فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۲۱ تا ۱٬۳۴۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله تعیین سهم پوشش برف حوزه های کرج و لتیان با استفاده از تصاویر MODIS، به روش سالومونسون و همکاران و شناسایی منابع خطای این روش است. اهمیت سطح پوشش برف به دلیل تأثیرگذاری بر بیلان تابش، بیلان آب و مدل سازی انجام تحقیقات گوناگون را ضروری ساخته است. در این تحقیق برای بررسی سطح برف از داده های MODIS و برای ارزیابی دقت، از تصاویر LISIII-IRS استفاده شده است. تا کنون روش های متفاوتی برای استخراج سهم برف پیکسل ها به کار گرفته شده که در تحقیق حاضر از روش سالومونسون و همکاران به دلیل دقت مناسب و نیاز نداشتن به اطلاعات اولیه از منطقه استفاده شده و عوامل ایجاد خطا در آن شناسایی شده است. افزون بر این، ضرایب معادلة سالومونسون و همکاران با استفاده از داده های منطقه ای ایران بهینه سازی شده و دقت حاصل از مدل با ضرایب بهینه، در منطقه ای جدید ارزیابی شده است. نتایج ارزیابی دقت نشان داده اند که روش سالومونسون و همکاران می تواند سهم برف پیکسل های MODIS را با خطای RMS 20/0 پیکسل برآورد کند. ضرایب کاپا و دقت کلی این روش به ترتیب 84/0، 12/92 است، که دقت مناسب آن را نشان می دهد. نتایج تحقیق نشان می دهند که به دلیل خطای بالاتر روش سالومونسون و همکاران، باید در نواحی حاشیة رودهای ایران که عموماً دارای پوشش درختی کم تراکم و باغ های پراکنده اند، از این روش صرف نظر شود. لازم است برای حذف مناطق آبی از ماسک های مناسب استفاده شود. بهینه سازی ضرایب مدل توانسته است دقت برآورد مدل را بهبود بخشد، به طوری که مقدار خطای RMS مدل با ضرایب اصلاح شده در منطقه ای جدید 258/0 پیکسل به دست آمده، درحالی که معادلة سالومونسون و همکاران در همین منطقه خطای RMS عدد 266/0 پیکسل را نشان داده است. کلید واژه ها : روش سالومونسون و همکاران، زیرپیکسل، سطح پوشش برف، شاخص تفاضلی نرمال شدة برف.
پهنه بندی خطر ناپایداری دامنه ها با مدل LNRF و GIS در حوضه کلان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حرکات توده ای یکی از مخاطرات طبیعی است که از نظر فراوانی و شدت وقوع موجب خسارت های مستقیم از قبیل انسداد راه ها و مسیر آبراهه ها، تخریب مناطق مسکونی و تأسیسات خدماتی و خسارت های غیرمستقیم مانند اثرات مخرب زیست محیطی، هدر رفتن خاک، افزایش رسوبات و کاهش ظرفیت مخازن سدها می شود در این تحقیق حوضه سد کلان ملایر در زاگرس همدان با هدف بررسی عوامل مؤثر و شناسایی نواحی مستعد حرکات توده ای و تعیین میزان نقش این عوامل در وقوع حرکات توده ای تعیین حدود گردیده و در این رابطه عوامل مؤثر در وقوع حرکات توده ای همچون لیتولوژی، فاصله از گسل، شیب، سطوح ارتفاعی و میزان بارش انتخاب گردید. سپس با استفاده از نقشه های زمین شناسی، توپوگرافی و عکس های هوایی و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) نقشه های لایه بندی تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت از طریق بررسی متغیرهای مؤثر و با استفاده از مدل LNRF[1] به عنوان ابزار مفهومی با شیوه وزن دهی و همپوشانی لایه های مختلف عوامل مؤثر شناسایی شدند در نهایت با جمع جبری آن ها نقشه پهنه بندی خطر حرکات توده ای با همپوشانی نمودن لایه های مختلف تهیه گردید نتایج حاصله نشان داد که در بین عوامل موثر به ترتیب عامل لیتولوژی، فاصله از گسل، شیب های با 20 تا 30% و ارتفاع 200 تا 2300 متری بیشترین نقش را در وقوع حرکات توده ای منطقه دارند به علاوه بررسی ها نشان می دهد که مدل LNRF کارایی خوبی برای بررسی داده ها و پهنه بندی حرکات توده ای در حوضه سد کلان دارد. که این موضوع با بررسی های میدانی گسترده نیز به خوبی مورد تائید قرار گرفته است.
برنامه ریزی و مکان یابی بهینه تسهیلات و زیرساخت های گردشگری شهری با استفاده از GIS موردشناسی: شهر سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله توزیع فضایی- مکانی مراکز اقامتگاهی و پذیرایی گردشگری شهری را با تأکید بر شهرهای تاریخی و چگونگی بهینه گزینی آن را بر اساس مدل های آشورث، تنبریگ و گتز مورد بررسی و آزمون قرار داده است. یافته های این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی با بهره گیری از مطالعات اسنادی و میدانی، تهیه و تحلیل گردیده است. نتایج یافته ها با بهره گیری از محیطSPSS و آزمون T-testتحلیل شده و نشان می دهند که علیرغم وجود جاذبه های فراوان تاریخی و فرهنگی شهر سمنان و واقع شدن آن در گذرگاه معروف ابریشم و محور ترانزیتی ریلی تهران- مشهد، لیکن به جهت توزیع فضایی- مکانی نامتناسب منابع و تسهیلات گردشگری در این شهر، استفاده ی بهینه ای از پتانسیل ها و کارکردهای موجود، به عمل نمی آید. همچنین تحلیل یافته ها نشان می دهد که طبق مدل آشورث و تنبریگ، جاذبه های شهری و تجاری، محدوده مرکزی شهر و بخش تاریخی آن را پوشش می دهد، در حالی که مکان یابی تأسیسات اقامتی و پذیرایی در محور خیابان های اصلی ورود و خروج مسافران شکل گرفته است و دسترسی مناسب به جاذبه ها را برای گردشگران فراهم نمی نماید. اینک در این مقاله با بهره گیری از محیط GIS، به مکان یابی بهینه ی مراکز اقامتی و پذیرایی در این شهر پرداخته و راهبردها و پیشنهادات لازم جهت بهبود فضای گردشگری شهر سمنان و جذب هر چه بیشتر گردشگران به شهر، در آن ارائه گردیده است.
مدل سازی تاثیر شاخص های اقلیم سیاره ای بر بارش آذربایجان شرقی مطالعه موردی: شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مطالعه به منظور ارائه ی مدل و ارزیابی تاثیرات مستقیم و غیر مستقیم شاخص های اقلیمی بر بارش ماهانه و سالانه آذربایجان شرقی، ایستگاه شهرستان تبریز به سبب دارا بودن آمار طولانی مدت به عنوان نماینده استان تحت بررسی قرار گرفت. بنابراین مقادیر بارش، نم نسبی و دمای بیشینه شهرستان مذکور و 13 شاخص اقلیمی سیاره ای در بازه های زمانی سالانه و ماهانه، با کاربرد روش های آماری تحلیل مسیر و معادلات ساختاری مورد ارزیابی و کنکاش قرار گرفت. یافته ها نشان داد که مدل سازی بارش سالانه و ماه های فوریه، مارس، می، سپتامبر و اکتبر با توجه به شرایط تعیین شده برای ارائه ی مدل مناسب در سطح 95 درصد اطمینان معنادار هستند و مدل سازی سایر ماه ها شرایط تعیین را ایفا ننمود. بدین ترتیب مدل اکتبر با تبیین 8/61 درصد از پراش بارش، به عنوان بهترین مدل، مدل سالانه با دخالت 7 متغیر بیشترین متغیر و شاخص نوسان اطلس شمالی به عنوان بیشترین حضور در مدل ها و گسترش زمانی نسبت به سایر شاخص ها شناسایی شدند. ارزیابی مدل های معنادار نشان می دهد که چگونگی، نوع شاخص و میزان تاثیر بر بارش به صورت مستقیم و غیر مستقیم در ماه های مختلف متفاوت می باشد. به طور کلی با استناد به مدل ها می توان ابراز داشت که شاخص های اقلیمی به عنوان نماینده مراکز عمل، به صورت مستقیم و غیر مستقیم تا حد قابل قبولی قادر به تبیین پراش بارش شهرستان تبریز (آذربایجان شرقی) می باشند
تعیین جهت بهینه گسترش شهر کرمانشاه با استفاده از AHP و GIS
حوزههای تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
تخمین میزان رواناب حوضة کن با استفاده از شبکة عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رواناب یکی از اجزای ضروری محاسبة فرایندهای منابع آب و مسئله ای اصلی در هیدرولوژی است. مدل های مفهومی زیادی برای پیش بینی میزان رواناب مطرح شده اند که عمدتاً نیازمند داده های توپوگرافی و هیدرولوژیکی هستند. روش های مرسوم گذشته برای نواحی ای که داده های هیدرولوژیکی کافی ندارند، نامناسب اند. تخمین رواناب، فرایندی غیرخطی و از نظر ز مانی و مکانی به طور کامل تصادفی است و شبیه سازی آن با مدل ساده به راحتی امکان پذیر نیست. امروزه استفاده از شبکه های عصبی مصنوعی در مواردی که کمبود داده ها محسوس است، روش مناسبی به شمار می آید. در پژوهش حاضر از داده های بارش، دما و دبی ایستگاه های حوضة کن در بازة زمانی 1375 تا 1385 و همچنین خصوصیات فیزیوگرافی حوضة مورد مطالعه به عنوان ورودی شبکة عصبی برای پیش بینی رواناب استفاده شد. بدین منظور به صورت تصادفی 80 درصد داده ها برای آموزش و 20 درصد داده ها برای تست و اعتبارسنجی شبکه اختصاص داده شدند. به منظور انتخاب شبکة بهینه، از دو نوع تابع انتقال، 12 تابع آموزشی، و تعدادی نرون مخفی مختلف بین 1 تا 9 نرون استفاده شد. نتایج پژوهش پس از آزمون شبکه با لایه های پنهان و با توابع یادگیری مختلف آشکار ساختند که استفاده از داده های بارش، دما و دبی، و تابع آموزشی LM و تابع انتقال Tansig و چهار نرون مخفی، بهترین ساختار را برای تخمین رواناب به دست می دهد. شبکة عصبی با این ساختار می تواند رواناب را با دقت (0.68≤R2≤0.78 و 0.53≥RMSE 0.03≤) برآورد کند. کلید واژه ها : تخمین رواناب، شبکة عصبی مصنوعی، الگوریتم پس انتشار خطا، حوضة کن، سامانة اطلاعات جغرافیایی.
ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از مدل AHP و عملگرهای منطق فازی در حوضه ی آبریز پشت تنگ سرپل ذهاب (استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به دلیل ماهیّت خطرناک خود در مناطق کوهستانی، معمولاً مورفولوژی را بطور ناگهانی به هم می زند و خسارت هایی عمده به مناطق مسکونی، جاده ها، زمین های کشاورزی و غیره وارد می آورد. در این مطالعه با استفاده از مدل AHPدر محیط نرم افزار Expert Choice و عملگرهای منطق فازی با استفاده از نرم افزار IDRISIبه ارزیابی و پهنه بندی خطر زمین لغزش در حوضه ی آبریز پشت تنگ واقع در شمال شرقی شهرستان سرپل ذهاب واقع در استان کرمانشاه پرداخته شده است. مجموعاً 9 معیار اصلی (کاربری اراضی، خاک، نهشته های سطحی، خطوط همباران، پوشش گیاهی، شیب، ژئومورفولوژی، زمین شناسی و ارتفاع) مرتبط با وقوع پدیده ی زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفتند. از میان عوامل مذکور شش عامل زمین شناسی، شیب، بارش، پوشش گیاهی، کاربری اراضی و ارتفاع به عنوان لایه های معنادار شناخته شدند. وزن دهی طبقات متغیّرها با استفاده از روش نسبت فراوانی، بر اساس درصد لغزش رخ داده در هر طبقه بین 0 و 1 تعیین گردید. در این تحقیق به منظور تهیه ی نقشه ی پهنه بندی خطر زمین لغزش از تابع عضویت J-شکل و اپراتور فازی گاما استفاده گردید و از این نظر منطقه مطالعاتی به صورت پهنه های خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد، از نظر خطر رخداد زمین لغزش طبقه بندی شد. همچنین صحت نقشه های حاصل با استفاده از نمایه جمع کیفی (QS) مورد ارزیابی قرار گرفت. با توجه به وزن نهایی هر عامل در مدل AHP36% از مساحت حوضه از خطر زیاد و خیلی زیاد از لحاظ زمین لغزش برخوردار است. در حالی که اپراتور 7/0 در مدل فازی گاما حدود 67% از مساحت حوضه را در طبقات خطر زیاد و خیلی زیاد زمین لغزش نشان داد. ارزیابی مدل ها نشان داد که مدل فازی گامای 7/0 از دقت بیشتری نسبت به مدل AHPدر تهیه ی نقشه ی خطر زمین لغزش در حوضه ی آبریز مورد مطالعه برخوردار است. بنابراین مدل فازی گاما بهترین شکل نقشه ی پهنه بندی خطر زمین لغزش را در منطقه ی مورد مطالعه ارائه داده است.
مقایسه روش های مختلف تهیه مدل ارتفاع رقومی مورد شناسی: حوضه آبخیز نوفرست، شهرستان بیرجند، استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برآورد دقیق خصوصیات کمی و کیفی پدیده های طبیعی، مستلزم صرف زمان و هزینه زیادی می باشد. بنابراین، روش های درون یابی به عنوان راه حل مناسبی در تخمین محل های بدون اطلاعات و نمونه برداری نشده مورد استفاده قرار می گیرند. از آنجا که نقشه های مشتق شده از مدل ارتفاع رقومی زیاد است و این نقشه در تحلیل های مختلف کاربرد دارند و ممکن است با وزن های متفاوت در نتایج یک کار تحلیلی، نقش داشته باشند. اگر منبع اصلی که همان نقشه مدل ارتفاع رقومی است، ایرادی داشته باشد؛ اشکال در کل پروژه زیاد خواهد شد. انتخاب مناسب ترین روش ساخت مدل ارتفاع رقومی که با دقت بالاتری بتواند مدل واقعی تری را از شرایط طبیعی زمین ارائه نماید، موضوع اصلی این تحقیق است. هدف از این تحقیق، مقایسه برخی روش های تهیه مدل ارتفاع رقومی شامل؛TIN, TOPOGRID و نیز مدل ارتفاع رقومی استخراج شده از تصاویر ماهواره ای سه بعدی است. روش های مذکور بر روی داده های حوضه آبخیز نوفرست در 40 کیلومتری شرق شهر بیرجند انجام شده و نتایج آن با همدیگر و نیز با داده های برداشت شده از سیستم های تعیین موقعیت جهانی دو فرکانسه مورد ارزیابی دقت، قرار گرفته است. نتایج حاصل از مقایسه مقادیر حداقل و حداکثر اختلافات و نیز مقایسه مقادیر RMSE بین مدل های ارتفاعی رقومی و داده های سیستم موقعیت جهانی دو فرکانسه 4DGPS در 10 محدوده مطالعاتی نشان می دهد که روش TIN با پنج بار کسب مقادیر، حداکثر اختلاف و کسب نکردن هیچ مقدار حداقلی، بیشترین خطا و مدل رقومی SRTM با سه بار کسب مقادیر حداقلی اختلاف و کسب نکردن هیچ مقدار حداکثری از دقت بالاتری برخوردار می باشد. در این مقایسه روش TOPOGRID و TOPOGRID IN5 و مدل رقومی استخراج شده از تصاویر ASTER در رتبه های بعدی قرار دارند
پهنه بندی و مکان یابی دفن پسماندهای شهری (مطالعه موردی: شهرستان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روز افزون جمعیت و به تبع آن افزایش پسماندها باعث شده است تا مساله دفع پسماندها توجه تعداد زیادی از کارشناسان مسائل زیست محیطی را به خود جلب کند. درک فرآیندهای زیست محیطی مستلزم دانستن روابط اکولوژیک ما بین موجودات زنده و غیرزنده و چرخه مواد غذایی و چرخه های مهمی چون آب و چرخه نیتروژن می باشد. شیرابه های موجود در پسماندهای تولید شده که بعضاً دارای فلزات سنگین بوده و مشتقات کربن که تجزیه آنها در طبیعت و در چرخه خاک و مواد غذایی طی گذشت سالیان دراز امکان پذیر می باشد و در بعضی موارد مواد موجود در پسماندها به دلیل ترکیبات آلی آن در طبیعت باقی مانده و تجزیه نخواهد شد. مدیریت دفع و دفن پسماندهای تولیدی در حومه شهرها بویژه شهرهای بزرگ مانند تبریز اجتناب ناپذیر می باشد. در این تحقیق نظر به تعدد لایه های تأثیرگذار از سیستم اطلاعات جغرافیایی به عنوان تصمیم ساز در مورد مکان یابی محل مناسب جهت دفن پسماندهای شهر تبریز استفاده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که دفن پسماندهای شهری در کلان شهر تبریز با توجه به وضعیت آب های زیرزمینی و سازندهای زمین شناسی آن چندان مطلوب نبوده و نیاز به بازیافت زباله از طریق احداث کارخانه کمپوست احساس می شود.
مدلسازی آسیب پذیری ساختمان های شهری با استفاده از روش های دلفی و تحلیل سلسله مراتبی در محیط GIS (مطالعه موردی: منطقه 6 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها در طول تاریخ هیچ گاه از آسیب های حوادث طبیعی و انسان ساخت بی امان نبوده اند، به طوری ک ه اگر در گذشته به خاطر موانع و سدهای اطراف آن از آخرین اهداف جنگ بوده اند، امروزه با توسعه تکنولوژی و برداشته شدن آن موانع به اولین اهداف جنگی تبدیل شده اند. در واقع آنچه که جنگ و حملات هوایی را به عنوان تهدیدی جدی برای شهر مطرح می کند عدم پایداری و آمادگی برای مقابله با آن است. یکی از راه های اساسی برای ایجاد آمادگی در برابر تهدیدات، آگاهی از درجه آسیب پذیری شهر در صورت وقوع آن است. لذا اگر بتوان با روش یا روش هایی میزان آسیب پذیری المان های شهری ناشی از حمله به آن ها را تعیین کرد، می توان با اتخاذ راهکارهایی آمادگی را تا حد بسیار زیادی افزایش داد. آنچه که محققین در این تحقیق به دنبال آن بوده اند مدلسازی آسیب پذیری ساختمان های شهر (به عنوان یکی از مهمترین المان های کالبدی شهر) ناشی از تهدیدات برای یکی از مناطق تهران (منطقه6 شهرداری) بوده است. با توجه به اینکه آسیب پذیری خود تابعی از چندین شاخص می باشد، لذا مدل مدنظر تحقیق از نوع مدل های چند معیاره بوده و با توجه به ماهیت مکانی شاخص ها پیاده سازی مدل در محیط GIS صورت گرفته است. استخراج شاخص های آسیب پذیری با روش دلفی و تهیه پرسشنامه هایی از کارشناسان شهرسازی، سازه، معماری و پدافند غیرعامل و مطالعه کارهای گذشته انجام پذیرفت. نتایج حاصل از مدلسازی 9 شاخص مستخرج از روش دلفی با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، حاکی از آن است که حدود 38 درصد ساختمان ها آسیب پذیری کم، 60 درصد ساختمان ها آسیب پذیری متوسط و حدود 2 درصد ساختمان ها آسیب پذیری بسیار بالایی دارند که این خود نشان از ضرورت بالای اقدامات اساسی با رویکرد پدافند غیرعامل برای کاهش آسیب پذیری می باشد
بررسی رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری با استفاده از مدل کانو مورد شناسی؛ شهرداری گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه همه کوشش هایی که مدیریت شهری در خصوص افزایش خدمات به کار می برند، برای بدست آوردن رضایت بیشتر شهروندان می باشد و این امر به ویژه برای شهرداری ها، هدف ایده آل بسیار بزرگی است و بخش عمده ای از آن از طریق ارائه خدمات به شهروندان محقق می شود. هدف تحقیق به دست آوردن توصیفی نسبتاً دقیق از وضعیت رضایتمندی شهروندان از عملکرد خدماتی شهرداری گرگان، بر اساس مدل کانو در غالب نیازهای (اساسی، عملکردی و هیجانی) می است. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نوع، توصیفی- پیمایشی می باشد که به شیوه میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری، کلیه شهروندان (343977 نفر) شهر گرگان که از خدمات شهرداری استفاده می کنند و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر استمی که به صورت تصادفی ساده انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های تحقیق نشان می دهد که شهروندان از عملکرد شهرداری در زمینه نیازهای انگیزشی با ضریب رضایت (790/0) نسبت به نیازهای عملکردی با ضریب رضایت (712/0) و نیازهای اساسی با ضریب (436/0) رضایت بیشتری دارند.
مدلسازی توسعه تبریز در سال 1410با استفاده LTM
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی فاکتور کلیدی پیشرفت بشری و توسعه محیط فیزیکی می باشد. مدل های تغییر کاربری اراضی کمک شایانی جهت شناخت و فهم سیستم های پیچیده داشته و اطلاعات با ارزشی از شکل و ماهیت ممکن در آینده کاربری ها را میسر میسازد. در این پژوهش برای ارزیابی تغییرات کاربری اراضی در تبریز، از تصاویر ماهواره ای سالهای 1368 و 2005 استفاده شده است و برای مدلسازی این تغییرات در سال 1410، از پارامترهای موثر در توسعه شهر تبریز و از مدل LTM استفاده گردید.
شهر تبریز در دهه های گذشته به شدت با تغییرات اراضی شهری مواجه بوده است که نتایج به دست آمده از بررسی تصاویر ماهواره ای برای سالهای 1368 و 1384 نشانگر تغییرات فزاینده کاربریها مخصوصا کشاورزی و فضاهای سبز به کاربری اراضی ساخته شده می باشد. با ادامه این روند، شهر تبریز با مسائل و مشکلات فراوان در آینده مواجه خواهد شد. بطوریکه نتایج حاصل از مدلسازی توسعه شهر تبریز برای سال 1410 در این پژوهش نشانگر این است که بیش از 90 درصد از محدوده شهر در افق پیش بینی به اراضی ساخته شده اختصاص خواهد یافت و تنها 10 درصد از محدوده شهر به کاربری فضای سبز اختصاص می یابد. پیش بینی توسعه در این تحقیق نشانگر این است که اراضی ساخته شده، 143 درصد افزایش خواهد یافت و اراضی کشاورزی و فضاهای سبز به ترتیب با 11603 و 1919 هکتار کاهش یافته و به ساخت و ساز اختصاص خواهد یافت.
تحلیل تطبیقی رابطه بین فقر و خشونت شهری با استفاده از مدل ویکور (مطالعه موردی: محلّه های شهر یزد)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی رابطه بین فقر و گسترش انواع مختلف خشونت های شهری در سطح محلّه های شهر یزد است. با توجه به اهداف تحقیق، نوع تحقیق کاربردی و روش بررسی آن توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری، افراد مجرم در۴۳ محلّه شهر یزد است. شاخص های تحقیق شامل: شاخص های فقر به عنوان متغیرهای مستقل و شاخص های خشونت شهری به عنوان متغیرهای وابسته می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و بررسی ارتباط بین متغیرهای تحقیق، از آزمون های آمار استنباطی مانند: ضریب رگرسیون چند متغیره و تحلیل مسیر و همچنین از شاخص نزدیکترین همسایه و مدل ویکور برای رتبه بندی میزان خشونت در محلّه های شهر یزد استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد اکثر محلّه هایی که دارای بیشترین میزان فقر هستند؛ غالباً نقاط داغ خشونت نیز در همان محلّه ها بیشتر است. در این ارتباط، بر اساس مدل تحلیل مسیر، شاخص پایین بودن میزان درآمد و بیکاری دارای بیشترین تأثیر و دسترسی به خدمات، دارای کمترین تأثیر در افزایش فقر و خشونت شهری می باشند. همچنین در مورد اثر مستقیم، مؤلفه سطح سواد دارای کمترین اثر و مؤلفه میزان بیکاری دارای بیشترین اثر در افزایش خشونت های شهری بوده است که ضریب همبستگی چندگانه با مقدار ۰/۷۴۱ رابطه بین گسترش میزان فقر و افزایش میزان خشونت و کاهش احساس امنیت در سطح محلّه های شهر یزد را تأیید می نماید. در نهایت راهکارهایی جهت از بین بردن فقر و کاهش خشونت شهری در سطح محلّه های شهر یزد ارائه شده است.
کاربرد فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی جهت اولویت بندی مراکز شهری با ملاحظات اکولوژیکی(مطالعه موردی:آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که تعیین توان هر عرصه از سرزمین برای کاربری های مختلف دارای شرایط مبهم و نادقیق است، با به کارگیری منطق فازی به عنوان منطق مدل سازی ریاضی فرایندهای مبهم می توان بستری را برای مدل سازی عدم اطمینانِ مطرح شده در تعیین توان اکولوژیکی فراهم ساخت. هدف از این تحقیق ترکیب فنون آماری، ریاضی و تصمیم گیری چند معیاره فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی به عنوان روشی برای رفع ابهام در عدم قطعیت معیارهای اکولوژیکی به منظور اولویت بندی مراکز شهری استان آذربایجان غربی با ملاحظات اکولوژیکی است که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. با توجه به اینکه اهمیت و ارزش هر یک از معیارهای اکولوژیکی در مناطق مختلف دارای اولویت تأثیر گذاری گوناگونی هستند، در این تحقیق یک مدل تصمیم گیری چند معیاره در قالب فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(FAHP) جهت انتخاب مناسبترین مناطق برای توسعه شهری با ملاحظات اکولوژیکی اجرا شده است. برای این منظور ابتدا معیارهای ارزیابی توان اکولوژیکی برای توسعه شهری(پایداری با حفاظت و یا بهبود سیستم های یکپارچه طبیعی) بر اساس مطالعات کتابخانه ای، تهیه پرسشنامه در قالب تحلیل سلسله مراتبی، نظرخواهی از متخصصین دانشگاهی و کارشناسان شناسایی شدند. سپس از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی(روش چانگ) برای تعیین وزن معیارها، زیر معیارها و گزینه ها استفاده شد. نتایج نشان داد که جمع امتیاز شهرهای خوی، ماکو، چالدران، چایباره و پلدشت برای توسعه بیشتر است. این اولویت بندی مبتنی بر ویژگی های اکولوژیکی محیط این شهرها و با توجه به انطباق آنها با محتویات نقشه های منابع طبیعی به واقعیت نزدیک تر است.
مدیریت بحران و مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت با استفاده از منطق فازی و مدل تحلیل شبکه ای (مطالعه موردی: شهر پیرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصولاً مخاطرات محیطی سالانه خسارات مالی و جانی فراوانی به همراه می آورد و یکی از ضروری ترین اقدامات در این زمینه، به کارگیری اصول مدیریت بحران است. اولین و مهم ترین نیاز اساسی آسیب دیدگان ناشی از مخاطرات محیطی داشتن یک سرپناه می باشد و در واقع اسکان موقت ازجمله اقدامات مهم مدیریت بحران است. بدین منظور در این پژوهش به مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت شهر پیرانشهر با استفاده از الگوریتم فازی و مدل ANP پرداخته شده است. اطلاعات مورد نیاز از طریق نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال1390، طرح های جامع و تفصیلی شهر و سایر یافته های مرتبط با موضوع اخذ گردیده است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزارهای AUTO CAD، ARC GIS، Super Decisions، IDRISI استفاده شده است. پس از تعیین معیارهای مؤثر در امر مکان یابی اسکان موقت به تهیه لایه ها و نقشه های مختلف شامل ده لایه تراکم جمعیت، هم جواری کاربری ها، آسیب پذیری، دسترسی به راه، مراکز درمانی، مراکز آموزشی، مراکز انتظامی، فضای سبز، اراضی بایر و ایستگاه های آتش نشانی اقدام شد. سپس نقشه مکان های مناسب جهت اسکان موقت تهیه و با تلفیق این لایه ها به ارائه نقشه نهایی تدقیق شده مکان یابی بهینه پایگاه های اسکان موقت در پیرانشهر اقدام شد. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که در مجموع 17 هکتار از اراضی شهری متشکل از 4 پارک، 7 مدرسه و چند قطعه زمین بایر به عنوان بهترین مکان ها و با سازگاری بسیار بالا به عنوان پایگاه های اسکان موقت قابل برنامه ریزی هستند.
طبقه بندی هیدروژئومورفولوژیکی رودخانه جاجرود با مدل روزگن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به منظور پیش بینی تغییرات هیدروژئوموفولوژیک رودخانه جاجرود، در جهت احیائ رود و اقدامات مدیریتی به سامان از سیستم طبقه بندی مورفولوژیکی(کمی و کیفی)روزگن بهره گرفته شده است. در این پژوهش 23کیلومتر از رودخانه جاجرود، حدفاصل سد لتیان و سد ماملو مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داد بخش اعظم بازه مطالعاتی دارای الگوی D A است و بخش کمی از رودخانه دارای الگوی B با وضعیت بسیار نامطلوبی است. در قسمتهایی با الگوی جریان D3 تغییر در دبی رودخانه به نفع آن نمی باشد و بایستی تدابیر مدیریتی مناسب مانند مقاوم سازی کناره های رودخانه انجام گیرد. مناسب تر است در قسمتهایی با الگوی جریان D4 ، مدیریت مناسبی در خصوص عدم استفاده از برداشت مصالح، عدم اجازه احداث حوضچه های پرورش ماهی سنتی در داخل بستر رودخانه و کنترل کاربری اراضی حاشیه صورت گیرد. تاثیر کنترلی پوشش گیاهی بر الگوی جریانهای D , C , DA , E بسیار بیشتر از الگوی B است. تغذیه رسوبی در الگوهای جریانی C5 , D4 , D5 , C4 , C6 زیاد تا خیلی زیاد می باشد. لذا با انجام اقدامات کنترلی در بالادست رودخانه و عملیات آبخیزداری در کناره ها مانند احداث گابیون، کنترل پوشش کناره ها و اصلاح خاک تا حد زیادی میزان می توان تخریب را کاهش داد.
بررسی تغییرات شاخص های دینامیکی همزمان با توفان های حوضه آبریز کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نا هنجاری های دینامیکی و ترمودینامیکی بزرگ مقیاس بارش های سیل آسا ناشی از فرآیندهای چرخندزایی در دریای مدیترانه، و استقرار کم فشار حرارتی سودانی پرداخته است. پنج نمونه از بارش های سیلابی در فاصله زمانی 2008-1998 در حوضه آبریز کارون بزرگ، انتخاب و با استفاده از داده های جوی دوباره پردازش شده 25 ساله ژاپن (JRA25) و تحلیل های آماری از دو روز پیش از رخداد بارش تا خاتمه بارش، مورد بررسی قرار گرفتند. شاخص های دینامیک منتخب در این پژوهش عبارتند از تاوایی پتانسیل، همگرایی و واگرایی، سرعت قائم، فرارفت تاوایی مطلق و شاخص های ترمودینامیکی شامل نم ویژه، شار نم ویژه، دمای پتانسیل و دمای پتانسیل معادل هستند. بر اساس نتایج این پژوهش و مقایسه با مقادیر بارش 6 ساعته ایستگاه های باران سنج ثبات منطقه، مشاهده گردید که پیش از شروع رخداد بارش، ارتفاع ژئوپتانسیلی در منطقه مورد مطالعه به طور محسوسی شروع به کاهش نموده و در هنگام رخداد بیشینه بارش به کمترین مقدار رسیده و با خاتمه بارش رو به افزایش می گذارد و بالعکس پارامترهای متناظر با همگرایی و حرکات صعودی، همچون تاوایی پتانسیلی، جریان تلاطمی رطوبت، همگرایی جریان رطوبت و مقدار نم ویژه هم روندی مشابه با تغییرات مقدار بارش از زمان شروع تا خاتمه دارند. بدیهی است که هیچ یک از این شاخص ها به تنهایی نمی توانند مؤید رخداد یک بارش سیل آسا باشند، ولی با بررسی روند تغییرات شاخص ها و تغییرات اندازه بارش، به نظر می رسد که در میان شاخص های منتخب، بین تغییرات بارش با ارتفاع ژئوپتانسیلی، جریان تلاطمی رطوبت و تاوایی نسبی رابطه معناداری وجود دارد که می تواند در پیش آگاهی رخداد بارش در آینده مورد استفاده قرار بگیرد. به منظور اعتبارسنجی اطلاعات به دست آمده از رخدادهای مرجع، تعداد دو روز بدون بارش که دست کم دو روز قبل و بعد از آن هم، در منطقه بارش وجود نداشته هم مورد بررسی قرار گرفت که نتایج حاصل، مؤید تغییرات قابل ملاحظه شاخص های دینامیکی و ترمودینامیکی منتخب در مقایسه با روزهای فاقد بارندگی در منطقه است.
اولویّت بندی مکان های مستعد دفن پسماند شهر مشهد با تأکید بر شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیّت شهرها و کلان شهرها ضمن ایجاد فرصتهای مناسب جهت توسعه فیزیکی - کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و افزایش سطح رفاه، نیاز به مدیریت شهری را در برنامهریزی محیط زیست کلان شهرها ضروری کرده است. افزایش تولید زبالههای خانگی، از جمله چالش های محیط زیستی گریبانگیر اکثر کلان شهرها در سالهای اخیر است، به گونهای که انتخاب مکان مناسب دفن این پسماندها با توجه به شرایط مکانی، از اولویتهای مدیریت شهری است. شهر مشهد، با بیش از 3 میلیون نفر جمعیّت، دومین کلا ن شهر ایران، دومین شهر مذهبی جهان و پایتخت معنوی ایران است که با تولید حجم وسیعی از زباله های خانگی در دهه اخیر روبه رو است. شناخت مناطق مستعد دفن زباله های مذکور، از مسائل مهم مدیریت پسماندها در این کلان شهر محسوب میشود. هدف این پژوهش مکان گزینی مناطق مناسب دفن پسماند خانگی کلان شهر مشهد بر پایه ی شاخص های ژئومورفیک بوده است. بدین منظور با کمک روش های تصمیم گیری چندمعیاره رتبه ای تاپسیس و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، پنج مکان دفن پسماند شناسایی، اولویّت بندی و مکان یابی گردید. رتبه بندی مناطق دفن پسماند بر اساس هفت معیار ژئومورفولوژیک شیب، جنس سنگ بستر، فاصله از گسل، فاصله از آب سطحی، عمق آب زیرزمینی، کاربری اراضی و تیپ ژئومورفولوژی انجام گرفته است. با استفاده از الگوریتم تاپسیس شاخص ها امتیازدهی و وزن دهی شد و در نهایت، رتبه بندی مناطق، صورت گرفت. همچنین، با کمک فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، مقایسه زوجی بین شاخص ها انجام و اهمیت معیارها و نقش مؤثر هرکدام در انتخاب مناطق مشخص شد. نتایج نشان دهنده ی آن است که منطقه ی دو - مکان جدید دفن پسماند واقع در جاده میامی- در رتبه ی نخست دفن زباله قرار دارد. همچنین منطقه یک، واقع در جاده نیشابور، که مکان قدیم دفن زباله های شهر مشهد بوده است، در این رتبه بندی، جایگاه مناسبی را کسب نکرده است.
مکانیابی بهینه حسگرهای مانیتورینگ ترافیکی با استفاده از روش سلسله مراتبی فازی و روش تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شبکه حسگرهای هوشمند به عنوان یکی از روش های نوین اخذ اطلاعات، در مدیریت ترافیک مطرح است که با امکان پایش هوشمند معابر شهری منجر به کاهش سوانح جاده ای می گردد. علیرغم اهمیت نصب و استقرار چنین تجهیزاتی مهمترین دغدغه تعیین مکان بهینه جهت نصب آنهاست. بنابراین آنچه در این تحقیق هدف ماست ارائه روشی مناسب در جهت مکانیابی بهینه حسگرهای ترافیکی است، روش پیشنهادی ترکیبی از روش های فازی سلسله مراتبی و تاپسیس است. لازم به ذکرست که برای تست روش پیشنهادی در این تحقیق بخشی از شبکه معابر شهری در شمال آمریکا به عنوان داده نمونه انتخاب گردید. در مرحله بعد با نظر کارشناسان ترافیک معیارهای تعیین مکان بهینه انتخاب گردید که در این تحقیق عبارت بودند از ترافیک متوسط سالیانه، شدت تصادفات، شیب متوسط و فاصله هر اتصال در شبکه شهری تا مکان های نیازمند کنترل ترافیک.برای مشخص کردن میزان اهمیت معیارهای ورودی از روش سلسله مراتبی فازی استفاده گردید، این روش با استفاده از اعداد فازی در مقایسه زوجی معیارها برای محاسبه وزن آنها، منجر به افزایش دقت محاسبات می گردد. در مرحله بعد وزن های محاسبه شده با استفاده از روش تاپسیس به رتبه بندی اتصالات شهری در محدوده مورد مطالعه پرداخت. در نهایت بعد از اجرای تحلیل مذکور با استفاده از نمره حاصل از روش تاپسیس اتصالات شهری در منطقه مورد مطالعه به سه کلاس متفاوت طبقه بندی شدند. اتصالات شهری قرار گرفته در کلاس اول به عنوان اتصالات شهری با بیشترین اولویت برای نصب حسگرها انتخاب شدند. بنابراین اتصالات مذکور در بیشترین اولویت برای نصب حسگرهای ترافیکی خواهند بود.
تهیة نقشة دگرسانی در سامانة اپی ترمال مطرآباد، جنوب استان خراسان رضویبا استفاده از داده های دورسنجی سنجندة ASTER(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سامانة اپی ترمال مطرآباد واقع در 30 کیلومتری جنوب غرب بجستان در مجموعه ای از سنگ های آتشفشانی حدواسط تا اسیدی واقع شده است. کانی سازی به صورت رگه ها، رگچه های نامنظم و برش های گرمابی نمایان می شود. دگرسانی گرمابی در اطراف رگه ها شکل می گیرد و شامل مجموعه های سیلیسی (5<متری رگه ها)، سریسیتی (10< متری رگه ها)، پروپیلیتی (50-30<متری رگه ها) و رسی است. در این مقاله، توزیع مکانی مجموعه های دگرسانی گرمابی با استفاده از داده های سنجندة آستر بررسی شده است. برای این منظور، روش های مختلف پردازش تصاویر از قبیل ترکیب رنگی کاذب، نسبت گیری باندی، آنالیز مؤلفه اصلی و طبقه بندی تصاویر آزمون شده اند. ترکیب رنگی 864 (RGB) و ترکیب نسبتی (5/4، 8/4، 9/4) برای شناسایی مناطق دگرسانی مناسب تشخیص داده شدند. تفکیک مجموعه های دگرسانی و تهیة نقشة دگرسانی برپایة روش طبقه بندی نظارت شده انجام شده است. تلفیق یافته های زمین شناسی، کانی شناسی و دورسنجی نشانگر قابلیت روش نسبت گیری باندی و آنالیز مؤلفه اصلی در شناسایی مجموعه های دگرسانی منطقة مطالعه شده است.