فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۰۱ تا ۲٬۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم متفکران اسلامی در طول تاریخ، شناخت صحیح خداوند متعال بوده است. میرزا مهدی اصفهانی با تأکید بر آیات و روایت، درصدد بیان روش خاصی برای شناخت خداوند متعال است که با روش فلاسفه و عرفا متفاوت است. ازنظر میرزا مهدی اصفهانی، استدلال های فلسفی نه تنها ما را به خداوند متعال نمی رساند، درواقع حجابی برای معرفت خداوند متعال است و این شناخت ما را در مفاهیم ذهنی متوقف می کند. ازنظر میرزا مهدی، شناخت و معرفت ذات الهی تنها به وسیله خداوند متعال و با معرفت فطری حاصل می شود. میرزا مهدی بیان می کند در مسئله شناخت خداوند باید میان دو مقام اثبات خداوند و معرفت خداوند تفکیک قائل شد. منابع دینی، یکی از منابع مهم و تأکیدشده میرزامهدی اصفهانی است. با مراجعه به منابع دینی، مشخص می شود تفکیک میان دو مقام اثبات و معرفت خداوند صحیح نیست و چاره ای غیر از استفاده از مفاهیم ذهنی برای شناخت خداوند متعال نیست. همچنین با توجه به بسیط بودن خداوند متعال، مشخص می شود معرفت فطری تبیین شده میرزامهدی، امر ناممکنی است.
برهان های جهان شناختی
منبع:
الهیات سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
15-40
حوزههای تخصصی:
خداوند در نگرش ویتگنشتاین: بر پایه کتاب «ملاحظه هایی درباره رنگ»
منبع:
الهیات سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵
41-48
حوزههای تخصصی:
تبیین و الگوهای آن در دین پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۴
85 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف نهایی علم، پیش بینیِ آینده است و پیش بینی بدون تبیین ممکن نیست. تبیین علمی، بیان علت یک پدیدار در پرتو یک قانون علمی است. تبیین در علوم انسانی یک مسئله دامنه دار و پرچالش است و نظریه های متعددی در این باره مطرح شده است. عمد ه ترین راهبردهای تبیین در علوم انسانی، طبیعت گرایی و ضدطبیعت گرایی است که سه الگوی علّی (علت کاو)، استدلالی (دلیل کاو) و تفسیری را به میان آورده اند. مسئله نوشتار حاضر، مطالعه و نقد اخذ هر یک از این الگوها در دین پژوهی است و تلاشی در راستای طراحی و بازتعریف الگویی جدید برای تبیین در مطالعات دینی است. راهبرد اساسی در تبیین پدیدارهای دینی، کثرت گرایی روش شناختی است که بر اساس آن، لازم است میان سه مفهوم پارادایم، رهیافت و روش در دین پژوهی تمایز قائل شد. ارتباط میان این سه، به نحو همکُنشانه است. تبیین، روشی است که به مثابه یک ابزار در مقام سنجش و ارزیابیِ فرضیه ها، به کارِ دین پژوه می آید. تبیین پدیدارهای دینی، بسته به نوع رهیافتِ ما تغییر می کند. رهیافتِ ما در مطالعه دینی، الگوی ما در تبیین را تعیین می کند. بر اساس این، رهیافت های دین پژوهی به سه دسته تقسیم می شوند: تبیین خواه، دلیل خواه و تفسیرخواه. در همکُنشیِ پارادایم، رهیافت و روش است که باید الگوی مناسب را برگزید و به بیان چرایی پرداخت.
سبک شناسی لایه ترکیبی و بلاغی مناجات منظوم امام علی(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
181 - 194
حوزههای تخصصی:
بررسی لایه های ترکیبی و بلاغی از مؤلفه های ساختاری آثار ادبی، راهی برای پی بردن به لایه های درونی اندیشه خالق اثر است که نقش بسزایی در انتقال مفاهیم دارد و به سخن، تعالی می بخشد. ادعیه و مناجات ائمه(ع)، سرشار از آموزه های بلند عرفانی و معنوی اند که از عمق جانشان سرچشمه گرفته و روح حاکم بر آنها احساس عجز و ناتوانی و خواهش و التماس از معبود است. یکی از این آثار پرمایه، مناجات منظوم امام علی(ع) است. این مناجات دربردارنده حقایق و معارفی است که بیان کننده توحید و توجه انسان ها به ساحت مقدس ربوبی است. هدف پژوهش حاضر، تحلیل و ارزیابی عوامل ساختاری و سبکی مناجات منظوم امام علی(ع) است تا از این رهگذر، میزان تأثیرگذاری مؤلفه های سبکی در انتقال مفاهیم آن به مخاطب تبیین شود. بر اساس این، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، شناسه های سبکی مناجات در لایه های ترکیبی و بلاغی چون تقدیم و تأخیر، استفهام، ندا، تکرار، تضاد و ... بررسی شده اند. یافته ها نشان می دهند ذوق سلیم در انتخاب واژگان متضاد و هم نشینی آنها در محور مرکزی کلام، تکرار اصوات و واژگان و ... در تضرع حضرت به درگاه ربوبی و طلب رحمت و عطوفت باری تعالی مؤثر است.
نقش دانش ریشه شناسی در رهیافت فلسفی به واژه «حقّ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
81 - 110
حوزههای تخصصی:
واژه «حق» یکی از پرکاربردترین واژه ها در قرآن کریم است که با وجود وضوح ظاهری، معنای دقیق آن نیازمند ریشه شناسی است و در قرآن کریم، در بیش از 30 معنای مختلف، همچون: اللّٰه، پیامبرN، قرآن، اسلام، عدالت، صدق، کعبه، حظّ و...، به کار رفته است که نشانگر غموض مفهوم این واژه در قرآن کریم است. در این پژوهش با استفاده از دانش ریشه شناسی و معناشناسی تاریخی، ارتباط کاربردهای متنوع این واژه با محوریت اصل لغوی «وجود» تبین می گردد. این رهیافت نو به واژه «حق» ضمن تأیید پاره ای برداشت های فلاسفه از واژه حق، به مستند اصل اعتبار اجتهاد لغوی، می تواند راهگشای تفسیر فلسفی بسیاری از آیات دیگر در قرآن کریم باشد که فلاسفه به خاطر دوری از متهم شدن به تفسیر به رأی، به جهت عدم مبنای لغوی، به آن استناد نکرده اند. همچنین می تواند تأثیری بر رتبه بندی موضوعات مختلف وجود از حیث اهمیت و ثمرات آن داشته باشد.
اندیشه های اقتصادی ابن خلدون؛ ارزیابی انتقادی چهار ادعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن خلدون پیشگام اندیشه اقتصادی مدرن در قرن چهاردهم میلادی است.این مقاله به ارزیابی چهار ادعا در مورد اندیشه های اقتصادی ابن خلدون می پردازد. اول، این که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون با اندیشه های بعدی پیوستگی ندارد. دوم، این که اندیشه های وی اندیشه اقتصادی اسلام است. سوم این که ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار است. چهارم اینکه وی پیشگام مارکس در تحلیل ماتریالیستی تاریخ است. در این مقاله ادعاهای یادشده با استفاده از روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار می گیرد و نشان داده می شود که اندیشه های اقتصادی ابن خلدون از طریق مکتب سالامانکا به اندیشه های اقتصادی اسکاتلندی (کلاسیک) منتقل شده است. لذا از پیوستگی برخوردار است.اندیشه های اقتصادی ابن خلدون، اندیشه های اقتصادی اسلام نیست، بلکه تحلیل اقتصاد مسلمین در یک جغرافیای محدوداست. همچنین ابن خلدون مبدع نظریه ارزش مبتنی بر کار و ماتریالیسم تاریخی نمی باشد.
تبیین حکیم تنکابنی از رأی ابن سینا در باب حرکت در مقولات مقدّمه تحلیلی، تصحیح و تحقیق رساله فی بیان الحرکه فی المقوله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"حرکت در مقولات" یکی از مسائل مهم در حرکت شناسی ابن سینا است. حکیم محمّد بن عبدالفتّاح تنکابنی (1713م/1124ق -1631م/1040ق) مشهور به فاضل سراب از اندیشمندان قرن یازدهم هجری است که اثری با عنوان رساله فی بیان الحرکه فی المقوله دارد. وی در این اثر به تحلیل و ارزیابی مبحثی از فصل دوم از مقاله دوم فنّ «سماع طبیعیِ» کتاب الشفاء ابن سینا با عنوان فی نسبه الحرکه إلی المقولات می پردازد که در آن سرشت حرکت بررسی شده است. تبیین حکیم تنکابنی از آن جهت ارزشمند است که ارزیابی وی ناظر به نگرشی است که سرشت حرکت را مبتنی بر "تشکیک" شناسانده است. شیوه بررسی حکیم تنکابنی بر پایه ساختار «قال - أقول» در این رساله، خواننده را به التفات بیشتر به ردّ و ابرامها در بحث ترغیب می کند. حکیم تنکابنی قلمرو بحث خود را از بررسی سرشت حرکت فراتر برده و به مباحثی چون پیوند میان حرکت و زمان و حرکت توسطیه و قطعیه نیز پرداخته است. وی ضمن اشاره به اندیشه های ابو نصر فارابی و جلال الدین دوانی، پیوندی را میان مباحث فلسفی با سنّت تفسیری تجرید الاعتقاد برقرار کرده است. تصحیح و تحلیل این رساله برای نخستین بار، زمینه بحث در طبیعت شناسی ابن سینا را بیشتر فراهم می کند.
«رؤیت در خدا» و «رؤیت با خدا»؛ دو رویکرد در نظام معرفت شناختی مالبرانش و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال یازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
61 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که فیلسوفان در نظام فکری خود آن را پی جویی می کنند، دستیابی به معرفت حقیقی و تبیین چگونگی امکان حصول آن است. مالبرانش و ملاصدرا از زمره فیلسوفانی اند که تلاش می کنند دستیابی به معرفت حقیقی و چگونگی امکان آن را در چهارچوب نظام فکری خود به منصه ظهور برسانند. مالبرانش با طرح نظریه «رؤیت در خدا» بر این باور است که برای ادراک حقایق باید آنها را در خدا مشاهده کرد. در باور او، انسان ابتدا ایده های اشیا را ادراک می کند و سپس به واسطه آن و با اتحاد با خدا به ادراک حقایق نائل می آید. ملاصدرا نیز معرفت حقیقی را مبتنی بر اراده الهی و شهود نفسانی انسان از رهگذر پیوند با عالم مجرد می داند که نگارنده از آن به «رؤیت با خدا» تعبیر می کند. ملاصدرا با ارجاع همه علوم به علم حضوری و نیز امکان معرفت حقیقی به واسطه شهود نفسانی، معرفت را مبتنی بر افاضه الهی می داند. از وجوه مشابهت آن دو، دریافته می شود نظریه معرفت شناختی آنها از نتایج دیدگاه هستی شناختی ایشان مبتنی بر اکازیونالیسم و وحدت وجود است که در مراحل بعد به نظریه بازنمایی ادراک منجر می شود. از وجوه مخالفت آن دو نیز دریافته می شود مالبرانش نظریه خود را امری فلسفی می داند و آن را در چهارچوب نظام فلسفی خود تبیین می کند؛ اما ملاصدرا دیدگاه خود را امری متعالی و در درجات والای عرفانی قلمداد می کند که انسان با پیوند با عالم مجرد به آن نائل می آید.
تبیین نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن با نقدی بر نظریات ابن سینا و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
51 - 79
حوزههای تخصصی:
در باب نحوه ارتباط نفس و بدن تاکنون نظریات گوناگونی از جانب حکما مطرح گردیده به گونه ای که برخی همانند ابن سینا چنین ارتباطی را بر اساس فضای اصالت ماهیت عرضی و از نوع راکب و مرکوب می داند و برخی دیگر همچون ملاصدرا در مقابل بر اساس فضای اصاله الوجود و نظریه جسمانیه الحدوث بودن نفس ذاتی می داند. این پژوهش مبتنی بر روش تحلیل اطلاعات و مقارنه آرا در پی آن است که نادرستی یا قابل دفاع نبودن هر دو نظریه مذکور را تبیین نماید و پس از آن نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن را که تمایزات اساسی با نظریه ملاصدرا دارد تبیین کند. بر این اساس ابتدا نظریه ابن سینا در باب نحوه ارتباط نفس و بدن و اشکالات آن بیان می گردد پس از آن نظریه ملاصدرا در باب کیفیت ارتباط نفس و بدن تقریر می گردد تا به دنبال آن پیش فرضهای اصاله الماهوی در نظریه جسمانیه الحدوث ملاصدرا نمایان گردد و مورد انتقاد قرار گیرد. برای نقد ژرفتر بر نظریه ملاصدرا برخی ادله ملاصدرا بر حدوث نفس نیز مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد تا ناکارآمدی این ادله در اثبات حدوث نفس و به دنبال آن رابطه ذاتی نفس و بدنی که ملاصدرا در پی آن است مشخص گردد. در گام سوم نظریه رابطه ذاتی نفس و بدن که متمایز از نظریه ملاصدرا است در چهار بخش به تفصیل مورد بحث قرار می گیرد و تمایزات آن با نظریه ابن سینا و ملاصدرا تبیین می گردد.
بهائیت آئین صلح یا مسلک خشونت؟
منبع:
کلام و ادیان سال ۲ بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳)
193 - 227
حوزههای تخصصی:
یکی از تعالیم بهائیت وحدت عالم انسانی و ایجاد صلح جهانی است. بهائیت ادعا می کند که تعالیم و آموزه های آنان می تواند منجر به وحدت عالم و صلح جهانی شود. در این تحقیق به بررسی این سؤال که آیا واقعاً بهائیت، آئین صلح است یا مسلک خشونت؟ پرداخته شد. در این پژوهش نخست، پس از بررسی مفاهیم و اصطلاحات، اثبات شد که بهائیت یک دین و آیین نیست، بلکه یک فرقه است و در ادامه به تبیین ادعای بهائیت در صلح جهانی و راهکار آنان در جهت رسیدن به این موضوع آورده شد که هر یک از این راهکارها صرفاً در حد یک شعار است و در مرحله اجرا، عملیاتی نیست و در پایان به بررسی انواع خشونت یعنی خشونت معنوی و فیزیکی در بهائیت مورد بررسی قرار گرفت. خشونت معنوی مانند توهین، افترا، عدم ارتباط با طرد شدگان و غیره به وفور در کتاب های آنان مشاهده می شود و خشونت فیزیکی نیز در نزاع ها و درگیری های فردی و گروهی مانند فتنه قلعه طبرسی، زنجان، نیریز و غیره مشهود است.
بررسی انتقادی دیدگاه محقق اصفهانی درباره «ایمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
27 - 46
حوزههای تخصصی:
مسئله «ایمان» از مهم ترین مباحث کلامی و بحث انگیزترین موضوع در کتاب های کلامی به ویژه کتاب های قرون اولیه اسلام است. یکی از کسانی که حقیقت ایمان را مورد کاوش قرار داده و پس از طرح دیدگاه خاص دراین اره به توضیح و تبیین آن پرداخته است، حکیم محمد حسین اصفهانی است. در این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی دیدگاه یاد شده مورد بررسی قرار گرفته است و پس از تبیین و تحلیل دیدگاه مزبور به ارزیابی آن پرداخته شده است. بر اساس این دیدگاه معرفت و تصدیق منطقی عین ایمان به شمار می آید و تعهد و تسلیم قلبی از آثار آن قلمداد می شود و این مطلب به دست آمده است که این دیدگاه همان گونه که از نظر معنا شناختی ایمان قابل دفاع نیست، دلیل عقلی و متون دینی نیز آن را تایید نمی کند و باید گفت حقیقت ایمان را تعهد و تسلیم قلبی تشکیل میدهد و علم و معرفت نه عین ایمان است و نه جزء آن و نه علت تامه، بلکه شرط لازم آن به شمار آمده و ایمانی که سعادت ابدی انسان را به دنبال دارد بر معرفتی یقینی استوار است.
بررسی رویکرد ویلیام آلستون در توجیه باور دینی؛ آثار و نتایج الاهیاتی و معرفتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دوازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۳
93 - 116
حوزههای تخصصی:
توجیه معرفت و باور دینی و فرایند آن از جمله مباحث مهم در معرفت شناسی دینی است. از جمله راه هایی که در دوره معاصر برای توجیه باور دینی از سوی برخی فیلسوفان دین ارائه شده است، تجربه دینی است. در این روش، تجربه دینی، نقش باور مبنایی برای توجیه باورهای روبنایی را ایفا می کند. ویلیام آلستون فیلسوفی است که توجیه برخی از باورهای دینی را بر اساس حس حضور خداوند و تجربه او در زندگی روزمره انسان ها تبیین می کند. به نظر آلستون ابتناء باورهای دینی روبنایی بر تجربه دینی، نوعی رویّه باورساز اجتماعی تثبیت شده است و از سوی دیگر، همه رویّه های باورساز قابل اعتماد هستند و استناد به آنها، معقول است. آلستون با این کار، مبادی استدلال را توسعه داده است. این رویکرد دارای مجموعه ای از آثار و نتایج معرفتی و الاهیاتی است از جمله توسعه در گزاره های پایه، توجیه معرفتی گزاره های جلوه بنیاد، اثبات صدق و حقانیت باورهای جلوه بنیاد، اثبات واقعی بودن تعامل شخص با خدا، تکثرگرایی دینی و عرضه نقشه راه سعادت
شاخصه های سیاسی فرهنگ مهدوی
منبع:
مطالعات مهدوی سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۷
63-93
حوزههای تخصصی:
هر فرهنگی دارای ابعاد و شاخصه هایی است که آشنایی با آن ها، برای شناخت دقیق و عمیق آن فرهنگ، ضروری به نظر می رسد. این شاخصه ها قابل تقسیم به محورهای متعددی مانند اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... است. فرهنگ مهدوی نیز مستثنا از این مطلب نبوده و برای شناخت جامع و کامل آن، نیاز به کنکاش و توجه ویژه است. یکی از فضاهایی که می شود در آن وارد شد و از آن طریق به تبیین فرهنگ مهدوی کمک کرد، پرداختن به ابعاد و شاخصه های سیاسی آن است. بدان معنا که در عصر ظهور، حضرت با چه مکانیسمی بساط ظلم وجور را برچیده و بساط عدل وداد را خواهد گسترانید. ویژگی های حکومت مهدوی چه خواهد بود؟ همچنین با تأسی به خصوصیات سیاسی حکومت مهدوی، در عصر انتظار چه باید کرد و حکومت ها در این دوره از چه شاخصه هایی باید برخوردار باشند؟ در این مقاله به 26 شاخصه سیاسی فرهنگ مهدوی اشاره شده است. این نوشتار، رویکردی سیاسی - اجتماعی داشته و روش به کاررفته در آن، روش تحلیلی و نقلی است.
بررسی تطبیقی بیعت و نقش آن در تعیین امام از منظر فرق کلامی
منبع:
کلام حکمت سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶
119 - 140
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با عنوان «بررسی تطبیقی بیعت و نقش آن در تعیین امام از منظر فرق کلامی»، تلاش شده تا با شیوه ای توصیفی و تحلیلی، به مسأله بیعت، به عنوان یکی از مهمترین مسائل حوزه ی خلافت و امامت، بپردازد. امامیه معتقد به انتصاب الهی امام از طریق نص می باشند، و سایر فرق از قبیل معتزله و اشاعره و ماتریدیه، وجود نص را در باب خلافت انکار نموده و این فرآیند را از طریق بیعت اهل حل و عقد می دانند. همچنین از جمله مسائل مورد بحث در این مقاله بیعت و رابطه ی آن با مشروعیت و مقبولیت حکومت است. بنابر دیدگاه امامیه مشروعیت حکومت اسلامی ناشی از نص و انتخاب الهی است حال آن که این امر با مشارکت مردمی در تعارض نخواهد بود. در مقابل اشاعره و سایر فرق اهل سنت چون معتزله قائلند که مشروعیت حکومت و لزوم اطاعت از امام ناشی از بیعت است.
علل اوج گیری مهدی پژوهی و مهدی ستیزی در غرب و راه های مقابله با آن در پرتو نظرات حضرت آیت اللّه خامنه ای
منبع:
جامعه مهدوی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
113 - 137
حوزههای تخصصی:
توجه غرب به موضوع نگاه آخرالزمانی اسلام و مهدویت رشد غیرقابل انکاری در دو عرصه علمی-پژوهشی، و سیاسی-رسانه ای داشته است؛ چنانکه در مراکز پرشمار علمی غرب، مهدی پژوهیِ عمیق امری مشهود بوده، در رسانه های غربی نمونه های متعدد مهدی ستیزی، به عیان، قابل مشاهده است. نوشتار کنونی با روش توصیفی-تحلیلی بر آن است که علاوه بر ارائه تصویری از وضعیت کنونی رویارویی غرب با باورداشت مهدویت، در پرتو نظرات رهبر معظم انقلاب دلایل این توجه و ستیز با مهدی باوری اسلامی-شیعی ریشه یابی کرده، از بستر رهنمودهای معظم له راهبردهایی برای مقابله با تحرکات غرب در موضوع مهدویت ارائه نماید. بنابر احصاء صورت گرفته، مواردی همچون اوج گیری نفوذ اسلام در غرب، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و تأثیرگذاری عمیق آن در جهان، معرفی مهدویت به عنوان الگوی نظام آرمانی از جانب اسلام و تهدیدشدن منافع استعماری غرب بر اساس اقبال به این آموزه اسلامی، از مهم ترین علل پررنگ شدن مهدی پژوهی و مهدی ستیزی در غرب می باشد که در کلام آیت الله خامنه ای نیز بازتاب داشته است. پذیرش برنامه ریزی غرب برضد مهدویت و رصد هوشمندانه آن، ایجاد قرارگاه ویژه برای مقابله، معرفی صحیح مهدویت و تلاش برای اقدام آگاهانه و فعالانه، از مهم ترین راهکارهای پیشنهادی است که از بستر رهنمودهای رهبر انقلاب برای مقابله با فعالیت های غرب در این عرصه به دست آمده و ارائه شده است.
بررسی تطبیقی امامت از دیدگاه علامه حلی و فضل بن روزبهان با تأکید بر کتاب نهج الحق و کتاب ابطال الباطل
حوزههای تخصصی:
در این که امامت، یک مقام انتخابی است یا انتصابی، میان مسلمانان اختلاف است: از یک سو، امامیه با تبیینی عقلانی، تعیین امام را امری انتصابی و تنصیصی از جانب پروردگار متعال و پیامبر(صلی الله علی و آله) می داند زیرا اولا تعیین امام، لطفی است از جانب پروردگار برای اصلاح امور بندگانش و هر لطفی، بر خدا لازم است بنابراین، خدای متعال امام را خود تعیین می فرماید و ثانیا از نظر قرآن، امام باید افضل و معصوم باشد و جز خداوند که محیط بر ماکان و ما یکون است، کسی عالم بر عصمت و افضلیت افراد نیست؛ پس باید خداوند بر امامت امام، تصریح بفرماید. علامه حلی در کتاب نهج الحق، مؤید این دیدگاه است. از سوی دیگر اهل سنت، تعیین امام را امری انتخابی و بر عهده ی مردم می داند و معتقد است که نصی در این زمینه وارد نشده است و پیامبر تعیین نفرموده که چه کسی بعد از او، امام امت و جانشین پیامبر است به همین خاطر تعیین امام و جانشین پیامبر بر عهده ی انسان ها نهاده شده است ، فضل بن روزبهان در کتاب ابطال الباطل، این دیدگاه را مطرح می کند. ما در این بررسی، به دنبال تبیین اندیشه های این دو عالم و بازشناسی اندیشه های اصیل شیعه هستیم تا پاسخی باشد بر معاندین با مذهب امامیه.
راهبردهای امامین عسکریین (ع) در تعلیم و بالندگی آموزه مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
99 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از رسالت های مهم امامان شیعه، تبیین و تقویت باورداشت مهدویت به عنوان آخرین حلقه از زنجیره امامت بود. چیدمان خشت های پایانی این آموزه سترگ، بر دوش امامین عسکریین8 نهاده شده بود. زیست جهان عسکریین از یک سو با فشارهای شدید بر ایشان و شیعیان شان همراه بود و از سوی دیگر به جهت نزدیکی به بازه زمانی غیبت، فرصت زیادی برای پیوند مردم با اقتضائات دوره غیبت وجود نداشت ایشان با اتخاذ راهبردهای مناسب در دو حوزه سلبی و ایجابی به فهم پذیری و رشد آموزه مهدویت کمک نمودند. امامین عسکریین8 با خلق راهبردهای سلبی هم چون راهبرد پیشگیری و هشدار و راهبرد فریب دشمن و اقدامات مؤثری هم چون برگزاری مجلس عزا برای محمدبن علی، پیشگویی از فرقه جعفریه و انذار شیعیان از مجالست با جعفر، نهی از همنشینی با مدعیان وکالت، به اشتباه انداختن دشمن با اعلان ولادت و فوت فرزندان دیگر، تغییر مکان امام مهدی4، تعیین مادر خویش به عنوان وصی، در تحقق و عملیاتی سازی این راهبردها توانستند جریان های موازی و مدعی آموزه مهدویت را مدیریت و منزوی نمایند و با اتخاذ راهبردهای ایجابی نظیر تقویت شبکه ارتباطی و معرفت افزایی و کاربست رفتارهای مناسب در این راستا مانند؛ طرح جانشینی ولایت فقها در عصر غیبت، تولید محتوای پژوهشی در عصر غیبت، مطرح نمودن مسائل مرتبط با امام مهدی4 در قالب نگارش نامه، تصریح به امامت مهدی4، انتقال معارف مهدوی از طریق دعا، تبیین و آموزش رفتاری غیبت، شبهه زدایی و پاسخ به سؤالات در زمینه مهدویت توانستند ریشه های اعتقاد به باور مهدویت را در میان توده مردم مستحکم نمایند.
تمایز احاطی در اندیشه ی صائن الدین ابن ترکه و اسپینوزا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباط میان خداوند و مخلوقات، هم در عرفان اسلامی و هم در سنت دینی و الهیاتیِ غربی، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. اساساً عرفا برای تبیین امکان برقراری ارتباط با خداوند و در عین حال، حفظ تعالی او نسبت به مخلوقات، به این بحث توجه جدی داشته اند. صائن الدین ابن ترکه، از عرفای بنام قرن هشتم و نهم هجری و از شارحان برجسته ی عرفانِ ابن عربی، با مطرح کردن بحث کیفیت ارتباط خداوند با مخلوقات، در قالب بحث تمایز احاطی، تحلیل های عرفانی عمیقی ارائه می کند که شبیه آنها را می توان در آراء اسپینوزا نیز ملاحظه نمود. هر دو، به خداشناسی و تبیین صفات و ویژگی های خداوند در ارتباط با مخلوقات، توجه جدی داشته اند. همچنین هم ابن ترکه و هم اسپینوزا، با مطرح کرده اقسام تمایز و تقابل در فلسفه و عرفان، تلاش کرده اند تا نشان دهند که تمایز میان خداوند و مخلوقات، از سنخ تقابل کامل و جدایی مطلق میان دو شیئ نیست، بلکه خداوند با وجود تمایز ذاتی و الوهیت متعالی اش، چنین نیست که هیچ نحوه ارتباطی با موجودات نداشته باشد و ابن ترکه این ارتباط وجودی را در قالب بحث تمایز احاطی مطرح می کند اما اسپینوزا با نسبت دادن برخی صفات مادی و غیر مادی به خداوند، هم تعالی خداوند را حفظ می کند و هم از علت حلولی بودنِ او برای مخلوقات سخن می گوید.
تحلیل ماهیت نشانه از منظر سوسور و فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
157 - 170
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی بخش مهمی از مطالعات جدی سوسور در حوزه زبان شناسی است. از نظر سوسور، ماهیت نشانه به دو بخش دال و مدلول تقسیم می شود. در تلقی متعارف، دالّ امری بیرون از ذهن و مدلول امری درون ذهنی است. اما سوسور به تبعیت از کانت، دیدگاه متعارف را به چالش کشیده و خاستگاه تکوین هر یک را منطوی در ذهن می داند. در سنت فلسفه اسلامی، فارابی نخستین فیلسوفِ زبانی است که به ساختار همزمانی زبان، صرف نظر از وجه تاریخی آن توجه می کند. وی با به کارگیری مفهوم لفظ و معقول، ضمن قراردادی خواندن روابط میان آن ها، خوانشی سوبژکتیویستی از تحلیل ماهیت نشانه ارائه می دهد. مقاله حاضر دو هدف دارد: نخست، دیدگاه سوسور و فارابی در باب ماهیت نشانه بررسی خواهد شد. دوم، دیدگاه فارابی نسبت به لفظ و معقول و چگونگی روابط میان آن ها در نسبت با دالّ و مدلولِ سوسور واکاوی خواهد شد.