فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی این تحقیق این است: آیا می توان صفات الهی را با استفاده از برهان نظم اثبات کرد؟ درباره میزان دلالت برهان نظم بر وجود خداوند باید گفت: این برهان از طریق وجود نظم در عالم وجود ناظم را اثبات می کند. افزون بر این، این برهان با تمسک به وحدت رویه مشهود در سراسر عالم، توحیدِ ناظم عالم را نیز اثبات می کند. این برهان علم الهی را اثبات می کند، اما، از اثبات علم ذاتی عاجز است، زیرا اثبات صفت علم به وسیله برهان نظم متوقف بر تحقق متعلق علم در خارج است که در آن صورت، صفت مذکور از جمله صفات فعل و خارج از ذات خواهد بود. همچنین، برهان نظم از اثبات علم و قدرت نامتناهی نیز عاجز است، چون معلول آیینه علت خود است و معلول در هر حدی از عظمت باشد، در نهایت، معلول و محدود است و نمی تواند بر علت نامتناهی خود دلالت کند.
نظریه اعتبار – تفسیر در اندیشه علامه طباطبایی؛ مقدمه ای بر فلسفه الهی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه علامه طباطبایی درباره پیوند دین و فلسفه را می توان در دو مقام پدیداری و فهم ره گیری کرد. نسبت دین و فلسفه در مقام پدیداری از حیثیات مختلفی نظیر روش، مسائل، زبان و زمان مورد بررسی قرار می گیرد. در این نظریه به جهت مرموز و مجهول دانستن روش وحیانی امکان تبیین نسبتِ روشیِ دین و فلسفه وجود ندارد. متون دینی در تبیین معارف عالی خود از همان زبان مرسوم میان مردم بهره می برند که از جمله اعتباریات محسوب می شود و نسبت آن با حقایق محاکی از آن نسبت مثل به ممثل است. همچنین اوج دین از دیدگاه علامه طباطبایی زماناً متأخر از اوج فلسفه حادث شده است. مناسبات دین و فلسفه در مقام فهم نیز عبارت است از روش هایی زبانی مبتنی بر تفسیر قرآن به قرآن که دانش فلسفه را با فهم صحیح از متون دینی به جایگاهی می رساند که کمال آن در فلسفه ای دینی متجلی می شود که در آن همه قضایای نظری و عملی بالتحلیل به اصل توحید بازگشت داشته باشد.
مناسبات شیعه و معتزله در قرن چهارم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نیمه دوم قرن اول هجری به بعد، فرق و مذاهب مختلف کلامی شروع به رشد کردند. یکی از این جریان های فکری معتزله بود که تا اواسط قرن سوم هجری روابط چندان مطلوبی با شیعه نداشت؛ بنابراین تا این برهه از زمان بسیاری از رهبران دو گروه ردیه های فراوانی بر آثار هم دیگر می نوشتند که هدف آن ها از این عمل، دفاع از اصول اعتقادی مکتب خود بود که در بسیاری از موارد با تعصب و چشم پوشی از حقیقت نیز همراه می شد. اما از نیمه دوم قرن سوم هجری خصوصاً با روی کار آمدن حکومت شیعی آل بویه این جریان فکری به گونه ای دیگر طی طریق کرد و روابط فکری معتزله با شیعه بسیار به هم نزدیک شد به طوری که بسیاری از شیعیان از استادان معتزلی علم فراوانی کسب کردند و بعضی از معتزلیان مثل راوندی و ابوعیسی وراق به شیعه گرویدند و اصطلاح متشیعه معتزله در این عصر، اصطلاحی رایج که به معتزلیانی که به شیعه گرایش پیدا کرده بودند، اطلاق می شد. همچنین بسیاری از بزرگان معتزله با رهبران فکری شیعه مثل شیخ مفید، خاندان نوبختی و... تعاملات مختلفی برقرار کردند که این تعاملات هرگز به خشونت نگرایید و هر دو گروه ، نظریات هم را با تسامح و تساهل می شنیدند. در نگاه کلی، در قرن چهارم هجری معتزله و شیعه خصوصاً شیعه زیدیه تأثیر متقابلی بر یکدیگر برجا گذاشتند.
استلزام های مبانی خداشناسی در ساحت سیاست از منظر علامه طباطبائی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بی توجهی به نقش مبدأ خلقت در تعیین اهداف و راهبردهای حیات سیاسی، از زمینه های ناکامی معرفی مطلوب ترین بستر حیات سیاسی بشر در تأمین سعادت وی بوده است، درحالی که از منظر قرآن، شناخت سعادت انسان به عنوان عضوی از نظام هستی، نیازمند مبدأشناسی است. این نگاه، استلزاماتی تأثیرگذار در چگونگی حیات سیاسی بشر در پی دارد که آن را از نوع غربی اش متمایز می سازد. این تحقیق با بررسی آثار علامه طباطبائی، به ویژه تفسیر المیزان به این پرسش پاسخ می دهد که مهم ترین مبانی مبدأشناختی در سیاست کدام است؟ تحقیق بر این فرضیه استوار است که مبانی مبدأشناختی سیاست، مثل قادر بودن، خالق بودن، عالم بودن، مالکیت، ربوبیت، و ولایت خداوند را می توان از آثار علامه، برداشت کرد و استلزامات متعددی برای آن در طراحی نظام ارزشی در حیات سیاسی معرفی نمود.
منابع معرفت شناختى ارزش ها / آفرین قائمى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخچه مباحث معرفت شناختى را بسان اغلب علوم، به یونان باستان و طرح آن توسط افلاطون وارسطو در فلسفه خویش بازمى گردانند، درحالى که طبق آیات قرآنى، مباحث تعلیم و تعلم همزادبشر بوده و اول معلم وى، خود خداوند متعال و سپس ملائکه بوده اند. تعالیم مبنایى إله است کهریشه همه ارزش ها و هنجارهاى اخلاقى انسان را مستحکم و فراگیر نموده است. این تعالیم مبنایىممکن است هستى شناسانه، معرفت شناسانه، انسان شناسانه و یا ارزش شناسانه باشند.
تحقیق حاضر که با استفاده از روش اسنادى و به صورت تحلیلى، با هدف تعمیق بینش دینى وتوسیع تحقق ارزش هاى شیعى در جامعه جهانى تدوین یافته، براى رعایت اختصار، بر مبانىمعرفت شناسانه متمرکز گردیده است. انسانى که به امکان تحصیل علم و یقین، از مجراهاى معرفتىمتعددى مثل فطرت، عقل کلى، وحى و شهود و الهامات، علاوه بر حس و تجربه معتقد باشد، درگرایش و روش و منش کاملاً متمایز از شخصى عمل مى کند که تجربه گرا بوده و در نهایت، پذیراىعقل ابزارى است؛ زیرا این مجراهاى مضاعف، دریچه هایى را بر بشر مى گشایند و بالتبعارزش هایى را تولید مى کنند که تجربه و عقل ابزارى از دستیابى بدان ها محروم است. در نتیجه،سرانجامى که یک مسلمان متعهد در پیش مى گیرد، بسى متفاوت از عاقبتى است که در انتظارتجربه گرا یا عقل گراى تجربى مى باشد.
بررسی تحلیلی نظر علامه طباطبایی درباره قضا و قدر با رویکرد تفسیری روایی فلسفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
علامه طباطبایی با وجود اینکه در مسئله قضای الهی بر خلاف رویکرد فلسفی رایج، قضا را تنها منحصر به عالم مجردات ندانسته و آن را به عالم ماده نیز سرایت داده و گام جدیدی در این زمینه برداشته و میان دیدگاه فلسفی رایج و دیدگاه قرآن و روایات، الفت و سازگاری بیشتری ایجاد نموده است، در وجودشناسی مسئله قدر از این عمومیت دست کشیده و مرتبه قدر را تنها به عالم ماده نسبت داده است. در این مقاله تلاش شده است تا با رویکرد تفسیری، روایی و فلسفی، دیدگاه ایشان تحلیل و بررسی شود. در پایان این نتیجه به دست آمده است که قدر نیز مانند قضا در همه مراتب هستی راه دارد و تفاوت میان این دو تنها به اعتبار عقلی بازمی گردد. همچنین در ضمن نتیجه گیری کلی به پیامدهای نظر مختار اشاره شده است.
ویژگی ها و شرایط پیامبر از دیدگاه ابن سینا و قاضی عضد ایجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
ابن سینا در قامت حکیمی مشائی و با رویکردی عقل گرایانه، سه ویژگی را در نبی شرط دانسته و بر آنها استدلال نموده است. از سوی دیگر، قاضی عضد ایجی در کسوت یک الهی دان اشعری، ضمن انتقاد از مواضع حکما، پرداختی نص گرایانه به مسئله داشته، برگزیده شدن پیامبر را مشروط به هیچ شرطی نمی داند. تقابل این دو دیدگاه، ضعف های هر دو را به خوبی می نمایاند و در عین حال نشان می دهد که دیدگاه ابن سینا صلابت بیشتری دارد. این مقاله که در چارچوب کلام تطبیقی جای می گیرد، به مقایسه دیدگاه های ابن سینا و قاضی عضد ایجی در موضوع ویژگی ها و شرایط پیامبر، با روشی تحلیلی پرداخته و درصدد پاسخ به این پرسش برآمده است که تبیین کدام یک از این دو متفکر از ویژگی های پیامبر، معقول تر است و کدام یک با اشکالات کمتری مواجه است.
بررسی نقّادانه عینیت وجود و ماهیت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آثار و سخنان ملاصدرا، دو معنا درباره اصالت وجود قابل استنباط است. یکی از معانی اصالت وجود، عینیت وجود و ماهیت است که مباحث بسیاری از حکمت متعالیه بر آن نهاده شده است. این معنا دارای آثار و تبعات بسیار فلسفی است. به نظر می رسد معنای بالا با اشکالاتی روبرو باشد که پذیرش آن را با بن بست روبرو می سازد. در این نوشتار با نگرشی منظومه ای و سیستمی به کلیت حکمت متعالیه، نظریه بالا و کاربردها، لوازم معرفتی و قابلیت دفاع فلسفی از آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در نهایت آشکار خواهد شد که قبول این معنا به عنوان نظر نهایی ملاصدرا از اصالت وجود به لحاظ فلسفی دارای ضعف ها و اشکالات متعددی خواهد بود.
چالش های اساسی نظریه آقاعلی حکیم درباره «کیفیت معاد جسمانی» از دیدگاه سید جلال الدین آشتیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات حکمت نوصدرایی
آقاعلی مدرس طهرانی، با اعتقاد عمیق به کارآیی مبانی حکمت متعالیه در بازآفرینی اندیشه دینی، به ویژگی برجسته و معمول روش صدرا، یعنی «مماشات با قوم در بدایات و افتراق در نهایات»، عنایت ویژه نشان داده تا در بیان کیفیت معاد جسمانی طرحی نو دراندازد. طرح وی بر اساس اتخاذ مبانی صدرایی بدون کمترین بازسازی آنهاست، اما برنهاده های او بر مبانی نهادی صدرا کاربست افتراق در نهایات را در سعی علمی به نمایش می گذارد. وی در نظر دارد با مبانی هستی شناخت، از قبیل حرکت جوهری و مبانی معرفت نفس، معاد جسمانی را با تصویر رجوع بدن دنیوی به روح در هنگامه رستاخیز تبیین کند. بر این اساس، او نه بدن دنیوی را با همان ساختار دنیوی مقصد عود روح می داند و نه مانند صدرا بدن اخروی را تنها قائم به نفس مبعوث می داند. مهم ترین مواضع نقدی آشتیانی به برنهاده های حکیم بر مبانی نهادی صدرایی متوجه است، همانند بقای رابطه نفس و بدن بعد از موت، ادامه حرکت جوهری بدن پس از جدایی نفس، گرایش به نظرات متکلمان اشعری، و همان ایراداتی که بر نظریه معاد عنصری متکلمان اشعری مشترک الورود است. بازخوانی مبانی صدرایی و استنتاج های حکیم مؤسس در آینه پژوهش نقادانه آشتیانی نمایانگر تعالی و پویایی اندیشه و روش صدرایی در برهه های متوالی است.
فلسفه ی ملاصدرا و نظریه ی معنا؛ کاوشی معناشناختی در برخی دلایل نظریه ی وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
از آنجا که زبان، اندیشه و واقعیّت در ارتباط نزدیک باهم قرار دارند، هرگونه حکمی که در حیطه معرفت شناسی و هستی شناسی صادر شود، بازتاب و پیامدی نیز در فلسفه زبان دارد. در این مقاله کوشش کرده ایم تا از راه بررسی مبانی و لوازم فلسفه زبانی برخی از ادلّه وجود ذهنی ملاصدرا، نظریة او را دربارة معنا استخراج کنیم. به نظر می رسد که نظریة معنای ملاصدرا قرابت زیادی با نظریات تصوری معنا دارد؛ چون مطابق پیش فرض های ملاصدرا در ادلّه وجود ذهنی، معنای یک گزاره، همان تصوّر یا تصدیقی است که گزاره بر آن دلالت دارد؛ معنا، موجودی ذهنی است؛ الفاظ برای معانی وضع شده اند؛ زبان، تصویرِ عالم واقع است.
بررسی تطبیقی تقریر علامه طباطبایی و آکوئیناس از برهان امکان و وجوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
مساله وجود خدا از جمله مباحث مهمی است که از دیرباز ذهن بشر را به خود مشغول نموده است. در حوزه فلسفه دین، فلاسفه به انحای مختلف به اثبات وجود خدا پرداخته اند. برهان امکان و وجوب از جمله براهین جهان شناختی است که با رویکرد پسینی به اثبات خدا می پردازد. در حوزه فلسفه غرب، توماس آکوئیناس تحت تاثیر فلاسفه اسلامی، تقریری از این برهان ارائه نموده است. در فلسفه اسلامی تحت عنوان برهان صدیقین از آن یاد می شود و یکی از مهم ترین افرادی که به آن پرداخته است، علامه طباطبایی(ره) می باشد. در این نوشتار ضمن ارائه تحلیلی از این دو تقریر، پس از بیان عناصر محوری اشان به بررسی سازگاری درونی و بیرونی و مطابقت آن ها با واقعیت پرداخته می شود و در نهایت مقایسه این دو تقریر در قالب بیان تفاوت هایشان ذکر می گردد. بررسی تطبیقی این تقریرها، نتایج و پیامدهای ارزنده ای علی الخصوص در حیطه داوری براهین اثبات وجود خدا دارد.
تعیّن معرفتی فلسفة ملاّصدرا و نقددو دیدگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرائت درست از مختصّات حکمت صدرایی و تعیّن معرفتی آن می تواند نقش مهمّی در فهم و تفسیر مباحث حکمت متعالیه ایفا نماید؛ فارغ از نگاه التقاطی به فلسفة ملاّصدرا و تردید دربارة آن به عنوان مکتب فکری مستقل، نظریّه هایی وجود دارند که از تعیّن معرفتی فلسفة ملاّصدرا سخن می گویند. این جستار، در گام نخست، مختصّات حکمت صدرایی را مطرح می کند و در آن، فلسفة به عنوان دیسپلین و رشتة علمی با هویّتی هندسی و ماهیّتی شبکه ای مشتمل بر رهیافت، مبانی، روش و اهداف معرّفی می شود، نه صرفاً یک سلسله مسائل. در گام بعدی، دو نگاه تقلیل گرا به فلسفة ملاّصدرا مورد بررسی و نقد واقع می شود. در نگاه نخست، کلامی انگاری تفکّر ملاّصدرا، فلسفة او به مجموعه ای از دلایل نقلی در اثبات امور یا مجموعه ای از آرای اثبات شده به مدد براهین فلسفی با رویکرد کلامی فروکاست می شود و در نگاه دوم، از حضور انحصاری برهان در مقام داوری فلسفة صدرایی سخن گفته می شود. در پایان نیز فلسفة صدرایی به عنوان پارادایمی نوین و متنوّع در روش و منابع، فراتر از محدودة دانش کلام و رویکرد کلامی و برتر از حصرگرایی روشی و حضورانحصاری برهان، در بر دارندة تحلیل، برهان، برهان کشفی و شهود معرّفی می شود.
معیارهای تمایز دلالت تضمنی و التزامی از مجازِ در لفظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی منطق مباحث الفاظ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
بحث دلالت های ثلاث از مباحثی است که به تبع تحول در جایگاه مباحث الفاظ در منطق سینوی پدیدار شد. ابن سینا برای نخستین بار اعتنای بیشتری به مباحث الفاظ نموده و از جمله مباحثی که وی بدان می پردازد، دلالت های سه گانه الفاظ (تطابقی، تضمنی، و التزامی) است. در این میان دلالت التزامی بیش از دو دلالت دیگر مورد توجه منطق دانان بوده است. این دلالت از آن جهت که بر معنایی خارج از معنای موضوع له دلالت می کند، مشابه برخی از دلالت های مجازی بوده و همین مشابهت باعث خلط در تفکیک این دو حیطه از هم می گردد. در این پژوهش، تفاوت حیطه استعمال (دلالت تصوری و تصدیقی)، عدم احتیاج به تلازم بَیّن بالمعنی الاخص بین معنای مجاز و حقیقی و عدم استلزام معنای مجاز نسبت به حقیقی، به عنوان سه وجه تمایز دلالت التزامی و تضمنی از مجاز، به شیوه ای تحلیلی توصیفی تبیین گردیده است که به وسیله آن ها، مصادیق دلالت های سه گانه و مجازِ در لفظ، به صورت کاملاً آشکار قابل تفکیک و شناسایی باشند.
بقای فردی نفس از نگاه ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم درباب معاد، مسئله بقای فردی است و ظواهر آموزه های ادیان الهی هم بر آن تأکید می کند؛ اما ابن رشدگرایان، انکار معاد فردی انسان را به ابن رشد، فیلسوف بزرگ اسلامی، نسبت داده اند. برخی از سخنان ابن رشد، این نسبت را تأیید می کند؛ زیرا وی نفس انسانی را مجرد می داند، به معاد جسمانی باور ندارد و کثرت عددی را منحصر در مادیات می داند. نتیجه این سه مقدمه آن است که پس از مرگِ تن، نفسِ مجرد انسانی نمی تواند متکثر باشد؛ پس باید به وحدت نفس انسانی بعد از مرگ قائل باشیم. ابن رشد از آن جهت که یک مسلمان است، باید به کثرت عددی نفوس انسان در معاد اعتقاد داشته باشد. برای نفی این نسبت به وی می توان راه حل هایی ارائه کرد؛ اول اینکه، آن قاعده را بر همان معنای ظاهری اش بپذیریم که کثرت عددی تنها در انواع مادی وجود دارد؛ ولی باز بپذیریم که او به کثرت عددی انسان در معاد ملتزم است؛ زیرا او به وجود نوعی بدن جسمانی نه عین جسم دنیوی پس از مرگ قائل است. دوم اینکه، برخی از سخنان ابن رشد حاکی از آن است که یا به این قاعده در همه جا ملتزم نیست یا مفهوم ماده را عام می گیرد و به مطلق قابلیت حمل می کند، نه ماده جسمانی؛ برای نمونه، وی کثرت عددی را در بین علل عالی، براساس شرافت رتبه می پذیرد.
نظریه علّیت فاعلی ابن سینا و فعل الهی خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
ابن سینا نظریه علیت خود را، که شامل تعریف علیت فاعلی، مادی، صوری و غایی می شود، در هر دو نظام فلسفیِ طبیعی و الهیاتی ارائه می کند. از پرسش های پیش رو پیرامون نظریه علیت ابن سینا، نسبت علت فاعلی در طبیعیات (علّت فاعلی طبیعی) با علت فاعلی در الهیات (علّت فاعلی متافیزیکی) است. به نحو مشخص، این پرسش قابل بررسی است که آیا تعریف علیت فاعلی متافیزیکی بر مفهوم علت فاعلی طبیعی هم صدق می کند؟ این مقاله درصدد اثبات آن است که علت فاعلی طبیعی، وجودبخش است و در نتیجه تعریف علت فاعلی متافیزیکی مشمول آن می شود. در تبیین این مطلب از تعریف ابن سینا برای علت فاعلی استفاده خواهد شد که مطابق آن، علت فاعلی بواسطه علت صوری وجود را اعطا می کند. با این حال، این پرسش پیش می آید که اگر علل فاعلی طبیعی در رخ دادن رویدادهای طبیعی وجودبخش باشند، نقش فاعلیت الهی چگونه خواهد بود؟ این مقاله می کوشد نشان دهد وجودبخشی علل فاعلی طبیعی با فاعلیت خاص خداوند در بوجود آمدن موجودات طبیعی، سازگار و قابل جمع است. در نتیجه، نظریه علیت ابن سینا به دئیسم یا دادارگرایی نمی انجامد.
تعارض دیدگاه منطق دانان سینوی با ابن سینا در تعیین جهت نتایج مختلطات شکل اول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق منطق صوری سنتی منطق ارسطویی منطق عالم اسلام
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فعلیت صغری از شروط انتاج مختلطات شکل اول است که بیش تر منطق دانان، از جمله ابن سینا، در بسیاری از آثار خود بدان پای بندند. ابن سینا در مبحث مختلطات شکل اول فقط در دو موضع (صغرای ممکنة خاصه با کبرای وجودیه و صغرای مطلقة خاصه با کبرای موجبة ضروریه)، جهت نتیجه را تابع کبری ندانسته است. در حالی که بنا بر رأی خواجة طوسی مواضع دیگری نیز وجود دارد که نتیجة تابع کبری نیست. خواجه کبرای وصفیه (یکی از دو مشروطة عامه یا خاصه یا یکی از دو عرفیة عامه یا خاصه) را نیز به این مواضع می افزاید. با تفحص در آثار منطق دانان سینوی تعداد این مواضع به 42 ضرب می رسد. اگرچه منطق دانان در تعیین جهت نتیجة 31 ضرب از این ضروب اتفاق نظر و در تعیین جهت نتیجة 11 ضرب باقی مانده اختلاف نظر دارند، اما هیچ یک از آنان نتیجة این 11 ضرب را تابع کبری ندانسته اند. پژوهش حاضر به بررسی 31 ضرب یادشده و ضوابط و ادلة منطق دانان در باب جهت نتیجة آن ها می پردازد.
تأملی در سازگاری درونی اندیشه فلسفی ملاصدرا درباره شناخت انسان از خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر ملاصدرا، تنها گونهٔ ممکن شناخت درست و معتبر نسبت به خداوند علم حضوری است. اما به نظر می رسد که علم حضوری انسان نسبت به خداوند خالی از اشکال و ابهام نباشد. با توجه به سایر اصول و مبانی ملاصدرا در حکمت متعالیه می توان گفت که قائل شدن به علم حضوری در منظومهٔ فکری و نظام فلسفی ملاصدرا با سایر بخش های فلسفهٔ صدرایی ناسازگار است. در این مقاله، شش مورد از این ناسازگاری ها تحت عنوان «تأمل» مطرح شده است: معضل صدق در علم حضوری به خدا، غفلت از خدا، شناخت غیرخدا، عدم شناخت واسطه های میان انسان و خدا، عدم امکان شناخت چیزی غیر از ذات خود در علم حضوری و عدم امکان شناخت ذات و صفات خداوند. به نظر می رسد ملاصدرا قصد دارد نشان دهد که راه حل این مسئله در قلمروی فراسوی تفکر فلسفی است، به طوری که ملاصدرا با نظام بزرگ فلسفهٔ خود در پی آن است که تمهیدی را برای ورود به آن عرصه مهیا کند. لذا حکمت متعالیه در نهایت چیزی نیست جز مقدمه ای برای تعالی انسان، که این تعالی از سنخ کاوش ها و فعالیت های نظری و فلسفی نیست، بلکه کاملاً عرفانی و نیازمند سیر و سلوک عرفانی است.
تحلیل هستی شناختی نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی ره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی رحمة الله که یکی از اندیشه های کانونی و محوری ایشان است همواره به عنوان نظریه ای معرفت شناختی تحلیل و بررسی شده اس، اما نگاهی جامع به آثار علامه طباطبایی (ره) جهت واکاوی موارد استفاده و بهره برداری از این نظریه توسط ایشان، نشان می دهد که علامه به این نظریه نگاه وجود شناختی نیز داشته اند. از این زاویه، نشئه دنیا، نشئه اعتباریات است که مابین دو نشئه بدء و عود (قوس نزول و قوس صعود) قرار گرفته است و همچنان که نسبت زندگی دنیا به عوالم قبل و بعد از آن، نسبت ظاهر به باطن است؛ به همین ترتیب نسبت اعتباریات به حقایق هم نسبت ظاهر به باطن خواهد بود. از نظر علامه طباطبایی (ره) محصور و محدود شدن انسان به معانی وهمی و پنداری ظاهر حیات دنیا همان گرفتار شدن وی در خدعه اعتباریات و غفلت از حقیقت باطنی واقعی آنها خواهد بود.
مبنای ادراک و اقسام آن از منظر ابن سینا و پیامدهای تربیتی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
هدف اصلی این پژوهش، بازشناسی مبنای ادراک و اقسام آن از منظر ابن سینا و پیامدهای تربیتی آن است. در پژوهش حاضر که با بهره گیری از رویکرد کیفی و با روش توصیفی – تحلیلی و استنتاجی صورت گرفته است، پس از بازبینی منابع، مبنای ادراک و پیامدهای تربیتی آن بر اساس آرای ایشان استنباط شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد که در فلسفه ابن سینا نفس جایگاه والایی دارد و به عنوان مبنای ادراک شناخته می شود. در ادامه نیز بعد از بحث در باب ادراک و تعریف و معرفی انواع و مراتب آن، بحث در باب دلالت های تربیتی به ویژه در مبحث اصول و روش با توجه به مبانی ادراک موردتوجه قرار گرفت و پرورش توأم جسم و نفس، تعقل و اندیشه ورزی، تهذیب و تزکیه، ارزش گذاری به علم، تعلیم و تعلم، طرد حصر معرفت به تجربه و جامع نگری در علم، ایجاد محیط و شرایط مناسب به عنوان اصول تربیت معرفی گردید. لذا به کارگیری فعّال حواس، حفظ و به خاطر سپردن، جهت دهی تخیل و خلاقیت، سیر عقلانی، آموزش های جستجوگرایانه و تقویت فکر و اندیشه، شهود یا مشاهده حضوری و باطنی (حدس) و روش های تلفیقی نیز به عنوان روش تربیت حاصل این پژوهش بود.
چیستی وهم، نسبت آن با عقل و نقش آن در اخلاق و عرفان نزد ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واهمه در میان قوای نفس قوه ای مهم است که علاوه بر جایگاه مهمی که در نفس شناسی دارد در سایر حوزه های پژوهشی مانند معرفت شناسی، اخلاق و عرفان نیز نقش آفرینی می کند. واهمه در نسبت با عقل دو جنبة مطیع و سرکش دارد. از یک سو در درک معانی جزئی به عقل خدمت می کند و از سوی دیگر، سبب خطای ذهن در امور کلی می شود. بنا بر نظر ملاصدرا، وهم قوه ای غیرمستقل و دارای مرتبه ای از تجرد و به منزلة عقل نازل است. قوة واهمه از این حیث که سبب به خطا افکندن ذهن می شود، بیش از جنبة دیگر آن مورد توجه فلاسفه است. به گونه ای که ملاصدرا آن را شیطان درون و راه نفوذ شیطان به نفس آدمی می داند. طبق دیدگاه او جنبة گمراه کنندة واهمه به مدد خواطر شیطانی، علاوه بر آن که منشأ بروز برخی رفتارهای انسان است، در مسیر سلوک نیز موانعی برای سالک راه حق ایجاد می کند. در این مقاله ضمن بررسی چیستی وهم و نسبت آن با عقل نزد ملاصدرا، نقش آن را در اخلاق و عرفان بررسی می کنیم.