فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۶۱ تا ۶٬۴۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
«پدیدارشناسی دین» یکی از مطرح ترین و پرکاربردترین رویکردها در مطالعات دین است. بنابراین، شناخت ویژگی ها و مؤلفه های جوهری این رویکرد برای دین پژوهان اهمیت زیادی دارد. ممکن است تصور بر این باشد که پدیدارشناسی دین چیزی جز کاربستِ رویکرد پدیدارشناسی فلسفی در فهم دین نیست. اما آیا این رویکرد در تمام ویژگی ها و در ذاتِ خود، عیناً با پدیدارشناسی در مفهوم فلسفی مشارک است؟ یا در آن باید به جست وجوی ویژگی ها و جوهری متفاوت بود؟ و آیا هر عیب و هنری که برای پدیدارشناسی فلسفی صادق باشد بر پدیدارشناسی دین نیز صدق می کند؟ این نوشتار پس از توصیف و تبیین ویژگی های پدیدارشناسی، کوشیده است مؤلفه ها و ویژگی های رویکرد پدیدارشناسی دین را شناسایی کند تا از آن میان، جوهری ترین مؤلفة این رویکرد را استنباط کند و نسبت آن را با رویکرد پدیدارشناسی فلسفی معلوم سازد. حاصل این جستار بجز آشکار کردن نسبت این دو، شناخت و تبیین برخی از مؤلفه ها و ویژگی های اختصاصی و متمایز پدیدارشناسی دین است که خود می تواند به استفادة درست از رویکردی که چاره ای از به کارگیری آن در بسیاری از پژوهش های دینی نیست، مدد رساند.
بازنگاری نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی (همراه پاسخ به برخی شبهات)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تعارض علم و دین، یکی از موضوعات همچنان بحث برانگیز، در میان پژوهشگران عرصه دین است. مقصود از علم، علم تجربی و مقصود از دین، مجموعه معارفی است که پیامبر خدا با یافت حضوری به آن دست یافته است و ما با عقل یا نقل، در پی فهم آن هستیم. در نظریه آیت الله جوادی آملی، با اثبات الهی و دینی بودن (به معنای عام) تمام داده های تجربی (داده های یقینی یا اطمینان آور) و اثبات دینی بودن (به معنای خاص) داده های تجربی مربوط به حیطه عمل مکلفان، و وجود راه حل های اصولی برای رفع تعارض ظاهری بین یافت های تجربی و دینی، مسأله تعارض علم و دین به صورتی بدیع، حل شده است. رسیدن به این نتیجه، مرهون مقدماتی است که به عنوان مبانی فهم نظریه ایشان، دانستنش ضروری است. این نوشتار، تلاشی است در تبیین برخی از اصول موضوعه ای که ما را در فهم نظریه مورد بحث، یاری می کند. با توضیح برخی از مبانی حضرت استاد، روشن می شود که بسیاری از اشکالاتی که بر نظریه ایشان گرفته می شود، ناشی از توجه نداشتن به مبانی فکری ایشان است.
بررسی و مقایسه آراء معتزله و لایب نیتس در مسأله عدل الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده نظریه عدل الهی در اسلام با فرقه کلامی معتزله شناخته می شود . این گروه به همراه فرقه کلامی امامیه به عدلیه نیز معروفند. مهم ترین نظریات این گروه دفاع از اراده ی آزاد در خدا وانسان ، حسن وقبح ذاتی افعال، نفی شر وظلم از ساحت الهی ، نفی اراده گزافی از خداوند، وجوب نظام اصلح و موارد دیگری است که مقدمه اثبات عدل الهی قرار می گیرند. بر طبق نظر معتزله اعلام اینکه خدا عادل است مرادف با این است که بگوئیم او نه بد است ونه بد را انتخاب می کند. تمام اعمال خدا خیر است . خدا باید بهترین حالت ممکن را برای مخلوقاتش فراهم کند. از طرف دیگرلایب نیتس در غرب با کتاب عدل الهی (تئودیسه) به دنبال توجیه عدالت الهی است . نظریات او هم در این قسمت به معتزله بسیار نزدیک است. در مورد اراده آزاد واختیار او به مشابهت خدا وانسان نظر دارد. عقیده به حسن وقبح ذاتی افعال ، نفی اراده گزافی از خدا، بهترین جهان ممکن ونظام خوش بینی از جمله نظراتی است که او در آثار خود بیان می کند. در این مقاله به مقایسه این دو طرز تفکر پرداخته می شود
مسئله جبر و اختیار در رویکرد های میانه گرای غربی و اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله جبر و اختیار از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آرا متنوع و بعضاً متضاد انواع مکاتب جبرگرا، اختیارگرا و سازگارگرا بوده و هست. آنچه در پیش رو دارید، حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های جبرستیز نیم قرن اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی به منظور دفاع از اختیار است؛ این رویکرد ها تلاش می کنند تا با بررسی و تأمل مجدد پیرامون معنا و لوازم جبر و اختیار به بازخوانی مسئله و حل آن بپردازند.
بررسی تطبیقی وحدت انسان و جهان در فیزیک و عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر عرفا «خلق» به معنای عرفی آن، وجود حقیقی ندارد و هر آن چه در عرصه گیتی مشاهده می شود، جز تجلی ذات احدی خداوند نیست. همه موجودات «نمود» ند و «بود» حقیقی منحصر در ذات الهی است. به تعبیر دینی هر آن چه در سرای وجود جلوه گری می کند «وجه الله» است. از دیگر سوی، انسان خلیفةالله است و به دلیل جامعیت اسماء الهی و تام بودن مظهریت حق، می تواند سلطه علمی و فعلی بر عالم هستی داشته باشد. از نگاه فیزیک نوین نیز، در بنیاد جهان، یکپارچگی شگفت انگیزی حاکم است و انسان به عنوان تنها ناظر آگاه وبا نگاهی عمیق تر یک «سهیم»، نقش کلیدی و تعیین کننده ای در تبیین و حتی تکوین جهان ایفا می کند، به گونه ای که تصور وجود جهان بدون انسان محال است. در این نوشتار وحدت بنیادین اجزاء جهان و رابطه انسان با جهان هستی در حوزه عرفان و فیزیک به گونه ای تطبیقی طرح و بررسی می شود.
تبیین اختیار انسان بر اساس چیستی نفس یا ذهن در فلسفه اسلامی و فلسفه ذهن معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
ساختار نظام مند مفاهیم اخلاقی در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در نگارش این مقاله، مطالعه روشمند و تحلیلی گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره های قرآن کریم است؛ به این منظور با استفاده از روش تحلیل محتوا، نقش و جایگاه این گزاره ها در هدایت افراد و جامعه اسلامی به سمت کمال و سعادت تبیین می شود و یک مدل نظام اخلاقی بر اساس آن به دست می آید. این پژوهه بر آن است که با استخراج گزاره های اخلاقی قرآن کریم، تجزیه و تحلیل آن ها و سپس طبقه بندی موضوعی، در نهایت، به تبیین مُدل چگونگی هدایت افراد و جامعه اسلامی بپردازد. گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره های قرآن کریم، در دو بُعد فردی و جمعی، به صورت همسان بیان خواهد شد و به منظور ساخت یک مدل و نظام ساختاری در حوزه اخلاق، چهار رکن اصلی یک نظام (اصول و مبانی نظری، الزامات، مقدمات و موانع) در این زمینه تبیین می شود. در این مقاله سوره «اسراء» نمونه ای است که با روش تحلیل محتوا به مطالعه آن می پردازیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که گزاره های فردی در دو حوزه فضیلت و رذیلت 47% و گزاره های جمعی بیان شده در این سوره نیز در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد، 53% از مجموع گزاره های این سوره را تشکیل می دهد. مدلی که در پایان ذکر می شود، همه جنبه ها و جهات یک نظام اخلاقی در سطح فردی و جمعی را تبیین می کند.
ابطال نظریه اثرپذیری وحی از فرهنگ عصر نزول از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«وحی» حقیقت رازآلودی است که ازقلمرو اصطیاد عقل وحس استبعاد دارد؛ با این حال برخی از روشنفکران معاصر درباره این حقیقت مرموز معتقدند وحی محصول تجربه دینی است و به شخصیت و قوه خیال پیامبر’ در تولید وحی موضوعیت و فاعلیت داده است.
در این تحقیق، ابتدا تعریفی از وحی و فرهنگ و نوع مواجهه قرآن با فرهنگ عصر نزول ارائه میشود. سپس از منظر فلسفه صدرایی اثبات میشود که: اولاً: وحی تعینی پیشینی و ثابت در علم الهی و عالم عقل داشته و پیامبر تنها دریافت کننده و ابلاغ کننده امین آن بدون تغییر در عالم حس بوده است. ثانیاً: قوه خیال پیامبر’ فقط قابل وحی و کاشف حقایق است، نه فاعل آن. ثالثاً: وحی در فرآیند تنزیل، متغیر و متأثر از هیچ امر خارجی مانند فرهنگ نیست. رابعاً: وحی حقیقتی فراتر از زمان و زبان بوده و همیشه دارای حجیت است؛ درنتیجه ایده برخی روشنفکران در مورد وحی، فاقد پشتوانه های عقلی و فلسفی صدرایی است و اصرار بر آن بیدلیل است.
نتیجه آنکه، این نظریه ازجهت روش تحقیق دچار اشکال است و برآیند درستی به دنبال ندارد.
بررسی ارزشیابی ملاصدرا از براهین وجود خدا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی براهین وجود خدا، بخش مهمی از اهتمام و دلمشغولی صدرالمتالهین را در مباحث خداشناسی، به خود اختصاص داده است. ارزشیابی این برهان ها بر اساس ملاک های مختلف، از جمله تلاش های ستودنی او به شمار می رود که کمتر مورد توجه واقع شده است. در این مقاله، پس از اشاره به عناوین این برهان ها و بیان دسته بندی های مختلف صدرا از آن ها، ملاک های ارزشیابی برهان ها معرفی می شود. سپس، مهم ترین ملاک ها را که ملاک های طرح شده در دانش منطق است و بر اساس آن ها برهان های وجود خدا به برهان «ان» و برهان «ان مطلق» و «دلیل» تقسیم می شود تبیین کرده، مستندات آن ها را بیان خواهیم کرد؛ و آن گاه، نشان خواهیم داد که به لحاظ معیارهای منطقی، ارزش معرفتی برهان صدیقین و دیگر برهان های وجود خدا، تفاوتی ندارد.
وحدت وجود از دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسأله وحدت وجود، از مسائل کلان هستی شناختی است که در فضای عرفانی پدید آمده و آرام آرام به فضای فلسفی،وارد شده است. قبول یا رد آن، تمام مسائل فلسفی را تحت الشعاع قرار می دهد؛ زیرا با قبول وحدت وجود، عالَم رنگ دیگری به خود گرفته و علیت از میان موجودات رخت برمی بندد. همچنین وحدت وجود، تحلیل دیگری از وجود حضرت حق و شریعت به دست خواهد داد. فیلسوفان پیش از صدرالمتألهین در این باب بحث کرده اند، اما ملاصدرا مدعی برهانی ساختن این مسأله و تبیین صحیح و دقیق آن شده است. پس از ملاصدرا، تابعان مکتب او نیز درباره چنین مسأله ای بحث و گفت وگو کرده اند که از مهم ترین ایشان، علامه طباطبایی است. در این مقاله به بیان تقریر علامه طباطبایی و ادله وی در باب وحدت شخصی وجود می پردازیم. علامه از سه راه «وجود رابط»، «صرف الوجود» و «عدم تناهی» به اثبات وحدت وجود پرداخته است.
جن از منظر ادیان ابراهیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عالم آفرینش جدا از موجودات محسوس، موجودات نامحسوسی نیز وجود دارند که در شرایط عادی، برای ما قابل درک حسی نیستند. یکی از آن موجودات نامحسوس جن است.
اعتقاد به وجود جن مختص اسلام نیست و در دیگر ادیان ابراهیمی نیز پذیرفته شده است و در متون مقدس آنان ریشه دارد.
اسلام جنیان را موجوداتی حقیقی، همچون انسان و فرشته می داند؛ اما یهودیان و مسیحیان آنها را فرشتگان متمرد می شمرند.
بررسی انتقادی شماری از پیش فرض های معناشناختی و ادلّة نظریة «اصالت وجود»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمای متعالیه، بر اساس شماری از دلائل، به دفاع از نظریّة اصالت وجود پرداختهاند. همچنین این نظریّه، بر شماری پیشفرض مبتنی است. لذا، مواجهة انتقادی با این نظریّه میتواند به دو شکل عمده صورتبندی شود که عبارتاند از: بررسی پیشفرضهای نظریّه؛ و بررسی ادلّة آن. در مقام مواجهة انتقادی با پیشفرضهای نظریة اصالت وجود، اشتراک معنوی وجود ـ به عنوان یک پیشفرض تصدیقی ـ نادرست و یا محلّ تردید است. همچنین تلقّی خاصّ از اعتباریّت و ماهیّت ـ به عنوان دو پیشفرض تصوّری ـ دارای ابهام هستند. در مقام مواجهة انتقادی با دلایل اصالت وجود نیز دلیل مبتنی بر «اخراج ماهیت از حالت استواء توسط وجود»، به عنوان بهترین دلیل اقامه شده بر صحّت این نظریه، دلیلی قاصر در اثبات مدّعاست. در کنار این دسته از اشکالات، که میتوان آنها را اشکالات بنایی نامید، اشکالی مبنایی نیز وجود دارد: دوگانة اصالت وجود یا اصالت ماهیّت، واقعیت را در وجود یا ماهیت منحصر میکند، بدون اینکه دلیل کافی برای این انحصار ارائه شود.
خلود در عذاب از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مسئلة جاودانگی نفس در جهنم و بقا در عذاب الهی ازجمله مسائل مهم کلامی و اعتقادی است که از همان آغاز، توجه بسیاری از متفکرین مسلمان را به خود جلب کرده است. در این میان ملاصدرا به اشکالاتی که در باب خلود در عذاب وجود دارد اشاره می کند و سعی کرده است با پاسخ دادن به آن ها و اثبات خلود برخی از کفار در جهنم، هرگونه اندیشة مبنی بر عدم خلود را رد کند. اما به نظر نگارنده پاسخ وی ناکافی بوده و نمی تواند عقیده به خلود را ثابت کند. بنابراین با ردشدن استدلالاتی که ملاصدرا بر خلود در عذاب کرده، این مسئله توجیهی عقلی نخواهد یافت و صحت آن منوط به پذیرش نصوص دینی خواهد بود. اما ابن عربی بر خلاف ملاصدرا سعی کرده با تأویل آیاتی که به مسئلة خلود جهنمیان در عذاب اشاره کرده اند، راهی برای رهایی از مسئلة خلود بیابد
روابط مفهومی علم و ایمان در آثار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی معناشناختی در آثار ملاصدرا، مفهوم ایمان با شبکه گسترده ای از مفاهیم مرتبط است. مهمترین این مفاهیم، علم است. ملاصدرا علم را به اقسام شرعی و عقلی، دراستی و وراثتی، و مکاشفه ای و معامله ای تقسیم می کند. علم حقیقی از نظر وی، علم شرعی و عقلی، وراثتی و مکاشفه ای است. این علم در اکثر مواضع در آثار ملاصدرا معادل ایمان دانسته شده است. او دلایلی نقلی، عقلی و لغوی بر این مدعا اقامه می کند. با این حال، در عبارات وی علم گاهی شرط ایمان و گاهی شطر آن است. گاه ایمان شرط علم است و گاه علم و ایمان دو مقوله کاملا متباینند. معرفت از نظر برخی مغایر علم است اما ملاصدرا آنرا مرادف علم می داند. بدین ترتیب مفاهیم کفر و جهل در آثار وی به عنوان مفاهیم مقابل ایمان به کار می روند. کفر گاه معادل جهل و گاه شدیدترین مرتبه آن است. این شبکه مفهومی را می توان با توجه به دیدگاه ملاصدرا درباره نقش قوه عاقله در ایمان تبیین کرد. قوت عاقله علت ایمان، علم و معرفت است و ضعف عاقله علت جهل و کفر. در بینش او سایر قوای انسان مانند واهمه نیز در ایمان و کفر نقش دارند.
صفات فعل خداوند از دیدگاه علامة طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آثار علامة طباطبایی، دست کم سه دیدگاه متفاوت دربارة نحوة اتّصاف ذات الهی به صفات فعل مشاهده می شود: عینیّت صفات فعل با ذات؛ زیادت صفات فعل بر ذات؛ و عدم اتّصاف ذات به صفات فعل، چه به نحو زیادت و چه به نحو عینیّت. حال پرسش این است که آیا او به سه دیدگاه متعارض در این باره باور داشته؛ یا این دیدگاه های سه گانه، متعارض نیستند و با یکدیگر جمع می شوند؟ به نظر می رسد این سه دیدگاه، بر مبنای اعتبارات متفاوت شکل گرفته اند و در طول یکدیگر قرار دارند. بنابراین با تفکیک اعتبارات می توان این سه دیدگاه را سازگار دانست: یعنی دیدگاه عینیّت بر پایة اعتبار حقیقة صفات فعل شکل می گیرد؛ دیدگاه زیادت بر اعتبار رقیقة صفات فعل و نگاه وحدت انگار به آن ها استوار است؛ و دیدگاه عدم اتّصاف نیز از نگاه کثرت انگار به فعل سرچشمه می گیرد.
دیدگاه های امام خمینی در باب هلیت وجود حق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قونوی در تفسیر سورة فاتحه، هلیت مطلق حق، را عبارت از اطلاق انبساطی وجود که عاری از هرگونه قید و ترکیب و کثرت است می داند. وجود حق از دیدگاه وی عبارت است از صرف وجود به طوری که نه کثرتی در آن اعتبار می شود و نه ترکیبی، نه صفتی و نه نعتی، نه اسمی و نه رسمی، نه نسبتی و نه حکمی، بلکه وجودش وجودی بحت است. فناری، شارح مفتاح، وجود بحت را به معنای وجود مطلق درنظر می گیرد یعنى وجودی که هیچ گونه قیدی در آن اعتبار نمی شود هرچند می توان آن را با قیود و بدون آن ها اخذ کرد. این وجود بحت همان وجود مأخوذ بلاشرط است نه وجودی که مقید به قید اطلاق شده باشد. قونوی برای اثبات این که واجب الوجود، همان وجود مطلق است، پنج برهان اقامه کرده و سپس به طرح شبهات و انتقاداتی دست زده که بر این براهین وارد ساخته اند. امام خمینی نیز در تعلیقات خود بر مصباح الانس، درصدد پاسخ به شبهات برآمده، جز براهین اول تا سوم با براهین دیگر مخالفت دارد و آن ها را اثبات کنندة مدعا نمی داند و خطای آن ها را ناشی از خلط مفهوم با مصداق و حمل اولی با حمل شایع صناعی یا خلط مفهوم ذهنی با حقیقت خارجی یا خلط وجود مطلق با مطلق وجود می داند.
نقش معتزله در تخریب شخصیت هشام ابن حکم و نسبت دادن تجسیم به او و تأثیرآن بر محدثان شیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تجسیم به معنای اطلاق جسم بر خالق هستی، یکی از مفاهیم جنجالی کلام اسلامی است. در باب پیشینة تاریخی تجسیم و نفوذ اندیشه هایی از این دست باید گفت تجسیم در اندیشة فرق دیگر مجال بروز و ظهور بیشتری داشته است، اما معتزلیان نخستین به هشام بن حکم، متکلم بزرگ عصر امامت نسبت تجسیم داده اند. این نسبت کانون توجه فرق نگاران غیرشیعی و نیز برخی محدثان شیعی قرار گرفته و آن را در آثار خود آورده اند. باتوجه به نوشته ها و آثار و مباحثات پیشین کلامی، باید معتزله را نخستین نسبت دهندگان دانست. در علل و چرایی این نسبت، برخی محققان به انگیزه ها و رقابت و کینه جویی معتزله اشاره کرده اند. ادعای معتزله علاوه بر منابع غیرشیعی، بر آثار شیعی نیز اثر گذاشته است. پیامد این نسبت را می باید ابهام در شخصیت هشام شمرد. برای نمونه دست کم بیش از پنج روایت در اصول کافی و روایاتی در توحید صدوق و رجال کشی، در زمینة نسبت تجسیم به هشام وارد شده است. دربارة هشام کمتر نوشته و یا پژوهشی را می توان یافت که به اثبات و یا نفی این موضوع نپردازد.