فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۰۱ تا ۵٬۶۲۰ مورد از کل ۶٬۰۳۵ مورد.
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۸ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
113-128
حوزههای تخصصی:
هرچند اصل مسئله حرکت نیز چالشهای متعددی را در تاریخ فلسفه رقم زده، اما حرکت جوهری بعنوان نقطه عطف حکمت متعالیه، آبستن مناقشات مضاعفی است که قابل پیگیری در مانیفست تناقض باوری است. یکی از این چالشها از دست رفتن اینهمانیِ موضوع در بستر حرکت و بتبع آن، تحقق حالتهای مرزی و بوجود آمدن معمایی است که در ادبیات فلسفی به دشواره ابهام شهرت یافته است. این مناقشات، خود زاینده پارادوکسهایی هستند که تناقض باوران معاصر، آنها را شواهدی بر وجود تناقض در جهان خارج میدانند. نمود این چالشها و ارتباط آنها با حرکت جوهری، مسئله نوشتار حاضر است. از آنجا که تغییر و تبدلِ صور نوعی در بستر حرکت جوهری نه دفعی بلکه از نوع تدریجی و اتصالی است، فقدان مرز در مراحل مختلف حرکت، زمینه ساز صدق دو ماهیت مختلف در آنِ واحد، بر موضوع واحد میگردد که این خود، مستلزم تناقض است. این پژوهش با روش توصیفی و تحلیل انتقادی نشان میدهد که صدرالمتألهین به هر دو چالش پاسخ داده است. او چالش اینهمانی را با ایده «ماده مع صوره مّا» پاسخ داده و چالش ابهام را به قصور ادراک ما از تطابق ماهیت با همه انحاء هستی، ارجاع داده است.
خدا همچون کنشگری اخلاقی (2)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
7 - 30
حوزههای تخصصی:
این مقاله بخش دوم از پژوهشی مفصل درباره سرشت کنش گری خداوند را گزارش می کند. دو پرسش اصلی این پژوهش اینهاست:«آیا خدا کنش گری اخلاقی است؟»؛ بدین معنا که «آیا خدا سرشتی اخلاقی دارد؟»؛ و «ذات، صفات، میل، اراده و افعال خدا نیز همچون ذات، صفات، میل، اراده و افعال انسان ها، در معرض ارزیابی و ارزش داوری اخلاقی قرار دارد؟».اگر آری، «آیا اخلاق الاهی همان اخلاق انسانی است یا اخلاق الاهی کلاً یا بعضاً با اخلاق انسانی تفاوت دارد؟».نویسنده سه نظریه رقیب درباره سرشت کنش گری خداوند را با یکدیگر مقایسه می کند و پیامدهای نظری و عملی پذیرش هر یک از این سه نظریه را می کاود و شرح می دهد. این سه نظریه عبارتند از: «خدا همچون کنش گری خودکامه»، «خدا همچون کنش گری مصلحت اندیش» و «خدا همچون کنش گری اخلاقی». در بخش نخست این پژوهش پس از طرح کلیات و مباحث مقدماتی، به نظریه «خدا همچون کنش گری خودکامه» پرداختیم و این تلقی از سرشت خداوند را بررسی و نقد کردیم. بخش دوم این پژوهش که در قالب مقاله حاضر ارائه می شود به دو تلقی دیگر از سرشت خداوند می پردازد. در بخش سوم که در قالب مقاله ای دیگر ارائه خواهد شد، به نقش خدا در الاهیات عملی خواهیم پرداخت و پیامدهای منطقی این سه تلقی از خدا در الاهیات عملی را شرح و بسط خواهیم داد.
بررسی نقش "اختیال در قصه" از دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
185 - 212
حوزههای تخصصی:
دستمایه اصلی این نوشتار، بررسی نقش اختیال در قصه از دیدگاه علامه جوادی آملی است که تا کنون به طور مستقل به آن پرداخته نشده است. ایشان با بهره گیری از حکمت متعالیّه، دیدگاه منحصر به فردی در این زمینه ارائه کرده است. در این پژوهش، ابتدا با رجوع به آثار متعدّد و لحاظ مبانی معرفت شناسی و انسان شناسی ایشان، نقش اختیال در آفرینش قصه های انسانی و توقف انسان مختال در مرتبه خیال(متخیله) و نیز دلایل احتیاط در پرداختن به قصّه های غیر برهانی از دیدگاه علامه جوادی احصاء شده و سپس به شیوه توصیفی-تحلیلی و با رویکرد فلسفی، تبیین و بررسی شده است. خاستگاه قصّه های غیر برهانی، چیزی جز اختیال قوّه متخیّله نیست؛ تفصیل و ترکیب، کار این قوّه است، لذا سامعین را نیز مختال می کند؛ مختال- هرچند عاقل بالقوّه هست- به مرتبه فعلیّت عقل نمی رسد، در حالی که منزلت حقیقی انسان در حاکمیّت عقل برهانی و تبعیّت از نقل معتبر است. در نتیجه، انسانِ سامع، تابع اختیال و انسان ِمستمع، تابع عقل برهانی است. انسان سامع، با وجود محدویّت ظرفیّت استعدادها، خود را به هر داستان و قصه ای مشغول می کند، اما انسان مستمع، تابع عقل برهانی و قصه های الهی است؛ متخیله، آفریننده قصّه های غیرالهی است، اما قَصَص قرآنی، برخاسته از اراده الهی و صادق، حق، واقع نما و هدایت گر انسان در صراط مستقیم است؛ لذا در ابتدا، فطرت مخاطب را با قصّه همراه می کند و سپس متخیله او را در کوه طور به پرواز در می آورد.
اضطراب در حکمت سینوی و روان شناسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۷ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۹
59 - 82
حوزههای تخصصی:
اختلالات اضطرابی عمده ترین اختلالات روانی دوران معاصر نامیده شده و شایع ترین اختلال روان پزشکی در میان کودکان نیز به شمار میرود. هدف از این پژوهش، بررسی اضطراب در روان شناسی معاصر و حکمت سینوی و کشف مواضع وفاق میان آن ها است. پرسش اصلی نوشتار حاضر آن است که اضطراب از دیدگاه ابن سینا با روان شناسی معاصر چه وجوه مشترکی دارد. به منظور پاسخگویی به این پرسش از روش تطبیقی با رویآورد علمی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد که اضطراب ازجهت مفهومی، در هردو مکتب، در سه مؤلفه احتمالی بودن موضوع اضطراب، وقوعش اغلب در آینده و نیز آسیب زایی و رنج آوری آن مشترک است. در انواعِ اضطراب، همچنانکه روان شناسی آن را از حیث منبع به بهنجار و نابهنجار تقسیم می کند، در حکمت نیز می توان بر این تقسیم صحه گذاشت. از جهت آثار و نشانه های اضطراب نیز، دو دسته پیامدهای جسمانی و غیرجسمانی را می توان از اشتراکات دو مکتب در نظر گرفت. ضعف نفس، در کنار تقویت قوه تخیل، برخی از نشانه های غیرجسمانی این اختلال در حکمت بوعلی است. در روان شناسی نیز احساس گناه و ضعف تمرکز و احساس تنهایی و درماندگی، برخی از نشانه های غیرجسمانی اضطراب مرضی است.
استخراج مسئلۀ عوض الهی در آلام از دعای پانزدهم صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۵)
81 - 98
حوزههای تخصصی:
گاه انسان با بیماری یا رنج هایی مواجه می شود که خود او و اختیارش در آن دخیل نیست و مستقیم از جانب خداوند به او رسیده است. در این گونه موارد، که از آنها به آلام ابتدایی تعبیر می شود، از جانب خداوند آیا می بایست جبرانی برای این فرد صورت پذیرد؟ متکلمان اسلامی، در مبحث عوض به این موضوع پرداخته اند. نوشتار حاضر نخست با روش تحلیلی و تطبیقی ضمن تعریف عوض از دیدگاه برخی متکلمان شیعی و معتزلی، شرایط، حدود و اوصاف آن را بیان نمود. و در نهایت با توجه به نظرات کسانی که مسئله عوض الهی را قبول دارند، به بررسی فراز های دعای پانزدهم صحیفه سجادیه پرداخته و ثابت کرده است که حضرت سجاد علیه السلام نیز در قالب دعا و مناجات، عوض الهی را مطرح نموده اند.
مقایسه تجرد ادراکهای حسی و خیالی با بُعد چهارم افزایشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
31 - 44
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهمی که در فلسفه صدرایی مغفول مانده، «بُعد چهارم افزایشی» است. اساس «دیدگاه افزایشی زمان» آینده معدوم است ولی هر کدام از زمانهای گذشته و حال، ثابت در جای خود قرار دارند. اندیشمندان مسلمان گرچه بتصریح متوجه چنین تقریری نبوده اند، اما لازمه برخی سخنان فلاسفه صدرایی درباره تجرد ادراک حسی و خیالی و حافظه، همین دیدگاه است؛ «هنگامیکه چیزی را ادراک حسی خیالی میکنیم، این ادراک درست بهمان صورت پدید آمدن خود، در ذهن باقی میماند». در این مقاله نشان خواهیم داد که درواقع این دیدگاه ارتباطی به تجرد ندارد و در صورت درستی ادلّه تنها میتواند «بُعد چهارم افزایشی» را اثبات کند. در این راستا، پیشینه بعد چهارم افزایشی را در فلسفه های پیشاصدرایی نیز بصورت انتقادی بررسی خواهیم کرد؛ بویژه این ادعای سهروردی را که محتوای چهاربعدگروی افزایشی را بصراحت به برخی نسبت داده است: «چون هر یک از حرکتها موجود شده اند، پس کل حرکتها نیز موجود شده و آنها اجتماع در وجود دارند».
ماهیت و مختصات نظریه « ولادت معنوی» در اندیشه صدرالمتألهین با تأکید بر تقریر علامه جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۳
33 - 56
حوزههای تخصصی:
انسان در نظام معرفتی عرفا و برخی از حکما، دارای دو نوع ولادت شمرده شده است. یکی ولادت صوری که آغازش بعد از تولد طبیعی انسان است و دیگری «ولادت معنوی» است که در اندیشه عارفان، پس از «مرگ اختیاری» حاصل می شود. صدرالمتألهین از جمله حکیمانی است که به تبیین دقیق ماهیت، دلیل و مراحل حصول «ولادت معنوی» پرداخته و علامه جوادی آملی به عنوان فیلسوف مکتب حکمت متعالیه، تقریر منحصر به فردی از اندیشه او در این مسئله ارائه کرده است. هدف پژوهش، شناخت اندیشه صدرالمتألهین در مسئله ولادت معنوی با تأکید بر تقریر علامه جوادی آملی است. روش پژوهش تحلیلی- توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای است. یافته ها بر وجود تفاوت میان تبیین صدرالمتألهین با سخن عارفان حکایت دارد. بر اساس اندیشه صدرالمتألهین، حقیقت ولادت معنوی عبارت است از وصول به مرتبه جامع انسانی یا همان اتحاد با انوار قدسی و عالم عقول. وی حصول ولادت معنوی را با قدم گذاردن در مسیر حیات معنوی؛ در گرو مرگ اختیاری (جنبه سلبی) و حصول اخلاقیات با ریاضت های شرعی (جنبه ایجابی) در شش مرحله، ممکن می داند. انسان سالک با پشت سر گذاشتن این مراحل شش گانه، از عالم ماده به عالم عقول راه می یابد و مقاماتی چون خلع بدن، دریافت علم لدنی، دستیابی به مقام جمع را کسب می کند.
ملاصدرا و نقش کمال خواهی در پیدایش نظام تمدنی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال خواهی یکی از شاخصه ها و اصول مهم در پیدایش نظام تمدنی مطلوب بشمار میرود. ملاصدرا با تکیه بر حقیقت انسانی که متشکل از ظاهر و باطن است بدنبال ترسیم نظامی اجتماعی بر اساس قابلیتهای وجودی انسان است، زیرا انسان بلحاظ فطرت خود، به مدنیت گرایش دارد و مقاصد دنیایی و آخرتی او، تنها در بستر یک نظام تمدنی برآورده میشود. مسئله پژوهش حاضر، ارائه طرحی در راستای پیدایش و تقویت نظام تمدنی، با تکیه بر سه اصل برگرفته از دیدگاه ملاصدراست. اصل اول، بررسی خاستگاه کمال خواهی و تأثیر آن در زیست اجتماعی؛ اصل دوم، مسئله قنیه و قانون که دو عنصر زمینه ساز پیدایش نظام تمدنی هستند؛ اصل سوم، شناسایی و پیشنهاد راهکارهای حِکمی برای برون رفت از بحرانهای تمدنی. هدف از بررسی این اصول، توجه به قابلیتها و ظرفیتهای ساحت انسانی است و اینکه، چگونه انسانِ کمال خواه، توانایی وصول به اهداف عالی را پیدا میکند. یافته های این پژوهش نشان میدهد که حکمت متعالیه از یکسو، با توجه به ساحتهای وجودی انسان و ظرفیتهای نظام تمدنی، بدنبال طرح و برنامه ریزی برای بهبود نظام تمدنی است و از سوی دیگر، با تکیه بر سامان بخشی تسخیرهای انسان در طبیعت بپشتوانه علم و قدرت و خلاقیت، میتواند الگویی مناسب برای آبادانی زیست تمدنی ترسیم نماید.
الگوی عمل انسانی «بر اساس حکمت صدرایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
عمل رفتاری بیرونی است که در اثر تعامل شناخت، گرایشات و کشش های درونی شکل گرفته و توسط اراده تحقق یافته است.بنابراین عمل در یک فرایند معرفتی از یک تصور و تصدیق آغاز می شود و به تصمیم گیری و اراده کردن منتهی می گردد. در این میان، عوامل متعددی در شکل گیری عمل اختیاری موثرند که عبارتند از.: قوه خیال ، قوه عقل نظری و عملی، قوه شوقیه و اراده. بنابر این به تناسب ترتیب عملکرد و شدت و قوت این قوا، انواع مختلف فعل انسانی شکل می گیرد که می توان برای هریک طرحواره یا الگویی را مشخص کرد؛ در تمامی این الگوها سیر از مبدء شناختی تا عزم و اراده و صدور عمل ظاهری وجود دارد. تا کنون هیچ پژوهشی در خصوص معرفی الگوهای مختلفی که انسان ها در اعمال خود دنبال می کنند صورت نگرفته است. از این رو در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی بر روی منابع ملاصدرا ، درصدد کشف الگوی بنیادین و اصلی عمل انسانی و الگوهای فرعی منشعب از آن و همچنین مشخص کردن تفاوت این الگو با الگوی عمل در حیوانات هستیم. در همین راستا به بررسی جایگاه خُلق در الگوی عمل انسانی و نقشی که در سهولت صدور عمل دارد، پرداخته می شود.
تحلیل و نقد نظریۀ وجود رابط معلول در حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه وجود رابط معلول در حکمت متعالیه و برهان صدرالمتألهین بر آن، از ابتکارات و شاخصه های مهم فلسفه او به شمار می آید و نقش اساسی در ساختار تشکیک وجود صدرایی و پیوند زدن حکمتِ او با نظریه وحدت شخصی وجود دارد. لذا تحلیل درست از این نظریه و امعان نظر در برهان آن، با هدف کشف ابعاد و زوایای این مسئله مهم و آشکار شدن نقاط قوت و ضعف احتمالی آن، که منجر به فهم کامل تری از ساختار حکمت متعالیه خواهد شد، از ضروریات پژوهش فلسفی است. پژوهش حاضر درصدد است با روشی تحلیلی انتقادی و با نگاه دقیق به تشابهات و تمایزات دیدگاه صدرالمتألهین و حکمای پیشین در باب وجود معلول و سپس تبیین و تقریر تفصیلی برهان او بر وجود رابط معلول و آنگاه نقد و بررسی یکایک مقدمات برهان، کاستی و نارسایی آن را برای اثبات مقصود صدرا آشکار نماید که مهم ترین آن، خلط میان معنای اسمی یا وصفی ربط با معنای حرفی آن است.
بررسی جایگاه وجود شناختی عدمِ فیزیکی در نظریه پیدایش گیتی از هیچ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۶
25 - 38
حوزههای تخصصی:
بحث درباره منشأ و چگونگی پیدایش عالم پیشینه ای کهن دارد. پس از طرح نظریه «مِه بانگ»، ابهام در نحوه ایجاد مواد اولیه موردنیاز برای وقوع انفجار بزرگ، بیش از پیش آشکار گشت. یکی از مشهورترین پاسخ ها برای رفع این ابهام، بوسیله فیزیک دانان معاصر و با طرح مدل «گیتی از هیچ» ارائه شده است. در این مدل، نسبت به تلفیق قوانین مکانیک کوانتومی (نوسان کوانتومی)، نیروی گرانش، نظریه اطلاعات، پدیده تونل زنی و اِعمال همزمان آنها بر فضای خلأ به منظور توضیح چگونگی پیدایش ماده از هیچ یا عدم فیزیکی، اهتمام فراوان صورت پذیرفته است. بر اساس این نظریه، فضای خلأ، فضایی تهی از هر نوع ماده و انرژی و معادل با عدم مطلق در نظر گرفته شده است. اما مقایسه الزامات این مدل با مفهوم عدم فلسفی، مغایرت موجود میان مفهوم عدم مطلق با فضای خلأ را نشان می دهد. در واقع عدم فیزیکی یا «هیچ» فرض شده در این مدل به دلیل برخورداری از صورتی از وجود، قطعاً عدم فلسفی به شمار نمی آید.
گستره علم حضوری و کاربست آن در تبیین ادراکات حقیقی و اعتباری در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
147 - 171
حوزههای تخصصی:
علامه طباطبایی بر طبق مبانی حکمت صدرایی علم حضوری را امری وجودی و مجرد از مادّه می داند که در آن، عالِم با واقعیّت خودْ، معلوم را می یابد. یکی از مباحثی که علامه به تفصیل مطرح نموده است، بحث از اعتباریات یا ادراکات اعتباری است. باید دانست که بین دیدگاه وی در علم حضوری و ادراکات اعتباری ارتباط وجود دارد به این صورت که نتایجی که از نظریه علامه درباره حقیقت علم حضوری حاصل می شود، در تعیین مبنای تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری و نسبت آن ها با علم حضوری موثر است. بنابراین مسأله این پژوهش عبارت است از: «دیدگاه ویژه علامه طباطبایی در مسأله علم حضوری چگونه مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری قرار می گیرد؟» این پژوهش به روش کتابخانه ای – تحلیلی انجام شده است؛ به این منظور با توجه به مسأله تحقیق به آثار و عبارات علامه طباطبائی مراجعه نموده و سپس به تحلیل آنها پرداخته شده است. یافته های حاصل از این پژوهش چنین است که اولاً بر اساس تحلیل علامه، حقیقت علم در علم حضوری منحصر است، چرا که از نظر وی هر علم حصولی در حقیقت، علمی حضوری است؛ ثانیاً نتایج حاصل از دیدگاه علامه در علم حضوری نقش ویژه ای در تحلیل مبنای تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری دارد؛ ثالثاً کاربست دیدگاه ویژه علامه درباره حقیقت علم حضوری و تحلیل نتایج آن به ویژه در خصوص تبدیل علم حضوری به حصولی است که در مسأله ملاک تمایز ادراکات حقیقی و اعتباری به کار رفته است. نتیجه پژوهش این است که بر حسب نظر علامه، مبنای ادراکات حقیقی، علوم حضوری محض و مبنای ادراکات اعتباری، علوم حضوری قابل تبدیل به علم حصولی است.
معرفت شناسی گواهی سهروردی؛ رویکردی تحلیلی و تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
59 - 81
حوزههای تخصصی:
با اینکه ما بسیاری از آگاهی ها و معرفت های خود را از گواهی گرفته ایم، آن هیچ گاه به صورت جدّی در معرفت-شناسی مطرح نبوده است مگر در چند دهه ی اخیر. اما در جهان اسلام گواهی به ضرورت بیشتر محلّ توجّه بوده است، و در این میان سهروردی باز هم به ضرورت بیشتر به آن پرداخته است. او در سه موضع از گواهی سخن گفته است: در منطق (شامل معرفت شناسی گذشتگان)، در اصول فقه، و در الهیات. در این جستار، با دو رویکرد تحلیلی و تاریخی مساهمت سهروردی در این بحث را نشان خواهیم داد. در منطق، او بر شانه ی فارابی و ابن سینا ایستاده است، اما تفاوت های جدّی با آنها دارد و توگویی می خواهد یقین را در متواترات برآمده از تراکم ظنون بداند. در اصول فقه، سراسر از غزالی متأثّر است و این تأثیر به منطق او نیز راه یافته است. در الهیات، اما، نوآورانه و برای نخستین بار بحث از گواهی را پیش می کشد تا ارزش معرفت شناختی تجربه ی دینی برای غیرتجربه گر را اثبات کند.
نظریه قیام صدوری ملاصدرا: از تحلیل تا نقد مؤلفه های بنیادین آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
19 - 38
حوزههای تخصصی:
مسئله ادراک بعنوان مبنای معرفت، جایگاهی ویژه در فلسفه اسلامی دارد. ملاصدرا با بکارگیری اصول و مبانی فلسفی خویش، تبیین فلسفی متفاوتی از ادراک ارائه داده که میتوان آن را نظریه صدور در مقابل نظریه حلول نامید. بر اساس نظریه صدور، نفس با قدرت خالقیت خود و امداد مبادی عالیه و اِعداد معدات خارجی، صور ادراکی را انشاء میکند. نظریه صدور اگرچه نسبت به سایر نظریه های رایج، توانِ تبیینی بالاتری دارد، اما با ابهاماتی همراه است که به توضیح و بررسی بیشتر نیاز دارد. در راستای تبیین فرایند صدور و با محوریت مؤلفه های تأثیرگذار در این فرایند (اِعداد شی خارجی، امداد مبادی عالیه، مماثلت و مطابقت)، اگرچه ملاصدرا به چگونگی تحقق اعداد اشاره نکرده، اما بنظر میرسد میتوان بر اساس یافته های علوم شناختی جدید، در اینباره تبیین و توجیهی قابل قبول ارائه داد؛ گویی ملاصدرا آگاهانه و عامدانه، وجود اشیاء خارجی را صرفاً «معدّ» ادراک دانسته است، نه بیشتر. در مورد چگونگی تأثیر مبادی عالیه در امر ادراک نیز باید گفت انتساب صدور صور به مبادی عالیه بعنوان فاعل بعید، با نسبت دادن انشاء این صور به نفس بعنوان فاعل قریب، منافاتی ندارد. ملاصدرا در مورد نحوه ارتباط صور انشائی با صور خارجی، از «مماثلت» آن دو سخن گفته است. اما بنظر میرسد نظریه وی در تبیین و توجیه تطابق حقیقی و عین به عین این صور، توفیق چندانی نداشته و صرفاً میتواند حاکی از تطابقٌ مّائی بین آن دو باشد.
نقد و ارزیابی دیدگاه یگانه انگاری خنثای برتراند راسل با تکیه بر نظرات شارحان و منتقدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
149 - 168
حوزههای تخصصی:
یگانه انگاری خنثی یکی از نظریات جدید فلسفه ذهن است. دیدگاه های دوگانه انگار جوهری در تبیین مسئله چگونگی تعامل ذهن و بدن مشکلات لاینحلی دارند، همچنین دیدگاه های یگانه انگارانه ای چون ماتریالیسم و ایدئالیسم در تبیین بخشی از طبیعت ناکام هستند. راسل برای حل مسئله چگونگی تعامل، نظریه یگانه انگاری خنثی را مطرح می کند که بنیاد عالم را امری خنثی می داند که ذهن و ماده بر اساس قوانین علّی خاصشان از آن شکل گرفته اند. او در یک مرحله امور خنثی را احساسات و ادراکات می داند و در مرحله دیگر آن ها را رویداد می نامد و سعی در تبیین کل عالم بر اساس این رویدادها دارد. هدف از این پژوهش، درابتدا شرح دیدگاه راسل و پس از آن نقد و ارزیابی آن است. توضیحات راسل در بسیاری از بخش های یگانه انگاری ناقص و دچار تناقض است او با رد جوهر، نتوانسته است تبیین درستی از وحدت و اینهمانی شی ارائه دهد.
رابطۀ حقیقت علم با حقیقت اراده از منظر صدرالمتألهین و علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
41 - 70
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین بین «مفهوم»، «حقیقت نفس الامری» و «حقیقت عینی» تمایز می گذارد و معتقد است یک حقیقت می تواند به صورت های مختلف محقق شود؛ چنان که چند حقیقت می توانند در یک موطن به یک وجود و در موطن دیگر جداگانه محقق شوند. ایشان حقایق علم و اراده را ساری در کل هستی می شمارد و معتقد است امکان ندارد وجودی مطلقا فاقد علم و اراده باشد، هرچند ممکن است مراتبی از وجود و علم و اراده جداگانه محقق شوند. اما علامه مصباح نه تمایز سه حدیِ «مفهوم»، «حقیقت نفس الامری» و «حقیقت عینی» را می پذیرد، نه اجتماع چند حقیقت نفس الامری در یک وجود را و نه وحدتِ شخصی یک حقیقت و تکثر تعینات آن در مراتب و مواطن مختلف را. ایشان در بحث علم و اراده نیز نه اجتماع آنها در یک وجود را برمی تابد و نه وحدت حقایق آنها در عین تکثر تعینات شان را. «سؤال اصلی» این تحقیق درباره نوع رابطة علم و اراده است و «هدف» از این تحقیق، شناخت اراده و مقومات آن به عنوان یکی از شئون انسان شناسی است. ما در این پژوهش با «روش» تحلیلی، توصیفی و مقایسه ای به این «نتیجه» رسیده ایم که باوجود اختلاف مبانی، هر دو حکیم می پذیرند که نوعی علم، تلازم ضروری و غیر قابل انفکاک با نوعی اراده دارد.
نظریه وحدت در منظومه فکری امام خمینی(ره) با تکیه بر رهنمونها و آراء فرهنگی ایشان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
193 - 220
حوزههای تخصصی:
موضوع اتحاد و وحدت در میان جهان اسلام موضوع بسیار مهم و ضروری بوده است. چرا که استعمارگران به دنبال اختلاف و تضعیف مسلمانان بوده و به شیوه های مختلف در پی محو اسلام و سلطه بر مسلمین و غارت اموال و منابع آنان بوده اند. حضرت امام خمینی(ره) وحدت را عامل قدرت و تفرقه را موجب سستی پایه دیانت تلقی می نمود و وحدت جهان اسلام برای ایشان همواره آرمانی بزرگ تلقی می شد؛ اما تحقق «وحدت» از دیدگاه ایشان نیازمند شرایط و ایجاد بسترهای لازم است که مهمترین و ضروری ترین آن، طراحی و ایجاد نظام فکری، فرهنگی و عقیدتی واحد و مشترک است و امام با مطرح نمودن این نظام فکری به دنبال آن بود که بر اساس آن، همبستگی معنوی و فرهنگی میان جوامع اسلامی تقویت گردد. در این مقاله سعی بر این است تا ابتدا تعریفی از وحدت و عوامل زمینه ساز آن در منظومه فکری امام راحل مطرح گردیده سپس ضمن بررسی مفهوم استکبار به عنوان عامل اصلی ایجاد تفرقه بین جوامع اسلامی، با بهره گیری از روشی توصیفی- استنادی تأثیر اندیشه های فرهنگی امام قدس سره که بازتابی از آراء فلسفی ایشان است؛ بر وحدت مسلمانان جهان تبیین گردد.
دین به مثابه قانون از منظر فیلسوفان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال دوم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
38 - 70
حوزههای تخصصی:
آنچه در این نوشتار مطرح می شود، تبیین و تثبیت سه مدعا در باب دین شناسی فیلسوفان مسلمان است: اول. فیلسوفان مسلمان متاثر از افلاطون و ارسطو انسان را موجودی اجتماعی دانسته اند. بدین معنا که انسان در قالب حضور در مدینه به حیات و بقای خود ادامه می دهد و تشکیل و بقای مدینه نیازمند قانون است. اما قانونی که برای اداره مدینه یا جامعه شهری معرفی می کنند، قانون بشری نیست بلکه قانون الهی است و آن قانونی، چیزی جز دین الهی نیست. بنابراین ازنگاه فیلسوفان مسلمان، ماهیت دین همان قانون است. دوم. از آنجا که فیلسوفان مسلمان به دین به عنوان قانون نظر کرده اند، هرگز از نحوة هستی این قانون پرسش نکرده اند؛ یعنی نپرسیده اند که دین به مثابة قانون از چه نحوة وجودی در جهان خارج برخوردار است. سوم. هرچند فیلسوفان مسلمان ذیل مفهوم دین به مثابه کلام و کتاب و مانندآن، نکاتی هستی شناختی بیان کرده اند، اما ایشان اصالت هستی شناختی برای دین قائل نیستند. نه تنها از نحوة وجود دین به مثابة قانون بحث و پرسش نکرده اند، بلکه اساسا هرگز از منظر هستی شناسی بحث منسجم، مدون و مستقلی در باب دین نداشته اند. پرسش اساسی در باب دین که تاکنون در تفکر و فرهنگ اسلامی از ان غفلت شده این است: نحوة هستی و وجود دین به مثابة یک موجود چگونه است؟ تفاوت رویکرد دربارة نحوة هستی دین موجب تفاوت نحوة مواجهه با دین و نسبت برقرار کردن با دین خواهد بود. از اینرو هستی شناسی دین صرفا یک بحث نظری نیست و آثار عملی متعددی بر آن مترتب است.
اختلاط حقیقیه و خارجیه: ضرب های منتج و نتایج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین سمرقندی در دو کتاب قسطاس الأفکار و شرح القسطاس درباره قیاس های مختلط از حقیقیه و خارجیه، دو دیدگاه متفاوت را به دست داده است که تحت عنوان های «تحریر اول» و «تحریر دوم» در مقالات دیگری به آن ها پرداخته و نشان داده ایم هرکدامشان دچار خطاهای متعددی هستند و از این روی، هیچ کدام از آن ها تحلیلی درست و کامل از اختلاط قضیه های حقیقیه و خارجیه به دست نمی دهند. در این مقاله قصد داریم نتایج درست اختلاط این قضایا را به دست دهیم؛ به گونه ای که برپایه مبانی فکری منطق دانان مسلمان همچون سمرقندی، هیچ اعتراضی بر این نتایج وارد نباشد و بتوان آن ها را تقریری کاملاً درست از اختلاط قضایای حقیقیه و خارجیه دانست. در هریک از شکل های چهارگانه قیاس ارسطویی، اختلاط خارجیه-حقیقیه و حقیقیه-خارجیه را جداگانه بررسی کرده ایم؛ همچنین ضرب ها و اختلاط های عقیم و منتج را به صورت موردی مشخص کرده و نتایج هر ضرب و اختلاط منتج را جداگانه نشان داده و نتایج قابل اثبات را اثبات کرده ایم. بررسی اختلاط های عقیم و نتایج غیر قابل اثبات، نیازمند بررسی نظام مند مثال های نقض است که آن را به مقاله ای دیگر وامی گذاریم.
تبیین تفکر انتقادی در رویکرد برساختگرایی (تحلیل واسازانه قرآنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
45 - 62
حوزههای تخصصی:
نظریه های تفکر انتقادی بطورکلی به دو دسته تقسیم میشوند: نظریه ها یی که معطوف به بیان ویژگیهای مثبت و منفی پدیده های گوناگون، ازجمله انسان هستند و نظریه قرآنی که تفکر انتقادی را مبتنی بر اعتقاد به دامنه باز، خلاقانه و نامحدود دانش خداوند قلمداد میکند. با بچالش کشیدن مضامین مندرج در رویکرد بیان ابعاد مثبت و منفی، فضا برای به میدان آمدن دیدگاه معرفت متغیر و خلاقانه هموار میگردد؛ بدین صورت که تعلیم و تربیت بیش از پیش، ماهیتی دینی و بینهایت بخود میگیرد. در علم و دانش و بتبع آن، محتوای دروس مبتنی بر تفکر انتقادی، جنبه نامحدودنگرانه غالب است و تحت تأثیر دیگر ابعاد نظام فلسفی، یعنی ارزشها و معرفت، شکل میگیرد. فرایند باز و نامحدود بُعد تفکر انتقادی قرآنی، منجر به رجحان رویکردهای خلاقانه و استفاده مؤثر از آنها در امر آموزش میشود. پژوهش حاضر تلاش میکند تفکر انتقادی مبتنی بر رویکرد ابعاد برساختگرایی معرفت انتقادی باز و نامحدود قرآنی را تبیین نماید. واسازی بمعنی تحلیل و بازخوانی هر موضوعی بشیوه مرکززدایی از آن و یافتن ابعادی از موضوع است که اغلب از آن غفلت میشود.