فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۶۱ تا ۵٬۳۸۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
45 - 66
حوزههای تخصصی:
تفویض غالیان، بدان معنا که خداوند کارهایش را به دیگری واگذار کرده، بسته به متعلق خویش بررسی می شود؛ واگذاریِ آفرینش، شریعت، آمرزش، حسابرسی و اراده. تفویض در خلقت به ادله ای سمعی و عقلی استناد داده شده است. در استناد عقلی بر این پندار، آموزه عقل اول بر اولیای الهی تطبیق داده می شود.و در این جهت، صدور ممکنات از عقل اول نیز به نحو علت فاعلی تصویر می گردد. بررسی این روند بر پایه تحلیل عقلانی و مراجعه به سخنان فیلسوفان آشکار خواهد ساخت که این استناد استوار نیست. عقل اول نزد فیلسوفان معنایی، جامع کمالات امکانی است و صدور ممکنات فرودین از عقل اول به نحو اشتمال اجمال بر تفصیل است. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیای الهی تنها بدان معنا معقول است که ولیّ در پی عبودیت کامل، جامع کمالات امکانی را تعقل می کند و از باب قاعده اتحاد عاقل و معقول، با عقل اول متحد می شود. این اتحاد به معنای اتصال جِرمی، یکی شدن دو موجود و یا اضمحلال یکی در دیگری نیست؛ بلکه بر پایه درک کمال در حدّ تمام حاصل می شود. نتیجه آنکه آموزه عقل اول و صدور ممکنات فروتر از آن، پندار تفویض غالیان را پشتیبانی نمی کند. همچنین تطبیق عقل اول بر اولیاء (انسان کامل) تنها بر اساس اتحاد عاقل و معقول معنادار است.
سنجش و سازش دیدگاه فخر رازی و آلوسی در مسئله کلام الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
283 - 309
حوزههای تخصصی:
تفسیر مفاتیح الغیب فخر رازی و روح المعانی آلوسی، از تفاسیر برجسته اهل سنت به شمار می روند. برخی پژوهشگران، تفسیر روح المعانی آلوسی را نسخه دوم تفسیر کبیر فخر رازی به ویژه در مسائل کلامی دانسته اند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی، مسئله «کلام الهی» را از دیدگاه این دو اندیشمند ارزیابی نموده و دریافته است که هر دو مفسر، خداوند را متکلم، و کلام را دو نوع می دانند و علی رغم اشتراک در مبانی کلامی، تفاوت هایی در فهم و روش دارند. فخر رازی از دلایل عقلی در اثبات یا توجیه مدعیاتش بهره می گیرد؛ ولی آلوسی بیشتر سلوک علمای سلف را ترجیح می دهد. رازی «کلام» را دو گونه می داند: لفظی، که مرکب از حروف و اصوات و حادث است، و نفسی، که قائم به ذات الهی و قدیم است. آلوسی معنای مصدری کلام را سخن گفتن و حاصل آن را سخن معنا نموده است. وی معنای دوم را حقیقی دانسته و آن را به دو نوع لفظی و نفسی تقسیم کرده و هر دو را قدیم می داند. از نگاه آلوسی، کلام لفظی، تجلی کلام نفسی و مجرد است که خداوند آن را در صورت های خیالی و حسی ظاهر نموده است.
کلام
بازشناسی مفهوم طبیعت در فلسفه سهروردی در پرتو نقد صورت نوعیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
111 - 132
حوزههای تخصصی:
سهروردی در آثار خود، وجود و ضرورت صورت های جوهری انواع را مورد نقد و ابطال قرار می دهد. نفی وجود صورت های نوعیه، مستلزم نفی دو قاعده مهم در فلسفه مشاء است؛ اول آنکه جوهر فقط به جوهر متقوم است و عرض نمی تواند مقوم جوهر باشد، و دوم آنکه ذاتیات در جواهر به حمل متواطی و نه تشکیکی، بر ذات خود حمل می شوند. پرسشی که در این میان مطرح می شود، آن است که نفی صورت نوعیه در دستگاه فلسفی اشراق چه جایگاهی دارد و با چه هدفی صورت گرفته است؟ با توجه به شیوه استدلال سهروردی درمی یابیم که او با آگاهی از لوازم نفی صورت نوعیه و پذیرش تقوم جوهر به هیئات و نیز تشکیک در ماهیت، آن ها را در اثبات مثل و مدبرات مفارق به کار می گیرد و از این رهگذر به مفهوم نوی از طبیعت دست می یابد. طبیعت در این معنا و مفهوم نو، به منزله مبدأ تدبیر نوری عالم اجسام توسط ارباب انواع و به بیانی دیگر، مبدئیت نور برای حرکت های گوناگون اجسام است.
فلسفه
اتحاد عاقل و معقول در منظر ابن سینا و صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
123 - 148
حوزههای تخصصی:
«اتحاد عاقل و معقول» از معدود مسائلی است، که با مخالفت و موافقت دو فیلسوف بزرگ مواجه شده است.بوعلی به عنوان منکر اصلی و صدرالمتألهین به عنوان موافق جدی. بوعلی در «شفاء» و «اشارات» ،«اتحاد عقل و عاقل» را ردّ می نماید ولی در «مبدأ و معاد» برای آن برهان می آورد. این تفاوت رویه بوعلی، نزد فیلسوفان بعد محل سؤال بوده است. صدرالمتألهین برای «اتحاد» سه معنا ذکر می نماید و می فرماید «اتحاد عاقل و معقول» به دو معنای اول به همان برهان بوعلی به هیچ وجه قابل اثبات نیست، ولی معنای سوم اتحاد نه تنها ممکن بلکه تحقق علم در تمام مراتب متوقف بر آنست.صدرا میگوید بوعلی معنای سوم از اتحاد را تنها در مبدأ و معاد پذیرفته است و آنگاه در بدست آوردن دیدگاه اصلی بوعلی تردید نموده است.اما حقیقت آنست که بوعلی هرگز متناقص سخن نگفته است.اینگونه نیست که در «شفاء» و «اشارات» دیدگاه واقعی خود را اظهار کرده و در «مبدأ و معاد» طبق مذاق فیلسوفان مشاء سخن گفته باشد. فهم دیدگاه اصلی بوعلی تنها در سایه فهم دقیق از منظومه فکری وی محقق است همان مسیری که ما پیمودهایم و نشان داده ایم معنای سوم اتحاد باور همیشگی بوعلی است و اساساً اختلافی میان بوعلی و ملاصدرا وجود ندارد.
صدرالمتألهین و ذاتمندی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا انسان ها ماهیتی ثابت و مشترک دارند یا اینکه هر کدام از آنها از ابتدا یا در ادامه زندگی، ماهیتی متفاوت می یابند؟ مقاله حاضر، پاسخ این پرسش را در میان آرای صدرالمتألهین جستجو می کند. در حکمت متعالیه، انسان ها افزون بر برخی تفاوت های پیشینی، در ادامه زندگی، تفاوت های اساسیِ پسینی می یابند و ماهیت های متفاوت از هم رقم می زنند؛ ولی این امر، منافاتی با اشتراکاتِ ذاتیِ بالقوه و بالفعل آنها ندارد. ازجمله مشترکاتِ ذاتیِ انسان ها، فطرت توحیدی است و همه انسان ها با وجود تفاوت هایِ گاه جدی، از فطرت توحیدی برخوردارند. در همین راستا می توان آموزه ها و توصیه های فرازمانی و فرامکانی داشت.
دیدگاه دوانی دربارة علم حصولی و لوازم معرفت شناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئلة علم حصولی یکی از مسائل مهم و مورد توجه در فلسفة اسلامی به شمار می رود. فلاسفه و متکلمین در مورد علم و ماهیت آن نظرات متفاوتی ارائه نموده اند. ازجمله دیدگاه های بدیع در مسئلة علم، دیدگاه علامه دوانی است. علامه دوانی برخلاف جمهور حکما علم حصولی را از مقولة کیف نمی داند و معتقد است عقیدة کسانی که علم را کیف نفسانی شمرده اند، مستلزم تشبیه و تسامح در تعبیر است.این دیدگاه مورد انتقاد متأخرین بزرگی چون ملاصدرای شیرازی واقع شده است. نگارندگان با بررسی و تتبع در آثار مختلف محقق دوانی و پیگیری اندیشه او در آثار ملاصدرا، به تبیین دیدگاه علامه دوانی و لوازم معرفت شناختی آن پرداخته اند. مهم ترین لوازم عبارتند از: انکار دیدگاه اضافه، تحقق و ایجاب معدومات، مغالطه کاربرد عرفی به جای کاربرد حقیقی، ردّ دیدگاه اشباح محاکی، ارتباط مدرَک با محکی و مقوله بودن علم، ارجاع علم حصولی به حضوری.
عقل و مدیریت ساحت های درونی انسان از نظر اپیکتتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
29 - 45
حوزههای تخصصی:
اپیکتتوس در انسان شناسی خود به دو ساحت یا سپهر قائل است: سپهرِ برون و سپهرِ درون. ساحت یا سپهر برون را زئوس سامان داده است و انسان در این سپهر آزادی و مسئولیت ندارد. سپهر درون تحت کنترل و مسئولیت انسان است و سه ساحت را دربر می گیرد: داوری های عقلانی یا باورها، احساسات و عواطف، و خواسته ها و اجتناب ها. به نظر اپیکتتوس، درمیان ساحت های درونی از همه مهم تر داوری های عقلانی است و ساحت های دیگر را معین می کند . او برای اثباتِ اینکه داوری های عقلانی علت احساسات و عواطف و خواسته ها هستند مثال ها و گفتگوهای بسیاری می آورد. بنابراین احساسات و عواطف و همچنین خواسته ها نتیجه کارکرد عقل است. اگر کارکرد عقل درست باشد نتیجه آن احساسات خوب و خواسته های منطقی است و اگر کارکرد عقل ناقص باشد عواطف منفی و خواسته های نامعقول به دنبال دارد. رواقیان، برخلاف افلاطون و ارسطو، به عناصر غیرشناختی در ذهن انسان قائل نیستند و ذهن انسان را یکپارچه عقلانی می دانند. آنها همه احساسات و عواطف را به باورهای عقلانی ارجاع می دهند. اپیکتتوس نیز ذهن انسان را عقلانی قلمداد می کند.
نقش مسئله بساطت یا ترکب مشتق در شکل گیری استدلال شیخ اشراق بر اعتباریت وجود و پاسخ های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
151 - 172
حوزههای تخصصی:
شیخ اشراق از مدافعان اعتباریت وجود به حساب می آید. سه استدلالی که او برای اثبات این نکته به کار می گیرد، بر پایه دوگانه بساطت یا ترکب مشتق استوار است. صدرالمتألهین با ارائه تحلیلی نو از ترکب مشتق و جداسازی مرز خصوصیات مفهومی از ویژگی های مصداقی، خود را از همه اشکالات سهروردی می رهاند. مظفر سعی دارد با مبنی قرار دادن بساطت مشتق به استدلال سهروردی اشکال کند؛ اما جدا از اشکالات عدیده ای که بر نظریه بساطت مشتق وارد است، سهروردی در فرض بساطت مشتق نیز اشکالاتی را بر تحقق خارجی وجود وارد نموده که باید به آن ها پاسخ گفت. علامه طباطبایی اصل استدلال سهروردی را غلط می شمرد و در نتیجه هر گونه تلاش برای پاسخ گویی به آن را تأیید نوعی استدلال اشتباه در سنت فلسفی می انگارد. استدلال مزبور و هر گونه استدلال زبان بنیاد ما را به ورطه خلط حقیقت و اعتبار خواهد انداخت و به کلی نمی توان از مباحث اعتباری، تعهدات متافیزیکی انتظار داشت.
دیدگاه ملاصدرا درباره رکن اول مبناگروی؛ تعداد گزاره های پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۵
149 - 170
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین نظریات معرفت شناسی در باب توجیه نظریه ی مبنا گروی است. هرچند این نظریه در سنت فلسفی اسلامی به نحو مستقل مورد بحث واقع نشده است اما در آثار فیلسوفان مسلمان از جمله ملاصدرا با زبان فلسفی خاص آن عصر که متفاوت با زبان معرفت شناسی معاصر است به آن پرداخته شده است.. در این مقاله بعد از طرح نظریه های مختلف در باب توجیه و بیان آراء فیلسوفان و متکلمان مسلمان در باب تعداد گزاره های پایه،دیدگاه ملاصدرا در باب گزاره های پایه بررسی شده است. ملاصدرا تعداد بدیهیات را انحصاری و بر اساس تقسیم ثنائی نمی داند و معتقد است که بدیهیات اموری نیستند که کاملا و به صورت مطلق ثابت باشند. ملاصدرا آنگاه که به صراحت به تعداد گزاره های بدیهی اشاره می کند، اقسام بدیهیات را همان شش قسم مشهور می داند؛ولی در حین بحث در مسائل مختلف از این اعتقاد خود عدول می کند .عدول او گاه به صورت افزایش تعداد بدیهیات است و گاه چنین است که تقسیم بندی جدیدی ارائه می کند که در آن برخی از این اقسام شش گانه تحت اقسام دیگر قرار می گیرند.
گونه شناسی اسماء حق تعالی در دعای عرفه امام حسین و تطبیق آن با مباحث عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۴
173 - 196
حوزههای تخصصی:
یکی از عمیق ترین مباحث معرفت شناسی، بحث اسماءاللّٰه می باشد که ریشه و اساس بحث توحید و خداشناسی است و در دعای عرفه امام حسین u به بهترین شکل تبیین و ترسیم شده است. این مقاله در صدد تبیین دیدگاه حضرت سیدالشهدا u درباره کیفیت اتصاف اسماء حق تعالی در دعای عرفه است. از آنجا که مضامین دعای عرفه همخوانی بیشتری با مباحث عرفان نظری دارد، ابتدا مباحث عرفان نظری را پیرامون اسماء خدا و تقسیمات آن بیان نموده و سپس مطالبی را که سنخیت بیشتری با فقرات دعای عرفه دارد، مشخص نموده و در انتها انواع و اقسام اسماءاللّٰه (اسم جامع، امهات الاسماء، اسماء ذات، صفات و افعال، اسماء جلالیه و جمالیه و اسماء ثبوتیه و سلبیه) در دعای عرفه با رویکرد عرفانی مورد واکاوی قرار می گیرد.
علم و معرفت در نظر غزالى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، آراء و نظرات امام محمد غزالى در باب علم و معرفت بررسى مى شود. با اینکه دو مفهوم «علم» و «معرفت» از یکدیگر متمایزند، با تسامح مترادف به کار برده شده اند تا چشم اندازى از دیدگاه غزالى در باب معرفت یقینى و حقیقت علم به دست آید؛ همان گونه که غزالى در برخى از کتب خود مانند «احیاءالعلوم» و «میزان العمل»، این دو واژه را مترادف و ملازم هم به کار مى بندد و در برخى مواضع بین این دو کلمه تمیز قایل مى شود. در این زمینه، به بررسى سیر معرفت شناختى غزالى پرداخته مى شود. غزالى با نگرش صوفیانه، معارف قلبى و اقرار به ارزش و حدود برهان فلسفى، نفوذ ویژه اى در تصوف نهاد که خود اسباب مؤثر در تفسیر و معنى تازه اى از علم و معرفت بین مسلمانان گردید. غزالى با تأمل در دو طریق عمده کسب معرفت و علم، یعنى طریق قلبى و عقلى، سعى در شناخت ارزش و مقاصد علوم نموده است. در نهایت، در تلقى غزالى، طریق قلب یگانه طریق مطمئن براى نیل به مقصد نهایى یعنى سعادت است که مقصود تمام عارفان است.
بررسی معنای کنش از منظر آلفرد شوتز و علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از منظر وبر، کنش رفتاری است که کنشگر به آن، معنایی ذهنی ضمیمه نماید. آلفرد شوتز بر این باور است که مقوله «معنا» در این تعریف، مبهم بوده و نیازمند تحلیلی فلسفی است. او با استمداد از «دیوره» برگسون و «زمان آگاهی درونی» هوسرل تلاش می کند که از حقیقت «معنا» پرده بردارد. در این راستا با رویکردی پدیدارشناختی به این نتیجه می رسد که تجارب زیسته اگو ذاتاً معنادار نیستند، بلکه با نگرش و توجه اگو به آنها معنادار می شوند. در واقع، این اعمال آگاهی اگو هستند که به تجارب سپر ی شده او معنا می بخشند. براین اساس کنشگر، معنایی به رفتار خود ضمیمه نمی کند، بلکه با تخیل و تجسم یک عمل پایان یافته، آن را به عنوان طرح یا غایت کنش در نظر می گیرد تا آنکه از طریق اجرای کنش در آینده به آن دست یابد. پس، معنای کنش چیزی جز همان عمل طراحی شده نیست. در این مقاله ما در ابتدا با رویکردی توصیفی به تبیین نظریه شوتز در باب معنای کنش مبادرت می ورزیم، سپس در گام بعدی با رویکردی تحلیلی و انتقادی به بیان اشکالات آن از منظر حکمت اسلامی می پردازیم و درنهایت، در راستای اسلامی سازی علوم انسانی به بازخوانی مسائل آن براساس مبانی حکمت اسلامی روی می آوریم. یافته های پژوهش از این قرار است که از منظر حکمت اسلامی، «معنا» در معنای عامش همان چیزی است که صور ذهنی ما در علم حصولی از آن حکایت می کنند و «معنای کنش» همان عنوانی است که عقل از رابطه میان «حرکات و سکناتی معین» و «غایتی معین» انتزاع می نماید.
بررسى لزوم تحقق محکى در ازاى حاکى با توجه به مراتب مختلف حکایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تضایف دو مفهوم «حاکى» و «محکى»، در صورت تحقق واقعى حاکى، تحقق محکى نیز ضرورى خواهد بود؛ اما به رغم تحقق حکایت در همه صور ذهنى، محکى تنها در ازاى تصدیقات صادق در عالم واقع تحقق دارد. پرسش این است که چگونه مى توان مفاهیم و گزاره هاى داخل ذهن غیر از تصدیقات صادق را داراى حکایت دانست، با این حال محکى آنها در نفس الامر متناسبشان تحقق نداشته باشد؟ برخى اندیشمندان با استناد به ذاتى بودن حکایت، بر این باورند که حکایتِ واقعى، منحصر به تصدیقات صادق نبوده، در همه انواع مفاهیم و گزاره ها به نحو ذاتى و بالفعل تحقق دارد. استاد مصباح ضمن قبول اصل حاکم بر متضایفان، با قول به مراتب حکایت و معانى مختلف براى آن، تحقق حکایت واقعى را در واپسین مرتبه از مراتب حکایت یعنى «حکایت تام» منحصر ساخته اند. بنابراین دیگر لزومى نمى بیند که براى تحقق حکایت در دیگر مراتب، به دنبال وجود محکى در یکى از عوالم نفس الامرى باشیم. در این مقاله صرفا بر اساس نظریه حکایت شأنى، التزام به تحقق واقعى محکى را در هریک از مراتب حکایت دنبال کرده، نظر صحیح را تبیین و بررسى مى کنیم.
بررسی شیوه استفاده ملاصدرا از منابع مختلف و تبیین های قابل طرح در مورد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
29 - 60
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با دسته بندی شیوه های ارجاع دهی ملاصدرا، شواهدی از مشابهت عبارات وی با آثار دیگران آورده شده است که باعث مطرح شدن اتهام انتحال (سرقت علمی) به وی شده است. در این پژوهش کوشش شده است تا علل وقوع این اتفاق در آثار وی تبیین گردد. بدین منظور با روش تحلیلی تاریخی، هفده تبیین مختلف در مورد علت اقتباس ملاصدرا از عبارات دیگران مطرح شده و مورد ارزیابی قرار گرفته اند و نشان داده شده است که برخی از این تبیین ها پذیرفتنی نیستند. در ادامه، تبیین های قابل پذیرش به دو دسته تبیین های خاص و عام تقسیم شده اند. تبیین های خاص عبارت اند از: تلاش برای تألیف کتابی جامع؛ انتقال نظریات اهل سنت به کتاب های شیعیان؛ استفاده از مطالب دیگران جهت تبرک؛ تضمین و اقتباس عبارات مشهور. همچنین تبیین های عام عبارت اند از: رایج بودن نقل بدون مأخذ در متون فلسفی؛ نگاه ابزاری به حکمت نظری؛ اقتضای حفظ جنبه تعلیمی در بیان مباحث؛ تأیید نظرات خود از طریق ذکر سخنان دیگران؛ پرهیز از عبارت پردازی مجدد. بر این اساس، لزوماً تمامی عبارات موجود در آثار ملاصدرا به قلم خود وی نیستند و محققان باید در انتساب آن ها، با دقت بیشتری اظهارنظر نمایند.
بررسی تطبیقی حمل حقیقت و رقیقت از دیدگاه ملاصدرا و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۷
211 - 233
حوزههای تخصصی:
حمل حقیقت و رقیقت یکی از نوآوری های مهم ملاصدراست. مراد از این نظریه آن است که وجود ناقص در وجود کامل به نحو بالاتر تحقق دارد، به طوری که مرتبه عالی، وجود همه کمالات مراتب مادونش را در بر دارد. ملاصدرا با استفاده از کلمات حکمای سلف و همچنین تأثیرپذیری از ابن عربی به این نظریه دست پیدا کرد. وی این نظریه را با مبانی خاص خود مانند اصالت وجود، تشکیک وجود، اصل وحدت در کثرت، قاعده بسیط الحقیقه و علت و معلول تبیین نمود. در این مقاله کوشیده ایم تا پیشینه و مبانی این نظریه را همراه با کلمات ابن عربی بررسی و تبیین نماییم.