فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۰۲۱ تا ۵٬۰۴۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
منبع:
فروغ اندیشه ۱۳۸۲ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در دایره اندیشمندان ترک
حوزههای تخصصی:
طرحی برای برون رفت از معضل ارزش صدق؛ بر مبنای معرفت شناسی فلسفة ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از نظر برخی از منتقدان اعتمادگرایی، نظریه های معرفت شناختی اعتمادگرایانه دچار معضل ارزش هستند. زاگزبسکی اعتقاد دارد برای حل این معضل باید رابطة میان بستر و زمینه و فرایند شکل گیری باور با باور را درونی کرد تا دچار معضل ارزش نباشد. این پژوهش درصدد بررسی این مسئله که آیا نظریة معرفت شناختی ملاصدرا قابلیت حل معضل ارزش را دارد؟ با آن که فلاسفة اسلامی معرفت را مانند معرفت شناسان غربی به عنوان باور صادق موجه مورد توجه قرار نداده اند ولی خصایصی در نظریة اتحاد عالم و معلوم ملاصدرا وجود دارد که به نظر می رسد توانایی حل معضل ارزش را دارد؛ ازجمله اتحاد وجودی دانستن رابطة میان فاعل شناسا با باور، که موجب درونی بودن رابطة میان آن ها می شود. همچنین ملاصدرا برای تبیین درونی بودن رابطة میان فاعل شناسا با باور، فرایندهای شناخت را از نوع علّی و معلولی و ماده و صورت می داند و معتقد است ارزش مندی فاعل شناسا بر حصول باور صادق مؤثر است.
بررسی پاسخ های صدرالمتألهین به ناسازگاری اصالت وجود و معلولیت اشیاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
اصالت وجود از ارکان بنیادین حکمت صدرائی است. یکی از اشکالات وارد شده به آن این است که اصالت وجود مستلزم واجب الوجود بالذات بودن همه موجودات است. ملاصدرا دو پاسخ به این اشکال داده است: پاسخ نخست بر مبنای تفکیک دو معنای واژه «بالذات» است. توجه به امکان فقری و تفکیک ضرورت ذاتی منطقی و فلسفی، اساس دومین پاسخ صدراالمتالهین به این اشکال است. غالب متفکرین و صاحبان اندیشه پس از او تنها به یکی از این دو پاسخ توجه کرده اند. این در حالی است که چنین رویکردی ناتوان از حل اشکال بوده و طریق صائب آن است که ضمن توجه به هر دو پاسخ ، مناط نیاز به علت را از امکان ذاتی به امکان وجودی تغییر دهیم. برای این منظور ابتداء تصویری از مدعای اصالت وجود ارائه و سپس اشکال مشهور شیخ اشراق بر اصالت وجود را طرح نموده و پس از بیان جواب ملاصدرا به آن و مبتنی بر همین جواب، به طرح اشکالِ اصلی که موضوع نوشتار حاضر است خواهیم پرداخت.
هستى عقلى نفس و حدوث جسمانى آن در اندیشه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین از سویى نظریه قدیم بودن نفس را ابطال کرده و معتقد به حدوث نفس شده است و از سوى دیگر، بر این باور است که نفس، پیش از حدوث جسمانى خود در این دنیا، در نشئآت پیشین، داراى هستى و کینونت عقلى بوده است. در این پژوهش برآنیم تا راه برون رفت از این تنافى ظاهرى میان دو نظریه یادشده را در اندیشه صدرالمتألهین بیابیم؛ چراکه خود صدرالمتألهین در موارد فراوانى به طرح این مسئله پرداخته و تأکید کرده است که هر کدام از این دو نظریه، به اعتبارى خاص، براى نفس، اثبات پذیر است؛ به این معنا که نفس، به اعتبار کینونت عقلى خود، قدیم است و در عین حال، از آن جهت که نفس است و به عبارت دیگر، به لحاظ نحوه وجود تعلقى خود در نشئه دنیا، حادث به حدوث جسمانى است.
پاسخ به ناقد
حوزههای تخصصی:
تاریخ فلاسفه اسلامی (اسرار سبزواری و فلسفه او)
منبع:
وحید مهر ۱۳۴۷ شماره ۵۸
حوزههای تخصصی:
شخصیت شناسی
نگاهی به عرفان و ولایت از منظر علامه طباطبایی (ره)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام پیامبرشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام امام شناسی
این مقاله جستجویی مختصر با ذوق بینش عرفانی و معنوی به مسئلة ولایت از نگاه علاّمه طباطبائی(ره) است که با الهام از «رسالة الولایة» که از آثار گرانبهای ایشان است، نگاشته شده است و اساس آن از لحاظ معرفتی بر این مبتنی است که جوهرة دین، حنیف است و عطر الوهیّت دارد و نیز ازلی و ابدی است و ثبات و جاودانگی دارد؛ به بیان دیگر، برای ظاهر دین، شریعت و برای باطن آن، طریقتی است و نیز صورت حقّة آن را اسرار و حقایقی است که سیر به سوی ملکوت دارد و باطن نبوّت و دین نامیده می شود که به نام «حنیّة لدی حقّی» یا ولایت نامیده می شود؛ بدین معنی که وجهة خلقی رسالت و نبوّت تشریعی پایان یافتنی است و دوران آن به رسالت خاتم الانبیاء بازمی گردد، امّا وجهة حقّی آن که ولایت است، استمرار دارد و بازگشت به وجود خاتم الاوصیاء حضرت امام مهدی(عج) دارد. البتّه مرتبة شدید ولایت در نبی نیز هست و مهم تر اینکه دریافت وجدانی و شهودی از ولایت، از طریق راهیبابی به باطن عالم و سرّ غیبی آن و نیز معرفت شهودی (توحید میسّر است) که البتّه این امر مخصوص انبیاء نیست؛ به عبارت دیگر، سیر و سلوک عرفانی خالصانه و عاشقانه است که سالک را به درک عترت طیّبه می رساند و از انوار جمالیّه و جلالیّة حق و نور ولایت ایشان بهره مند می نماید، چراکه فطرت انسانی با نور ولایت حق عجین شده است و امانتداری انسان از خدای سبحان در آیة «إِنَّا عَرَضنَا الأَمَانَةَ» همان ولایت مطلقة الهیّه است که در بطن نظام تشریع و نظام تکوین نهفته است.
ماجرا در ماجرا
کاوشی نظری در مبانی و دلایل دو اندیشمند مسلمان معاصر به علم مدرن در اسلام با توجه به نگرش کارکردگرایانه و نمادگرایانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرون وسطا که جهان غرب در تاریکی جهل و خرافه فرو رفته بود، جهان اسلام در عصر شکوفایی و ترقی (قرون ۱۳ ۸ میلادی) به سر می برد؛ اما از قرن سیزدهم میلادی به بعد، علم در بین مسلمانان دچار انحطاط و زوال گردید. در قرن شانزدهم میلادی و همزمان با پیشرفت علم در جهان غرب، جهان شرق نیز مشتاق مجهز نمودن خود به علم گردید؛ ازاین رو غرب بدون توجه و در نظر گرفتن فرهنگ و جوامع سنتی شرق، درصدد گسیل نمودن دستاوردهای خود به آن سرزمین برآمد؛ اما دیری نپایید که شرقیان دریافتند که علم دارای بستری خنثی نیست و باعث تأثیرات منفی بر پیکره جوامع غربی نیز گردیده که از جمله آنها الیناسیون افراد آن جوامع است. از طرفی، بستر شکل گیری فرهنگ غربی بسیار متفاوت از فرهنگ شرقیان بود. این فهم جدید از علم غربی، اندیشمندان و روشنفکران جوامع مسلمان را به تأمل درباره ماهیت این مسئله واداشت که از میان ایشان، برخی علم مدرن را ناسازگار با اسلام تلقی کردند، عده ای با علم مدرن موافق بودند، گروه دیگر در پی تعبیری جدید از اسلام برآمدند و برخی دیگر درصدد بودند علم مدرن را در متن جهان بینی اسلامی قرار دهند. پژوهش حاضر، کاوشی نظری در مبانی و دلایل دو نگرش «کارکردگرایانه» (Functional) و «نمادگرایانه» (Symbolic) به ترتیب در اندیشه های شفاهی سید حسین نصر و ضیاءالدین سردار است که مروری گذرا بر مبانی فکری و فلسفی مدل های «کارکردگرا» و «نمادگرا» درباره علم مدرن خواهد داشت.