فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۶۶۱ تا ۱۰٬۶۸۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین شیرازی، مؤسس مکتبی است که به عنوان حکمت متعالیه شناخته می شود. وی با بهره بردن از میراث سلف خود راه جدیدی را فراروی جویندگان حقیقت گشوده است. یکی از ویژگی های مکتب فلسفی او استفاده فراوان از آیات و روایات معصومان (ع) در آثار فلسفی خود می باشد. وی براساس مبانی فلسفی که خود موفق به تأسیس آن ها شده است، تبیین خاصی از منابع نقلی از جمله روایات ارائه داده است. در این مقاله نخست علت رویکرد ملاصدرا به روایات بررسی شده و سپس با ذکر نمونه هایی به تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت های او از احادیث با محوریت مباحث نفس و معاد پرداخته شده است.
مهدى منتظر
فخر رازی و مکاتبه او با یکی از حکمای معاصر خود
منبع:
معارف ۱۳۸۰ شماره ۵۴
حوزههای تخصصی:
پاسخی منتشر نشده از امام خمینی به یک سئوال فلسفی
منبع:
حضور ۱۳۷۳ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
بررسی تحلیلی انتقادی دیدگاه ابن سینا و ابن رشد در باب نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی موضوع تجرد و بقای نفس انسانی توسط سه فیلسوف نامدار به نام های، ارسطو (384-322 ق.م)، ابن سینا (370-428ه.ق) و ابن رشد(595-520ه.ق)، مسئله این مقاله را شکل می دهد. تعارض و ابهاماتی که در برخی از آراء ارسطو در حوزه نفس دیده
می شود، منشأ اختلاف نظر شارحان وی در این باره شده است. افرادی همچون اسکندرافرودیسی (قرن های دوم و سوم ق.م) و ابن رشد قول به مادیت و فناپذیری نفوس فردی و ابن سینا، تجرد و بقای آن را به ارسطو نسبت داده اند. برخی از تعاریف ارسطو در باب تجرد و بقای نفس و نیز تأکید ارسطو بر بساطت نفس، بیانگر صحت دیدگاه ابن سینا است نه دیدگاه ابن رشد.ابن سینا با تکیه بر عدم انقسام محلّ صور معقول و نیز بر مبنای پایه علم حضوری نفس به خود، تجرد نفوس فردی را اثبات
می نماید در حالیکه ابن رشد بر مبنای آموزه وحدت عقل و رابطه عقل هیولانی و عقل فعال، قائل به تجرد نفوس فردی نیست.
بررسی تالیفات درباره مهدویت در حوزه علمیه بغداد
منبع:
مشرق موعود ۱۳۸۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
بقای نفس در نظر فارابی
سه تفسیر از ازلیت خداوند در حکمت متعالیه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازلیت خداوند پرداخته می شود. در فلسفة دین معاصر، دیدگاه های گوناگون دربارة ازلیت خداوند، در سه تفسیر 1. فرازمانی استمراری، 2. فرازمانی غیر استمراری، و 3. زمانی گرایی خلاصه شده است. با بررسی آثار ملاصدرا به سه تفسیر از ازلیت الهی دست می یابیم که از آن ها به 1. فرازمانی غیر استمراری، 2. احاطه بر همة زمان ها، و 3. فرازمانی استمراری تعبیر می کنیم. این سه تفسیر در آثار او بیش تر با تعبیرات ازلیت، اولیت، و سرمدیت بیان می شود که بر اساس شیوة خاص حکمت صدرایی در کنار یک دیگر قرار می گیرند و با هم قابل جمع هستند. بدین سان در ازلیت (تفسیر فرازمانی غیر استمراری) بر تنزیه خداوند از محدودیت تأکید می شود؛ که نمونه ای از صفات سلبی یا جلال است. در اولیت به احاطة خداوند بر زمان و موجودات زمانمند تکیه می شود؛ که نمونه ای از صفات جمال یا فعل است. سرانجام با سرمدیت (تصور فرازمانی استمراری) تلاش می شود که دو تصور استمرار و گستردگی وجود خداوند با تعالی و برتری ذات او از زمان جمع شود. نتیجه آن که دیدگاه ملاصدرا دربارة ازلیت الهی در عین توصیفات متفاوت، جامعیت، سازگاری درونی، و نیز قوام و استحکامی را که یک نظریة جامع لازم است داشته باشد دارد
تباین علم خداوند با علوم مخلوقی؛ تنها راه حلّ اشکال جبر برخاسته از علم پیشین الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علوم بشری و مخلوقی، در اصل شکل گیری و علم شدنِ خویش، همواره محتاج و وابسته به معلوم اند. این مطلب، لوازم و تبعاتی نظیر تأخّر و تأثّر علم از معلوم و تابعیّت نسبت به آن را به دنبال خواهد داشت. فلاسفه و عرفا با تسرّیِ عنصر اضافه به علم خداوند، آن را نیز به تبعات مذکور مبتلا کرده اند. امّا چنین علمی، هرگز نمی تواند فعل اختیاری دیگران را آشکار نماید و لذا مادام که علم خداوند را هم سنخ با علوم بشری بدانیم، هرگز نمی توان اشکال جبرآوری علم پیشین الهی را پاسخ گفت. تنها راه برون رفت از بن بست اشکال مذکور این است که علم خالق را متباینِ محض با علوم مخلوقی دانسته، آن را از وابستگی به معلوم و نسبت علمی و تمامیِ تبعات مربوطه، منزّه و مبرّا کنیم. امّا چون بشر، هرگز از این سنخ علم، بهره ای ندارد، هیچ راهی نیز به شناخت آن نداشته و فهم او از آن، منحصر به گزاره های تنزیهیِ محض است؛ نه اثباتی. بدین ترتیب، برخی تلاش های فلسفی که در جهت شناخت علم الهی صورت گرفته است، محکوم به بطلان بوده و هرگز توان شناساندن علم خداوند را ندارند؛ چرا که نقطة آغازینِ این تلاش های معرفتی، نگاه به علوم مخلوقی و شبیه سازیِ علم الهی بر اساس آن است.
ناکامی در کشف راز خاتمیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاتمیت و جاودانگی اسلام، اذهان و افکار بسیاری را به ویژه در دوران معاصر به خود معطوف داشته است. علت توجه به این موضوع آن است که در مواجهه با پدیده هایی چون تجدّد، نوگرایی و ...، به واقع یا به ظاهر به چالش کشیده میشود.
عبدالکریم سروش ازجمله کسانی است که با دغدغه هایی از همین دست، در آثار گوناگونی دراین باره نظریه پردازی کرده است. با بررسی این آثار به سه تفسیر متفاوت دست مییابیم که مقالة حاضر به بازخوانی و نقد آنها میپردازد.
یک تصویر، دو آینه
منبع:
موعود ۱۳۸۳ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
اخلاقیات سلوک عرفان یوگایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عرفان یوگا[1]ی «پتنجلی» در هند، همچون سایر روش های عرفانی، در مرحله مقدماتی سیر و سلوک زاهدانه، از اخلاقیات و شریعت هندی و قوانین اخلاقی «مَنو»[2] بهره گرفته است. در مکتب یوگا، هشت مرحله سلوک عرفانی وجود دارد که دو مرحله اول آن، عمدتاً به سلوک اخلاقی و اعمال و عبادات هندی برای رسیدن به مراقبه و رهایی یوگایی مربوط است. هر یک از این دو مرحله، مشتمل بر پنج مورد و مجموعاً ده قاعده اخلاقی و عبادی است. «اهیمسا»[3] (نیازردن) یکی از اصول مشترک تمام ادیان و مکاتب فلسفی هندی، در سلوک یوگایی، محور تمام اخلاقیات محسوب می شود. در واقع، کسی که در اهیمسا کامل شود، در اخلاق به کمال رسیده است و می تواند به مراتب بعدی سلوک گام نهد؛ مراتبی که فراتر از اخلاقیات و امور ذهنی است. این مقاله، درباره اخلاق هندی و یوگایی با توجه به دو مرحله نخستین از مراحل هشت گانه سلوک عرفان یوگایی، به بحث می پردازد.
[1]. اصطلاح یُگه یا یوگا به معنای یوغ زدن و تمرکز بر یک نقطه و مراقبه است و ما به دلیل نبود رسم الخط واحد در زبان فارسی، برخی اصطلاحات مثل «یوگا» را به شکل مشهور و رایج آن نوشته ایم، در صورتی که «یُگه» صحیح تر است. [2]. «patanjali» مؤسس مکتب یوگا در قرن دوم میلادی و نویسنده متون کلاسیک «یوگاسوتره ها» بوده است. [3]. Ahimsa.