فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۹۶۱ تا ۴٬۹۸۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
مقایسه روش شناسی ابن سینا در مسئله نفس با روش علوم شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال پی بردن به ضرورت مطالعه میان رشته ای درباره ذهن و نفس، در قرن بیستم دانشی به نام علوم شناختی ایجاد شد. ابن سینا در رویکردی مشابه، در آثار متعددش از زوایای مختلف به شناخت نفس پرداخته و از علوم گوناگون پزشکی، عصب شناسی، عرفانی و عقلی در این باره بهره برده است. این مقاله در پی شناخت روش و متدولوژی ابن سینا در طرح مسائل نفس است تا بتواند آن را با روش علوم شناختی مقایسه کند. به رغم مشابهت های کلی رویکرد ابن سینا در مسئله نفس با علوم شناختی، اختلافاتی عمده نیز وجود دارد که باعث به دست آمدن محتوا و نتایج متفاوت درباره نفس در هریک از این مطالعات شده است. روش ابن سینا که در خطوط کلی مشابه شیوه علوم شناختی است و بسیار پیش تر از این علوم وجود داشته است، روش میان رشته ای است. این روش درحوزه نفس شناسی در میان متفکران مسلمانان ادامه نیافت.
گونه شناسی کثرت نفوس انسانی در سه مرحله قبل، حین، و بعد از تعلّق به بدن از دیدگاه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نفس در دیدگاه صدرالمتألهین دارای «حدوث جسمانی و بقاء روحانی» بوده و از این رو، دارای دو حیثیّت «جسمانیّت و تعلّق به بدن» و «تجرّد ذاتی» است. مسئله اصلی پژوهش جاری، شناخت کیفیّت و گونه کثرت نفوس انسانی، بر اساس دیدگاه صدرالمتألهین و در سه مرحله تکوّن نفس است. نفس قبل از حدوث و تعلّق به بدن، عقل مجرّد است. از این رو، کثرت نفوس انسانی قبل از تعلّق به بدن، کثرت «نوعی عقلی» است. پس از حدوث، تمام نفوس از حیث ابدانِ جسمانی، در ذیل «نوع طبیعی» انسان مندرج بوده و دارای تکثّری عددی و حسّی می باشند. اما پس از کسب ملکات مختلف و بر اساس اتحاد ملکات نفسانی با جوهر نفس، هر نفس از حیث ذات، دارای جوهری متفاوت از جواهر نفوس دیگر شده و نفوس دارای کثرت «نوعی مثالی» و منحصر به فرد می گردند. تعداد کمی از نفوس انسانی نیز که به استکمال کامل رسیده و مبدَّل به عقل بالفعل گردیده اند، همانند مبدأ خود، دارای کثرت «نوعی عقلی» می گردند.
نقد و بررسی دیدگاه صدرا برای رفع تناقض از کلام سهروردی در مسئله اعتباریّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تفسیرهای گوناگون و متضاد از مسئله اصالت و اعتباریت نزد سهروردی و عدم توجه عمیق به تصریحات وی، مجادلاتی پردامنه را برانگیخته است؛ از جمله اینکه اگر سهروردی وجود را امری اعتباری می داند، چگونه نفوس انسانی و مافوق آن را دارای وجودی بسیط و بدون ماهیت تلقی می کند؛ به گونه ای که ملاصدرا ناچار می شود برای رفع تناقض، دست به تأویل عبارات وی بزند. هدف اصلی پژوهش پیش رو، که به روش تحلیل و مقایسه به دست آمده، بررسی و تحلیل تناقضی است که ملاصدرا در مسئله اعتباریت وجود به سهروردی منسوب دانسته است. در این مقاله نشان داده می شود:1. کلید حل برخی ابهامات در کلمات پیشینیان از جمله سهروردی، درگرو واژه شناسی اصطلاحات است؛2. با توجه به تصریحات سهروردی، تناقضی در کلام وی وجود ندارد. پس نیازی به تأویل نیست؛3. مراد سهروردی از «وجود» در بحث إنیات محضه و مافوقها، هویت ادراکی و «حیات» در اصطلاح ایشان است، نه وجود به معنای مصدری هستی و تحقق که در دستگاه فکری اشراقی، امری اعتباری و ذهنی است.
بررسی هم سنج عقلانیت در آرای سیدحسین نصر و ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ریچارد رورتی فیلسوفی نوپراگماتیسم و ضدذات گرا و سیدحسین نصر فیلسوفی سنت گرا، هر دو از برجسته ترین رهبران فکری در فلسفه معاصر هستند. آن ها با به چالش کشیدن بنیادها و معیارهای عقلانیت در فلسفه مدرن، به ویژه آن دسته از معیارهایی که موجب گسترش روزافزون عقلانیت علمی می گردد، خواهان بسط عقلانیت در حوزه های دیگری از تلاش های بشری، حوزه هایی چون ادبیات، هنر و علوم انسانی بر اساس دغدغه ها و نگرش های فلسفی خویش هستند. با بررسی دقیق وجوه ناهمسان و همسان آرای فلسفی نصر و رورتی درباره عقلانیت و نقد هر یک، محدودیت ها و کاستی های فلسفه مدرن پیرامون مفهوم عقلانیت درک می گردد؛ محدودیت ها و کاستی هایی که نیازمند ایجاد دگرگونی های جدی و بسط و تعدیل هستند. این دگرگونی و تعدیل آرا در فلسفه نصر با تمرکز بر جنبه های بی زمان و سرمدی انسان، با راهیابی حقیقت مطلق به سایر علوم صورت می پذیرد و در فلسفه رورتی با تمرکز بر جنبه های تاریخی و زمانی با خلق همبستگی و روابط دموکراتیک میان همه انسان ها. دیدگاه های نصر و رورتی، با وجود تفاوت های بنیادینی که دارند، با آشکار ساختن آسیب های عقلانیت مدرن، رهگشای حل بسیاری از مسائل در فلسفه معاصر گشته اند.
مسئله سرنوشت
معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای نامتناهی در فلسفة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمی خورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگی ای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسش های پایة نگارنده در این جستار عبارت اند از: ملاصدرا چه تبیین فلسفی ای از نامتناهی عرضه کرد؟ و محصول پذیرش خصیصة نامتناهی در فلسفه اش چیست؟ برونداد این پژوهش نیز به این قرار است: در تفکر فلسفی ملاصدرا، نامتناهی به لحاظ معناشناختی، مشتمل بر معانی ای همانند نامتناهی صفتی، نامتناهی وجودی و فوق نامتناهی وجودی است و نامتناهی به لحاظ وجودشناختی به وجود خدا موجود است. همچنین، اثبات وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی مالکیت خدا بر قلب ها و تصرف در آن ها و الهیات ایجابی سلبی برخی از کارکردهای نامتناهی در سه حوزة مابعدالطبیعه، الهیات و انسان شناسی در فلسفة صدرایی است.
اصالت یا اعتباریت وجود، نزاعی مبتنی بر اطلاقات وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مى دانیم در مسأله فلسفی «اصالت وجود یا ماهیّت»، فارغ از پیش فرض هاى برخی اهل نظر و با لحاظ یای مانعة الخلوّ، چهار حالت متصوّر است. غالب اندیشمندان مسلمان در این باره نظریّه ای را مطرح داشته و بعضی از آنان نیز به سود دیدگاه خود دعوی برهان نموده اند؛ لیکن ورود ایشان به این مسأله، حکایت از عدم اتّفاق نظر پیرامون مبادى تصوّری و تصدیقی مربوطه دارد. در این میان، اطلاقات متعدّد مفاهیم «وجود» و «ماهیّت» از جمله مهم ترین مبادی تصوّرى مسأله مزبور است. در نوشتار پیش رو با تکیه بر اطلاقات «وجود» در نزد متفکّرانى که آگاهانه به این مبحث ورود نموده اند و تحلیل و مقایسه آنها با یکدیگر به لحاظ تأثیرپذیری و تطبیق؛ نشان داده مى شود که نزاع اصالت یا اعتباریّت وجود، مسأله ای برهان پذیر نیست تا با اثبات یک نظریّه، سایر نظرات را از میدان برون راند، بلکه سرنوشت این مسأله صرفاً بر تلقّی اوّلیّه هر اندیشمندى از مفهوم «وجود» ابتنا دارد.
شخصیت شناسی
ناکامی تئوری های بازنمودگرایی مرتبه ی اوّل در تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، کارآمدی تئوری های بازنمودگرایی مرتبه ی اوّل برای تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربیات پدیداری را موردبررسی قرار می دهد. نویسنده پس از توضیحی کوتاه درباره ی بازنمودگرایی، به سراغ توضیح مسأله ی این مقاله می رود: تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربیات که علاوه بر خصیصه ی کیفی، معضل دشوار فیزیکالیسم برای تقلیل پدیدارشناسی به حیث التفاتی است. نویسنده به تئوری های کارکردگرایانه ی شومیکر و خودبازنمودگرایانه ی کریگل برای تبیین خصیصه ی سوبژکتیو اشاره می کند و اشکالات وارد بر آن ها را شرح می دهد. سپس به داعیه ی سایر بزرگان بازنمودگرایی می پردازد که تأمین خصیصه ی سوبژکتیو را در قالب همان فرایند بازنمایی و بی نیاز از تئوری پردازی مجزا، در نظر می گیرند. وی با توضیح و بررسی فرایند بازنمایی، نتیجه می گیرد که فرایند مذکور، از عهده ی تبیین خصیصه ی سوبژکتیو تجربه برنمی آید و همان مسأله ی دشوار و شکاف تبیینی، عود می کند.
رویکرد کلامی فلسفی به مسأله عینیت صفات و بررسی دیدگاه ملاصدرا و ابن سینا در خصوص آن
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
مسأله صفات در حوزه کلام و فلسفه و در بحث مربوط به خدا از جدی ترین مسائل حوزه الهیات است. این مسأله در دو حوزه ""ربط صفات با ذات خداوندی"" و ""ربط صفات با یکدیگر"" قابل طرح است. یک بار می توان سؤال کرد که آیا اساساً خداوند را می تواند وصفی باشد یا نه؟ و یک بار هم می توان سؤال کرد که اوصاف چه نسبتی با ذات و با یکدیگر دارند؟ تلاشهای کلامی و فلسفی عمدتاً در دو نگاه تعطیل و تشبیه سامان پذیرفته است، بعضی به دلایلی قائل به تعطیل بحث صفات شده و بعضی نیز در مرز تعطیل و تشبیه همچنان گرفتارند. وآنها هم که قائل به تشبیه اند گرفتاری شان کم نیست.
در این مقاله سعی بر آن است تا نشان داده شود چگونه حکیمان ما در تبیین مسأله صفات به زحمت افتاده اند و از این میان ملاصدرا و ابن سینا دو حکیمی هستند که بیش از دیگران به مسأله صفات عنایت داشته اند. ملاصدرا به عینیت مصداقی صفات با ذات و با یکدیگر معتقد است و ابن سینا به چیزی فراتر از عینیت مصداقی اندیشیده است. او در صفات خدا به عینیت مفهومی قائل است. هر یک از این دو نگاه لوازم و توابعی دارد که این نوشتار در راستای آن نگارش یافته است و در پایان به این نتیجه رسیده است که نه تنها عینیت مفهومی توجیه خرسند کننده ای از صفات به دست نمی دهد بلکه عینیت مصداقی هم در جای خود، معذوراتی دارد.
کارکرد فلسفه اسلامی در مقام تأمین مبادی تصدیقیِ وجودشناختی و معرفت شناختی علم کلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از مخالفان فلسفه اسلامی، فلسفه را دانشی آسیب زا و مخرب معرفی کرده، آن را عاری از هرگونه کارکرد مثبت و فاقد هر نوع فواید علمی و معرفتی پنداشته اند. ازاین رو، سایر علوم اسلامی را از فلسفه بی نیاز و مستغنی قلمداد کرده، و تأثیر و کمک رسانی فلسفه به این علوم را از اساس «مورد انکار» قرار داده اند. این مقاله بر این باور است که فلسفه اسلامی، دانشی است بسیار «کارآمد» و «اثربخش» که واجد کارکردهای متعددی در حوزه های گوناگون معرفتی می باشد. یکی از این کاربردها عبارت است از: تأمین مبادی تصدیقیِ وجودشناختی و معرفت شناختی دانش کلام. متکلمان با وام گرفتن «اصل امتناع تسلسل» از فلسفه، به منزله مبدأ تصدیقیِ هستی شناختی؛ و همچنین اخذ «اصل امکان وصول به شناخت یقینیِ مطابق با واقع»، به مثابه مبدأ تصدیقی معرفت شناختیِ علم کلام، حاجتمندی کلام به فلسفه را آشکار نموده و کارکرد مثبت و «فایده آفرینی فلسفه» را در گستره این دانش، احراز و تثبیت کرده اند. این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی سود برده است.
قاعده الواحد در ترازوی سنجش (با تاکید بر مبانی حکمت متعالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«الواحد لایصدر عنه الا الواحد» مفاد قاعده ای است که در فلسفه ی اسلامی اهمیت و کاربرد های فراوانی دارد. فلاسفه برجسته مسلمان همچون ابن سینا ، میرداماد و ملاصدرا این قاعده را پذیرفته اند و براهینی را بر اثبات آن اقامه کرده اند؛ از طرف دیگر برخی از متکلمین منکر این قاعده شده اند و با طرح نقض ها و اشکالاتی به دنبال تضعیف این قاعده بوده اند. قاعده الواحد طبق مبانی حکمت متعالیه دارای مفاهیمی است که منشأ بسیاری از اشکالات منکرین این قاعده به توجه نکردن به معنای صحیح همین مفاهیم است. در این نوشتار ابتدا با توضیح و تبیین مفاهیم این قاعده، با رویکردی صدرایی براهین و اشکالات این قاعده مورد تحلیل بررسی قرار گرفته است و اگرچه برخی از برهان مشائین بر این قاعده خالی از اشکال نیست اما طبق مبانی حکمت متعالیه برهان محکم تری بر آن اقامه شده و از نقض ها و اشکالات وارده بر آن پاسخ داده شده است.