فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۶۱ تا ۸٬۱۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
شباهتهای دو فیلسوف مسلمان مشایی
حوزههای تخصصی:
از خدایی انسان تا انسان خدای
حوزههای تخصصی:
ابن سینا و تمثیل عرفانی
مفهوم سازی استاد مطهری از وحی: از تحویلی نگری تا جامع نگری، و ارتباط آن با فطرت و ایمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر، از منظری روششناسانه، جامعنگری استاد مطهری به بحث تحلیل مفهوم وحی را کاوش مینماید. از سویی، فیلسوفان مسلمان وحی را اتصال نبی با عقل فعال تلقی کرده و فقط به هویت علمی و شناختاری آن تأکید می کنند؛ و از سوی دیگر، برخی متفکران وحی را به صرف گرایش و تجربه نبی ارجاع دادهاند. در این تصور از وحی، بر بعد تجربیانگاری و گرایشی وحی تأکید میشود. هر دو رهیافت تصوری فروکاهش گرایانه و تحویلینگر از وحی ارائه میدهند. استاد مطهری، با نقد هر دو رهیافت، به تحلیلی جامعنگر از وحی الاهی دست یازیدهاند: به اعتقاد ایشان، وحی الاهی علاوه بر اینکه بعد شناختاری دارد و پیام الاهی است، بعد گرایشی نیز دارد. در مقاله حاضر، با بررسیدن مقام جامعنگری از وحی، ارتباط آن با ایمان و فطرت نیز نزد مطهری واکاوی میشود. مفهومسازی استاد از ایمان، از حیث روشی، از تصور ایشان از وحی کسب هویت میکند. بنابراین، ایمان نزد مطهری هویتی دو بعدی دارد: شناختاری و گرایشی دارد. این تحلیل از وحی و ایمان با تقسیم فطرت به دو بعد شناختی و گرایشی نیز متلائم است؛ یعنی، تصور استاد از دو بعدی بودن انسان در تحلیل ایشان از وحی و ایمان مؤثر افتاده است. بدین سان، در منظومه فکری استاد، این سه بحث در تعامل ناظر بر هم هستند.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی به لحاظ میزان توجه به مباحث مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی دولت مهدوی
منبع:
مشرق موعود ۱۳۸۷ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
علل و انگیزه های دینی ملارجبعلی تبریزی و قاضی سعید قمی در انکار اصالت وجود صدرایی
منبع:
نامه حکمت ۱۳۸۶ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
مشائیان و نظریه مثل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عالم عین از منظر افلاطون به دو دسته تقسیم می شود:?. عالم مثل، ?. عالم محسوسات. ارائه نظریه مثل از سوی افلاطون مبتنی بر همین مبنا بوده است. به طور قطع می توان گفت افلاطون با ارائه این نظریه درصدد بود که به گمان خود بتواند پیدایی عالم محسوسات را با نظر به ناپایداری آن و قابل شناخت نبودن یقینی آن توجیه کند.
نقادی های ارائه شده علیه نظریه مثل عمدتا از سوی فلاسفه مشاست. ارسطو شاگرد و هم عصر افلاطون در مواجهه با این نظریه معتقد است: «قائل شدن به این نظریه نتایج غیرمنطقی در پی خواهد داشت.»
ابن سینا نیز با ارائه ارزیابی منفی از این نظریه، «آن را محصول دوره خامی اندیشه یونانی دانسته است و برای آن پشتوانه ای برهانی قائل نیست». نگارنده درصدد است که با توجه به جایگاه نظریه مثل در اندیشه افلاطون، ضمن تقریر و ترسیم ناکارآمدی آن نزد ارسطو و ابن سینا در تبیین نظام پیدایی عالم، با گریز به براهین موید دیدگاه مثل، نشان دهد که نقدهای ارسطو و به ویژه ابن سینا تا چه اندازه موجه اند
سرمقاله: نظر اجمالی به سیر فلسفه در عالم اسلامی و در ایران
حوزههای تخصصی:
روش شناسی تفسیر ابومنصور ماتریدی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مبانى انسان شناختى سیره سیاسى نبوى(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۵ شماره ۳۵
حوزههای تخصصی:
در تفکر دینى و فلسفى اسلام بین «هست و نیست»ها و «باید و نباید»ها رابطه مستقیم وجود دارد. هر آنچه وجود دارد، «خیر» است و هر آنچه خیر شد، «بایسته»اى را در پى دارد و هر آنچه وجود ندارد، «خیریّتى» نداشته و «بایستهاى» بر آن مترتّب نمىشود. بنابراین شکى نیست که ماهیّت هر نوع رفتار سیاسى - اجتماعى پیامبرصلى الله علیه وآله ناشى از نوع نگرشى است که پیامبرصلى الله علیه وآله از انسان و ماهیت و هستى او دارد. این مقاله در بیان مبانى نظرى انسان شناسانه سیره سیاسى پیامبرصلى الله علیه وآله مىباشد تا نشان دهد سیره سیاسى پیامبرصلى الله علیه وآله به ملاحظه ماهیت و سرشت انسان، به دنبال احیاى کرامت ذاتى انسان است و به ملاحظه جایگاه وجودى او که از سوى خداوند به عنوان جانشین خدا در زمین تعیین شده، به دنبال رساندن انسان به کرامت ارزشى و ویژهاى است که خداوند به چنین انسانى افاضه کرده است. سیره سیاسى پیامبر از یک نگرش «ماهیت شناسانه» از انسان که معرّف دو بُعدى بودن انسان است و نگرش «وجود شناسانه» که معرّف جایگاه وجودى انسان نزد خداوند و در عالم هستى است، برخوردار بوده و در تلاش است انسان را با چنین ماهیتى به جایگاه عبودیت خدا و خلیفةاللهى برساند. نکته شایان ذکر اینکه نوع نگرش انسانشناسانه پیامبرصلى الله علیه وآله موجب آن است که سیره سیاسى و حکومتى وى ناظر به دگرگونى دایمى و تحول انسان از نقص به کمال تا حدّ خلیفةاللهى باشد.
اصالت فلسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
نقدی بر داستان یوسف
هدف بعثت مبارزه با شرک
بسط گفتمان خوش فرجام انگاری جهان بر مبنای «گفتمان فَرج و موعودگرایی» با عاملیت صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
گفتمان با نقش معنادار رفتارها و ایده های اجتماعی در زندگی سیاسی اجتماعی انسان ها و جوامع سروکار دارد، به گونه ای که در آن، سیستم های معانی، جهان بینی و فهم مردم از نقش خود در جامعه را جهت می دهد. گفتمان ها با باید و نبایدها سرو کار دارند و به اصطلاح، هنجاری و شبه ایدئولوژیک هستند که با تغییر ارزش ها، نگرش و رفتار افراد و جامعه پیوند می یابند.
نظریه گفتمان به زبان ساده؛ یعنی ایجاد فضایی از اندیشه ها به گونه ای که این اندیشه ها، بر دیگر حوزه های اندیشه ای حاکم و مسلط شود تا جایی که الگوی رفتاری مردم بر اساس آن شکل گیرد. به تعبیر دیگر، در گفتمان به گونه ای با تصویرسازی برای جامعه سر و کار داریم که از طریق خلق واژگان، اصطلاحات، تصاویر، ایده ها و گزاره های مرتبط و منسجم و به اندازه کافی، قانع کننده، به تغییر و شکل دهی رفتار مخاطب و مردم نظر داریم.
گفتمان در فضای تعاملی ایجاد می شود؛ تعامل با تاریخ، تعامل با شرایط اجتماعی، تعامل با قدرت و تعامل با نهادها به ویژه نهادهای ارتباطاتی و رسانه ای. در بحث سیاست گذاری عمومی با توجه به این امور و از طریق اقناع و ترغیب، به وسیله رادیو و تلویزیون می توان از گفتمان به مثابه یک ابزار سیاست گذاری در سطح کلان جامعه و بین الملل بهره جست. به طور کلی، دال مرکزی، مفصل بندی، هژمونی و سلطه، عاملیت، ضدیت و غیریت سازی، ایجاد یک نظم اندیشه ای و نظم اجتماعی نوین و... از مؤلفه های اصلی گفتمان تلقی می شوند.
در مورد پایان هستی و جهان، دو دیدگاه بدفرجام انگاری و خوش فرجام انگاری وجود دارد که در تضاد و تقابل یکدیگر قرار دارند. ما بر این مدعا هستیم که بر اساس آموزه های اسلامی به ویژه تعالیم تشیع، آینده و پایان خوش و پر از نشاط، امید و زیبا برای انسان و جهان تصویر شده است. این ایده را به واسطه صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به صورت یک گفتمان غالب با حوزه گستره جهانی می توان مطرح کرده و بدین شکل، فضای غالب گفتمانی را با محوریت جمهوری اسلامی توسعه داد. با توجه به اصول و مبانی اندیشه ای و جهان بینی اسلامی، مؤلفه های گفتمان خوش فرجام انگاری جهان که در نظریه فرج و موعودگرایی مکتب تشیع منعکس شده است و در آن، به توحیدمحور بودن، حکیمانه و هدفدار بودن خلقت و نظام آفرینش، بهره مندی هستی از غایت و نهایت حکیمانه، خلافت الهی انسان، حکومت عدل صالحان در آخرالزمان، برقراری صلح و امنیت جهانی، برقراری جامعه صالح و دولت کریمه به عنوان مفصل بندی این گفتمان اشاره شده است.
در دیگر نظام های فکری و سیاسی نسبت به پایان تاریخ و پایان هستی چنین صراحتی منطقی و منسجم با عنوان گفتمانی خوش فرجام انگاری وجود ندارد، بلکه به ناخوش فرجام انگاری تمایل دارند یا در برخی از نظام های فلسفی و عقیدتی، دیدگاه های نزدیک به موعودگرایی موردنظر فلسفه انتظار و فرج وجود دارد که به انسجام گفتمانی فلسفه فرج نیست. از آنجا که این گفتمان، نویدهای امیدوارکننده و نشاط آفرینی برای بشر حیران شده امروزین در انواع مکاتب و فلسفه ها دارد، می تواند به صورت شایسته گسترش بیابد.
عصمت پیامبران در منظومه فکرى علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله عصمت پیامبران از جمله مقولاتى است که همواره مورد بحث میان دانشمندان مسلمان و غیرمسلمان با گرایش هاى مختلف عرفانى، فلسفى، حدیثى و کلامى بوده است. این مسئله در دوران معاصر نیز با جدّیت فراوان بررسى شده است. علّامه طباطبائى به تفصیل به بررسى این مسئله پرداخته است. در این نوشتار، به دنبال بررسى مسئله عصمت پیامبران از دیدگاه این مفسر گران مایه هستیم. بر اساس مهم ترین یافته هاى این تحقیق، علّامه طباطبائى منشأ عصمت را علم قطعى و دایمى به قبح گناه و ترک واجب دانسته است. افزون بر آن، او معتقد به عصمت مطلق پیامبران نیست. براى نمونه، او عصمت پیامبران از اشتباه در امورى که ارتباطى به دریافت و ابلاغ وحى و نیز انجام تکالیف شرعى ندارد برنمى تابد؛ در سوى مقابل، با قاطعیت بر عصمت پیامبران در دریافت و ابلاغ وحى و نیز عصمت از گناهان تأکید دارد.
تحقیقی پیرامون اهدای ثواب به ارواح اموات (بخش دوم)
حوزههای تخصصی: