فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۲۴۱ تا ۳٬۲۶۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
109-126
حوزههای تخصصی:
در جهان معاصر به دلیل رشد و رواج فناوری های گوناگون، امکان ارتباطات درون و میان فرهنگی بسیار بیش از پیش شده است. افراد با ادیان و فرهنگ های مختلف در تلاش برای ابراز دین و فرهنگ خویش اند. بر همین اساس، مفهوم گفتگو به صورت عام استفاده و تأکید شده است. همچنین به دلیل اهمیت یافتن دین و امکان اثرگذاری روی گروههای مختلف اجتماعی، سیاستگذاران می کوشند با استفاده از حوزه مطالعاتی گفتگوی بین ادیان سیاست های خود را به نحو کامل، طراحی و اجرا کنند. این مقاله با استفاده از روش اسنادی درصدد است به بررسی مفهوم شناسی گفتگوی بین ادیان و جمع آوری گونه های مختلف آن بپردازد. در این راستا، براساس شاخص های بُعد، شیوه، نوع، گفتگوگران و موضوع گفتگوی بین ادیان، که چهار شاخص نخست، هرکدام به سه گونه و شاخص آخر به دو گونه تقسیم می شوند، 54 گونه در حالت شباهت گفتگوگران و 162 گونه در حالت غیرشباهت ایشان استخراج شده اند. روشن است با توجه به کمبود شدید منابع فارسی در این حوزه، دستیابی به الگوی جامع گونه شناسی گفتگوی بین ادیان، نوآورانه و مقدمه ای در راستای سیاستگذاری فرهنگی ارتباطی حوزه گفتگوی بین ادیان محسوب می شود.
ایمان عارفانه از منظر مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۸
27 - 48
حوزههای تخصصی:
ایمان در لغت به معنی تصدیق است، اما در اصطلاح حکما و متکلمان مسلمان به معانی مختلفی ازجمله اقرار زبانی و معرفت فلسفی به کار رفته است. مولانا جلال الدین محمد بلخی معرفت نظری و فلسفی را طریقه ی کامل و شایسته ای برای شناخت خدا و حصول ایمان دینی نمی داند. ازنظر او تنها از راه حکمت ذوقی و شهودی می توان رابطه ای وجودی و مستقیم با خداوند برقرار کرد و به ایمانی عارفانه و شاهدانه نائل آمد. در پژوهش پیش رو کوشیده ایم تا عمدتاً با استناد به <em>مثنوی معنوی</em>، دیدگاه مولانا درباره ی ماهیت ایمان و شرایط تحقق آن و برخی از ویژگی های مهم ایمان عارفانه ی موردنظر او را تبیین و بررسی کنیم و در ضمن، روشن کنیم که ایمان عارفانه ازنظر مولانا، با ایمان مرسوم در نزد متکلمان و فیلسوفان مسلمان چه تفاوت هایی دارد. ازمنظر مولانا، ایمان حقیقتی قلبی و تجربه ای شهودی است که خاستگاه آن معرفت فطری انسان ها به خداست. اختیاری بودن فعل ایمان و ظرف ایمان که سرای دنیا و دار تکلیف و اختیار آدمی است و همچنین مراتب داشتن ایمان و تحول آفرینی آن، براساس همین معرفت تبیین می شود.
آینده و وراثت صلحا در قرآن با تأکید بر دیدگاه فخر رازی و علّامه طباطبائی (ره)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم از واژه هایی صحبت می کند که حاکی از آینده ای امیدوارکننده است. از ظاهر آیات می توان برداشت کرد که در آن آینده، وراثت صلحا، جانشینی مؤمنین صالح، و سرانجام غلبه دین بر ادیان خواهد آمد. مقاله حاضر به بررسی این مسئله از دیدگاه علّامه طباطبائی، از مفسران شیعه، و نیز فخر رازی، از مفسران معروف اهل سنّت، می پردازد. بر این اساس، برای تبیین مسئله ازنظر علّامه طباطبائی و فخر رازی، به روش کتابخانه ای و مراجعه به تفسیر خودشان و نیز با شیوه توصیفی- تحلیلی، موضوع مورد بررسی قرار گرفت. حاصل بررسی این که، غلبه اسلام بر ادیان و وراثت و استخلاف از دید المیزان در زمان ظهور حضرت مهدی (عج) است؛ اما نظر مفسران اهل سنّت، باوجود روایات معتبر فریقین و تخصیص آن ها غلبه دین بر ادیان را بر زمان حضرت مهدی (عج)، پراکنده است و این مفسران آیات را مرتبط ندانسته و مفهومی روشن، به ویژه در مورد غلبه دین ارائه ننموده اند. برخی از آنان مانند فخر رازی بر این هستند که مراد از وراثت و استخلاف متّقیان، وراثت آنان در بهشت از کافران است و عده ای از مفسران اهل سنّت استخلاف را به خلافت سه خلیفه اول بعد از پیامبر (ص) تطبیق نموده اند که فخر رازی از آنان است.
اخلاق از منظر علامه طباطبائی(ره) و توماس آکویناس
حوزههای تخصصی:
اخلاق از دیرباز یکی از دغدغه های اصلی بشر بوده است. در پژوهش حاضر اخلاق از منظر علامه طباطبائی و توماس آکویناس بررسی شده است. با بررسی تطبیقی آراء علامه طباطبائی و توماس آکویناس شاهد مشابهت ها و مفارقت های بسیاری خواهیم بود. آکویناس از الهیات و رویکرد عقلی بهره می برد. علامه اخلاق را از جنس حکمت عملی می داند. ایشان در قالب پنج صورت به بررسی اخلاق پرداخته و تبیین می کند: اخلاق فضیلت گرایانه (مختص انسان و موجودات صاحب نفس)، اخلاق پیامدگرایانه (قراردادی)، اخلاق وظیفه گرایانه، اخلاق دینی (ادیان گذشته) و اخلاق قرآنی (هدف از این اخلاق نه رسیدن به سعادت و خوشبختی اخروی بلکه ذات الهی است). در رویکرد آکویناس اخلاق شرط لازم رسیدن به بالاترین درجه سعادت (مشاهده رودررو ذات الهی) می داند و شرط کافی آن فیض الهی و در جهان آخرت قابل دسترسی است. اخلاقی قرآنی علامه طباطبائی، نزدیکی ها و تفاوت هایی با مشاهده رودررو ذات الهی از منظر توماس آکویناس دارد.
هویت معنویت دینی از منظر آموزه های شیعی- مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
53 - 86
حوزههای تخصصی:
معنویت دینی برآیند و حاصل شکلی از زیستن است که بر پایه رابطه قلبی _ ایمانی با خدا و پیوند حبی نسبت به پیامبر و اهلبیت طاهریناش شکل گرفته، اعمال و زندگی فرد معنوی را بر پایه تعالیم وحیانی و تلاش برای برپایی حکومت ولیعصر؟عج؟ تبلور میبخشد. با توجه به گسترش جریانهای معنوی جدید که ماهیتی تکثرگرا داشته مخاطبان را به ورطه نسبیتگرایی و اباحهگرایی سوق میدهند، معنویت دینی معنویتی به دور از اباحهگرایی و نسبیتاندیشی معرفتی یا اخلاقی است. این نوشتار با روش توصیفی _ تحلیلی و برپایه محکمات عقلی و نقلی هویت معنویت دینی را از منظر آموزههای شیعی _ مهدوی در چهار بخش معرفتشناختی، هستیشناختی، انسانشناختی و وظیفهشناختی مورد بررسی قرار داده و به این نتایج رسیده است که معنویت دینی قائل به عقلانیت، وحیانیت، وجود خدا، عصمت و علم فرابشری و پیامبر و امام معصوم، ضرورت اقتدا به امام معصوم برای دوری از انحرافات، وجود و اصالت روح و امام معصوم به عنوان واسطه فیض و ولی نعم است و معنویت دینی آخرتگرا، شریعتگرا و اعتدالگرا، قائل به پذیرش ولایت معصوم به عنوان شرط قبولی اعمال و بالاخره ضرورت احیای امر معصوم به عنوان اصلیترین وظیفه منتظران حقیقی است.
بررسی چیستی فلسفه تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۶
71 - 86
حوزههای تخصصی:
برای ارائه مفهومی واضح و متمایز از فلسفه تطبیقی باید به طور دقیق گفت فلسفه تطبیقی چیست و چه چیزی نیست.با بررسی نسبت فلسفه تطبیقی با فلسفه و نیز نسبت آن با فلسفه جهانی،حکمت خالده و فلسفه میان فرهنگی تا حدی می توان به چیستی و ماهیت آن پی برد.در این که فلسفه تطبیقی را باید همچون شاخه ای از فلسفه در نظر گرفت یا رشته و گرایش مستقلی در فلسفه در کنار دیگر گرایش ها، و یا همچون یک برنامه و استراتژی روش شناسانه نگریست بحث های زیادی مطرح شده است.از طرفی،بیان ضرورت و اهداف فلسفه تطبیقی نیز می تواند بر نظرگاه متفکران در باب تطبیق پرتو افکند؛به عبارت دیگر،می توان به صرف فهرست کردن شباهت ها و تفاوت ها یا یکی از آن دو بسنده کرد و یا با نقب به گذشته و ایجاد فضای سوم در حل مشکلات انسان معاصر کوشید و یا این که اطلاعات برآمده از مطالعات تطبیقی خود را به رخ دیگران کشاند.انتظار می رود مطالعات تطبیقی با تعمیق و ژرفا بخشی به اندیشه های خودی و آشنایی با ظرفیت ها و امکاناتی که در دیگر سنت های فکری وجود دارد گره ای از کار فروبسته عالم تفکر بگشاید.
عملکرد فطرت به مثابه محرک تاریخ در فلسفه تاریخ علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
107 - 116
حوزههای تخصصی:
مسئله محرک تاریخ از جمله مباحث چندوجهی فلسفه تاریخ است که با مباحث دیگر آن درمی آمیزد. این مسئله در دیدگاه علامه طباطبایی با شناخت ادوار تاریخ گره خورده است. تاریخ مورد اشاره علامه، تاریخ انسان و ملت ها است که در منظومه فکری وی به سه دوره بساطت و سادگی، وحدت ملت ها و حس و ماده تقسیم می شود. فطرت به مثابه محرک تاریخ در هر سه دوره نقش ایفا می کند. در دو دوره اول، فطرت خود را در قالب خاصیت استخدام گری نشان داد و با توجه به مجموع ویژگی های این دو دوره، اصل استخدام برای حرکت جامعه بشری کافی بود. البته استخدام مانند دیگر اصول عقل عملی و دیگر گرایش های فطری، در معرض انحراف و اشتباه بود که با پیشرفته تر و پیچیده تر شدن جوامع خود را نشان داد. بنابراین در دوره سوم حیات تاریخی بشر، لازم بود عامل دیگری نیز به کمک آن بیاید تا مسیر رو به کمال انسانیت متوقف نشود. این عامل وحی و دین است. وحی و دین هم باید مطابق با فطرت می بود وگرنه نمی توانست نقشی در حرکت تاریخ داشته باشد.
بررسی جایگاه مسأله ی شر در آثار داستایفسکی و تحلیل پاسخ های او به این مسأله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره هجدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶۸
85 - 108
حوزههای تخصصی:
تلاش برای پاسخ گویی به مسأله ی شر که یکی از مهم ترین برهان های قابل اعتنا برای انکار وجود خداوند است، همواره برای متفکران و اندیشمندان خداباور چالشی مهم و بحث برانگیز بوده است. فیودور داستایفسکی نویسنده و اندیشمند بزرگ قرن نوزدهمی روسیه، ازجمله متفکرانی است که به منظور دفاع از نظام فکری خداباورانه ی خود، تلاش های دامنه داری را در راستای پاسخ گویی به این مسأله ی بنیادین صورت داده است. داستایفسکی درحقیقت کوشیده تا با بهره گیری از آزادی و اختیار انسان ها و همچنین ارائه ی تفسیری کارکردگرایانه از شرور موجود در عالم، پاسخ خود به این مسأله را صورت بندی کند. در این پژوهش تلاش کردیمدر کنار بررسی جوانب مختلف و بسترهای تأثیرگذار بر شکل گیری این پاسخ، با نگاهی حتی الامکان اصلاح گرایانه، به کنکاش درخصوص بخشی از انتقادات مهمی بپردازیم که بر آن وارد شده است. درنهایت نشان داده ایم که با توسعه ی برخی عناصر تشکیل دهنده ی این پاسخ و به روزآمدسازی و مدافعه ی از آن، که یکی از منسجم ترین و قابل اعتناترین راهکارهای ارائه شده برای حل مشکلات ناشی از وجود شرور در عالم را ارائه کرده است، می توان به آن پرداخت.
کارکردهای حکومت جهانی امام مهدی (عج) در امنیت بخشی به جامعه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نظریه «روح معنا»؛ تقریرها و نقدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «روح معنا» که گاه از آن به «وضع الفاظ برای معانی عامه» نیز تعبیر شده، خاستگاهی عرفانی فلسفی داشته و به عنوان راهکاری در حل متشابهات قرآنی و روایی مورد توجه اندیشمندان بوده است. جستجو در آثار عرفا، فلاسفه و مفسران، نشان از استنادات فراوان یکه تازان ساحت علم به این نظریه دارد تا آنجا که آن را «شاه کلید معرفت و اصلِ اصولِ فهم اسرار قرآنی» نامیده اند. بر اساس این نظریه فاخر، الفاظ برای معنایی عام تر و گسترده تر از آنچه تصور می شود، وضع شده اند. نتیجه این تعمیم معنایی، دستیابی به لایه های عمیق تری از معانی در عین پایبندی به ظواهر الفاظ و رهایی از تأویلات و تفننات بیانی می باشد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که تقریرهای مختلف نظریه معانی عامه کدام اند و آیا می توان به گونه ای روشمند، این نظریه را تحلیل و اثبات کرد؟ باید اذعان نمود که ارائه تحلیل علمی از موضوعی که ابعاد مختلف قرآنی، فلسفی، عرفانی و اصولی دارد، کاری است دشوار که این جستار، کوشیده تا آن را به انجام رساند.
علامه جعفری و واکاوی گزاره های علمی در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم و روایات معصومین(ع) به ویژه نهج البلاغة امیر مومنان(ع)، در مناسبت های گوناگونی به طرح و واکاوی جهان طبیعت و نمودهای مختلف آفرینش مخلوقات پرداخته اند و البته از این کند و کاوها هدفی جز تبیین هدف مندی و غایت مداری جهان هستی نداشته اند. علامه محقق، محمدتقی جعفری در اثر وزین ترجمه و شرح نهج البلاغه، عالمانه به این امر پرداخته و با ذکر نمونه های فراوانی، ضمن اثبات هماهنگی آموزه های علوی(ع) در تبیین شگفتی های نظام آفرینش با یافته های علوم تجربی، قانون مندی جهان خلقت را از دیدگاه حضرت(ع) و تعالیم اسلامی و اثرات این قانون مندی را در حیات معقول و رو به کمال آدمی تشریح نموده است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از ابزار کتابخانه ای و استناد به منابع معتبر، بخش هایی از معارف بلند نهج البلاغه امیرمومنان(ع) را که حکایت از شگفتی های جهان طبیعت و آفرینش الهی دارد، در کنار واکاوی های عالمانه شارح معاصر آن گزارش می کند تا نمونه ای باشد از هم خوانی و هم یاری علم و دین.
نسبت علم و دین در فلسفة ایان باربور و نقد آن از منظر استاد مرتضی مطهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نسبت علم و دین، یکی از مسائل بحث انگیز و مهم در جوامع غربی و اسلامی است. این پژوهش از نظر طرح جزء تحقیقات کیفی بوده و از نظر روش در چهارچوب روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته است. ایان باربور و استاد مطهری با دو نگرش متفاوت، در تشخیص مکمل بودن علم و دین تلاش کردند. باربور با تکیه بر «فلسفة پویشی» به طرح چهار رویکرد «تعارض، تمایز، گفتگو و مکمل» پرداخته که از دید مطهری نقدهایی شامل: وحدت علم و دین در چارچوب فلسفة پویشی، رئالیسم انتقادی، هم عرض بودن خداوند و جهان هستی، تقدم معرفت تجربی بر معرفت دینی وارد است که در این مقاله با طرح سه پرسش «نسبت علم و دین در دیدگاه شهید مطهری»، «نسبت علم و دین در دیدگاه باربور» و «نقاط قوت و ضعف ایان باربور بر اساس نظریه استاد مطهری» مورد بررسی قرار گرفت. مطهری با واکاوی پیش فرض های ذهنی افراد در پی مکمل بودن رابطه علم و دین است و اعتقاد دارد که علم و دین به یکدیگر نیازمندند. آراء باربور در آخرین اظهارنظرش درباره رابطه علم و دین با تکیه بر الهیات پویشی از تمایز علم و دین به مکمل بودن این دو تغییر یافت.
دیدگاه شهید مطهری درباره اخلاق مبتنی بر نظریه اعتباریات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
179 - 204
حوزههای تخصصی:
تبیین اعتباریات و لوازم آنها، از مباحثی است که با اشارات مرحوم کمپانی و تفصیلات علامه طباطبایی جانی تازه یافت. با توجه به تأثیرات مهم این بحث بر علومی چون فقه، اصول فقه، کلام و اخلاق، لازم است بدان بیش از پیش پرداخته شود. مقاله سعی دارد لوازم ادراکات اعتباری را در مبانی علم اخلاق با تأکید بر دیدگاه های شهید مطهری تبیین و بررسی کند. شهید مطهری بیش از هر چیز، دو موضوع از موضوعات ادراکات اعتباری مرتبط با علم اخلاق را تبیین کرده است: یکی استدلال به اخلاقیات و اعتباریات در علوم حقیقی، و دیگری بحث نسبیت اخلاق. شهید مطهری استدلال به اعتباریات را در علوم حقیقی نمی پذیرد. ایشان در رد نسبیت اخلاقی، با تبیین من علوی و من سفلی، راهکاری جدید معرفی می کند؛ اما علامه طباطبایی در تفسیر المیزان مسیر دیگری می پیماید که هم نسبیت را از اخلاق دور می سازد و هم به اشکالاتی که به شهید مطهری وارد است، دچار نمی شود
چیستی، اعتبارو کاربست نظریه دینی درعلم تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۴
87-106
حوزههای تخصصی:
چیستی، اعتباروکاربست نظریه دینی در علم تاریخ و مطالعات تاریخی، از مسائل اساسی فلسفه علم تاریخ دینی است. کاربردی کردن نظریه دینی در علم تاریخ و تحقق عینی تحلیل دینی تاریخ، ضرورت تحقیق را مضاعف می کند. (هدف و ضرورت مقاله) سؤال اصلی تحقیق برچیستی، اعتبار و کاربست نظریه دینی در مطالعات تاریخی متمرکزشده است. (سؤال اصلی مقاله) چیستی، اعتبار و کاربست نظریه دینی در علم تاریخ، مستند به گزاره های دینی و یا مستند به تأسیس علم تاریخ دینی است. علم تاریخ ناظر به علم نافع و آیه محکم، به مثابه سطحی از حضور معرفتی یک نظریه تاریخی دینی در مطالعات تاریخی است. با دینی شدن مفاهیم، سازه ها، متغیرها و گزاره های نظری نظریه تاریخی در مطالعات تاریخی، نظریه دینی مستند به تأسیس علم تاریخ دینی را می توان تولید کرد. تولید معرفت تاریخی دینی، تحلیل تاریخی دینی، انسان شناسی تاریخی دینی و هویت تاریخی دینی از کاربست ها و نتایج معرفت شناختی نظریه دینی در مطالعات تاریخی است. (ایده و نتایج مقاله) روش شناسی حاکم بر تحقیق، سه فاز اساسی را طی کرده است. فازاول؛ روش شناسی تحقیق مبتنی بر استراتژی قیاسی صورت گرفت. فازدوم؛ روش شناسی تحقیق مبتنی بر استراتژی استقرایی انجام گرفت. فازسوم؛ روش شناسی تحقیق مبتنی بر رجوع دوباره به استراتژی قیاسی بود. (روش شناسی مقاله)
بررسی حقیقت وجوب در قاعده وجوب سابق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
7 - 34
حوزههای تخصصی:
وجوب سابق، از قواعد مهم و پرکاربرد فلسفه اسلامی است که به رغم اهمیتی که دارد، هنوز ساختار درونی آن با ابهام هایی مواجه است؛ از جمله اینکه این قاعده که اصالتاً ساختاری ماهوی دارد، چگونه می تواند در معلول های وجودی جاری گردد و در مباحث وجودی حکمت متعالیه به کار گرفته شود؟ مقاله حاضر پس از تبیین مفردات قاعده، سه راه حل برای جریان قاعده وجوب سابق در معلول های وجودی ارایه کرده است. این راه حل ها عبارت اند از: جریان قاعده در «معنای وجود امکانی»، استفاده از «معنای جامع بین امکان ماهوی و امکان وجودی»، و استفاده از «لاضرورت» در معلول های وجودی. نتیجه ای که از بررسی این راه حل ها به دست آمده، این است که قاعده وجوب سابق مختص به معلول های ماهوی است و در معلول های وجودی جاری نیست. وجوب مقارن، قسمی دیگر از وجوب بالغیر است که در معلول های وجودی می توان از آن به عنوان جایگزین وجوب سابق استفاده کرد
بررسی خلق و تدبیر عالم هستی در پرتو نظریه حدوث اسمی از منظر امام خمینی(ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
31 - 60
حوزههای تخصصی:
از منظر عرفای مسلمان، از جمله امام خمینی(ره)، خلق و تدبیر عالم هستی، ناشی از تجلیات و جلوه های خاص اسماء و صفات گوناگون خداوند است. مقاله حاضر با هدف تبیین خلق و تدبیر عالم هستی از دیدگاه امام خمینی(ره)، با استناد به آثار مکتوب ایشان و با روش توصیفی - تحلیلی با محوریت نظریه حدوث اسمی، طبق مبانی عرفانی امام خمینی(ره) بحث کرده است. دیدگاه حدوث اسمی، از جمله نظریات مطرح در بحث حدوث و قدم عالم از سوی حکیم ملاهادی سبزواری است و بر اساس آن، در تعین احدیت که نخستین تعین ذات و مرتبه پیش از واحدیت است، اشیاء سابقه عدم و نیستی دارند. ماهیات و اعیان موجودات در مرحله اسماء و صفات و پس از تعین ثانی در مقام واحدیت ایجاد می شود. در این مقاله، خلق و تدبیر عالم هستی در پرتو نظریه حدوث اسمی، ثابت کرده که خداوند با تجلی در اسم «مبدع»، عالم هستی را ایجاد کرده است؛ یعنی عالم هستی با اسم آفریده شده است. ازاین رو، هر چیزى که در عالم طبیعت پدید می آید، حتماً اسماء الهی در آن نقش دارند. عالم با اسم «رب» آغاز شده است و بنا و تأسیس عالم هستی با اسم خداوند است. به همین دلیل، هر موجودی غیر از انسان کامل، در قلمروی تدبیر اسم خاص خداوند قرار دارد که از آن اسم، تعبیر به «رب» شده است و حق تعالی به لحاظ آن اسم در او نقش آفرینی و تصرف می کند
بررسی تطبیقی «عقلانیت باور دینی» از منظر پلانتینگا و علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۷
85 - 115
حوزههای تخصصی:
پرسش از «عقلانیت باور دینی» ذهن دین پژوهان، به ویژه بسیاری از فلاسفه دین را به خود معطوف کرده است. زمینه طرح این پرسش، مخصوصاً «معقولیت باور به خدا» را باید در مغرب زمین جست وجو کرد. به چالش کشیده شدن مفاهیم بنیادین دینی، در کنار نارسایی برخی مفاهیم فلسفی، بسترساز تضارب آرا درباره اعتبار عقلانی باورهای دینی گردید. سؤال محوری در اینجا این است که: آیا اساساً یک باور دینی - و به طور خاص باور به خدا - می تواند معقول باشد یا این باور را باید بر مبنای دیگری تبیین نمود؟ در پاسخ به این پرسش، تلاش های بسیاری از سوی آن دسته از فلاسفه غربی که دین یکی از دغدغه های اصلی تفلسف آنها بوده، و نیز فیلسوفان برجسته مسلمان انجام شده است، که از جمله آن می توان به آلوین پلانتینگا و علامه طباطبایی اشاره نمود. رسالت نوشتار فرارو، بررسی تطبیقی موضوع فوق و ارایه ادله و نوع یا الگوی عقلانیتی است که این دو فیلسوف از باور دینی ارایه می دهند. در این مقاله از روش کتابخانه ای با بهره گیری از دو عنصر توصیف و تحلیل برای بررسی تطبیقی آرای علامه و پلانتینگا استفاده شده است. بخش اول این مقاله، راهکارهای پلانتینگا را در پاسخ به منتقدان باوری دینی مورد توجه قرار داده است و در بخش دوم، دیدگاه علامه و مدل وی از عقلانیت باور دینی بررسی می شود. پایان بخش این نوشتار نیز به جمع بندی و نتیجه گیری مقایسه ای دیدگاه های این دو اندیشمند اختصاص یافته است.
مقایسه دو قاعده «بسیط الحقیقه» و«صرف الشیء» در اثبات مراتب توحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله اثبات مراتب توحید( ذاتی، صفاتی و افعالی) نیست بلکه نقش دو قاعده صرف الشیء و بسیط الحقیقه بر اساس مبانی فلسفی خود یعنی اصالت وجود و اصالت ماهیت در اثبات مراتب توحید است.در این نوشتار سعی شده است به روش تحلیلی و استدلالی، تفاوت دو قاعده صرف الشیء و بسیط الحقیقه در اثبات مراتب توحید از دو منظر اصالت وجود و اصالت ماهیت مورد بررسی قرار گیرد. فرضیه این است که مراتب توحید بر اساس قاعده «صرف الشیء» در صورت باور به اصالت ماهیت قابل اثبات نیستند. با کمک قاعده بسیط الحقیقه، که ناظر به اصالت وجود و اطلاق وجودی حق تعالی است، علاوه بر صرافت وجود حق، می توان بساطت او را اثبات کرد و غبار کثرت وجودی ناشی از نگرش اصالت ماهوی و تباین حقایق را در ساحت توحید ذاتی، توحید صفاتی و افعالی زدود، و به اثبات وجود واحد حقیقی پرداخت. و نیزاثبات نمود که نه تنها صفات و کمالات ماسوای او بلکه همه افعال و آثار موجودات انتساب حقیقی بدو داشته و همگی مراتب و تجلیات آن وجود واحد می باشند.