فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۰۱ تا ۵٬۲۲۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
برای گناهان سه نوع مجازات برشمرده اند: مجازات قراردادی، مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد و مجازاتی که تجسم خود جرم است و چیزی جدای از آن نیست. تفسیر آیه 41 روم: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْر ِ بِما کَسَبَتْ أ َیْدِی النَّاس ِ لِیُذیقَهُمْ بَعْضَ الَّذی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یَرْجعُون» بیانگر آثار تکوینی و دنیوی گناهان است. واژه فساد یکی از واژه های معادل گناه است. افزون بر اینکه گناه خود، فساد به معنای خروج از اعتدال است، نتیجه آن تباهی خشکی و دریا است و موجی که رفتار نامناسب انسان در هستی ایجاد می کند تا ابد در جریان است و بدی اعمال انسان، در آخرت که محل بروز و ظهور حقایق است، آشکارتر می گردد. مجازاتی که با گناه رابطه تکوینی و طبیعی دارد در دنیا آثار وضعی گناه و مکافات دنیوی آن است و در آخرت باطن خود عمل است که ظاهر می گردد.
نظریة تنزیل- تأویل در اندیشة صدرالمتألهین؛ مقدمه ای بر فلسفة دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه صدرالمتألهین دربارة پیوند دین و فلسفه در دو مقام پدیداری و فهم قابل رهگیری است. نسبت دین و فلسفه در مقام تنزیل و پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر حیث منشأ، فاعل شناسا، روش، مسائل، زبان و زمان بررسی می شود. در این نظریه، دین و فلسفه در اصل روش و مسائل متحدند، اما از جهت مرتبه نسبت به یکدیگر تفاضل دارند. نتیجة این تفاضل در نسبت زبانی و زمانی دین و فلسفه نمایان می شود؛ به طوری که، زبان دین علاوه بر اشتمال زبان حکمی از زبانی تنزیلی بهره می برد که رقیقه ای از زبان حکمت محسوب می شود؛ همچنین، با عنایت به تفاضل معرفتی دین نسبت به فلسفه، فیلسوفان برای نیل به حقیقت باید از آموزه های انبیا اقتباس کنند و بنابراین، فلسفة زمانی از دین متأخر است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش هایی زبانی و باطنی برای نیل به معنای معتبری که الفاظ متون دینی از آن ها حکایت می کنند. بهره گیری از این روش ها فلسفه را در جایگاهی قرار می دهد که با اقتباسی روش مند از آموزه های دینی، در عین حفظ گوهر تفلسف، می توان آن را به دینی بودن متصف کرد.
جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
73 - 90
حوزههای تخصصی:
ازجمله مباحثِ محوریِ اندیشه آگوستین بحث درباره اراده و ارتباط آن با مسئله شر است. او وارث مفهوم اراده به روایت رواقیون است که آن را با فلسفه نوافلاطونی صورت بندی کرده است. سخن مشهور درباره نظر آگوستین این است که خود شر امری عدمی است و لذا در مورد شرور اخلاقی، عدم اراده به خیر عین شر محسوب می شود. به این ترتیب، از نظر او قصد صحیح و یا ناصحیح در اراده، عامل اصلی بروز شر در افعال آدمی است. اراده بر همین پایه به اراده خیر و شر تقسیم می شود. نکته ی مهم این است که از نظر آگوستین اراده نیک دارای عاملی وجودی است درحالی که اراده شر عاملی ندارد، زیرا از نظر او شر امری عدمی است و اگر عاملی برای اراده شر وجود داشته باشد همان روی گردانی از نیّتِ خیر است. این پاسخ افلاطونیِ آگوستین به نسبت اراده و شر با معضلاتی روبرو می شود. مهمترین معضل پیشاروی این نظریه اولاً به مخاطره انداختن معنای آزادی اراده و سپس نسبت آن با مفهوم فیض الهی و یاری رسانی الهی است. ما در این مقاله می کوشیم با تکیه بر متن آثار آگوستین به ویژه شهر خدا و رساله درباره اراده آزاد، و رساله درباره طبیعت خیر ابتدا تقریر دقیقی از نظریه آگوستینیِ مناسبت اراده و شر به دست دهیم و در همین راستا جایگاه مسئله ساز اراده آزاد و فیض الهی در تقریر آگوستین از مسئله شر را نشان دهیم. به نظر می رسد همین جایگاه مسئله ساز، آگوستین را وادار به فراروی از تقریر افلاطونی نظریه شر به یاری نظریه ی فیض الهی می کند.
«سخن گفتن از خدا» در الهیّات دنس اسکوتوس، با نگاهی به تأثیر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مبحث «سخن گفتن از خدا» در عرصه معارف معاصر به طور عمده ذیل مباحث زبان دین مطرح می شود. یوهانس دنس اسکوتوس تحت تأثیر فیلسوف برجسته اسلامی ابن سینا و بر مبنای باور به اشتراک معنویِ «وجود»، به زبان اشتراک معنوی در سخن گفتن از خدا قائل است. اسکوتوس بحث از زبان مشترک معنویِ دین را ذیل تقسیم معرفت انسان به خدا، به معرفت طبیعی و معرفت فراطبیعی مطرح نموده، مفهوم «موجود نامتناهی» را کامل ترین مفهومی می داند که انسان در مرتبه معرفت طبیعی (عقلی) می تواند از خدا داشته باشد و به وسیله آن از خدا سخن گوید، لیکن معرفت حقیقی (معرفت به دور از هرگونه نقص و ابهام) به خدا و باورهایی از قبیل تثلیث، تجسد و ... در مسیحیت را تنها از طریق معرفت فراطبیعی آن هم فقط از نوع معرفت وحیانی ممکن می داند و در این موضع، رویکردی ایمان گرایانه را اتخاذ می کند، اگرچه در عین حال، ارائه استدلال عقلی و برهان بر برخی داده های وحیانی درباره خدا را تأیید می کند. مقایسه دیدگاه های اسکوتوس و ابن سینا در بحث از معرفت فراطبیعی، نشان دهنده همانندی ها و ناهمانندی های تفکرِ این دو فیلسوف در عقل گرایی و امکان سخن گفتن از حقایق وحیانی است.
ساختار تحلیل زبانی نظریات فلسفی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با به کارگیری روش تحلیل زبانی در بررسی آرای فلسفی ملاصدرا، نشان داده شده است که الگوی زبانی واحدی را می توان بر تمامی نظریات فلسفی وی منطبق کرد. بدین منظور بر اساس دو نظریه زبانی در مورد ساختار معنایی لفظ مشتق، نشان داده شده است که هنگامی که وی نظام فلسفی خویش را بیان می کند، نظریات فلسفی وی با الگوی زبانی بساطت معنایی مشتق انطباق دارد و هنگامی که بر مبنای قوم به دفاع از نظریات خویش می پردازد، از الگوی زبانی ترکب معنایی مشتق استفاده می کند. الگوی زبانی ارائه شده در این مقاله، بر آرای فلسفی ملاصدرا در مباحث زیر تطبیق داده شده اند: پاسخ به اشکال اعتباری بودن وجود، موضوع حرکت، اتحاد عاقل و معقول. همچنین نشان داده شده است که اگر نخست نظریه زبانی بساطت مشتق را بپذیریم و سپس به سراغ مباحث فلسفی برویم، در پذیرش نظریات فلسفی ملاصدرا نیازمند دلیل نخواهیم بود. همچنین برای مخالفت با نظریات فلسفی ملاصدرا حتماً باید به نظریه ترکب معنایی مشتق قائل باشیم.
دیدگاه علامه طباطبایی درباره عینیّت ارزش ها و حریّت در انگیزش اخلاقی براساس توحید اطلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
عینی یا ذهنی بودن ارزش های اخلاقی و درونی یا بیرونی بودن منبع انگیزش اخلاقی، از مباحث مسئله ساز فلسفه اخلاق معاصرند؛ زیرا ذهنی بودن ارزش ها، به نسبی بودن اخلاق، و بیرونی بودن منبع انگیزش، به ضعف در عمل منجر می شود. هدف این مقاله، حل این مسائل براساس توحید اطلاقی از نگاه علامه طباطبایی است. روش ما در گام اول، تبیین و تحلیل نظریه توحید اطلاقی و در گام دوم، استنتاج لوازم این نظریه در پاسخ به آن مسائل است. توحید اطلاقی می تواند هم مبنای عینیت ارزش های اخلاقی و هم معیاری درونی برای انگیزش اخلاقی آزاد و متعالی باشد؛ زیرا انسان موحد براساس اسماء حق تعالی، که عینی اند، عمل کرده و فقط یک ذات را در تمام هستی می بیند و تمام صفات و افعال متکثر در آینه های آفاقی و انفسی را تصاویری از صفات و افعال حق تعالی می داند. تبیین وحدت اطلاقی و تمایز آن با سایر مراتب توحید، اثبات عینیت ارزش های اخلاقی و سازگار بودن آن با انگیزش اخلاقی درونی و آزادانه و نیز تمایز آن با سایر انگیزش های اخلاقی در نظام های مبتنی بر وظیفه گرایی و سودگروی فردی یا جمعی دنیوی یا اخروی، از دستاوردهای این مقاله است.
بررسی دیدگاه جان کالون درباره حس الوهی و مقایسه آن با نظریه فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله علاوه بر نظریه حس الوهی جان کالون، تأثیر این نظریه بر دیگران - به خصوص کسانی که در سنت الهیات اصلاحی قرار دارند - و نیز تأثیر این نظریه بر معرفت شناسی اصلاح شده، مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین رابطه الهیات کالونی با الهیات طبیعی و تفسیرهایی که از نظریه او دراین خصوص ارائه شده، به نحو خلاصه بیان گردیده و در نهایت مقایسه ای بین نظریه حس الوهی کالون و نظریه فطرت در سنت فلسفی اسلامی انجام گرفته است.
احساس و ادرا ک از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر عبارت است از استکشاف دیدگاه قرآن در باب ظرفیت شناختیِ انسان از سطح مادون احساس تا امور فوق ادراک بشری. سؤال پژوهش پیش رو این است که قرآن در باب ظرفیت های شناختیِ بشر که امروزه بسیار مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد، چه دیدگاهی دارد؟ روش پژوهش، تحلیل عقلی - نظریِ محتوای آیات قرآن در موضوع مورد نظر می باشد. بعضی دستاوردهای پژوهش حاضر عبارتند از: 1. از قرآن مطالبی در باب یک سیر گسترده، شامل احساس، ادراک حسی، ادراک فراحسی، شناخت، فراشناخت، و امور فوق ادراک بشری قابل استکشاف است؛ 2. در قرآن بر شناخت و ارزش و ضرورت آن در زندگی روزمره تأکید ویژه شده است؛ 3. مباحث فوق ادراک بشری، به طور ویژه مورد توجه قرآن است و مرتب به انسان یادآوری می شود که ظرفیت شناختی بشر به حدی نیست که همه امور غیب و شهود را دریابد.
خلودجهنمیان وبهشتیان ازمنظرملاصدراوعلامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
درقرآن،آیات متعددی هست که مساله خلود بهشتیان وجهنمیان راگوشزد می کند،عده ای راسعادتمندومخلّددربهشت ومتنعم ازنعمتهای آن، ودسته دیگر راشقاوتمندومعذّب به انواع عذاب معرفی می کند.دراین مقاله، سخن درمعنای«خلود» درآیات105تا108هود متمرکزاست؛ وبه واکاوی میزان وقلمرو آن ازمنظر ملاصدرا وعلامه طباطبایی می پردازد؛ دراینکه مراد ازخلودچیست وآیا بین خلوداهل بهشت وجهنم تفاوتی هست یانه؟ بین مفسرین ومتکلمین اختلاف نظروجوددارد اکثرا آنهارایکی دانسته اندوبه معنای بقا وجاودانگی اهل بهشت برای همیشه، وماندگاری اهل جهنم درجهنم به صورت دائمی ونامحدودمی دانند. دراین عرصه دیدگاه مفسرمطرح معاصر، علامه طباطبایی(ره) ومیزان هماهنگی بین نظرایشان وملاصدرا حا ئز اهمیت است. مسأله به روش تحلیل محتوا براساس داده ها و اطلاعات گردآوری شده است. ازآنجاکه قرآن درآیات هود خلودبهشتیان وجهنمیان را به دوام آسمانهاوزمین معلّق دانسته؛ ابتدا مرادازآسمان وزمین ومیزان دوام آنهابررسی وسپس مسأله خلود، موردکنکاش ومداقه قرارگرفت. ازنتایج به دست آمده اینکه؛ عده ای آسمان وزمین را دنیایی؛ اماعلامه وملاصدرااخروی می دانند، علامه خلود رادائمی، ملاصدرا آن رابسته به نوع عقیده،کمیت،کیفیت وموجبات عذاب می داند. آنچه حاصل شداینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلودجهنمیان، ومطابق فضل الهی بقای اهل بهشت رابیان می نماید.
بررسی مسئله ازخودبیگانگی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد است به مسئله ازخودبیگانگی از دیدگاه ملاصدرا بپردازد. هرچند ملاصدرا از اصطلاح «ازخودبیگانگی» به صراحت نام نبرده، اما اصطلاحات معادلی مانند خودفراموشی، ناخودشناسی و غفلت از خویشتن در آثار وی یافت می شود. با تحلیل سخنان ملاصدرا در مباحث قوس نزول و صعود، بازگشت به اصل، غفلت از خود عقلی، مراتب قوای انسانی و تناسخ ملکوتی می توان ازخودبیگانگی را استنباط کرد. ملاصدرا در حکمت متعالیه، درصدد تعالی و تکامل انسان است. غایت انسان شناسی ملاصدرا علامت گذاری راه و مسیر کمال انسان است تا آدمی به نهایت کمال وجودی خود برسد و آن، همان سعادت انسان و حیات مطلوب اوست. حال اگر انسان به معرفت نفس نائل نگردد و طریق تهذیب نفس پیشه نکند، در مسیر کمال قرار نمی گیرد، بلکه روز به روز از خویشتن خویش فاصله گرفته و با خود بیگانه می شود و در نتیجه پیامدهای ناگوار فراوانی در پی خواهد داشت. بنابراین سعی شد با تکیه بر افکار صدرالمتألهین، ضمن بررسی پیامدها و علل ازخودبیگانگی، راهکارهای رفع آن نیز بیان شود.
تحلیل تفسیری عبارات متضمّن استهزا در آیات قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیر با گفتار و عمل، برای استهزاء است و استهزاکننده با انجام کاری که دلالت بر سبکسری دیگری می کند، در طلب تحقیر اوست. شاید مشکل بتوان پذیرفت که «تحقیر و استهزا» به عنوان یک رفتار اجتماعی ارزشی و عمل مثبت، دارای وجه مقبول و مشروعی باشد؛ زیرا از آنجا که تحقیر و استهزا به معنای سبک کردن شخص می باشد و با توجّه به نوع کارکردها و انگیزه هایی که در آن وجود دارد، رفتاری ناپسند و ناهنجار، مخالف حکم عقلایی و کرامت انسانی به دلیل استهزا و تحقیر است، ولی می تواند احکام متضاد و متقابلی داشته باشد. با نگاهی به آموزه های قرآنی، این عمل نه تنها می تواند وجه مثبتی نیز داشته باشد، بلکه در مقام بازدارندگی یا مجازات بعضی افراد باید به کار گرفته شود تا تأثیر مثبتی در جامعه داشته باشد. یکی از عوامل این تأثیر مثبت از نظر قرآن، ترور شخصیّت برخی افراد، از طریق «استهزا و تحقیر» می باشد؛ از جمله هم ردیف قرار دادن با چهارپایان در رابطه با کسانی که ویژگی های زیر را دارند: عدم تعقّل نسبت به آیات الهی، استفاده نکردن از علوم برای رسیدن به خداوند، توجّه نکردن به فقرا، همنشینی با اهل باطل، غافل بودن از آیات انفسی و آفاقی، تکذیب پیامبران و ... استهزای خدا نیز بدون دلیل نیست و می تواند چند مفهوم و هدف داشته باشد که از آن جمله است: مجازات استهزاکنندگان با استهزای آنان، بی ضرر نشان دادن استهزای منافقان، استهزا بر اساس سنّت املا و استدراج، تخطئة استهزاکنندگان، تفاوت نتیجة کردار منافقان با آنچه در دنیا داشتند و... که در این تحقیق، سعی بر آن است تا مشخّص شود، چه کسانی استحقاق این اهانت و استهزای الهی را دارند و مفهوم استهزای الهی چیست و چه تفاوتی با استهزای بشر دارد.
مفهوم انصاف در اخلاق اسلامی و نسبت آن با قاعده زرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزه اخلاقیِ «با دیگران تنها به گونه ای رفتار کن که رضایت می دهی در همان موقعیت با تو رفتار شود»، در روایات اسلامی به «انصاف» و در نظام های اخلاقی معاصر، به «قاعده زرین» شهرت یافته است. به رغم تشابه معنایی این دو با هم و فراگیر بودن آنها در تمام ساحات رفتاری انسان، از یک سو شاهد ابهام در جهاتی از موضوع و طرح کلی آن هستیم و از سوی دیگر، تعارض ها و سوءفهم هایی مشاهده می شود که در نظام های اخلاقی معاصر همچنان محل توجه و نظر است. تحلیل و تطبیق یافته های موجود نشان می دهد که مفهوم «انصاف» با «قاعده زرین» همپوشانی دارد و با تحلیل سیستمیِ معنای مشترک آن دو، یعنی داشتن انتظار معقول و مشروع از خود و دیگری در صورت قرار گرفتن در موقعیت های فرضیِ مشابه، می توان الگوی رفتاری مناسبی برای زیست فردی و اجتماعی به دست داد.
دیدگاه های نظری به گفتگوی بینادینی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گفتگو در بین انسان ها را باید با تاریخ پیدایش بشر پیوند زد. انسان ها، چون واجد زبان هستند، گفتگو را مسلط بر حوزه های مختلف زندگی روزمره شان کرده و تعاملات اجتماعی شان را با گفتگو امکان پذیر می سازند. از جمله گفتگوها، گفتگوهای بینادینی است که در برخی از آموزه های ادیان به نحو صریح و یا ضمنی به آن اشاره شده است. این مفهوم و بحث های پیرامون آن به سبب نقش بازدارندگی اش در دورکردن انسان ها از خشونت و دست آویز قرارگرفتن آن توسط برخی از قدرت های برتر در بین و پس از جنگ جهانی دوم، در سطح جهان فراگیر شد و جایگاه برجسته ای در حوزه های مهم سیاسی، اجتماعی و حتی اقتصادی به دست آورد. در ایرانِ پس از انقلاب نیز، به سبب ظهور تحولات ساختاری دین در حوزه عمومی، بحث از گفتگوی ادیان شکل سازنده ای به خود گرفت. همین امر موجب شکل گیری و طرح دیدگاه های گوناگون از سوی اندیشمندان دینی در جامعه ایران گردید. در این مقاله تلاش می شود با کاوش در گفتارها و نوشتارهای ناظر به گفتگوی بینادینی در ایران، فرایند نظری سه دیدگاه؛ یعنی گفتگو به مثابه کنشی تعامل محور، ضرورت محور و زمینه محور بررسی شود.
صلح: میل به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر بخواهیم چنان که متون مسیحی گفته اند صلح آفرین باشیم باید در صلح نخستین آفرینش خداوند مشارکت بجوییم. در دین مسیحی سنتی وجود دارد که در پی کاستن از تمایز بین صلح به مثابهیک هدف و صلح به مثابهیک سبک زندگی است و می خواسته صلح را یک فرمان بی چون وچرا ببیند. این سنت صلح را یک دعوت مسیحی می داند، دعوت به بازگشت به صلح نخستین خداوند در آفرینش. هرچند صلح هرگز کاملاً بر روی زمین محقق نمی شود، بی معناست که بگوییم نمی توان به نحوی آن را در وجودِ زمانی و مکانی به بیان آورد و بی معناست که بخواهیم آن را بدون توسل به صلح نخستینی که خداوند در آفرینش قرار داده است محقق کنیم. به علاوه این برداشت از صلح یک مفهوم بنیادین و مشترک در هر سه دین بزرگ توحیدی است؛ جدا از این که مفهومی که ارسطو از دوستی اجتماعی بیان می کند نیز قرابت های تنگاتنگی با آن دارد. اینها در حالی است که در جامعه سکولار مدرن نه اثری از صلح به معنای توحیدی آن دیده می شود و نه از دوستی ارسطویی. اما ساختار جامعه معاصر می توانست به گونه ای دیگر باشد، و بهره برداری از منابع عمیق و صلح آفرینِ سنت های دینی مان می تواند در این کار به ما یاری کند.
مدل سازی ویژگی های نیروی انسانی در راستای تحقق تمدن زمینه ساز(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بررسی تمدن زمینه ساز از منظر راهبردی، ضرورتی مهم به شمار می رود؛ زیرا در این رویکرد می توان با لحاظ کردن چارچوب ها و اصول راهبردی _ به ویژه توجه به الزامات و لوازم نیل به اهداف تعیین شده، شناخت محیط و داشتن تصویری شفاف از آینده _ راهبردهای متناظر حوزه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مدیریتی را تبیین کرد. البته در نگاه نسخت، شاید به کارگیری دو واژه راهبرد و مدیریت، در قالب ترکیب راهبردهای مدیریتی، اندکی سؤال برانگیز باشد؛ زیرا استقرار راهبرد در حقیقت خود یک فعالیت مدیریتی است. از این رو در این نوشتار، به عنوان طرح موضوع به جای راهبردسازی و به کارگیری راهبردهای مدیریتی، از میان مؤلفه های اساسی مدیریت، مؤلفه نیروی انسانی بیان شده است. برای آن که بتوان با استفاده از روش های نوین تصمیم گیری، به ارزیابی و طراحی مدلی مفهومی از نیروی انسانی پرداخت، از روش های تصمیم گیری نرم الهام گرفته شده است. در این راستا با توجه به نیروی انسانی در نگاهی آینده محور و تمدن ساز و منطق روش متدولوژی سیستم های نرم، مدل مفهومی اولیه ای ارائه شده است.
بطلان اصل مکملیت و نتایج فلسفی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
37 - 54
حوزههای تخصصی:
اصل علیت یکی از مهمترین مفاهیم فلسفی می باشد که به عنوان اصل بدیهی همه ی ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است. اما به رغم اینکه ایل اصل پایه و مبنای هر پژوهش علمی بوده، در طول تاریخ مورد هجوم شبهات فراوانی از سوی برخی از فلاسفه و فیزیکدانان قرار گرفته است. یکی از شبهات را می توان در اصل مکمیت بور که مبتنی بر اصل عدم قطعیت هایزنبرگ است، یافت؛ که به دلیل داشتن مدلول فیزیکی، از پذیرفته شدن ترین نظریه های فیزیک کوانتوم می باشد. اما چنانچه تجربه نشان داده است، بسیاری از نظریه ها و تئوری های علمی غیرقطعی بوده و پیوسته در حال تغییر و تبدیل می باشند که در این میان این دو نظریه اصل عدم قطعیت و اصل مکملیت نیز از این جریان مستثنی نبوده اند، زیرا پس از گذشت هشتاد سال، یک دانشمند جوان ایرانی به نام پروفسور شهریار صدیق افشار با ارائه ی نظریه ای درباره ماهیت دوگانه ی نور، توانست سلطه ی هشتاد ساله ی این دو نظریه را در هم شکند. این آزمایش، مبتنی بر آزمایشی مشهور درباره ی پدیده ی تداخل است که موسوم به "دو شکاف" میباشد. وی در این آزمایش به وضوح نشان میدهد که هیچ تناقضی در نمود هم زمان دو ماهیت موجی و ذره ای نور وجود ندارد؛ موضوعی که تا سال 2004، امر مسلم و پذیرفته شده ی مکانیک کوانتوم بوده است و نتایج فلسفی خطرناکی چون نفی علیت را درپی داشته است. طرح این نظریه نه تنها به عنوان یکی از مباحث بنیادی و جریان ساز فیزیک جدید جائز اهمیت است؛ بلکه پاسخی دندان شکن به نتایج و برداشتهای معرفت شناختی حاصل از نظریه های "اصل مکملیت" و "عدم قطعیت" نیز می باشد؛ لذا ما را بر آن داشته است که در مقاله ی حاضر در حد توان به بررسی و تحلیل آن بپردازیم.
شعر از نگاه ابن سینا و نقش آن در فرهنگ سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا شعر را به عنوان یکی از صناعات پنجگانه منطقی دارای ویژگی های اساسی می داند که می تواند در انتقال فرهنگ و تربیت و تعالی افراد جامعه مؤثر باشد.
از نظر ابن سینا شعر به جهت داشتن ویژگی محاکات و تألیف موزون می تواند خیال انگیز و لذت بخش باشد. او دلیل اشتیاق مردم به شعر را دو چیز می داند:
1 لذت بردن از محاکات یا بازنمایی
2 لذت بردن از تألیف و ترکیب سازگار کلام موزون و آهنگین متناسب با طبع.
مهم ترین اثر شعر آن است که می تواند قوه خیال مخاطب را تحریک و تهیج کرده و او را از مرحله تصویرگری که بسیار لذت بخش و خوشایند است به درک مفاهیم و معانی عمیق و بلند به شکل پایدار برساند. به همین جهت در معارف اعتباری که برهان، خطابه و جدل کارایی کمتری دارند، شیوه شعر ارجحیت دارد و فهم عمومی نسبت به شعر از پذیرش و انفعال بیشتری برخوردار است. بنابراین شعر راهکار مناسبی است که می تواند درحفظ و تعالی فرهنگ مؤثر باشد.
تعریف مابعدالطبیعه بر اساس موجود بما هو موجود از دیدگاه فارابی (بر اساس کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین، البرهان، إحصاءالعلوم، أغراض مابعدالطبیعه و تعلیقات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم بهار ۱۳۹۴ شماره ۴۲
17 - 46
حوزههای تخصصی:
فارابی در آثار خود دارای سه دیدگاه در ارائه تعریف مابعدالطبیعه است که دو دیدگاه وی بر اساس موجود بما هو موجود ارائه شده و در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته است. فارابی در دیدگاهی که مبتنی بر دو کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین و البرهان است، موجود بما هو موجود را موضوع فلسفه یا حکمت می داند که مشتمل بر الهیات، طبیعیات، ریاضیات و علم سیاست و یاعلم اخلاق است. این دیدگاه که در بردارنده نوعی تفسیر خام و ابتدایی از اصطلاح موجود بما هو موجود است، ریشه در نظریات اسکندر افرودیسی در شرح مابعدالطبیعه دارد. اسکندر نیز در مابعدالطبیعه با وجودی که به نظر می رسد که در برخی موارد، تفسیر دقیقی از موجود بما هو موجود ارائه می کند ولی در نهایت، حکمت با موضوع موجود بما هو موجود را مشتمل بر اقسامی می داند که حکمت به معنای دقیق کلمه با موضوعیت موجودات الهی و نیز طبیعیات با موضوعیت موجودات طبیعی از جمله این اقسامند. دیدگاه نهایی فارابی در تعریف بر اساس موجود بما هو موجود با اندکی تفاوت، در سه اثر إحصاءالعلوم، أغراض مابعدالطبیعه و تعلیقات متمرکز است. فارابی در إحصاء العلوم که هر چند به پختگی دو اثر دیگر نیست، بر خلاف کتاب الجمع و البرهان تشخیص می دهد که مباحث موجود بما هو موجود متعلق به دانشی در عرض طبیعیات، ریاضیات و علم مدنی است و در رساله أغراض که به طور اختصاصی در آن به شرح و تبیین تعریف مابعدالطبیعه بر اساس موجود بما هو موجود و موضوع و بخش های می پردازد، این دیدگاه را به اوج خود می رساند. وی در تعلیقات، هماهنگ با رساله أغراض، به تعریف و موضوع مابعدالطبیعه پرداخته و تبیین و تفسیر دقیق تری را از اصطلاح موجود بما هو موجود ارائه می دهد.
بایسته هاى روش شناختى شاخص سازى در حوزه ارتباطات اجتماعىبا تأکید بر الگوى اسلامى ایرانى پیشرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص و شاخص سازى در حوزه علوم انسانى بسیار مهم است. از سویى، سیاست گذارى، برنامه ریزى و حرکت جوامع به سوى اهداف تعریف شده، بر اساس شاخص ها صورت مى گیرد و از سوى دیگر، میزان موفقیت و پیشرفت جوامع نیز بر اساس همان شاخص ها سنجیده مى شود. ولى آیا شاخص هاى ارائه شده از سوى سازمان ملل و صندوق بین المللى پول مى تواند پاسخگوى همه نیازهاى بشر در همه جوامع باشد؟ درصورتى که پاسخ منفى باشد، این پرسش بسیار مهم مطرح مى شود که «چه الزاماتى براى شاخص سازى در جوامع اسلامى در حوزه ارتباطات و تعاملات اجتماعى وجود دارد؟» مقاله حاضر با هدف پاسخ به این پرسش اساسى، روش تحلیل و تفسیرى را در پیش گرفته و با عنایت به تمایز شاخص هاى جامعه اسلامى با غیر آن، به ویژه در حوزه علوم انسانى، با بررسى کارکردهاى ارتباطات در جامعه اسلامى، هفت ضرورت براى ارائه شاخص در حوزه ارتباطات اجتماعى در جامعه اسلامى ارائه، و به برخى از مبادى معرفتى این نوع شاخص سازى اشاره کرده است. حاصل بررسى این است که ارتباطات در جامعه اسلامى هم از نظر گستره و ساحت هاى ارتباطى و هم از لحاظ هدف و قوام ارتباط، تمایز آشکارى با جوامع غیراسلامى دارد و همین امر به کارکردهاى ارتباطى متفاوتى منجر مى شود.