فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۶۸۱ تا ۲٬۷۰۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
شناخت ماهیّت نظم و نیز چگونگی تحقّق آن، یکی از دغدغههای مهم انسان است. مسئله نظم اجتماعی از مباحث مهمی است که همواره مورد توجه فیلسوفان و صاحبنظران مسلمان و غربی بوده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی نظم اجتماعی از دیدگاه فلاسفه و اندیشمدان مسلمان و غربی می باشد که با روش تحلیلی، استنتاجی و تطبیقی انجام شده است. در این تحقیق نظریه های ساختارگرایی، کارکردگرایی، تعاون و ارزشهای مشترک از نظر فلاسفه و اندیشمندان مسلمان و نظریه های فشار یا جبر، منافع مشترک، اجماع ارزشی و سکون از نظر اندیشمندان غربی استنتاج شده و دیدگاههای تعدادی از آنها مورد بررسی، تحلیل و تطبیق قرار گرفته است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که فلاسفه و اندیشمندان مسلمان در نظریه ارزش های مشترک (محبت و عدالت) با یکدیگر هم عقیده اند. اما دیدگاههای اندیشمندان غربی با یکدیگر متفاوت و در برخی موارد مخالف با یکدیگر است. تنها نظریه مشابهی که از دیدگاههای فلاسفه مسلمان و غربی استنتاج شد؛ توجه آنها به ارزش هاست، که این نظریه با دیدگاه پارسونز که به اجماع ارزش ها در نظم اجتماعی معتقد است، تشابهاتی دارد.
نقدی بر مقاله «نقد مستندات قرآنی و روایی چلّه نشینی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰
97 - 122
حوزههای تخصصی:
در ششمین شماره نشریه علمی، پژوهشی « پژوهشنامه کلام » ، مقاله ای با عنوان « نقد مستندات قرآنی و روایی چلّه نشینی » به چاپ رسیده است. نویسندگان در آن مقاله تلاش کرده اند بر اساس سه مستندِ میقات چهل شب حضرت موسی 7 ، خلوت کردن پیامبر و حدیث اخلاص چهل روزه، به نقد این موارد پرداخته و سپس اصل چلّه نشینی و خلوت، و در پایان صوفیان و عرفا را مورد حمله قرار دهند. با بررسی و تحلیل دلایل مقاله مذکور، نقدهای نویسندگان مورد بازنگری قرار گرفته و با اشاره به اهمیت تزکیه و تهذیب نفس و اخلاص در عمل و قصد قربت و توجه به وجه الله در افعال و اهمیت عدد چهل در متون دینی و تأکید بر حسن چلّه نشینی و ریاضت به عنوان مهارت کنترل نفس اماره و از طریق تسامح در ادله سنن و روایات معتبرِ هم معنا در خصوص چله داشتن به این نتیجه می رسیم که چلّه نشینی مخالف اسلام نیست و آنچه باید در جامعه اتفاق بیفتد، روشنگری نسبت به تحریفاتی است که در آن به وجود آمده است. وظیفه فرهیختگان دفاع از عرفان شریعت مدار و گسترش آن است.
دوازده امامی بودن، اصل مشترک مذاهب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۹
7 - 42
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به وجود دوازده خلیفه به عنوان جانشینان پیامبر؟ص؟ و رهبران امّت اسلامی، پس از آن حضرت، جزء اصولی است که پیروان همه مذاهب اسلامی، اعم از شیعه و اهلسنت، بر آن اتّفاقنظر دارند. این اصل مهم اعتقادی، نشأت گرفته از روایات متواتری است که محدّثان و دیگر عالمان مذاهب اسلامی به نقل از رسول خدا؟ص؟ در منابع معتبر دینی و مذهبی خود ثبت کردهاند. دوازده امامی بودن شیعه امری است روشن، چون نام پیروان این مذهب «شیعه امامی اثناعشری» است. این اعتقاد در میان دانشمندان اهلسنّت نیز مسئلهای ریشهدار است، چنانکه عالمان اهلسنّت، اعم از عالمانی که قبل از پیدایش و رسمیت یافتن مذاهب چهارگانه فعلی میزیستهاند، و عالمانی که از یکی از مذاهب چهارگانه حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی پیروی میکردهاند، این روایات را با اسناد صحیح و به نشانه قبول در آثار خود ثبت کردهاند. هر چند در مقام عمل تنها مذهبی که به این روایات پایبند میباشد مذهب شیعه امامیه است، و پیروان دیگر مذاهب اسلامی در عین حال که در مقام اعتقاد و نظر، این اصل را پذیرفته، و شماری از روایات خلفای اثناعشر را دهها سال زودتر از محدّثان شیعه امامیه در آثار خود ثبت کردهاند، امّا در مقام عمل خود را به این اصل ملتزم ندانستهاند. آن دسته از عالمان اهلسنّت که روایات اثناعشر را توجیه کردهاند نیز کوشیدهاند تا مصادیقی غیر از آنچه شیعه به آن معتقد است برای روایات ارائه دهند، اما این اختلاف مصداقی، زیانی به اعتبار این اصل مشترک وارد نمیسازد. به باور ما در متن روایات اثناعشر ویژگیهایی وجود دارد که دیدگاه عالمان شیعه را تأیید و نظر دانشمندان اهلسنّت را ردّ میکند.
بررسی انتقادی فرضیه تکامل داروین با تأکید برآراء آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۸
99-112
حوزههای تخصصی:
فرضیه تکامل داروین(فرگشت) همواره مورد تضارب آراء صاحب نظران عرصه علم ودین بوده است . در این میان آیت الله جوادی آملی با تکیه بر مبانی عقلی اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری و مبانی تفسیری چون آفرینش انسان نخستین از عناصر ارضی و تدریجی بودن خلقت انسان به ارزیابی این فرضیه می پردازد. مساله مقاله تحلیل نظریه ی داروین با تکیه بر انتقادات آیت الله جوادی آملی در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و زبان شناسی با روش توصیفی است . مهم ترین رهیافت های این مقاله عبارتند از: در حوزه هستی شناسی عبارتند از امتناع علیّت تضاد برای حرکت ، عدم فاعلیت شی برای حرکت ، عدم غایت مندی حرکت تکاملی ، امتناع عقلی و تجربی انقلاب در ذات انسان، عدم انحصار ابزار معرفت به حس ، عدم سرایت نامحدود دستاوردهای تجربی به معارف غیر تجربی و عدم تساوی ارزش گزاره های تجربی با عقلی. از نتایج زبان شناسی می توان به خلط فرضیه غیر یقیینی با نظریه ثابت عقلی و عدم تصرّف فرضیه تکامل داروین در ظاهر متون دینی در رابطه با کیفیت پیدایش انسان اشاره نمود .
طمأنینه محض: بررسی امکان وجود حالات نفسانی غیر التفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۸
121 - 136
حوزههای تخصصی:
وجود حالات نفسانی محض و غیر التفاتی به ویژه آگاهی محض از مسائل محل تلاقی فلسفه ذهن و فلسفه عرفان است. غالب احوال و مقامات مطرح از سوی عارفان دارای متعلق هستند. اما در منازل عرفانی گاه سخن از به دست آوردن احوال و مقاماتی است که داشتن متعلق درباره ی آنها بی معناست و لزوماً در موردآن حال و مقام «به از» معنا ندارد. معتقدان به این دیدگاه صرفاً با بررسی حالت آگاهی محض، به عنوان یک حالت نفسانی غیر التفاتی که از سوی عارفان گزارش شده است، در جهت اثبات وجود این نوع حالات استدلال کرده اند. اما به نظر می رسد حالات نفسانی غیرالتفاتی دیگری نیز وجود دارد. یکی از این حالات نفسانی غیر التفاتی مقام عرفانی «طمأنینه محض» است. اما آیا حقیقتی به نام طمأنینه محض و بدون متعلق امکان پذیر و فهم پذیر است یا هر طمأنینه ای لزوماً دارای نسبت است و «به» متعلقی وابسته است؟ می توان گفت که عارف در مرتبه ای از سیر و سلوک در حالتی قرار می گیرد که بی آنکه به چیزی قرار و آرام بیابد در فراخنایی از طمأنینه خواهد بود. روح او صرفاً در اطمینان است نه آنکه مطمئن به چیزی باشد. دو استدلال از منظر عرفانی بر تحقق طمأنینه محض می توان ارائه کرد: تلازم علم و طمأنینه و پیوند طمأنینه با تقدیر عهد الست در عرفان اسلامی.
ملاک ابزاری بودن یک دانش با نگاه به علم منطق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
1 - 16
حوزههای تخصصی:
در یک دسته بندی، علوم به آلی و اصالی تقسیم می شوند. علومی مانند منطق، اصول فقه و جبر به مثابه علوم آلی و سایر علوم مانند فلسفه، فقه و حساب، به مثابه علوم اصالی مطرح می شوند. آلی و اصالی بودن دو اصطلاح اند که البته تعریف دقیقی از آن ها ارائه نشده است. برای فهم ملاک این دو علم، باید به فهم متعارف علم شناسان از این دو اصطلاح تکیه کرد. علوم مختلف با هم رابطه تعاون دارند و در حل بسیاری از مسائل علوم، از مسائل علوم دیگر استفاده می شود، با این حال نمی توان استفاده از یک علم در علم دیگر را ملاک آلی بودن دانست. همچنین اغراض شخصی تولیدگران و مطالعه کنندگان یک علم نمی تواند ملاک صحیحی برای این تقسیم بندی باشد. در این مقاله با رد شخصی و نسبی بودن، ملاک عامی برای آلی بودن یک علم ارائه شده است. فایده اصلی یک علم که عُقلا، به دلیل وجودِ آن فایده اصلی، بودن این علم را در مجموعه معارف بشری، عاقلانه می دانند، می تواند معیاری برای این دسته بندی باشد. در این مقاله دانش منطق به عنوان یک علم آلی محور بحث قرار گرفته است هرچند ملاک ارائه شده اختصاصی به منطق ندارد.
نسبت سنجی معرفت فطری با سایر ادراکات در نظام معرفت شناسی صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظام معرفت شناسی صدرا ارتباط معرفت فطری با سایر ادراکات انسان از اهمیت ویژه ای برخوردار است به طوری که وی از آن به عنوان سرمایه آغازین و "رأس العلم" یاد کرده است. صدرالمتألهین معرفت فطری را در قلمرو علم حصولی و حضوری با دو معنای نزدیک به هم به کار برده است. در این نظام، علم از سنخ وجود است و احکام وجود بر آن ساری و جاری است. لذا هر معرفتی که از مرتبه وجودی متقدمی برخوردار باشد تقدم وجودی و معرفتی نسبت به سایر ادراکات انسان دارد. معرفت های غیر فطری، به لحاظ معرفت شناختی و وجود شناختی وابستگی حقیقی و عینی با معرفت های فطری دارند. از طرفی بنا بر اتحاد عاقل و معقول، نفس در حرکت جوهری خویش با مدرکات خود اتحاد یافته و استکمال می یابد. بنابراین بر اساس اصول حکمت صدرایی و با بکارگیری روش توصیفی تحلیلی، می توان یافته های پژوهش را در این دانست که نسبت معرفت فطری در هر دو حوزه علم حضوری و حصولی با سایر ادراکات انسان در حرکت اشتدادی نفس تفسیر شده و نسبت آنها به تفاوت مراتب نفس باز می گردد.
گستره عدالت درحکومت حضرت مهدی (عج)
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۵
85-97
حوزههای تخصصی:
مسئله عدالت در تمامی ساختار فردی و اجتماعی بشر جاری است و ابعادی بس وسیع و فراگیر دارد و آدمیان در همه مراحل زندگی با آن مواجه اند. در زمان معین با تشکیل حکومت جهانی حضرت مهدیf، عدالت بر پا خواهد شد. این نوشتار با بیان مجموعه ای از روایات به گستره عدالت در حکومت حضرت مهدیf پرداخته است. هدف این مقاله تبیین شاخص های دولت عدالت محور مهدی موعود، برای الگوپذیری از آن در جامعه اسلامی است. این نوشتار با روش توصیفی_تحلیلی گستره عدالت در حکومت مهدیf را در حوزه های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، قضایی بررسی می کند. یافته های پژوهش بیانگر آن بود که عدالت حضرت مهدی نمونه ای از عدالت حضرت حق و هدف از آن برپایی قسط و عدل است که به گونه ای زیبا و فرح بخش گسترش می یابد نتیجه آن که، جامعه مهدوی را می توان تجلی حیات بهشتی در زمین دانست.
بررسی و نقد گمانه های سید محمد بن فلاح و احمد اسماعیل بصری، در پیدایی قائم و مهدی اول قبل از ظهور
حوزههای تخصصی:
اندیشه سترگ مهدویت در طول تاریخ همواره مورد هجمه های جریان های انحرافی و دروغین قرار گرفته است.برخی از آنان با طرح آموزه هایی مانند «مهدی اول» « مهدی قبل از ظهور» «تعدد مهدیین» بستری را جهت جایگزینی خود به جای مهدی موعود ایجاد کرده اند تا حدی که کارکردهای عصر ظهور و امام مهدی4 را به نام خود مصادره کرده اند. سید محمد بن فلاح موسس فرقه مشعشعیان و احمد اسماعیل بصری موسس گروهک یمانی از جمله مدعیانی هستند که با طرح تعدد مهدیین و معرفی خود به عنوان اولین مهدی در صدد مصادره آموزهای مهدویت به نفع خود بوده اند. نوشتار پیش رو که به روش توصیفی –تحلیلی انتقادی سامان یافته است ضمن تبیین دیدگاه این دو فرقه و پیشینه شناسی آن ، استنادات این دو فرقه را مورد واکاوی قرار داده است. فهم اشتباه از واژه مهدی، استفاده از روایت های جعلی و متون غیر معتبر مانند الهدایه الکبری و الفتن ابن حماد، استفاده از تاویل های بدون دلیل از مهمترین ادله واهی آنان است.
چالش ذاتی یا فعلی بودن اراده خدا از دیدگاه امام رضا طبق تفسیر فلسفی ملاصدرا همراه با نقادی نظریه علامه طباطبایی در این زمینه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
67 - 84
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در مبانی کلامی شیعی، صفات الهی است که در آیات متعدد قرآنی، با اسماء و صفات گوناگونی از آن یاد شده است. با توجه به براهین عقلی و احادیث نقلی، صفات الهی عین ذات او هستند و تفاوت آن ها مفهومی است. ولی مسئله این است که در چند حدیث منقول از امام رضاu ، اراده، صفتی فعلی دانسته می شود. ملاصدرا با ارائه تفسیری فلسفی کلامی از این احادیث، آن ها را با ذاتی بودن صفات خداوند در تنافی نمی داند؛ ولی از نظر علامه طباطبایی، این احادیث در فعلی بودن صفت اراده صراحت دارند. در پژوهش حاضر با استفاده از تحلیل های فلسفی کلامی از این احادیث و کمک گیری از احادیث دیگر امام رضاu اثبات می شود که این احادیث با ذاتی بودن صفت اراده در تناقض نمی باشد و تفسیر علامه طباطبایی از آن ها صحیح به نظر نمی رسد.
بررسی استدلال تکاملی پلنتینگا علیه طبیعت باوری و نقد سوسا و پاسخ پلنتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۱
71 - 92
حوزههای تخصصی:
ا لوین پلنتینگا درباره ی رابطه ی علم و دین دو رویکرد کلی دارد: تدافعی و تهاجمی. در رویکرد اول سعی می کند نشان دهد تعارض عمیق و جدی ای میان علم و دین وجود ندارد. اما در رویکرد دوم می کوشد که نشان دهد برخلاف نظر مشهور، میان علم و طبیعت باوری تعارض عمیقی وجود دارد. او استدلالی را با عنوان «استدلال تکاملی علیه طبیعت باوری» مطرح می کند. ایده ی اصلی استدلال او این است که احتمال اعتمادپذیربودن قوای شناختی انسان، با پذیرش توأمان طبیعت باوری و نظریه ی تکامل، اندک است و این شامل همه ی باورهایی می شود که قوای شناختی انسان تولید می کند، ازجمله باور به طبیعت باوری؛ لذا پذیرش هم زمان طبیعت باوری و نظریه ی تکامل معقول نیست، درحالی که این مشکل در پذیرش هم زمان خداباوری و نظریه ی تکامل وجود ندارد. استدلال پلنتینگا با واکنش ها و انتقادهای فراوانی مواجه شده است. ارنست سوسا با نوشتن دو نقد، از جمله ی این منتقدان است. او با ارجاع به دکارت و تمایزگذاشتن میان معرفت تأملی و غیرتأملی، اشکال پلنتینگا را اساساً ناظر به حوزه ی معرفت تأملی و نه غیرتأملی می داند و آن را نادرست تلقی می کند. ازنظر سوسا، از این جهت وضعیت خداباوری و طبیعت باوری یکسان است. در مقابل، پلنتینگا مشکل اصلی را در معرفت تأملی می داند و معتقد است خداباوری از این جهت بر طبیعت باوری ترجیح دارد؛ چراکه طبیعت باوری برخلاف خداباوری، با ناقض مواجه است.
هدایت و ضلالت قرآنی و رابطهآن با اختیار انسان از منظر علامه طباطبایی، فخر رازی و زمخشری
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم قرآنی مسئله هدایت و ضلالت است؛ در این رابطه، قرآن در مواردی هدایت و ضلالت را به خدا نسبت میدهد و درآیاتی نیز بر اراده و اختیار انسان در هدایت و ضلالتش تأکید دارد. چه رابطهای بین هدایت و ضلالت الهی و نقش افعال اختیاری و ارادهانسان از منظر قرآن وجود دارد؟ این تحقیق با روش توصیفی، تحلیلی و تطبیقی به بررسی آیات هدایت و ضلالت در قرآن از دیدگاه علّامه طباطبایی در تفسیر« المیزان» ، فخررازی در تفسیر مفاتیحالغیب و زمخشری در تفسیر کشاف میپردازد. هدف این پژوهش، یافتن رابطهای معنادار بین هدایت و ضلالت الهی است که از ظاهر برخی ازآیات قرآن فهمیده میشود و نیز نقش اختیار و اراده انسان در این موضوع که از بعضی آیات دیگر استنباط میشود. علّامه طباطبایی هدایت ابتدایی و توفیقی را به اراده الهی و ضلالت ابتدایی را به اراده انسانی و ضلالت کیفری را نوعی مجازات الهی میداند؛ فخر رازی با پذیرش مسلک جبرگرایانه، خداوند را خالق همهچیز از جمله هدایت و ضلالت بیان کرده است و زمخشری، براساس مکتب اعتزال، استناد هدایت و ضلالت در آیات قرآن به خداوند را نوعی مجاز میداند و بر نقش اراده و اختیار انسان تأکید دارد.
روش شناسی خواجه نصیرطوسی در تدبیرمنزل و تأثیر آن در سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
81 - 104
حوزههای تخصصی:
مبانی معرفتی و زمینه های غیرمعرفتی، شیوه شکل گیری و روش شناسی بنیادین نظریه ها و ان دیشه های ان دیشمندان را تعیین م ی کنند. خ واجه نصی رالدین ط وسی، پس از ابن سینا مفصل ترین مباحث را درباره تدبیر منزل بیان کرده است؛ اگرچه در آثارش به طور مستقیم به مبانی معرفتی و روشی تدبیرمنزل نپرداخته است.هدف این نوشتار، تبیین روش شناسی معرفتی خواجه نصیر در تدبیرمنزل است و به این پرسش پاسخ می دهد که حکمت منزلی خواجه نصیر برمبنای چه روش شناسی معرفتی استوار است؟ تدبیرمنزل خواجه با تکیه بر مبانی و روش های متنوع مانند دین مداری، مدنیت گرایی، عقل گرایی، اخلاق گرایی، سنت گرایی و غایت نگری روش شناسی بنیادینی را مطرح می کند که در آن مجموعه ای از احکام، بایدها و نبایدها و تکالیف برای ساماندهی زندگی سعادتمند و ایده آل ترسیم می شود. روش شناسی معرفتی او، یاریگری مدبِّر برای هدایت منزل و دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی است و بر سبک زندگی اسلامی و سنتی تأکید می کند. این نوشتار، به روش تحلیلی- توصیفی، روش شناسی معرفتی خواجه نصیر در تدبیرمنزل را بررسی و به تأثیر آن در سبک زندگی می پردازد.
بررسی تطبیقی مطابقت ذهن و عین در شناخت شناسی ملاصدرا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات پیچیده و بحث برانگیز شناخت شناسی چه در فلسفه اسلامی و چه در فلسفه غرب مسئله کیفیت ارتباط ذهن و عین با یکدیگر است. بحث اصلی در شناخت شناسی بحث مطابقت تصورات با آنچه در واقعیت موجود است، یعنی چگونگی انطباق صور ذهنی با صور عینی می باشد. رئالیستها به مطابقت ذهن و عین قائلند، ولی گروهی از فلاسفه عقیده ای مخالف این دارند و مفاهیم ذهنی را جدای از حقایق خارجی پنداشته ، و یا حتی حقایق خارجی را تصویر مفاهیم ذهنی می دانند. این درحالیست که مطابقت ذهن وعین در حکمت متعالیه از اصولی ترین مباحث می باشد. ملاصدرا بابحث وحدت ماهوی ذهن و عین دروجود ذهنی و وحدت تشکیکی عینی وجود برتر ماهیت قصد در حل مسأله مطابقت داشت. کانت نظریه انقلاب کپرنیکی خود را طرح می نماید که اگر متعلقات با ذهن ما مطابقت داشته باشند، این با شناخت پیشینی به اشیاء مطابق تر است. بر این اساس ذهن دارای فعالیتی خاص می شود و نوع معرفتی را که بدست می آورد، خودش مشخص می نماید. مقاله حاضر به بررسی کیفیت مطابقت ذهن و عین از دیدگاه ملاصدرا و کانت پرداخته و به دنبال تشابهات و اختلافات نظرات ملاصدرا و کانت در این زمینه می باشد
تحلیل و بررسی تفاسیر رایج و جدید از فلسفه دین کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
179 - 214
حوزههای تخصصی:
پاسخ به این پرسش که آیا دین، نقشی سازنده و مهم در نظام فلسفی کانت ایفا می کند یا تنها مسئله ای فرعی است، از دیرباز مورد اهتمام کانت پژوهان بوده است. آنها گرچه رویکرد یکسانی در تفسیر مدعیات الاهیاتی و دینی کانت نداشته اند، اما عموماً با تمرکز بر محتوای نقد عقل محض و نتیجه طبیعی آن که همانا نفی امکان معرفت نظری به خداست، اثر او بر این حوزه را منفی برآورد کرده اند. با این وجود، ازحدود سه دهه گذشته، در کشورهای انگلیسی زبان، موج تفسیری جدیدی ظهور کرده است که سعی در به چالش کشیدن این نگاه رایج دارد. طرفداران این موج جدید، برخلاف مفسران سنتی، دیدگاه یا حتی روش واحدی در مطالعه آثار کانت ندارند، اما همگی بر این واقعیت متفق اند که بررسی نظام مند و همه جانبه آثار کانت، اعم از فلسفی و غیر فلسفی برای به دست آوردن دیدگاه واقعی او درباره دین و الاهیات ضرورت دارد. آنان همچنین تأکید ویژه ای بر بازخوانی کتاب دین در حدود عقل محض داشته اند. نتیجه مشترک تلاش های تفسیری آنان این مدعاست که رویکرد کانت به دین و الهیات ایجابی و اصلاحی بوده است. ما در این نوشتار، ضمن معرفی نحله های اصلی تفاسیر سنتی، به معرفی اجمالی موج جدید تفسیری از طریق تبیین رویکرد و بررسی بعضی آثار شاخص آنان خواهیم پرداخت
بازگشت خطای مادی به خطای صوری؛ خواجه نصیر و قطب رازی در شرح کلام ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله پژوهشی این مقاله «خطای مادی» و «خطای صوری» است و نتیجه پژوهش این است که «خطای مادی بی معناست و آنچه اصالتاً متصف به خطا و صواب می شود صورت است». نقطه آغاز پژوهش نیز تعریف خاص ابن سینا در منطق کتاب اشارات از دانش منطق است که در آن بحث از ماده، به ظرافت تمام حذف می شود. لازمه پذیرش حکم فوق این است که در مبحث مغالطات جایگاهی برای خطای مادی یافت نشود. خواجه نصیر در سازگاری با حکم فوق استادانه بساط خطای مادی را از میان اقسام مغالطات برمی چیند، اما در تقسیم بندی های قطب رازی از بحث مغالطات خطای مادی مطرح است؛ بنابراین، تقسیم بندی او با حکم فوق مطابقت تام ندارد. قطب رازی بر اساس بداهت و ضرورت مبادی اول معرفت و خواجه نصیر بر اساس تأمل در مقدمات قیاس و قضایا و قول شارح، حکم کرده اند که در تطبیق با عالم خارج خطای مادی معنای محصل ندارد؛ اما آنچه در مباحث مادی منطق قدیم می آید، مباحثی کلی است و ملاک تطبیق ملاک های کلی است که در حجت و قول شارح به دست می آید، ازاین رو تناقضی در میان نیست که متفکری حکم کند ماده اصالتاً متصف به خطا نمی شود و درعین حال مباحث مادی منطق قدیم را در آن حفظ کند.
پل فایرابند؛ اسطوره ستیز اسطوره ساز از نقد جهان شمولی علم و دین تا پلورالیسم و رأی اکثریت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پل کارل فایرابند با نمایش نواقص و کاستی های علم، مطلق بودن آن را زیر سوال می برد و خواستار جدایی جامعه از علم می شود، به همان سان که در دوره ای به مدد خود علم، جامعه از کلیسا جدا شد. فایرابند خواهان استقرار آزادی و پلورالیسم در جامعه است و پلورالیسم مورد نظر خود را از جان استوارت میل الهام گرفته است. پژوهش حاضر قصد دارد نشان دهد پلورالیسم مورد نظر میل با پلورالیسم آرمانی فایرابند یک تفاوت اساسی دارد و آن اینکه پلورالیسم برای میل یک ابزار برای کشف حقیقت است، اما برای فایرابند یک غایت است که در آن توقف می کند و جامعه آرمانی خود-جامعه آزاد- را بر اساس آن بنا می کند. همچنین نشان می دهیم فایرابند که با هر گونه معیار جهانشمول مخالف است و این امر را مبنای نقد علم قرار می دهد، هنگامی که می خواهد درباره بایدها و نبایدها و جهت حرکت جامعه آرمانی خود سخن گوید، یک اسطوره جدید به نام «رای اکثریت» می آفریند.
تبیین حرکت جوهری جبلی و ارادی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
61 - 82
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به حرکت جوهری اشتدادی در مورد موجودات عالم ماده از جمله انسان، مبنای مهمی است که ملاصدرا را از سایر فیلسوفان پیش از خود جدا می کند. ملاصدرا در برخی از عبارت های کتب خود نسبت به انسان دو نوع حرکت را مطرح نموده است، یک حرکت جبلی و فطری و دیگری حرکت ارادی. طبق نظر ایشان انسان با سایر موجودات در حرکت اول مشترک است و همان طور که موجودات دیگر همچون جمادات، نباتات و حیوانات با توجه به ظرفیت وجودی شان مشمول حرکت جوهری اشتدادی تکوینی هستند مراحلی از حرکت جوهری انسان نیز تکوینی و اضطراری است، اما انسان نسبت به دیگر موجودات این امت یاز را دارد که پ س از ط ی م راحلی از ح رکت ج وه ری خ ویش که عب ارت از م راحل جمادیت نباتیت و حیوانیت باشد و رسیدن به مرتبه عقل هیولانی، بر اساس انتخاب و اراده خویش مسیرش را ادامه می دهد. ایشان هرچند غایت حقیقی حرکت جوهری انسان را اتحاد با عقل فعال معرفی می کند اما با توجه به وجود حرکت ارادی نسبت به انسان، غایت حرکت جوهری در مورد انسان ها یکسان نخواهد بود و چه بسیار انسان هایی که به خاطر سوء اراده خویش از نیل به این غایت باز می مانند.
تبیین دوگانه انگاری مرتبه ای در نفس شناسی صدرایی و جایگاه آن در میان نظریات فلسفه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
121 - 129
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا نفس را به عنوان امری مجرد اثبات می کند. اما این گونه نیست که امری متمایز از بدن باشد و دوگانه انگاری جوهری لازم بیاید. یعنی اثبات نفس و یا قوای نفس مانند خیال، هویت انسان را دوگانه نمی کند. بلکه حتی فرض تجرد نفس با وحدت نفس و بدن هم سازگار خواهد بود. ملاصدرا حقیقت انسان را این گونه نیز نمی بیند که جوهری مادی است که از دو ویژگی حالات ذهنی و حالات بدن برخوردار است. حال این پرسش مطرح می گردد که با توجه به نظریات فلسفه ذهن، نظریه ی ملاصدرا در باب نفس، دوگانه انگاری جوهری است یا این همانی نفس و بدن یا دوگانه انگاری ویژگی ها؟ اساساً آیا می توان آن را در این نظریات موجود گنجاند و چه نسبتی با این نظریات دارد؟ ملاصدرا نفس را جوهری واحد می داند که در مرتبه نازل تر ظاهر شده است و در این مرتبه نازل همان قوا است. واکاوی نفس شناسی صدرایی جایگاه نظریه وی در میان نظریات فلسفه ذهن و تمایز آن را با نظریات مشابه مانند نظریه دوگانه انگاری جوهری، دوگانه انگاری ویژگی و تئوری این همانی ذهن و بدن، روشن می سازد. از نظریه ملاصدرا می توان با عنوان دوگانه انگاری مرتبه ای تعبیر کرد. در این مقاله این نوع دوگانه انگاری تبیین و تمایزش از تقریرهای گوناگون دوگانه انگاری جوهری و دوگانه انگاری ویژگی و این همانی ذهن و بدن مشخص شده است تا جایگاهش در میان نظریات موجود در خصوص نفس روشن گردد.
علم حضوری موثر در ادراک حسی و لوازم معرفت شناختی آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگام ادراک حسی دو مرحله اتفاق می افتد، یکی تاثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراکِ نفس است مرحله اول مادی و مرحله دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تأثراتِ مادی که در اعضای حسی واقع می شود علم دارد و این علم، از سنخِ علم حضوری است برخی از شارحین حکمت متعالیه همچون علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند از لوازم معرفت شناختی این نظریه، توانایی بر تبیین علتِ پیدایش برخی از خطاهای حس است همچنین این دیدگاه، بنایی معرفتی در جهت دفاع از نظریه واقع گرایی غیرمستقیم در ارتباط با متعلق ادراک حسی می باشد که بزرگان حکمت اسلامی بدان گرایش دارند. پذیرش حضوری بودن علم به تأثرِ مادیِ عضو حسی، با قول به حصولی بودن ادراک حسی قابل جمع است. ابن سینا و صدرا قائل به حصولی بودن ادراک حسی اند، در نقطه ی مقابل سهروردی و سبزواری قائل به حضوری بودن آنند. طبق دیدگاه اخیر، نفس خودِ خارج را می یابد، بنابراین عدمِ تطابق ادراک با خارج متصور نیست این در حالی است که هنگام مواجهه ابزار حسی با خارج، در برخی موارد صورتِ غیرمطابق با واقع بر نفس پدیدار می گردد، در نتیجه نمی توان قائل به حضوری بودن ادراک حسی شد.