فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۲۱ تا ۷٬۷۴۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
علم حضوری (پیشینه، حقیقت و ملاک تحقق)
حوزههای تخصصی:
هدیه الهى
تفتیش در هستی های محسوس و استنباط های متافیزیکی آن نزد افلاطون و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
مرزبندی های فلسفی در مورد عالم حس و عالم غیر محسوس همواره یکی از تمایزات عمدة میان فیلسوفان بوده است. نتیجه این مرزبندی قرار دادن دو دسته از فیلسوفان در دو صف جدای از یکدیگر است. در یک طرف فیلسوفان مادی گرا قرار دارند که شعاع عالم هستی را صرفاً در عالم حس و ماده محدود می نمایند و در طرف دیگر صف فیلسوفانی قرار دارند که شعاع عالم هستی را فراتر از حس و ماده می دانند. آنچه ممکن است این تمایز را مضاعف نماید اختلاف در روش نشان دادن قلمرو عالم هستی است. یکی از رایج ترین شیوه ها در نشان دادن حد و مرز عالم هستی تأمل و تفتیش در عالم حس است. هدف پژوهش حاضر این است که روش تفتیش در عالم حس به منظور نشان دادن قلمرو عالم هستی مورد تحلیل قرار داده شود. نتیجه ای که در این پژوهش نویسنده نشان خواهد داد این است که روش تفتیش در حس نزد افلاطون و ابن سینا مورد استفاده جدی قرار داشته است و هر دو اندیشمند از طریق تفتیش در عالم حس استنباط های فلسفی متناسب با نظام فلسفی خود استخراج نموده اند. زیرا ابن سینا اگر چه همانند افلاطون در یکی از روش ها در نشان دادن شعاع عالم هستی که آن را فراتر از علم حس می داند بر تفتیش در عالم حس تأکید دارد اما با وجود آن نتیجه این تفتیش نشان دادن امر واقعی است که از آن به طبیعت مشترکه تعبیر می نماید چیزی که نزد افلاطون به ایده تعبیر می شود.
گواهان روز قیامت
حوزههای تخصصی:
جهان اسلام بر سر دو راهی
معرفة الروح - علت پیدایش عقیده تناسخ
منبع:
اخگر آذر ۱۳۲۴ شماره ۲
حوزههای تخصصی:
ملاحظات معناشناختی در تحلیل مسئله اتحاد و تغایر مفهومی صفات خداوند از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا معتقد است صفات خداوند علاوه بر مصداق، از نظر مفهوم نیز واحد و یکسانند و در مقابل ملاصدرا بر تغایر مفهومی و اتحاد مصداقی صفات تأکید می ورزد و دیدگاه ابن سینا را مردود می شمارد. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، مبانی و نتایج هر یک از این دو نظریه تحلیل خواهد شد. نظریه ابن سینا در معناشناسی اوصاف الهی حاکی از اصالت دادن وی به کاربرد الفاظ است، در حالی که ملاصدرا به معانی الفاظ در هنگام وضع اهمیت بیشتری می دهد. در پرتو نظریه توصیفی معنا می توان یگانه انگاری مفهومی اوصاف الهی را در راستای اصلاح دیدگاه ما در تبیین ویژگی های واجب الوجود ارزیابی کرد. تفکیک معنای استعمالی از معنای وضعی، با تأکید بر «کارکردگرایی» آلستون زمینه عبور از معانی اولیه الفاظ را فراهم می آورد و راه را برای انعطاف پذیر دانستن زبان و در نهایت اتحاد معانی اوصاف الهی باز می کند. از تلاش های متکلمان مسلمان برای نفی «تشبیه» و «تعطیل» و نیز برخی نظرهای اندیشمندان علم اصول در باب استعمال الفاظ هم می توان راه برون رفت از مشکلات هم معنایی کامل و تغایر صرف معنای صفات را پیدا کرد. افزون بر این کنار نهادن دیدگاه های افراطی منکران و موافقان ترادف و انتخاب راه میانه نیز سهم تغایر و اتحاد (ترادف) مفاهیم اوصاف الهی را حفظ می کند. بنابراین، دیدگاه ابن سینا نوعی نظریه اصلاحی در باب معناشناسی اوصاف الهی است که ارتقای معرفت حکمی را در تعیین معنای الفاظ دخالت می دهد، اما نظریه ملاصدرا توصیفی است که با توجه به تغایر مفهومی صفات بر تصحیح حمل اوصاف مختلف و مفید بودن آن تأکید دارد.
مقدمه ای بر هرمونوتیک
معجزه در نگاه متکلمان مسلمان و یهود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۵
حوزههای تخصصی:
تفسیر وحى در الهیات مسیحى(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شفاعت از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مقایسه ای لوگوس مسیحیت با کلمه در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لوگوس(λογος) یکی از مفاهیم مهم در اکثر مکاتب فلسفی و دینی است. این مفهوم در فلسفه ی یونان باستان، عهدعتیق، در نزد فیلون یهودی و مسیحیت به چشم می خورد. در مسیحیت عیسی _علیه السلام_ با لوگوس یکی گرفته شده است؛ از طرفی در قرآن هم وی «کلمه ی»(لوگوس) خداوند نامیده شده است. با توجه به این نکته خواه ناخواه در وهله ی اول بین دو دین مسیحیت و اسلام در زمینه ی لوگوس/کلمه تشابهی به چشم می خورد. اما مفسران مسلمان در آیاتی که از عیسی _علیه السلام_ با عنوان«کلمه» نام برده شده، آن را به معنای«کن» تفسیر و هر گونه صفت الوهی و ازلی را از وی سلب کرده اند. درحالی که در مسیحیت«لوگوس» همواره ازلی و الوهی پنداشته شده است و این یکی از تفاوت های اصلی و بنیادی در مسیحیت و اسلام درباب«لوگوس/کلمه» به حساب می آید.
تبیین ساختار وجودی تمدن مهدوی بر اساس الگوی رابطه نفس و بدن از منظر فلسفه و عرفان اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، با تکیه بر برخی مبانی فلسفه و عرفان اسلامی تلاش شده است از منظری عمیق و به نحو برهانی نشان داده شود که ساختار وجودی تمدن مهدوی ساختاری فرا اعتباری است و نسبت امام و امت در آن مشابه نسبت روح و بدن است و تمامی آثار و برکات وجودی تمدن مهدوی نیز برآمده از چنین نسبت عمیقی میان امام و امت خواهد بود. به این منظور، ابتدا نسبت نفس و بدن در فلسفه و عرفان اسلامی بررسی شده و افزون بر تبیین مکتب صدرایی از تفاوت بدن عنصری و بدن برزخی با تکیه بر مبانی عرفانی به این نتیجه دست یافته ایم که بدن عنصری از مقام فنای افعالی و بدن برزخی از مقام فنای ذاتی نسبت به نفس برخوردار است. آن گاه بر مبنای این تحلیل، از کیفیت و نسبت بدن و نفس توضیح داده شده است که در تمدن مهدوی نیز با محوریت مودّت و تولّی نسبت به حضرت حجت اهالی آن تمدن به مقام فنای افعالی نسبت به آن حضرت دست می یابند و در نتیجه به نحوی فراتمثیلی حیات اجتماعی به عنوان بدن عنصری برای آن حضرت، محل ظهور تفصیلی کمالات ایشان خواهد بود. در نهایت نیز پس از تثبیت رابطه روح و بدن میان امام و امت در تمدن مهدوی به برخی از مهم ترین ثمرات آن اشاره شده است و از این منظر، برخی از تحولات شگرف در تمدن مهدوی مورد تحلیل هستی شناسانه قرار گرفته است.
ماهیت ایمان دینی از دیدگاه غلامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
سخن از «ایمان» و جایگاه آن در ادیان و توجه به نقش بنیادین آن در شکل گیری باور دینی از عمده ترین مباحث فلاسفه دین و متکلمان هر دین به شمار می رود. این جستار در نظر دارد تا ماهیت ایمان دینی را از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) مورد بررسی قرار دهد. ایشان فیلسوف و متکلمی هستند سرشناس و متبحر در تحلیل اندیشه دینی که این بر ارزش کار می افزاید. علامه طباطبایی ایمان را باوری تمکن یافته در قلب می داند؛ به گونه ای که باعث مصونیت انسان از شک می شود. بنابراین، ایمان از سنخ باور متمکن در قلب خواهد بود. از دیدگاه ایشان متعلق ایمان امری عینی و خارجی است و بین ایمان و عقل تعارضی نیست. ایمان در مراحل ابتدایی همراه با شک بوده و نهایتا به یقین منجر می شود.