فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تحلیل فلسفی وحی و تکلّم الهی، یکی از ضرورت های دینی است. بشری بودن الفاظ قرآن کریم، انگاره ای است که حداقل از اوایل قرن چهارم هجری، برای تبیین نحوه تکلّم الهی به وجود آمده است و برخی در این میان برآنند که با توجه به اصل «سنخیت» ممکن نیست قرآن مخلوق بی واسطه خداوند باشد و بنابراین در جریان وحی، تنها معانی بدون شکل بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده و ایشان خود به شکل دهی و عربی کردن معانی مبادرت ورزیده است. ازاین رو، پس از تبیین نحوه تمسک قائلان به بشری بودن الفاظ قرآن کریم، به اصل سنخیت، برداشت آنان تحلیل و نقد شده است و چنین به دست آمد که پذیرش اصل سنخیت مانع الهی دانستن الفاظ قرآن کریم نیست و با توجه به مبانی فلسفی، ازجمله مبانی وحدت وجود و تشکیک در وجود، می توان با فرض پذیرش اصل سنخیت و بساطت ذات، همچنان الفاظ قرآن کریم را مخلوق بی واسطه خداوند دانست
تبیین کامل در سیستم های بسته فیزیکی و محدودیت نسخه علی برهان جهان شناختی با تمرکز بر تقریر کوین دیوی و مارک لیپلمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با تمرکز بر تقریر کوین دیوی(Kevin Davy) و مارک لیپلمن (Mark Lippelmann) از نسخه علی برهان جهان شناختی در سیستم های بسته فیزیکی ، می کوشد با در نظر گرفتن شرایط کامل بودن یک تبیین در سیستم های بسته فیزیکی و در نظر گرفتن جهان متشکل از پدیده های فیزیکی به عنوان یکی از این سیستم ها، و با در نظر گرفتن نسخه علی برهان جهان شناختی به عنوان برهانی که بر اساس این پدیده های فیزیکی ارائه شده است نشان دهد که این برهان از یک منظر خاص فیزیکی قابل اعمال بر این پدیده ها نیست و به این ترتیب محدوده ای که در آن، این برهان کارایی دارد تنگ تر می شود. برای نشان دادن این مشکل، از فرمول بندی این برهان و نیز از زنجیره های حمایت شده و زنجیره های معلق استفاده شده است. در کنار اشکالات مشهور فلسفی مغالطه ترکیب مفصل و تسلسل نامتناهی که در طول تاریخ فلسفه بر این برهان وارد شده اند، این اشکال از دریچه فیزیک مطرح شده است. در مقابل این برهان، برهان امکان و وجوب در فلسفه اسلامی مطرح شده است که اشکال فوق الذکر بر آن وارد نیست.
بررسی نقش جریان وضع حدیث در برخی آموزه های مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
91 - 108
حوزههای تخصصی:
از برجستهترین آسیبها در حوزه نقل روایات، ورود روایات برساخته و نیز دستبرد در روایات صادر از معصومین: است. و این، البته یکی از جبرانناپذیرترین آسیبهای ممکن در تاریخ اسلام، است که خود سبب شده تا سند و متن برخی روایات از جایگاه بلند اعتماد به زیر آمده، همواره با نگاه تردیدآلود، دیده شوند. یکی از عرصههایی که با ورود این آفت، آسیبهای جدّی دیده، روایات و بحث مهدویت است. اگرچه همواره معصومین: تلاشهای وافری در زمینه پرهیز مردم از این آسیب از خود نشان دادند، اما ورود این معضل برخی از گسترههای معارف مهدوی را دستخوش دگرگونیهایی اگرچه اندک ساخته است. این پژوهش در بازنمایی میزان این تأثیر در برخی از این گسترهها سامان گرفته و پس از بررسی برخی شواهد روایی به تحلیل سند و محتوای آنها پرداخته است. یافتههای پژوهش؛ حاکی از آن است که در مواردی که قطع به صدور روایت از معصوم7 حاصل نمیشود، و احتمال وضع و تحریف به میان میآید، دقت و تأمل در منبع، سند و محتوای روایت امری بایستهتر مینماید، چرا که بیشتر آسیبهایی که آموزههای مهدویت را در بر گرفته است، معلول همین جعل و تحریف در روایات مزبور است. و این آسیبها، بر کارایی آموزههای یادشده تأثیر منفی و معناداری دارد.
احمد افندی حیاتی (م 1229ق) پیشگام نقدِ توقیت در امپراتوری عثمانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
129 - 150
حوزههای تخصصی:
پرسش و تکاپو در مورد تاریخ وقوع اشراط ساعت از آن جمله ظهور مهدی4 و نزول عیسی7 از همان آغاز طرح ایدههای آخرالزمانی در میان مسلمان وجود داشته است. در این میان برخی از دانشمندان دینی با گرایشهای مختلف فکری در صدد تعیین تاریخ وقوع این حوادث برآمدند. در مقاله حاضر نحوه مواجهه و رویکرد انتقادی احمد افندی حیاتی (دانشمند اهلسنت دوره امپراتوری عثمانی) با تکیه بر رساله کوتاه وی به نام تهافت مستخرجه با استخراجکنندگان تاریخ وقوع اشراط ساعت به ویژه ظهور مهدی4 تبیین شده است. این رساله به زبان عربی نگاشته شده و سپس به درخواست برخی از رجال حکومتی برای انتفاع عموم، توسط نویسنده اصل، به زبان ترکی عثمانی ترجمه شده. بازخوانی و بررسی محتوای رساله براساس نسخه خطی شماره «1701» محفوظ در موزه توپقاپی سرای استانبول صورت گرفته است. حیاتی در رساله خود از شخصی به نام «عثمان افندی» نام میبرد که سال 1213ق را به عنوان سال ظهور مهدی پیشگویی کرده بود. حیاتی در این رساله به نقد مستندات و روشهای استخراجکنندگان پرداخته و معتقد است که مقولاتی همچون زمان وقوع اشراط ساعت و ظهور مهدی را نمیتوان با روشهایی چون جفر، زیج و زایچه پیشگویی کرد. پیامبر اسلام6 نیز از زمان وقوع این حوادث بیاطلاع بوده و کشف و شهود عرفا نیز در این زمینه اعتباری ندارد و اگر احادیثی هم در باب تعیین زمان وقوع اشراط ساعت وارد شده یا خبر واحد است که ارزش استناد ندارد و یا در نهایت با نص صریح قرآن و سنّت در تعارض است و باید کنار نهاده شود. در حقیقت از اینجاست که حیاتی به نظریه «وقتناپذیری زمان وقوع اشراط ساعت و ظهور مهدی» میرسد.
«در پس تعبیر شما»: (پسا) متافیزیک شر از دیدگاه آرنت و یاسپرس
منبع:
الهیات سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
63-98
حوزههای تخصصی:
علم به خود و نتایج آن درباره علم باطنی نزد ژاک مریتن و نسبت آن با آراء ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مریتن فیلسوف نوتوماسی، ارکان علم انسان را ابژه و شیء خارجی و سوژه معرفی می کند. او دیدگاه برخی فلاسفه مدرن درباره علم به خود را به نقد گذاشته و قائل است علم عالم به خود نمی تواند مانند آنچه دکارت مطرح می کند، مبنایی برای سایر علوم، یا مانند آراء برخی اگزیستانسیالیست ها، موضوع اصلی فلسفه باشد، بلکه این علم که آن را «سوژه بودگی» می نامد، متأخر از علوم دیگر است و اساساً از طریق ابژه نیست؛ چراکه انسان پس از علم به اشیای دیگر، متوجه می شود که خود فاعل و موضوع تمام ابژه ها است و به همین دلیل جایگاه و کاربرد متفاوتی از سایر معارف بشری دارد؛ ازاین رو، علم سوژه بودگی معادل علم حضوری (علم به خود) در دیدگاه های ابن سینا است و براین اساس می توان گفت وگویی بین او و مریتن در باب «علم به خود» ایجاد کرد تا ضمن معلوم کردن ریشه های سینوی آن، قابلیت آراء ابن سینا در حل مسائل امروزی فلسفی نیز خود را نشان دهد. همچنین مریتن در باب جایگاه و کاربرد این علم، آن را مبنایی برای علوم رمزی و باطنی می داند. او در این موضوع از دیدگاه های توماس فراتر می رود و وارد سنت باطنی متأثر از دیدگاه های اشراقی سینوی می شود.
تشکیک به حسب نسبت از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در منطق، دسته ای از الفاظ را بازشناسی می کند که معانی آنها، در مقام صدق بر افراد، اختلافاتی، از جمله تقدّم و تأخر، دارند و مشکّک خوانده می شوند. او این گونه الفاظ را «مشکّک مطلق» می نامد و قسمی دیگر را تحت عنوان «مشکّک به حسب نسبت» معرفی می کند. از مثال ها و عبارات او در مباحث مربوط، می توان نتیجه گرفت که: مشکک نسبی، الفاظی هستند که افراد آن، در نسبت داشتن به مبدأ یا غایت واحدی، اتفاق دارند، اما به حسب قُرب و بُعد به آن مبدأ یا غایت، مختلف اند، البته این قسم مربوط به ماهیات است، برخلاف تشکیک مطلق که در وجود جاری است؛ البته با قرائن و شواهدی از کلمات ابن سینا می توان تشکیک نسبی را در موجود نیز جاری کرد، امّا لوازم آن باید با مبانی حکمت سینوی تطبیق داده شود تا منافاتی بویژه در معیار و ملاک این گونه تشکیک مشاهده نشود.
تحلیل انتقادی تلقّی اقبال لاهوری از فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۵
129 - 160
حوزههای تخصصی:
محمد اقبال لاهوری، از متفکران شبه قاره هند و تأثیرگذار بر نحله های مختلف فکری است.، او گرچه اندیشه های بدیع مختلفی داشت لیکن تفکر وی بیشتر با «پروژه تجدید بنای دینی در اسلام» شناخته می شود. تحقیق حاضر در پی واکاوی تلقّی اقبال از فلسفه ی اسلامی با روش تحلیلی- انتقادی است. با بررسی آثار منثور و منظوم اقبال، به این نتیجه می رسیم که وی هیچ گاه ماهیت فلسفه ی اسلامی را درست نشناخته و توضیح کاملی نداده است؛ بلکه وقتی از فلسفه ی اسلامی سخنی به میان می آورد یا منظورش بحث عقل به معنای عام است، یا به دانش تجربی و گاهی به شخصیت های فلسفی اشاره می کند؛ از طرفی اقبال در دوره های مختلف زندگی اش تلقّی های مختلفی از فلسفه اسلامی ارائه داده است و سرانجام بعد از طرح پروژه تجدید بنای دینی، فلسفه اسلامی را یونانی مآبی و متاثر از آن تلقّی کرده است. اقبال، سنت فلسفی در جهان اسلام را در بهترین حالت نیمه راهِ رسیدن به حقیقت می داند. این تلقّی با اشکالات جدی مانند عدم تعریف منطقی فلسفه ی اسلامی، عدم توجه به نحوه ورود فلسفه در جهان اسلام و میراث فارابی، عدم توجه به جنبه های مفید و مثبت فلسفه در اسلام، ترجیح غیر منطقی و گاه خطر آفرین تفکرات رقیب بر فلسفه و یکسان دانستن تلقّی همه فلاسفه اسلامی نسبت به یونان، مواجه است.
مروری بر پژوهش های انجام شده در موضوع علم و عقل در حوزه فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر، پژوهش های متعددی با رویکرد مروری در حوزه های علوم انسانی به زبان فارسی به نگارش درآمده ، اما در حوزه ی فلسفه اسلامی به این امر کمتر پرداخته اند. نوشتار حاضر به منظور مرور تولیدات علمی در زمینه ی پایان نامه ها و مقالات موجود سال های 1380تا 1399، در دو محور علم و عقل از دیدگاه ملاصدرا نگارش یافته است. پرسش پایه ای جستار حاضر آن است که دغدغه مندی پژوهشگران فلسفه، معطوف به کدام زمینه است؟ دستاورد نوشتار حاضر آن است که میزان فراوانی پژوهشها در مسأله علم است و بیشترین موضوع مورد علاقه پژوهشگران در زمینه ی عقل از دیدگاه معرفت شناسی است که عمدتا به تطبیق نظر ملاصدرا با دیگر فلاسفه پرداخته اند و مسأله مهم معنا و کارکرد عقل که مغالطه در کارکردهای مختلف را در پی دارد مورد غفلت قرار گرفته یا کمتر مورد توجه بوده است و عقلانیت که بر اساس معانی مختلف مشترک لفظی است مشترک معنوی تلقی شده و چالشها و مغالطه هایی را منجر شده است که در پژوهش و پژوهشهای مستقل آینده قابل بررسی است. درحوزه علم و عقل به پژوهش های انجام شده در سایر کشورهای اسلامی و غیر آن توجه نشده ورویکرد پژوهشگران سایر کشورها به حوزه مسائل فلسفه اسلامی مورد بی توجهی قرار گرفته است.
نظریه اسلامی؛ از چیستی تا چگونگی(فرآیند و متدولوژی نظریه سازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه سازی و واکاوی فرآیند آن، از مسائل حوزه علم شناسی است. در این جستار با تحلیل نظریه، به چیستی گوئی نظریه سازی اسلامی پرداخته می شود. بازشناسانش نظریه اسلامی و تبیین آن، اساس پژوهش است. برپایه این تحلیل، نظریه اسلامی در دو سطح: نظریه های مستخرج از آیات و روایات و نظریه های اندیشمندان مسلمان مطرح می شود. گونه نخست که اساس نظریه اسلامی را سامان می دهد، در سه ساحتِ: (1)مسائل درون دینی (2)مسائل میان رشته ای و (3) مساله متعلق به حوزه خاصی از علوم قابلیت طراحی دارد. در این مقاله، با ارائه برخی تعریف های نظریه، تعریفی جامع از نظریه بازگفته شده و انحصار تعریف نظریه برپایه شاخص های تجربی نقد شده است. می توان با بهره برداری از روش شناسی متعلق به ساحات مختلف علوم، با هدف خاص تبیین آموزه های دینی، نظریه های اسلامی مختلف در علوم ارائه داد. این مقاله در سه بخش (1)چیستی گوئی نظریه اسلامی (2)تحلیل نظریه و فرآیند نظریه سازی اسلامی و (3)ارائه دوگونه نظریه اخلاقی اسلامی در قالب موردپژوهی طراحی شده است.
بررسی تطبیقی صفات خبری از دیدگاه علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۲
111 - 132
حوزههای تخصصی:
صفات خبری پردامنه ترین بحث صفات الهی است که ضرورت تبیین و تصویر صحیح آن، غور در دیدگاه ها و بررسی تطبیقی آراء متفکران را می طلبد، در این راستا، پژوهش پیش رو با روش توصیفی تحلیلی، به تطبیق آراء دو اندیشمند کلامی امامیه و معتزله؛ علامه جوادی آملی و قاضی عبدالجبار معتزلی پرداخته است که پس از مروری کوتاه بر دیدگاه های مشهور، به مقایسه آن پرداخته است که وجه اشتراک آنان در مبانی ای چون؛ عینیت ذات و صفات، نظریه تنزیه، تنافی صفات انسان گونه با تجرد ذات خداوند، تأویل این صفات، عدم اعتقاد به تجسیم خداوند و بهره گیری از منهج واحدی چون تأویل، مجاز و لغت در رفع اشکال و توجیه صفات خبری است که به نتیجه واحد می انجامد و وجه اختلاف، در کمیت ابزار و کیفیت تبیین است که عبدالجبار در مسأله صفات خبری با نگاه "پاسخ به شبهه" و "رفع تعارض" با تکیه بر عقل؛ به عنوان محور و از نظر رتبی، اولین منبع معرفتی، به تبیین آن می پردازد در حالی که علامه جوادی با سیستمی اعتقادی، که در آن، عقل به عنوان یکی از منابع معرفتی، مستفاد از معارف و هدایت عقل معصومان به تأویل آیات صفات خبری می پردازد و با حذف لوازم، در پی دستیابی اصل معنا، معنای نهایی و جدّی کلام الهی در آیات، با در نظر گرفتن تمام قرائن، از جمله آیات تنزیه و مسائل عقلی است که به همراه بیان عرفانی به تبیین صفات خبری پرداخته که دارای عمق و کیفیت قابل تأملی است.
تحلیل علم حضوری و حصولی دراندیشه جلال الدین رومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه مولانا درباره دانش حصولی و حضوری و تکیه وی بر گذر دانشهای ظاهری و رسیدن به شهود و دیدن حقایق عالم، نگارنده را بر آن داشت تا به ارجاع عناوین و شواهدی از استدلال، تأیید و اصرار دو رکن رکین عرفان اسلامی بر اصالت و حقانیت حضور و شهود در سلوک الی ا... ، توجهی ویژه به باریک اندیشی مولانا به موضوع اسرار باطنی و حکمت نوری گردد. در این مقاله به طرح دیدگاههای مولانا نسبت به ویژگی های علم حضوری، طریق سلوک، ادراک لطایف و حقایق، سهم مجاهدت بنده در انقطاع و تصفیه نفس، تأمل در نظام بدیع خلقت، عروج به عالم نور، تابش لوامع انوار بر دل سالکان پرداخته شده است و به شواهدی در اثبات اعتقاد و تکیه ی مولانا به سلوک قدسی و حضوری، در دریافتهای باطنی ارجاع گردیده است.
نقش خواجه نصیر طوسی در تداوم فلسفه ابن سینا و نوآوری های فلسفی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان کلامی فلسفی ضد سینوی که با غزالی آغاز شد و با فخر رازی تکمیل شد، زمینه ای برای خواجه نصیر بود تا از هویت فلسفه اسلامی و کلام شیعی دفاع کند. او با عنایت به مباحث و اشکالات مطرح شده، به تفسیر و شرح آثار و آراء ابن سینا پرداخت و به تقریرهای جدیدی دست یافت که در جای خود با اهمیت بود و پس از او نیز مورد توجه سایر حکما و متکلمان قرار گرفت. خواجه نصیر درباره صدور و خلقت، جایگاه عقل و نفس الامر، علم خدا، نیاز عقل انسان به تعلیم و لزوم متابعت از شرع در کیفیت مبدأ و معاد نکات با اهمیتی مطرح کرد. او براساس اعتبارات فلسفی و حساب ترکیبات، ساختار جدیدی برای صدور کثرت تبیین، و تکثر عالم عقل و جهات متکثر معقولات را اثبات کرد. او عالم عقل را معادل نفس الامر در نظر گرفت و علم خدا به جزئیات را نیز از طریق تکثر عالم عقل و معقولات آن تبیین کرد. خواجه نصیر از منظر حکمت الهی شیعه، عقل انسان را نیازمند مدد دانست و برای عقول بالقوه و غیرمتکامل بشری، هدایت و تعلیم را لازم دانست. او درعین حال معتقد بود که برخی امور خارج از حوزه عقل هستند و تنها به وسیله شرع تبیین می شوند.
بررسی انتقادی دیدگاه نائینی پیرامون ضرورت علّی در پرتو حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
1 - 22
حوزههای تخصصی:
مسئله علّیت و فروع آن همچون ضرورت علّی از جمله مسائلی است که از دیرباز مورد توجه متفکران بوده و به رغم چنین قدمتی اکنون نیز مورد ملاحظه و رقم زننده مناقشات زیادی است. طیف گسترد ه ای از آراء (از اثبات مطلق تا سلب مطلق) که در باب ضرورت علّی ارائه شده نشان از صعوبت و اهمیت بحث داشته و می طلبد مورد بررسی و تأمل دقیق قرار گیرند. در فلسفه اسلامی و از جمله حکمت متعالیه، ضرورت علّی به عنوان یکی از بنیاد های عام فلسفی پذیرفته شده به طوری که با تحلیل های مختلف، پذیرش یا ردّ آن به منزله قبول یا ردّ خود اصل علّیت تلقی گشته است. در مقابل، برخی از اصولیین همچون میرزای نائینی و تابعانش با تبیین های متفاوت، لازمه پذیرش اراده و اختیار انسان را نفی ضرورت علّی در فواعل مختار دیده و ضمن وجدانی و نه عقلی دانستن قاعده "الشیء ما لم یجب لم یوجد" تخصیص یا تخصّص آن را جایز شمرده اند و بر همین اساس، این قاعده را به علت های تامه موجَب و طبیعی فرو کاسته اند. از جمله دستاورد های مقاله حاضر که در پی بررسی تطبیقی این دو موضع مخالف می باشد عبارت اند از: تبیین عدم تفطن میرزای نائینی و تابعانش به مبانی حکمت متعالیه و پیشبرد بحث ایشان بر همان تلقی غیر صدرایی از مسئله ضرورت علی، غلبه نگاه عرفی بر اصولیین مخالف حکمت متعالیه در تحلیل مسئله، تبیین مبانی و منظومه فکری ایشان در نوع تحلیل هایی که در مسئله ارائه می کنند؛ امری که توسط خودشان صورت نپذیرفته است، بیان اشکالاتی بر ایشان که در نوع خود سابقه ندارد همچون نقد قول ایشان به خروج تخصصی فاعل مختار از شمول اصل ضرورت، نقد دیگاه هایی که از مشابهت تعابیر اصولیین حکم به یکی بودن دیدگاهشان با حکمت متعالیه کرده اند؛ در نهایتاًین مقاله نشان خواهد داد که اشکالات مبنایی و بنایی مختلف بر دیدگاه میرزای نائینی و تابعانش، حکایت از قوت و جامعیت موضع حکمت متعالیه در این خصوص دارد. کلی دواژه ه ا: حکمت متعالیه، میرزای نائینی، ضرورت علّی، اختیار، طلب و سلطنت.
کارکرد تجربه دینی در معنادهی به زندگی از دیدگاه ویلیام جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۵
91 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف از این مقاله بررسی کارکرد تجربه دینی در معنادهی به زندگی از دیدگاه ویلیام جیمز به همراه توصیف و تحلیل نقدهای طرح شده است. وی باگوهر انگاری تجربه دینی آن را شرط لازم و کافی کشف معنا می داند. او دین را امری فردی و احساسی می داند که با شواهد ذهنی بودن احساسات و خصوصی بودن امر ذهنی، به مطابقت نظر جیمز با علم جدید و اختصاصی شدن تجربه دینی و معنادهی آن پی می بریم. همچنین تبیین های تجربی جیمز فاقد قطعیت است و ضرورتی در اثبات عقلی آن نمی بیند. شواهدی همچون تلاش برای جستجوی معنا توسط همه انسان ها و جعل معنا و تقلیل معناداری به هدفمندی نشان می دهد که جستجوی معنا اساسی ترین نیروی محرکه در زندگی و وجود حس دینی در همه افراد است. نگاه جیمز بیشتر در احساس معنا است تا خود معنا. دیدگاه جیمز به تجربه دینی و معنا تحت تأثیر تفکرات پراگماتیستی ناظر به سودمندی است.
سیر قانونی شدن کتاب های عهد جدید
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۴)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
مسیحیان در حال حاضر درباره اعتبار 27 کتاب کنونی عهد جدید، با یکدیگر اتفاق نظر دارند اما کنکاش در تاریخ کلیسا نشان می دهد آنان قرن های متمادی بر سر اعتبار این کتاب ها با یکدیگر اختلاف داشته اند. برخی از کتاب های این مجموعه احتمالاً در قرن سوم میلادی مورد پذیرش و اقبال عمومی قرار گرفته اند در حالی که اتفاق نظر بر سر اعتبار برخی از بخش های عهد جدید، تا پایان قرن پنجم به تأخیر افتاد. در این نوشتار به مهم ترین کتاب های مورد نزاع پرداخته و معروف ترین فهرست های ارائه شده از سوی عالمان مسیحی را معرفی خواهیم کرد.
عوامل شکل گیری فرقه ها در آستانه غیبت امام مهدی (مطالعه موردی محمدیه و نفیسیه)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
79 - 96
حوزههای تخصصی:
در آستانه غیبت امام مهدی4 فرقه هایی در جهان اسلام شکل گرفت که از میان آنها دو فرقه محمّدیّه و نفیسیّه از اهمیت به سزایی برخوردار بودند اینان که در عصر امام عسکری7 و پس از شهادت آن حضرت به وجود آمدند باور به امامت سیدمحمّد فرزند دیگر امام هادی7 داشتند. علل شکل گیری این فرقه ها مسئله اصلی پژوهش حاضر است که به روش تحلیل تاریخی و با استناد به گزاره های متعدد آن را کاویده و به این پرسش پاسخ داده است که چه عواملی در شکل گیری فرقه های محمّدیه و نفیسیّه مؤثر بوده اند. از این رو مقاله بر این فرضیه استوار است که عواملی مانند روایات موجود درباره جانشینی ائمه: به ویژه امام هادی7، سیره نیکوی سیدمحمد و جایگاه و منزلت او نزد امام هادی7، باور نادرست درباره جانشینی فرزند بزرگ تر و برداشت ناصحیح از روایات در این باره، شبهه بداء، مخفی نگه داشتن امام عسکری7 و بعد از آن پنهان بودن تولد حضرت مهدی4 و اقدامات برخی فرقه های انحرافی مانند فطحیه در شکل گیری این فرقه ها تأثیرگذار بوده اند.
راهبردهای معرفتی تربیت اخلاقی منتظران (با تأکید بر آیات و روایات)
منبع:
پژوهشنامه موعود سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳
102-124
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی، از مهم ترین موضوعات مورد توجه در تمام اعصار است و نقش بسزایی در سلامت روان و سعادت انسان دارد؛ به همین سبب، یکی از مهم ترین اهداف آموزه های دین، تربیت اخلاقی و آراسته شدن افراد به آن است و پیامبران الهی برای همین هدف گسیل شده اند. این مسئله در عصر غیبت و درمورد منتظران ظهور حضرت مهدی؟عج؟ اهمیت بالایی دارد و در واقع زمینه سازی ظهور را فراهم می کند. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و روش کتابخانه ای، به ارائه راهبرد هایی در حوزه معرفتی می پردازد. نتایج به دست آمده از پژوهش، حاکی از آن است که تربیت اخلاقی در دوران غیبت با تکیه بر حیطه شناخت، نقش انسان سازی را دارد؛ زیرا حوزه شناخت در زندگی منتظران، اهمیت بسزایی دارد. منتظران به دلیل شور و شوق و محبتی که به امام زمان؟عج؟ دارند به سوی آن حضرت گرایش یافته، اطاعت حضرت را سرلوحه امور زندگی خویش قرار می دهند که خود این اطاعت، از بینش درست آن ها به وجود امام و جایگاه ایشان در نظام هستی ایجاد می شود. نتیجه چنین بینشی رسیدن به کمالات اخلاقی و سعادت در دنیا و آخرت است.
ارزیابی طرحواره آفرینش از منظر علامه طباطبایی با تأکید بر دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱۳
5 - 26
حوزههای تخصصی:
موضوع فاعلیت الهی و چگونگیِ آفرینش جهان توسط خداوند از اساسی ترین پرسش های فلسفی است. یکی از اصلی ترین دلایلی که فلاسفه مسلمان برای ترسیم کیفیت فاعلیت الهی از آن استفاده کرده اند، قاعده «الواحد» است. علامه طباطبایی به عنوان بزرگ ترین فیلسوف نوصدرایی معاصر، تنها دلیل خود در طرح واره نظام آفرینش را بر این قاعده استوار نموده است، اما بهره گیری از این قاعده در فاعلیت الهی از سوی استاد مصباح یزدی با نقدی فلسفی مواجه شده است. در این پژوهش با روشی توصیفی، تحلیلی، دیدگاه علامه طباطبایی پیرامون این موضوع تبیین و با محوریت انتقاد استاد مصباح یزدی، ارزیابی و عدم توانایی این قاعده برای اثبات ضرورت صدورِ واحد از خداوند بیان شده است.
نمودهای زیبایی شناسی در اندیشه ابن مسکویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
141 - 166
حوزههای تخصصی:
نمی توان ادعا کرد که ابن مسکویه فیلسوف قرن چهارم هجری، به طور نظام مند در آثار خود به موضوعات اساسی زیبایی شناسی و فلسفه هنر پرداخته است. با وجود این، او موضوع تجربه زیبایی شناختی و زیبایی را به عنوان یک مسئله در نظر می گیرد و معتقد است که ویژگی های اساسی تجربه زیبایی شناختی، با وحدت مرتبط هستند. وحدت، ویژگی وجود الهی است و هدف از هماهنگی، تناسب و ریتم موجود در جهان جسمانی، نزدیک شدن به این وحدت است. از نظر او، زیبایی یک مفهوم عینی است و «زیبا»، در مثلث نفس طبیعت ماده تعیین می شود. چیزی که باعث زیبایی یک شیء می شود، هماهنگی موجود بین نفسی است که منعکس کننده وجود الهی است با ماده ای که قادر به دریافت آن است. زمانی که هنرمند آنچه را که متناسب با نفس است در ماده اعمال می کند، کمال به وجود می آید. کمال همچنین محصول رابطه موجود میان نظریه و عمل است که دو حوزه مکمل به شمار می روند. ابن مسکویه در آثار خود به بررسی موسیقی و شعر نیز می پردازد. از نظر او، موسیقی نزدیک ترین تجربه به دریافت وجود الهی است. تجربه ای که از طریق موسیقی کسب می شود، نسبت به هنرهای دیگر تأثیر بیشتری بر روح دارد. از نظر او، بین موسیقی و وحدت و نظم کیهانی ارتباط وجود دارد. با وجود این، او فاصله خود را با شعر حفظ می کند؛ زیرا معتقد است که در شعر، ترفندهایی برای برانگیختن نفس به کار می رود.