فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۳۴۱ تا ۸٬۳۶۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
ادیان آسیایی
حوزههای تخصصی:
علی علیه السلام از دیدگاه مولوی در مثنوی معنوی
منبع:
شیعه شناسی ۱۳۸۴ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
"هر یک از انسانهای وارسته و با عظمت معمولاً خود را وامدار شخص یا اشخاص با عظمت دیگر دانستهاند. مولوی نیز به عنوان یکی از شخصیتهای بزرگ اسلامی، در کتاب مثنوی، علاقه شدید خود را نسبت به چند نفر نشان داده است. از میان این شخصیتها، او به دو نفر نه تنها علاقه، بلکه عشق نشان داده است که عبارتند از: حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله و حضرت علی علیهالسلام .
از دیدگاه مولوی، تنها کسی که صلاحیت مولویت برای تمام مسلمانان و بلکه تمام انسانها را دارد امام علی علیهالسلام است؛ زیرا ایشان به مقام شامخ آزادی و آزادسازی رسیده است. به همین سبب، پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فقط او را جانشین خود ساخت.
عفو حضرت علی علیهالسلام از دشمن خود، بلکه از قاتل خود نیز از آزادی او نشأت میگیرد. ارزش انسان به اندازه آزادی او از قید و بند دنیا و رسیدن به مقام بندگی خالصانه است که اوج این مقام را پس از نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله باید در حضرت علی علیهالسلام جستوجو کرد."
تشابه ادیان توحیدی؛ تحریف کتاب مقدس و تحریف قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
یکی از مباحث مطرح در روایات اسلامی (شیعی و سنی)، روایاتِ «تشابه ادیان توحیدی» است. در این روایات، مباحثی مانند شباهت ادیان در افتراق و فرقه فرقه شدن و نیز بحث رجعت در ادیان مطرح می شود. این روایات، از لحاظ سندی در حد تواتر اجمالی و یا مستفیض، بنابر قول برخی از اندیشمندان هستند و از لحاظ دلالت نیز مورد تأیید آیات قرآن هستند؛ زیرا قرآن تأیید می کند که امت ها در سنن الهی اشتراک دارند و سنن خدا در امت های مختلف تکرار می شود. برخی برای اثبات تحریف قرآن، از این روایات و آیات بهره برده اند و استدلال کرده اند که با توجه به تشابه ادیان توحیدی و با توجه به اینکه کتاب مقدس تحریف شده است، پس قرآن نیز تحریف شده است. در مقابل، متفکران شیعی تلاش زیادی انجام داده، به این برداشت از این روایات پاسخ داده اند. به نظر می رسد، با وجود قوّت برخی از این پاسخ ها، پاسخ کامل تر و بهتری وجود دارد که در جمع بندی این نوشتار ارائه شده است.
رؤیت حق تعالی از منظر علّامه طباطبائی؛ با تکیه بر تفسیر المیزان
حوزههای تخصصی:
مسله رؤیت پذیری خداوند سابقه ای طولانی در میان ملل و نحل دارد. در جهان اسلام، اقوال متعددی از سوی اندیشمندان در این زمینه ابراز شده است، عده ای بر رؤیت بصری حکم نمودند. عده ای دیگر، حکم بر عدم رؤیت بصری خداوند داده و درصدد توجیه آیات و روایات دال بر رؤیت برآمدند. عده ای نیز سعی در حفظ ظاهر این گونه آیات و روایات برآمده، و از عدم انحصار رؤیت در رؤیت بصری سخن به میان آوردند. عده ای هم، دست از ظاهر قرآن برداشته و به تأویل و توجیه آیات و روایات پرداخته اند. علّامه طباطبائی، مطابقات با روایات، رؤیت قلبی خداوند را می پذیرد، اما ازآنجاکه خداوند از جسمیّت و لوازم آن منزّه است، رؤیت بصری خداوند را مردود می داند. از نظر ایشان رؤیت قلبی خداوند، به معنای علم حضوری به حضرتش می باشد، نه به معنای علم حصولی.
منطق ربط نزد شمس الدین سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین سمرقندی از منطق دانان قرن هفتم، در بحث قیاس شرطی دیدگاهی نو در برابر ابن سینا پیش نهاده است. از نظر ابن سینا، قیاس شرطی دقیقاً مانند قیاس حملی است و در نتیجه، 19 ضرب منتج دارد؛ اما سمرقندی این همانندی را نمی پذیرد و فقط 7 ضرب از قیاس شرطی را معتبر می داند. او در بیان شرایط انتاج فقط شرایط کیفیت را بیان می کند و به شرایط کمیت نمی پردازد و هنگام ارائة مثال نقض برای ضرب های عقیم، تفاوت کمی ضرب ها را نادیده می گیرد. اگر مانند سمرقندی صرفاً کیفیت گزاره ها را در نظر بگیریم میان قیاس های سمرقندی و منطق ربط (که شاخه ای از منطق جدید است) مطابقت شگفت انگیزی می یابیم به این معنی که هر ضرب منتج نزد سمرقندی در منطق ربط معتبر است و برعکس؛ و این نشان دهندة نزدیکی اندیشه های او به منطق ربط است. این در حالی است که اگر کمیت گزاره ها را نیز در نظر آوریم با دشواری هایی در تحلیل قیاس های سمرقندی روبه رو می شویم که ریشه در تفسیر او از سورهای شرطی دارد.
ارزیابی مولانا از اقسام ایمان در پاسخ به مسأله رنج(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نسبت میان مسأله رنج و ایمان، نزد اندیشمندان اهمیت ویژه ای دارد و دیدگاه های متفاوتی در این زمینه با رویکردهای درون دینی یا برون دینی ابراز شده است. اهمیت مسأله ایمان، عمدتاً به رابطه ایمان و سعادت معطوف است که در متون و مأثورات دینی، بر آن، تأکید فراوان رفته است. در عرصه تضارب آرا در این باب، عارفان نیز در آثار مکتوب خویش، با ابتنا بر ذوق و تجربه عرفانی، دیدگاه های عمدتاً بدیعی در این باره درانداخته اند. در این میان، مولانا جلال الدین محمد بلخی نیز که از اقطاب عارفان مسلمان به شمار می رود، کتاب «مثنوی» خود را با مسأله رنج آدمی می آغازد و در جای جای آثار خویش، ایمان را راهی برای رهایی از این رنج، معرفی می کند. او با نقد نگرش های آفاقی به ایمان، در باب ماهیت ایمانِ مطلوب و رهایی بخش، نگرشی انفسی/فراعقلانی و فردگرایانه دارد و درباره متعلَّق ایمان، دیدگاهی واقع گرایانه برمی گزیند. مولانا همچنین در زمینه کارکردهای ایمان، رابطه مستقیمی میان سعادت و ایمان ترسیم می کند؛ و از این جهت، نظریه خود در باب سعادت را با مسأله ایمان، پیوند می زند.
تبیین برخی از مطالب منزلت عقل در هندسه معرفت دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
نسبت میان «عقل و ایمان» یا «علم و دین» موضوعی است که از گذشته های دور ذهن اندیشه ورزان را به خود مشغول داشته و دیدگاه های متنوع و مختلفی از سوی صاحب نظران در این باب ارائه شده است. یکی از نظریات مهم و بدیع در این باب، از آنِ حضرت استاد آیة الله جوادی آملی a است که در کتاب منزلت عقل در هندسهٴ معرفت دینی بازتاب یافته است. پس از نشر این اثر، مقاله ای با عنوان «جایگاه عقل و وحی در هندسهٴ معرفت بشری» در فصلنامهٴ معرفت فلسفی، شمارهٴ 24 منتشر گردید که در آن تأملات و پرسش هایی در خصوص این کتاب مطرح شده بود. مقالهٴ حاضر حاوی نکات و توضیحاتی ناظر به آن تأملات و پرسش ها است.