فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۴۱ تا ۲٬۶۶۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۸
127-140
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله، ارائه شیوه ای ویژه در اثبات امامت است. امامت حضرت علی (ع) با ادله نقلی، اعم از آیات و روایات متواتر و امامت دیگر ائمه (ع) از راه ادله نقلی اثبات می شود. اما از نظر نگارنده، اثبات امامت هر یک از امامان معصوم(ع)، راهها و شیوه هایی غیر از ادله نقلی نیز دارد. این ادله بسیار است و می توان به روش های گوناگونی برای اثبات امامت آن حضرات استدلال کرد. مجموع استدلال های اقامه شده یا استدلال هایی که قابل ارائه است یا نقلی اند یا عقلی. می توان از راه دلیل عقلی به شیوه عقلی مستقل و شیوه عقلی غیرمستقل استدلال هایی پرشماری اقامه کرد. در این نوشتار با استفاده از آسان ترین استدلال های عقلی، به واکاوی و اثبات مسئله اصلی می پردازیم. آشکار است که بحث درباره ولایت، به دلیل نقش ویژه آن در حیات انسانی و علوم اسلامی، ضروری و البته کاربردی است.
مسئله عوارض به واسطه اخص از ابن سینا تا ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
147 - 162
حوزههای تخصصی:
علم شناسی یا فلسفه علم حکیمان مسلمان، جوانب و زوایای مختلفی داشته است که یکی از مهم ترین آنها مشکلِ «عوارضِ اخص» یا «عوارض به واسطه اخص» است. این معضل اگرچه برای گذشتگان تنها یکی از مسائل علم شناختی بود، اما به تدریج به مهم ترین مسئله و برای برخی، به تنها مسئله تبدیل شد. ماحصل این مشکل آن است که بر اساس قواعد علم شناسی، جایز نیست در علوم از اوصاف و ع وارضی بحث کرد که با واسطه ب ر موضوع علم حمل می شوند. اما می بینیم که در بسیاری از علوم این توصیه مراعات نمی شود و غالباً در علومِ مختلف از احوال و عوارض مختص به انواع و اقسام موضوعِ علم، که همه با واسطه هستند، گفتگو می شود. در این باره و برای حل این مشکل، تا زمان ملاصدرا، چهار راه حل از سوی ابن سینا، قطب رازی، جرجانی و محقق دوانی عرضه شده است اما ملاصدرا اعتقاد دارد که هیچ یک از پیشینیان از عهده حل مشکل بر نیامده و همه در مقابل آن متحیر و سرگردان شده اند. او معتقد است منشأ مشکل، خلط میان دو دسته عوارض، یعنی عوارضِ اخص و عوارضِ به واسطه اخص، بوده است؛ لذا با تمایز نهادن میان آنها مشکل فیصله پیدا می کند. این نوشته، نخست راه حل های پیشینیان برای حل این مشکل را گزارش کرده، سپس انتقادهای ملاصدرا به هر یک از آنها را بررسی می کند، آنگاه با گزارش نظریه ملاصدرا، به ارزیابی آن پرداخته و نشان می دهد که این راه حل نیز اگرچه برخی از زوایای مشکل را می گشاید اما مشکل همچنان در ناحیه دیگر حل نشده باقی مانده است. در نهایت روشن می شود که تقریرهای جدیدتر از نظریه جرجانی، که آن را «نظریه مواضعه» می نامیم، برای حل مشکل کارآمدترند.
کاوشی در رجعت با تاکید بر انحرافات شیخیه، بهائیت و احمد اسماعیل بصری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
173 - 198
حوزههای تخصصی:
رجعت به معنای بازگشت تعدادی از اموات به کالبد گذشته خود و در زمان ظهور حضرت مهدی؟عج؟ میباشد. شیعیان در گذر زمان به این عنوان شناخته شده و این امر از جمله تمایزات امامیه با اهلسنت و فرقههایی شیعی مانند زیدیه بوده است. درباره اثبات رجعت و ویژگیهای آن مطالب بسیار نگارش گردیده و برخی از یاران اهلبیت؟عهم؟ همانند فضل بن شاذان دو کتاب در این زمینه تدوین نمودهاند. با این همه، مفاهیم مرتبط با رجعت در گذر زمان مورد هجمه و انحراف قرار گرفته و در میان مدعیان دروغین و فرق انحرافی تحریف ویژگیهای رجعت را مشاهده میکنیم. از جمله این فرق میتوان به شیخیه، بهائیت و احمد اسماعیل بصری اشاره نمود. شیخ احمد احسایی در اصطلاح رجعت تصرف کرده و آن را به بازگشت افرادی در پایان حکومت حضرت مهدی؟عج؟ تفسیرکرده و مکان آن را عالم هورقلیا میداند. بهائیت نیز در معنای رجعت تصرف کرده و آن را رجعت به مثل و صفت دانسته است. از طرف دیگر احمداسماعیل بصری، به تبعیت از شیخیه و بهائیت دو مفهوم گذشته را پذیرفته و افزون بر آن رجعت را پس از مرگ قائم بیست و چهارم ذکر میکند. گرایش برخی از دینداران و طلاب حوزه علمیه به این آموزههای انحرافی و نیاز به جمع نمودن شبهات این فرق و ارائهی پاسخی جدید و طرح مستنداتی نو، نگارنده را بر آن داشت تا با روش توصیفی _ تحلیلی، انتقادی، به بررسی این مسئله بپردازد. نتیجه تحقیق بر آن است که برداشتهای مذکور بدون دلیل، خلاف روایات و براساس تأویلات ذوقی بوده و قابل اثبات نمیباشد.
آسیب شناسی جریان شریعت گرای سنتی در مواجهه با روایات منع قیام در عصر غیبت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ر مشرق موعود سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
141 - 170
حوزههای تخصصی:
در گونهشناسی روحانیت شیعی در مواجهه با دین و معرفت دینی از دو جریان شریعتگرایان سنتی و عقلگرایان تمدنساز میتوان یاد کرد. جریان شریعتگرای سنتی از جهت معرفتشناسی دینی فارغ از برخی محسنات، با آسیبها و چالشهای فراوانی نسبت به جریان عقلانیت تمدنساز برخوردار است. جمود بر ظواهر آیات و روایات، فروکاستن جایگاه عقل و ارزش معرفتشناختی آن از جمله مهمترین آسیبهای کلان این جریان به حساب میآید. در مسئله مهدویت چالش مذکور جدیتر خواهد بود. هم به جهت روششناسی و معرفتشناسی و هم به جهت بعد عملی و جامعهسازی، مهدویتپژوهی جریان یادشده با داعیه پایبندی به مهدیباوری با مشکل اساسی روبهرو خواهد بود. مهمترین دلیل قائلین به این جریان در عصر غیبت وجود پارهای از روایات مبنی بر عدم قیام در دوره غیبت است. ارائه نکردن طرح و الگویی مشخص و عملی در عصر غیبت برای حضور احکام اجتماعی دین، انفعال در برابر جریان مدرنیسم و تمدن غرب، عدم آیندهنگری، محافظهکاری دربرابر جریانهای مخالف دین و ارزشهای دینی از جمله مهمترین آسیبهای آن به جهت پذیرش روایات منع قیام در عصر غیبت است. در مقابل جریان عقلانیت تمدنساز از نقشه عملیاتی در عصر غیبت برای احکام اجتماعی دین، واکنش دربرابر تمدن غرب، آیندهنگری و پیریزی برای تمدن نوین اسلامی جهت زمینهسازی ظهور حضرت حجت4 سخن میگوید. هدف تحقیق پیشرو آسیبشناسی جریان شریعتگرای سنتی در مواجهه با این دسته از روایات است که نتیجه آن نفی این مدل از مهدویتپژوهی و در قبال آن اثبات جریان بدیل یعنی عقلانیت تمدنساز است. روش تحقیق توصیفی _ تبیینی و با رویکرد تحلیل انتقادی خواهد بود.
بررسی و تحلیل کلامی- فلسفی بازسازی بدن آدمی در آخرت (با التفات به مسئله "عَجبُ الذَّنب")(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
111 - 134
حوزههای تخصصی:
سخن پیرامون چگونگی بازسازی بدن در آخرت همیشه از مباحث چالش برانگیز و مهم در میان پیروان ادیان آسمانی، متکلمان و فلاسفه دین باور بوده است. لذا هدف از انجام این تحقیق ارائه تبیین فلسفی و کلامی از حدیث معروف به عجب الذنب است، بدین مضمون که پس از مرگ انسان همه اجزای بدن مادی از بین می رود مگر عجب الذنب که همانا آخرین مهره ستون فقرات است و از همین عضو مادی است که بدن اخروی آدمی پدید می آید. تا بتوان از این طریق به بیان یکی از قطعات پازل معاد جسمانی که همانا چگونگی بازسازی بدن در آخرت است، پرداخت لذا برای رسیدن به چنین مقصودی سعی شده تا از طریق روش کتابخانه ای دیدگاه های متکلمانی همچون خواجه نصیرالدین طوسی، غزالی و.. و از فلاسفه به نظرات ابن سینا، ملاصدرا و... بپردازیم که نتیجه برآمده از بررسی ها حاکی از قبول ظاهر محتوای حدیث مبنی برحشر بدن عنصری در قیامت از جانب متکلمان مسلمان و عدم پذیرش حدیث از سوی فلاسفه ای همچون ابن سینا و نیز تأویل حدیث و توجه به باطن آن از سوی ملاصدرا است که تمام این دیدگاه ها ربط وثیقی به چارچوب های فکریشان داشته است.
نشانه های امشاسپند شهریور در آثار سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امشاسپندان در نظام باور شناختی مزدایی به شش مفهوم متعالی اطلاق می گردد که برترین آفریدگان خداوند شناخته شده اند. در پژوهش حاضر کوشش شده است تا با بهره گیری از روش تحلیل محتوا میزان آثار و نشانه های مستقیم و غیرمستقیم امشاسپند شهریور، که در باور مزدیسنان یکی از هفت فروزه اهورامزدا به شمار می رود، در مجموعه مصنفات شیخ اشراق تحلیل و بررسی گردد. در این پژوهش، پس از استقرای ویژگی های عمومی امشاسپندان و ویژگی های اختصاصی امشاسپند شهریور، با رجوع به متون مزدایی و منابع تحلیلی، به جست و جوی این ویژگی ها در آثار سهروردی پرداخته شده است. پس از محاسبه میزان فراوانی و بسامد ویژگی ها و نشانه های این امشاسپند، داده های به دست آمده مورد تحلیل محتوایی و مفهومی قرار گرفته است. در اثر این پژوهش، نتایجی همچون حضور شهریور به عنوان مثل اعلای نورانیت و اقتدار الهی، عدم حضور کارکرد رب النوعی این امشاسپند، و نیز کارکرد نجومی و نمادین آن در آثار سهروردی، اجتماع قوی ترین نشانه های شهریور در متون فارسی، و در ضمن یاد کرد از قهرمانان اساطیری ایرانی و موارد دیگر به دست آمده است.
بررسی نظریه «علم الهی» در اندیشه شیخ اشراق و پل تیلیخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
67 - 84
حوزههای تخصصی:
دیدگاه سهروردی و تیلیخ در باب علم الهی را می توان از جهاتی مورد تطبیق قرار داد. در این تطبیق، دو وجه قرابت و دو وجه تمایز به دست می آید. وجه قرابت ها از این قرارند: نخست، هر دو قائل به معنایی واحد از ذات الهی هستند. دوم، هر دو به ضرورت علم به ذات اعتقاد داشته و خداوند را فی ذاته عالم می دانند. این علم نیز اعم از علم به خود و علم به اشیاست. وجوه تمایز نیز به این شرح است: نخست، رویکرد و مبنای آن دو نسبت به خداوند و نسبت علم الهی به اشیا متفاوت است؛ با این توضیح که در اندیشه تیلیخ، صرف الوجودی مستلزم عدم موجودیت خداوند است و اینکه بر این اساس، نسبت علم به خدا را باید نمادین دانسته و معنای جدیدی از آن به دست داد؛ اما در اندیشه سهروردی، خداوند دارای کمالات عینی بوده و موجود است؛ ضمن آنکه خداوند به منزله علهالعلل، علم حقیقی به تمام اشیا دارد. دوم، علم به کثرات در اندیشه تیلیخ به معنای آگاهی از گذشته، حال و آینده آن ها نیست؛ اما از نگاه سهروردی، خداوند به مبادی اشیا عالم بوده و بر مبنای اضافه اشراقیه، به علم حضوری از گذشته، حال و آینده اشیا آگاه است.
معناشناسی «ماهیت» در مابعدالطبیعه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
129 - 150
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق و شفاف مقصود و معنای اصطلاح هایی که فیلسوفان به کار می برند، یکی از گام های اساسی در شناخت نظریه ها و فهم متون فلسفی است که راه غلتیدن در مغالطه اشتراک لفظ را سد می کند. میرداماد در شمار فلاسفه ای است که از یک سو، واژه های جدیدی را به مجموعه اصطلاحات فلسفه اسلامی افزوده و از دیگرسو، برخی واژه های قدیمی و پرکاربرد فلسفه را در معانی جدیدی به کار گرفته است. «ماهیت» یکی از واژه های مهم در اندیشه میرداماد است که بدون شناخت مقصود میرداماد از کاربردهای آن، نمی توان درک و توصیف درستی از نظام فلسفی میرداماد ارائه کرد. در نظر میرداماد، مقصود از «ماهیت»، «ما به الشیء هو هو» است. لذا ماهیت، ملاک این همانی شیء است و هر آنچه در حمل اوّلی بر یک شیء منطبق می شود، همان ماهیت آن را شکل می دهد. مقام ذات ماهیت، مرتبه تقدیر و فرض است و هنگامی که ماهیت فعلیت دارد، بدون هیچ تغییر و تبدلی، از مرتبه تقدیری خارج شده و حقیقی یا متقرر گردیده است. معنای مصدری وجود، تنها از مرتبه تقرر ماهیت انتزاع می شود.
بررسی تطبیقی جایگاه «عقل اول» در اندیشه فلسفی و پندارِ «تفویض در خلقت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
45 - 66
حوزههای تخصصی:
تفویض غالیان، بدان معنا که خداوند کارهایش را به دیگری واگذار کرده، بسته به متعلق خویش بررسی می شود؛ واگذاریِ آفرینش، شریعت، آمرزش، حسابرسی و اراده. تفویض در خلقت به ادله ای سمعی و عقلی استناد داده شده است. در استناد عقلی بر این پندار، آموزه عقل اول بر اولیای الهی تطبیق داده می شود.و در این جهت، صدور ممکنات از عقل اول نیز به نحو علت فاعلی تصویر می گردد. بررسی این روند بر پایه تحلیل عقلانی و مراجعه به سخنان فیلسوفان آشکار خواهد ساخت که این استناد استوار نیست. عقل اول نزد فیلسوفان معنایی، جامع کمالات امکانی است و صدور ممکنات فرودین از عقل اول به نحو اشتمال اجمال بر تفصیل است. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیای الهی تنها بدان معنا معقول است که ولیّ در پی عبودیت کامل، جامع کمالات امکانی را تعقل می کند و از باب قاعده اتحاد عاقل و معقول، با عقل اول متحد می شود. این اتحاد به معنای اتصال جِرمی، یکی شدن دو موجود و یا اضمحلال یکی در دیگری نیست؛ بلکه بر پایه درک کمال در حدّ تمام حاصل می شود. نتیجه آنکه آموزه عقل اول و صدور ممکنات فروتر از آن، پندار تفویض غالیان را پشتیبانی نمی کند. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیاء (انسان کامل) تنها بر اساس اتحاد عاقل و معقول معنادار است.
روش شناسی الهیات در قیاس با آزمون پذیری از منظر ولفهارت پانن برگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدا در اندیشه ولفهارت پانن برگ تعین بخش مطلق واقعیت است و الوهیت او سراسرهستی وآفرینش از جمله طبیعت را در بر می گیرد. از این رو، پانن برگ تعامل الهیات با محوریت خداوند و علوم طبیعی با محوریت طبیعت را گریز ناپذیر می داند. ازدیدگاه او چگونگی امکان تحقق چنین تعاملی را باید بیش از هر چیز برپایه روش شناسی ویژه هر یک از این دو قلمرو بسنجیم. چنین سنجشی به باز نگری در حدود و ماهیت علم و الهیات و پذیرش امکان تعامل و گفتگویی فراتر از قلمرو های ویژه آنها و در سطحی سوم یعنی تاملات فلسفی خواهدانجامید. پانن برگ در تبیین امکان این گفتگو بر مبنای ادعاهای کلیدی خود موفقیت چندانی نداشته است، اما بی گمان از پیشتازان تاثیرگذار و الهام بخش این حوزه بوده است.
رابطه معنویت و الاهیات از دیدگاه مک گراث و شهید مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
17 - 30
حوزههای تخصصی:
معنویت یکی از نیازهای اساسی انسان است. یکی از مفاهیم بحث شده درباره ارتباط با معنویت، مفهوم الاهیات است. منظور از الاهیات، تبیین نظام مند از خداوند و روابط خدا با جهان و همان نظام اعتقادی است. مک گراث یکی از متألهانی است که در حوزه مسیحیت به رابطه معنویت و الاهیات پرداخته است. در حوزه اسلام نیز شهید مطهری به رابطه معنویت با اعتقادات پرداخته است. هدف این مقاله، بررسی دیدگاه این دو متفکر درباره رابطه معنویت و الاهیات با رویکرد مقایسه ای و به روش توصیفی تحلیلی براساس آثار آنهاست. از دیدگاه دو متفکر، معنویتْ عنصری مهم در دین است. هر دو بر معنویت دینی و مبتنی بر اعتقادات دینی تأکید می کنند و معتقدند معنویت باید خدامحور و مبتنی بر متن مقدس باشد. هر دو بر جامعیت معنویت تصریح دارند و به پیوند عمیق معنویت و اعتقادات و پایه و اساس بودن اعتقادات برای معنویت معتقدند. وجد شباهت ها نشان دهنده اهمیت نیاز معنوی انسان، ضرورت معنویت دینی و توجه به مبانی الاهیاتی معنویت است. با اینکه مک گراث تأکید می کند اعتقادات باید متقن باشد، برخی از اعتقادات مسیحی اینگونه نیستند. همچنین وحیانی بودن متن قرآن اثبات شدنی است؛ اما درباره کتاب مقدس چنین مطلبی صادق نیست. تفاوت ها ناشی از تفاوت جهان بینی و سنت دینی آنهاست.
نقدی بر دینی سازی قانون جذب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
51 - 62
حوزههای تخصصی:
مروّجان داخلیِ قانون جذب، آن را تأییدشده متون دینی معرفی کرده اند؛ تا جایی که دعا در معارف دینی را همان قانون جذب دانسته اند؛ به طوری که اصرار و توجه به خواسته ها در دعا برای تحقق آنها در عالم خارج است. در این نوشتار بیان می شود تسلط نداشتن علمی بر معارف دینی و سوء برداشت از مفهوم و هدف دعا و اجابت آن و نیز تقطیع و تأویل غیرعلمی آیات، ایشان را به راه ناصواب کشانده است. رهبران قانون جذب، خواست انسان را اصل و اساس در رسیدن به خواسته ها می دانند؛ اما برخلاف نظر رهبرانِ قانون جذب، طبق برخی از آیات و روایات، خواست و اراده خدا در هر دو عالم حکم فرما بوده است و آن مقدار از خواسته انسان که به آن می رسد نیز به اراده خدا و به واسطه تلاش اوست، نه به دلیل تجسم و تصورش. در دعا نیز برخلاف ادعای قانون جذب، آدمی خدا را عطاکننده می داند، نه اینکه ذهن و باور خود را معطی بداند. همچنین هدف از دعا فقط خواستن حاجت نیست، بلکه هدف اصلی، اظهار فقر و مسکنت و بندگی به درگاه خداست.
پاسخ به شبهات عبدالله الجمیلی به شیعه در قول به «بداء»
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل کلامی شیعه مسئله «بداء»ست که پیوند نزدیکی با مبحث علم الهی پیش از ایجاد دارد و بهجهت سوءفهم متکلمان اهل سنّت، به یکی از چالشهای دامنهدار میان این دو گروه تبدیل شده و در مواردی، موجب نسبت دادن اتهامات ناروا و بیاخلاقیهای متعددی از سوی متکلمان اهل سنّت به شیعه و حتی ائمه طاهرین شده است. عبدالله الجمیلی یکی از متکلمان سنیمذهب است که با نگارش کتاب بذل المجهود فی اثبات مشابهه الرافضه للیهوددرصدد است با ارائه تعریف حقیقی از بداء، شیعه را متهم سازد که خداوند تعالی را به علم پس از جهل و تغییر در رأی و اراده متصف کرده و منزلت او را تنزل داده است. یادآوری باورهای شیعی در مسئله علم پیش از ایجاد و همچنین استعمال بداء بهمعنی شیعی آن در معتبرترین کتب اهل سنّت، اشاره به اقدامات ناصواب الجمیلی در راستای ثابت کردن فرضیه خود، لزوم ارائه نظرات علمای معاصر شیعی درخصوص مراد متقدمان شیعی از اصطلاح «بداء» و اثبات بیاعتبار بودن اتهامات مطرحشده از سوی الجمیلی، ضرورت این مطالعه را روشن میسازد. نگارنده تلاش میکند با ارائه مفهوم حقیقی و مجازی بداء، فهرست نمودن اتهامات الجمیلی به شیعه و بررسی اسناد مربوط به این اتهامات، با ذکر پاسخهای مناسبی به هریک از آنها نواقص موجود در اسناد را بررسی نماید.
نقد و بررسی نظریه «خلق الایمان و الکفر» فخررازی و تأثیر آن در فهم او از قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فخررازی بر این باور است که حصول ایمان و یا کفر در انسان تنها به وسیله ایجاد مستقیم و بی واسطه خداوند است. به این دیدگاه، نظریه «خلق الایمان و الکفر» می گوییم. در این مقاله ابتدا مهم ترین ادله فخر رازی برای اثبات این نظریه، توسط نگارنده، به روش تحلیل محتوا و با استدلال های عقلی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که هیچ یک از 7 دلیل او صحیح نیست. سپس تفسیرهایی که او تحت تأثیر این دیدگاه ارائه کرده، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. به این منظور تمامی آیاتی که وی تحت تأثیر این دیدگاه، برخلاف معنای ظاهری تفسیر کرده است، جمع آوری شده و با توجه به سایر آیات، لوازم و پیامدهای تفسیرهای رازی و معنای ظاهری الفاظ، صحت و سقم برداشت های او توسط نگارنده، معین شده و این نتیجه به دست آمده است که هیچ یک از 12 تفسیر فخر رازی (که تحت تأثیر نظریه مذکور ارائه شده است) صحیح نیست.
علیت عاملی و معضل معقولیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
65 - 84
حوزههای تخصصی:
دلیل بنیادین، مهم ترین استدلال شکاکانه برای اثبات نامنسجم بودن اختیارگرایی است که گیلن استراوسن آن را مطرح کرده و بحث های بسیاری در پی داشته است. ایده ی اصلی دلیل بنیادین عبارت است از اینکه مختاربودن واقعی مستلزم آن است که شخص، علت بالذات (علت خویشتن ) باشد، درحالی که علت بالذات بودن برای انسان ها محال است. این همان معضلی است که با عنوان مسئله ی معقولیت یا تصادف می شناسیم. مسئله این است که آیا می توان به نحوی معنادار به آزادی ناهمسازگرایانه باور داشت. معضل معقولیت محصول شرایطی است که در آن، افعال ما دلیل کافی ندارند. طرف داران نظریه ی علیت عاملی معتقدند که قادرند این مشکل را حل کنند. براساس این دیدگاه، عامل، رابطه ای ویژه با فعل خود دارد (علیت بی واسطه) که بدوی و تحویل ناپذیر به علیت میان رویدادهاست. من در این مقاله، دلیل بنیادین و نظریه ی علیت عاملی را بررسی کرده ام و نتیجه گرفته ام که نظریه ی علیت عاملی می تواند از مشکلاتی که این استدلال مطرح می کند رهایی یابد.
«انتظار مطلوب»، رهاورد تعامل عقل و احساس؛ نقدی بر رویکرد احساسی در مسئله مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ر مشرق موعود سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
171 - 200
حوزههای تخصصی:
مسئله مهدویت که در انتظار متجلی شده بهعنوان یکی از آموزههای اصیل اسلامی در معرض آسیبهایی از جمله آسیبهای معرفتی، فرهنگی و اجتماعی است. یکی از این آسیبها غلبه یکی از دو عنصر عقل و احساس _ بهویژه احساسات _ در این زمینه است؛ رویکرد احساسی در مسئله مهدویت و انتظار، منجر به بیتوجهی به عمق این آموزه اصیل و تحریف حقیقت انتظار خواهد شد. رویکرد احساسی محض، مسئله انتظار را خلاصه در یک نوع ظاهر گرایی و گرفتار آمدن در دام خرافات، رویاپردازی و مسئولیتگریزی میسازد و فرد و جامعه را از دریافت پایم اصیل مهدویت که توام با اخلاق، معرفت اصیل و یک نوع عملگرایی دینمدارانه است دور میسازد. در این مقاله با بررسی نقش تعاملی عقل و احساس در فهم، توصیف، تحلیل، تبلیغ و در نهایت پایبندی عملی به این آموزه برخی از آسیبهای موجود در این زمینه را مورد توجه قرار خواهیم داد. این آسیبها در نوع دیدگاهها در تفسیر منابع و آموزههای معرفتی از مسئله مهدویت، در مسئولیتشناسی افراد در جامعه منتظر و نوع عملکرد آنها را نشان میدهد. غلبه احساسات و عدم توجه به رویکرد تعاملی عقل و احساس زمینه بسیاری از تحریفات، کجفهمیها و اقدامات نامناسب در جامعه دینی است که در هفت محورد در این مقاله ارائه شده است.
الیاده و نقد کلامی شخصیت انسان مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۶
97-114
حوزههای تخصصی:
میرچا الیاده رابطه انسان را با دین نه برمبنای زیست روانشناختی و جامعه شناختی وی، بلکه بر پایه کارکرد ذاتی اش به مثابه موجودی دینی بررسی نمود. به باور الیاده هویت دینی انسان در دوران پیشامدرن محفوظ بوده و با شیوه ای دین ورزانه با نظام معرفتی و الگوی زندگی فرا تاریخی می زیسته است. با ورود انسان به دنیای مدرن، الینه شدن و انکار هویت دینی از سوی انسان اتفاق افتاده است. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی دیدگاه الیاده را در موضوع انسان دینی بررسی کرده و به این نتیجه دست یافته که الیاده با مقایسه ساختار ماهیت انسان باستانی با ماهیتی که انسان مدرن برای خود در نظر دارد، اولا: انسان مدرن با الینه شدن و انکار ماهیت دینی خود ، چه ارزش هایی را از دست داده است.ثانیا، در زندگی، اندیشه و عاطفه انسان مدرن هویت و ویژگی تاثیر گذار معنا داری وجود ندارد.و ثالثا راه بازگشت ارزش های پیشا مدرن و کسب هویت دینی انسان امروز، آشتی او با ارزش های دینی و ارتباط با اسطوره است .
نفی عوامل دینی زمینه سازی سکولاریسم از اندیشه مهدویت
منبع:
موعودپژوهی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
47 - 67
حوزههای تخصصی:
اندیشه مهدویت و نظریه سکولاریسم با عقبه تاریخی،از دیرباز در عرصه فکری و ایدئولوژی بشر مطرح بوده<span lang="TR" dir="LTR">اند.این دو مقوله شاخصه<span lang="TR" dir="LTR">هایی دارند که به واسطه آنها از یکدیگر متمایز میشوند. یکی از این تمایزات، زمینهسازی دینی آنهاست که با این نگرش، خاستگاهی آسمانی و رویکردی الهی داشته و دیگری خاستگاه زمینی دارد. یکی ورود دین را در عرصه اجتماعی بشر جایز میشمارد، دیگری ممنوعیت آن را اعلان میدارد. با این تمایزات این سؤال مطرح میشود که اندیشه مهدویت و نظریه سکولاریسم از نظر خواستگاه و ماهیت، چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند. دوم اینکه این دو از نظر زمینهسازی دینی چه تمایزاتی دارند. این نوشتار با عنوان نفی عواملدینی زمینهسازی سکولاریسم از اندیشه مهدویت و با استفاده از منابع مهدوی و کلامی، ضمن بیان مفهومشناسی و مقایسه اندیشه مهدویت و تئوری سکولاریسم، به عوامل دینی مانند آیات عهدین محرف، فقدان قوانین اجتماعی و حکومیت و تأکید بر تفکیک دین از حکومت و وجود باورهای عقلگریز و پدیدآورنده سکولاریسم اشاره دارد و با ارائه دلیل و برهان، همه آن موارد، زمینهسازی دینی سکولاریسم را از ساحت مهدویت نفی کرده و اثبات میکند که هیچ یک از آن عوامل با اندیشه مهدویت سازگاری ندارند.
ویژگی های امام از دید سلفیه وهابی و ماتریدیه
منبع:
کلام حکمت سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳
27 - 42
حوزههای تخصصی:
امامت، یکی از مهمترین مسائل اختلافی میان شیعه و اهلسنت است. اهل سنت نگرش و برداشتی متفاوت از شیعه، در باب امام و امور مربوط به آن دارد. آنها امامت را امری سیاسی و اجتماعی میدانند. بنابراین، واژه خلیفه به جای امام از سوی آنها استفاده میشود. سلفیه و ماتریدیه، دو گروه از اهل سنت هستند که جایگاه مهمی در دنیای امروز دارند. ماتریدیه، بزرگترین فرقه اهل سنت و سلفیه در عین کمی پیرو نسبت به ماتریدیه، جنجال برانگیزترین فرقه در دنیای امروز است. با بررسی دیدگاه دو گروه روشن شد که هر دو گروه، ویژگیهایی مانند اسلام، مرد بودن، آشکار بودن و قرشیبودن را برای امام کافی دانسته و ویژگیهایی مانند عدالت، علم جامع و عصمت را برای وی لازم نمیدانند. اگرچه برخی در جزئیات این صفات اختلافاتی دارند، اما در اصل شرطیت یا عدم شرطیت آنها، توافق دارند. اهمیت این پژوهش از آن جهت است که این نوشتار با این موضوع، هم برای جامعه شیعه و هم اهل سنت مورد استفاده خواهد بود؛ برای شیعه، به جهت مقایسه این دو مذهب اهلسنت از نظر شباهت و تفاوتهایی که در نگرش آنها به ویژگیهای امام وجود دارد و برای اهلسنت نیز از آن جهت که نوعی آگاهیبخشی نسبت به مبانی اعتقادیشان است، مفید خواهد بود.
مطالعه و تحلیل اصل تفاوت های فردی در تربیت از دیدگاه مفسران قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر انسانی نسخه ای منحصر به فرد است و در عالم وجود هیچ دو انسانی با ویژگی های کاملا یکسان یافت نمی شوند. اندیشمندان حوزه تربیت، تفاوت های فردی را با عنوان "اصل تفرد" بیان داشته اند و این اصل از جمله اصولی است که اکثرا به آن توجه داشته اند. در قرآن کریم آیاتی که به این موضوع اشاره داشته اند، گاهی جز مبانی تربیت و گاهی جز اصول تربیت است. این مقاله با روش توصیفی و تحلیل مفهوم، آیاتی را که به این مقوله اشاره داشته استخراج نموده و دیدگاه مفسران قرآن را مورد مطالعه و تحلیل قرار داده است. اندیشمندان حوزه تربیت اسلامی اشاره ای بسیار گذرا به برخی از آیات داشته اند در حالی که قرآن کریم به تفاوت های فردی میان انسانها که شامل تفاوت های جسمی و روحی و اجتماعی است، صحه گذاشته است و این تفاوت ها را طبقه بندی نموده است و آن را از ویژگی های نظام آفرینش و در برخی موارد آزمایش بندگان معرفی کرده است.