فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۳۰۱ تا ۷٬۳۲۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
متفکران، همواره بر شناخت سرشت انسان (طینت) و ابعاد وجودی، به ویژه ماده اولیه آفرینش او توجه داشته اند. پس از مفهوم شناسی طینت که غالباً آن را گِل و عین ثابت معنا کرده اند، حکما و متکلمان با توجه به اندیشه خود در باب انسان شناسی و اینکه آیا حقیقت انسان همان نفس مجرد است یا مجرد بدنی بوده و ماهیتش جوهر جسمانی است، به تحلیل و بررسی اخبار طینت پرداخته، و مباحث چالش برانگیزی را مطرح کرده اند. در این نوشتار سعی شده است، اخبار طینت را باز گفته، ضمن بیان تحلیل برخی از متفکران دینی، در نهایت با توجه به شبهات جبرگرایان، بدون هیچ گونه تعصبی به داوری نشسته و حکم نهایی برعهده مخاطبان محترم واگذار شود.
نظریه شناخت در علوم عقلی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان، متکلمان، منطقیان و اصولیان مسلمان شناخت را باور صادق جزمی ثابت تعریف کرد ه اند، ظنون را ملحق به جهل دانسته و قلمرو شناخت یقینی را حقایق ضروری و شناخت غیر یقینی را حقایق امکانی بحساب آورده اند. بر اساس تعاریف و اصول موضوعه آنان، می توان بدست آورد که معیار شناخت این است که باور از منشأ مناسب پدید آمده باشد. بر همین اساس، قیدهای ""جزمی"" و ""ثابت"" در تعریف شناخت زایداند و ذکر آنها به سبب تفکیک نشدن تعریف از معیار شناخت و احکام غیرشناختی باور از احکام شناختی آن است. رویکرد آنان در معرفت شناسی برون گرایانه است.
نظام فلسفی بابا افضل: طرحی نو در فلسفه اسلامی - ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سده ششم را در تاریخ فلسفه اسلامی-ایرانی می توان نقطة عطفی به شمار آورد، در این سده فلسفه با قرائت مشائی آن که در آثار فارابی و به ویژه ابن سینا ساخته و پرداخته شده بود، در مواجهه با انتقادات شدید غزالی دچار رکود شد و رفته رفته زمزمه تفکرات فلسفی تازه ای در قالب هایی غیر از نظام ارسطویی - ابن سینایی از جانب کسانی مانند شیخ شهاب الدین سهروردی به گوش می رسید. یکی از اندیشمندان ایرانی که در این سده ظهور کرد افضل الدین محمد مرقی کاشانی بود. گرچه در تاریخ فلسفه اسلامی - ایرانی نامش به آوازه دیگر متفکران سدة ششم نیست، اما باید توجه داشت که او فیلسوف نوپردازی است که سبک فلسفه ورزی خاصی دارد. بابا افضل به فراست دریافته بود که پس از انتقادات غزالی، تداوم تفکر فلسفی به شیوه مرسوم آن روزگار، یعنی به سبک مشائیان، آسان نیست و فلسفه مقبولیت خود را نزد مخاطبان از دست داده است. او به این اندیشه افتاد که طرحی نو در فلسفه دراندازد و راهی تازه پیش روی اندیشه ورزان و دانش وران بگشاید. بابا افضل ایراد اصلی را در ستیز و مخالفت کسانی مانند غزالی و دیگران با فلسفه نمی دید، بلکه معتقد بود که فلاسفه رسالت اصلی خود را فراموش کرده اند و در انجام کاری می کوشند که از عهده فلسفه بیرون است.
روش شناسی تفسیر ابومنصور ماتریدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کرایگ و برهان کیهان شناختی کلام ( دلیل حدوث)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصد این مقاله بررسی و ارزیابی برهان کلامی کرایگ است، برهان کلامی از جمله براهین کیهانشناختی برای اثبات خداوند است که در جهان اسلام در میان متکلمان رایج است و به برهان حدوث شهره است. در عصر ما در اثر تلاش های ویلیام کرایگ این استدلال از نو احیاء شده است. کرایگ می کوشد با عرضه چهار دلیل نشان دهد که جهان دارای آغازی است و درست به همین دلیل نیازمند علتی است و چون علت ازلی است تنها شیوه معقول برای پیوند آن با جهانِ حادث اراده داشتن اوست. برهان کرایک از سوی طرفداران ازلیت ماده مورد نقدهای جدی قرار گرفته است ما دلایل کرایگ را مرور خواهیم کرد و سپس به ارزیابی آن و ارزیابی انتقادات وارد بر آن خواهیم پرداخت.
بررسی دیدگاه های کلامی و رویکرد روشی ابن قبه رازی در رساله ی «نقض کتاب الاشهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار کلامی متکلمان امامیه، نشان می دهد که آن ها رویکردهای روشی مختلفی جهت اثبات عقاید، به کار گرفتند. این متکلمان گاه با اتکاء به اصالت نص، از اخبار، نصوص و روش های نقلی جهت اثبات عقاید بهره گرفتند، گاه با رویکردی عقل گرایانه به اثبات دیدگاه های کلامی خویش پرداخته و از روش های استدلالی مبتنی بر مقدمات عقلی جهت تبیین اندیشه های دینی استفاده کردند. در این مقاله، ضمن واکاوی دیدگاه های کلامی و رویکرد روشی ابن قبه رازی، به این سوال پاسخ می دهیم: ابن قبه با چه رویکردی، به اثبات عقاید کلامی امامیه پرداخته و روش وی با متکلمان پیشین چه تفاوتی داشته است؟
متن مورد بررسی در این مقاله، رساله ای از ابن قبه در رد کتاب الاشهاد ابوزید علوی است. بخش مهمی از رساله ، در اثبات مسئله امامت و غیبت محمد بن حسن عسکری و بخش دیگر اثبات امامت در شاخه حسینی فرزندان حضرت علیعلیه السلام و ذکر ویژگی های امام است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا و رویکردی توصیفی به بررسی آراء کلامی ابن قبه پرداخته و رساله ی او از دو منظر محتوایی و روش شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش نشان داد؛ ابن قبه با رویکردی استدلالی و با استفاده از اخبار متواتر و مشهور و چینش آن در قالب استدلال، به اثبات نظریه امامت منصوص و رد دیدگاه ها و شبهات زیدیه پرداخته است. ابن قبه، با کاربرد ادله نقلی، از رویکرد عقلی هشام بن حکم ـ رویکرد استدلالی مبتنی بر مقدمات عقلی و حسی ـ فاصله گرفته و با دیگر متکلمان نص گرای امامیه هم سو شده است.
مبانی نظری مقیاس های دینداری در اندیشه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مقام خلیفة اللّهی امام مهدی
حوزههای تخصصی:
از احادیث متعدد فریقین درمی یابیم که آنان در برخی از اوصاف و مقامات حضرت مهدی از جمله مقام خلیفةاللهی، امامت، از اهل بیت رسول الله بودن آن حضرت و ... اتفاق نظر دارند. بی تردید مقام خلیفة اللهی امام مهدی از میان سه نوع خلافتی که در قرآن کریم یاد شده، نوع خلافت ویژه ای است که از ناحیه حق تعالی برای انبیا و اوصیا رقم خورده است. خداوند آنان را به طور خاص خلیفه خود در زمین قرار داد که به نوبه خود، والاترین نوع خلافت است. حکمت این خلافت، ظهور و بروز احکام و تدابیر الهی به دست خلیفه خویش در جوامع انسانی است تا قسط را در همه ابعاد آن برپا کند و با سیاست گذاری و اجرای احکام و حدود دینی، زندگی موحدانه و حیات معنوی و هدایت افراد را تأمین نماید.
درک ماهیّت خلیفة اللهی امام مهدی با تبیین جایگاه نهضت امام در نظام تعالیم دین حق (احیای توحید گرایی) امکان پذیر خواهد بود. افزون بر آن، احیاگری دین حق با مقام عصمت پیوند می خورد و بلندای مقام خلیفة اللهی امام مهدی را نمایان می سازد.
نقد روش شناختی مقایسه دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی کسانی که در حوزه زبان دین مطالعاتی دارند، با مشاهده شباهت دیدگاه ابن میمون و قاضی سعید قمی به یکی بودن آرای آن دو درباره الهیات سلبی حکم کرده، به تفاوت های آن وقعی ننهاده اند. درحالی که در یک مطالعه تطبیقی بسامان، افزون بر فهرست مواضع وفاق و خلاف، باید از صوری یا واقعی بودن شباهت ها و تفاوت ها آگاه شد. جایگاه این دو متفکر در سنت خود و نیز، جایگاه دیدگاه مورد بحث در کل منظومه و پارادایم فکری شان، رخنه معرفتی، مبادی تصوری و تصدیقی و نیز، مبانی و دلایل، بررسی افراد تاثیرگذار، موافقان و مخالفان وی امکان تشخیص صوری یا واقعی بودن شباهت ها و تفاوت ها را فراهم می سازد. نگارنده بر این باور است که با ملاحظه موارد پیش گفته تفاوت های بسیار جدی در دیدگاه مزبور بیش ازپیش برجسته می شود.
تحلیل و نقد حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک با تأکید بر آرای شهید مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هگل و صدرالمتألهین، هر دو حرکت را در کل طبیعت تعمیم داده اند؛ اما دقت در این نتیجه واحد و مقدمات آن، حاکی از اختلاف عمدهٔ این دو فیلسوف در مسئله حرکت است. صدرالمتألهین بر مبنای اصول حکمت متعالیه تحولات عمده ای را در بحث حرکت ایجاد کرد و بیشترین سهم در این تحولات، مربوط به اصل «اصالت وجود» است. هگل نیز با مبانی خاص خود به بحث حرکت پرداخته و در این زمینه آرای جدیدی ارائه داده است. مارکسیست ها با اَخذ برخی از اصول هگل و در آمیختن آنها با نظرات فوئرباخ، قرائت جدیدی از حرکت مطرح ساختند. شهید مطهری نیز از رهگذر تحلیل و نقد مارکسیست ها به بحث تطبیقی حرکت در فلسفهٔ اسلامی و غربی پرداخت.
این نوشتار که با رویکردی انتقادی به حرکت دیالکتیکی هگل و ماتریالیسم دیالکتیک پرداخته است، از سه بخش تشکیل می گردد: بخش اول حرکت دیالکتیکی هگل، بخش دوم ماتریالیسم دیالکتیک و در قسمت سوم نقد دو بخش اول و دوم براساس اندیشه های استاد شهید مطهری، بررسی شده است. گفتنی است که استاد مطهری به مقتضای هر بحثی به تحلیل و نقد پرداخته است، به همین دلیل مباحث فوق در آثار استاد سیر منظم و منسجمی ندارد. در این مقاله سعی شده است که آرای ایشان به نحو منظم و منسجم استخراج و تنظیم شود.
صورت بندی نظریة فرهنگ صدرایی (با الهام از دیدگاه های استاد حجت الاسلام پارسانیا)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هر مکتب فلسفی با ارائة گزاره های هستی شناختی، معرفت شناختی و انسان شناختی خود، زمینة طرح سنخ خاصی از نظریات فرهنگی را فراهم می سازد. برای نمونه، فلسفة هوسرل، شکل گیری نظریة فرهنگی پدیدارشناسی را ممکن نمود و فلسفة هگل برخی از اصول موضوعة نظریة فرهنگی مارکسیستی را مهیا ساخت. «نظام حکمت صدرایی» نیز از قاعدة فوق مستثنی نیست و ظرفیت ارائة یک چارچوب نظری روشن برای طرح نظریة فرهنگی را داراست.
در سال های اخیر، عموماً محققان در ذیل مباحث فلسفی مربوط به اثبات وجود جامعه، به طرح «نظریة فرهنگ صدرایی» اهتمام ورزیده اند. با توجه به اینکه نظریة مذکور تاکنون به صورت یکجا و منسجم انتشار نیافته است، این مقاله تلاش دارد ضمن اشاره به مبادی فلسفی نظریة فرهنگ صدرایی، تقریری منسجم و منظم از نظریه فرهنگ صدرایی ارائه دهد.
شر ادراکی از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله شر، یکی از مسایل بنیادی در نظام های الهیاتی، به ویژه در فلسفه اسلامی بشمار می آید. فلاسفه مسلمان شر را به امر عدمی، اعم از عدم ذات یا عدم کمال ذات، تحلیل نمودند. صدرالمتالهین از نظریه نیستی انگاری شر دفاع کرده و آن را برهانی دانسته است. این نظریه با معضلی به نام شر ادراکی مواجه است که بنابر ادعای آن، بعضی از وجودات، بالذات، به شر متصف می شوند. اما او دراین باره یکسان نمی اندیشد. بیان تحول دیدگاه ملاصدرا در این مساله، مهم ترین یافته تحقیق حاضر است. منشا این تحول تاثر ملاصدرا از نصوص دینی (آیات و روایات) است.
چگونگی گذر از خودشناسی به خداشناسی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس شناسی از مبادی و مقدمات خدا شناسی در معارف اسلامی است. دو نفراز سلسله جنبانان حکمت متعالیه از قرن یازده و قرن چهارده، یعنی صدرالدین شیرازی وعلّامه طباطبایی(ره) بر این باور تأکید خاص نمودهاند. دو حکیم با وجود وحدت در هدف معرفتی دو رهیافت متفاوت دارند. در اندیشه فلسفی ملاصدرا، نفس خلاّق مثال و نمونهای از خدای خالق است، اما علاّمه طباطبایی، شناخت نفس را شناخت موجود غیر مستقل و تعلقی و ربطی میداند که مقارن با شناخت ذات مستقل است که بمنزله ذات قیومی و نگهدارنده آن وجود تعلقی است.
ویژگی های انسان کامل از دیدگاه امام خمینی (ره) و ابن عربی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معرفت شهودی و عقلانی در حکمت اشراقی سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«حکمت» اصیل نزد سهروردی آن است که بر دریافت های شهودی و ذوقی مبتنی باشد. ولی دریافت های شهودی، دفعی، بسیط، بیان ناپذیر و غیرگزاره ای اند، حال آنکه مخاطب حکمت اشراق با نظامی فلسفی مواجه است که از تألیف مفاهیم و گزاره ها پدید آمده است و دو ویژگی مهم آن تدریجی الحصول و تفصیلی بودن است. با این اوصاف چگونه ممکن است معرفتی که فی نفسه بیان ناپذیر است، مبنای معرفتی شود که فی حد ذاته با مفاهیم و گزاره ها تقویم می شود؟ نگارنده در این مقاله با نگاهی روش شناختی به حکمت اشراق سهروردی نشان می دهد که حکمتِ بحثی اشراق که توسط او به رشته تحریر درآمده است، چیزی متمایز از معارف شهودی اش بوده و دلالتش بر شهودات نیز به نحو مجازی و یا اعتباری است. در حکمت اشراق، عقل در کشف حقیقت ناتوان، ولی در نظام سازی مبتنی بر شهودات باطنی، خلّاق و اصیل است. وظیفه عقل در این مقام نقّادی، مفهوم سازی و نهایتاً انسجام بخشی به نظام معرفتی گزاره ای است؛ امری که نمی توان آن را از شهود انتظار داشت.
تقریر برهان لطف به عنوان دلیل وجوب امامت از دیدگاه علامه طباطبایی با پاسخگویی به اشکالات فخر رازی
منبع:
فرهنگ پژوهش شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
هویت معرفتی تداوم فیض و استمرار وجود خلیفه الله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استمرار وجود خلیفه الله باوری است که قرآن، برهان و عرفان آن را تایید می کنند؛ پیامبر اسلام| از مصادیق بارز خلیفه الله است که پس از رحلتشان، به حکم خاتمیت منصب نبوت و رسالت به پایان رسید ولی شئون متعددی که قرآن برای پیامبر| به عنوان خلیفه الله ثابت می داند، تعطیل بردار نیست؛ زیرا عالم بشری برای تداوم دریافت فیوضات تشریعی و عالم هستی برای تداوم دریافت فیوضات تکوینی، همچنان محتاج وجود و حضور خلیفه الله است. آنچه در این مقاله خواهد آمد این است که علم کلام با مراجعه به قرآن و برهان، و حکمت با مراجعه به آموزه فیض، استمرار وجودی خلیفه الله را در قالب امام معصوم منصوص و مستدل می سازد.
گفتارى کوتاه در باب عالم ذرّ و رجعت در قرآن (میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق))
حوزههای تخصصی:
چکیده: نویسنده به پاره اى از آیات مربوط به عالم ذرّ و رجعت در قرآن پرداخته، اعتبار احادیث مربوط به آنها را نشان داده، به اشکالهاى کسانى که آن آیات و احادیث را انکار یا تأویل کرده اند، پاسخ مى گوید. این گفتار، بخشى از کتاب چاپ ناشده «شهاب مبین» نوشته میرزا ابوالقاسم اردوبادى (1274ـ1333 ق.) است.