فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۹۴۱ تا ۲٬۹۶۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
مفاهیم وجودى در نگاه علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۰
حوزههای تخصصی:
یافته حضورى با دو نوع مفهوم حکایت مىشود: مفهوم ماهوى و مفهوم وجودى. مفاهیم ماهوى، حاکى از چیستى شىء است و مفاهیم وجودى حاکى از چگونگىِ هستى آن. واقعنمایى مفاهیم ماهوى، ملاکى براى واقعنمایى مفاهیم وجودى نیست. ظرفیت واقعنمایى مفاهیم وجودى، با نحوه انتزاع آنها نسبت دارد. اگر مفاهیم فلسفى، از صورتبندى حکم یا امور وجدانى معنایابى شوند، سرایت آنها به امور خارج از قلمرو انتزاع، علمى تشبیه یا تنزیهى پدید مىآورد.
این مقاله با رویکرد نظرى و بررسى در آثار علّامه طباطبائى، با هدف بررسى مفاهیم وجودى از نگاه علّامه طباطبائى مىپردازد.
فیلسوفان شریعت مدار
حوزههای تخصصی:
پنج فیلسوف و حکیم شاخص در جهان اسلام، ابواسحاق کندی، فارابی، ابنسینا، ابن رشد و صدرالدین شیرازی که جریان فلسفی عقلگرا را از ابتدای نهضت ترجمه تا تکوین حکمت متعالیه نمایندگی میکنند، با وجود توغل در حکمت و فلسفه، تعلّق خاطر عمیقی به شریعت و آموزههای دین و مقام شامخ پیامبر اکرم(ص)داشته و در آثار خود به قدر معتنابهی به آن تصریح کردهاند.آنان بین حکمت و شریعت، اندیشهورزی و عبودیت، آزاداندیشی و متشرع بودن منافاتی قائل نبودند. خردورزی آنان، عقال عقل و مانع و رادع دینباوری آنان نشد. با وجود غوطهور شدن در دریای عقل فلسفی و حکمی از سرچشمه زلال وحی و شرع سیراب گشتند و به مقام دل سوخته با عقل پخته نائل شدند.
بررسی پدیدارشناختی پدیده چنار خونبار الموت قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله موضوع جاری شدن خون از درختی در زرآباد قزوین، معروف به «چنار خونبار» در روز عاشورا مورد بررسی انسان شناختی قرار گرفته است. نگارنده با تلقی موضوع به عنوان یک «پدیده اجتماعی تام» و با بهره گیری از تکنیک های مختلف، تلاش می کند از جنبه های مختلف، ابهامات را شفاف نماید. یافته های پژوهش چنین است: بر اساس آزمایش انجام گرفته، ماده مترشحه از چنار ماهیت خونی ندارد، بلکه صمغ ویژه ای است که بر خلاف سایر صمغ ها پس از جریان یافتن، خشک می شود. رابطه علی میان عاشورا و جریان صمغ اثبات نمی شود; حداکثر یک رابطه تقارن است; زیرا جریان صمغ در سایر ایام نیز قابل مشاهده است. آنچه بر مردم پدیدار می شود، حاصل نگرش آنها به موضوع بوده است و هیچ گونه تصنعی در بین نیست; از این رو هر آنچه مردم احساس می کنند، بیشتر از واقعیت به ذهنیت شان نزدیک است.
برهان نظم در ترازوى نقّادى منطقى(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۸ شماره ۱۴۴
حوزههای تخصصی:
نگاه فلسفى به دین و تحلیل و تطبیق مدعیات و براهین آموزههاى دینى، در حوزه فلسفه دین مطرح مىشود. یکى از مباحث مشترک فلسفه دین به معناى عام، خدا و براهین اثبات آن است که در میان آنها «برهان نظم» از این ویژگى برخوردار است که در دو حوزه مهم فکرى یعنى کلام اسلامى و الهیات مسیحیت به طور مشترک مورد توجه قرار گرفته است.
در این نوشتار تلاش شده با کنکاش تحلیلى در مقدمات برهان به قصد تعیین ارزش منطقى و حد ادعا و قدر متیقن نتیجهاى که از مقدمات بالذات حاصل مىشود، جایگاه اصلى برهان نظم تبیین گردد. با مشخص شدن این مطلب که برهان نظم شرایط قیاسى که نتیجه یقینى، کلى و ضرورى دهد را ندارد به تبعیت از فیلسوفان اسلامى گفته شده که از آن مىتوان به عنوان تأیید استبصارى بیشتر جهت برانگیختن تأمّل بر قدرت و استحکام خلقت که حاکى از علم و حکمت خالق است، استفاده کرد.
الثورة الحسینیه بجذورها ومعطیاتها
حوزههای تخصصی:
سهروردی و نبوت
وحدت وجود از نگاه شمس غربی
منبع:
عرفان ۱۳۸۸ شماره ۱۹
حوزههای تخصصی:
دیدگاه مکتب تفکیک در تجرّد یا مادّیت نفس
حوزههای تخصصی:
تأثیر ابن سینا بر صدرالدّین قونوی و پیروان وی (The Influence of Ibn Sìnå on Ģadr ad-Dìn Qĩnawì and His Followers )
حوزههای تخصصی:
مقالهٴ حاضر به بررسی ماهیّت متافیزیک عرفانی صدرالدّین قونوی و پیروان وی میپردازد. برخلاف برخی از محققّین پیشین که به نظر آنها قونوی، مانند غزّالی، فلسفه را نمیپسندد، نگارنده نشان میدهد که در واقع متافیزیک فلسفی، و به خصوص صورت بندی ابن سینا تأثیر شگرفی بر قونوی و پیروان وی، در مکتب ابن عربی، و در تلاش آنها برای طرح کردن «علم الهی»، گذاشته است و باید تأثیر حکمت فلسفی را عامل مهمّی برای تفکیک کردن بین آرای این مکتب و مراحل پیشین عرفان نظری دانست.
مقاله با نگاهی به دو مرحلهٴ مهّم تاریخ عرفان نظری، که دوّمین آن ها مکتب ابن عربی است، آغاز میشود. بعد از این، نگارنده تفسیرهای مختلف محققّین سنّتی و معاصر از مرحلهٴ دوّم را مورد بررسی قرار میدهد. در بخش عمدهٴ مقاله، نگارنده متافیزیک قونوی را تحلیل مینماید و تأثیر فلسفهٴ ابن سینا بر آن را نشان میدهد.
غزالی و فلسفه اسلامی
حوزههای تخصصی:
ظاهراً جایگاه غزالی در تاریخ فلسفه اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می-کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفة، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آراء فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقیهان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست؛ می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادّعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.
رابطه قضا و قدر با علم پیشین الهی و جبر و اختیار از دیدگاه صدرالمتالهین
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از مسائلی که در ادیان آسمانی و بخصوص دین مقدس اسلام در زمینه خداشناسی مطرح شده و متکلمین و فلاسفه الهی به تبیین عقلانی و فلسفی آن پرداخته اند، مسأله «قضا و قدر» است که یکی از پیچیده ترین مسائل الهیات به شمار می رود و محور اصلی غموض آن را رابطه آن با اختیار انسان در فعالیت های اختیاریش تشکیل می دهد؛ یعنی، چگونه می توان از یک سوی به قضا و قدر الهی معتقد شد و از سوی دیگر اراده آزاد انسان و نقش آن را در تعیین سرنوشت خودش پذیرفت؟ دراینجاست که بعضی شمول قضا و قدر الهی را نسبت به افعال اختیاری انسان پذیرفته اند، ولی اختیار حقیقی انسان را نفی کرده اند، و برخی دیگر دایره قضا و قدر را به امور غیر اختیاری محدود کرده اند و افعال اختیاری انسان را خارج از محدوده قضا و قدر شمرده اند. و گروه سومی در مقام جمع بین شمول قضا و قدر نسبت به افعال اختیاری انسان و اثبات اختیار و انتخاب وی در تعیین سرنوشت خویش برآمده اند.
بدیهی است که علم یا اراده الهی (خواه علم در مقام و مرتبه ذات و یا علم در مرتبه فعل آن چنان که حکما معتقدند) از آن جهت قضای الهی نامیده می شود که مؤثر در وجود و ایجاد اشیاء است و حکم به وجود اشیاء است و اشیاء به موجب آن ضرورت و حتمیت پیدا می کنند، و همچنین علم الهی (و یا مرتبه ای از علم الهی) از آن جهت قدر نامیده می شود که حدود اشیاء و اندازه آنها بدان منتسب است.
بنابراین «قضای علمی» عبارت است از علمی الهی که منشأ حتمیت و ضرورت اشیاء است، و «قدر علمی» عبارت است از علمی که منشأ حدود و اندازه اشیاء است.
با توجه به مطالب بالا، یکی از معانی که برای قضا و قدر لحاظ شده عبارت است از علم ازلی و پیشین الهی به تمامی اشیاء و حوادث. بر اساس این معنی از قضا و قدر، خداوند به تمامی حوادث و رویدادها از روز ازل عالم و آگاه بوده است و علم الهی نیز واقع نما بوده و قابل تغییر ویا تخلف نمی باشد، لذا وقوع حوادث مطابق با علم ازلی حتمی بوده و امکان تغییر و یا خلاف آن وجود ندارد، که به این معنا از قضا و قدر، قضا و قدر علمی گفته اند.