظم بین المللی غرب محور، با تفاوت هایی در سبک و شیوه و ابزارها، غرب با محوریت گفتمان ژئوپلیتیک گرایی بریتانیایی درصدد احیای امپراتوری و بازتولید نظم مطلوب برآمده است.
نقش رهبری «امامین انقلاب» در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیش از چهار دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و انقلاب ایران در حالی وارد دهه ی پنجم خود شد که بسیاری از مخالفین و معاندین چهل سالگی انقلاب را ندیدند، امّا انقلاب ماند و چهل سالگی خود را به نظاره نشست و وارد دهه ی پنجم خود شد. دهه ای که رهبری معظم انقلاب از آن به عنوان سرآغاز گام دوّم انقلاب یاد نمودند. اینکه چگونه انقلاب توانست علی رغم همه ی توطئه های داخلی و خارجی ، در میان حیرت بسیاری از تحلیل گران با صلابت از این مسیر عبور کند نیاز به بررسی عمیق جامعه شناسانه دارد.در یک بررسی جامعه شناسانه عوامل متعدد در شکل گیری و تداوم یک پدیده دخیل هستند. انقلاب ایران نیز از این امر مستثنی نیست، اما در بین این شاخص ها ، به اذعان کارشناسان ، عامل رهبری تاثیر به سزائی در حفظ و تداوم انقلاب داشته است. بنابراین پرسش ما در این پژوهش آن است که شاخص رهبری در ایران بعد از انقلاب چگونه در حفظ و تداوم انقلاب اسلامی نقش داشته است؟فرضیه ی ما این است که رهبری در قالب اصل ولایت مطلقه ی فقیه با تصمیمات حکیمانه ، خردگرایانه، تکلیف گرایانه ومصلحت گرایانه مهم ترین عامل در حفظ و تداوم انقلاب در عبور از توطئه های داخلی و خارجی بوده است.
سیاست خارجی و امنیتی آمریکا در بحران غزه (۲۰۲۴- ۲۰۲۳)(مقاله علمی وزارت علوم)
بحران اخیر غزه که بعد از عملیات طوفان الاقصی در 7 اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، یکی از پیچیده ترین تحولات در رابطه با مساله فلسطین و رژیم صهیونیستی می باشد. این بحران، به واسطه خشونت های مستمر، تخریب زیرساخت ها و نسل کشی رژیم صهیونیستی، توجه جامعه بین المللی را به خود جلب کرده است. تحولات در غزه، به ویژه درگیری های نظامی، وضعیت انسانی و تحولات سیاسی داخلی و منطقه ای، به ناچار موجب شکل گیری و تغییراتی در رویکردهای سیاست خارجی آمریکا شده است. لذا سؤال اصلی پژوهش عبارت از این است که سیاست خارجی و امنیتی آمریکا در بحران غزه طی سال های ۲۰۲۳ - ۲۰۲۴ مبتنی بر چه مؤلفه هایی بوده است ؟ در پاسخ به سؤال فوق این فرضیه مطرح می شود که: «سیاست خارجی و امنیتی آمریکا در بحران غزه مبتنی بر تلاشی متناقض برای حفظ همزمان نقش و اعتبار خود به عنوان حامی حقوق بشر و دموکراسی و در عین حال تضمین منافع راهبردی و ژئوپلیتیکی رژیم صهیونیستی در منطقه بوده است که این تعارض ناشی از تعامل میان فشارهای داخلی مانند منافع گروه های لابی و اولویت های نخبگان سیاسی با نیاز به حفظ جایگاه استراتژیک آمریکا در سطح بین المللی و منطقه ای است» یافته های پژوهش نشان می دهد این سیاست ها با اظهارات علنی در حمایت از حقوق فلسطینیان و مدیریت انتقادات بین المللی و اقدامات عملی در پشتیبانی قوی از رژیم صهیونیستی در قالب ارائه حمایت های مالی، نظامی، امنیتی و دیپلماتیک متجلی شده است. این تناقض آشکار میان گفتار و عمل، ارائه دهنده تصویر دوگانه ای از سیاست خارجی و امنیتی آمریکا در این بحران بوده است. این پژوهش با پذیرش مفروضه های روش کیفی و با بهره گیری از رویکرد توصیفی- تحلیلی و با جمع آوری داده ها از طریق روش مطالعه اسنادی و کتابخانه ای سامان یافته است.
آمریکا و جنگ افغانستان؛ روایت سازی هالیوود از نشانگان جنگ و سیاست در «ماشین جنگ» و «پاسگاه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
115 - 145
جنگ آمریکا در افغانستان از مهم ترین حوادث دوران پسا کمونیسم در دهه ۲۰۰۰میلادی بود ه است که تاثیرات عمیق و گسترده ای بر ساختار نظام بین الملل و همچنین سیاست خارجی آمریکا گذاشته است. اساساً جنگ افغانستان که به نوعی در قالب جنگ های فرسایشی بوده است؛ بر فضای سیاسی و رسانه ای این کشور اثرگذار بوده است و موجب شکل بخشی بر الگو های رفتاری آمریکا در قبال افغانستان می باشد. در این میان، ایالات متحده آمریکا با همراهی جریان هالیوود به عنوان کاتالیزور قدرت ساز این کشور به جریان بازنمایی مبارزه و جنگ برای امنیت و صلح کمک کرده است. جریان بازنمایی رسانه ای هالیوود در دوران جنگ با تروریسم در کشور هایی چون افغانستان اساساً در راستای نظم سازی آمریکا محور بوده است. باتوجه به این نکته، سوال اصل این پژوهش این است که روایت سازی سینمای هالیوود از جنگ آمریکا در افغانستان حاوی چه نشانگانی می باشد و اساساً چه هدفی را دنبال می کند؟ هدف این نوشتار تحلیل جنگ آمریکا در افغانستان از منظر چارچوب بندی نشانه شناسی و برساخته سازی خود و دیگری است و چنین هدفی براین فرض استوار است که فیلم هایی مانند ماشین جنگ و پاسگاه سعی در نظم سازی آمریکایی در افغانستان دارند. از این منظر روش شناسی مقاله فوق بر مبنای نشانه شناسی رسانه ای با روایتی روابط بین المللی ضمن رجوع مستقیم به آثار نام برده در جهت تحلیل سوال اصلی گام بر خواهد داشت.
بررسی متغیرهای مؤثر در تغییر رویکرد دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی با تاکید بر پیمان ابراهیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
97 - 117
حوزههای تخصصی:
دکترین پیرامونی یک استراتژی امنیتی است که توسط دیوید بن گوریون، اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی، در دهه 1950 میلادی تدوین شد. هدف اصلی این دکترین ایجاد ائتلاف ها و روابط دوستانه با کشورهای غیرعرب در خاورمیانه برای تامین امنیت این رژیم بود. رژیم صهیونیستی تلاش کرد تا روابط خود را با کشورهای غیرعرب که در نزدیکی آن قرار دارند مانند ایران (پیش از انقلاب 1979)، ترکیه و اتیوپی تقویت کند. با تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه و تغییر اولویت های امنیتی این رژیم، به مرور زمان دکترین پیرامونی دچار تغییر شد. رژیم صهیونیستی به تدریج به سمت عادی سازی و تقویت روابط با کشورهای عرب مانند مصر در قالب پیمان صلح کمپ دیوید(1978)، اردن (پیمان صلح 1995) و نهایتا امارات متحده عربی، بحرین، سودان و مراکش در قالب پیمان ابراهیم رفت. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین تغییر در دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه عواملی موجب تغییر رویکرد دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی با تاکید بر پیمان ابراهیم شده است؟ پژوهش حاضر به روش توصیفی–تحلیلی نگارش شده و با بهره گیری از چارچوب نظری جیمز روزنا به دنبال تحلیل و واکاوی ابعاد بیشتر این موضوع می باشد. یافته های پژوهش نشان می دهد متغیر فرد و نقش در تعامل با یکدیگر (نتانیاهو در پست نخست وزیری، عامل بین الملل (دولت ایالات متحده آمریکا در دوره ترامپ)، عامل حکومتی و عامل جامعوی به ترتیب در این زمینه تاثیرگذار بوده است.
روابط ایران و روسیه و ژئوپلیتیک متغیر قفقاز (1521-1722)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آستانه دوران جدید، قفقاز به میدان رقابت ایران، عثمانی و روسیه تبدیل شد. ایران زیر فرمان صفویان، اقتدار تاریخی خود در قفقاز را بازآرایی کرد که واکنش عثمانی را در پی داشت. روسیه نیز پس از تسلط بر آستراخان، به سوی گسترش قلمروی خود در شمال قفقاز گام برداشت و در این مسیر، با عثمانی رویارو شد. این تحول با شکل گیری روابط جدید ایران و روسیه هم زمان بود. در این پژوهش می کوشیم به این پرسش پاسخ دهیم که قفقاز در تکوین و جهت یابی روابط ایران و روسیه در دوره صفویه چه جایگاهی داشته است؟ بنابر فرضیه، اهمیت ژئوپلیتیک قفقاز و رقابت مشترک با عثمانی، زمینه ای برای هم گرایی روسیه و ایران ایجاد کرد. این هم گرایی بر مدار دشمنی مشترک با عثمانی و تجارت ابریشم رو به گسترش بود، اما عامل هایی مانند تلاش روسیه برای گسترش نفوذ در شمال قفقاز، بحران اقتدار دولت صفوی و سرانجام فروپاشی آن، منطق روابط و جهت گیری آن را تغییر داد. برای آزمودن این فرضیه، نخست، روند گسترش حاکمیت صفوی در قفقاز و بازآرایی اقتدار پیرامونی ایران در این منطقه را واکاوی می کنیم. سپس، عامل های مؤثر در هم گرایی ایران و روسیه در قفقاز بر محور تجارت را بررسی می کنیم. سرانجام، عامل های زمینه ساز بحران اقتدار صفوی در قفقاز و سهم آن در واگرایی روابط دو کشور را ارزیابی می کنیم. رهیافت روش شناختی پژوهش تبیینی و مبنای استنادی آن، شواهد تاریخی است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که قفقاز در تکوین و دگرگونی روابط ایران و روسیه در این دوره و شکل گیری نظم منطقه ای جایگاه کانونی داشته است.
سیاست جمهوری اسلامی ایران در مورد قرقیزستان، راهبردهای کنونی، سناریوهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال کشورهای آسیای مرکزی، موجب تکاپوی دستگاه سیاست خارجی ایران و دیگر کشورها برای حضور در این منطقه شد. سیاست خارجی قرقیزستان «چندبعدی» یا «چندبرداری» است که بر تحکیم روابط خارجی انعطاف پذیر و چندجانبه با کشورهای همسایه و بازیگران منطقه متمرکز است. قرقیزستان تنها کشور آسیای مرکزی است که با ایران توافق نامه همکاری همه جانبه ده ساله امضا کرده است. با توجه به این موضوع، در این نوشتار با دنبال کردن رویکردی «آینده پژوهانه» تلاش می کنیم، سیاست خارجی ایران در این کشور را تحلیل کنیم و به این پرسش پاسخ دهیم که راهبردهای کنونی جمهوری اسلامی ایران در قرقیزستان کدامند و کدام سناریوهای محتمل و مطلوب برای آینده سیاست خارجی ایران در این کشور قابل طرح است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد هرچند که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب سناریوهای خوشبینانه تحلیل پذیر است، دیگر سناریوهای احتمالی و بدبینانه نیز قابل طرح هستند. سرانجام می توان ادعا کرد که با وجود آینده محور بودن، روابط دو کشور حکایت از روابطی کم رونق دارد که احتمال رخداد سناریوهای مطلوب سیاست خارجی ایران در این کشور را کاهش می دهد و تا رسیدن به وضعیت ایده آل راه زیادی در پیش خواهد بود. روش گردآوری اطلاعات این نوشتار اسنادی کتابخانه ای است.
الگوی تربیت عقل از منظر قرآن کریم با تأکید بر نقش تربیتی امام بر امّت در بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل بنیادی ترین ابزار هدایت در اندیشه اسلامی، جایگاه ویژه ای در قرآن دارد. ارائه الگوی قرآنی تربیت عقل نقش مهمی در بیداری اسلامی مبتنی بر رابطه امام و امت دارد. به طوریکه کارامدی این جریان در گرو این الگو می باشد. درواقع تبیین جامع و کارامد از تربیت عقل از منظر قرآن به مثابه روح و شاکله جریان بیداری اسلامی است، به طوریکه مناسبات بین امام و امت را برمدار عقل تبیین می نماید. این پژوهش درصدد است تا با تبیین الگوی تربیت عقل از منظر قرآن زمینه کاربست آن در جریان های بیداری اسلامی را فراهم سازد و رابطه امام و امت را بر مدار عقل تبیین و ارائه نماید.(مسئله)؛ این پژوهش با استفاده از روش تفسیری-ساختاری تلاش دارد تا مؤلفه های تربیت عقل به صورت لایه ای تبیین شوند. در این روش ده نفر از نخبگان قرآنی، برای تدوین ماتریس خودتعاملی مشارکت داشتند.(روش)؛ تنویر عقل به عنوان لایه سطح یک و عمیق ترین لایه قرار گرفت. این لایه بر «حق یابی عقل»، تأثیر می گذارد. تنویر عقل نیز بر لایه سوم یعنی«حق یابی عقل»،«رشد و سازندگی عقل»و«تکامل عقل» تأثیر می گذارد. هر سه مؤلفه لایه سوم که روبنائی ترین لایه هستند بر لایه دوم یعنی «حق یابی عقل» تأثیر می گذارند. بنابراین اثرگذارترین لایه در تربیت عقل از منظر قرآن«تنویر عقل» می باشد.(یافته ها).
دیپلماسی شهروندی و تنش های ارمنی آذری: چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنش و اختلاف میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان همواره قفقاز جنوبی را در بحران های دائمی قرار داده است. بحران قره باغ، به عنوان یکی از مهم ترین بحران های بین المللی پس از جنگ سرد، دو دهه درگیری میان این دو کشور را به دنبال داشته است. با تصرف منطقه قره باغ توسط جمهوری آذربایجان در سال 2023، ارمنستان مجبور به پذیرش وضعیت جدید شد، اما اختلاف ها هنوز به طور کامل حل نشده است و مسائل دیگری مانند راه گذر زنگه زور و قومیت های مرزی بر روابط سایه افکنده اند. ریشه داربودن این اختلاف ها سبب شده است که دوره های صلح به وضعیت «آتش زیر خاکستر» تبدیل شود. تلاش های دیپلماتیک رسمی در دهه های گذشته بی نتیجه بوده است و در این وضعیت، دیپلماسی غیررسمی، به ویژه دیپلماسی شهروندی که تجربه موفقی در برخی مناطق داشته است، جلب توجه می کند. در این نوشتار رابطه میان دیپلماسی شهروندی و کاهش تنش های ارمنی آذری را بررسی و تحلیل می کنیم که چگونه این نوع دیپلماسی می تواند بر روند صلح و حل اختلاف ها تأثیر بگذارد؟ فرضیه نوشتار این است که دیپلماسی شهروندی، در صورت اجرای بهینه، می تواند فرصت هایی برای صلح پایدار و همکاری میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان فراهم کند. با بررسی عامل ها و چالش های موجود، در این نوشتار چگونگی تغییر نگرش های منفی و کاهش تنش های تاریخی را به وسیله برنامه های مشترک و روابط بین فردی تحلیل می کنیم. روش پژوهش کیفی و از نوع اکتشافی تحلیلی است و به تحلیل دلایل ناکارآمدی دیپلماسی شهروندی در موضوع مورد بحث می پردازیم.
همکاری چین با آسیای مرکزی با تاکید بر هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به دگرگونی هایی که در دهه های گذشته در هرم قدرت جهانی پدید آمده است، فناوری هوش مصنوعی شناسه بنیادین مهمی است که موجب می شود کشورهای مالک فناوری های یادشده، با بهره مندی از آن ها توان رقابت نظامی و اقتصادی بیشتری پیدا کنند و بتوانند توازن نیروها را به سود خود بر هم بزنند. در این زمینه چین در مسیر بالا بردن جایگاه خود در نظام بین الملل به دنبال توسعه و کاربرد هوش مصنوعی در پهنه های گوناگون است. هدف این مقاله بررسی راهبرد پکن در کشورهای آسیای مرکزی با تمرکز بر فناوری های جدید، به ویژه هوش مصنوعی است، بنابراین این پژوهش درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که چین در چارچوب راهبرد استفاده از هوش مصنوعی چه هدف هایی را در آسیای مرکزی دنبال می کند؟ از آنجا که چین به طور سنتی قدرتی با برتری اقتصادی در نظام بین الملل و به ویژه در آسیای مرکزی به شمار می آید. این کشور با کمک ظرفیت های فناوری هوش مصنوعی، به دنبال بهبود جایگاه و افزایش نفوذ خود در گستره وسیعی از حوزه های اقتصادی، سیاسی و نظامی مانند بخش های: فناوری های شهر هوشمند، داده های بزرگ، کسب برتری اطلاعاتی، مبارزه با جرایم سایبری و همکاری های نظامی هوشمند و مانند آن در کشورهای آسیای مرکزی است. این نوشتار را براساس رویکرد توصیفی- تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی و نمونه پژوهی به عنوان روش پژوهش کیفی انجام می دهیم. در گرد آوری داده ها از منابع اسنادی– کتابخانه ای و تارنماهای معتبر فضای مجازی استفاده شده است.
سیاست خارجی دولت اول ترامپ؛ رویگردانی جمهوری خواهان از بین الملل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور دونالد ترامپ در آمریکا و مواضع سیاست خارجی وی، گویای شدیدترین رویگردانی از بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه از زمان پایان جنگ جهانی دوم می باشد که بویژه با رویکردهای بشدت بین الملل گرایانه و مداخله گرایانه سه دولت جمهوری خواه پیش از آن در تعارض است. چنین تغییر قابل ملاحظه ای این سؤال را ایجاد می کند که چرا دولت ترامپ جهتی متفاوت از سیاست خارجی اسلاف خود را انتخاب نمود؟ در جهت پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره گیری از واقع گرایی نوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری و روش تاریخی به عنوان روش پژوهش، سه دوره تاریخی در سیاست خارجی آمریکا که در آن تمایل به بین الملل گرایی در بین جمهوری خواهان کاهش یافته را مورد بررسی قرار داده است تا با واکاوی پویایی هایی درون حزب جمهوری خواه در هر سه دوره، عوامل تأثیرگذار بر تغییر در سیاست خارجی جمهوری خواهان را استخراج نماید. نتایج حاصله بیانگر وجود یک رابطه مستقیم بین کاهش میزان تهدید علیه امنیت و منافع ایالات متحده و کاهش تمایل به بین الملل گرایی در سیاست خارجی جمهوری خواهان است. در هر سه دوره، پس از افول یک تهدید عمده علیه آمریکا، رویگردانی از بین الملل گرایی در ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان افزایش یافته و به تبع آن سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه را متأثر ساخته است. در همین راستا، غلبه یافتن گفتمان سیاست خارجی ترامپ ناشی از کاهش میزان تهدید گروه های تروریستی و در نتیجه عدم تحمل هزینه های بالای راهبرد جنگ علیه تروریسم توسط جمهوری خواهان است. از این منظر، گفتمان سیاست خارجی ترامپ در نقطه تعادل دو گرایش امنیت خواهی و هزینه گریزی در ترجیحات سیاست جمهوری خواهان قرار گرفته است.
تحول های ساختاری مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی (2020-2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از سال 2020 به ترتیب، جنگ دوم قره باغ، جنگ اوکراین و روسیه، احیای حاکمیت جمهوری آذربایجان در منطقه خان کندی و انتخابات پارلمانی گرجستان در اکتبر 2024 چرخشگاهی در تاریخ تحول های ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیک منطقه به شمار می آیند که بر مؤلفه های مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی اثر گذاشته اند. چنانچه جنگ در تاریخ روابط بین الملل منشأ تحول ساختاری و بازتوزیع قدرت و تولد بنیان ها و نهادهای جدید همکاری و تعارض در بین بازیگران است، در سطح منطقه ای هم در نتیجه جنگ دوم قره باغ و جنگ اوکراین این تحول ها رخ داده است. در این نوشتار نویسنده این پرسش را مطرح می کند که چگونه مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی زیر تأثیر تحول های سال های 2020 تا 2024 تغییر یافته است. به نظر می رسد با این تحول ها مؤلفه های مجموعه امنیتی مانند مرزهای هر دو تحول درونی و انبساط بیرونی را به دلیل پیوستگی بیشتر تحول های قفقاز با غرب آسیا تجربه می کند. ساخت اجتماعی با تحول سرشت و حرکت از حالت هابزی به کانتی به دلیل کاربست سیاست های عمل گرایانه به جای رؤیاگرایانه به وسیله ارمنستان روبه رو است. نوع قطبیت از زیرمجموعه امنیتی در نتیجه جنگ دوم قره باغ به وضعیت استاندارد منطقه ای در نتیجه جنگ اوکراین حرکت می کند. سرانجام حرکت روندها را از حالت تعدیل وضعیت آنارشی به وضعیت تشدید وضعیت آنارشی و افزایش خودمختاری بیشتر منطقه شاهد هستیم. در این نوشتار مؤلفه های ساختار مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی به روش کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری سنجیده می شود.
سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در آفریقا
حوزههای تخصصی:
ایالات متحده آمریکا به واسطه جایگاه بین المللی که پس از جنگ جهانی دوم و به ویژه پس از فروپاشی شوروی کسب کرد، همواره تلاش کرده که در مناطق مختلف دنیا به ایفای نقش بپردازد. اگرچه اهمیت آن مناطق در راهبردهای کلان آمریکا، هیچ گاه یکسان نبوده است. سؤالی که مقاله پیش رو قصد بررسی و پاسخ به آن را دارد این است که شکل، ماهیت و نوع مواجه آمریکا با قاره آفریقا چگونه است و از چه اصول و مبانی پیروی می کند. فرضیه ه ایی که در پاسخ به این سؤال با بهره گیری از روش تحلیلی– تاریخی مورد بررسی قرار می گیرد این است که ایالات متحده با فاصله گرفتن از سیاست خارجی مبتنی بر ارزش و تعریف گسترده از مبارزه با تروریسم، به سمت سیاست خارجی مبتنی بر الزامات امنیتی و استراتژیک در کشورهای واقع یا نزدیک به نوار ساحلی غربی و شرقی قاره آفریقا حرکت کرده است.
سیاست خاورمیانه ای روسیه و نظم امنیتی منطقه ای (2018-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاورمیانه سبب شده است، این منطقه از جایگاه ویژه ای در تفکر راهبردی روسیه برخوردار باشد. بررسی نظری و عملی رهیافت نخبگان و سیاستمداران روسیه در دوره پسافروپاشی شوروی، تأیید کننده تمایل جدی برای بازگرداندن روسیه به جایگاه قدرت بزرگ است. پویش ها و بحران های منطقه ای می تواند بستر مناسبی را برای تحقق چنین هدفی به وجود آورند. در این میان، آغاز تحولات بهار عربی در پایان سال 2010 و پدیدارشدن نشانه های گذار در نظم امنیتی منطقه ای و بین المللی، شرایط مناسبی را برای ورود مسکو به معادلات قدرت خاورمیانه فراهم کرده است. بر این اساس، جلوه هایی از دگرگونی در رویکرد روسیه به نظم امنیتی منطقه خاورمیانه پدیدار شده است. پرسش اصلی این نوشتار این است که: سیاست خاورمیانه ای روسیه در دوره پسا انقلاب های عربی، از چه ویژگی هایی برخوردار بوده و چه پیامدهایی را متوجه نظم امنیتی منطقه ای می کند؟ یافته های پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل روند، نمایان گر آن است که رویکرد روسیه در برابر نظام امنیتی خاورمیانه پس از انقلاب های عربی بر اساس نشانه ها، از تأثیرگذاری همزمان دو بال امنیتی و اقتصادی در کنار هم سازمان دهی شده که بر اساس آن عامل موازنه قوا در کنار منافع اقتصادی، انگیزه های توسعه روابط روسیه با خاورمیانه را تشکیل می دهند. گردآوری داده ها و اطلاعات نیز با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام گرفته است .
منطق گفتمانی آمریکا در مصداق سازی تروریسم: بازنمایی حزب الله و تحریر الشام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
137 - 159
مبارزه با تروریسم یکی از راهبردهای کلیدی ایالات متحده در نظام بین الملل است. با این حال، شواهد نشان می دهد این مبارزه اصول و معیار ثابتی نداشته و عمدتاً در چارچوب منافع ژئوپلیتیکی و منطق گفتمانی آمریکا تعریف می شود. نمونه ای از این رویکرد، برخورد دوگانه با حزب الله لبنان و تحریر الشام است. بنابراین این پژوهش بدین سؤال می پردازد که: منطق گفتمانی ایالات متحده چگونه منجر به بازنمایی مصداق های تروریسم می شود؟ فرضیه پژوهش بدین صورت طراحی شد که منطق گفتمانی آمریکا موجب می شود بازنمایی تروریسم بیشتر بر اساس هویت سیاسی و ایدئولوژیک گروه ها شکل گیرد تا ماهیت واقعی آن ها؛ به طوری که گروه های مخالف منافع آن تروریسم نامیده می شوند، در حالی که گروه های هم سو با آن کمتر در معرض این برچسب قرار می گیرند. یافته های تحقیق، بر اساس رویکرد توصیفی- تحلیلی و روش مطالعه ی اسنادی در چارچوب ایدئولوژیک ون دایک، نشان می دهد گزاره ی «دیگری» و «خودی» یا همان منطق «با ما یا علیه ما» عنصر اساسی آمریکا در مصداق سازی تروریسم است. منطبق بر این گزاره از منظر آمریکا فارغ از ماهیت واقعی گروه ها، حزب الله به عنوان «دیگری» ذیل مفهوم تروریسم قرار می گیرد و در مقابل برچسب تروریسمِ تحریر الشام به عنوان «خودی» کم رنگ می گردد.
شش دهه منطقه گرایی اقتصادی ایران در آر سی دی و اکو: دستاوردها و ناکامی ها
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۴۰-۱۰۹
حوزههای تخصصی:
سازمان همکاری اقتصادی (اکو)، حاصل اراده سیاسی سه کشور بنیانگذار آن برای همگرایی اقتصادی است که قبلاَ در نهاد سلف آن یعنی همکاری برای عمران منطقه ای (آرسی دی) تبلور یافته بود. تمایل ایران و دو کشور همسایه دیگر برای پرکردن خلاء همکاریهای منطقه ای گذشته، به احیای اکو در سال ۱۳۶۴ منجر شد. با فروپاشی اتحاد شوروی و استقلال جمهوریهای مسلمان نشین آسیای مرکزی و قفقاز در سال 1371، امکان گسترش اکو فراهم شد. طی سالهای ۷۵-۱۳۷۲ اکو به تبیین زمینه ها و اولویت های همکاری و ایجاد نهادها و موسسات وابسته پرداخت و از سال 1385 وارد مرحله اجرایی کردن موافقتنامه ها و راهبردهای همکاری شد. هدف این پژوهش واکاوی فعالیت ها و اقدامات اکو و ارزیابی میزان تحقق آنها در طول سه دهه پس از گسترش سازمان و پاسخ به این پرسش است که آیا اکو توانسته است اهداف همگرایی منطقه ای را تحقق بخشد؟ نقش و تاثیر ایران در موفقیت ها و ناکامی های اکو چگونه بوده است؟ و آیا می توان به موفقیت این سازمان امیدوار بود؟ فرضیه پژوهش این است که اکو در مسیر اجرای توافقات و طرحهای همکاری منطقه ای موفقیت چندانی به دست نیاورده و فعالیت های آن تاثیر ملموسی بر توسعه و رفاه منطقه ای نداشته است و در این میان، ایران سهم بالایی در عدم تحق اهداف اکو داشته است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده ها با رجوع به اسناد اکو و منابع آرشیوی- کتابخانه ای و تجربیات میدانی جمع آوری و تحلیل شده اند.
تبیین عوامل ژئوپلیتیکی موثر بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قاره آفریقا مورد مطالعه: اتیوپی
منبع:
روابط آفریقا آسیا دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
۱۸۸-۱۶۶
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک ابزاری برای پیشبرد اهداف سیاست خارجی محسوب می شود و ژئوپلیتیسین ها به عنوان راهنمای اقدام سیاستگذاران در سطح جهانی و منطقه ای عمل می کردند. ژئوپلیتیک تلاشی است جهت راندن جهان به سوی شرایطی که امور سیاسی و چشم اندازهای آن یکپارچه و یکدست محسوب می شوند. بنابراین اهداف سیاست خارجی را باید در راستای چشم انداز ژئوپلیتیک آن ارزیابی کرد که از منابع مادی تا منابع ایدئولوژیک و معنایی را در برخواهد داشت. در این بین تعامل ایران با قاره آفریقا و اتیوپی در دهه 1960-1970 به صورت قابل توجهی افزایش یافت که این افزایش تحت تاثیر عوامل اقتصادی، سیاسی و استراتژیک بوده است. این پژوهش با هدف تبیین و بررسی عوامل ژئوپلیتیکی تاثیرگذار بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در اتیوپی با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نوشته شده است. یافته های تحقیق نشان داد که عوامل جغرافیایی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی، وجود قدرتهای منطقه ای و فرامنطقه ای از جمله عوامل مهمی است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را به سمت اتیوپی سوق داده است. زیرا اتیوپی دارای ارتباطات تاریخی و فرهنگی دیرینه ای با ایران بوده و از بعد اقتصادی نیز به دلیل نزدیکی به غرب آسیا می تواند به عنوان دروازه ورود ایران به آفریقا محسوب شود و تا حدودی ایران را از انزوای بین المللی رها سازد که تاکنون نتوانسته است از این موقعیت منحصر به فرد به درستی بهره برداری نماید. درنتیجه می توان گفت از طریق تدوین سیاست هایی در بعد اقتصادی فرهنگی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران قادر خواهد بود تا نفوذ خود را در این کشور افزایش دهد.
تأثیر راه گذر زنگه زور بر وزن ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از درگیری جمهوری آذربایجان و ارمنستان، راه گذر زنگه زور به عنوان فضایی اصلی و راهبردی مطرح شد که بنا بر بند 9 توافق سه جانبه در مسکو، به جمهوری آذربایجان اجازه دسترسی به جمهوری خودمختار نخجوان را می دهد. متأثر از این دسترسی، امکان پیوسته کردن سرزمین های ترک نشین فراهم می شود. در این نوشتار با واکاوی تأثیرهای راه گذر زنگه زور، به این پرسش پاسخ می دهیم که چگونه این راه گذر بر وزن ژئوپلیتیکی ایران تأثیر می گذارد؟ یافته های نوشتار نشان می دهد که با درنظرگرفتن جایگاه راهبردی راه گذر زنگه زور، اجرایی شدن این راه گذر در استان سیونیک ارمنستان، در میان مدت و بلندمدت پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی نظامی برای ایران دارد که به دلیل تاثیر ژئوپلیتیکی و کنشگری بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، موجب تهدید منافع ایران و کاهش وزن ژئوپلیتیکی آن می شود. از جنبه نظری این راه گذر، سبب ائتلاف نظامی ترکیه و جمهوری آذربایجان، اتحادهای اقتصادی بدون حضور ایران و تقویت سازمان کشورهای ترک زبان می شود که می توان بر اساس نظریه منطقه گرایی آن را بررسی کرد. در این نوشتار با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی، داده های کتابخانه ای را تجزیه وتحلیل می کنیم.