فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۲٬۳۲۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبز مؤثر در اشکال گوناگون آن دیگر قابل تصور نیست. پیامدهای توسعه شهری و پیچیدگی های معضلات زیست محیطی آنها موجودیت فضای سبز و گسترش آن را برای همیشه اجتناب ناپذیر کرده است. در پژوهش حاضر وضعیت کاربری فضای سبز شهر فیروزآباد مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و پس از بررسی کمی و کیفی کاربری فضای سبز در شهر فیروزآباد، مکانیابی فضایی آن در سطح شهر مورد ارزیابی قرار گرفته و با مقایسه وضعیت موجود این کاربری با استانداردها و سرانه ها به لحاظ کمی، پخشایش آن در شهر مورد ارزیابی و تحلیل واقع شده است. نهایتاً با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی در نرم افزار GIS و پس از طی مراحل مختلف، مکان های مناسب جهت ایجاد این نوع کاربری پیشنهاد گردیده است. یافته های تحقیق نشان می دهد، نسبت فضای سبز موجود در سطح نواحی و محلات شهر نامتناسب بوده و کمبود سطحی در حدود 255886 متر مربع وجود دارد. همچنین سرانه این نوع کاربری معادل 50/0 متر مربع برای هر نفر می باشد که با سرانه های استاندارد تفاوت و اختلاف اساسی دارد.
بازیابی و تحلیل ضریب بازپخش سیگنال در قطبیدگیVV و HH با سری زمانی تصاویر راداری به منظور پایش محصول گندم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پایش محصولات کشاورزی از جمله گندم، اقدام ارزشمندی است که مورد تاکید و توجه بسیاری از محققین سنجش از دوری قرارگرفته و داده ها و الگوریتم های متعددی در این زمینه معرفی و بکارگیری شده است. پردازش و تحلیل شاخص های بازیابی شده از سیگنال های راداری در طول موج ها و قطبیدگی های مختلف از جمله تکنیک های مورد استفاده در پایش این محصول است که هر چند در ایران کمتر مورد توجه واقع شده، لیکن محققان بسیاری به آن پرداخته و قابلیت های خاصی برای آن معرفی نموده اند. در این تحقیق برای اولین مطالعه، پایش گیاه گندم (آبی و دیم) در تعدادی از مزارع شهرستان شیروان با استفاده از داده های سنجنده راداری ENVISAT ASAR در باند C و دو قطبیدگی VV و HH و زاویه برخورد41 درجه و از طریق بازیابی و تحلیل ضریب بازپخش سیگنال به کمک تکنیک تداخلسنجی مورد توجه گرفته است. نتایج حاکی از آن است که ضریب بازپخش در هر دو قطبیدگی HH و VV توانایی قابل قبولی در پایش مراحل رشد گندم آبی برای نواحی خاصی از ایران از جمله منطقه مورد مطالعه را داراست. یافته های تفضیلی تحقیق روشن ساخت که عدم حساسیت سیگنال با قطبیدگی HH به رطوبت خاک، نتایج بهتری در پایش محصول به نسبت سیگنال با قطبیدگی VV فراهم می آورد. در گندم دیم به سبب وجود فضای خالی نسبتا زیاد بین ردیف های کشت و ظریف تر بودن اجزای این گیاه نسبت به گندم آبی، سیگنال رادار در قطبیدگی VV از تاج گیاه نفوذ کرده و با رشد بیشتر گیاه، سهم بازپخش از خاک کاهش می یابد. همچنین در قطبیدگی HH، بازپخش رادار تا رسیدن گیاه به مرحله خوشه دهی افزایش و پس از آن کاهش می یابد.
پهنه بندی فرسایش خندقی در حوضه آبریز دیره با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر ایجاد فرسایش خندقی و شبیه سازی احتمال وقوع آن در حوضه آبریز دیره انجام پذیرفته است. مهمترین عوامل موثر در وقوع فرسایش خندقی مانند شیب، جهت شیب، انحنای افقی و عمودی شیب، لیتولوژی، فاصله از آبراهه، فاصله از جاده، کاربری اراضی انتخاب و سپس این لایه ها درسیستم اطلاعات جغرافیایی تولید شدند. سپس به منظور مقایسه زوجی در جدول ماتریس بر اساس میزان ارجحیت سلسله مراتب در وقوع فرسایش خندقی رده بندی گردید. در نهایت با کمک نرم افزار Arc GIS عملیات وزن دهی و همپوشانی از لایه های انتخابی صورت گرفت و با توجه به ضرایب حاصل، نقشه پهنه بندی خطر در 6 طبقه بدست آمد . مقدار عددی ضریب نهایی از جمع اعداد حاصل از ضرب وزن هر معیار در شاخص آن در هر نقطه بین صفر تا 100 تعریف گردید که در آن هرچه ضریب حاصله به سمت 100 میل کرده باشد نشان دهنده پرخطر بودن وقوع زمین لغزش است و هرچه این ضرایب به صفر نزدیکتر شده باشد نشان دهنده خطر کمتر و نهایتا بی خطر بودن وقوع آن است. نتایج نشان داد 36 درصد از حوضه دیره در پهنه با خطر زیاد و خیلی زیاد قرار دارد که باعث جابجایی حجم زیادی از خاک می شود.
تحلیل فضایی پارک های شهری از طریق تلفیق GIS با روش های تصمیم گیری چندشاخصه مطالعه موردی: شهر نورآباد ممسنی
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل مکانی- فضایی پارکهای شهری با استفاده از روشها و شاخصهای مناسب از ضروریت های مهم توسعه پایدار است. چراکه به علت گسترش بی رویه شهرها و معضلاتی همچون عدم استقرار و مکان یابی صحیح در سطح شهر، عدم رعایت همجواری ها، عدم توجه به سرانه ها، استانداردها و. ..، توسعه و مکان یابی کاربری فضای سبز با مشکلات اساسی روبه رو گردیده است. در این زمینه سوالهای محوری نیازمند بررسی عبارتند از: 1) آیا پارک های موجود برای تامین دسترسی مطلوب همه شهروندان از تعداد و توزیع فضایی مناسبی برخوردارند؟ 2) آیا پارکهای موجود از تناسب مکانی- فضایی مطلوبی برخوردارند و در پهنه های مناسبی قرار گرفته اند؟ بر این اساس، جهت پاسخ به سوالهای مذکور بر اساس شاخصها و روش مناسب، شهر نورآباد ممسنی انتخاب گردید. سپس با تدوین چارچوب نظری و نیز مطابق ویژگیهای محدوده، دو فرضیه متناسب با سوالهای مذکور ارائه شد. جهت آزمون فرضیه ها، شاخصهای مناسب بر اساس مبانی نظری و پیشینه تحقیق تعیین شد. داده های مورد نیاز نیز در چارچوب روش تحقیق توصیفی-تحلیلی از روش کتابخانه ای جمع آوری شد. جهت آزمون فرضیه اول از روش تحلیل کیفی و مقایسه با استانداردهای سطح و سرانه، و توابع تحلیل پوسش فضایی و جمعیتی در GIS استفاده شد. ارزیابی فرضیه دوم بر اساس تلفیق روشهای ارزیابی چندشاخصه (AHP گروهی) و GIS انجام شد. نتایج تحلیل استاندارد پوشش جمعیتی پارکها نشان داد کمبودی برابر با 7 پارک محله ای وجود دارد. تحلیل توزیع فضایی سطح و سرانه پارکها نیز بیانگر وضعیت نامطلوب حدود 70 درصد محلات می باشد. مطابق نتایج تحلیل تیسن در GIS نیز وضعیت همه پارکها از نظر پوشش فضایی و شعاع دسترسی نامطلوب می باشد. نتایج مدل تلفیقی مبتنی بر GIS نیز نشان داد حدود نیمی از پارکها در پهنه های نامناسب تا نسبتانامناسب قرار دارند. نتیجه اینکه جهت توزیع مکانی- فضایی مناسب پارکها، در نظر گرفتن شاخصها و رهنمودهای ارائه شده و نیز استفاده از روشهای تلفیقی ضروری است.
تلفیق شبکة عصبی RBFLN و فن چندشاخصة ORESTE برای شناسایی مکان بهینة استقرار مراکز مالی و تجاری در فضای شهری (مطالعه موردی: شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراکز مالی و تجاری از مهم ترین مراکز فعالیت های فضای شهری محسوب می شوند و توجه به موقعیت و مکان استقرار آن ها، از مهم ترین عوامل سودآوری و موفقیت این مراکز است. در این مطالعه، برای شناسایی مکان بهینة استقرار مراکز مالی و تجاری، سامانه شبکة عصبی RBFLN، که شکل تغییریافته ای از شبکة عصبی بر پایة تابع شعاعی (RBFNN) است، در تلفیق با فن چندشاخصة ORESTE به کار گرفته شد. داده های دو و چند کلاسة پارامترهای اقتصادی و تجاری، آموزشی و فرهنگی، بهداشتی و درمانی، رفاهی و تفریحی، اداری، جمعیتی، حمل و نقل و ترافیکی بر اساس شعاع تأثیرگذاری، به عنوان بردارهای چندبعدی وارد شبکة عصبی شدند. به منظور یادگیری شبکه، 69 شعبة نمونه در شهر تهران و 34 نقطه غیربهینه به کار گرفته شد. نتایج تحقیق شبکة RBFLN دوکلاسه با دفعات تکرار 800 بار را با کمترین میزان خطای آموزش و طبقه بندی، به عنوان مناسب ترین کلاس برای شناسایی مناطق بهینة (غربالگری) استقرار مراکز مالی و تجاری نشان می دهد. نتایج این غربالگری مناطق بهینة پیشنهادی اولیه را تشکیل می دهند که در ادامه، با فن رتبه بندی چندشاخصة ORESTE با معیارهای کیفی حاصل از مشاهدات میدانی اولویت بندی شدند. این فرایند در شهر تهران و بر روی هر 22 منطقة این شهر اجرا شد.
تبیین و اولویت بندی مداخله در بافت های فرسوده شهری با استفاده از روش AHP نمونه موردی: مشهد، محله نوغان (قطاع 2)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلانشهر مشهد به مانند سایر کلانشهر های ایران با گستره رو به رشدی از بافت های فرسوده بخصوص در بخش مرکزی رو به روست. با توجه به اجرای طرح عظیم بازسازی حریم حرم مطهر، شناسایی و درجه بندی بافتهای فرسوده ی باقیمانده، جهت تعیین اولویت در بازسازی آنها، ازضرورت و اهمیت ویژه ای برخوردار است. بر اساس این ضرورت، تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی بافت های فرسوده بخشی از محدوده ی پیرامون حرم مطهر، یعنی محله نوغان (قطاع2) انجام می گیرد. این قطاع یکی از چهار قطاع طرح بهسازی و نوسازی بافت مرکزی شهر مشهد را شامل می شود. در این تحقیق بر اساس معیارهای کمی و کیفی و با استفاده از روش AHP محدوده ی مورد مطالعه اولویت بندی شده است. بدین منظور معیارهایی از قبیل مساحت املاک, نفوذپذیری معابر ,کاربری اراضی, کیفیت ابنیه و فضای تاریخی - فرهنگی مورد استفاده قرار گرفت. پس از تعیین معیارها بر اساس نظرات کارشناسان و تعیین وزن هریک در ارتباط با میزان فرسودگی بافت و تلفیق همه شاخص ها، طبقه بندی محله از نظر اولویت بهسازی و نوسازی حاصل شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که بخش قابل توجهی (2/44 درصد) از بافت از نظراحتیاج به بهسازی و نوسازی در اولویت اول قرارگرفته که محدوده آن بر روی نقشه نشان داده شده است. در اولویت اول تاثیر شاخص اقتصادی(مساحت املاک) به نسبت سایر عوامل در فرسودگی بافت مشهودتر است و در اولویت دوم عوامل محیطی - کالبدی تاثیر گذار بوده است.
کاربرد نرم افزار Nasa World Wind در علوم زمین
حوزههای تخصصی:
مکانیابی دفن پسماند جامد شهری با استفاده از مدل AHP و تکنیک GIS (مطالعه موردی: شهرستان کوهدشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر رشد بی رویه جمعیت و توسعه شهرنشینی موجب بروز انواع ناسازگاریهای اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی نظیر تولید انواع پسماند جامد شهری شده که دفع غیراصولی آن را به دنبال داشته است، بهطوری که امروزه چگونگی دفع، مکانیابی و مدیریت صحیح محل دفن زبالههای جامد به عنوان یکی از معضلات زیست محیطی شهری تبدیل شده است. بنابراین یافتن محل مناسب برای این مهم از اهداف اصلی و اولیه طرحهای توسعه شهری جهت نیل به توسعه پایدار میباشد. بخش مرکزی شهرستان کوهدشت، با تولید روزانه 110 تن زباله، به دلیل عدم وجود تجهیزات بازیافت و مکانیابی نامناسب دفن آن با معضلات زیست محیطی، اجتماعی و بهداشتی متعددی در این زمینه روبرو است. هدف از این پژوهش مکانیابی محل مناسب دفن زباله در شهرستان کوهدشت با استفاده از تحلیل پارامترهای انسانی، زیست محیطی، هیدرولوژیکی، زمینشناسی و ژئومورفولوژی منطقه از طریق مدل AHP و تکنیک GIS میباشد. فرایند تحلیل سلسله مراتبی یکی از کارآمدترین تکنیک های طراحی شده برای تصمیم گیری با معیارهای چنـدگانه است، زیرا امکـان فرموله کـردن مسائل پیچیده را به صورت سلسله مراتبـی فراهم مـی سازد. نتایج نشان میدهدکه پهنههای دفن زباله در شهرستان کوهدشت را میتوان به پنج کلاس طبقهبندی نمود. در این میان پهنههای بسیارمناسب و مناسب به ترتیب با مساحت 18/205 و 319/198 کیلومترمربع بالاترین ارجحیت را جهت دفن پسماند دارا بوده و در مجموع با داشتن 14/10 درصد مساحت کل محدوده شهرستان در اولویت نخست طرحهای دفن پسماند قرار میگیرند. نتایج حاصل از این پژوهش در مدیریت سیستمی محیط زیست شهری و همچنین در طرحهای دفع بهینه پسماندهای جامد شهری منطقه مطالعاتی مثمر ثمر خواهد بود.
بررسی تعزیه به عنوان یکی از پتانسیل های گردشگری مذهبی با بهره گیری از تکنیک SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری در واقع ناشی از تفاوت ساختارهای اجتماعی است و هر جا از هر چیز، دو نوع متفاوت وجود داشته باشد، بیشک جذابیتی برای فهم نوع دیگر پدید خواهد آمد. تنوع مذاهب نیز جذابیتی برای فهم مذهبهای دیگر بوجود میآورد و یک انگیزه را در گردشگران برای گردشگری مذهبی شکل میدهد. گردشگری مذهبی یکی از رایجترین اشکال گردشگری در سراسر جهان است. جاذبههای مذهبی، زیارتگاهها و اماکن مقدس هر ساله تعداد زیادی از گردشگران را بهسوی خود جلب میکنند. در کشور ایران تعزیه، نمایشی سنتی - مذهبی است که آمیزهای از باورهای سنن ایرانی و اسلامی شیعه است که ارزش های اجتماعی و فلسفی جامعه ایران در این هنر تجسم یافته است. تعزیه یکی از پتانسیلهای گردشگری مذهبی است که قابلیت جذب گردشگران مذهبی را دارا میباشد. روش تحقیق توصیفی ـ تحلیلی میباشد. برای این منظور در فرآیند انجام تحقیق ابتدا گردشگری مذهبی تشرح شده است و در ادامه تعزیه بهعنوان نمایش ملی ـ مذهبی ایران بررسی شده است. و با بهرهگیری از تکنیکSWOT قوتها، ضعفها، فرصتها و تهدیدات تعزیه بهعنوان پتانسیل گردشگری مذهبی در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. پس از بررسی تأثیرات متقابل آنها بر یکدیگر و از یکدیگر و تحلیل آنها، در نهایت 21 استراتژی متناسب با آنها استخراج و ارایه گردیده است این استراتژیها میتواند اهمیت و خاستگاه تعزیه در ایران، اهداف و ارزشهای فرهنگی و هنری آن را بیش از پیش روشن سازد.
پهنه بندی رژیم بارش در نیمه جنوبی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق رژیم بارش سالانه نیمه جنوبی ایران را طی دوره 2005- 1974 ارائه میدهد. نـیمهجنوبی ایران با استفاده از شـش پارامتر اقلیمی در 183 ایستگاه، به کمک روش تـحلیل مولفههای اصلی و خوشهبندی منطقهبندی شده و به چهار زیر منطقه همگن تقسیم گردید. نتیجه نشان داد که روند ناهمواریها و عرض جغرافیایی در مرزبندی و تفاوتهای مکانی بین مناطق نقش بسیار مهمی دارند. تغییرات مکانی بارش و رابطه بین ایستگاهها با استفاده از تحلیل مولفههای اصلی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل مولفه اصلی بارش سالانه، پنج مولفه را نشان داد که مجموعاً 68% کل واریانس بارش را توصیف میکند. مولفههای اصلی بارش سالانه در نیمه جنوبی ایران توسط گردش جوی کنترل میشوند. تحلیلها نشان داد که بارش سالانه در نیمه جنوبی ایران اساساً به کم فشار سودانی و مدیترانه ارتباط داده میشود.
شناسایی و تحلیل قابلیت های اکوتوریستی دریاچه کافتر به روش SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در جهان مدرن و صنعتی امروز، نیاز بشر به تفریح، گشت و گذار و بهرهگیری از مواهب طبیعی موجود در نواحی طبیعی بکر بیش از پیش احساس میگردد. یکی از این مواهب طبیعی که همه ساله گردشگران زیادی را در سراسر دنیا به خود جذب مینماید، نواحی ساحلی و دریاچهها میباشند. دریاچه کافتر که در شمال استان فارس و در جنوب شهرستان اقلید قرار گرفته است، نیز یکی از این منابع طبیعی جذاب میباشد که علیرغم وجود قابلیتها و توانمندیهای فراوان در زمینه توسعه صنعت گردشگری، تاکنون مطالعهای به منظور شناسایی قابلیتها و توانمندیهای آن صورت نگرفته است. رویکرد حاکم بر این پژوهش توسعهای-کاربردی و روش تحقیق تلفیقی از روشهای تحلیلی، پیمایشی و علّی است که با بهرهگیری از تکنیک SWOT به شناسایی نقاط ضعف، قوت، فرصت و تهدید توسعه صنعت گردشگری در دریاچه کافتر پرداخته شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که توسعه گردشگری دریاچه علیرغم دارا بودن نقاط قوت فراوان، با ضعفها و تهدیدهای زیادی روبروست که این امر لزوم توجه بیشتر مسئولان و مردم محلی را بیش از پیش نشان میدهد. با اولویت بندی که در میان راهبردها صورت گرفته است، مشخص گردید که راهبرد جذب سرمایهگذاری خصوصی و دولتی از شهرهای بزرگ اطراف به منظور تقویت زیر ساختهای بهداشتی- درمانی و اقامتی- رفاهی با کسب 370 امتیاز بهترین راهبرد توسعه گردشگری دریاچه کافتر محسوب میگردد. در پایان پژوهش به ارائه راهکارهای توسعه گردشگری دریاچه کافتر در چهار فاز زمانی ضربتی، کوتاهمدت، میان مدت و بلند مدت پرداخته شده است.
ارائه ی مدل مفهومی برای مدیریت زیرساخت داده های مکانی بخشی شهرداری مطالعه ی موردی: شهرداری بابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیرساخت داده های مکانی، به اشتراک گذاشتن داده های مکانی در سطح سازمان یابین سازمان ها است. زیرساخت داده های مکانی، مجموعه ی موافقت نامه ها در زمینه ی استانداردهای فنّاوری، ساختارو گردش سازمانی، سیاست ها و خطّ مشی ها هستند که امکان به اشتراک گذاشتن اطلاعات مکانی را فراهممی کنند و براساس مقیاس و سطح کاربرد دسته بندی می شوند که از سطح سازمان گرفته تا سطح ملّی و بین المللی، پیش می روند. مجموعه هایی مانند شهرداری برای انجام امور جاری سازمان به اطلاعات و داده ها نیاز دارند، این اطلاعات باید به شکل مؤثّری تولید و مورد استفاده بخش های مختلف قرار گیرند. دراین پژوهش شهرداری بابل،به عنوان مطالعه ی موردی انتخاب شده است. برای طرّاحی مدل مفهومی مناسب شهرداری بابل اجزای مختلف زیرساخت اطلاعات مکانی بخشی، گردش اطلاعات مکانی و نیازهای اطلاعاتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین مدل مفهومی و رابطه ی مدل داده مکانی نیز پیاده سازی شده است. جریان جاری گردش داده در شهرداری بابل سنّتی است و با کمبود داده های مکانی آماده و مناسب روبه رو است. با توجّه به مشکل داده در شهرداری بابل، برای توسعه ی مدل SDI شهرداری بابل، مدل محصول مبنا پیشنهاد می شود.
بررسی نسبت تحویل رسوب (SDR) در حوضه رودخانه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو، تحلیل علمی و تکنیکی از بررسی مدل های موجود و نتایج حاصل از آن در تعیین متوسط تحویل رسوب در دوره زمانی بلندمدت برای حوضه های متوسط مقیاس، واقع در حوضه رودخانه جاجرود به منظور تعیین مناسب ترین مدل برای برآورد نسبت تحویل رسوب در زیرحوضه های این رودخانه است. برای بررسی متوسط تحویل رسوب در دوره زمانی بلندمدت، به داده های آماری بارندگی و پارامترهای حوضه نیازمندیم. شاخص SDR شاخصی برای اندازه گیری واکنش حوضه به میزان فرسایش بالادست است. در این نوشتار از هفت مدل ونانی، سرویس حفاظت خاک آمریکا، مانرو و رنفرو، ویلیام و برنت، روئل و ویلیامز برای برآورد نسبت تحویل رسوب SDR استفاده شده است. در اکثر این مدل ها به پارامترهای مساحت، نسبت R/L، طول آبراهه اصلی و شیب حوضه برای محاسبه SDR از طریق روابط ارائه شده برای هر مدل نیاز است. مقادیر حاصل از این روابط برای تعیین بهترین مدل در تخمین نسبت تحویل رسوب با SDR واقعی مقایسه شده و مقادیر حاصل از تفاضل SDR واقعی و پیش بینی شده با توجه به کمترین میزان اختلاف، مدل مطلوب را معرفی می کند. نتایج بررسی مدل های مذکور نشان می دهد که از هفت زیرحوضه مطالعه شده، در چهار زیرحوضه فشم، میگون، امامه و افجه، مدل مانرو و رنفرو مطلوب ترین نتیجه را در برداشته است و در دو زیر حوضه آهار و کند، مدل روئل به نتیجه مطلوب دست یافته و تنها در زیرحوضه لوارک، مدل رنفرو مطلوب ترین نتیجه را در برآورد نسبت تحویل رسوب داشته است.
بررسی راهبردها و الزامات در الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان با استفاده از مدل SWOT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه و گسترش شهری به شکل های مختلفی اتفاق می افتد. یکی از رایج ترین شیوه ها در گسترش شهری، افزایش محدوده های شهری از طریق الحاق یک شهر به شهر دیگر است. در فرایند الحاق یک یا چند عنصر سکونتی یا فعالیتی (روستا، شهرک، شهر، اراضی صنعتی، کشاورزی و ... ) به پیرامون شهر بزرگ تر ملحق می شود. به موجب مصوبه هیات دولت در مورخ 18/1/1392 شد شهر خوراسگان به شهر اصفهان ملحق و سپس به نام شهرداری منطقه 15 اصفهان به رسمیت شناخته شد. برای افزایش مزایای ناشی از این الحاق لازم است راهبردها و الزامات الحاق دو شهر مورد بررسی قرار گیرد تا معایب احتمالی این الحاق به حداقل کاهش یابد و در مقابل با برنامه ریزی و مدیریت بهتر بیشترین مزیت ایجاد شود. هدف این است که با استفاده از مدل کابردی(SWOT) امکانات و محدودیت های الحاق دو حوزه شهری اصفهان و خوراسگان بررسی و در نهایت راهبردهای اثر بخش تر نمودن این الحاق ارائه شود. در مدل (SWOT) که یک ابزار استراتژیک محسوب می شود، ابتدا عوامل موثر در موضوع برنامه ریزی به عوامل محیط درونی شامل نقاط قوت و نقاط ضعف؛ و عوامل بیرونی شامل فرصت ها و تهدیدها تقسیم می شود و سپس بر اساس بررسی های اولیه راهبردهای تهاجمی، تنوع، بازنگری و تدافعی تعیین و ارائه می شود. نتایج ناشی از این تحقیق نشان می دهد که مزیت های الحاق شهر خوراسگان به شهر اصفهان از محدودیت های آن بیشتر است به طوری که میانگین وزنی امتیازات نقاط قوت و فرصت ها به ترتیب 190 و 14/181 و میانگین وزنی نقاط ضعف و تهدیدها 3/163 و152 امتیاز است.
بهبود مدیریت منابع و کیفیت نقشه های ارزیابی تناسب اراضی با رویکرد فازی (مطالعه موردی: فرخ شهر- چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و طبقه بندی تناسب اراضی از جمله مفیدترین راهکارهای مدیریتی و بهینه سازی بهره برداری از منابع اراضی به حساب می آید. مبنای مطالعات ارزیابی تناسب اراضی، نقشه های خاک می باشد. در روش های مرسوم مطالعات خاک و ارزیابی اراضی، اطلاعات یک نقطه مشاهداتی (خاکرخ شاهد) در هر واحد نقشه به کل آن واحد تعمیم داده می شود. بنابراین تغییرپذیری مکانی ویژگی های خاک در یک واحد نادیده گرفته می شود و برای آن واحد تنها یک مدیریت یکسان اتخاذ می گردد. چنین دیدگاه مدیریتی با توجه به وجود تغییرات و ناخالصی ها در واحدهای نقشه خاک از کارآیی مطالعات ارزیابی اراضی می کاهد. رویکرد فازی در طبقه بندی تناسب اراضی، علاوه بر توانایی تبیین تغییرپذیری تدریجی ویژگی های مکانی خاک، همچنین باعث افزایش خلوص واحدهای نقشه خاک می شود. بدین ترتیب اعمال یک مدیریت یکسان در هر واحد نقشه منطقی تر خواهد بود. در مطالعه حاضر کلاس تناسب اراضی برای کشت گندم در یک واحد نقشه، در منطقه ای به وسعت تقریبی 1300هکتار در شمال شرقی فرخ شهر در استان چهارمحال و بختیاری، با رویکرد فازی تعیین شد و با نتایج روش مرسوم مقایسه گردید. در روش مرسوم کلاس تناسب واحد نقشه، 2S با خلوص 1/16 درصد به دست آمد در حالی که در روش فازی، علاوه بر آنکه کلاس اصلی تناسب، 3S با خلوص 9/96 تعیین شد، خلوص کلاس 2S نیز به عنوان کلاس دیگر تناسب واحد نقشه به 4/34 افزایش یافت. واقعیت کلاس تناسب منطقه نیز همان کلاس 3S میباشد که روش مرسوم قادر به تشخیص آن نبوده است.
سنجش و اولویت بندی پایداری اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان دلفان با استفاده از مدل تصمیم گیری ویکور (مطالعه موردی: دهستان خاوه شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بین ابعاد چندگانه توسعه پایدار، بعد اجتماعی یکی از ابعاد اصلی شناخته می شود. در این بین پایداری اجتماعی به عنوان یکی از ابعاد توسعه پایدار بیش تر با ابعاد کیفی زندگی انسانی همگام است و بر مفاهیمی چون آینده نگری، عدالت محوری، مشارکت، توانمند سازی، دسترسی برابر، ارتقاء هویت فرهنگی و ثبات نهادی تأکید دارد. هدف از این پژوهش سنجش و اولویت بندی مقدار پایداری اجتماعی در محدوده روستاهای دهستان خاوه شمالی از توابع بخش مرکزی شهرستان دلفان استان لرستان است. روش پژوهش توصیفی– تحلیلی است؛ بدین منظور از مدل تصمیم گیری چند معیاره ی ویکور (VIKOR) و شیوه های تحلیلی مربوطه جهت رتبه بندی 10 روستای مورد مطالعه استفاده شد. سرانجام در این مدل مقدار Q بیانگر رتبه نهایی هر روستا از مجموع 11 شاخص مورد مطالعه است. این مقدار بین عدد صفر تا یک تعیین می گردد و هرچه به عدد صفر نزدیک تر باشد نشان دهنده مطلوبیت پایداری اجتماعی و هر چه به عدد یک نزدیک تر نشانگر ضعف پایداری اجتماعی است. در این راستا حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران برابر با 150 خانوار روستایی تعیین گردید. بر پایه یافته های پژوهش، شاخص های یازده گانه پایداری اجتماعی در چارچوب مدل ویکور نشان می دهند که روستاهای کفراج، سراب غضنفر و ایرانشاهی بالاترین و روستای سرخانجوب سفلی، نورمحمد زمانه و عزیزآباد پایین ترین مقدار پایداری اجتماعی را در بین روستاهای نمونه دارند. هم چنین میانگین Q در 10 روستای مورد مطالعه برابر با 0.520 بدست آمد که نشان می دهد در مجموع پایداری اجتماعی در دهستان خاوه شمالی پایین تر از حد متوسط است. لذا در راستای بهبود سطح پایداری اجتماعی در دهستان خاوه شمالی می بایست اقداماتی چون توزیع عادلانه امکانات و فرصت ها؛ ارایه خدمات اجتماعی مناسب و کافی برای همه افراد جامعه، بویژه در بخش های آموزش و سلامت؛ رفع تبعیض های اجتماعی و جنسیتی؛ ارتقاء مسوولیت پذیری سیاسی و مشارکت اجتماعی را در کانون برنامه ریزی توسعه اجتماعی قرار داد.
تحلیل توزیع مکانی-زمانی سرقت منزل در شهر ارومیه با استفاده از GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه رابطه متقابل محیط کالبدی شهرها با رفتارهای اجتماعی از نوع منفی و ناهنجار آن، موضوعی است که طی چند دهه اخیر به مطالعات جغرافیایی افزوده شده و چارچوب علمی و عملی برای مطالعه و شناسایی ناهنجاری ها در فضای جغرافیایی فراهم آورده است. در تحقیق حاضر با انتخاب شهر ارومیه به عنوان مطالعه موردی، سعی شده تا قابلیت های سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) در زمینه سرقت از منزل به آزمون گذاشته و خروجی های حاصله در قالب نقشه مناطق جرم خیز، ارایه شود. روش مورد استفاده برای انجام این تحقیق، آماری-گرافیکی است. بدین مفهوم که برای تحلیل الگوهای مکانی- زمانی جرم از مدل های آماری گرافیک مبنا در محیط GIS استفاده شده است. بررسی نتایج حاصل از به کارگیری GIS نشان می دهد که الگوی فصلی وقوع سرقت منازل در شهر، متمرکز بر فصول بهار و تابستان و الگوی هفتگی بر روزهای آخر هفته (پنج شنبه و جمعه) متمرکز است.
طبقه بندی داده های ابرطیفی با استفاده از مشتق گیری در فضای طیفی و استفاده از روش های کدگذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های متعددی برای استخراج اطلاعات از داده های ابرطیفی وجود دارند که از آن جمله می توان به روش مشتق گیری از طیف بازتابندگی و استفاده از روش های کدگذاری اشاره کرد. در این تحقیق با مشتق گیری از طیف بازتابندگی، فرکانس های پایین طیف- که عموتاً دارای اطلاعات مفیدی نیستند- حذف گردیده و همپوشانی بین مناطق جذبی از بین رفته و تباین طیفی نیز بالاتر برده شده است. دیگر اینکه استفاده از کدگذاری طیفی باعث افزایش سرعت پردازش داده ها گردیده که برای پردازش داده های حجیم ابرطیفی بسیار مناسب است. در این تحقیق ابتدا با استفاده از تابع رگرسیون چندگانه نویز موجود در داده ها کاهش یافته و سپس با مشتق گیری از طیف داده های اصلی و داده های کتابخانه طیفی یا داده های آموزشی، طیف مشتق به دست آمده است. پس از آن با دو روش کدگذاری، طیف مشتق کدگذاری شد، سپس با استفاده از معیار شباهت AVD کدهای داده اصلی و داده های آموزشی با همدیگر مقایسه شدند و یک روش برای طبقه بندی داده های ابرطیفی به نام SDCM معرفی گردید. برای ارزیابی نتایج، دو سری داده شبیه سازی شده و یک سری داده واقعی به کار رفت و روش ارائه شده با سه روش کدگذاری SPAM و SDFC و SFBC مقایسه شد. نتایج دقت کلی برای داده های واقعی روش های کدگذاری SPAM، SDFC و SFBC به ترتیب 38/71 و 15/74 و 58/68 درصد و دقت کلی روش SDCM، 32/86 درصد به دست آمد، که پس از استفاده از فیلتر مکانی دقت کلی به 64/90 درصد افزایش یافت. این خود حاکی از مؤثر بودن روش ارائه شده برای طبقه بندی داده های ابرطیفی در قیاس با روش های کدگذاری ذکر شده است.