فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
5 - 35
حوزههای تخصصی:
تحلیل و تبیین صحیح رابطه عقل و نقل بر اساس اصول و مبانی فکری ابن تیمیه و جوادی آملی به عنوان نمایندگان دو جریان نص گرا و عقل گرا در عرصه معرفت دینی، نتایج قابل توجهی به دنبال دارد. ابن تیمیه با جمود بر ظواهر نصوص حتی در اصول اعتقادی، دلیل اختلاف فلاسفه و متکلمان را عدم مرجعیت ذاتی و استقلالی عقل می داند؛ لذا تقدیم معقول بر منصوص را بی اساس می خواند و تنها راه ایمان واقعی را ایمان جازم به پیامبر6 برمی شمارد. وی با تعریفی که از عقل ارائه می دهد، عقل را عرض می خواند و آن را تا سرحدّ غریزه و عقل عرفی تقلیل می دهد؛ با خلط نقل و شرع، از تقدیم نقل بر عقل به طور مطلق دفاع می کند؛ با پذیرش تعدّد عقل و تن دادن به نسبیت معرفتی، در صدد حل تعارض عقل و نقل برمی آید و ابطال یک نوع از انواع عقل را ابطال کل عقل نمی داند. اما جوادی آملی، با هم سطح خواندن علوم عقلی و نقلی، هر یک از عقل و نقل را مؤید دیگری می داند و با تفکیک وحی از نقل، فهم نقلی را همچون فهم عقلی، آسیب پذیر و غیرمصون از خطا و صواب و تعارض معرفی می کند و از تأویل به عنوان راه حل تعارض عقل و نقل، دفاع کرده و تقدیم دلیل عقلی بر دلیل لفظی غیرصریح را ضروری دانسته است. وی محصول عقل تجربی، نیمه تجربی، تجریدی و عقل ناب را، اگر از سنخ قطع و یقین یا مفید اطمینان عقلایی باشد، حجت می داند و ضمن متفاوت دانستن عقل با بنای عقلا، برهان عقلی را از سنخ علم برمی شمارد که اعتبار و حجیتش ذاتی است، نه جعلی. به باور او در علم اصول باید از عقل و نقل و مباحث مربوط به آن در حوزه معرفت شناختی دین بحث شود.
خوانش تمدنی بر الهیات مسیحی و الهیات اسلامی با تأکید بر وحدت گرایی و کثرت گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی تأثیرگذاری الهیات بر تمدن ها و مبانی الهیاتی در دو وجه وحدت گرا و کثرت گرا و همچنین نحوه تأثیرگذاری بر جهت گیری تمدن اسلامی و تمدن غربی امری است که قابلیت پژوهشی عمیق دارد. خوانش تمدنی بر الهیات مسیحی و به طور خاص، الهیات پروتستانی و الهیات اسلامی و سنت گرایی اسلامی و همچنین تأثیرگذاری این دو الهیات و مناسبات آن دو بر تمدن اسلامی و غربی در عصر پسامدرن، مسئله اصلی این پژوهش هستند که با روش تحلیل مقایسه ای انجام شده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهند در هر دو الهیات، جنبه هایی از وحدت گرایی و کثرت گرایی وجود دارد؛ اما کثرت گرایی در الهیات مسیحی و وحدت گرایی در الهیات اسلامی غلبه دارد. الهیات مسیحی از دوره رنسانس به این سو دچار تکثرگرایی شده و با ایدئولوژیک شدن مسیحیت، کثرت گرایی دینی، نقش مشروعیت بخشی در ظهور پست مدرنیسم داشته است. از سوی دیگر، الهیات اسلامی از ابتدا مبتنی بر نگرش توحیدی بوده و باوجود ظهور سنت گرایی و جریان های روشنفکری، جنبه وحدت بخش خود را تا به حال حفظ کرده است.
بررسی و تطبیق توحید افعالی در آیات و روایات با نظام وجود شناختی عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال هفدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۵۲
69 - 90
حوزههای تخصصی:
توحید افعالی هم از نظر فهم علمی و هم به لحاظ عملی و هم به جهت تعارض ظاهری آن با اراده انسان مسئله ای چالشی است. اشاعره، آن را بر اراده انسان مقدم دانسته و قائل به جبر او در افعالش شدند و معتزله جانب اراده انسان را گرفته و قائل به تفویض شدند و تنها، امامیه، پیرو تفسیر بزرگان خود، اراده انسان را در کنار توحید افعالی و اراده الهی، به صورت دیدگاه «امر بین امرین» پذیرفتند. دیدگاه فلاسفه و عرفا به دیدگاه امامیه نزدیک است اما عرفا در مبحث وحدت وجود عنایت خاصی به این مسئله، داشته و به تفسیری دقیق تر از آن چه دیگران بیان کرده اند اعتقاد دارند. یعنی اثبات اراده در انسان به عنوان تجلی صفت (یا اسم) الهی در او. هدف ما در این نوشتار که با روش تحلیلی و با مراجعه به منابع کتابخانه ای صورت می گیرد آن است که این توحید از منظر عرفانی که تابعی از مسأله وحدت وجود است با تکیه بر آیات و روایات تبیین گردد.
بنیانگذاران ایمان گرایی جدید: کیرکگور و ویتگنشتاین
حوزههای تخصصی:
در این نوشته به بررسی و نقد نظریه ایمان گرایی کیرکگور و ویتگنشتاین می پردازیم. گفته خواهد شد که ایمان گرایی کیرکگور مبتنی بر حفظ ایمان علی رغم تضاد آن با عقل است. یعنی انسان می تواند بر ضد یک مدعا دلیل آفاقی و عینی داشته باشد و در عین حال به آن، ایمان هم داشته باشد. به نظر او ایمان آوردن یک امر اختیاری است و دینداری باید مبتنی بر خطر و جهش ایمانی باشد. کیرکگور ایمان را وقتی شایسته می داند که به نوعی خطر کردن باشد. اما ویتگنشتاین قائل است که ایمان، با فقدان دلیل سازگار است، یعنی انسان می تواند دلیل نداشته باشد اما ایمان داشته باشد. زیرا مجموعه باورها در نهایت به باورهایی می رسند که بدون دلیل پذیرفته می شوند. او با طرح بازی های زبانی می گوید که ایمان آوردن یک بازی زبانی خاص، و عملی است که در متن حیات دینی می روید. همچنین به نظر او، مؤمنان تصاویر دینی در پیش زمینه خود دارند که حیات دینی آنها را میسر می سازد. البته این تصاویر، حاصل فعالیت در زندگی روزمره است نه استدلال و دلیل.
ابوریحان بیرونی: پدیدارشناسی، روش شناسی و انسان شناسی دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واکاوی اندیشه های اندیشمندان ایرانی یکی از مهم ترین وظایف دانشگا هیان و حوزویان است. در این مقاله به بررسی اندیشه های ابوریحان بیرونی در حوزه های پدیدارشناسی، روش شناسی و انسان شناسی پرداخته خواهد شد. ابوریحان دانشمندی با سبک و روش ویژه در علوم بود، به نحوی که هر عملی را با روش خاص آن علم دنبال می کرد. ایشان با ورود به دیار هندوستان توانست افق جدیدی در علوم انسانی بگشاید و مسئله مردم شناسی و انسان شناسی را با سبک و شیوه امروزی دنبال کند. از نظر بیرونی برای رسیدن به هدف به لوازمی همچون دانش زبان، بازدید میدانی، مشاهده مشارکتی، زندگی در بین مردمان مورد مطالعه و غیره نیاز است. البته در گفته ها و کتاب های وی چنین بیان نشده، اما شیوه و روش ایشان بر پایه همین لوازم و اندیشه ها به بار نشسته است. ابوریحان بیرونی از هرگونه پیشداوری و ارزشگذاری در انعکاس آرا، عقاید، دین و رسوم هندوان خودداری کرده و تنها به انعکاس آنچه خود آنها بیان می کردند، بسنده کرده و عقایدش را در تحقیق دخالت نداده است. حال این مقاله به بررسی ابعاد روش شناسی، پدیدارشناسی و انسان شناسی از دیدگاه ابوریحان اختصاص یافته است.
چیستی و حجیت عقل از دیدگاه میرزامهدی اصفهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۴
7 - 32
حوزههای تخصصی:
مکتب و مدرسه معارفی خراسان که از شکل گیری آن یک سده می گذرد بی تردید، در فضای علمی و فکری معاصر ما تأثیرات درخوری داشته و طرفداران و پیروانی را به خود جلب نموده است. پایه گذارِ این مدرسه آیت الله میرزامهدی اصفهانی است. در این مقاله، هدف بر این است که با توجه به اهمیت بحثِ نسبت عقل و دین، دیدگاه میرزامهدی اصفهانی درباره چیستی عقل و حجیّت آن تبیین شود. ایشان در مورد معنا و چیستی عقل معتقد است که در علوم الهی، عقلْ نوری است که ظهور ذاتی دارد و حسن و قبح افعال با آن آشکار می گردد. در این معناشناسیِ دینی از عقل، دو تفاوت هستی شناسانه و سه تفاوت معرفت شناسانه با معنای اصطلاحی و رایج از عقل دیده می شود، به ویژه آنکه عقل صرفاً به عقل عملی فروکاهیده شده و شأن نظری عقل به رسمیت شناخته نمی شود. میرزامهدی اصفهانی حجیت عقل و علم را ذاتی دانسته است اما درباره یقین معتقد است که هر یقینی ارزش معرفتی ندارد و تنها در سه نوع یقین می توان احراز مطابقت با واقع نمود و سایر یقین ها، به ویژه یقینی که از راه استدلال های قیاسی به دست می آید، مطلوب و ارزشمند نمی باشد. آنچه در بررسی دیدگاه های میرزامهدی کاملاً عیان است مشابهت های فکری وی با اندیشه اخباریگری است، که در این مقاله، با روش تحلیل محتوا، شواهد متعددی برای آن ارائه شده است.
فقر معرفت شناختی و روان شناختی در اندیشة پاولف و مکتب رفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة پاولف و مکتب رفتار، به عنوان یکی از روش های آموزش به ویژه در روان شناسی یادگیری و نیز یکی از شیوه ها و راه های پرورشی، مورد توجه و قابل تأمل است و می توان از رهاورد آن برای بخش هایی از تعلیم و تربیت، بهره های ارزشمندی گرفت. اگر این مشرب درمعرض نقّادی ما قرار می گیرد، ازآن روست که افکار و افعال آدمی را تماما در قالب محرّک ها، بازتاب ها، محیط و نیز فرآیند فیزیولوژیک انسان تحلیل و تعقیب می کنند. آنجاست که هم این روند و هم مبانی آن که همان فلسفه پوزیتیویسم و ماتریالیسم و نیز آموزه های داروینی و دکارتی است، مورد نقد و چالش قرار می گیرد. ما با این نظریه، به منظور یک تکنیک علمی سر ناسازگاری نداریم،محل نزاع ما دیدگا ه های فلسفی،شناخت شناسی و روان شناختی و انسان است که صاحب نظران آنان، چنین نظریه ای را از دل آن استخراج کرده اند. همچنین با آن جهان بینی و معرفتی است که به دلایل ناصواب، به حذف روان شناسی و معنویت و نظام ارزش ها و باورهای قدسی آ دمیان پای می فشارند و به آن رنگ و بوی حیوانی می دهند. فقر اصالت و استقلال در اندیشه و معرفت انسان، فقر خودشناسی، تفکر و هنر، مغایرت با حقایق عقلی، جبرگرایی محیطی و فیزیولوژیک، انکار پدیده های روانی و نیز ناباوری به کیان اخلاق و ارزش ها، نقدهایی است جدی بر مکتب شرطی.
راهبرد امام مهدی (عج) در برخورد با مخالفان اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی و مقایسه فضیلت گرایی ابن مسکویه و مایکل اسلوت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال هشتم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
55-72
حوزههای تخصصی:
اخلاق فضیلت گرا یکی از نظریه های اخلاق هنجاری است که، به جای تأکید بر وظیفه گرایی یا سودگرایی، بر فضیلت مندی فاعل اخلاقی تأکید می کند. ابن مسکویه در فضیلت گرایی متأثر از ارسطو و مایکل اسلوت متأثر از آرای هیوم است. مقایسه این دو نظریه نشان دهنده نقاط اشتراک و افتراق دو قرائت متفاوت از فضیلت گرایی است. نقش سعادت گرایی در اخلاق فضیلت یکی از این نقاط افتراق است. ابن مسکویه فضیلت گرایی را با تأکید بر سعادت گرایی تبیین می کند و اسلوت با نفی سعادت گرایی. عقل گرایی نیز یکی دیگر از نقاط افتراق است؛ در حالی که عقل گرایی جایگاهی اساسی در نظریه ابن مسکویه دارد، در دیدگاه اسلوت، که عاطفه گرا است، فاقد چنین جایگاهی است. درمجموع، نظریه ابن مسکویه، به دلیل تأکید بر سعادت و عقلانیت، منسجم تر و منطقی تر است. تأکید اسلوت بر عاطفه گرایی از نقاط ضعف نظریه وی است و تالی های فاسدی دارد.
مقایسه ی انتقادی آرای ولفگنگ اسمیت و ملاصدرا درباره ی علم به خارج (با تأکید بر ابصار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در فلسفه، چگونگی علم به اشیاء خارجی مخصوصاً ادراک بصری است. ولفگنگ اسمیت، ریاضی دان، فیزیک دان، فیلسوف علم و متافیزیک دان آمریکایی هم نوا با فیلسوف شهیر اسلامی، شیخ اشراق، پس از سعی در نقد ثنویت دکارتی و اثبات عالم خارج، ادراک بصری را اتحاد و اضافه ی نفس با اشیاء خارجی می داند. ملاصدرا نیز با پذیرش عالم خارج در فلسفه ی خویش، ضمن نقد نظرات عالمان و فیلسوفان دیگر، معتقد است ادراک بصری با انشاء صورتی مثالی در عالم مثال متصل نفس روی می دهد. نگارنده ضمن تبیین برخی نظرات این دو شخصیت در باب عالم خارج، استدلال های اسمیت و ملاصدرا برای اثبات عالم خارج را نپذیرفته است. در باب ادراک بصری نیز نقد ملاصدرا بر شیخ اشراق همان نقد نظر اسمیت است. نگارنده ضمن نقد این نقدها، خود به نقد نظر اسمیت و شیخ اشراق پرداخته و نظر ملاصدرا را برفرض پذیرش تجرد نفس و لزوم تجرد معلوم پذیرفته است. در پایان، وجود جهان خارج و لزوم ثنویت میان ذهن و عین اثبات شده است.
بررسی پیشینه یونانی قاعده الواحد و چگونگی انتقال و نقد آن در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
55 - 66
حوزههای تخصصی:
براساس تصور فیلسوفان مسلمان از فاعل الهی، از واحد جز واحد صادر نمی شود. از لحاظ تاریخ فلسفه، این مسئله به بحث از اصل نخستین نزد پیشاسقراطیان برمی گردد. آنها برآنند از یک چیز، چیزها پدید می آید و آن را درباره فاعل های طبیعی به کار می بردند؛ اما فیلسوفان مسلمان براساس الهام از آموزه های فلوطین، قاعده الواحد را از فلسفه شبه یونانی اخذ کردند و بدون آنکه برای قراردادن آن در زمره مسائل فلسفی، ملاکی تعیین کنند، به فاعل الهی یعنی خداوند نسبت دادند. فیلسوفان مسلمان برای اثبات قاعده الواحد براهینی نیز ارائه کردند که ازنظر نگارنده با برخی مباحث دیگر فلسفه اسلامی مثل عینیت صفات با ذات خداوند، ناسازگار و به لحاظ محتوایی درخور نقد است. در این مقاله با توجه به سیر تاریخی این بحث، ضمن بررسی چگونگی انتقال آن از بستر یونانی به فلسفه اسلامی، قاعده الواحد ازمنظر فیلسوفان مسلمان نقد و بررسی شده است.
لذت و معنای زندگی از نگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
در آثار ابن سینا مفهوم سعادت یا نیک بختی از جهاتی نزدیک به مفهوم معنای زندگی به مثابه غایت زندگی است. وی نیک بختی را مطلوب بالذات و غایت لذاته معرفی می کند و آن شرط لازم و کافی برای معنادار شدن زندگی است. از منظر او میان لذت و معنای زندگی ارتباطی عمیق وجود دارد. لذت، ادراک حضوری قوه مدرکه فرد است به آن چه که در نظرش کمال و خیر به شمار می آید. دیدگاه شیخ در نفس شناسی تأثیر مستقیمی بر مبحث معنای زندگی و لذت دارد. وی باتوجه به قوای ادراکی نفس، مراتب مختلفی برای نیک بختی و لذت در نظر می گیرد که از میان آن ها نیک بختی و لذت عقلانی یا روحانی نقش بسیار مهمی در رسیدن به معنا ایفا می کند. همچنین از میان قوای نفس تنها قوه عقلانی است که با مرگ از بین نرفته و در عالم آخرت معنای زندگی و لذت نهایی توسط آن رقم می خورد. او معتقد است همان گونه که معنای زندگی دارای ارزش ذاتی است، لذات عقلی و شهودی نیز دارای ارزش ذاتی است. لذت عقلی-شهودی نه تنها شرط لازم برای معناداری، بلکه شرط کافی آن نیز است. در این پژوهش معنای زندگی از نظر ابن سینا و نقش لذت در رسیدن به آن، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی شده است.
بررسی تطبیقی وجود خارجی رابط قضیه ازدیدگاه علامه طباطبایی و استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
مسئله ی وجود رابط، پیشینه ای به امتداد زمانیِ قبل از میلاد تاکنون دارد. دراین میان اثبات وجود خارجی رابطِ قضایا به علت پی آمد های فلسفی گوناگونی که داراست، پراهمیت به نظر می رسد. کسانی که پای دروادی نفی وجود خارجی رابطِ قضیه گذاشته اند، باید تاثیرات این انکار را درسایر مباحث فلسفه پذیرا باشند. دراین مقاله کوشیده شده تا آراء فلسفی علامه طباطبایی (ره) و استاد مصباح یزدی پیرامون وجود خارجی رابط قضایا ، فراروی هم قرارگیرد. این کار با عنایت به مبنای مشترک فلسفی ایشان( تفکیک دو حوزه ی اعتبار عقلی و واقعیت خارجی) صورت گرفته است. درضمن نقد وتحلیل، مبانی حکمت متعالیه درخصوص جوهر وعرض ونیز معقولات فلسفی بازکاوی شده ودرباب ناسازگاریِ ذهنی بودن رابط قضیه با سایر مبانی فلسفی به ویژه معقولات ثانی فلسفی بحث شده است. هم چنین دراین مقاله شیوه ی مقایسه درسه مرحله ی توصیف، تبیین و تحلیل دیدگاه ها مشاهده می شود. سرانجام محقق به داوری میان آراء پرداخته است. پسامدهای انکار این مرتبه ازهستی(وجود رابط قضیه ) خروجی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد و داده های آن عبارتند از:نفی یکی از آثار وتوابع اصالت وجود، نفی اشتراک معنوی وجود با قرائتی نادرست از کلام ملاصدرا، تبدیل مواد ثلاث (وجوب وامکان ) به معقول ثانی منطقی و نادرستی تقسیمات وجود.
مقایسه ی جوهر از دیدگاه ابن سینا و بارکلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل و مباحث مهم فلسفی که قدمتی بیش از دوهزار سال دارد و از آغاز پیدایش حکمت در یونان باستان مورد بحث بوده است مسأله ی جوهر است، اما سرنوشت جوهر در حکمت سینوی به برکت تمایز وجود و ماهیت دگرگون شده و یک باره راه خود را از وجود جدا کرده است. ابن سینا مقسم جوهر و عرض را ماهیت اشیاء دانسته و مقولات ارسطویی را بر ماهیت اشیای موجود تطبیق داده است. نوشتار حاضر باتوجه به جایگاه و اهمیت بحث جوهر در تفکر ابن سینا و بارکلی با رویکردی مسأله محور، به بررسی ابعاد و زوایای مختلف این مقوله در حکمت سینوی و بار کلی می پردازد.بدین ترتیب کاوش از چیستی و تطوّر معرفتی جوهر، مقسم جوهر و اعراض، چگونگی حصر تقسیمات جوهر و موضع ابن سینا و بار کلی در باب جوهریت واجب تعالی، مهمترین مسائلی است که در این نوشتار مورد پژوهش قرار می گیرد.
بررسی تطبیقی رابطه معنای زندگی با فطرت از نگاه علامه طباطبایی و کرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ا انسان جدید، به علل گوناگونی همچون پیشرفت های علمی و فلسفی، ضعف مراجع دینی (یهودی و مسیحی) در پاسخ گویی به نیازهای فکری و عملی او، رفتار نامناسب کلیسا با اهل اندیشه و رشد فزاینده سرمایه داری و مصرف گرایی، دچار بحران تعبد گریزی و آزادی خواهی شده است. پوچی و بی معنایی و به دنبال آن، اندوه، دلهره و نومیدی در زندگی فردی از یک سو و ناامنی و بی عدالتی در زندگی اجتماعی و جهانی از سوی دیگر، پیامدهای گریزناپذیر تعبد گریزی و آزادی خواهی بوده اند. در این میان، آنچه مغفول مانده، ساختار ماهوی و فطری در انسان است. انسان جدید، ماهیت و فطرت را انکار کرد تا با پشت کردن به سنّت، به آزادی در فکر و عمل دست یابد. در این مقاله تلاش شده است تا راه رهایی از بحرانِ پوچی و بی معنایی از نگاه علامه طباطبایی که مدافع ساختار ماهوی و فطری در انسان است و از نگاه سورن کرکگور که مخالف این ساختار است و مواضعی ناسازگار دارد، با روش فلسفی و کلامی و با بررسی تطبیقی، ارزیابی و تحلیل شود.
تمایز معناشناختی - تاریخی الهیات و مابعدالطبیعه در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصحاب لوکیوم (مدرسه علمی فلسفی ارسطو) عنوان مابعدالطبیعه (متافیزیک) را بر مجموعه ای از دست نوشته های ارسطو - که آنها را فلسفه اولی نامیده بود - اطلاق کردند. این عنوان در تاریخ فلسفه پیش از اسلام، تفسیر دوگانه یافت. در تفسیر اول، جنبه تعلیمی و در تفسیر دوم، جنبه رتبی فلسفه اولی در نظر بود. فارابی در مفهوم و غرض از مابعدالطبیعه و شایستگی این عنوان مسائلی را درانداخت و ابن سینا سخن از مشکل بودن یا مفهوم نبودن آن گفت. سؤال مطرح شده از حیث تاریخی و معناشناختی این است که آیا بوعلی پس از آشناشدن با کتاب «اغراض مابعدالطبیعه ارسطو» باز هم بر موضع قبلی خود بود یا این اصطلاح را تلقی به قبول کرد. دیگر اینکه در صورت نفی آن چه عنوانی را و به چه دلیل جایگزین آن می دانست و بالاخره دیدگاه او در میان فلاسفه بعد چه وضعیتی پیدا کرد. مقاله در پی پاسخ به این سؤالات است و این مباحث را مطرح می کند که موضع ابن سینا در نارسایی مفهوم مابعدالطبیعه برای فلسفه اولی حتی بعد از آشنایی با کتاب «اغراض...» نیز باقی بود. او به همین دلیل الهیات را برای جایگزینی مابعدالطبیعه مطرح کرد؛ زیرا بر این بود که الهیات – بدون نیاز به تأویل- جامع معنی تحقیق در امور عامه و مفارقات است و فیلسوفان و متکلمان مسلمان و مسیحیِ پس از او، اصطلاح الهیات را در آثار خود به کار برده و جایگزین مابعدالطبیعه کرده اند.
انحای استمداد از اولیای الهی و وجوه اختلاف در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله استمداد از اولیای الهی از جمله مسائل کلامی است که بین مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار است. اصل این آموزه هرچند مسلّم و پذیرفتنی است، در برخی از اقسام و نحوه آن اختلافاتی بین مذاهب اسلامی وجود دارد. در یک نگاه کلی، توسل، شفاعت و استغاثه که از اقسام استمداد محسوب می شوند، سه حکم را در اسلام به دنبال می آورند. حکم اول، عدم اشکال و جایز بودن همه آنهاست؛ حکم دوم، تحریم کلی اقسام آن است و حکم سوم تفصیل دارد. یعنی برخی از این اقسام محل اشکال و برخی دیگر جایز هستند. وهابی ها از جمله کسانی هستند که در زمینه توسل، شفاعت و استغاثه، نظر بسیار تند و تکفیری دارند؛ به گونه ای که بسیاری از مسلمانان را با حربه تکفیر و تهمت شرک از دایره اسلام بیرون می دانند و قتل آنها را نیز جایز می شمارند. در پژوهش حاضر با کاویدن زوایای مختلف استمداد از اولیای الهی در قالب توسل، شفاعت و استغاثه، اقسامی شانزده گانه را برای موارد مذکور ترسیم و محل نزاع با مخالفان را تقریر می کنیم. گفتنی است که از این اقسام، پنج قسم به توسل مربوط است که در یک حالت از آن، بین شیعه و وهابیت اختلاف وجود دارد. پنج قسم دیگر به شفاعت ارتباط دارد که در یک قسمت آن اختلاف است. شش قسم دیگر هم به استغاثه مربوط است. در نهایت با این تقریر، خواننده گرامی متوجه می شود که صرفاً برداشتی نادرست و غیرعلمی و نداشتن توجه کافی به اقسام مسئله، سبب برداشت نادرستی از این مبحث شده است. زیرا در بیشتر این اقسام نظر وهابیت با نظر شیعه همسان است و آنها نیز این موارد را قبول دارند.
تقریر و نقد سه ایراد عمده بر مقالة گتیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبعات انتشار مقالة گتیه، آن چنان گسترده و عمیق بود که برخی از معرفت شناسان را برآن داشت تا برای رهایی از این مخمصه، اساسِ مدعای گتیه را زیر سؤال ببرند. ما از میان ایرادهای وارد شده بر وی، سه مورد عمده را انتخاب کرده و شرح داده ایم که عبارتند از: 1 تردید در شمول مثال های نقض گتیه؛ 2 تردید در اهمیت تاریخی و معرفت شناسانه مدعای وی؛ 3 تردید در اعتبار استنتاج های درون مثال های نقض گتیه. در نقد ایراد (1) نشان داده ایم که چگونه می توان ایدة نهفته در پس مثال های نقض گتیه را به همة انواع معرفت تعمیم داد و شمول مدعای وی را ثابت کرد. ایراد (2) را در دو بخش مورد بررسی قرار داده ایم؛. ابتدا از رهگذر واکاوی موضع افلاطون و ارسطو در باب معرفت، منشأ و خصوصیات آن نشان داده ایم که چرا مدعای گتیه دارای منشأیی افلاطونی- ارسطویی است و درنتیجه یک تلقی کلاسیک به شمار می آید؛ سپس نشان داده ایم که چرا تردید در اهمیت معرفت شناختی مدعای گتیه پر بی راه نیست و چگونه این امر سبب چرخش توجه معرفت شناسان از واکاوی تعریف معرفت به واکاوی توجیه معرفتی شده است. در نقد ایراد (3) نیز دو شیوه برای خدشه در اعتبار استنتاج های گتیه را مورد ارزیابی قرار داده و نشان داده ایم که چرا خودِ این شیوه ها مخدوشند.
تحلیل قضایای منفصله منطق خواجه نصیرالدین طوسی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء پایز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
93 - 112
حوزههای تخصصی:
بی تردید فهم دقیق شرطیات منفصله منطق قدیم، تأثیر بسزایی در تحلیل درست گزاره های فلسفه اسلامی و استنتاج های منطق سینوی دارد. این مقاله با واکاوی اجمالی اقسام منفصلات از منظر برخی منطق دانان قرن هفتم، می کوشد نظام فکری حاکم بر قضایای منفصله را استخراج و تبیین کند. این تحقیق با نشان دادن ناکارآمدی تفسیر شرایط صدق و کذب قضایای منفصله «منطق کاتبی»، به این نکته می رسد که راهبرد «عقل حادی عشر» راهبردی دقیق، منسجم و تام است. ازاین رو، درباره شرایط قضایای سازنده منفصلات، تفسیری نو از متن خواجه نصیرالدین طوسی بیان خواهد شد؛ تفسیری که نه تنها با بسیاری از استنتاج های خواجه سازگار است، بلکه قابلیت نمادین سازی منفصلات را در حوزه منطق جدید نیز فراهم می آورد. در ادامه، به بررسی پیامدهای یکسان انگاری منفصلات جزئی مانعه الجمع و مانعه الخلو، برآمده از تعریف منفصله جزئی منطق دانان مسلمان اشاره می کنیم. تفسیر «سالبه منفصله به سلب انفصال» از دیگر یافته های این مقاله است و از آن رو مهم می نماید که لطف الله نبوی در تصحیح فرمول رشر، تصویر سالبه منفصله را انفصال سلب معرفی می کند