فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
47 - 70
حوزههای تخصصی:
از اختلافات اساسی مکتب اهل بیت: و مکتب سقیفه، کیفیت مواجهه با تاریخ صدر اسلام و عملکرد صحابه و وقایع آن دوران است. شیعیان معتقد به ضرورت بررسی منصفانه وقایع آن دوران، متناسب با مستندات نقلی بوده و اصحابی را که از ایمان استوار و فرمانبرداری نسبت به قرآن و پیامبر برخوردار بودند شایسته احترام می دانند، ولی کسانی را که از این ویژگی برخوردار نبوده و دچار لغزش و حتی مرتکب جرائمی شدند، با سایر افراد برابر ندانسته و به نقد و حتی مخالفت با آنها می پردازند. در مقابل، اهل سنت به نظریه عدالت کامل صحابه باور داشته و انتقاد ازعملکرد آنان را برنمی تابند. در همین راستا به ابداع قاعده ای کلامی پرداخته و به موجب آن، سکوت در برابر مشاجرات صحابه را واجب و ضروری دانستند. سؤال این است که آیا این قاعده با قرآن و سنت منطبق است؟ این مقاله با روش توصیفی، تحلیلی و با استناد به منابع معتبر، قاعده مزبور را مورد بررسی قرار داده و نادرستی آن را به اثبات می رساند.
بررسی رویکرد کلامی شیعی به جایگاه مصلحت در استنباط احکام شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
85 - 100
حوزههای تخصصی:
اصل مصلحت یکی از اصول اساسی در استنباط احکام شرعی در فقه شیعه است. مرجعیت مصلحت به عنوان منبع استنباط احکام شرعی ریشه در مبانی کلامی این اصل و قاعده دارد. در این مقاله به بررسی جایگاه مصلحت در اجتهاد و استنباط احکام شرعی با رویکرد کلامی شیعه پرداخته شده است. پژوهش حاضر پژوهشی توصیفی– تطبیقی است که به شیوه کتابخانه ای بر اساس تحلیل اسناد منابع کلامی و فقهی شیعه در زمینه اصل مصلحت انجام شده است. مبانی کلامی مصلحت در نظام تشریع از دیدگاه شیعه شامل عناصری همچون، کمال و سعادت، علم الهی، عدل الهی، حکمت الهی، حسن و قبح عقلی است. عنصر مصلحت صرفاً در نظام تشریع خدای متعال و در فرایند تشریع قوانین آسمانی مطمح نظر نیست، فرایند حاکمیت حاکم اسلامی در عصر حضور و غیبت نیز، در دایره این بحث بوده، دقیقاً به همین جهت اهمیت آن، دوچندان می گردد. در بررسی رویکرد کلامی شیعی به مصلحت این گونه نتیجه گیری می شود که تبعیت احکام از مصالح و مفاسد نفس الامری، از نتایج گزاره کلامی معروف در کلام شیعه است که می گوید: افعال خداوند متعال هدفمند است و فعل گزافی (بدون غرض و هدف) برای او محال است.
معاد جسمانی از دیدگاه امام خمینی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
171 - 186
حوزههای تخصصی:
تفسیر دقیق عقلانی از معاد همواره یکی از مهم ترین دل مشغولی های فیلسوفان مسلمان بوده که در این میان ملاصدرا از نخستین کسانی است که توسط اصول یازده گانه خویش، توانسته است گامی مهم در تبیین عقلانی معاد جسمانی بردارد. پس از صدرا، برخی فیلسوفان اسلامی همچون علامه طباطبایی و امام خمینی ضمن پذیرفتن اصول صدرایی، برخی از نتایج او را نپذیرفته و سخن جدیدی را در این باب ارائه داده اند. امام خمینی از میان مقدمات یازده گانه صدرا، فقط سه مقدمه را پذیرفته و در اینکه بدن آدمی پس از مرگ ظاهری بدون هیولای مادی است، با استواری سخن می گوید و علی رغم ملاصدرا به صراحت بر این باور است که بدن مثالی در باطن بدن دنیوی ایجاد می شود و امکان ندارد بدن اخروی توسط نفس ایجاد شود. علامه طباطبایی نیز ضمن پذیرش سخن زنوزی، معتقد است که بدن انسان در عالم آخرت دوباره زنده می شود و به سوی روح حرکت می کند و به آن ملحق می گردد و با این تعبیر، برای نفس جایگاهی مهم تر قائل شده است. لذا با توجه به اینکه دیدگاه امام خمینی به مقدمات کمتری نیاز داشته و اشکال دیدگاه لحوق ابدان به نفوس را ندارد، از برتری برخوردار است.
معیار تعدد قوای نفس از منظر ابن سینا، شیخ اشراق و ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
123 - 146
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث بنیادین علم النفس، ملاک تعدد قوای نفس است. مسئله اصلی پژوهش آن است که: ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا چه ملاک هایی برای تعدد قوای نفس در نظر گرفته اند و آیا این ملاک ها قابل پذیرش اند؟ ابن سینا پنج معیار را برحسب اختلاف در شدت و ضعف، تندی و کندی، وجود و عدم، تضاد و اختلاف جنسیِ افعال نفس برای تعدد قوا معرفی می کند و با استناد به قاعده الواحد، تنها ملاک پنجم را می پذیرد. شیخ اشراق با انحصار قاعده الواحد به ذات بسیط خداوند، تغایر و تعدد قوا را برحسب جهات و اعتبارات مختلف نفس تبیین می کند. ملاصدرا نیز پس از ذکر اشکالاتی به معیار ابن سینا، درنهایت براساس ملاک انفکاک وجود یک قوه از قوه دیگر و تناقض در افعال نفس، به بررسی تمایز قوا می پردازد. در این پژوهش ضمن بررسی تحلیلی انتقادی ملاک های یادشده، اشکالات وارد بر آنها نیز بحث، و اثبات می شود که هیچ کدام از این موارد نمی تواند ملاک تعدد قوای نفس باشد.
بررسی متشابهات در قرآن و شبهات معناشناختی آن از منظر ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه هفتم سوره آل عمران از «دسته بندی کلان آیات قرآن به محکمات و متشابهات و علم به تأویل آنها» سخن گفته که مدلول آن مورد مناقشه مفسران و متکلمان بوده است. برخی از ایشان در اثر تفسیری که از واژه «متشابه» داشته اند، زبان قرآن را در بخش متشابهات آن، فهم ناپذیر یا رازآلوده خوانده اند. پژوهش حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به معناشناسی «متشابه» در آیه مذکور و بررسی دلالت آن بر فهم ناپذیری یا رازآلودگی زبان قرآن، از منظر ابن تیمیه و تأثیرپذیری وی از سلف از جمله احمد بن حنبل می پردازد. ابن تیمیه از چهره های سرشناس و تأثیرگذار جهان اسلام است. برخی از جریان های معاصر چون سلفی گری و وهابیت تحت تأثیر تفکرات او قرار دارند که این خود مهم ترین دلیل برای بازخوانی و بررسی مبانی فکری و علمی ایشان است. گردآوری و جمع بندی دیدگاه ابن تیمیه از منابع دسته اول و انسجام بخشی به آن در ساختاری نوین و نشان دادن تأثیرپذیری ابن تیمیه از احمد بن حنبل در دیدگاه خود از ویژگی های بارز این اثر می باشد. ابن تیمیه ضمن رد هرگونه رازآلودگی و وصف ناپذیری زبان قرآن در بخش متشابهات، دیدگاه های مذکور را برگرفته از عدم فهم صحیح واژه «متشابه» و خلط بین معانی «تأویل» می داند.
بررسی و نقد منابع معرفت از نظر صدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۱
7 - 26
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین مباحث مطرح شده در فلسفه معرفت، مسئله شناخت منابع معرفت است. منابع معرفت، سرچشمه های کسب شناخت برای نفس انسان است که نفس شناسا در مواجهه با آنها، با استفاده از ابزارهای ادراک، به کسب معرفت می پردازد. صدرالمتألهین و رنه دکارت دو تن از فیلسوفان برجسته تاریخ اندیشه و صاحب مکتب در دو جغرافیای مختلف فلسفی بوده اند که دیدگاه های خاص، ابتکاری و تأثیرگذار در این حوزه ارائه کرده اند. نگارندگان در مقاله حاضر، دیدگاه های این دو اندیشمند را به صورت موجز و کامل بیان کرده اند. صدرا عالم طبیعت، عالم مثال و عالم عقل را منابع اصلی معرفتی معرفی می کند. قلب و عقل انسانی نیز از نظرگاه صدرا، دو ابزار معرفتی هستند که در اثر ارتقا، توانایی نیل به جایگاه منبع معرفتی را دارند. دکارت نیز عقل، معارفِ به خودی خود صریح و بی نیاز از تأمّل، محسوسات، گفت وگو و کتاب را منابع معرفت دانسته، و وحی، الهام، علل اولیه و اصول حقیقی را جزء منابع معرفت ندانسته است. در ادامه به بررسی و نقد دیدگاه های این دو فیلسوف در خصوص این مباحث خواهیم پرداخت.
بازنمایی تحلیلی _ تطبیقی مهدویت در صحاح سته
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
94-126
حوزههای تخصصی:
بدون تردید مسئله مهدویت از مسائل مهم اعتقادی مسلمانان بوده که در طول تاریخ مورد توجه علما و محدثین قرار گرفته است. لذا پرداختن به چنین مسئله ای که در ساختار معرفتی و اعتقادی مسلمانان تاثیر عمیقی دارد از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از سوی دیگر تحقیق در چنین موضوعی در صحاح سته که مهمترین منابع دینی اهل سنت می باشد اهمیت مسئله را مضاعف می کند. برخلاف تصور برخی که گمان کرده اند در صحیحین (صحیح بخاری و مسلم) هیچ اشاره ای به این مطلب نشده است . نگارنده بر این عقیده است که مسئله مهدویت از جهات گوناگون در صحاح سته و نیز صحیح بخاری و مسلم مورد توجه واقع شده است. در صحاح سته به حدیث معرفت و نیز روایت دوازده خلیفه پرداخته شده و نیز به برخی از موضوعات مهم علائم ظهور مانند نزول عیسی ع در آخر الزمان و اقتدا به امام مهدیQ و ظهور سفیانی و خسف بیداء و... تصریح کرده است. در این مقاله سعی شده به روش تحلیلی و با نگاه تطبیقی تقریبی این موارد را بازنمایی کند و این تحقیق را مطابق معیارهای معتبر در فهم و تطبیق تحلیل کرده و هیچ دخل و تصرفی در داوری نداشته باشد تا حق مطلب ادا شده و نزد محققان مقبول افتد.
بررسی دیدگاه علامه طباطبائی و استاد مصباح یزدی درباره عوارض ذاتی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
55 - 78
حوزههای تخصصی:
منطق دانان و حکیمان اسلامی معتقدند هر علمی دارای موضوعی است که در آن علم از عوارض ذاتی آن موضوع بحث می شود، اما در تبیین چیستی عوارض ذاتی با یکدیگر اختلاف دارند. علامه طباطبائی بحث از عوارض ذاتی را در علوم برهانی حقیقی دانسته، پیوندی وثیق میان ذاتی بودن مقدمات برهان و بحث از عوارض ذاتی در علوم برهانی برقرار کرده است؛ لیکن استاد مصباح یزدی ذاتی بودن مقدمات برهان را به معنای بیّن بودن محمولات آنها برای موضوعاتشان دانسته، همچنین معتقد است بحث از عوارض ذاتی مبتنی بر اعتباری است که برای تمایز و طبقه بندی علوم صورت گرفته است. این نوشتار با روشی عقلی تحلیلی به بررسی و نقد دیدگاه علامه طباطبائی و استاد مصباح درباره عوارض ذاتی پرداخته است. نگارنده هرچند دیدگاه استاد مصباح را درباره اعتباری بودن عوارض ذاتی پذیرفته، معتقد است ذاتی بودن مقدمات برهان متأثر از بحث عوارض ذاتی در علوم برهانی است؛ یعنی شرط ذاتی بودن مقدمات برهان و عوارض ذاتی در علوم برهانی در یک راستا معنا می شوند.
جستاری معرفت شناختی در مقایسه تطبیقی رویکردهای فهم قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
93 - 116
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین بسترهای تئوریک مؤثر بر شکل گیری مکاتب تفسیری، مباحث منبعث از دانش معرفت شناسی و زیرشاخه های آن است. برای مسئله چگونگیِ فهم و تفسیر متون و به طورخاص قرآن کریم، سه رویکرد معرفت شناختی متصوّر است. در رویکرد اول (مخاطب محور)، مخاطب و پیش دانسته های او، رکن اصلیِ فرایند فهم تلقّی می شود و ازآنجاکه پیش دانسته های هر مخاطب با دیگری متمایز است، معانی استنباط شده نیز متمایز است و همه این معانی نیز موجّه تلقّی می شود. در رویکرد دوم (مؤلف محور)، معنای نهاییِ متن، حقیقتی است قابل فهم که باید طی فرایندی مضبوط به آن نایل شد و کشف مقصود مؤلف طی تفسیر متن (در این مقاله، متن قرآن)، هرچند دشوار باشد، ناممکن نیست و تنها معنایی موجّه تلقّی می گردد که متناظر با این مقصود باشد. در این مقاله ضمن مقایسه تطبیقی دو رویکرد پیش گفته، رویکرد سومی (متن محور) که شالوده معرفتیِ آن بر آموزه های اسلامی مبتنی است، تبیین می گردد که طبق آن، رکن اصلی در فرایند فهم، خود اثر یا متن قرآن کریم است. ضمن تطبیق رویکردهای سه گانه فوق، با استفاده از روش های تحلیل محتوای کیفی و استدلال منطقی، این نتیجه حاصل شده است که در میان این رویکردها ، رویکرد متن محور برای فهم قرآن کریم از وجاهت بیشتری برخوردار است و با کاربست این رویکرد، دستیابی به عمق مدلول های معناییِ آیات قرآن کریم محتمل تر می نماید و موفقیت برخی تفاسیر معتبر نظیر المیزان را می توان با توجه به همین مهم رمزگشایی نمود.
فلسفه ی سهروردی در کشاکش تفسیرهای اصالت ماهوی و اصالت وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
1 - 26
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش پیش رو، بررسی تفسیرهای اصالت ماهوی و اصالت وجودی از فلسفه ی سهروردی است. تفسیر تماماً اصالت ماهوی و اصالت وجودی، با تمام سخنان سهروردی درباره ی وجود و ماهیت و نسبت میان این دو که در آثار مختلف او مطرح شده است، انطباق کاملی ندارد، ولی تفسیر آرای او بر مبنای اصالت هویت، نسبت به تفسیرهای دیگر، دیدگاه پذیرفتنی تر و منسجم تری از نظام فلسفی سهروردی را نشان می دهد. در این مقاله به اثبات می رسد که دیدگاه اصالت هویت، در مقایسه با دیدگاه های اصالت وجود و اصالت ماهیت، با اندیشه ی سهروردی هم خوانی و مطابقت بیشتری دارد. این داوری هم با دقت در کاربردهای مختلف و فراوان مفهوم وجود و ماهیت در فلسفه ی او و هم باتوجه به پیشینه ی تاریخی مقدمات این بحث در نزد فیلسوفان مسلمان، دیدگاه صائب تری به نظر می رسد. سهروردی در جاهای حساس و مهم، مانند بحث از مجعول حقیقی، برای نشان دادن دیدگاه خاص خود، هویات اشیا [وجودات خاصه] را اموری واقعی و اصیل معرفی می کند که با اصالت وجود و اصالت ماهیت به معنای متأخر آن در حکمت متعالیه صدرایی، فرق دارد.
تحلیل انتقادی برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای دو رویکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
در میان براهین اثبات وجود خداوند، برهانی به نام «برهان صدّیقین» وجود دارد که بر اساس مبانی حکما، برهانی اسدّ و اخصر یعنی محکم ترین وکوتاه ترین راه برای اثبات خداوند است و در آن از غیر خداوند بر او استدلال نمی شود. ملاصدرا تقریری از برهان صدیقین بر مبنای اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود و امکان فقری موجودات اقامه کرده است و مدعی است که برهان او شرایط برهان صدیقین را دارد. اما تفسیرهای متعددی از برهان او ارائه شده و نقدهای مختلفی به آن وارد کرده اند از جمله اینکه این برهان بر خلاف ادعا، دارای مقدمات متعددی است. این مقاله تلاش کرده با بررسی و تحلیل برهان ملاصدرا بر اساس دو رویکرد او، یعنی وحدت تشکیکی وجود و وحدت شخصی وجود، این برهان را ارزیابی کند. این بررسی نشان می دهد که برهان صدیقین ملاصدرا بر مبنای رویکرد وحدت شخصی وجود به برهان مشروطِ یادشده نزدیک تر است. اما در این صورت برهان با اشکالات دیگری مواجه خواهد شد.
مطالعه تطبیقی آرای صدرالمتألهین و آنتونی گیدنز پیرامون زمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونی گیدنز تلاش می کند جامعه شناسی را بر محور زمان بازآفرینی کند. این بازآفرینی با نقد تکامل گرایی تاریخی کلاسیک های جامعه شناسی به مثابه ساخت شکنی زمان طولی آغاز می گردد و با پیگیری آن در ساحت ها دیگر بروز زمانمندی همچون ازجاکندگی، آینده گرایی، ساخت جامعه و در نهایت تکنولوژی های زمان نظیر ساعت و تقویم، معانی و کارکردهای جدیدی از زمان را ارائه می دهد. هدف از نگارش این مقاله مقایسه این معانی با فلسفه زمان صدرالمتألهین است. با استفاده از روش مقایسه ای ابتدا به بررسی فلسفه زمان ملاصدرا و اندیشه های گیدنز پیرامون زمان پرداخته و سپس شباهت ها و تفاوت های دو اندیشه تبیین گشته اند. زمان در فلسفه ملاصدرا وجود سیال تلقی شده و از آنجا که افاضه وجود دائما ادامه دارد، زمانمندی بخشی از هستی موجودات تلقی می گردد و بدین دلیل که تقدم و تاخر زمانی ناشی از تقدم و تاخر ذاتی موجودات است لذا موقعیت تاریخی نه امری بیرونی، آنچنان که گیدنز تصور می کند بلکه در ذات هستی انسان و دیگر موجودات نهادینه شده است. ناشی شدن تقدم و تاخر زمانی از تقدم و تاخر وجودی، تعلیق زمان حال به گذشته یا آینده را منتفی ساخته و لحظه حال استقراری تام می یابد. شباهت عمده دو اندیشه در یکی دانستن بقا و زمان در این جهان است.
تبیین و نقد هرمنوتیک اشتراوس در زمینه تفسیر اندیشه های فلسفی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لئو اشتراوس با تقلیل ذات جامعه به عقیده و ذات فلسفه به دانش، و رسم تضادی میان عقیده/دانش به این نتیجه رسید که فیلسوفان اغلب مجبور بوده اند به پوشیده نویسی و نوشتن بین سطور روی بیاورند. در نوشته های افلاطون، فارابی، ابن سینا، سهروردی و دیگر فلاسفه بزرگ می توان مویداتی برای لزوم پوشیده نویسی باشد. با این حال، چند نقد بر این نظریه وارد است: نخست، اشتراوس تمامی نظریه خود را بر مبنای تضاد دانش/عقیده استوار می سازد اما اگرچه میان آنها نوعی تضاد برقرار است، چنین نیست که مطلقاً همدیگر را طرد کنند؛ دوم، وجود فلاسفه ای که در فلسفه تقلید می کنند هم کلیت نظریه را نقض می کند و هم تقابل میان دانش/عقیده؛ و سوم، وجود سنت شرح نویسی وسیع در میان فیلسوفان غربی و اسلامی، نیز برخلاف نظریات اشتراوس است؛ چراکه دلیل موجهی وجود ندارد که فیلسوف صاحب نظر دم فروبندد ولی شارح، اندیشه ها را بازگو کند؛ و نیز، چهارم، وجود فلاسفه ای که همعصر و هموطن بوده اند، اما یکی اهل پوشیده نویسی و دیگری اهل صریح نویسی، نظریه هرمنوتیکی اشتراوس را مورد نقد جدی قرار می دهد؛ چراکه نشان می دهد پوشیده نویسی احتملاً سلیقه شخصی برخی از فلاسفه بوده است. در این مقاله نشان داده شده است که هرمنوتیک اشتراوس در عین نقاط قوّتی که دارد، نمی تواند به عنوان نظریه ای کلی و عمومی برای تفسیر فلسفه باستانی و اسلامی کاربرد داشته باشد.
چیستی علم دینی از منظر غزالی: بازخوانی یک مینیمالیسم اخباری- عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
117 - 130
حوزههای تخصصی:
غزالی پیش و بیش از هر اندیشمند دیگری در تاریخ تفکر اسلامی، به مقوله ی علوم دینی و تعیین حدود و ثغور آن همت گماشته است؛ تلاش های پیگیر او در این زمینه، برخاسته از خطری بود که پیشِ روی علوم ناب اسلامی احساس می کرد؛ این وضعیت مهم ترین انگیزه ی آغاز پروژه ی عام «احیاء علوم دین» بود که طیف وسیعی از تلاش های غزالی، از مبارزه ی فکری با جریان های ضددین و بدعت گذار تا تعریف علم دینی و بیان اقسام آن را شامل می شد؛ این تلاش ها هم زمان به معنای تغییر در پارادایم و گفتمان اندیشه ی اسلامیان پیرامون علم دینی نیز بود؛ به نحوی که می توان ظهور غزالی را مبدئی برای دوره ای نوآیین از علم شناسی اسلامی قلمداد کرد؛ این دوره که به طور مشخص در برابر جریان عقل گرایانه و فلسفی قرار می گرفت، با رویکردی شریعتمدارانه – صوفیانه، نگاهی مینیمالیستی را تبلیغ می کرد که برای توسعه ی علوم مشخصی که در عداد علوم دینی قرار نمی گرفتند، حد مشخصی می گذاشت. به این ترتیب، در این بافتار فقط علمی مجوز و امکان ترویج و توسعه را می یافت که در دنباله ی مسیر «سلف صالح» قرار می گرفت و فرد و جامعه را در مسیر آبادانی آخرت قرار می داد.
نقد و بررسی دیدگاه احمدالحسن درباره رجعت
منبع:
موعودپژوهی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
21 - 43
حوزههای تخصصی:
این مقاله، دیدگاه احمد الحسن بن اسماعیل درباره رجعت را نقد وبررسیمیکند. ازجمله مدعیان دروغین مهدویت، شخصی به نام احمدبن اسماعیل بصری، مشهوربه احمد الحسن است که خود را به عنوان امام مهدی (عج)خوانده است. او بعد از دوازده معصوم (ع) در زمان رجعت، حکومت میکند وبا چهار واسطه، فرزند امام مهدی (عج) است.وی بر این باور است که رجعت هنگامی آغاز میشود که پس از وفات حضرت مهدی (عج) 12 معصوم (ع) وقائم (عج)، جانشین میشوند، پس رجعت در زمان امام مهدی (عج) آغاز نمیشود، بلکه با آمدن 12فرزند ازفرزندان امام مهدی (عج) آغاز میشود. اینکه در روایات، سخن از امام زمان (عج) و رجعت ایشان میشود،منظور همان 12 فرزند امام زمان (عج)، یعنی همان مهدی بیست وچهارم است.آنچه در این نوشتار بررسی میشود، نقد برخی از مدعیان پیرامون مسئله رجعت است.هدف از این نوشتار، اشارهای چند به یکی از این جریانهاست تا جهان اسلام با بحرانهای جدی پیشرو بیشتر آشنا شده و در حفظ اسلام ناب محمدی، تلاشی مضاعف کند، اگرچه نور خدا هرگز خاموش نخواهد شد تا آنکه خود را آشکار کند.
راهکار های مقابله با جریان های انحرافی مهدویت
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
5-24
حوزههای تخصصی:
سوء برداشت و مطامع دنیوی، هماره باورها و اعتقادات یک جامعه را تهدید کرده، آن را به سوی انحرافات می کشاند. از این رو، ضروری است برای مواجهه و مقابله با آنها راهکارهایی اندیشید تا جامعه را در برابر آنها مصون سازی کرد. در مصون سازی آموزه مهدویت در تقابل با جریان های انحرافی، این سه راهکار مهم، آثار فراوانی خواهد داشت: الف) راهکار فرهنگی: این راهکار بر سه عرصه پژوهش، آموزش و تبلیغ که مترتب بر هم هستند، استوار است. هدف از این راهکار، نهادینه کردن مفاهیم و معارف صحیح در سطح جامعه است، به گونه ای که محلی برای فعالیت های جریان های انحرافی وجود نداشته باشد. ب) راهکار سیاسی: در دو حوزه سیاست داخلی و خارجی، فعالیت هایی توسط حکومت اسلامی در این مسیر انجام می گیرد. ج) راهکار اقتصادی: دولت اسلامی و اصناف و تشکل های اقتصادی در راستای هم برای زدودن انحرافات در حوزه مهدویت به کمک مراکز فرهنگی و علمی می آیند.
بررسی تطبیقی اندیشه های کلامی ابن تیمیه با شیعیان اثنی عشری با تکیه بر روایات ام سلمه(س) از رسول خدا(ص)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
39 - 58
حوزههای تخصصی:
به سبب شهرتِ تضاد اندیشه های کلامی ابن تیمیه با دیگر فرقه های اسلامی و به ویژه شیعیان اثنی عشری، با نگاه تقریب و ایجاد زمینه وحدت و ترویج تفکر صواب و رفع اندیشه های باطل در فضایی خالی از تعصب نابجا، با روش تطبیقی به مقایسه چندین موضوع، با محوریت روایات رسیده از ام سلمه(س) -که مورد احترام فریقین است- پرداخته و بدین نتیجه دست یافتیم که؛ نظر ابن تیمیه، با شیعیان اثنی عشری؛ الف. در برخی موارد کاملاً موافق:(1. جواز گریه بر میت؛ 2. جواز زیارت قبور؛ 3. جواز سلام و دعا بر مردگان و تأثیرپذیری آنان از زندگان)؛ ب. و در برخی موارد موافقت نسبی:(1. ابن تیمیه، مسئله توسل و جواز آن را منوط به زمان حیات شخص مورد توسل می داند ولی شیعه اعم از زمان حیات و ممات آن را جایز می داند، 2. ابن تیمیه بنا بر قولی مسئله تبرک را فقط در مورد کعبه قبول دارد، ولی شیعه مسئله تبرک را در تمام آثار انبیای الهی و صالحان و اماکن مقدسه می پذیرد)؛ ج. و تنها در برخی مسائل اختلاف نظر وجود دارد: (1. تعیین مصداق اهل بیت رسول خدا(ص)؛ 2. وجود فضائل خاص بر اهل بیت(ع)، مانند مسئله عصمت و برتری آنان بر دیگران؛ 3. وجود علم غیب بر انبیاء و اولیاء الهی؛ 4. برپایی مجالس عزا بر اموات؛ 5. نوحه سرایی؛ 6. شدّ رحال) و این اختلاف را، بیشتر باید در مواردی چون اختلاف در منابع روائی این دو مکتب جستجو کرد.
بررسی دیدگاه اشاعره و ابن عربی در مسئله خلق مدام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
5 - 26
حوزههای تخصصی:
رابطه خدا و مخلوقات یکی از مهم ترین مسائلی است که همه متفکران در عالم اسلامی با آن مواجه و در صدد تبیین آن بوده اند. اندیشه «خلق جدید» از بارورترین اندیشه های ابن عربی در این زمینه است. خلق جدید که بر پایه اندیشه تجلی تکرار ناپذیر حق تعالی استوار شده، با نظریه «ذره گرایی» اشاعره در قلمرو کلام اسلامی، مشابهت دارد. ابن عربی با نظریه «خلق مدام» بیان می دارد که هیچ چیز ثابت و راکد نیست و جهان با همه وجود در تب و تاب به سر می برد و در هر لحظه، از رنگی به رنگی دیگر منتقل می شود و در نهایت به مصدر اولیه وجود واحد می رسد. ابن عربی ضمن بهره مندی از منابع قرآنی توانسته است با بیان نواقص و کاستی های نظریه اشاعره و نقد دیدگاه آنها برای نظریه خلق جدید، جایگاهی ویژه و پر اهمیت در عرفان نظری بیابد. در این مقاله ضمن تقریر نظری از مبحث خلق جدید و بیان مبانی و نتایج آن، به مقایسه آن با نظریه اشاعره به شیوه توصیفی، مقایسه ای پرداخته شده است.
استدلال منطقی در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
175 - 198
حوزههای تخصصی:
خدای سبحان در قرآن کریم، رسالت پیامبر اکرم(ص) را تلاوت آیات، تعلیم کتاب و حکمت، و تزکیه نفوس معرفی می کند. جامع همه این رسالت ها، رسالت دعوت به سوی خداست. قرآن کریم با بیان این رسالت جامع، روش های آن، یعنی حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن را بیان کرده است. خدای سبحان شیوه های گوناگون دعوت را به رسول خدا(ص) آموخته و خود نیز در تبیین و تفهیم معارف قرآنی، آنها را به کار گرفته است. در این پژوهش، با اذعان به وجود استدلال عقلی به لحاظ صورت و ماده در قرآن، به بررسی برخی از الگوهای صوری استدلال در قرآن، یعنی الگوی قیاسی می پردازیم. بررسی تمام صورت های استدلال، مانند صورت مصرّح و مضمر، صورت بسیط و مرکب، صورت قیاس، استقراء و تمثیل و بررسی تفصیلی تمام صورت های قیاسی، یعنی اقترانی حملی و شرطی و استثنایی اتصالی و انفصالی، و همچنین بررسی روش برهان، خطابه و جدل در قرآن، نیازمند پژوهش های متعدد و مستقل است و در این تحقیق مختصر نمی گنجد. به همین دلیل در این پژوهش، به اختصار به بررسی برخی از صورت های استدلال، یعنی صورت قیاسی می پردازیم و سایر مباحث را به پژوهش های دیگر واگذار می کنیم
نقش مدعیان دروغین در شکل گیری فرقه دونمه و تأثیر آن بر یهودیت و جامعه مسلمان ترکیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
153 - 172
حوزههای تخصصی:
فرقه «دونمه» یک فرقه یهودی _ اسلامی است که شکلگیری آن، ریشه در ادعاهای دروغین عارفنمایی یهودی به نام «شَبتای صِوی» دارد. او که در تاریخ ادیان به عنوان یک یهودیِ مسلمان شده شناخته میشود، در دوره یهودی بودنِ حیات خویش با کمک پیامبر دروغین دیگری به نام «ناتان غزّهای» ادعای پیامبری و سپس خدایی نمود و با جذابیتی که در ابعاد مختلف شخصیتش وجود داشت به سرعت پیروانی را به گرد خود فراهم آورد. لیکن پس از آنکه از سوی علمای یهود مورد تکفیر قرار گرفت، با فشار سلطان عثمانی، به ظاهر مسلمان گشت و به «محمد افندی» تغییر نام داد و در همین وضعیت نیز درگذشت. اما این پایان جریان شبتایی نبود و برخی از پیروان یهودی وی با طرح ادعاهایی جدید، مقدمات تشکیل فرقهای را فراهم آوردند که «دونمه» نامیده میشود. این فرقه نه تنها آسیبهای فراوانی را بر یهودیت وارد نمود، بلکه در سقوط حکومت عثمانی و حاکمیت اسلام در ترکیه نیز نقش بهسزایی داشته است. در این مقاله سعی شده تا ضمن تبیین شخصیت شبتایصوی به عنوان خاستگاه اصلی این جریان؛ رابطه میان این مدعیان دروغین و تأسیس فرقه دونمه، و تأثیر آن بر جامعه یهودی و اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.