فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۴۱ تا ۲٬۵۶۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
کیفیت حیات حضرت عیسی(ع) همواره یکی از بحثبرانگیزترین مباحث حتی در میان مسیحیان است. در این مقاله ابتدا با تحلیل اسنادی و مبتنی بر نصوص اولیه مسیحی، به دستهبندی سه دیدگاه قابل استخراج از این نصوص درباره سرشت الوهی یا طبیعی عیسی(ع) پرداختهایم و سپس این موضوع را از دیدگاه قرآنی بررسی کردهایم. سه دیدگاه سرشت الهی، سرشت الهی انسانی و سرشت انسانی و طبیعی عیسی(ع) در نصوص مسیحی و نیز سرشت غیرالوهی عیسی(ع) دیدگاههابی هستند که در اندیشهقرآنی بررسی شدهاند در ادامه، با تحلیلی فلسفی و کلامی به پارادوکسها و برخی دشواریهای نظری و کلامی پیشِ روی برخی دیدگاههای مسیحی در حوزههایی نظیر «پرستش»، «وحدت ذات خداوند»، مسئله هدایت و نیز مسئله فهمپذیری فعل خداوند پرداختهایم. در این میان به مسئله «هدایت» بهعنوان یکی از کلیدیترین اهداف نبوت توجه شده است؛ اینکه تجانس زیستی نبی با جامعه مخاطبان وی، اساساً هدایت را ممکن میسازد و سپس در دل این امکان، احتمال تحقق اهداف نبوت و اقبال به نبی، تحقق هدایت را افزایش میدهد؛ تجانسی که از قرآن کریم و در باب پیامبر اسلام(ص) و انبیای سلف از جمله عیسی(ع) نیز قابل استخراج است و بر این اساس، دعوت انبیا از دید قرآن با اقبال مواجه بوده است؛ اما برخی دیدگاههای مسیحی که تمام یا وجهی از سرشت عیسی(ع) را الوهی میدانند، بهلحاظ نظری و کلامی، تحقق تدریجی رستگاری و مفهوم «هدایت» در طول تاریخ، نقش اراده انسانی مؤمنان در تحقق این امر و نیز توفیق انبیا در این امر را با چالش مواجه میسازند؛ رویکرد قرآنی با این چالش مواجه نیست.
فلسفه امامت در نگاه ابن تیمیه و شیعه با تأکید بر دیدگاه آیت الله جوادی
منبع:
کلام حکمت سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
1 - 90
حوزههای تخصصی:
مسئله چیستی و فلسفه امامت، یکی از مباحث کلیدی جهان اسلام است که از صدر اسلام تا کنون، موافقان و مخالفان بسیاری داشته و چه بسا طرفین، یکدیگر را تکفیر کرده و در پی آن انسانهای متعددی کشته شدهاند. بنابراین، به دلیل اهمیت مسئله امامت و تأثیر آن در بعد نظری و عملی مسلمانان، ضروری است از سوی اندیشمندان فرق اسلامی، در ابعاد مختلف این مسئله، تأمل جدی صورت گیرد. در این پژوهش، دیدگاه ابن تیمیه در باب مسئله امامت بررسی شده و با اعتقاد شیعه مقایسه شده است. این پژوهش، بر دیدگاه آیتالله جوادی آملی نیز تکیه داشته و مسائلی مانند تعاریف شیعه و سنی از امامت، شرایط و ویژگیهای امام، تعیین امام و فضائل ائمه اطهار (ع) بررسی شده است.
نقد و بررسی دیدگاه احمدالحسن درباره رجعت
منبع:
موعودپژوهی سال اول بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
21 - 43
حوزههای تخصصی:
این مقاله، دیدگاه احمد الحسن بن اسماعیل درباره رجعت را نقد وبررسیمیکند. ازجمله مدعیان دروغین مهدویت، شخصی به نام احمدبن اسماعیل بصری، مشهوربه احمد الحسن است که خود را به عنوان امام مهدی (عج)خوانده است. او بعد از دوازده معصوم (ع) در زمان رجعت، حکومت میکند وبا چهار واسطه، فرزند امام مهدی (عج) است.وی بر این باور است که رجعت هنگامی آغاز میشود که پس از وفات حضرت مهدی (عج) 12 معصوم (ع) وقائم (عج)، جانشین میشوند، پس رجعت در زمان امام مهدی (عج) آغاز نمیشود، بلکه با آمدن 12فرزند ازفرزندان امام مهدی (عج) آغاز میشود. اینکه در روایات، سخن از امام زمان (عج) و رجعت ایشان میشود،منظور همان 12 فرزند امام زمان (عج)، یعنی همان مهدی بیست وچهارم است.آنچه در این نوشتار بررسی میشود، نقد برخی از مدعیان پیرامون مسئله رجعت است.هدف از این نوشتار، اشارهای چند به یکی از این جریانهاست تا جهان اسلام با بحرانهای جدی پیشرو بیشتر آشنا شده و در حفظ اسلام ناب محمدی، تلاشی مضاعف کند، اگرچه نور خدا هرگز خاموش نخواهد شد تا آنکه خود را آشکار کند.
آگاهی و خود آگاهی از منظر کانت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
135 - 150
حوزههای تخصصی:
علم در حکمت صدرا چیزی جز حضور چیزی نزد موجود درک کننده نیست. کامل ترین مصداق حضور ازنظر این مکتب، علم حضوری انسان به خود است که در آن، عالم و معلوم وحدت دارند. بنابراین ازنظر حکمت صدرا، معرفت به خود، در فلسفه جایگاه رفیعی دارد، اما آنچه در حکمت متعالیه، علم حضوری به نفس خوانده می شود، ازنظر کانت علم حضوری نیست، بلکه این علم گونه ای از علم تجربی ماست که با واسطه ی صورت ذهنی که کانت به آن پدیدار می گوید، حاصل آمده است، اما کانت غیر از این من تجربی، به من استعلایی ای قائل است که این من نمی تواند شیء فی نفسه ای محسوب شود که در کانون دید تجربی انسان قرار می گیرد؛ بنابراین وی شناخت از خود را نه حصولی می داند و نه حضوری. در این مقاله بررسی می شود که چرا ملاصدرا خود استعلایی را متعلق معرفت می داند و کانت نمی داند. این مسأله، ذیل این مسأله ی عام تر واقع است که آیا منِ درک کننده ، خود، متعلق معرفت است یا نه؟ در این نوشتار نشان خواهیم داد که علم به خود، برخلاف تلقی کانت، جز با نگرش وجودی تبیین پذیر نیست؛ چراکه ادراک حضوری، نحوه ای از حضور در وجود و برای وجود است.
بررسی انتقادی دیدگاه غیاث الدین دشتکی نسبت به رویکرد ابن سینا در مسأله ی صدور کثیر از واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
1 - 16
حوزههای تخصصی:
مسأله ی صدور کثرت از وحدت، ازجمله مباحث مهم و حیاتی و بحث برانگیز در میان فیلسوفان اسلامی است. ابن سینا با تمسک به قاعده ی الواحد سعی کرده است این مسأله را برهانی کند. در دیدگاه وی جهات و حیثیاتِ موجود در عقل اول، سبب ایجاد دو موجود دیگر یعنی عقل دوم و فلک اول می شود. وی در کلامی تفصیلی، به سه جهت در عقل اول قائل می شود که بر اساس آن، پس از ایجاد عقل دوم، جهت دوم نفس فلک و جهت سوم جرم فلک اول را محقق می شود. از منظر وی، وجود حیثیات و جهات گوناگون و مختلف در عقل اول، با قاعده ی الواحد منافاتی ندارد؛ زیرا این جهات و حیثیاتِ متعدد و متکثر، از لوازم مرتبه ی وجودیِ صادر اول هستند، نه آنکه واجب الوجود آن ها را حقیقتاً صادر کرده باشد. این مسأله در فیلسوفانِ پس از ابن سینا تأثیر بسزایی داشته است، به گونه ای که برخی اندیشمندان معتقدند طرز تبیین ابن سینا، با ابهام و اشکالات مختلفی مواجه است؛ ازجمله ی این اندیشمندان، غیاث الدین منصور دشتکی است. وی در کتاب الأمالی به ناتمام بودن این استدلال ابن سینا اشاره کرده است. نگارنده با روش تحلیلی- تطبیقی به بررسی این استدلال و کاوش در آن پرداخته است.
چیستی علم دینی از منظر غزالی: بازخوانی یک مینیمالیسم اخباری- عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
117 - 130
حوزههای تخصصی:
غزالی پیش و بیش از هر اندیشمند دیگری در تاریخ تفکر اسلامی، به مقوله ی علوم دینی و تعیین حدود و ثغور آن همت گماشته است؛ تلاش های پیگیر او در این زمینه، برخاسته از خطری بود که پیشِ روی علوم ناب اسلامی احساس می کرد؛ این وضعیت مهم ترین انگیزه ی آغاز پروژه ی عام «احیاء علوم دین» بود که طیف وسیعی از تلاش های غزالی، از مبارزه ی فکری با جریان های ضددین و بدعت گذار تا تعریف علم دینی و بیان اقسام آن را شامل می شد؛ این تلاش ها هم زمان به معنای تغییر در پارادایم و گفتمان اندیشه ی اسلامیان پیرامون علم دینی نیز بود؛ به نحوی که می توان ظهور غزالی را مبدئی برای دوره ای نوآیین از علم شناسی اسلامی قلمداد کرد؛ این دوره که به طور مشخص در برابر جریان عقل گرایانه و فلسفی قرار می گرفت، با رویکردی شریعتمدارانه – صوفیانه، نگاهی مینیمالیستی را تبلیغ می کرد که برای توسعه ی علوم مشخصی که در عداد علوم دینی قرار نمی گرفتند، حد مشخصی می گذاشت. به این ترتیب، در این بافتار فقط علمی مجوز و امکان ترویج و توسعه را می یافت که در دنباله ی مسیر «سلف صالح» قرار می گرفت و فرد و جامعه را در مسیر آبادانی آخرت قرار می داد.
سستی و مسئولیت گریزی چالشی در عصر غیبت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
313 - 346
حوزههای تخصصی:
یکی از چالشهای دوران غیبت، سستی و مسئولیتگریزی است. واژههای متعددی مبین این مفهومند. در روایت به گونههای متعدد مورد مذمت قرار گرفته است. در ادعیه و زیارات مختص به حضرت مهدی4، حذر از این چالش مورد تاکید قرار گرفته است. اموری نظیر شک و تردید و عدم ایمان به غیب، عدم توجه به سنتهای الهی و نقشآفرینی انسان، طول غیبت و دور دیدن ظهور، تغییر انگیزهها، بیانگیزگی، عدم آمادگی و محاسبه نکردن مشکلات (نداشتن آگاهی به راه و مشکلات آن)، یأس و نومیدی، راحتطلبی و لذتگرایی؛ برخی از عوامل سستی بوده که پیامد این سستی ادا نکردن و تباهسازی حقوق امام، جامعه منتظر و بشریت، تضییع کار و وظیفه، گناه، طولانی شدن غیبت و تأخیر ظهور، استبدال، نفاق و ندامت و پیشمانی است. برای پیشگیری و برونرفت از مسئولیتگریزی معرفتافزایی و اثبات و تعمیق باور به حضرت و ظهور، ایجاد محبت به امام و شوق نسبت به ظهور، نگاه فرانسلی، نوشتن برنامه، چشمانداز و استراتژی، پیمان و عهد و بیعت با امام و التزام به برنامه، مراقبه و مواخذه و توبیخ برخی از راهکارهایی است که براساس آیات و روایات پیشنهاد میشود.
خوانشی دینی فلسفی از هبوط نفس انسانی در نگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هبوط انسان از مهم ترین مسائل حوزه انسان شناسی در دین پژوهی و مطالعات فلسفی است که نه تنها به تبیین ماهیت نفس، بلکه به چگونگی و نحوه پیدایش آن اشاره دارد. اگر چه در بعضی از آیات قرآن و روایات متعدد، هبوط به وضوح مطرح شده، اما در آثار فلسفی ملاصدرا آمیخته با بحث حدوث نفس توصیف گردیده است. به همین دلیل، نوشتار حاضر بر آن است که به واکاوی مسئله هبوط در نظام فلسفی صدرالمتألهین و برخی از آیات و روایات مربوطه بپردازد و تصویری از هویت و چیستی هبوط از منظر دینی و فلسفی ارائه نماید. این پژوهش با رویکردی مسئله محور، به تبیین نظریه جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس انسانی پرداخته و این ادعا را اثبات می کند که در نگرش صدرایی نسبت «حدوث» و «هبوط» نه از نوع تقابل و تعارض و نه از سنخ تمایز و تغایر، بلکه به گونه ای سازگار و سازوار است. ما می کوشیم با تمایز قائل شدن میان رویکرد فلسفی، عرفانی و تفسیری صدرالمتألهین از اطوار نفس انسان و شناخت صحیح مقام روح و نفس، جایگاه وجودی انسان در دایره هستی را مورد کنکاش قرار دهیم و با رهیافتی فلسفی، از ابعاد وجود شناختی هبوط انسان، متناسب با دیدگاه خاص ملاصدرا در نحوه تحقق انسان، تفسیری عقلانی عرضه نماییم.
اثبات ضرورت امام معصوم در هر زمان بر اساس آیه صادقین
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۵
9-26
حوزههای تخصصی:
یکی از آیاتی که می توان از آن، در اثبات ضرورت امام معصوم در هر زمان بهره جست؛ «آیه صادقین» است. این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که دلالت آیه صادقین بر ضرورت امام معصوم در هر زمان چگونه است؟ یافته های این مقاله عبارتند از: 1.ضرورت امامت و ولایت داشتن صادقان؛ 2.ضرورت وجود امام در هر زمان؛ 3.عصمت صادقان؛ 4.علم لدنّی صادقان به قرآن؛ 5.لزوم همراهی با صادقان در امور مهم نظام اسلامی. پژوهه پیش رو با روش توصیفی–تحلیلی نگارش یافته است.
نقش مدعیان دروغین در شکل گیری فرقه دونمه و تأثیر آن بر یهودیت و جامعه مسلمان ترکیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
153 - 172
حوزههای تخصصی:
فرقه «دونمه» یک فرقه یهودی _ اسلامی است که شکلگیری آن، ریشه در ادعاهای دروغین عارفنمایی یهودی به نام «شَبتای صِوی» دارد. او که در تاریخ ادیان به عنوان یک یهودیِ مسلمان شده شناخته میشود، در دوره یهودی بودنِ حیات خویش با کمک پیامبر دروغین دیگری به نام «ناتان غزّهای» ادعای پیامبری و سپس خدایی نمود و با جذابیتی که در ابعاد مختلف شخصیتش وجود داشت به سرعت پیروانی را به گرد خود فراهم آورد. لیکن پس از آنکه از سوی علمای یهود مورد تکفیر قرار گرفت، با فشار سلطان عثمانی، به ظاهر مسلمان گشت و به «محمد افندی» تغییر نام داد و در همین وضعیت نیز درگذشت. اما این پایان جریان شبتایی نبود و برخی از پیروان یهودی وی با طرح ادعاهایی جدید، مقدمات تشکیل فرقهای را فراهم آوردند که «دونمه» نامیده میشود. این فرقه نه تنها آسیبهای فراوانی را بر یهودیت وارد نمود، بلکه در سقوط حکومت عثمانی و حاکمیت اسلام در ترکیه نیز نقش بهسزایی داشته است. در این مقاله سعی شده تا ضمن تبیین شخصیت شبتایصوی به عنوان خاستگاه اصلی این جریان؛ رابطه میان این مدعیان دروغین و تأسیس فرقه دونمه، و تأثیر آن بر جامعه یهودی و اسلامی مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.
دیرینگی اندیشه غیبت پاسخی به شبهه نوپایی اندیشه غیبت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
219 - 236
حوزههای تخصصی:
نوشتار در پیش رو با طرح سه شبهه آغاز شده است: 1. اندیشه غیبت در عصر غیبت صغری، اندیشهای نوپا و جدید بوده است؛ 2. شیعیان در عصر غیبت صغری نسبت به اندیشه غیبت ناآشنا بودهاند؛ 3. شیعیان در عصر غیبت به جهت ناآشنایی با اندیشه غیبت علاوه بر تحیر و سرگردانی، فاقد تئوری سیاسی نیز بودهاند. در این تحقیق ابتدا به بیان اصل شبهات، و تحلیل و بررسی آنها مبادرت شده و بعد به پاسخگویی آنها به صورت تفصیلی پرداخته میشود تا علاوه بر اثبات دیرینگی اندیشه غیبت، بیدلیل بودن تحیر و سرگردانی شیعیان نیز به اثبات برسد. بر این اساس ابتدا به تلاش مستمر حضرات معصومین؟عهم؟ در خصوص تبلیغ و تبیین مسئله غیبت با دو شیوه گفتاری و رفتاری پرداخته میشود و بعد به ذکر کتابها و نوشتجاتی که پیرامون اندیشه غیبت از ناحیه اصحاب ائمه؟عهم؟ و دانشمندان هم عصر ائمه؟عهم؟ تألیف شده، اشاره میشود. در ادامه به بیان فرقههای انحرافی مهدویت پرداخته شده که ادعا میکنند رهبرانشان از انظار مردم غایب شدهاند. در مرحله بعد به تبیین و تشریح سازمان وکالت و نیابت پرداخته شده و جایگاه، گستره و کارکرد آن نیز مورد مداقه قرار میگیرد و در آخر و پایان نوشتار به ملاقاتهای صورت گرفته در عصر غیبت اعم از خصوصی و عمومی پرداخته میشود که از مجموع و نتایج این جستارها میتوان علاوه بر پاسخگویی به شبهات مزبور به توجیه دیرینگی غیبت و امام غایب نیز پرداخت.
گونه شناسی «روش پرسش و پاسخ» وکاربست آن درپاسخ به مسائل اعتقادی ازدیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
89-102
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم با روش های مختلفی به سوالات و شبهات دینی پاسخ می دهد . یکی از این روش ها که فراوانی زیادی در قرآن دارد، روش پرسش و پاسخ است که به گونه های مختلفی در قرآن ارائه شده است. در این روش که گاه به شکل مستقیم وگاه غیر مستقیم، سوالات و شبهات را پاسخ می گوید؛ مبتنی بر اهداف مختلف قرآن ازجمله برهان آوری، مراجعه به درون و تذکر، اقناع و تاثیر وجدانی و فطری سامان یافته است. در این روش پاسخ دهی می توان گونه هایی را منظور کرد . این مقاله به پاسخ گویی به سوالات اعتقادی براساس «روش پرسش و پاسخ» تمرکز دارد. نتایج این روش پاسخگویی در قالب ها وگونه های مختلف زمینه تاثیر گذاری شناختی و عاطفی را در مخاطب فراهم می کند و سبب آماده سازی و پذیرش افراد در مسائل اعتقادی می گردد. ما به روش توصیفی تحلیلی و با تمرکز بر برخی از مهم ترین آیات قرآن در این حوزه این روش ها را تبیین خواهیم کرد.
جنبه بشری علم انسان کامل در عرفان و شریعت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲
79 - 98
حوزههای تخصصی:
جنبه بشری علم انسان کامل در طول تاریخ همواره مورد تاخت و تاز اندیشه ها قرار گرفته است؛ چراکه انسان کامل، هم از منظر عرفان و هم از نگاه شریعت، دارای دو جنبه بشری و الهی است که به لحاظ بشری از بعضی از امور آگاهی ندارد، درحالی که به لحاظ جنبه الهی، همه هستی همچون کف دست برای وی آشکار است. این پژوهش با روش توصیفی، تحلیلی و انتقادی کوشیده است با طرح و حل شبهات مهم در باب علم انسان کامل، نشان دهد که گاه او به لحاظ جنبه بشری و در اثر عدم توجه به بعضی از امور، از آنها اظهار بی اطلاعی می کند؛ البته این عدم توجه و علم به بعضی از امور هم، اولاً، در حوزه آن دسته از علومی است که انسان کامل به عنوان حجت حضرت حق به آن نیاز ندارد. ثانیاً، به طور ارادی صورت می گیرد. ثالثاً، طبق اصالت جنبه بشری، انسان کامل همواره این جنبه از علم را برای خود برمی گزیند
تحلیل تطبیقی عناصر هنری داستان طوفان نوح(ع) در سوره هود و سِفر پیدایش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
63 - 80
حوزههای تخصصی:
شیواترین ابزار بیان و انتقال مفاهیم و انگاره های مدنظر، روایت و به تصویر کشیدن وقایع در قالب «قصه» است که اهداف متعددی را با خود به همراه دارد. داستان طوفان نوح(ع) یکی از داستان های مشترک در میان دو کتاب مقدس تورات و قرآن است. این پژوهش در راستای تحلیل عناصر داستان طوفان نوح(ع)، با روش تحلیل تطبیقی خرد، سامان یافته و با استفاده از روش های جزئی دانش نشانه شناختی، واکاوی شده است. تاکنون پژوهش مشابهی صورت نگرفته است. نتیجه به دست آمده نشان می دهد هرچند اشتراک هایی بین دو روایت در عناصری همچون بیان نزول عذاب به سبب نافرمانی، تبیین شخصیت نقش اصلی داستان، کوهستانی بودن مکان داستان، محوریت زمانی خطی و منسجم وجود دارد، درباره پیرنگ داستان، زاویه دید، شخصیت ها، کشمکش، گفت و گو و صحنه پردازی تفاوت های چشمگیری به چشم می خورد. نکته مهم دیگر اینکه روایت تورات از طوفان نوح(ع) با پرداختن بیش از حد به جزئیات زمانی و مکانی، بیشتر شبیه روایتی تاریخی است؛ اما روایت قرآن از ماجرای طوفان در ورای بیان داستان، بیشتر اهداف هدایتی و انذاری و عبرت انگیز را دنبال می کند که این موضوع سبب جذابیت و اثرگذاری بیشتر روایت قرآنی شده است
جایگاه دعای جمعی در آیات و روایات و آثار آن در ظهور امام عصر(عج)
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۳
127-149
حوزههای تخصصی:
دعای جمعی در دین اسلام جایگاه والایی دارد. در اهمیت آن همین بس که آیات و روایات زیادی به این شیوه از نیایش پرداخته اند. دعای جمعی منتظران شیوه مهمی از ابراز اضطرار جامعه مقدمه ساز به در گاه الهی است. شناخته شدن اهمیت و جایگاه دعای جمعی برای جامعه منتظر و اهتمام و اهمیت دادن در برگزاری ادعیه مهدوی تاثیر به سزائی در تحقق ظهور امام عصر عج خواهد داشت. این مساله در این تحقیق به روش تحلیلی و توصیفی در آیات و روایات بررسی شده است.
بررسی فقه الحدیثی روایت «إِنَّهُ یَخَافُ» و تبیین نقش «خوف از کشته شدن» در غیبت امام مهدی (عج)
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
115-132
حوزههای تخصصی:
روایاتی که «خوف از کشته شدن» را به غیبت حضرت مهدی علیه السلام ربط می دهند؛ فراوان هستند. با بررسی فقه الحدیثی تلاش شده است علّیّت «خوف از کشته شدن» برای غیبت تثبیت شده، چگونگی نقش این علّت در کنار دیگر علل روشن شود. تطبیق موضوع بر سنتی از سنت های قرآنی بر اتقان بحث افزوده است. در کنار بررسی دیگر روایات، انحصاری یا مشترک بودن این علّت برای غیبت، با تکیه بر کلمات علما واضح شده است. با روش توصیفی _ تحلیلی نقش این عامل در ایجاد و تداوم غییبت کشف و مشخص شد که این علّت، علاوه بر این که بر ایجاد غیبت تاثیر اساسی داشته، بر تداوم غیبت موثر بوده است.
مسئله امامت از دیدگاه غزالی و خواجه نصیرالدین طوسی
حوزههای تخصصی:
غزّالی وجود امام را به ادله شرعی و اجماع امت، ضروری و برای قوام دین و دنیا مفید میداند؛ اما عصمت را برای امام شرط نمیداند. او معتقد است تنها در امور کشورداری وتجهیز سپاه و... به امام نیاز است؛ و از آنجا که برای انجام این قبیل کارها به علم الهی و لدنّی نیازی نیست، از اینرو، به عصمت نیازی نیست. او مانند دیگر پیروان اهل سنّت، تعیین امام را به انتخاب مردم میداند و هرگونه ادعای نصی از سوی شیعه را بیربط به مسئله امامت و غیرمتواتر معرفی میکند. از نظر او اگر این اخبار، متواتر بودند، هرگز در آنها شک نمیشد، در حالیکه در مورد این اخبار شک وجود دارد. بنابراین احادیثی چون حدیث غدیر و منزلت صرفاً بیانگر احترام و دوستی میان پیامبر(ص) و علی(ع) است و دلیلی بر امامت علی(ع) محسوب نمیشود. خواجه نصیرالدین طوسی در برابر این دیدگاه موضع گرفته ووجود امام را نه به ادله شرعی، بلکه به دلیل عقلی و با استناد به «قاعده لطف» بر خداوند واجب میداند. وی همچنین با ارائه ادله عقلی متعدد، عصمت را نیز برای امام ضروری میداند و عقیده دارد که درصورت معصوم نبودن امام، تسلسل لازم آمده و دیگر نمیتوان به تکالیف شرع اطمینان کرد. درضمن، در صورت انجام افعال قبیح از وی، نهی او از آن عمل، واجب میشود و در این صورت، غرض از نصب امام نقض شده،مقام امام از سایر مردم پایینتر میآید؛ در حالیکه امام باید افضل از همه باشد. خواجه، پس از اثبات عصمت برای امام، میگوید عصمت خصیصه ناآشکاری است که کسی جز پروردگار به آن علم ندارد. لذا نصب امام باید از سوی خدا و رسولش صورت گیرد و این یعنی نص؛ و همچنین با توجه به شیوه رسول خدا(ص) بعید است که ایشان در خصوص چنین امر خطیری سکوت کرده باشد. در مجموع، ادلّه خواجه نسبت به دلایل ادعایی غزّالی از وجاهت و قوت بهتری برخوردار است.
مرگ در فلسفه ویتگنشتاین متقدم
منبع:
الهیات سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳
51-59
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین در آثار متقدم خود به ویژه در «رساله» و «یادداشتها» به اشاره و مختصر به مسئله مرگ پرداخته واز زاویههای متفاوت به آن نگریسته است. نویسنده مقاله سعی کرده است نخست دیدگاه او را در خصوص مرگ واکاوی و تبیین نماید آنگاه ناهماهنگی آن را آشکار سازد. او تلاش می کند کشمکش میان رویکرد تحصل گرایی حاکم بر رساله و ایده آلیسم استعلایی مضمر در آن را توضیح دهد و معتقد است که آراء ویتگنشتاین در باره مرگ متضمن نوعی مابعدالطبیعه بسیار بنیادی است که به کلی متمایزاز تحصل گرایی رساله است.
دیدگاه قاضی سعید قمی در مسئله نسبت سنخ وجود خدا و ممکنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
135 - 162
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل الهیات فلسفی تبیین رابطه وجود خدا و مخلوقات است. نسبت سنخ وجودی خدا و ممکنات از جمله فروع این مسئله است. نظرات مختلفی مانند «وحدت شخصی وجود»، «وحدت تشکیکی وجود»، و «تباین وجودها» در این رابطه مطرح شده است. در میان دانشمندان اسلامی قاضی سعید قمی به تباین بین وجود خدا و ممکنات قائل بوده است. این نظریه از حیث روش شناختی دارای مشکلاتی است که از جمله آن عدم هم خوانی با برخی مبانی فلسفی وی مانند قاعده «فاقد شیء نبودن معطی شیء»، قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» و «قرب و بعد نسبت به خدا» می باشد. این مبانی بیشتر با نظریه هم سنخی تطابق دارد، مگر اینکه قائل به تخصیص آن ها شویم. الهیات تنزیهی و عدم امکان شناخت خداوند نیز از لوازم و آثار نظریه تباین است. قاضی سعید به الهیات تنزیهی در مقام ذات خداوند قائل بوده، ولی در مقام واحدیت صفات را ثابت می داند. او راه عقل را برای شناخت خدا بسته می داند، ولی معرفت شهودی با فنای فی الله را مسیر امکان شناخت خدا می داند.
تأمّلی فیزیکالیستی بر برخی از مهم ترین ادلّه تجرّد نفس نزد ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین نحوه تجرّد نفس در دو جریان اصلی فلسفه اسلامی و سپس بررسی برخی از استدلال ها بر این تجرّد از منظر فیزیکالیسم است. به این منظور در آغاز، دیدگاه ابن سینا درباره «حدوث روحانی نفس» و کیفیت دوئالیسم جوهری مرور می شود؛ آن گاه دیدگاه «حدوث جسمانی نفس» و چگونگی پدید آمدن و سیر نفس تا تجرّد، از منظر صدرالمتألّهین، به همراه پنج استدلال از مهم ترین براهین اقامه شده از سوی این دو فیلسوف بزرگ اسلامی به سود تجرّد نفس، بررسی می شود. به این منظور، ضمن اشاره به برخی از مهم ترین دیدگاه های فیزیکالیستی معاصر درباره ماهیت ذهن و حالات ذهنی، نشان داده می شود که براهین تجرّد نفس که در این جا ذکر شده اند اساساً ناظر به هیچ یک از دیدگاه های مهم فیزیکالیستی نیستند و آنها را مخدوش نمی سازند. نتیجه به دست آمده آن است که نظریات مهم فیزیکالیستی درون گرایانه (مانند تئوری پرطرفدار این همانی ذهن و مغز)، اساساً صورت بندی متفاوتی نسبت به آنچه استدلال های بوعلی و ملاصدرا در پی نفی آن هستند، دارد و با این نحوه مواجهه، مخدوش نمی شوند. همچنین نظریات مهم برون گرایانه (مانند تئوری پرطرفدار بازنمودگرایی برون گرا) نیز با پیش فرض ها و قرائت های استدلال کنندگان در فلسفه اسلامی از مادّی انگاری، همخوان نیست و شقوق دیگری از فیزیکالیسم درباره ذهن مطرح می شود که از اساس، مطمح نظر استدلال کنندگان علیه مادّی انگاری درباره نفس نبوده است؛ ضمن آنکه برخی ادلّه تجرّد، فارغ از عدم امکان مواجهه با تئوری های رقیب، خود به خلط جنبه معرفت شناختی با جنبه وجودشناختی هم دچار شده اند.