فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۲۱ تا ۲٬۸۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
17 - 38
حوزههای تخصصی:
در قرون میانه ی اسلامی، جناح های مذهبی متفاوتی در بغداد حضور و فعالیت علمی داشتند. مشرب علمی بعضی از این گروه های مذهبی، نظیر جماعت اخوان الصفاء و مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد، فلسفی و کلامی بود. با وجود آنکه مشرب علمی این دو جناح به یکدیگر نزدیک می نماید، اما با بررسی تطبیقی آرای این دو گروه روشن می شود که در بعضی از مسائل با یکدیگر اختلافات مبنایی و جدی داشتند. سیدمرتضی که برجسته ترین نماینده ی مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد بود، در نقد عقاید سایر مکاتب از دو روش نقد مستقیم و نقد غیرمستقیم استفاده می کرد. او در نقد عقاید کلامی اخوان الصفاء از روش نقد غیرمستقیم استفاده می کرد. شریف مرتضی بطلان عقاید اخوان الصفاء را در بعضی از محورهای کلامی مهم نظیر: تناسخِ ارواح، تأویل معجزات انبیا، انکار توسل، غیبت امام المنتظر، زیارت مشاهد ائمه و اقامه ی عزای حسینی، ماهیت قرآن، کشف اسرار و رموز دین روشن کرد. اختلاف کلامی اخوان الصفاء با شریف مرتضی را باید در عللی نظیر: التقاطی بودن عقاید اخوان الصفاء، گرایش آنان به تصوف، و تفوق فلسفه بر دین نزد ایشان جستجو کرد. بااین وجود، از یک سو به دلیل مشرب عقل گرایی هر دو مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد و اخوان الصفاء، و ازسوی دیگر، آزاد اندیشی اخوان الصفاء، آنان در برخی از مسائل کلامی با یکدیگر اتفاق نظر داشتند. سرانجام اخوان الصفاء به دلیل نادیده انگاشتن قانون حاکم بر بقا، رونق و افول مکاتب کلامی، نه تنها در برابر مکتب متکلمان و محققان امامی بغداد، بلکه در برابر دیگر فرق کلامی شکست خوردند.
برهان انّی در مناظره امام صادق (ع) با زندیق مصری از نگاه آیت الله جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۹
131-142
حوزههای تخصصی:
امام صادق (ع) در استدلال وجود خدا با زندیق مصری از برهان انّی استفاده نموده است و از طریق معلول به سمت اثبات علت گام برداشته است. در واقع امام(ع) از دو برهان حرکت و نظم، که در فلسفه نیز مطرح است، برای اثبات خدا درمحاجه با زندیق مصری بهره جسته است. ایشان از براهین و استدلال های منطقی نیز به عنوان یک ابزار، در گفتگو و احتجاج خود استفاده کرده است. در همین راستا در کلام رئیس مذهب تشییع ، برهان «اِنّ» البته با رعایت پیش نیازهای متعارف در مفاهمه قابل مشاهده می باشد. زندیق مصری با اینکه اعتقادی به وجود خدا نداشت پس از بحث و گفتگوی با امام(ع) به وجود خدا معتقد و در مقابل استدلال وی تسلیم شده است. در این مقاله ضمن صحه گذاشتن بر بکارگیری برهان «اِنّ» برخی از نکات برجسته این مناظره از نگاه آیت جوادی آملی طرح و بازخوانی شده تا از این طریق، رویکرد امام صادق (ع) در این مناظره به عنوان الگویی برجسته در مباحث اعتقادی، عقلانی و منطقی مطرح و مورد بهره برداری قرار گیرد.
بررسی یکسان پنداری «شعیب» در قرآن و «اشعیاء» در کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
31 - 50
حوزههای تخصصی:
جیمز بلمی ازجمله مستشرقانی است که گمان می کند اشتباهاتی در متن قرآن وجود دارد. او به دلیل پیدانکردن داستان «شعیب» در کتاب مقدس و واژه «شعیب» در زبان های عبری، آرامی و کتیبه های عرب باستان، معتقد است واژه «شعیب» در قرآن، صحیح ثبت نشده و اصل آن «شعیا» یعنی صورتِ عربی کلمه «اشعیاء» است و داستان «شعیب» در قرآن بازگویی از پیش گویی «اشعیاء» درباره عرب است و اصحاب ایکه، بازرگانان ددان در زمان اشعیاء نبی بوده اند. اهمیت بررسی ادعاهای او آن است که کمترین نتایج حاصل از آنها، تأکید بر اخذ قرآن از کتاب مقدس، تشکیک در واقع نمایی و صحت داستان های تاریخی و خدشه در اعتقاد به تحریف نشدن قرآن است. نقد ادعاهای تفسیری او، در نتایج پیش گفته تردید وارد می کند. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهند نام «شعیب» در اصل عربی است و نام هایی از ریشه «شعب» از زمان قبل اسلام در زبان عربی وجود داشته اند. دلایلی نظیر تکرار نزول داستان شعیب در طول دوران نزول تدریجی، تداول قرائت، حفظ و آموزش قرآن، شیوه کتابت قرآن با حضور شاهدان و املاءکنندگان و ... استنساخ اشتباه این واژه را ناممکن می کند. همچنین، اقتباس «داستان شعیب» از «پیش گویی اشعیاء درباره اعراب»، با توجه به تفاوت های بنیادین در غرض، موضوع و جزئیات این دو داستان، پذیرفتنی نیست. همچنین توجیه لازم برای تطابق ددان با ایکه وجود ندارد. نتیجه مهم دیگر آنکه تغییر واژه «شعیب» به «اشعیاء» با معیارهای اصلاح متن بلمی مانند بهبود معنای متن و سازگاری با سبک قرآن مطابق نیست.
بررسی جایگاه و نقش محمد بن همام اسکافی در نهاد وکالت
منبع:
پژوهشنامه موعود سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
117-138
حوزههای تخصصی:
برخی از عالمان دوران غیبت صغری در کنار انتقال معارف اهل بیت: در قالب بیان روایات و آثار گذشتگان، درنهاد وکالت نیز نقش آفرینی می کردند، که از آنان می توان از محمد بن همام اسکافی نام برد. این نوشتار با روش توصیفی – تحلیلی در صدد واکاوی جایگاه و نقش محمد بن همام در نهاد وکالت است. این جستار با بررسی و کاوش در منابع حدیثی و تاریخی، اثبات می کند که محمد بن همام از اعضای نهاد وکالت در دوره وکیل دوم وسوم بوده و مدتی سرپرستی نهاد وکالت را نیز برعهده داشته است. همچنین در این نوشتار با بررسی نقش وی در نهاد وکالت، اشاره خواهد شد که وی در تثبیت وکالت محمد بن عثمان و حسین بن روح و در مقابله با مدعیان دروغین و وکیلان منحرف خصوصا شلمغانی نقش بسزایی داشته است و از راهبرد تقیه برای پنهان داشتن نام ومکان امام دوازدهم7 بهره برده است.
بررسی حلیت خمس در عصر غیبت با توجه به توقیع امام عصر (ع) و تکیه بر دیدگاه احمد اسماعیل بصری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
53 - 68
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عدهای از فقهاء به استناد ادلهای از جمله توقیع شریف امام عصر4، قائل به حلال بودن خمس برای شیعیان در دوران غیبت کبری شدهاند، در این نوشتار به بررسی و ارزیابی توقیع مزبور و نیز دیدگاه احمد حسن میپردازیم. براساس تحقیق انجام گرفته و مراجعه به منابع معتبر روایی شیعه، توقیع شریف با توجه به سند، متن و نحوه بیان آن و نیز با توجه به روایات متواتر معارض، توانایی اثبات حلال بودن خمس برای شیعیان در عصر غیبت را ندارد، بلکه در این دوران مثل عصر حضور معصوم: پرداخت خمس بر شیعیان واجب است و وظیفه دریافت نیز بر عهده نواب عام حضرت _ فقهای جامعالشرایط و مراجع تقلید _ میباشد که باید در مصارف مشخص شده، به کارگیری شود. افرادی همچون احمد حسن (که مدعی مهدویت است) قائلند در دوران عدم حضور امام و یا نائب خاص ایشان، پرداخت خمس واجب نبوده و نواب عام حق دریافت خمس را ندارند چرا که آنان نمیدانند موارد مصرفی که مورد رضایت امام است کدامند. که باید گفت براساس مستندات فقهی موارد مصرف خمس، مشخص است.
علم حضوری مؤثر در ادراک حسی و لوازم معرفت شناختی آن از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۶۰
17 - 38
حوزههای تخصصی:
هنگام ادراک حسی دو مرحله روی می دهد: یکی تأثیرپذیری عضو حسی و دیگری ادراکِ نفس. مرحله اول مادی و مرحله دوم مجرد است. براساس اتحاد نفس و بدن، نفس به تأثرات مادی که در اعضای حسی واقع می شود علم دارد و این علم، از سنخِ علم حضوری است. برخی از شارحان حکمت متعالیه همچون علامه طباطبائی و شهید مطهری به این دیدگاه گرایش دارند. از لوازم معرفت شناختی این نظریه، توانایی بر تبیین علتِ پیدایش برخی از خطاهای حس است همچنین این دیدگاه، بنایی معرفتی در دفاع از نظریه واقع گرایی غیرمستقیم در ارتباط با متعلق ادراک حسی است که بزرگان حکمت اسلامی بدان گرایش دارند. پذیرش حضوری بودن علم به تأثر مادیِ عضو حسی، با قول به حصولی بودن ادراک حسی قابل جمع است. ابن سینا و صدرا قائل به حصولی بودن ادراک حسی اند، در نقطه مقابل سهروردی و سبزواری قائل به حضوری بودن آنند. طبق دیدگاه اخیر، نفس خودِ خارج را می یابد، بنابراین عدمِ تطابق ادراک با خارج متصور نیست این در حالی است که هنگام مواجهه ابزار حسی با خارج، در برخی موارد صورتِ غیرمطابق با واقع بر نفس پدیدار می گردد، در نتیجه نمی توان قائل به حضوری بودن ادراک حسی شد.
پژوهشی در اقسام وحی بر اساس آیات و روایات
منبع:
کلام و ادیان سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
7 - 28
حوزههای تخصصی:
وحی تنها راه رسیدن معارف الهی به بشر است و از جانب خدای متعال، بر فرستادگان و سخنگویان او نازل می شود. وحی دارای انواع و اقسامی بوده که برخی از اقسام آن، به قصد نزول شریعت و کتاب آسمانی می باشد و مخصوص پیامبران است. برخی دیگر، به قصد تبیین دین و تأیید و تسدید حجت الهی است که علاوه بر پیامبران، بر بعضی از افراد همچون امامان و اولیای الهی نازل می شود. این نتیجه از برخی آیات قرآن همچون آیه 73 سوره انبیاء، آیات ابتدایی سوره دخان و آیه چهارم سوره قدر، و برخی روایات همچون روایات باب فرق بین نبی و رسول و محدّث، مفهّم بودن امامان، نزول روح بر امامان و روایات مربوط با مصحف حضرت فاطمه3 قابل استفاده است. هم چنین وحی بر اساس آیه 51 سوره شوری، به سه گونه نازل می شود: برخی با واسطه ملک و فرشته، برخی بدون واسطه ملک، و برخی به صورت الهام است.
بررسی خداشناسی از منظر وحی با تکیه بر المیزان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
7 - 30
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو بر آن است تا در حوزه خداشناسی که از مهم ترین موضوع ها در عرصه معارف دینی به شمار می رود، به دو مسئله مهم، یکی امکان شناخت موجود متناهی و محدودی چون انسان از اوصاف و افعال وجودی نامتناهی به نام خدا و دیگری بررسی مرزها و محدوده این شناخت با تکیه بر تفسیر المیزان بپردازد. بررسی از منظر وحی ما را به این پاسخ ها رهنمون می کند که آیات فراوان نه تنها بر امکان شناخت خداوند دلالت دارند، بلکه بر ضرورت شناخت او نیز تأکید می کنند و آن را برای انسان، ممکن بر می شمرند. اما این معرفت به دو مقوله ذات و صفات الهی محدود می شود. خداوند، نامتناهی و نامحدود است و سایر موجودات از جمله انسان محدود و متناهی هستند. موجود محدود نمی تواند بر وجود نامحدود احاطه یابد. لذا ممکن نیست مخلوقات خداوند بر ذات او آگاهی یابند و اساساً چنین شناختی ممتنع است. اما درباره شناخت اوصاف خداوند میان متکلمان و فلاسفه مسلمان اختلاف است. علامه طباطبائی در المیزان ضمن باطل دانستن مسلک تعطیل و مسلک تشبیه، براین باور است که اوصاف خداوند گرچه قابل شناخت هستند، اما معنای این اوصاف در خداوند با مخلوقات متفاوت است.
سلوک معنوی و بایستگی آن در تعالیم اهل بیت(ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
215 - 240
حوزههای تخصصی:
سلوک معنوی، همان حرکت و صیرورت باطنی در جهت تقرب به خداوند و در نهایت، وصول به حقّ و فنای در حق به معنای درست آن است. هر عمل سلوکی، مستلزم نوعی حرکت و تعالی روحی به سوی درجات عالی کمال، و متضمن نوعی معرفت باطنی و عرفانی به خداوند است. تعالیم اهل بیت(ع) به روشنی بر حقیقت، عناصر و مؤلفه های سیر و سلوک عرفانی و نیز ضرورت آن دلالت دارند. در بخش اول این مقاله، به بررسی سلوک معنوی و عناصر و مؤلفه های آن در تعالیم اهل بیت(ع) پرداخته شده است. از سوی دیگر، سلوک معنوی به معنای فوق، ضرورتی تردیدناپذیر برای سعادت انسان است. این شایستگی و بایستگی سلوک عرفانی، در جهت آزادی از بند تعلقات نفسانی، رسیدن به درجات نهایی ایمان و در نهایت، دستیابی به معرفت شهودی از خود و خداوند است که در بخش دوم این مقاله به آن پرداخته شده است. پاسخ به چند ابهام درباره ضرورت سلوک معنوی، بخش پایانی این نوشتار خواهد بود
تأملی در نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین متأخر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۳
95 - 116
حوزههای تخصصی:
ویتگنشتاین درباره ی ماهیت معنا و سرشت زبان دو نظریه دارد: دیدگاه نخست، معنا را با مسمای الفاظ و کارکرد زبان را با تسمیه یکی می داند و دیدگاه دوم، معنای الفاظ را با کاربرد آن ها پیوند می زند. زبان فعالیتی اجتماعی و شبیه شرکت در بازی است که برای فهم معانی و قواعد آن، باید در آن بازی زبانی زیست. بازی های زبانی هیچ اشتراکی با یکدیگر ندارند و قواعد آن ها نیز مختص به خود آن هاست. دیدگاه ویتگنشتاین نقایصی دارد؛ ازجمله اینکه در تحلیل ماهیت وضع، نقش قصد، نقش کاربرد در کشف یا تأسیس معنا مبهم است. مرز بازی های زبانی روشن نیست و مشخص نیست یک بازی در کجا آغاز می شود و در کجا پایان می یابد. همچنین دیدگاه او گذشته از آنکه خودمتناقض است، جامع و مانع نیست و مثال های نقض مکرر دارد. علاوه بر همه، این دیدگاه به نفی فرامعیار منتهی می شود که دراین صورت، اعتبار خود این نظریه را نیز مخدوش می کند. نفی امکان گفتگو میان اعضای دو بازی نیز از دیگر اشکالات این نظریه است.
رویکرد کلامی محدثان ومتکلمان در تبیین قلمرو عصمت با تاکید برآراء شیخ صدوق وشیخ مفید
حوزههای تخصصی:
د در نظام اعتقادی امامیّه آموزه کلامی عصمت یکی از مسائل بنیادی و زیرساختی نبوت و امامت است که از ابتدا، از دغدغههای علما واندیشمندان اسلامی بوده، با عنایت خاص و با رویکردهای متفاوت مورد توجه قرارگرفته است. شیعیان که عصمت را از زمره شرایط امامت میدانند، بر اصل باورمندی آن اتفاق نمودهاند، اما درباره قلمرو آن، با رویکردهای متفاوت اظهار نظر و اختلاف کردهاند. از میان رویکردها، دو رویکرد، نقشی تعیینکننده در مباحث کلامی ایفا کرده است: یکی رویکرد عقلگرای متکلمان بغداد و دیگری رویکرد نصگرای محدثان قم. از متکلمان، شیخ مفید و از محدثان، شیخ صدوق بهعنوان شخصیتهای شاخص، که هرکدام به مدرسهای تأثیرگذار در تاریخ کلام امامیّه تعلق خاطر داشتند، انتخاب شدند، تا در این جستار نظراتشان در باره قلمرو عصمت مورد بررسی قرار گیرد و نیز مشترکات و اختلاف نظر آنها در جهات مختلف قلمرو عصمت نشان داده شود.
بازگشت روح به بدن تناسخ یا معاد
منبع:
کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
23 - 39
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های دیرینه بشر فرجام انسان پس از مرگ است. بسیاری از انسانها به بازگشت روح پس از مرگ معتقد هستند، اما در اینکه روح چه زمانی و به چه جسمی برمیگردد، اختلاف دارند. تناسخ و معاد دو باور پویا در این زمینه هستند و این نوشتار این دو باور را در بستر هندوئیزم و اسلام بررسی میکند. بر اساس تناسخ، روح انسان در چرخه مرگها و تولدهای مکرر دنیایی گرفتار است تا وقتی که به حقیقت مطلق بپیوندد، اما براساس معاد روح انسان پس از مرگ به عالم برزخ میرود و در نشئه آخرت به بدن خاکی احیا شدهاش بازمیگردد. در مقایسه دلایل تناسخ و معاد مشخص میشود که قدمت دلیل نقلی تناسخ به ابتدای هندوئیزم نمیرسد. دلیل عقلی آن خالی از اشکالات اساسی نیست. شهود عرفانی تناسخ نیز دلیل معتبری نیست. ادعای یادآوری زندگیهای پیشین نیز با کریپتومنسیا قابل تبیین است. بنابراین، دلیل قانعکنندهای برای تناسخ وجود ندارد، اما معاد دلایل نقلی و عقلی معتبری دارد و شواهد بر احیای مردگان این باور را تقویت میکند. شهود پیامبر (ص) در معراج نیز دلیل دیگر حقانیت آن است. بنابراین، معاد در درجهای از اعتبار است که باور تناسخ هرگز به آن نمیرسد.
نقد و بررسی استدلالات حکیمِ سبزواری در اثبات مسئله اتّحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم سبزواری که از مدافعینِ مسئله اتّحاد عاقل و معقول است علاوه بر شرح و تقریرِ براهینِ صدرالمتألّهین خود، براهینی را در اثباتِ این مسئله اقامه کرده است. در این پژوهش سه برهانِ مادّه و صورت؛ تجرّد معقول؛ و تبدیلِ مشتقّ به مبدأ که از براهینِ ابتکاری وی می باشند، موردِ نقد و ارزیابی صوری و مادّی قرار گرفته اند. برهان مادّه و صورت دچار مصادره به مطلوب است که در آن اصلِ مدّعا در برهان اخذ شده است. بُرهان تجرّد معقول، مخدوش و اساساً باطل است؛ زیرا در مقدّمه سوّم این برهان خلط فاحشی میانِ حملِ اوّلی و حملِ شایع رُخ داده است. در بُرهانِ سوّم نیز تبدیل عاقل و معقول به عقل به معنای اتّحادِ آن دو نخواهد بود. بنابراین، هیچ یک از سه برهان، در جهتِ اثباتِ مدّعای اتّحاد عاقل و معقول تامّ نیست و توانائیِ اثباتِ مدّعا را ندارد. صورت بندی براهین و نقدها همگی نو و حاصلِ تامّلاتِ نگارندگان می باشد.
معرفت شناسی در نگاه علامه جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش دیسیپلینر (disciplinar) در برابر دیگر اشکال معرفت که شکل های اشتباه یا غیرعلمی درک ابعاد واقعیات هستند، به عنوان شکل معتبری از دسته بندی دانش بی نقص مفهوم سازی شده است. علوم اجتماعی با درونی سازی شکل های دیسیپلینرِ معرفت ها، تسلیم بخش بندی دانش شده است و در نتیجه هر نوع تلاش در راستای «یکپارچگی دانش» را به عنوان شکل های «منسوخ درکِ پیچیدگی ها»، نامگذاری نموده است. در این مقاله، پرسش اصلی معرفت شناسی مبتنی بر مطالعه علامه جعفری در برابر معرفت شناسان کلاسیکی است که اصول پیکربندی معرفت دیسیپلینر را به اشتراک نگذاشته بودند. به بیانی دیگر، این خوانش، روش دیگری از شرح انتقاد کاملاً مبسوط از ساختار دانش دیسیپلینر است و به این معنا نیست که روش رو به آتی، «حالت بین رشته ای از معرفت» است، زیرا همچنان براساس مفهوم «دیسیپلینر» است که دید واقعیت را به عنوان «موجودیت کل نگر» از دست می دهد. به عبارت دیگر، رویکرد بین رشته ای ممکن است روشی رو به جلو در غلبه بر نواقص معرفت شناسی رشته ای باشد، اما نمی تواند ما را از خطرات بخش بندی رها سازد و صرفاً موضوعی از اهمیت شناختی نیست، بلکه شامل حالت وجودی «بودن» در جهان است. در این نوشتار برآنیم که این مسائل را از طریق دیدگاه علامه جعفری شرح دهیم؛ فردی که ظاهراً ریشه در سنت فلسفه حکمتی دارد و در عین حال راهبردهای جدیدی مانند تحلیل «تولید دانش»را مطرح کرده است. به عبارت دیگر به نظر می رسد علامه جعفری با اینکه ایده دانش دیسیپلینر را به دلیل اثرات بخش بندی آن از چنین راهبرد معرف شناختی رد کرده است، اما از راهبردهای بین رشته ای طرفداری نکرده است. چراکه در دیدگاه او این راهبردهای ظاهراً متفاوت منجر به شکل کاملی از «اندیشه کارمندوارانه» در علوم انسانی می شود.
بررسی فقه الحدیثی کارکردهای امام مهدی در روایت اخذ میثاق از انبیای الهی
منبع:
مطالعات مهدوی سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۴
25-44
حوزههای تخصصی:
در برخی روایات، برای آخرین حجت الهی، کارکردهایی در نظر گرفته شده است. البته تحقق موارد آن در آخرالزمان است. بنابراین باید، تک تک آنها، بررسی فقه الحدیثی شود. روایت اخذ میثاق از انبیای الهی در کتاب «کافی» از جمله آنهاست که در آن پنج کارکرد برای امام مهدی4 مشخص شده است: 1. نصرت دین؛ 2.غلبه حکومت الهی؛ 3. انتقام از دشمنان؛ 4.عبودیت همگانی؛ 5. جایگاه امامت امام مهدی در رسیدن انبیا به مقام اولوالعزمی. این نوشتار، با رویکرد حدیث پژوهانه، به بررسى سندی و دلالى حدیث مربوط می پردازد. در سلسله سند، یک راوی مجهول وجود دارد که البته با تشکیل خانواده حدیثی، محتوای روایت تأیید می شود. پیام اصلی روایت، نصرت دین است که بقیه مواردِ اشاره شده در ادامه روایت، تفسیر همان پیام اصلی است.
تقریب نظر ابن سینا و ملاصدرا درباره وجود رابط و رابطی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
131 - 152
حوزههای تخصصی:
مبحث علت و معلول یکی از مباحث مهم و دیرینه فلسفه است که در طول تاریخ، تطور معنایی قابل ملاحظه ای پیدا کرده، سرانجام در حکمت صدرایی به بحث رابط و مستقل انجامیده است. نزد ملاصدرا وجود رابط با وجود رابطی تفاوت دارد، ولی اینکه آیا قبل از ملاصدرا کسی توانسته است با گذر از وجود رابطی به وجود رابط نزدیک شود یا تنها او توانسته در وجودشناسی تحول پدید آورد، مسئلهای است که در این مقاله با مراجعه به آثار ابن سینا مورد بررسی قرار می گیرد. نظر به اینکه باور به وجود رابطی معلول با فطرت توحیدی سازگار نیست، نمیتوان قبول کرد ژرفاندیشی مانند ابن سینا که با برداشتن گامهای اولیه لازم، در تعالی فلسفه ملاصدرا نقش مؤثر داشته است، در وجود رابطی متوقف شده باشد. توجه ابن سینا به ذاتی بودن وابستگی و نیازمندی برای موجود نیازمند، شاهد بر آن است که ایشان به رابط دانستن معلول نزدیک شده بود. این تحقیق با روش تحلیلی توصیفی صورت گرفته است و نتیجهای که از آن به دست میآید، آن است که ابن سینا زمینه ورود به وجود رابط را فراهم کرده است.
رویکرد متصوفه در مواجهه با احادیث
منبع:
کلام و ادیان سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
145 - 187
حوزههای تخصصی:
عرفا و صوفیه به ندرت وارد مبحث روش شناسی نقل حدیث گشته و به تشریح مبانی خود در این رابطه اقدام ورزیده اند. در این میان امّا ابوطالب مکی، عبدالرحمن سلمی و ابن عربی سه تن از مهم ترین نظریه پردازان صوفیه بوده که بر خلاف دیگر مشایخ، درباره بحث روش شناسی نقل حدیث در تصوف تبیین داشته اند. این مبانی از طرف دیگر صوفیان مورد پذیرش بوده است. در قرون بعدی نیز اقطاب متصوفه با طرح بحث عصمت مشایخ، منقولات مشایخ صوفیان یکسره پذیرفته شد و سوال از سند و منبع کلام آنها بدعت و گناهی نابخشودنی تلقی گردید. محیی الدینِ ابن عربی نیز مهم ترین ملاک و میزان برای رد یا پذیرش حدیث را، مطابقت آن با شهود باطنی و مکاشفات عارف می داند؛ از نظر بزرگان صوفیه، جعل حدیث تنها در یک صورت یعنی در صورت سوق دادن مردم به خیرات جایز است. این مبنای مهم سبب شد تا میراث مکتوب متصوفه مشحون از روایات جعلی و مرسل و ضعیف گردد. از نظر صوفیان، حدیث با دو سند طریقتی و شرعی نقل می شود. در سند طریقتی، ندای حدثنی قلبی عن ربی سر داده و مستقیم از خدا یا امام نقل می کند و کتب خویش را مملو از این احادیث می کنند. امّا احادیث کتب محدثین و فقها سند شرعی دارد و از سنخ علم حصولی است که حجاب سلوک شمرده می شود و باید کنار گذاشته شود.
احسن بودن نظام هستی از دیدگاه آیات با تکیه بر آراء علامه طباطبائی در تفسیر المیزان.
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۳ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴
25 - 50
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که پیوسته مورد بحث و دقت نظر فلاسفه قرار گرفته است، مسئله نظام احسن است. فلاسفه اسلامی عموما برای اثبات احسن بودن نظام هستی به عنایت الهی به عنوان دلیل عقلی و آیه هفتم سوره سجده به عنوان دلیل نقلی تمسک جسته اند. در نوشتار پیش رو تلاش شده است که با روش توصیفی_تحلیلی و رجوع به آیات قرآن و تکیه بر مبانی علامه طباطبایی به عنوان فیلسوفی متأله و مفسری بزرگ در تفسیر المیزان، آیاتی که بر احسن بودن نظام هستی دلالت می کنند جمع آوری و مورد تحلیل و بازخوانی قرار گیرند. در پایان این نتیجه به دست آمده است که با توجه به دیدگاه علامه طباطبایی در ملاک حسن موجودات و تطبیق آن با سخنان وی ذیل آیات مختلف در تفسیر المیزان، هفت آیه دیگر غیر از آیه هفتم سوره سجده، احسن بودن نظام هستی را نشان می دهند.واژگان کلیدی: نظام احسن، ملاک حسن موجودات، آیات قرآن، علامه طباطبایی.
مقایسه دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا درباره ادراکات جزئی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث های هستی شناختی علم و ادراک یکی از مسائل مهمی است که فلاسفه و دانشمندان درباره آن اظهار نظر کرده اند. در بین فلاسفه اسلامی، ابن سینا و ملاصدرا به تفصیل به مسئله علم و ادراک پرداخته اند. از نظر این دو حکیم، علم حصولی به حسی، خیالی، وهمی و عقلی تقسیم می شود. ابن سینا و ملاصدرا، ادراکات عقلی را مجرد از ماده می دانند اما در مورد مجرد یا مادی بودن ادراکات جزئی (حسی، خیالی و وهمی) اختلاف نظر دارند. ابن سینا ادراکات جزئی را منطبع در مغز و ماده می داند اما ملاصدرا قائل به تجرد همه ادراکات است. در این نوشتار ابتدا توضیحاتی در مورد تعریف علم و مراتب ادراک داده شده است، سپس ادله ابن سینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و مشخص شده که این ادله سینا قابل مناقشه اند و دیدگاه ابن سینا در مورد مادی بودن ادراکات جزئی قابل پذیرش نیست. در ادامه به بررسی ادله ملاصدرا بر تجرد ادراکات جزئی پرداخته شده است.
مطالعه انتقادی شبهات کتاب «نقد قرآن» درباره خلقت کوهها در قرآن کریم و نهجالبلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکى از روشهای مقابله با اسلام که امروزه توسط دشمنان شدت گرفته، ترویج شبهات است. در همین زمینه اخیراً کتابی با عنوان «نقد قرآن» نوشته شخصی به نام سها، منتشر گردیده که تلاش نویسنده در آن، اثبات وجود خطا و ضعف در قرآن کریم میباشد. نویسنده در بخش شبهات علمی، به نقد آیات مربوط به خلقت کوهها پرداخته و آن را برگرفته از اشعار جاهلی عرب و اشتباه علمی دانستهاست. این شبهات با برخی از خطبههای نهج البلاغه (1، 91، 171 و 211) نیز در ارتباط است. با عنایت به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر که باگرایش انتقادی و بر اساس منابع کتابخانهای انجام شده، به نقد و بررسی ادعای مطرح شده با دو روش حلی و نقضی میپردازد. حاصل پژوهش این که اشتباه ناقد قرآن، ترجمه ناصحیح آیات و عدم آگاهی از مباحث علمی مربوطه بوده و آنچه در آیات قرآن کریم و خطبههای نهجالبلاغه در رابطه با خلقت کوهها آمده مطابق با یافتههای علمی است و میتوان آن را از جلوههای اعجاز علمی قرآن کریم برشمرد. همچنین بررسی سندی منقولات و روایات مورد استناد دکتر سها در خصوص ادعای تأثیرپذیری قرآن از اشعار جاهلی، نشان میدهد که این روایات موضوع و از حیث اعتبار ساقطاند.