فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
106 - 91
حوزههای تخصصی:
از دیرباز رویکردهای مختلفی همچون عقل گرایی و نقل گرایی به مباحث معرفتی در بین مذاهب مختلف کلامی طرح شده و ماتریدیان در مقابل سلفیان دارای رویکرد عقلانی به آموزه های توحیدی هستند و این تفاوت رویکرد منجر به بروز چندین بازتاب مهم کلامی شده است. ازآنجاکه تفاوت دو دیدگاه ناشی از تفاوت نگاه رهبران دو مکتب است، این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی، به بررسی میزان عقل گرایی ابن تیمیه و ابومنصور ماتریدی به عنوان موثرترین افراد در تشکیل ساختار اعتقادی دو مکتب و همچنین به بازتاب های کلامی دو دیدگاه در باب توحید می پردازد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که ابن تیمیه و پیروان او در مورد توحید، عقل گرایی کمتری نسبت به ابومنصور ماتریدی و ماتریدیان دارند. این تفاوت در عقل گرایی، منجر به بروز پیامدهای قابل توجهی نظیر ارائه تقسیمات متفاوت از توحید،تفاوت در نگرش دو مذهب به صفات و افعال الهی ،داشتن رویکردهای گوناگون در ارائه براهین عقلی،تفاوت نگاه به مسئله حسن و قبح شده است.
Cartesian Libertarianism ‘Intrinsic Autonomy’ and the Need for Other-Worldly Substance(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
“You are not machines! You are not cattle! You are men!” (The Great Dictator, Charlie Chaplin) Contemporary discussions on freedom have recently drawn attention to the implications of the mind-body relation. Historically, the notion of freedom has centered on various naturalistic options, compatibilism, and weaker notions of libertarian freedom. This leaves strong agent-causal libertarianism as a minority position. Entering these discussions, we seek to establish the relation between a particular mind-body view and strong agent-causal libertarianism. We make two claims upon characterizing strong agent-causal libertarianism. First, we argue that strong agent-causal libertarianism requires some version of substance dualism (or immaterialist agency). Second, we argue that strong agent-causal libertarianism probably requires something like classical or Cartesian substance dualism. Drawing from the philosopher John Foster in The Immaterial Self, we show that the central defining feature of the sort of libertarian agency under investigation is ‘intrinsic autonomy’. While we recognize that Cartesianism is unpopular in contemporary discussions, we agree with Foster that it is probably what is entailed if we are going to ground something like a strong agent-causal libertarianism. The substance needed to explain this robust form of freedom begins to look like something not of this world and more like the substance described early on by Rene Descartes.
اشتراک معنوی وجود و ادله ی آن با تمرکز بر آراء ابن سینا و فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
55 - 72
حوزههای تخصصی:
اشتراک معنوی وجود یکی از بنیان های اساسی فلسفه ی اسلامی است. اینکه آیا «وجود» معنایی یگانه است که در ماهیات و موضوعات مختلف به کارمی رود یا آنکه «وجود» چندین مفهوم دارد که در هر موضوع یکی از آن ها استفاده می شود که تنها نقطه ی اشتراک آن ها لفظ «وجود» است؟ این مسئله در سنت مشاء از فلسفه ی اسلامی بیش از گذشته طرح و بررسی شده است و زمینه را برای نظریاتی همچون اصالت وجود و تشکیک وجود در حکمت متعالیه فراهم آورده است. افزون بر این اشتراک معنوی وجودْ بنیانی معرفتی است که در مسائل مختلف الهیاتی، ازقبیل مباحث معناشناسی صفات الهی، زبان دین و... اثرگذار است؛ ازاین رو این مسئله در زمره ی مسائل مهمی است که مورد توجه فیلسوفان مسلمان بوده است. این تحقیق در صدد است تا با تمرکز بر آراء ابن سینا و فخر رازی گزارشی از گفت وگوی علمی ایشان پیرامون اشتراک معنوی و ادله ی آن ارائه دهد. اینکه ادله ی اشتراک معنوی چیست و چه نقض و ابرام هایی نسبت به هر کدام از آن ها وجود دارد؟ یافته های این تحقیق نشان گر آن است که فیلسوفان باتوجه به تقسیم وجود به اقسام مختلف و نیز با نظر به مسئله ی زیادت وجود بر ماهیت و دیگر ادله ْ ادعای خود مبنی بر اشتراک معنوی وجود را اثبات کرده اند؛ با این حال ابن سینا در تلاش است تا درعین پای بندی به نظریه ی اشتراک معنایی وجود، با درک دغدغه های مخالفان این نظریه، به تشکیک مفهومی وجود نیز باورمند باشد؛ به این معنا که درعین اشتراک معنایی، صدق وجود بر ماهیات مختلف به صورت یکسان نیست.
تبیین «اتیان انباء» و رابطه سنجی آن با عصر ظهور با تأکید بر قرآن و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
250 - 269
حوزههای تخصصی:
در برخی از آیات قرآن کریم، خدای سبحان، گروهی از کافران را تهدید به«إتیان أنباء» می کند. از آن جا که آگاهی بر خبر، تناسبی با مقام تهدید ندارد، مفسران در توجیه آن برآمده و نظرات مختلفی همچون مجازگویی، تقدیرِ محذوف و تعمد در ابهام بیان کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بهره گیری از احادیث اهل بیت؟عهم؟ و قرینه سیاق و نیز تکیه بر روش تفسیر قرآن با قرآن، در پی پرده برداری از معنای پنهان این آیات است. یافته ها حاکی است که احادیث تفسیری، در مقام بیان لایه های معنایی واژگان قرآن کریم، در آیات متعددی، کلمه«اَنباء» را به ولایت امامان حق معنا کرده اند. همچنین این احادیث در موارد متعددی، متعلق استهزاء کافران را حکومت اهل بیت؟عهم؟ در عصر ظهور دانسته اند. نتایج این تحقیق، نشان می دهد تهدید خداوند در آیات قرآن به«إتیان أنباء» در واقع اشاره به تحقق دولت امامان حق در عصر ظهور دارد. کافران با تکذیب و استهزاء نسبت به این ولایت در دوران غیبت امام، در حقیقت این حقیقت را به تمسخر می گرفتند. اما خداوند در مقام تهدید به آنها اعلام می کند که تحقق این خبر الهی و برپایی دولت حق در عصر ظهور اجتناب ناپذیر است.
دلالت سنجی آیه «جاء الحق» بر عقیده مهدویّت و تحلیل دیدگاه مفسّران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
186 - 208
حوزههای تخصصی:
اعتقاد مذهب امامیّه به ظهور منجی در آخرالزمان و مصداق خاصّ آن امام زمان در طول عقیده به امامت مستند به دلائل محکم عقلی و نقلی است. این پژوهش با روش تفسیری جامع درپی بررسی امکان استدلال به آیه شریفهGوَ قُلْ جاءَ الْحَقُ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاًF بر اصل عقیده مهدویّت و مصداق خاصّ آن است. مهم ترین نتایج و نوآوری های این پژوهش چنین است: 1. آیه جاء الحق با بیان سنّت الهی به پا داشتن حق و محو باطل، یک مصداق مهم این سنّت یعنی اصل عقیده مهدویّت و مصداق خاصّ آن را اثبات می کند؛ 2. بسیاری از مفسّران با تضییق بدون دلیل معنای محدودتری از معنای عامّ آیه را مطرح نموده اند؛ 3. در تفسیر برون متنی روایت کلینی که آیه شریفه را بر قیام امام زمان؟ع؟ تطبیق نموده است، با پذیرش نظریه تعویض سند، این روایت معتبر و آیه جاء الحقّ با تفسیر برون متنی دلیل بر مصداق خاص مهدویّت خواهد بود؛ 4. روایات حکّ بودن آیه جاء الحقّ بر بدن مطهّر امام زمان؟ع؟ هم به جهت استفاضه در نقل، این آیه شریفه را با تفسیر برون متنی دلیل بر مصداق خاصّ مهدویّت قرار می دهد.
اندیشه درباره مرگ: هراس یا شجاعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
97 - 114
حوزههای تخصصی:
مواجهه خردمندانه و مناسب با مرگ، پرسش و دغدغه بسیاری از نظام های فکری فلسفی بوده و نظرات مختلفی درباره مطلوب بودن و غیرمطلوب بودنِ فکر مرگ و راهکارهای متفاوتی برای رفع ترس از مرگ ارائه شده است. یکی از معروفترین راهکارها، راه حل اپیکوری و رواقی برای مقابله با ترس از مرگ است که در آن از طریق تحلیل روانشناختی ترس و با مفروض در نظر گرفتن عاملِ لذت و الم برای آن، سعی در اقناع روانی نفس می شود. اما در نظریه سقراط و افلاطون که مبتنی بر برتری و بقای مستقل نفس است،کمال مطلوب انسان، رفضِ بدن و دوری از خواسته های آن و تعطیل حواس است و چنین شرایطی به طور طبیعی در هنگام مرگ رخ می دهد. بنابراین فیلسوف و حکیم، نه تنها از مرگ نمی هراسد و نمی گریزد، بلکه به استقبال آن می رود. بسیاری از حکما و عرفای اسلامی رویکردی همانند سقراط و افلاطون و یا همانند رویکرد اپیکوری و رواقی اتخاذ کرده اند. ابن سینا از جمله کسانی است که همانند سقراط و افلاطون، مواجهه شجاعانه با مرگ را نوعی کمال عارفانه می داند. اما فارابی در امتداد نظر ارسطو فضیلتِ شجاعت را امری تحصیل کردنی و مبتنی بر اراده و اختیار انسان دانسته است و آن را در شیوه زیستن معنا کرده است.
تبیین و توجیه نظریه فطرت از دیدگاه شهید مطهّری بر مبنای الگوی استنتاج بهترین تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
133 - 155
حوزههای تخصصی:
فطرت، اصلی حیاتی در جهان بینی اسلامی است. تأثیرات متعدّد آن در مباحث فلسفی از جمله فلسفه دین، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، معرفت شناسی و مسئله شناخت، فلسفه تعلیم و تربیت، فلسفه حقوق و فلسفه سیاست حکایت از جایگاه و اهمّیت آن دارد. از این رو شهید مطهّری از اصل فطرت به عنوان «اصل مادر» در فرهنگ و معارف اسلامی یاد کرده و در آثار گوناگون خود به بررسی آثار و لوازم فطرت در انسان پرداخته است و آن را در ادامه حرکت جوهری عمومی هستی می داند. با این حال وی گذشته از استناد به آیات و روایات، کمتر به اثبات عقلی اصل فطرت پرداخته است بلکه به ذکر روش کلّی آن (که به زعم نگارنده می توان آن را بر مبنای الگوی استنتاج بهترین تبیین دانست) اکتفا نموده است. در این پژوهش تلاش شده است به روش توصیفی-تحلیلی و با جمع آوری اطّلاعات و تحلیل آنها، ابتدا چیستی فطرت و فطریّات انسانی بررسی شود و سپس وجود فطرت در انسان ثابت گردد؛ به این نحو که توجیهات مختلفی که برای وجود گرایش های انسانی در انسان مطرح شده است، مورد تحلیل قرار بگیرد و تبیین شود. سپس کوشش شده است برخی از آثار و نتایج فطرت بررسی گردد؛ از جمله استدلال فطرت در خداشناسی، تأثیر فطرت در معرفت شناسی و مسئله شناخت، فلسفه اخلاق، فلسفه تاریخ، فلسفه تعلیم و تربیت و جامعه شناسی.
تحلیل انتقادی ماهیت و عوامل مؤثر بر خُلق در مکتب اخلاقی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
137 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی خُلقیات با نگاه وجودشناختی امری حائز اهمیت است. براساس این نگاهْ جایگاه خُلقیات در نفس و تأثیر آن در ساحات نظر و عمل ازمنظر فلسفی تبیین می شود. این مقاله درنظردارد ازنظر ابن سینا به این بحث بپردازد. ازنظر وی حقیقت خُلقیات در رابطه ای که نفس با بدن ازطریق قوا دارد، شکل می گیرد. اگر عقل عملی نسبت به قوای حیوانی واجد هیئت استعلائی باشد، نفس واجد ملکه توسّط می شود و اگر هیئت استعلائی متعلق به قوای حیوانی باشد، ملکه افراط یا تفریط بر نفس عارض می شود. این عروض به واسطه عقل فعال و با سه علت مُعدّه اعتیاد، مزاج و اجتماع انجام می گیرد و در ساحت های نظری و عملی نفس اثرگذار است. در حیطه نظر اگر تزکیه نفس صورت گرفته باشد، نفس آمادگی بیشتری برای دریافت معقولات پیدامی کند و در حیطه عمل، شکل گیری خُلقیات منجر به استمرار فعل و شکل گیری عادات می شود که این عادات می تواند تعیین کننده خُلقیات بعدی باشد. ابن سینا علی رغم بیان دقیق تری که نسبت به حکمای گذشته از این بحث دارد، ازآنجاکه نفس را مجرد محض و تحولات نفس را از نوع تحولات عرضی می داند، نمی تواند تبیین مناسبی از نحوه استکمال انسان ازطریق خُلقیات ارائه دهد.
تبیین و تحلیل اقدامات امام سجادعلیه السلام در مقابله با چالش های دینی دوران امامت خود
منبع:
مطالعات دینی نبوت و امامت سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
124 - 145
حوزههای تخصصی:
در زمان امام سجاد علیه السلام در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی چالش هایی بس عمیق و گسترده علیه اساس دین و باورهای دینی و تشیع و نیز هویت امت اسلامی شکل گرفته بود. بی گمان، برای ناکام گذاشتن این چالشگری ها در دستیازی به اهداف اصلی، نیاز به یک جریان توانمند و برخوردار از تدبیر اجتماعی و عقلانی بود که با هوشمندی بتواند چالشگران را از دستیازی به اهدافشان ناکام کند و با بهره وری از فرصت های فراهم شده، سنت دین رسول الله (ص) را در جامعه پایدار نماید و امت اسلامی را از بحران عبور دهد. این مهم با اندیشه بالنده سیدالساجدین علیه السلام و تدبیر باکفایت و پایداری سترگ حضرت و تشکل همراه ایشان با اقداماتی همچون بیدار کردن افکار عمومی و افشای ماهیت چالشگران، تحلیل و ترسیم صراط مستقیم، تبیین معارف والای عقیدتی و نیروسازی و تربیت شاگردان زبده، به بهترین وجه ممکن سامان یافت. در این مقاله تلاش شده با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع معتبر تاریخی، مهم ترین اقدامات حضرت در مقابله با چالش های دینی آن عصر تبیین و تحلیل شود که نتایج حاصل از آن می تواند به عنوان راهبردهای مؤثر برای پیشگیری و مقابله با چالش های دینی عصر حاضر به کار آید.
مطالعه تطبیقی- انتقادی مبانی و لوازم هستی شناختیِ تعالی خواهی در تفکر آبراهام مزلو و صدرالمتألهین: مبانی و لوازم اصل واقعیت ذو مراتبی و وحدت تشکیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
447 - 469
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسیِ این پژوهش، بررسیِ مبانی هستی شناختی تعالی خواهی در دو نظام فکری مزلو و صدرالمتألهین با محوریت اصل واقعیت ذو مراتبی و وحدت تشکیکی و هدف از آن، کشفِ لوازمی است که برای ایجاد فلسفه ا ی متعالی، روان شناسی کمال گرا دارای اهمیت است. پژوهش حاضر با استمداد از معیارهای معرفت شناختی انسجام گروی و در برخی موارد مبناگرایی و نیز با شیوه تطبیقی – انتقادی و با استفاده از روش های استدلال قیاسی و بررسی تاریخی به این نتیجه می رسد که اصل واقعیت ذومراتبی با نام دیگر اصل تداوم در نظریه مزلو که برگرفته از متافیزیک فلوطینی برگسونی است، توسط اصل مکملیت بور و اصل عدم قطعیت هایزنبرگ به اصل ناپیوستگی متافیزیک وایتهدی پیوند می خورد تا این-گونه تعالی نزد مزلو افزون بر سرشت جمعی و دیگر محور، شأنی فردی، نخبه گرایانه و خود محور نیز داشته باشد. اما وحدت تشکیکی در نظام صدرایی با تأکید بر اصالت وجود که از بین برنده کثرت هاست، تصویر گسسته ماهوی و ذره ای از عناصر هستی را با امتداد موجی و پیوسته از اجزاء جهان جایگزین می کند تا تعالی را از امری فردی و خودمختار بیرون آورده، آن را امری جمعی، جبری و وابسته به غیر گرداند. هر چند صدرالمتألهین به دلیل توجه به إشکالات درونی وحدت تشکیکی از علیّت سنتی روی برمی گرداند و با ارائه نظریه فقر وجودی و نیل به وحدت شخصی، فرایند تعالی سازی جبری حرکت اشتدادی را متوقف می کند اما با توجه به لوازم اصل کاملیت که هستی را تک ساحتی و نظام إلاهیاتی را پاِنن تئیستی می گرداند، تعالی را ذاتی انسان و جهان نشان می دهد و به تئوری فقر وجودی و حرکتِ اشتدادیِ تعالی بخش، وجه معرفت شناختی می بخشد.
تکثرگرایی منطقی: اختلاف نظر حقیقتا بر سر چیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
273 - 288
حوزههای تخصصی:
در سالهای اخیر توجه خاصی به مساله تکثرگرایی منطقی شده است؛ عمده این مباحث در عکسل العمل به نظریه بیل و رستال درباره چگونگی تحقق بیش از یک منطق بوده است. نظریه ایشان این است که عدم تعین معنای اعتبار منطقی فراتر از تمایز میان اعتبار استنتاجی و اعتبار استقرایی است. مفهوم اعتبار استنتاجی نیر نامتعین است. این عدم تعین ریشه در عدم تعین امر بنیادین دیگری است: عدم تعین حالت. حالتها همان صادق کننده مقدمات و نتیجه یک استدلال هستند. مثال روشن برای حالت، همان مدلهای تارسکی برای منطق کلاسیک است. ارتباط میان اعتبار استنتاجی و حالت چنین است: استدلالی معتبر است که در همه حالتها صدق-نگهدار باشد. حال، چون حالت امری نامتعین است، اعتبار منطقی نیز امری نامعین خواهد بود. در این مقاله استدلال خواهیم کرد که اگر نظریه بیل و رستال با تببینی درباره چگونگی جواز وقوع حالتهای هم-تراز تکمیل نگردد، چیزی بیش از توضیحی متعارف درباره چگونگی ساختن منطقهای مختلف نیست.
بررسی و تحلیل ادعاهای سران بهائیت در مورد منجیان زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
99 - 113
حوزههای تخصصی:
در متون زرتشتی بشارات هایی درباره ی ظهور سه منجی الهی داده شده است که در زمان های مختلف و با فاصله های زمانی بسیار دور از هم قیام می کنند و بشریت، به ویژه زرتشتیان را که در زیر بار ظلم و ستم به سر می برند، نجات می دهند و عدل الهی را در سراسر جهان می گسترانند. علائم و خصوصیاتی که برای این سه منجی و زمان ظهور آنان بیان شده، توسط رهبران بهائیت تأویل شده است و ادعا کرده اند که خود ایشان همان منجیان زرتشتی اند. ما در این مقاله با استمداد از روش توصیفی تحلیلی، این ادعا را به چالش کشیده ایم. با توجه به عدم تطابق علائمی مانند «تولد منجیان از نطفه ی زرتشت و مادرانی باکره»، «توقف آفتاب در زمان آغاز مأموریت منجیان»، «نو شدن جهان توسط آخرین منجی»، «پایان جهان» و «زنده شدن مردگان توسط سوشیانت» بر رهبران بهائی، این نتیجه حاصل می شود که علائم ظهور منجیان زرتشتی با ادعاهای بهائیان همخوانی ندارد.
مقایسه حکمت تطبیقی هانری کربن و فلسفه میان فرهنگی رام ادهر مال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۸۵)
135 - 155
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش، بررسی نسبت حکمت تطبیقی هانری کربن با فلسفه میان فرهنگی رام ادهر مال است که با رویکرد مقایسه ای، ضمن توصیف اولیه نظرگاه طرفین مقایسه، به جست وجوی تحلیلی تمایزات و تشابهات واقعی میان آنها بپردازد تا در نهایت آورده هایی برای وضعیت کنونی فلسفه تطبیقی در ایران به دست آورد. هانری کربن در ایران معاصر، با گفت وگوهای معنوی فراتاریخی در اقلیم هشتم، به طرح جدی حکمت تطبیقی با روش «پدیدارشناسی تأویلی» یا «کشف المحجوب» پرداخته است. حکمت تطبیقی مد نظر او مبتنی بر تئوسوفی و انطباق تجارب معنوی در ارض ملکوت است. رام ادهر مال، مؤسس اولین حلقه فلسفه میان فرهنگی در جهان است و با روش مبتنی بر هرمنوتیک تناسبی و پدیدارشناسی توصیفی، به خوانشی هندی از فلسفه میان فرهنگی رسیده که یک نگرش یا تعهد اخلاقی با رویکرد رهایی بخش از اروپامحوری و هر نوع مرکزیت گرایی است و در این زمینه فلسفه تطبیقی را نیز در کنار خود نگاه می دارد. مقایسه ماهیت فلسفه تطبیقی از منظر این دو اندیشمند که هر دو از آن سخن گفته اند، گویای آن است که اگرچه در نفی اروپامحوری و توجه به ظرفیت فرهنگ های شرقی ایران و هند و اصالت گفت وگو، با یکدیگر مشترک اند، اما با دو سیر معکوس بین شرق و غرب، در مؤلفه هایی نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ، گفت وگوی معنوی یا آفاقی ناگاسنایی و تمایز یا تشابه، از یکدیگر متمایزند و یکی به رویکرد فرافرهنگی و مفهوم «تطابق» در حکمت معنوی تطبیقی رسیده و دیگری با مفهوم «تناسب» به میان فرهنگی کردن فلسفه پرداخته است. مؤلفه هایی همچون توجه فلسفه به فرهنگ، گفت وگوی فلسفی میان فرهنگی، در میانه بودن و نفی خودمرکزپنداری، پذیرش و فهم دیگری فلسفی در اندیشه آنها می تواند رهگشای فلسفه تطبیقی در زمان اکنون باشد.
واکاوی نقش خواص شیعه در تثبیت مفهوم انتظار و ارتقاء امید به جوانان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
149 - 162
حوزههای تخصصی:
عصر پیش از ظهور، از یک طرف دوره شکوفایی علمی _ فرهنگی و ارائه نظریات نو به جهان و از طرف دیگر عصر هجوم شبهات اعتقادی است. مفهوم انتظار به عنوان محوری ترین باور مشترک در بین معتقدین به ادیان الهی یافت شده است و مبنای آینده ای روشن و محرکی نیروبخش برای جامعه معتقد به نجات توسط منجی آخرالزمان است. نوشتار حاضر تحلیلی، انتقادی به وضعیت موجود و نیز واکاوی نقش خواصِ جوامع اسلامی در انتقال و ارتقاء مفاهیم انتظار و امیدآفرینی به جوانان است تا طرحی ارائه نماید که براساس آن خواص بتوانند در شرایط حساس کنونی موجب ارتقاء امیدآفرینی شوند. نتایج پژوهش عبارتست از این که براساس وعده الهی در کتاب مسلمانان آینده حکومت جهان از آن مستضعفان است و کارگزاران آن علمای دین هستند و مبنای حرکت اجرای احکام قرآن در جهت کمال مطلوب است تا زمینه برقراری حکومت عدالت گستر فراهم شود.
اصل انگاری «امامت» از دیدگاه حضرت زهرا (سلام الله علیها)- (مطالعه موردی اصل انگاری در خطبه فدکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
285 - 306
حوزههای تخصصی:
اصل انگاری به معنای این است که امامت، اصل دین و فعل الله است، لذا رویگردانی از آن، موجب خروج از دین خواهد بود. مسئله این مقاله، جایگاه امامت از دیدگاه حضرت زهراK است و ادعا این است که امامت از دیدگاه ایشان، اصل دین محسوب می شود. حضرت زهراK در خطبه فدکیه، حضرت علیG را دارای صفاتی شایسته و مقام افضلیت معرفی کرده و سایر صحابه را هم شأن ایشان نمی داند. ایشان دو استدلال محکم بر اصل بودن امامت ارائه کرده است. در استدلال اول، رویگردانی از امامت را مساوی با ارتجاع و اعراض از قرآن دانسته و بر اساس آیه تبلیغ، امامت را اصل دین معرفی کرده که عبور از آن موجب رویگردانی از قرآن و ارتجاع است. در استدلال دوم، رویگردانی از امامت را به منزله شرک معرفی کرده و گردانندگان مسیر خلافت از جایگاه اصلی آن را شایسته عذاب الهی و خروج از دین می داند. این موضوع به روش تحلیلی بر اساس مطالعه موردی خطبه فدکیه، تبیین شده است.
تحلیل و بررسی دیدگاه ویلیام لین کریگ در باب نسبت دین و اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی دیدگاه ویلیام لین کریگ در باب نسبت دین و اخلاق می پردازیم. از نظر کریگ، معرفت به ارزش ها و تکالیف اخلاقی ابتنائی بر خداباوری ندارد، زیرا خداوند وظایف اخلاقی را در قلب تمام آدمیان نگاشته است. با این حال، در ساحت هستی شناختی، بهترین تبیین برای واقع گرایی اخلاقی خداباوری است. واقع گرایان خداناباور، اگر بخواهند از مغالطه طبیعت گرایانه اجتناب بورزند، باید واقعیات اخلاقی را از سنخ هویات انتزاعی افلاطونی، مانند اعداد و گزاره ها، بدانند. در مقابل، خداباوری نیازی به تمسک به هویات افلاطونی ندارد؛ زیرا خداوند، به مثابه موجود انضمامی، خیر اعلی و منشأ هر گونه خیر اخلاقی است. در نقد دیدگاه کریگ بیان می شود که (1) ویژگی واقعی معادل با امر ماهوی نیست، و بنا بر یک خوانش از مور، محمولات اخلاقی جزء معقولات ثانیه فلسفی اند و به عین وجود موضوعات موجود هستند؛ (2) می توان، با تمرکز بر وجود «شر اخلاقی»، استدلال کریگ را معکوس نمود و استدلالی به نفع وجود شیطان نیز اقامه کرد؛ (3) لازمه استدلال کریگ نفی هر گونه تکلیف اخلاقی از خداناباوران است؛ (4) اطاعت از امر خدا، به خاطر امر خدا، نامعقول است و کریگ پاسخ مقنعی به اشکال دور نمی دهد.
گونه شناسی کاربست شیوه های تغییر رفتار در سیره ی رضوی با تکیه بر نظریات رفتار درمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
59 - 82
حوزههای تخصصی:
از شاخه های کاربردی علم روانشناسی، رفتار درمانی می باشد. در رفتاردرمانی با استفاده از روانشناسی آزمایشی، به ویژه روانشناسی یادگیری فنون و روشهایی به منظور تغییر و غالباً اصلاح رفتار افراد استخراج و مورد استفاده قرار می گیرد. دو مکتب رفتارگرائی پاولف و اسکینر به همراه نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه بازسازی شناختی مهم ترین نظریات را در باره تغییر رفتار مطرح کرده اند. این پژوهش با بهره گیری از داده های این نظریات کوشیده با رویکردی توصیفی_تحلیلی گونه شناسی از کاربست شیوه های تغییر رفتار در سیره امام رضا(ع) را شناسایی و ارائه کند. نتایج حاکی از این است که در سیره رضوی، شیوه های بازسازی شناختی و یادگیری مشاهده ای در مقام ایجاد رفتار مطلوب، و شیوه های تقویت کننده های نخستین، اجتماعی، معاوضه ای و بازخوردی و همچنین استفاده از اصل آسان سازی در مقام تثبیت و گسترش رفتار مطلوب، و شیوه های بازداری، محروم کردن از تقویت مثبت و جبران کردن مقام کاهش یا حذف رفتار نامطلوب قابل شناسایی می باشد. تکرار چکیده! از شاخه های کاربردی علم روانشناسی، رفتار درمانی می باشد. در رفتاردرمانی با استفاده از روانشناسی آزمایشی، به ویژه روانشناسی یادگیری فنون و روشهایی به منظور تغییر و غالباً اصلاح رفتار افراد استخراج و مورد استفاده قرار می گیرد. دو مکتب رفتارگرائی پاولف و اسکینر به همراه نظریه یادگیری اجتماعی و نظریه بازسازی شناختی مهم ترین نظریات را در باره تغییر رفتار مطرح کرده اند. این پژوهش با بهره گیری از داده های این نظریات کوشیده با رویکردی توصیفی_تحلیلی گونه شناسی از کاربست شیوه های تغییر رفتار در سیره امام رضا(ع) را شناسایی و ارائه کند. نتایج حاکی از این است که در سیره رضوی، شیوه های بازسازی شناختی و یادگیری مشاهده ای در مقام ایجاد رفتار مطلوب، و شیوه های تقویت کننده های نخستین، اجتماعی، معاوضه ای و بازخوردی و همچنین استفاده از اصل آسان
هوش مصنوعی و کنترل معنادار بشری: سازوکارهای واکنش پذیر به دلایلِ نسبت-به-عامل-خنثی و امکانِ ردگیری عامل(های) مسئول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از مسائل اخلاقی مرتبط با هوش مصنوعی به خصلت خودگردانی و مسئله شکاف مسئولیت مرتبط است. سیستم های خودگردانِ مجهز به هوش مصنوعی قادر به ایجاد رویدادهایی هستند که اگر انسان آنها را ایجاد کرده بود به آنها «تصمیم» گفته می شد؛ و اگر این «تصمیم ها» خسارتی به بار می آورد، انسانی مسئول آن می شد. اما وقتی تغییرات را ابزارهای تکنولوژیک خودگردان ایجاد می کنند، هرچند همچنان نیاز به پذیرشِ مسئولیت وجود دارد، اما ممکن است چیزی مسئول آن قلمداد نشود. لذا پیشنهاد شده که تکنولوژی های خودگردان در صورتی تحتِ مسئولیت انسان باقی بمانند که دو الزام را برآورده کنند: (1) این قابلیت که دلایل انسانی را «ردیابی» کنند؛ و (2) با دنبال کردن زنجیره دلایل انسانی یک عاملِ انسانی «ردگیری» شود. این شروط برای مصنوعات تکنولوژیک و هوش مصنوعی خودگردان ابهامات متعددی را ایجاد خواهد کرد. از آن جمله این است که دلایلِ اخلاقی ای که باید ردیابی شوند غالباً نسبت به عامل(ها) خنثی هستند، اما ردگیری یک عاملِ انسانی تنها از طریق دلایل وابسته-به-عامل امکان پذیر است. در این مقاله با تحلیل تعبیرهایی که از دو شرط مطرح شده ارائه می شود از یک تعبیر که پیش از این پیشنهاد نشده به عنوان کم مسئله ترین تعبیر از جهت حل مسئله ذکرشده دفاع خواهد شد. برای این کار استدلال می شود که شکاف مسئولیت زمانی پر می شود که تاریخچه رویدادهایی که توسط سامانه های خودگردان ایجاد می شود شامل فرایندی باشد که طی آن عامل مجموعه ای از دلایل هنجاری را به عنوان دلایل قابل قبول خود بپذیرید. اگر دلایلی که مطابق آنها سیستم به صورت خودگردان رفتار می کند متعلق به یک عامل بشری باشد، آنگاه مسئولیت رویدادهایی که ایجاد می شود نیز متعلق به آن عامل خواهد بود.
تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی و تربیت بدنی به منظور کسب مهارت و ورزیدگی و قهرمانی تلقی نمی شوند، بلکه به آنها به مثابه هماهنگی با هستی و جریان زندگی نگریسته می شود. این نگرش فلسفی، برای رفتار حرکتی بروندادهایی چون تعمیق معنای وجودی و خودشکوفایی متصور است. از آنجا که یکی از اصول بنیادین اگزیستانسیالیسم، تقدم وجود بر ماهیت و آزادی انسان در شکل دهی به سرنوشت خویش است، رفتار حرکتی نه تنها بازتابی از هستی انسان است بلکه در شکل دهی به آن نقش دارد. بر این مبنا، هدف پژوهش حاضر، تحلیل رفتار حرکتی در نگرش هستی شناسانه فلسفه اصالت وجود بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استنتاج منطقی بوده است. با توجه به مبانی، در مکتب اصالت وجود، رفتار حرکتی، به عنوان پدیده ای وجودی انسان را در ارتباط با هستی خود یاری داده و به خودشکوفایی می رساند. با عنایت به موضع اختیارگرایانه فلسفه اصالت وجود در مسئله جبر و اختیار، فعالیت های حرکتی به عنوان انتخاب های آگاهانه، بیانگر آزادی و اختیار انسان هستند. در این مکتب، واقعیت توسط تجارب شخصی معین می شود و از همین جهت، بازی به عنوان تجربه ای ارزشمند در شناخت مفاهیم و محیط است. در این راستا ورزش های انفرادی به دلیل آزادی عمل بیشتر، مهم تر از ورزش های گروهی اند. علاوه بر این، اجرای حرکات می تواند به شناخت بهتر از وجود خویش منجر شود. با این حال، اگزیستانسیالیست ها با ورزش قهرمانی چندان موافق نیستند و آن را باعث اختلال در ماهیت انسان و گرایش او به سوی کمال مرتبط می دانند. به طور کلی در دیدگاه فلسفه اصالت وجود، رفتار حرکتی فراتر از یک فعالیت فیزیکی صرف در نظر گرفته شده که با وجوه وجودی و هستی شناختی و مفاهیمی چون خودشکوفایی، اختیار، آزادی و مسئولیت پذیری ارتباط و پیوند عمیقی دارد.
بازخوانی تقسیم جوهر و عرض بر اساس مبانی معرفت نفسیِ شیخ اشراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
127 - 152
حوزههای تخصصی:
یکی ازتقسیم بندی های رایج برای دسته بندی حقائق، تقسیم اشیاء به «جوهر» و «عرض» است. طبق قرائت سینوی و صدرایی با همه اختلافی که دارند، اما جوهر ماهیتی ست که یا در خارج بدون موضوع تحقّق دارد یا اگر در موضوع تحقّق دارد، موضوع هم برای تحقّق خود بدان محتاج است. در مقابل عرض، ماهیتی ست که همواره در موضوعی که از آن بی نیاز است، یافت می شود. این تقسیم بندی براساس قیام یا عدم قیام وجودی ماهیات است. نکته اینجاست که آیا چنین تقسیم بندی ای با همین ملاک در فلسفه شیخ اشراق اوّلاً و بالذّات مطرح است یا نه؟ نقطه شروع شیخ اشراق برای بحث از حقیقت، «من» و وجدان«من» است، نه وجود. در این نگاه، «من» یک حقیقت خودپیداست که به خود علم دارد و علم به غیر هم با اضافه اشراقیه و پرتوافکنی و ظهورِ غیر محقّق می شود. بنابراین آنچه در گام اوّلِ ظهور اشیاء، توجّه «من» را به خود جلب می کند، وجدان و خودیابی اشیاء است. سپس در گام دوّم از دریچه شهود، نحوه قیام اشیاء مورد توجّه «من» قرار می گیرد بدین ترتیب که اگر حقائق نورانی ای که خود سراسر حضور و نور هستند و خود را ادراک می کنند، قائم به خود یافت و وجدان شوند، «جوهر نورانی» بوده و اگر قائم به غیر یافت و وجدان شوند ، «عرض نورانی» هستند. همچنین در مقابل اگر حقائقی که از خود غائب یافت می شوند، مستقلّ از غیر یافت و وجدان شوند، «جوهر غاسق» بوده و اگر قائم به غیر، یافت و وجدان شوند، «عرض غاسق» نامیده می شوند.