فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۲۸۱ تا ۷٬۳۰۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
عقل به مثابه یکی از ابزارهای شناخت و معرفت انسانی جایگاه رفیعی بین فلاسفه و اندیشمندان دارد، اما در عرفان بسیاری از عارفان، عقل را حجاب شناخت و معرفت می دانند، موضوع اصلی در عرفان نظری ابن عربی و نگرش عرفانی ملاصدرا، شناخت اسما، صفات و افعال حق تعالی است. ابن عربی در عین احترام به جایگاه عقل، عقل نظری را در معرفت به حق عاجز و ناتوان می شمارد و معتقد است عقل در شناخت حق تعالی دو مقام و مرتبه دارد: یکی مقام ادراک و دیگری مقام قبول و پذیرش، عقل را در مقام ادراک و شناخت ذات حق و بعضی از مراتب تعینات و تجلیات حق، ناتوان معرفی می کند. اما عقل را در مقام پذیرش و قبول، قادر به شناخت حق می داند و برای آن محدودیتی قائل نیست. ملاصدرا نیز برای عقل در شناخت حق و اسما و صفاتش حد و مرزی قائل است و معرفت حقیقی را از راه شهود قلبی و فراتر از استدلال عقلی می داند. وجه مشترک ملاصدرا و ابن عربی در این است که هر دو معتقدند، راه های حسی و عقلی برای رسیدن به همه جنبه های عالم واقع، ناقص و ناتمام هستند، اما همین ابزارهای شناخت یعنی حس و عقل و خیال را مظهری از مظاهر حق می دانند که انسان باید حد و حدود هر یک را بداند و هیچ کدام را ملاک قضاوت نهایی در مورد ناشناخت ها قرار ندهد. در این مقاله ابتدا نظر ابن عربی و سپس دیدگاه ملاصدرا طرح و به دنبال آن وجوه اشتراک و افتراق آنها در مورد عقل بررسی می شود.
زمینه سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی
حوزههای تخصصی:
از زمینه سازی ظهور، هم آمادگی برای ظهور را می توان اراده کرد و هم اقداماتی را که سبب تعجیل ظهور می گردد. بی شک رفتارهایی که تعجیل در ظهور را باعث می شود، به معنای تأثیرگذاری عملکرد انسان ها در تعجیل یا تأخیر ظهور است. این نوشتار، کوشیده تا با استناد به روایات، ثابت کند که زمینه سازی، به هر دو معنای آن درست و مستند به روایات است و عملکرد انسان ها، تأثیر مستقیمی در غیبت و ظهور امام دارد. از سوی دیگر، کوشیده تا اثبات کند که میان رفتار مردم و غیبت و ظهور امام به صورت کلی، رابطه علّی و معلولی برقرار نیست؛ گرچه بی تردید، غیبت معلول سوءرفتار مردم است و با تغییر مثبت در انسان ها، ظهور حتماً اتفاق خواهد افتاد. همچنین کوشیده تا این معنا را اثبات کند که زمینه سازی، وظیفه ای مستقل و متفاوت با مسئولیت های معهود دینی نیست، بلکه انجام دادن همین مسئولیت های معهود دینی، ظرفیت همراهی با امام را در مردم ایجاد می کند و زمینه های ظهور را فراهم می سازد.
جایگاه، اهداف و اصول حرکت امام
حوزههای تخصصی:
آموزه های مهدویت به تأملاتی تازه نیاز دارد؛ تأملاتی در ساختار این اندیشه، تا آن را از قالب پراکنده هایی زیبا به سیمای سازمانی پربار درآورد. اندیشه مهدویت، شعاعی از پرتوی اصل امامت است که سازمانی بس دقیق و ظریف بر آموزه های آن حکومت می کند. در بازاندیشی این مفهوم باید به ابهامات و سؤالات، توجهی وافر داشت که گاه در میان این سؤالات نیمی از جواب و پیش طرحی از ساختار نهفته است.
این نوشتار تلاش کرده تا گامی در این مسیر بردارد و پایه های اندیشه مهدویت را در معارف تربیتی و ولایی ترسیم نموده و اهداف امامت را در عرصه تربیت افراد، روابط میان مؤمنان و کلّیت جامعه مشخص کند. ترسیم مبانی و اهداف امامت و مهدویت، مقدمه مناسب و لازمی است برای درک اصولی که امام در حرکت عظیم خویش به آن وفادار است. با تبیین این اصول، ساختاری ترسیم می شود که پایه ای است برای توضیح تفاوت میان مشی معصومین و گامی است برای درک حکمت های نهفته در هر یک.
این نوشتار، آغازی است بر سلسله ای از تأملات که می کوشد تا بابی از حکمت های غیبت را بگشاید و طرحی را در میان آموزه های مهدویت دراندازد.
معیار برتری پیامبران از نگاه قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه دینی، پیامبران نسبت به سایر مردم از ویژگی هایی برخوردار هستند که بقیه مردم از آنها محروم می باشند، ولی در این که خود پیامبران نیز نسبت به هم از ویژگی هایی برخوردار می باشند اختلاف است. عده ای بر این باورند که پیامبران با هم تفاوتی ندارند و عده ای دیگر معتقدند که بعضی پیامبران نسبت به بقیه برتری دارند که از آنان به عنوان پیامبر اولو العزم یاد می کنند. این عده ملاک تفاوت پیامبران اولو العزم را صاحب کتاب و شریعت بودن، ماموریت جهانی داشتن، دارا بودن مقام امامت، و بهره مندی از علم می دانند، ولی با توجه به این که این امتیازات، امتیازات اکتسابی نیست و تفاوت شخصیت حقیقی پیامبران با شخصیت حقوقی آنان در امتیازات اکتسابی آنان می باشد، مقاله با بررسی آیات و روایات اسلامی به این نتیجه رسیده است که ملاک برتری پیامبران اولو العزم گذشته از امتیازات حقوقی امتیازات حقیقی و اکتسابی از قبیل: سبقت در اعتراف به ربوبیت الهی، استواری بر پیمان های الهی، تلاش مضاعف در گسترش توحید، صبر و استقامت در برابر دشمنان خدا، و اخلاق برجسته در تعامل با مردم می باشد.
مسئله آفرینش از نگاه ارسطو و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم در تاریخ تفکر بشر مخلوق یا نامخلوق بودن عالم هستی بوده است. فیلسوفان پیش از ارسطو، هر یک به نوعی قائل به ازلی و غیر مخلوق بودن عالم هستی بوده اند. ارسطو با قائل شدن به ازلیت مقوله های حرکت، زمان، و ماده را مؤلفه های اصلی عالم هستی دانسته است و حکم به ازلی و غیر مخلوق بودن جهان هستی می دهد. از این حیث است که خدای ارسطو درمقام علت فاعلی عالم هستی، فقط محرک عالم است و هستی بخش آن قلمداد نمی شود. در ادیان ابراهیمی، ازجمله اسلام، خالقیت خداوند امری مسلم و بدیهی تلقی می شود. ازاین رو، ابن سینا در مسئله آفرینش عالم از ارسطو فاصله می گیرد. در واقع، تصویر سینوی از عالم هستی و خداوند و رابطه این دو با هم متفاوت با تصویری می شود که ارسطو ارائه می دهد. ابن سینا با تقسیم حدوث به ذاتی و زمانی مدعی می شود که ازلی بودن عالم ازحیث زمانی مستلزم آن نیست که عالم هستی مخلوق خداوند نباشد. از این حیث نزد بوعلی خداوند علت فاعلی عالم است؛ صرفاً محرک نیست، بلکه معطی وجود به عالم هستی نیز تلقی می شود.
مقایسة الهیات معاصر با الهیات سنتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچند امروزه مطالعات مقایسه ای در بسیاری از زمینه ها رواج یافته است، ولی در سنـت کلامی و الهیاتی کمتر شاهد چنین مقایسه های علمی و معرفتی هستیم. بی شک در پرتو مقایسه های علمی، بهتر می توان به فهم میرٍاث سنـتی و نیز جریان های الهیاتی و معرفتی معاصر دست یافت. این مقاله، در پی مقایسه الهیات معاصر با الهیات سنـتی است و می کوشد تا با طرح برخی از مهم ترین اوصاف هر دو پارادایم الهیاتی سنتی و معاصر، به فهم این تفاوت ها نایل آید؛ اوصافی مثل مابعدالطبیعی، جزمی، غیرتاریخی، مبتنی بر اقتدارگرایی، مَدرسی و هنجاری بودن و مانند اینها، با اوصاف مقابل و متضاد برای فهم وجوه تمایز الهیات معاصر و سنـتی به کار گرفته شده اند. این مقاله با بیان مثال هایی از الهیات پروتستان و سیر تحول آن، می کوشد تا تصویری دقیق تر از تفاوت ها و سیر تحول الهیات به دست دهد. در الهیات معاصر نگاه نقادانه، هرمنوتیکی، تکثرگرا، متن محور، تاریخی و غیرجزمی، به همراه نفی اقتدارگرایی غلبه دارد. در واقع، این ویژگی های عمده پارادایم الهیاتی معاصر به شمار می روند.
سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سیاست متعالیه سیاستی جهانی و فراگیر است و انسان را حی متأله می داند، نه حیوان ناطق. بر اساس حکمت متعالیه، دنیا و آخرت انسان به دست خود او ساخته می شود و تنظیم این امر با سیاست متعالیه صورت می گیرد. مقاله حاضر، مبانی و مؤلفه های سیاست متعالیه را از منظر حکمت متعالیه تحلیل و تبیین می کند.
زبان دین از دیدگاه ملاصدرا و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبانشناسی دینی خواستار کشف رازهای زبان الاهی است که در قالب زبان بشری بیان شده است تا از این طریق، هم بتواند به سؤالات زیادی در مورد نحوهی نزول کلمات الاهی، چگونگی حفظ معانی کلمات در عالم علوی و عالم سفلی و ... پاسخ دهد و هم در مورد راهیابی به فحوای اصلی متون الاهی که همان نظر شارع مقدس است، به حقایقی دست یابد. در راستای فهم «زبان قرآن کریم»، شناخت نظریات ملاصدرا و قاضی سعید قمی از اهمیت بهسزایی برخوردار است؛ زیرا با تقابل این دو دیدگاه، گسترهی این مسایل نزد متفکران اسلامی، به خوبی آشکار میشود. مهمترین موضوع مورد بحث آنها، مسألهی «معناشناسی صفات الاهی» است. ملاصدرا با اختیار کردن زبان رمزی و حقیقی و رد هر گونه استعاره به تفسیر کلمات واجب الوجود پرداخت؛ در مقابل، قاضی سعید به زبان سلبی روی آورد. این نوشتار در صدد کشف علت اختلاف این دو متفکر در گزینش نوع زبان دینی است که دامنهی آن در «رابطهی لفظ و معنا» و «نحوهی دلالت اسم بر مسما» نیز کشیده شده است و پس از بیان دیدگاههای دو طرف در اثبات سخن خویش و رد نظر متقابل، به این مطلب دست مییابد که این اختلاف ریشه در مبانی انسانشناختی و جهانشناختی دارد و سرانجام در این نوشتار، دیدگاه قاضی سعید مورد نقد قرار میگیرد که از جمله پایبند نبودن قاضی سعید بر اصول مورد پذیرش خویش است
حکمت عملی؛ حکمت تمدنی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشته، در صدد تطبیق عقل عملی بر عقلانیت تمدنی (عقل عامل در عرصه تمدن) است تا راه را برای رویکردهای عملی در ساحات متعالی، هموار کرده و تحقق عملیِ آموزههای دینی را ممکن سازد. از رهگذر چنین عقل فعالی در اندیشه دینی، نه فقط مقابله با سکولاریزاسیون (نفی آتوریته دین از صحنه زندگی) سهل می شود، بلکه کارآمدی دنیوی و تمدنی علوم دینی؛ مانند الهیات و اخلاق در عرصههای کلان اجتماعی، امکان پیدا میکند.
تاویل عقلی دین از دیدگاه علامه طباطبایی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه علامه طباطبایی در باب تاویل بر آیات قرآن استوار است. به عقیده وی تاویل از سنخ مفاهیم نیست، بلکه از امور عینی است. منظور وی از عینیت، عینیت مصداقی نیست، بلکه مراد وی، خارج از ذهن بودن است. به اعتقاد وی همه، آیات قرآن اعم از متشابه و محکم تاویل دارد. در دیدگاه غزالی تاویل دو جنبه دارد: جنبه ای که به معنای اصولی آن؛ یعنی، عبور از معنای ظاهری قرآن به شرط وجود قرینه مرتبط است و دیگری تاویلی که همانند تعبیر رویاست. نقش اصل موازنه در تبیین تاویل کشفی بسیار برجسته است. به عقیده وی، تاویل اولا و بالذات از سنخ مفاهیم است و بالعرض به مسمی نظر دارد.
اصول حاکم بر گفت و گو و همزیستی با پیروان ادیان (با تاکید بر قرآن کریم)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بی گمان، همزیستی مسالمت آمیز که پیام مشترک همه ادیان است، هنگامی قابل دستیابی است که صاحبان ادیان به منظور تعمیق شناخت خود از یکدیگر به گفت وگو بنشینند. گفت وگو زمانی موثراست که از چارچوب اصول و ضوابط آن خارج نشود. علم گرایی، تعارف و تعامل، وحدت گوهری ادیان، آزاد اندیشی و اصل تکریم متقابل، از جمله اصول گفت وگوی پایدار و موثر است که این نوشتار به آن می پردازد. همچنین عدالت ورزی نسبت به اهل کتاب، احترام به پیمانها و قرار دادهای بین المللی، دلجویی و تالیف قلوب، معامله به مثل و عدم تجاوز نسبت به پیروان سایر ادیان، از جمله مولفه های مسالمت آمیز است که در قرآن به آنها تصریح و در این مقاله به آن اشاره شده است.
بررسی مبانی معرفت و دلالت های تربیتی آن در اندیشه امام خمینی «ره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سخن از معرفت در ساحت فلسفه به دو صورت کلی هستی شناسی و معرفت شناسی انجام می گیرد. این نوشتار که ادعا دارد به معرفت پژوهی در آثار حضرت امام (ره) پرداخته است در مقام تفکیک این دو ساحت نیست، بلکه بالاجمال به تبیین کلیاتی در عرصه معرفت و تاثیر آن بر فلسفه تربیتی امام می پردازد.
مسائلی از قبیل چیستی معرفت و تعریف آن، اقسام معرفت، شرایط حصول معرفت نافع، سامان بخش چارچوب کلی این مقاله است. تقسیم های مختلفی که برای علم انجام می گیرد از حصولی و حضوری، نظری و عملی و نیز تقسیمی منطبق بر ساحت های وجودی انسان، ادامه بخش این نوشتار است. تبیین شرایط سودمندی علم که از آن جمله است ضرورت ملازمت علم با تواضع و تهذیب نفس، درونی شدن علوم و معارف و حسن فاعلی از دیگر مباحثی است که مورد اشارت قرار می گیرد و در نهایت فلسفه تربیتی ماخوذ از این مباحث معرفی می شود.
روی کرد پدیدارشناسانه سید حیدرآملی و رودلف اتو به «امر قدسی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آن چه پدیده ی دین را از سایر پدیده ها متمایز می سازد قداست آن است. موضوع اصلی این نوشتار بررسی روی کرد پدیدارشناسانه ی دو اندیشمند دین شناسِ خداباورِ مسلمان و مسیحی، یعنی سید حیدرآملی و رودلف اتّو (1869-1937) به «امر قدسی» است. برای رسیدن به نقاط اشتراک و امتیاز آن ها، ابتدا به تبیین فرآیند پدیدارشناسی و اقسام نگرش پدیدارشناسانه، به ویژه نگرش عاطفی و عقلانی به پدیده ی قدسی، پرداخته ایم. دیدگاه ها و انتقادهای صاحب نظران بررسی شده و در انتها، تفاوت ها و شباهت های رهیافت پدیدار شناسانه ی آن دو درباره ی «امرقدسی» ارائه گردیده است. در این تطابق، روشن می شود که هردو با تحویل گرایی مخالف اند و امر قدسی را «خودآشکار» می دانند، ولی بر خلاف نگرشِ صرفاً عاطفه گرایانه ی اتّو، سید حیدر هر دو نگرش عقلانی و عاطفی به «امر قدسی» را به گونه ای کامل تر و بدون تعصب دینی، ارائه داده است.
حکم رجلین در آیه وضو از دیدگاه فریقین(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رابطه سبک زندگی و دین داری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم سبک زندگی، به نسبت رویکردهایی که بدان پرداخته می شود، تعاریف متفاوتی دارد. سبک های زندگی مجموعه ای از طرز تلقی ها، الگوها، ارزش ها، شیوه های رفتار، سلیقه ها، نوع مصرف، و وسایل زندگی است که غالباً اقدامی جمعی است و شماری از افراد در یک نوع سبک زندگی، اشتراک هایی پیدا می کنند و این اشتراک ها به صورت نمادین در جامعه مطرح و موجب هویت بخشی به شخص و گروه های اجتماعی می شود. امروزه سبک زندگی عاملی تأثیرگذار در تمامی جنبه های زندگی دانسته می شود که در این مقاله با روش تحلیل متن به بررسی تأثیر سبک زندگی بر نظام ارزشی افراد و جامعه با محوریت دین از دیدگاه ابن خلدون در مقدمه اش پرداختیم. به نظر ابن خلدون، محیط جغرافیایی و شیوه معاش موجب شکل گیری دو سنخ بادیه نشین و شهر نشین با سبک های زندگی متفاوت در جامعه می شود. در نوع سبک زندگی و نیازهای سنخ بادیه نشین شرایطی به وجود می آید که شهرنشینی گسترش پیدا می کند و سبک زندگی خاص خودش را به وجود می آورد. این سبک زندگی با بسیاری از عرصه های حیات جمعی در ارتباط قرار گرفته است و موجب تغییر در دین داری با سه بعد اعتقادی، اخلاقی، و مناسکی می شود.
تنخ، یکتاپرست یا یگانه پرست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهودیت تحریف نشده، دینی الهی و توحیدی است که از آغاز، پرچم مبارزه با شرک را برافراشته و در برابر ادعای الوهیت فرعون و فرعونیان قد علم کرده است. شاهد اصلی این واقعیت، بیانات قرآن کریم دراین باره در فرازهای گوناگون است. قرآن کریم می فرماید: وقتی ساحران در برابر معجزة حضرت موسی(ع) شکست خوردند، اظهار داشتند که به خدای آسمان ها و زمین ایمان آورده اند؛ خدایی که خدای موسی و هارون است (اعراف:121ـ122). با این همه، برخی از یهود یت پژوهان همچون جولیوس ول هاوزن در برداشتی ناصواب از تنخ و ظواهر برخی قطعات عهد عتیق، در این موضوع تردید افکنده و مدعی شده اند که یهودیت در آغاز دینی شرک آمیز بوده و به گونه ای یگانه پرستی را در دستور کار خود داشته است، ولی به تدریج در دوران جلای بابلی این نگرش کنار گذاشته شده و توحید و یکتا پرستی در آن رواج یافته است. در این نوشتار با نفی برداشت این افراد، بر یکتاپرستی یهودیت از آغاز و از زمان حضرت موسی(ع) تأکید ورزیده ایم و با ادلة مبتنی بر عهد عتیق، این مطلب را اثبات کرده ایم.
آیین هندو؛ گوناگونی طرح ها در فرایند آفرینش و انحلال جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین هندو، از جمله ادیان فلسفی جهان است که به تفصیل دربارة آغاز و انجام جهان سخن گفته است. در متون دینی و نیز مکتب های فلسفی آیین هندو، تبیین های گوناگونی از این مبحث جهان شناسی به چشم می خورد که از این جهت با ادیان دیگر تفاوت آشکار دارد. مطابق این آیین، جهان آفریدگاری دارد که آن را از نیستی و عدم بیرون کشیده و به دایرة هستی آورده است. آیین هندو دربارة فرایند و چگونگی این آفرینش چند طرح را مطرح می کند که از آن جمله می توان به آفرینش از آب، آفرینش بر پایة «پْرَکْرتی» و «پوروشه» یا ماده و روح، آفرینش بر پایة ذرات چهارگانه، آفرینش بر پایة «برهمن» و «مایا»، و آفرینش بر پایة «برهمن»، «روح» و «ماده» اشاره کرد. از سوی دیگر، فرجام جهان در آیین هندو را نیز باید در همین طرحِ دوره های آفرینش مطالعه کرد. بر اساس این طرح، جهان پس از آفرینش، دوره های هزاران هزار ساله را پشت سر می گذارد تا اینکه به خود فرجام خود می رسد؛ آن گاه دچار انحلال و نیستی می شود. مدت دوره های آفرینش و انحلال جهان برابر است و یکی پس از دیگری فرا خواهند رسید و این چرخش پیوسته، تا ابد به گردش خود ادامه خواهد داد.
رویکرد عرفی شده اقبال لاهوری به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساسی ترین هدف اقبال لاهوری، بازسازی اندیشة دینی بوده و کوشیده تا با توجه به پیشرفت های اخیرِ رشته های علم و فلسفه، اصول اسلام را تبیین، و آنها را مطابق با مقتضیات زمان جلوه دهد. ایشان دغدغه دین داشته و اسلام را دین حق یافته است؛ با این حال در تفسیر او از اسلام، عناصری یافت می شود که خواسته یا ناخواسته، او را به تفسیری عرفی شده از دین، سوق داده است. گرایش خاص او به معرفت تجربی، نگرش او به وحی و خاتمیت، تجربه دینی، اندیشه اومانیستی، و نیز تأثیر بر نواندیشان پس از خود، از جمله عناصری است که اندیشه او در باب دین را به سمت قرائتی عرفی شده از دین رهنمون ساخته است. این نوشتار بر آن است تا با تبیین این عناصر، وجوه عرفی شدة دین در نگرش اقبال لاهوری را به تصویر بکشد.