فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۸۱ تا ۸٬۲۰۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
نقد و بررسی دلایل مشائیان بر ابطال تناسخ(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تناسخ آموزه ای است که از دیرباز، فکر اندیشمندان را به خود معطوف داشته است؛ بحثی که هم در فلسفه نفس، بازتاب های درخور توجهی دارد و هم در دیگر مباحث فلسفی. علاوه بر اینکه نمیتوان از بازتاب های کلامی آن نیز غافل شد؛ از اینرو اندیشمندان مسلمان به فراخور توان فکری خویش به بررسی آن پرداخته و عمدتاً به امتناع عقلی آن گرایش نشان داده اند. فیلسوفان مشائی نیز بر امتناع عقلی تناسخ تأکید کرده اند و گاه تقریرهای جدیدی از دلایل گذشتگان ارائه نموده و گاه به دلایل جدیدی دست یافته اند. در این مقاله، تلاش شده تا دیدگاه مشائیان دربارة تناسخ ارائه شود. ابتدا نگاهی به تاریخچه آموزه تناسخ، گرایش های گوناگون در این باره، اصطلاحات تناسخ و انواع آن میشود و در نهایت مبانی انکار تناسخ طرح میگردد. بررسی دلایل ایشان، تعیین مقدار دلالت آنها و نقد و بررسی هر یک از آنها محور بحث های بعدی است.
زمینه سازی برای ظهور ؛ آرمان انقلاب اسلامی
حوزههای تخصصی:
اهمیت جاودان نامه افضل الدین کاشانی و تاثیر آن بر اکسیر العارفین صدرالمتالهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افضل الدین محمد بن حسین بن محمد خوزه مَرَقی کاشانی، حکیم بزرگ اسلام و ایران در نیمه دوم قرن ششم و آغاز قرن هفتم است که با رساله های فارسی خویش در منطق و فلسفه شناخته شده است. آنچه در نوشته های وی مشهود است حاکی از نظریات بدیع در سبک نگارش و همچنین آراء فلسفی منحصر به فرد وی است که وی را از دیگر فلاسفه و عرفا متمایز می کند. آراء وی تا به آنجا حکایت از ذهن خلاق او می کند که صدرالمتالهین شیرازی فیلسوف بزرگ جهان اسلام از آراء کاشانی خصوصاً از رساله جاودان نامه اش بسیار تاثیر پذیرفته است. این اثر پذیری تا به جایی است که رساله اکسیرالعارفین خویش را که در مرحله بعد از نوشتن اسفار آغاز نموده با الهام از جاودان نامه به رشته تحریر در آورده است. ساختار اکسیر العارفین تا حد بسیار زیادی از جاودان نامه گرفته شده است و مطالب اکسیر العارفین نیز تحت تاثیر شدید جاودان نامه است. جاودان نامه رساله ای فلسفی-عرفانی است که حاوی مطالب ارزنده ای در حوزه شناخت جهان دنیوی و اخروی و همچنین شناخت انسان و نفس وی است اهمیت این رساله نزد صدرالمتالهین به گونه ای است که در ترجمه فقراتی از جاودان نامه که در اکسیر العارفین آمده است کمتر شاهد تغییر در اصل مباحث آن هستیم.
ادیان و فرق
مرکز علمی حنفیه در شاخ آفریقا
حوزههای تخصصی:
در پناه هارمونی کلام استاد
منبع:
سوره پاییز ۱۳۸۸ شماره ۴۴
الگوی روشی ملاصدرا در تحلیل مفهومی ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملّاصدرا در تحلیل ایمان به گزارش و تفکیک مفهومی تعریف های گذشتگان میپردازد. از نظر او علم یا تصدیق یقینی مفهومی محوری در ایمان است. او جایگاه مفاهیم دیگری چون اقرار زبانی، احوال، و اعمال را در مفهوم ایمان بررسی میکند و آن ها را به مفهوم علم پیوند میزند. پس از این تلفیق، وی از مفاهیم فلسفی، عرفانی، و قرآنی همچون توحید، حکمت، نور، و عقل یاری میجوید تا فرادیدگاه خود در مسئل? ایمان را به تصویر کشد. طیّ این مراحل نشان دهند? استفاد? ملّاصدرا از روش میان رشته ای با الگوی تلفیقی است.
فرقه سازی در جهان معاصر
منبع:
پیام بهار ۱۳۸۸ شماره ۹۴
حوزههای تخصصی:
پیوستگیهای پیامبر(ص) و زهرا(س)
منبع:
نامه جامعه ۱۳۸۸ شماره ۵۷
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی امامان معصوم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره حضرت محمد(ص)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر روایات و عترت
عصر ظهور در نگاه ادیان
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۸ شماره ۲۶۲
حوزههای تخصصی:
ریشه های خرافه و خرافه گرایی و راه های مبارزه با آنها در گفتگو با حجت الاسلام و المسلمین دکتر احمد احمدی
حوزههای تخصصی:
نقش وجودى انسان در معرفت بشرى؛ مطالعه اى تطبیقى در آراى ملّاصدرا و مارتین هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کلّ سنّت متافیزیک، چه در دنیاى غرب و چه در جهان اسلام، با دو تفسیر عمده از نقش وجودى انسان در عمل «معرفت» مواجه مى شویم: 1) تفسیرى که بر پایه آن، انسان صرفا نقشى منفعل دارد و همچون لوح سفید یا آیینه اى است که صور یا نقوشِ اشیا در وجود وى، یا مرتبه خاصّى از وجود وى (به نام «ذهن») مرتسم مى شوند؛ 2) تبیینى که (اولین بار به وسیله کانت ارائه شد) در آن انسان فعّالانه در عمل معرفت وارد شده و نقشى سازنده به عهده دارد. در هر دو تبیین یادشده وجود انسان به منزله حجابى است که مانع از ظهور اشیاء فى نفسه مى شود؛ در نتیجه امکان وصول به اشیاء فى نفسه در معرفت بشرى به مسئله و مشکلى چالش برانگیز تبدیل مى شود تا جایى که در فلسفه کانت اصولاً وصول به اشیاء فى نفسه غیرممکن مى نماید.
از نظر هیدگر و ملّاصدرا، نقش انسان در عمل معرفت صرفا نوعى آشکارسازى است که در پرتو آن، شى ء آن گونه که هست خویشتن را ظاهر مى سازد. انسان چیزى از خود بر اعیان تحمیل نمىکند؛ او به دلیل ساختار و نحوه خاصّ وجودى خود، اجازه مى دهد که اشیا آن گونه که هستند خویشتن را بنمایانند.
«زمان» از دیدگاه ملّاصدرا و برگسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمان حقیقتى است که با وجود انسان پیوند یافته است و انسان همیشه خود را در چنبره آن مىیابد،گویا انسان اسیرِ زمان است و راهى براى برون رفت از این اسارت ندارد. ملّاصدرا و برگسون کهفیلسوفانى از دو سنّت فلسفى متفاوت هستند، در تلقّى خویش از زمان، افقى تازه گشوده و راهى نوآغازیده اند. هم ملّاصدرا و هم برگسون بر آن بوده اند که حقیقت زمان را باید در نسبت با وجودتفسیر کرد. ملّاصدرا زمان را حقیقتى مى داند که از نحوه وجود مادّیات انتزاع مى شود؛ برگسون نیززمان را مرادف حرکت مى داند و آن را دیرندى مى شمارد که فقط از طریق خودآگاهى و شهود محض قابل درک است و بنیاد هستى ما را تشکیل مى دهد. در این نوشتار، پس از تبیین زمان از منظر این دو فیلسوف، سعى خواهیم کرد تا میان این دو دیدگاه، الفتى ایجاد نماییم و روزنه اى براى مقارنه و تطبیق بگشاییم.
تاثیر گناه بر شناخت، با تاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشته پیش روی، برآن است تا تاثیر گناه بر شناخت را، در قلمرو شناخت حضوری و حصولی، باتاکید بر دیدگاه علامه طباطبایی بررسی کند؛ در قلمرو شناخت حضوری، به بررسی تاثیر عامل گناه بر شناخت حضوری از خود و شناخت حضوری از خداوند می پردازد و درشناخت حصولی نیز بحث را در حوزه عقل عملی و نظری، پیش می برد.
علامه طباطبایی، میزان فهم را در چارچوبِ علم النفس فلسفی، علم اخلاق تبیین می کنند؛ از این روی، در کنار عوامل اجتماعی و بیرونی نظیر دوری از مراکز علمی، ملکات واعمال ناپسند را نیز عامل تفاوت در فهم می دانند و بر نقش منفی ملکات رذیله در استعدادهای ذهنی و فراگیری علوم تاکید می کنند.
در واقع، از آن جا که، آیات و روایاتی بر تاثیر تقوا برشناخت و قوه تمییز انسان تصریح دارد، می توان تاثیر اعمال وملکات را در متون دینی، در چارچوبِ تاثیر تقوا به مثابه خودنگه داری در اعمال و داشتن همهملکات فضیلت مند دانست. لذا، علامه طباطبایی بین رعایت تقوای الهی و توان عقل در ادراک نظری قایل به ملازمه اند؛ این سخن بدین معناست که نه تنها توان عقل در میزان رعایت تقوای الهی مؤثر است، بلکه پای بندی به تقوا در مقام علم نیز تاثیر دارد.
عقل و محدودیت قلمرو آن در آثار ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در تاریخ کلام و فلسفه در فرهنگ اسلامی و غرب این بوده که آیا عقل قادر به پاسخگویی به تمام مسائل و معارف بشری است یا نه؟
ملاصدرا میراثدار حکمت مشاء و اشراق، و عرفان اسلامی، و بنیانگذار حکمت متعالیه عقل را سلاح قدرتمندی برای باز کردن گرههای بسیاری از مجهولات معرفت بشری و الهی می داند. اما از محددیت آن نیز غافل نبوده است. هر چند بیشتر محققان بر این باورند که ملا صدرا عقل و ایمان را مکمل یکدیگر می داند، ولی نگارنده با توجه به آثار وی همچون اسفار ، مفاتیح الغیب، شرح اصول کافی، شواهد الربوبیه، رساله سه اصل و... معتقد است ملاصدرا در مسائل مختلف از جمله نفس، اسماء و صفات خدا، اسرار و رموز جهان هستی، حقایق عالم هستی، معاد جسمانی و... قائل به محدودیت عقل است. در این جستار می کوشیم به این موارد بپردازیم.
تجلی توحید در نفس انسانی از منظر ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین اسلام بر توحید حق تعالی تاکید می کند و از آن جا که متفکران مسلمان غالباً انسان را خلیفه خدا می دانند که مجلای صفات الهی و دارای صورت الهی است و از طرفی حقیقت انسان را « نفس ناطقه» می دانند، بنابر این نفس انسـانی –گرچه قوای متعدد دارد- همانند حق تعالی دارای وحدت است. البته از این توحید نفس تفاسیرمتعددی که مبتنی بر مبنای فکری خاص هر متفکری است ارائه شده است. ابن عربی معتقد است چنان که حق تعالی واحدی است که در کثرات تجلی یافته است و کثرت ها نمایشگر وحدت اویند،نفس انسانی نیز واحدی است که در قوای مختلف که بمنزله اسباب و آلات او هستند تجلی کرده است. ملاصدرا رابطه نفس با قوا و افعالش را مانند مساله توحید افعالی می داند. از نظر وی نفس انسانی، تمام قوای حسی، وهمی، خیالی و عقلی است و هر که عارف به حقیقت وجود و اطوار آن باشد، این مطلب دقیق را خواهد فهمید.
مقایسه دفاعیه های خواجه نصیرالدین طوسی و ابن رشد از فلسفه (مساله بساطت واجب الوجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفه همواره مورد هجمه مخالفان بوده است و موافقان در برابر این حملات به دفاع از آن می پرداختند. در میان مخالفان فلسفه نام غزالی و فخر رازی می درخشد و ابن رشد و خواجه نصیر طوسی در برابر هجمه های بی امان این دو تن با نوشتن کتاب تهافت التهافت و شرح مشکلات الاشارات در مقام دفاع و پاسخ از این اشکالات برآمدند. در این مقاله دفاعیه های خواجه طوسی و ابن رشد در مساله بساطت واجب و تنها با استفاده از دو کتاب تهافت التهافت و شرح مشکلات الاشارات، مقایسه شده است، ولی برای روشن شدن بهتر دفاعیه ها اشکالات فخر رازی و غزالی هم ذکر شد. در این مقاله معلوم می شود که ابن رشد بر خلاف خواجه واجب را دارای ماهیت می داند اما ماهیت او را عین وجود او می داند و معتقد است واجب جنسِ مشکک است و در نتیجه، حد متناسب با خود دارد. در ضمن طرح گسترده دفاعیه های خواجه در میان فلاسفه بعد از او را ناشی از جایگاه دو کتاب اشارات و تجرید وی در میان فلاسفه دانسته است.
دین و تحول اخلاقی در جهان معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادیان ضمن ارائه ی تعالیم درباره سه موضوع اساسی خدا، جهان و انسان با تجویز و توصیه ارزش های اخلاقی خاص همواره تحول اخلاقی مطلوبی را مورد هدف قرار می دهند. در متون اسلامی و در راس آن ها قرآن کریم وظیفه و ماموریتی که به عهده پیامبران الهی گذاشته می شود، ثنایی بوده و دو مقوله مذکور - تعلیم و اخلاق- (تزکیه) را هدف رسالت پیامبران بیان می کند. تزکیه و اخلاق به معنای دعوت انسان ها به سمت تحولات مطلوب، رسالت تردیدناپذیر و بدیهی دین(پیامبران) است. پرسشی که تحقیق حاضر قصد طرح و بیان آن را دارد، کارآمدی هدف و رسالت مذکور در جهان حاضراست. جهان معاصر با توجه به قدرت تکنولوژی ارتباطات به دهکده و به تعبیر برخی به برج شیشه ای تبدیل گشت. خصیصه ی عمده جهان شیشه ای فقدان مرز ها و موانع طبیعی و سیاسی میان انسان ها و فرهنگ های متفاوت است. آیا با توجه به چنین خصیصه ای، همچنان می توان از امکان تحقق تحول اخلاقی در جهان معاصر سخن به میان آورد؟ در نوشته ی حاضر از کارآمدی ارزش های اخلاقی در ایجاد تحول اخلاقی با تکیه بر انسان شناسی دینی(اسلامی) دفاع خواهد شد