فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۴۶۱ تا ۳٬۴۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
دستاوردهای تربیتی حکومت امام مهدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نقدی بر رویکردهای امکان و تولید علم دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موافقان علم دینی با رد دیدگاه مخالفین و استدلال مبنی بر اینکه ابزار علم دینی منحصر در تجربه نبوده و گزاره های دینی معرفت زاست و ارزشها نیز ریشه در عالم واقع دارند بر امکان تولید علم دینی تاکید می کنند و در این راستا رویکردهای مختلفی مطرح کرده اند که هر یک از آنها با انتقاداتی روبروست. رویکرد تهذیب ضمن پذیرش چارچوب کلی علم مدرن، با تصحیح و تکمیل گزاره های علمی، درصدد ایجاد تعامل میان علم و دین است.رویکرد مبناگرا که به عنوان بخشی از رویکرد تاسیسی معتقد است تولید علم دینی باید متناسب با مبانی بنیادین در علوم انسانی باشد با اشکالاتی روبروست از جمله اینکه علم در تولید شده در این روش فلسفی است نه دینی و از سویی ارتباط بین فلسفه های مضاف مه علم مبتنی بر آنهاست مشخص نیست. رویکرد فرا مبنا نیز به عنوان بخش دیگری از رویکرد تاسیسی، با تاکید بر نقش فاعل شناسا در علم، تولید علم دینی را مبتنی بر انسان دینی می داند. اما مهمترین اشکال این رویکرد، ابهام در روش تولید علم دینی است. این پژوهش، با رویکرد تحلیلی، نظری و انتقادی، به نقد و بررسی رویکردهای امکان و تولید علم دینی می پردازد.
ویژگی های حیات معقول به عنوان هدف متعالی انسان و راه های وصول به آن در اندیشه علامه محمدتقی جعفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
غایت انگاری و آینده نگری به عنوان امری فطری، همواره انسان را به پژوهش در کشف اسرار و رموز پدیده های عالم، نظام هستی و وجود خود وادار کرده است. اگر پرسشگری در ساختار ذهن انسان نبود و اگر ذهن انسان، در طلب هدف و غایت نبود، گره از هیچ مشکلی در سراسر عالم انسانی گشوده نمی شد. علامه جعفری با ارائه الگوی «حیات معقول» به عنوان هدف متعالی جامعه بشری، فلسفه هستی انسان را، انتقال از حیات معمول به حیات معقول می داند. حیات معقول، حیات آگاهانه ای است که نیروها و فعالیت های جبری و جبرنمای حیات طبیعی را با برخورداری از آزادی اختیار، در مسیر اهداف تکاملی نسبی تنظیم می کند و شخصیت انسانی را که به تدریج در این گذرگاه ساخته می شود، وارد هدف اعلای حیات خواهد کرد. این هدف متعالی، شرکت در آهنگ کلی هستی وابسته به کمال برین است. جلوه عالی حقیقت رو به کمال، حیات آگاه نسبت به حقایق والای هستی، رهیدن از دام کمیت ها و ورود به آستانه ابدیت از ویژگی های حیات معقول هستند. هدف این نوشته، تحلیل هدف متعالی انسان و راه های وصول به آن در اندیشه این متفکر است.
تعیین موضوع فروعات اصالت وجود و بررسی میزان ابتکاری بودن آنها در نگاه علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۳
25 - 42
حوزههای تخصصی:
اصالت وجود مهمترین اصل فلسفی و سنگ بنای حکمت متعالیه و برجسته ترین نوآوری فلسفی ملاصدرا است. این اصل اصیل، فروعات و نتایج فلسفی فراوانی را نیز در پی دارد که مورد توجه حکمای صدرایی قرار گرفته است که هرکدام این قابلیت را دارد تا یک نوآوری حِکمی محسوب شود. البته جایگاه طرح این نتایج در آثار ملاصدرا و شارحانش پراکنده است. در این میان، مرحوم علامه طباطبایی در کتاب «نهایه الحکمه» به درستی و با صراحت، مقام بحث را مشخص کرده و دقیقاً پس از تبیین و اثبات اصالت وجود، به مهمترین نتایج و فروعات آن اشاره کرده است. بررسی گزاره هایی که به عنوان نتیجه و فرع اصالت وجود مطرح شده، نشان می دهد که موضوع تمام آنها، دقیقاً همان موضوع اصالت وجود نیست و نمی توان آن را حکمی عام برای تمام وجودات دانست. مسأله ای که می تواند در میزان نوآوری این فروعات مؤثر باشد. قابلیت استخراج مستقیم این فروعات از اصالت وجود نیز، در این مهم اثرگذار است.
مبانی کلامی نظام اصلاح اجتماعی معصومان (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۵۳
67 - 92
حوزههای تخصصی:
اصلاح اجتماعی، به طور کلی، دگرگون ساختن جامعه در جهت مطلوب و بهبود وضع جامعه است. پیشوایان معصوم ضمن شناخت بُعد اجتماعی انسان و ترغیب مؤمنان به جمع گرایی، به آسیب های اجتماعی و اصلاح آن ها نیز توجه داشته اند. اصلاح گری معصومان در ساحت اجتماع، نظام مند بوده و در چهار بخش هدف گزاری، موضوع، برنامه و مجری اصلاح اجتماعی سامان می یابد. پژوهش حاضر، با تحلیل آموزه های دین، مهم ترین مبانی کلامی متناسب با هر یک از اجزای نظام اصلاح اجتماعی معصومان را ارائه می دهد.بر پایه یافته های تحقیق، مبانی کلامی مرتبط با هدف گزاری اصلاح اجتماعی، عبارتند از توحیدمحوری در تمامی حرکت ها و باور به معاد و نظام جزا و پاداش اخروی. مبانی مربوط به موضوع و سوژه اصلاح اجتماعی، به ویژگی های انسان از جمله اصالت و تکامل پذیری روح می پردازد. جامعیت و جاودانگی دین نیز از مبانی کلامی مرتبط با برنامه و قانون اصلاح اجتماعی به شمار می رود. آخرین گروه نیز مبانی مربوط به راهبر برنامه اصلاح اجتماعی است. نبی و امام به عنوان مجریان نقشه اصلاحی ، لزوماً دارای عصمت اند، پیوند ناگسستنی با وحی دارند، داناترینِ مردمان اند نسبت به صلاح و فساد جامعه و آگاه ترین اند در شناخت روش ها و راهکارهای اصلاح. نتایج این پژوهش به شرط توفیق در استقرا و تحلیل، در پژوهش های کلامی و سیره پژوهی قابل بهره برداری خواهد بود.
متکلمان اشعری و علم منطق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۲
170 - 205
حوزههای تخصصی:
منطق دانان علم منطق را معیار درستی اندیشه می دانند. متکلمان مواضع مختلفی نسبت به این ادعا اتخاذ کرده اند، تا آنجا که حتی گاهی رهبران یک جریان و مذهب فکریِ پرحضوری مانند اشاعره در برابر آن ادعا به رویارویی با یکدیگر نیز برخاسته اند. کاوش آثار این متکلمان بدان می انجامد که آنها نسبت به علم منطق یکسان سخن نگفته اند. نتیجه تحقیق حاضر آن است که متکلمان اشعری در مواجهه با علم منطق سه دوره را تشکیل داده اند: قبل از سده پنجم هجری، مخالفت فراوانی از سوی این متکلمان نسبت به منطق ابراز می گردید. با ظهور نوشته های غزالی، منطق به فراز می رسد. بعد از او، اشاعره سه طیف را تشکیل داده اند: بسیاری چون فخرالدین رازی، شمس الدین محمد سمرقندی، تفتازانی و شریف جرجانی از باب موافقت وارد شدند، شماری با شدت از تحریم اشتغال به منطق سخن گفته اند و کسانی چون تقی الدین سبکی کوشیدند به نحوی بین رویکرد موافقان و فتاوای تحریمی وفاقی برقرار کنند.
مبانی فلسفی حِکمی صنعت (با تأکید بر آرای فلاسفه اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح «صنعت» یکی از شایع ترین مفاهیم حوزه تمدن اسلامی است که کاربردهای متفاوتی داشته است. اطلاق این اصطلاح بر صنایع بشری، بخشی از معنای عام آن بوده است. حکما و دانشمندان اسلامی، مباحثی اساسی را درباره صنعت طرح کرده اند که امروز می توان با الگوگیری از آن ها، عرصه های جدیدی را در این موضوع باز کرد. مسئله این پژوهش، نگاهی فلسفی به صنعت و تبیین مبانی حکمی آن بر اساس آرای حکمای اسلامی است. مسئله نگاه فلسفی به صنعت با وجود اهمیت و ضرورت در دوران معاصر، هنوز از دیدگاه فلسفه و فیلسوفان اسلامی مورد پژوهش جدی قرار نگرفته است. در این مقاله ضمن برشمردن جهان بینی حاکم بر صنعت در نگاه حکمای اسلامی، به تحلیل و تبیین این مبانی می پردازیم. آگاهی از این مبانی برای فهم نگرش حکمای اسلامی به صنعت اهمیت دارد تا از این رهگذر، چگونگی سریان جهان بینی حکمای اسلامی بر صنایع سنتی مشخص شود و این مهم ما را در تدوین مبانی فلسفی صنعت مبتنی بر نگرش حکمت اسلامی توانا می کند. تقلیدی بودن صنعت از طبیعت، تقدم طبیعت بر صنعت، نگرش تشکیکی به صنایع، حکیمانه بودن تنوع صنایع، تبیین متافیزیکی از ضرورت وجود صنایع، نگرش معنوی به صنایع، روش کیفی، و تنوع روشی، اهم مبانی فلسفی حاکم بر صنعت قدیم است.
بررسی تکنولوژی و اخلاق فناوری در پرتو تبیین عناصر حوزه انسان شناسی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه تکنولوژی و فناوری اطلاعات تار و پود زندگی انسان را در بر گرفته است. تکنولوژی ابزاری است که انسان آن را برای آسایش و رفاه این جهانی به استخدام خویش درآورده است. نکته مهم و مغفول در این به کارگیری، بی توجهی به ارتباط بین حقیقت انسان، سعادت و کمال نهایی او با ذات و ابعاد تکنولوژی است. این غفلت موجب شده است امروزه نه تنها تکنولوژی مستخدم انسان نباشد، بلکه همو با سرعت و قدرت حیرت آور خود متعرضانه انسان را در تملک خویش درآورد. این تعرض به نحوی است که امروزه انسان به هیچ وجه توان گسستن تکنولوژی از حوزه زیست خود را ندارد. هدف این پژوهش آن است که با تبیین حقیقت دوبعدی انسان و توجه به سعادت و کمال نهایی وی به موضوع تکنولوژی و فناوری اطلاعات بپردازد. این نوع روش شناسی نه تنها جدید است، بلکه به خوبی ذات و حقیقت تکنولوژی را نشان می دهد. از جمله نتایج این پژوهش می توان به بینونت کامل غایت انسان و تکنولوژی و مفقودشدن غایت نهایی انسان با ورود تکنولوژی و فناوری اطلاعات به حوزه زیست انسان اشاره کرد. این پژوهش به صورت اسنادی تحلیلی تنظیم شده و می کوشد به تکنولوژی از دریچه ای دینی توجه کند.
بررسی مسئله تجرد نفس در اندیشه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۵۰
17 - 36
حوزههای تخصصی:
اندیشه ارسطو درباره تجرد نفس یکدست نیست و بحثی صریح و واضح دراین باره نداشته است؛ با تعریف نفس به طور کلی و نیز بیان ویژگی های نفس می توان به نظری درباره آن دست یافت. آیا نفس برای ارسطو مجرد است یا خیر؟ اگر نفس مجرد است تجرد آن به چه معناست؟ آیا نفس به صورت کلی مجرد است یا جزیی از اجزای آن چنین است؟ برای ارسطو تجرد نفس به دو معناست: بسیط بودن و غیرجسمانی بودن. در این نوشتار برآنیم با دو روش سلبی و ایجابی دلایلی برای تجرد نفس نزد ارسطو ارائه کنیم. با سلب جسمانیت و ویژگی های جسمانی از نفس مانند بی مکان بودن، بی مقدار بودن، جسم نبودن و ترکیب نداشتن، و ایجاب مدبر بودن، حیات داشتن، بسیط بودن و مفارق بودن عقل، دلایل را در سه دسته بندی نقد ارسطو از پیشینیان، ویژگی های نفس و نیز مفارق بودن عقل بیان کنیم.
عقلانیت ازنظر آگوستین و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی اولیه (قرون 5-11)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
قدیس آگوستین (354-430 م) از بزرگان الهیات مسیحی در غرب و ملاصدرا (1571-1641 م) از متفکران فلسفه ی اسلامی در شرق، گرچه در دو زمینه ی فکری مختلف اندیشیده و به تعاریف مختلفی از عقلانیت دست یافته اند، اما هر دو درمقام تعیین مصداق، عقلانیت را اصطلاحی جامع با کاربردی تشکیکی دانسته اند که در سطوح مختلفی از یقین، تأمین کننده ی اعتبار علوم کاربردی، نظری و مکاشفه ای است . طی این مقاله به بررسی تعاریف مختلف آگوستین و ملاصدرا از عقلانیت پرداخته و ضمناً نشان خواهیم داد سه محور مشترک در تبیین این دو اندیشمند از عقلانیت بشری عبارت اند از: «دوسویه دانستن فرآیند ادراک»، «تبیین فرآیند ادراک بر مبنای مشاهده» و «تشکیکی بودن معنای تعقل». البته برخلاف آگوستین که نقشی بنیادین و جهت دهنده برای اراده و عشق در فرآیند تعقل قائل می شود، ملاصدرا اولاً حرفی از عشق به میان نمی آورد، ثانیاً اراده را نیز تابعی از تعقل و فرع بر آن می داند.
مسئله ثبات شخصیت در چارچوب نظریه حرکت جوهری نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۵۱
148 - 172
حوزههای تخصصی:
مسئله ثبات شخصیت از آن جایی که به مقولات و مباحث هستی شناختی و معرفت شناختی گره می خورد از اهمیت بسزایی برخوردار است؛ در این میان، ملاک هایی که برای ثابت شخصیت ارائه شده است گرچه به لحاظ معرفت شناختی می توانند به کار آیند، اما از جهت هستی شناختی محل اختلافات جدی بوده و مستلزم بررسی نقادانه است. در باب جنبه وجودی بحث از هویت شخصیه، گروهی منکر هرگونه هویت و جوهر ثابت برای انسان گشته و به این ترتیب خود را از ارائه ملاک ثبات شخصیت نیز رهانیده اند؛ درحالی که مدافعان ثبات شخصیت نیز سه ملاک بدن، حافظه و نفس مجرده را به عنوان مبنای حفظ هویت شخصیه مطرح ساخته اند؛ از آن میان، ملاصدرا منکر ملاکیت بدن و حافظه برای این امر می باشد و نفس مجرده را ملاک ثبات و این همانی شخصی معرفی می کند. این در حالی است که قول به حرکت جوهری نفس توسط صدرا، زمینه طرح این شبهه می شود که اگر نفس در حرکت دائمیِ جوهری است، پس ثبات شخصیت که هر انسانی آن را احساس می کند و خود صدرا هم آن را قبول دارد، چگونه قابل تبیین خواهد بود؟ و آیا بین پذیرش توأمان این دو مدعا، تهافت وجود ندارد؟ به نظر می رسد که با تدقیق و تامل در اندیشه صدرایی و بیان تقسیمات مختلف حرکت جوهری می توان تهافت مذکور را ظاهری و قابل رفع دانست.
نظری بر تفسیر علامه طباطبایی از آیات «شهادت» در اثبات علم پیامبر(ص) و امام(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷
5 - 21
حوزههای تخصصی:
علم پیامبر, و امام}همواره میان اندیشمندان مسلمان، پرسشی بحث انگیز بوده است. علامه طباطبایی در تفسیر خود از آیات متضمن «شهادت» کوشیده است علم پیامبر, و ائمه] بر نهان اعتقادات و اعمال مردم را اثبات کند، اما مفسران دیگر چنین نظری ندارند. علامه «شهادت» را به معنای علم اولیاء بر اعمال بندگان حین انجام آنها گرفته است، درحالی که مفسران دیگر آن را به معنی «شهادت» بر ادای رسالت گرفته اند. علامه به دلایل اصالت اطلاق و حقیقی بودن نظام عالم، علم مذکور را برای پیامبر, اثبات می کند و این علم، به اعتقاد شیعه برای امام هم مهیا است. این برهان مورد پذیرش نویسندگان مقاله است.
دلایل و لوازم تلقی حداکثری از دین
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱
97 - 127
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی؛ مولفه ها و مبانی آن در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش معنوی در سال های اخیر از جمله سازه های مورد توجه در روان شناسی محسوب می شود. از دست دادن امید به زندگی و احساس یاس و ناکامی در انسان های عصر تکنولوژی، روان شناسان را به شناسایی سازه ای راهگشا برای انسان واداشت که به هوش معنوی یا وجودی معروف است که بالاترین سطح هوشی و قوی ترین نوع سازگاری فرد با محیط محسوب می شود. از طرفی معنویت یکی از ارکان مهم فلسفه صدرا محسوب می شود و گرچه اصطلاح هوش معنوی در حکمت متعالیه به کار نرفته است، اما می توان این سازه مهم، ویژگی ها و مولفه ها، مبانی و ساختار اصلی و موانع رشد آن را از دیدگاه ملاصدرا استخراج کرد. این بررسی نشان می دهد که با توجه به دستگاه فکری ملاصدرا، سازه هوش معنوی در قالبی واقعی تر و موثرتر قابل تعبیه است، به صورتی که نه تنها هر انسانی با تقویت این هوش به معیارهای مورد توجه روان شاسان برای یک انسان سالم نزدیک می شود، بلکه انسان را به حقیقت خود یعنی تبدیل شدن به انسان کامل کمک می کند.
چگونگی ترابط احساس و شناخت در متن دین، عرفان، تجربه دینی و عرفانی از دیدگاه ویلیام جیمز و ویلیام هاکینگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۶ شماره ۶۹
حوزههای تخصصی:
احساس و شناخت نزد فیلسوفان دین و عرفان، همواره به عنوان دو مؤلفه سازنده دین، عرفان، تجربه دینی و عرفانی شناخته شده اند. در این میان دو تن از فیلسوفان دین غربی، جیمز و هاکینگ، بیش از دیگران در سازگارنمودن این دو عامل در متن دین و عرفان نقش داشته اند. چگونگی این تلفیق از دیدگاه این دو تن، موضوع بحث این نوشتار است. از دیدگاه جیمز سرچشمه عمیق تر دین، احساس است. جیمز هم تجارب عرفانی را از مقوله احساسات و عواطف می شمرد و هم آنها را دارای حیث معرفتی می داند؛ اما معرفت مورد نظر وی که در متن تجربه حاضر است، معرفتی بدون وساطت مفاهیم است. هاکینگ ماهیت دین را تجربه دینی و این تجربه را آمیخته ای از احساسات دینی و ایده های دینی می داند. این ایده ها در خودِ مرحله تجربه حضور دارند و به نحوی بارزتر، به عنوان نتیجه تجربه ظاهر می شوند. تجربه، اصل ایده و استدلال را فرا می نهد و در مرحله بعد، ذهن با بهره گیری از آن تجربه، به رقم زدن مفاهیم، نظریات و استدلال های روشن می پردازد تا به آنها ثبات و جایگاهی مستحکم دهد. پس هاکینگ تجربه دینی را نه تنها احساسی و شناختی، بلکه مفهومی و تقریباً نظری می داند؛ به گونه ای که مفاهیم و نظریات در درون خود آن وجود دارند و البته به شکلی کامل تر و روشن تر از آن زاده می شوند. بدین سان هاکینگ در انتقاد به جیمز، نه فقط معرفت غیرمفهومی را در متن دین راه می دهد، بلکه شناخت های مفهومی، حتی استدلالی را ریشه دار در خود دین و تجربه دینی می بیند.
تحلیل نسبت عقل و نقل از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی نسبت میان عقل و نقل، یکی از مهم ترین موضوعاتی است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول ساخته است. دستیابی به تحلیل درست این رابطه از آن رو دارای اهمیت است که راه را بر شناخت منابع معتبر معرفت دینی هموار می سازد. از سوی دیگر، علامه طباطبایی یکی از بزرگترین حکیمان متأله سده اخیر به شمار می رود؛ بدین جهت تحلیل آراء او از اهمیت خاصی برخوردار است. در این نوشتار ابتدا به تبیین معنای عقل، وحی و نقل، به عنوان مبادی تصوری بحث پرداخته می شود و در ضمن آن روشن خواهد شد که ادراکات عقل سلیم که با سلامت فطرت حاصل شده است و همچنین آموزه های قطعی وحیانی از دیدگاه علامه معتبر هستند. سپس به تبیین رابطه میان عقل ونقل از منظر علامه و تحلیل این رابطه به دو روش پیشین و پسین پرداخته شده است. با توجه به نتایج این مقاله روشن می شود که از منظر علامه، عقل ونقل از هماهنگی کامل برخوردار بوده و هیچ گزاره ی خردستیزی در نقل و آموزه های وحیانی قطعی وجود ندارد.
نقد و بررسی انسان شناسی داروین براساس حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین چگونگی هستی و ظهور انسان نقشی راهبردی در عملکرد انسان و اعتقاد او به غایت و هدف نهایی از زندگی و زیستن دارد. امروزه شاهد پیامدهای کلامی بسیاری در حوزه ی هستی شناسی و غایت شناسی انسان براساس دو رویکرد مشهور در مسأله ی ایجاد انسان – ثبات انواع و تبدّل انواع – هستیم؛ و ازآنجاکه تمام استنتاج های علوم به مدد عقل صورت می پذیرد، در این مقاله عوامل مؤثر بر تبدّل تا ظهور انسان از دیدگاه داروین، به مکتب عقلی ملاصدرا عرضه می شود تا امکان و حدود این تبدّل ها با نظام دقیق عقلی او روشن شود. داروین نظریه ی تکاملی اش را براساس مستندات تجربی خود که از طریق مشاهداتش در سفرها، فسیل ها و برخی آزمایش ها بر روی حیوانات اهلی به دست آمده و با استفاده از پیش فرض های عقلی، بنا نهاده و سپس آن را به انسان نیز تعمیم می دهد. به نظر وی، ایجاد انسان از نیای حیوانی و به یاری انتخاب طبیعی، در تنازع بقا صورت گرفته است؛ ایجاد انسان از سر تصادف بوده و سرانجامِ انسان نامعلوم است. وجودشناسی حکمت متعالیه با تبیین تشکیک در وجود و حرکت جوهری، حلقه های مفقوده ی داروین را روشن نموده، چگونگی تبدّل موجود تا ظهور انسان و حدود آن را مشخص می نماید؛ براساس حکمت متعالیه، گرچه انسان محصول فرایند تکامل است، این فرایند تابع برنامه ای ازپیش تعیین شده است و عوامل زیست محیطی، علل زمینه ای تکامل انسان هستند، حکمت متعالیه ساحت دومی نیز برای انسان قائل است که منشعب از جسم اوست و استعداد تبدّل و تکامل تا بالاترین مراتب وجودی را داراست. درنتیجه، انسان نه تنها هدفمند ایجاد شده، بلکه جاودانه است و در مراتب متفاوتی از وجود، زندگی خود را ادامه خواهد داد. روش پژوهش در این مقاله، توصیفی – تحلیلی است که با استفاده از منابع اصلی انجام پذیرفته است.