فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیشتر الگوریتم های طبقه بندی داده های سنجش از دور براساس ویژگی ها و اطلاعات طیفی پیکسل ها عمل می کنند. این مسئله باعث نادیده گرفتن اطلاعات مکانی سودمند و قابل استخراج بسیاری، مانند بافت تصاویر می شود. محیط شهری بافت ناهمگنی دارد که شناسایی انواع کاربری ها را به فرایندی دشوار و پیچیده تبدیل کرده است. در این پژوهش تأثیر استفاده از بافت تصویر تک باند سنجنده ALI (Advanced Land Imager) بر دقت طبقه بندی تصاویر ابرطیفی سنجنده هایپریون«Hyperion» در محیط های شهری بررسی شد. طبقه بندی با استفاده از روش جنگل های تصادفی[1] و در پنج سناریوی مختلف انجام شد: سناریوی شماره 1: طبقه بندی اطلاعات طیفی تصویر ادغام شده به روش [1]CNT(بدون لحاظ کردن اطلاعات بافت)؛ سناریوهای 2، 3، 4 و 5: طبقه بندی تصویر CNT با افزوده شدن بردارهای ویژگی بافت حاصل از روش ماتریس هم وقوعی در اندازه های پنجره 3، 5، 7 و 9 هستند. براساس یافته های این تحقیق، افزودن بافت به طیف تصویر ادغامی به روش CNT دقت طبقه بندی را بهبود چشمگیری داد، به گونه ای که دقت کلی بر اثر افزودن بافت با حدود ده درصد افزایش، از 80.47% به 90.74% رسید. بسیاری از پوشش های کاربری مانند جاده، بافت مسکونی، صنایع کوچک و پراکنده و صنایع متمرکز نیز در زمینه دقت تولیدکننده و مصرف کننده رشد چشمگیری را شاهد بودند. پارامتر خطای OOB[1] با 11% کاهش، از 19.86 به 8.87% رسید. بردارهای ویژگی مانند میانگین و کنتراست نیز، توانستند از لحاظ میزان اهمیت در رتبه های بالا قرار گیرند. همچنین، افزایش اندازه پنجره منجر به بهبود بیشتر دقت طبقه بندی شد، به گونه ای که اندازه پنجره 9 بهترین عملکرد را در پی داشت.
مقایسه مدل های EPM و CSY در محاسبه فرسایش و رسوبدهی مناطق خشک و نیمه خشک: حوضه آبریز شیرین دره، شهرستان بجنورد، استان خراسان شمالی، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درمیان فرایند های تخریب زمین، فرسایش خاک مهم ترین تهدید برای منابع آب و خاک در مناطق خشک و نیمه خشک بحساب می آید. این تحقیق در حوضه آبریز شیرین دره، منطقه ای نیمه خشک در شمال شرقی ایران، برای ارزیابی روش پتانسیل فرسایش (EPM) و روش هیدروفیزیکی (CSY) در تولید نقشه های پتانسیل فرسایش و بار رسوب با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) انجام شد. داده هایی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند از نقشه های توپوگرافی، عکس های لندست ETM+، عکس های هوایی و داده های هواشناسی بدست آمده اند. سنجش فرسایش در روش EPM و CSY از طریق فاکتور های طبقه بندی شده انجام شد. در انتها مشخص شد بیشتر مناطق دارای پتانسیل فرسایش زیاد و بسیار زیاد دارای سازنده های زمین شناسی مثل: سرچشمه (Ksr)، سنگانه (Ksn) و رسوبات کواترنری (Q) هستند. همچنین نتایج نشان داد که بیشتر بار رسوب حوضه آبریز شیرین دره مربوط به بخش شرقی است. پیشنهاد می شود که عملیات آبخیزداری و حفاظت خاک در مناطق شرقی حوضه آبریز شیرین دره اجرا گردد.
سنجش سطوح توسعه کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره با استفاده از تکنیک تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از الزامات و چالش های اساسی برنامه ریزان توسعه، شناخت وضعیت و تنگناهای توسعه هر منطقه با استفاده از شاخص های زمینه موردنظر است تا ضمن شناسایی این تفاوت ها بتوان منابع را به صورت بهینه و در سطح توسعه یافتگی هر منطقه تخصیص داد و برنامه ریزی و سیاست گزاری درستی در جهت حل مشکلات و نارسایی های مناطق کمتر توسعه یافته انجام داد. ازاین رو هدف از انجام این تحقیق، بررسی وضعیت توسعه یافتگی کشاورزی روستاهای دهستان قراتوره و رتبه بندی این روستاها ازلحاظ برخورداری از شاخص های توسعه کشاورزی و تعیین برخوردارترین و محروم ترین آن ها و نشان دادن اولویت های توسعه کشاورزی در منطقه است.
روش: در این تحقیق با استفاده از بررسی منابع و مطالعات میدانی، تعداد 47 شاخص توسعه کشاورزی تدوین شد، سپس وزن شاخص ها با استفاده از آنتروپی تعیین و درنهایت به رتبه بندی روستاها با بهره گیری از روش TOPSIS اقدام گردید. در نهایت با استفاده از مدل موریس مقایسه ای تطبیقی انجام شد.
یافته ها: نتایج تاپسیس نشان داد روستاهای دهستان با توجه به ضریب توسعه (Ci+)، به سه سطح توسعه یافته (3 روستا)، درحال توسعه (11 روستا) و کمتر توسعه یافته (13 روستا)، طبقه بندی شدند. همچنین، برای تبیین میزان نابرابری در ابعاد مختلفِ توسعه کشاورزی، ضریب پراکندگی مربوط به هر بخش محاسبه شد. نتایج نشان می دهد که بیشترین نابرابری روستاها به ترتیب مربوط به بخش های منابع آب و آبیاری و دامپروری است.
محدودیت ها/ راهبردها: به دلیل نبود برخی اطلاعات، تعدادی از شاخص های مهم کنار گذاشته شدند.
راهکارهای عملی: با توجه به این که این دهستان قطب کشاورزی است می توان با مدیریت صحیح منابع طبیعی و تربیت نیروی انسانی متخصص، کشاورزی ترکیبی (ترکیبی از دامداری در کنار زراعت و باغداری) را که باعث بهبود معیشت و درآمد مردم در زمانی که یکی از این سه دچار رکود می شود را بکار برد و کشاورزی را رونق بخشید.
اصالت و ارزش: از کاربردهای این پژوهش، کمک در توزیع اعتبارات کشاورزی بین مناطق روستایی این دهستان از کشور می باشد.
برآورد ارزش تفریحی پارک های بزرگ شهر مشهد با استفاده از روش ارزشگذاری مشروط و مدل لاجیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه برآورد ارزش تفریحی پارک ها و فضاهای سبز، نقش و کارکرد ویژه ای در زندگی بشر و روند توسعة پایدار نسل ها دارد و بر این اساس مدیران محیط زیست و پارک ها برای تصمیم گیری در زمینة برنامه ریزی طرح های توسعه ای به آن- به عنوان ابزار مدیریتی مؤثر- توجه ویژه ای می کنند. برآورد ارزش تفریحی پارک ها امری ضروری است که بی توجهی به آن در درازمدت خسارت های غیرقابل جبرانی بر منابع انسانی وارد می سازد. براین اساس و با توجه به اینکه تقاضای روزافزون برای پارک ها ناشی از ارزشی است که مردم از طریق بازدید و استفاده از این فضاها به دست می آورند، در این پژوهش به برآورد ارزش تفریحی پارک های بزرگ شهر مشهد پرداخته شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی– تحلیلی است که به منظور دستیابی به هدف تحقیق میزان تمایل به پرداخت بازدیدکنندگان (WTP) پارک های مزبور ابتدا با استفاده از پرسشنامة دوگانه- دوبعدی و روش ارزشگذاری مشروط (CVM) تعیین شد. سپس با استفاده از مدل لاجیت و روش حداکثر درستنمایی، پارامترهای مؤثر در ارزش تفریحی پارک های مورد مطالعه تعیین و ارزش تفریحی آن ها برآورد شد. نتایج نشان داد میزان تمایل به پرداخت افراد به منظور استفادة تفریحی از پارک های بزرگ شهر مشهد با متغیرهای کیفیت امکانات و خدمات موجود در پارک ها، سطح تحصیلات و میزان درآمد پاسخگویان رابطة مثبت و با متغیرهای میزان مبلغ پیشنهادی و تعداد افراد خانوادة بازدیدکنندگان رابطة منفی دارد. همچنین، میزان ارزش های برآوردشده گویای آگاهی بالای مردم از ارزش و اهمیت محیط های طبیعی و تفریحی به ویژه پارک های شهری است.
آزمون روشی کمّی در تحلیل گونه-ریخت شناسانه ی بافت های شهری بر اساس شاخص تراکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش بر آن است که روشی کمّی را بر اساس نگرش گونه-ریخت شناسانه به بافت های شهری معرفی و آزمایش کند. در این میان شاخص تراکم با تعریف خاصی به عنوان یک ویژگی گونه شناختیِ قابل سنجش مورد استفاده قرار می گیرد. در این نوشتار پس از مقدمه و اشاره ای کوتاه به پیشینه ی روش های کمّی مطالعه ی شکل بافت های شهری و نیز پیوند میان تراکم فیزیکی و گونه-ریخت شناسی ، ابزاری به نام spacemate معرفی و تشریح می گردد. برای آزمون این روش بافت هایی از کلانشهر تبریز برگزیده شده و پس از استخراج و طبقه بندی داده های مورد نیاز بر روی نمودار spacemateجانمایی و تحلیل شده است. با این که این روش در اصل با در نظر گرفتن ساختارهای شهری کشورهای غربی طراحی و به شکلی محدودآزموده شده است، نتایج این تحقیق نشان می دهد که روش مورد آزمایش – که در کشور ایران برای اولین بار در پژوهش حاضر آزموده می شود - در صورت وجود داده های قابل استناد ، قابلیت بومی شدن و کاربست ، هم به منظور توصیف و هم به منظور پیش بینی و برنامه ریزی در بافت های شهری ایران (و کشورهایی که بافت های شهری مشابه ایران دارند)را نیز دارا است.
تحلیل فضایی توسعه یافتگی فرهنگی شهرستان های استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قابلیت ها و مزیت های نسبی محلی و منطقه ای به دلیل تأثیرپذیری از عوامل متعدد اقتصادی، اجتماعی و محیطی، همواره متفاوت است و این مهم سبب برتری پاره ای از نواحی به نواحی دیگر می شود. به این ترتیب شناخت مزیت ها و توان های محلی و منطقه ای از اصول بنیادین برنامه ریزی های توسعه محسوب گردیده و راهکارهای علمی توسعه نیز با تبیین وضع موجود معنا می یابد. مقوله فرهنگ از مهم ترین مسائل موثر بر توسعه در جوامع انسانی است که در سال های اخیر رایج شده است و در برخی مناطق باعث توسعه یافتگی و در برخی باعث نابرابری های فرهنگی گردیده است. بنابراین هدف از این پژوهش برآورد و سطح بندی شهرستان های 11 گانه استان یزد از نظر مؤلفه های فرهنگی است که با استفاده از 21 مؤلفه فرهنگی امکان پذیر گردیده است. روش تحقیق در این بررسی از نوع توصیفی، کمی و تحلیلی است. در این پژوهش به منظور وزن دهی شاخص ها از تکنیک دلفی و به منظور تحلیل داده ها در راستای سطح بندی شهرستان های استان یزد از تکنیک ORESTE استفاده گردیده است.
کاربرد تطبیقی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین سطح برخورداری (مطالعة موردی: دهستان های شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کوشش می شود با استفاده از روش ها و مدل های گوناگون، سطوح برخورداری مناطق مختلف سنجش شوند. این امکان وجود دارد که نتایج حاصل از به کارگیری این روش ها، متفاوت باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر، به کارگیری روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین سطوح برخورداری دهستان های شهرستان کامیاران است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی گردآوری شده ا ند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که جایگاه هریک از دهستان های مطالعه شده با روش های چندشاخصة SAW، TOPSIS و WSM یکسان نیست. بین روش های مذکور، روش های TOPSIS و WSM با 28/14 درصد، کمترین میزان تغییرات و روش SAW با 56/28 درصد، بیشترین میزان تغییر را در میان روش های مورد مطالعه داشتند. از نظر سطح برخورداری نیز، دهستان های گاورود، بیلوار و ژاورود در سطح فرابرخوردار، دهستان های امیرآباد و شاهو در سطح میان برخوردار، و دهستان های عوالان و سورسور در سطح فروبرخوردار قرار گرفتند.
ارزیابی عملکرد توصیفگرهای موضعی در تصاویر ماهواره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توصیفگرها توزیع درجات خاکستری تصویر را در ناحیه اطراف عوارض توصیف می کنند و در تعیین مطابقت آنها، در کاربردهای گوناگونی همچون مرتبط سازی تصویر و تولید مدل سه بعدی در فتوگرامتری و سنجش از دور، نقش اساسی دارند. روش های گوناگونی برای ایجاد توصیفگر ارائه شده که ویژگی ها و کاربردهای متفاوتی دارند. شناخت ویژگی های الگوریتم ها و چگونگی عملکرد آنها در شرایط گوناگون نیازی اساسی برای استفاده مناسب از آنها در موارد گوناگون است. در این تحقیق عملکرد ده توصیفگر مطرح شامل SI، SC، SIFT، PIIFD، SURF، DAISY، LSS، LBP، LIOP و BRISK در انواع مختلف از تصاویر ماهواره ای اپتیکی با تنوع گسترده ای از اعوجاجات شامل اختلاف مقیاس، دوران، روشنایی و تغییر منظر مورد ارزیابی قرار می گیرد. هشتاد جفت تصویر ماهواره ای در سه دسته گوناگون شامل شبیه سازی شده، چندزمانه و چندسنسوری انتخاب می شود و نتایج با استفاده از چهار معیار اساسی Recall، Precision، دقت هندسی و کارآیی مقایسه می شود. الگوریتمی که در همه حالت ها و برای همه تصاویر بهتر از دیگر الگوریتم ها باشد، وجود ندارد اما به طور میانگین، توصیفگر های DAISY و SIFT بهترین عملکرد، و الگوریتم های SI و SC نیز بدترین نتایج را در تصاویر ماهواره ای دارند.
بررسی و تعیین روند تغییرات پارامترهای کمّی و کیفی چشمه های آب گرم معدنی شهر توریستی سرعین با استفاده از آزمون ناپارامتری مان– کندال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چشمه های آب معدنی شهر سرعین نقش بسیار مهمی در تأمین منابع آب و همچنین رونق اقتصادی و جذب گردشگری منطقه دارد. از اینرو مطالعه روند تغییرات کمّی و کیفی آب بسیار حائز اهمیت است. در این مطالعه با استفاده از آزمون ناپارامتری مان کندال نسبت به بررسی و تعیین روند پارامترهای کمّی و کیفی چشمه های 9گانه ی آبگرم معدنی شهر سرعین واقع در شمال غرب ایران در دوره ی آماری 1389-1360 در 3 سطح معنی داری 1%، 5% و 10% اقدام گردیده است. متغیّرهای مورد بررسی شامل دبی و دما با داده های ماهانه 25 ساله و متغیّرهای اسیدیته، میزان سیلیس، هدایت الکتریکی و سختی کل با داده های سالانه 30 ساله می باشد. بدین منظور ابتدا خودهمبستگی معنی دار مرتبه ی اول از سری داده ها حذف و سپس برای هر سری زمانی شیب خط روند با روش تخمین گر Sen محاسبه شد. در نهایت مطابقت کلی نسبتاً قابل قبولی با فرض اولیه تحقیق مبنی بر کاهش آبدهی و افزایش دما به دلیل گرمایش زمین در نتایج مشاهده گردید. اکثرچشمه ها دارای آبدهی با روند منفی معنی داربودند و به عبارتی روند آبدهی چشمه ها کاهشی بوده است. در مورد دمای چشمه ها نیز3 چشمه افزایش دما و 2 چشمه کاهش دما داشته و سایر چشمه ها فاقد روند دمایی می باشند. اسیدیته و میزان سیلیس اکثر چشمه ها در 30 سال دوره ی سالانه افزایش یافته و هدایت الکتریکی و سختی کل اکثر چشمه ها کاهش یافته است.
پهنه بندی پتانسیل آلودگی آب زیرزمینی آبخوان دشت مرند به روش AVI و مدل های DRASTIC در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف پهنه بندی آسیب پذیری آبخوان مرند با استفاده از روش های DRASTIC، AVI و مقایسه پهنه بندی در سه روش مذکور انجام شده است. روش DRASTIC از ترکیب هفت مشخصه هیدروژئولوژیک قابل اندازه گیری و مؤثر در انتقال آلودگی به آب های زیرزمینی تشکیل شده است. روش AVIنیز دارای دو مشخصه است. نتایج حاصل از روش DRASTIC تقریباً کامل ترین شاخص برای ارزیابی میزان آسیب پذیری آب های زیرزمینی است که محدوده آسیب پذیری متوسط را 4/50 درصد، زیاد را 9/32 و خیلی زیاد را 7/16 درصد برای آبخوان دشت مرند برآورد کرده است. نتایج روش AVI نیز نشان می دهد که آبخوان دارای آسیب پذیری متوسط، زیاد و خیلی زیاد به ترتیب با 13/39، 5/6 و 37/54درصد می باشد. هم چنین در هر دو روش، میزان آسیب پذیری در قسمت های شرق، جنوب شرقی و شمال شرقی دشت بیش تر از بخش های مرکزی و غربی دشت است ولی حدود گسترش محدوده های آسیب پذیری متفاوت است. مدل DRASTIC به طور دقیق تری محدوده های مختلف آسیب پذیری را مشخص کرده است. دلیل آن مشخصه های بیش تر و وزن دهی متفاوت مشخصه ها براساس نقش آن ها در تعیین آلودگی است.
سنجش کیفیت محیط زیست شهری با به کارگیری مدل شاخص ترکیبی (مورد مطالعه: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرانی هایی از مناسب نبودن کیفیت محیط زیست اغلب شهرهای ایران وجود دارد. در این پژوهش شاخص های بهینة محیط زیست شهری در کلان شهر تهران شناسایی، و ضریب اهمیت هر یک از عوامل کمّی سازی شده و تأثیر مهم ترین معیارهای منتخب در ارزشیابی کیفیت محیط زیست شهری مطالعه شده است. این تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مطالعات میدانی و مدل سازی است. شاخص ها و پارامترهای مهم با به کارگیری روش AHP گروهی و نرم افزار EC شناسایی و اولویت بندی شد. سپس، با توجه به معیارهای بومی شده و شرایط کلان شهر تهران، مدلی ترسیم شد که بر اساس آن، ارزیابی کمی و کیفی محیط زیست شهری کلان شهر تهران با فن تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS انجام گرفت. نتایج نشان داد مناطق شهری 2، 1 و 3 با امتیازهای 86/3، 80/3 و 65/3، بالاترین رتبه ها و مناطق 10، 17 و 9 با امتیاز های 09/0، 04/0 و 01/0 کمترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند. با توجه به نتایج، مناطق تهران از نظر شرایط زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در شرایط ناهمگون و ناموزونی قرار دارند.
تعیین مسیر بهینه قطار بین شهری یزد- اردکان با استفاده از منطق فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به افزایش بسیار زیاد هزینه های توسعه شبکه جاده ای و خیابانی برای استفاده وسایل نقلیه شخصی و پیامدهای منفی وسیع آن، توسعه سیستم های حمل و نقل همگانی به عنوان یک راه حل اصولی برای شهرهای بزرگ محسوب می شود. مسیر یزد- اردکان به عنوان یکی از پرتردد ترین مسیر های بین شهری استان یزد می باشد که بیش از 70 درصد از جمعیت استان در حاشیه این مسیر استقرار یافته اند. و بنا به بررسی های انجام شده توسط نگارنده روزانه بیش از 5000 نفر در این مسیر بین شهری تردد دارند بنابراین، جهت جلوگیری از خطرات و مشکلات احتمالی، قطار بین شهری راهکار مناسبی جهت کاهش هزینه ها، آلودگی، افزایش امنیت و سرعت خواهد بود. مسیریابی از جمله اقدامات اولیه عملیات طراحی یک مسیر بشمار می رود و به علت نقش بسزائی که در چگونگی قرارگیری مسیر در ارتباط با سایر تأسیسات، محیط و عوارض مجاور خود از یک طرف و تأثیر قابل توجهی که در هزینه های اجرایی مسیر از طرف دیگر دارد باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد. هدف از این تحقیق ارزیابی استفاده از روش منطق فازی برای تعیین مسیر بهینه خط راه آهن بین شهری یزد- اردکان با در نظر گرفتن جنبه های زیست محیطی و عوامل تاثیر گذار بر تعیین مسیر بهینه می باشد. در این روش با استفاده از عملگرهای Gama و Sum نسبت به مسیریابی بهینه قطار بین شهری یزد- اردکان اقدام گردید از بین دو مسیر استخراجی مسیر شماره یک که با استفاده از عملگر Sum ترسیم شده با توجه به دسترسی جمعیتی معادل 779589 نفر و طول 58547 متر از اولویت بیشتری نسبت به مسیر شماره دو برخوردار است.
اثر خطای زمین مرجع نمودن بر روی بازتابندگی در تصاویر با قدرت تفکیک مکانی پایین در مناطق شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین مرجع نمودن تصاویر ماهواره ای یکی از مراحل ضروری و اولیه در بسیاری از پردازش های سنجش از دوری است. این موضوع در تصاویر با قدرت تفکیک مکانی پایین، به دلیل دشواری در تعیین دقیق نقاط کنترل، نسبت به تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا از دقت کمتری برخوردار است. هنگام استفاده از این تصاویر در مناطق شهری به دلیل پیچیدگی سطح شهر و وجود کلاس های مختلف در هر پیکسل (وجود پیکسل های مختلط) زمین مرجع نمودن کاری دشوار خواهد بود و دارای خطا است. وجود خطا در این حالت باعث جابجایی پیکسل ها نسبت به موقعیت واقعی شده، که این موضوع ایجاد خطا در مقادیر بازتابندگی پیکسل ها را در پی خواهد شد. در این پژوهش سعی در بررسی تاثیر این خطا بر روی بازتابندگی پیکسل ها نسبت به موقعیت دقیق آنها گردیده است. برای این منظور ابتدا با استفاده از تصاویر با قدرت تفکیک مکانی بالا و همچنین قدرت تفکیک طیفی بالا، نقشه کلاس های سطح شهر و طیف بازتابندگی آنها بدست آمد. سپس با شبیه سازی وجود خطا در زمین مرجع کردن تصاویر 500 متری سنجنده MODISمیزان تغییرات بازتابندگی و خطای نسبی آن در موقعیت های جدید و برای باندهای مختلف بدست آمد. از نتایج بدست آمده مشخص گردید اثر این خطا در مناطق شهری با بافت تکراری برای کلیه باندها و تا میزان 5/0 پیکسل جابجایی کمتر از 10 درصد و برای مناطق دارای تغییر بافت بین 10 تا 50 درصد است که میزان خطا با افزایش فاصله از موقعیت صحیح پیکسل افزایش می یابد.
کاربرد روش های قطعه بندی تصاویرطیفی در شناسایی و جدا سازی مخروط افکنه های حوضه یزد-اردکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قطعه بندی مؤثرترین روش برای شناسایی شکل های ژئومورفولوژیکی است که علاوه بر طبقه بندی، خاصیت اکتشافی لندفرم ها را نیز در متن تصویر داراست. در این پژوهش، پس از معرفی انواع روش های قطعه بندی، مخروط افکنة روی تصاویر ماهوارة ژئو- آی و استر استخراج شده است. آن گاه بهترین روش های قطعه بندی در شناسایی مخروط افکنه های حوضة یزد با روش تفسیر بصری معرفی شده است. به منظور تفسیر بصری از تصویر استرِ قطعه بندی شده و انتخاب بهترین روش های قطعه بندی قابل استفاده در ژئومورفولوژی، از نقشة ژئومورفولوژی ژئورفرنس شده و نیز تصویر ژئو- آی بهره گرفته شد. براساس نتایج، از میان انواع الگوریتم های قطعه بندی، دو الگوریتم برای شناسایی و جداسازی مخروط افکنه ها مناسب است: الف) الگوریتم چندمقیاسه در شناسایی مرز هندسی مخروط افکنه ها در تصویر استر؛ ب) قطعه بندی به روش اختلاف کنتراست بر روی تصویر ژئو-آی در شناسایی جزئیات موجود بر سطح مخروط افکنه مانند سایة حاصل از فرسایش خندقی، راه های احداث شده و خشک رودها موفق بوده است. سرانجام به منظور بررسی آزمون پذیری روش های برگزیده، از مخروط افکنه های مشابه در دیگر مناطق مرکزی استان یزد استفاده شد که نتایج مشابه آن قابلیت سازگاری روش های مذکور را در دیگر نقاط نیز به اثبات می رساند.
ارزیابی آسیب پذیری مخاطره ی بیابان زایی در حوضه ی آبریز مند با تاکید بر رهیافت ویکور توسعه یافته (E-VIKOR)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیابان زایی و تخریب زمین های مستعد کشاورزی در برخی مناطق خشک و نیمه خشک به صورت مخاطره ی طبیعی اکوسیستم های طبیعی و زندگی انسانی را به مخاطره انداخته است. بنابراین، ارزیابی و شناخت مناطق مستعد بیابان زایی ضروری به نظر می رسد. در ایران، به خصوص مناطق جنوبی به علت شرایط آب و هوایی خشک و نیمه خشک جزو مناطق مستعد بیابان زایی محسوب می گردد. این پژوهش با هدف ارزیابی و تحلیل میزان آسیب پذیری بیابان زایی در حوضه ی آبریز مند در سواحل شمالی خلیج فارس انجام شده است. حوضه ی آب ریز رودخانه ی مند در محدوده ی استان بوشهر و جنوب استان فارس قرار دارد. به علت حساسیت و شکنندگی محیط طبیعی در این بخش به شناسایی مناطق مستعد تخریب خاک و بیابان زایی با استفاده از معیارهای جنس زمین، میزان فرسایش (پتانسیل فرسایش آبی)، میزان بارش، شیب، سطوح ارتفاعی، کاربری زمین اقدام شده است. همچنین، سنجش از دور را برای حجم پوشش گیاهی با کمک شاخص NDVI استفاده کردیم. تلفیق معیارها و سرانجام ارزیابی به کمک رهیافت ویکور توسعه یافته (E-VIKOR) انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد بیش از نیمی از سطح حوضه ی مند در طبقه ی با خطر بیابان زایی متوسط قرار دارد و در صورت تداوم روند فعلی تخریب خاک همه ی این پهنه ها مستعد تبدیل شدن به بیابان را دارند. زوال اکوسیستم های طبیعی و کاهش کیفیت حیات انسانی از پیامدهای چنین روندی خواهد بود
پیش بینی خشکسالی با بکار گیری از مدل های شبکه عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج عصبی - فازی تطبیقی در حوزة مُند استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه خشکسالی یک معضل جدّی و گریبانگیر دربسیاری از کشور های جهان است؛بنابراین پیش بینیِ آن از اهمیت به سزایی برخوردار می باشد. در این تحقیق، کارایی شبکة عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج عصبی - فازیتطبیقی به عنوان روش هایی مؤثر برای پیش بینی شدت خشکسالی حوزة ""مُند"" استان فارس مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور از داده های بارندگی ماهانة ایستگاه باران سنجی تنگاب استان فارس با دورة آماری 32 ساله استفاده گردید. شدت خشکسالی در دورة ماهانه با استفاده از شاخص بارندگی استاندارد شده (SPI) تعیین شد؛ سپس به وسیلة مدل های ANN وANFIS و با استفاده از شاخص SPI پیش بینی شدت خشکسالی انجام گردید. از بین داده های موجود، 70 درصد به عنوان داده های آموزش و مابقی به عنوان داده های اعتبارسنجی و داده های آزمون انتخاب شد؛ سپس از طریق معیار های آماری شامل ضریب همبستگی، میانگین مجذور مربعات خطا و ضریب ناش به کارایی عملکرد مدل ها پرداخته شد. نتایج نشان دادد که دقت روش شبکه های عصبی مصنوعی از روش سیستم استنتاج عصبی - فازیتطبیقی بیشتر می باشد؛ همچنین یافته های حاصل از این بررسی نشان می دهد که هرچه پراکندگی داده های ورودی مدل بیشتر باشد مدل استنتاج عصبی - فازی تطبیقی دارای توانایی بیشتری در شبیه سازی این نوع از داده ها می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری لرزه ای شهر بَردَسْکن در برابر زلزله با استفاده از مدل سلسله مراتبی وارون (IHPW)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وقوع ناپای امروزه آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله به عنوان یکی از مسائلِ اساسی جهان، پیشِ روی متخصصان رشته های گوناگون قرار دارد. مطالعات تکنیکی و تاریخی زلزله در ایران نشان می دهد که زلزله های ویرانگر در راستای گسل درونه، در موارد بسیاری سبب خرابی و کشته شدن صدها و گاهی هزاران نفر شده است. شهر بَردَسْکن به دلیل وجود چندین گسل فعّال در اطراف و درون آن، ریسک بالایی در برابر خطر زلزله دارد. هدف از این پژوهش شناسایی میزان آسیب پذیری اجزاء و عناصر شهری با استفاده از مدل ها و روش های موجود در کاهش آسیب پذیری در برابر زلزله می باشد. برای رسیدن به این هدف 16 شاخص کالبدی- فضایی مؤثر بر آسیب پذیری شهرها در سطحِ جهانی شناسایی شد؛ سپس در قالب مدل های برنامه ریزی و تلفیقی فازی و تحلیل سلسله مراتبی وارون، برآورد مناسبی از آسیب پذیری شهر در برابر زلزله با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزاء، عناصر اصلی و رفتاری ساختمانی و تعیینِ تأثیرِ هر کدام از معیارهای به کار رفته در میزان آسیب پذیری ارائه گردید. همچنین با ارائة سناریوهای زلزله در شدت های مختلف به مدل سازی و ریزپهنه بندی آسیب وارده به ساختمان ها در برابر زلزله پرداخته شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که با حرکت از سمت جنوب به طرف شمالِ شهر بردسکن بر میزان آسیب پذیری قطعات ساختمانی افزوده می شود. همچنین مدل سازی سناریوهای زلزله در شدت 6 و 8 مرکالی نشان می دهد که میزان آسیب پذیری بر اساس تعداد ساختمان ها به ترتیب در محلات 3، 1، 6، 5، 4 و 2 می باشد. مهم ترین دلایل این وضعیت نزدیکی به گسل، بالا بودن شتاب افقی زمین (PGA)، بالا بودن تراکم ساختمانی بنا و پایین بودن کیفیت و مصالح ساختمانی است. داری های دامنه ای در محورها و راه های ارتباطی به خصوص در مناطق کوهستانی، از جمله مواردی است که هر ساله خسارت های زیادی را به راه های مواصلاتی کشور وارد می سازد. در برخی موارد، وقوع این نوع از مخاطرات طبیعی در گردنه ها و تنگه هایی با شیبِ تندتر و جاده هایی با انحنای بیشتر، نظیر تنگة دره دیز و گردنة ننم وار استان آذربایجان شرقی، منجر به مرگ مسافران می گردد؛ بنابراین شناسایی ویژگی های طبیعی مناطقی که جهت اجرای پروژه های عمرانی اعم از احداث جاده و سایر راه های ارتباطی نظیر خطوطِ راه آهن، سدهای آبی و... گزینش می گردند و تعیین میزان استعداد آنها جهت وقوع ناپایداری های دامنه ای بسیار با اهمیت می باشد. در این مقاله با استفاده از روش رگرسیون لجستیک به پهنه بندی و شناسایی مناطق مستعدِ وقوعِ این نوع از حرکات دامنه ای در محدودة مورد مطالعه اقدام شد. برای این مطالعه از تصویر ماهوارة لندست 8 سنجنده oLI-TIRS استفاده شد و فاکتورهای مؤثر در وقوع ناپایداری های دامنه ای (شیب، جهت شیب، لیتولوژی، کاربری زمین، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، فاصله از جاده، طبقات ارتفاعی) در محیط GISبررسی و از میان آنها مهم ترین فاکتور مشخص گردید. سپس بر لایة پراکنش ناپایداری های دامنه ای انطباق داده شد، به این ترتیب نقشة پهنه بندی خطر وقوع ناپایداری های دامنه ای در نرم افزار ادریسی تولید گردید؛ پس از آن نقشة پیش بینی احتمال وقوع ناپایداری های محدوده به پنج گروه با درجه حساسیت بسیار پایین، پایین، متوسط، بالا، بسیار بالا تقسیم شد.
ارزیابی کارایی مدل درخت تصمیم رگرسیونی در پیش بینی خشکسالی نمونة موردی: ایستگاه سینوپتیک سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای مطالعة خشکسالی روش های مختلفی وجود دارد. روش تحلیل داده های بارندگی، جزو عمومی روش های تحلیل خشکسالی به شمار می رود؛ لذا پیش بینی دقیق و پیش از وقوع بارش می تواند شرایط را برای ارزیابی وضعیت خشکسالی فراهم نماید. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر پیش پردازشِ داده های بارش ماهانة ایستگاه سینوپتیک سنندج بر عملکرد مدل درخت تصمیم در پیش بینی خشکسالی در ایستگاه سینوپتیک سنندج می باشد. در این پژوهش از الگوریتم CART به عنوان یکی از انواع درختان تصمیم رگرسیونی جهت پیش بینی بارش 12 ماه بعد استفاده شده و جهت ارزیابی درخت های ایجاد شده از معیارهای آماری مختلف استفاده شده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش مربوط به آمار ماهانة بارندگی، رطوبت نسبی، دمای حداکثر، دمای متوسط، جهت باد و سرعت باد در دورة آماری (1389- 1349) است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در ایستگاه سینوپتیک سنندجدرخت تصمیم گیریرگرسیونی،مدلینسبتاًکارادرپیش بینی خشکسالی می باشد؛ به طوری که درشبیه سازی هایصورتگرفته،زمانیکهاز میانگینمتحرّکپنجسالة داده هابرایاجرایمدلاستفادهگردید، ترکیب بارشقبلی ودمایحداکثر بهعنوانمناسب ترینحالت با مقدار خطای 06/0 شناساییشده و اعمال میانگین متحرک روی داده های اصلی در بهبود کارایی مدل مؤثر است. در این شرایط، روش درخت تصمیم رگرسیونی ایستگاه سنندج با ضریب اطمینان بالایی میزان بارش را 12 ماه پیش از وقوع بر آورد نمایند.
نابرابری های فضایی توسعه بخش کشاورزی در استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه کشاورزی، نیازمند برنامه ریزی اساسی بر پایه توانمندی های هر منطقه است؛ از این رو، مطالعه در مورد میزان توسعه یافتگی بخش کشاورزی مناطق مختلف برای برنامه ریزی و بررسی روند توسعه مهم است. در این پژوهش میزان توسعه یافتگی شهرستان های استان آذربایجان شرقی از نظر کشاورزی با روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. بدین منظور، 28 شاخص در بخش های زراعی، باغی، مکانیزاسیون، دامپروری انتخاب و با بهره گیری از روش تحلیل عاملی برای هر کدام از بخش ها عوامل و شاخص های تلفیقی استخراج گردیده و به عنوان ورودی روش تاکسونومی مورد استفاده قرار گرفته است و در نهایت جهت گروه بندی شهرستان ها از روش تحلیل خوشه ای استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در استان آذربایجان شرقی در سال 1389 از مجموع 19 شهرستان، سه شهرستان توسعه یافته، 7 شهرستان نسبتا توسعه یافته، 5 شهرستان کمترتوسعه یافته و 4 شهرستان توسعه نیافته بوده است. رتبه بندی شهرستان های استان بر حسب شاخص های بخش زراعی نیز نشان داد که شهرستان ملکان بالاترین و شهرستان چاراویماق پایین ترین درصد توسعه یافتگی بخش کشاورزی را داشته است.
ارتقاء مدل اسلمسا با ترفندی تکنیکی در سهم گذاری عوامل فرسایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلمسا یکی از مدل های تخمین فرسایشی است که توسط استوکینگ در سال 1978 ارائه شد. این مدل به خاطر بکارگیری روش های رابطه سنجی غیر خطی از توانمندی های دقیقی در برآورد میزان فرسایش از یکسو و بکارگیری اعداد کسر پذیر واقعی در محاسبه برخوردار و از دیدگاه آموزشی دارای مزیت های فراوانی است. سؤال اساسی درباره این مدل آن است که آیا می توان با اعمال ترفندی تکنیکی قابلیت جدیدی به این مدل افزود تا سهم هریک از عوامل مؤثر در مدل را در هر نقطه به ما نشان دهد. این مسئله سبب شد تا در قالب یک طرح پژوهشی و با انتخاب حوضه آبریز گلپایگان و اجرای مدل مذکور، نسبت به محاسبه میزان عوامل فرسایش مدل اسلمسا در 214 سلول چهار کیلومتری اقدام و سپس با استفاده از روش بی بعد سازی برداری مقادیر اصلی در مدل، یعنی عناصر X,K,C بی مقیاس و آنگاه با واکاوی لگاریتمی سهم هریک از عوامل در هر سلول محاسبه گردد. این روش به خوبی نشان داد که می توان سهم هریک از عوامل را تعیین و عاملی که دارای تأثیرگذاری بیشتری است در هر واحد کاری (پیکسل) مشخص نمود و نقشه فرسایش منطقه بر مبنای عامل برتر را ترسیم کرد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که 1-با اعمال تکنیک بی بعد سازی آماری در مدل اسلمسا سهم عوامل سه گانه فرسایش را می توان مشخص کرد؛ 2- با اعمال این روش می توان به نقشه اولویت مناطق برای اجرای طرح های کنترل فرسایش دست یافت، به طوری که این اولویت بر اساس سهم عامل برتر در برآورد و تخمین فرسایش استوار شده باشد؛ 3-با سهم گذاری عوامل فرسایشی در مدل می توان تکنیک های مبارزه با فرسایش را در مناطق مختلف تعیین نمود و از یک روش یکسان برای مبارزه و کنترل آن پرهیز نمود.