فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۸۱ تا ۳٬۴۰۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
زمینه سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی
حوزههای تخصصی:
از زمینه سازی ظهور، هم آمادگی برای ظهور را می توان اراده کرد و هم اقداماتی را که سبب تعجیل ظهور می گردد. بی شک رفتارهایی که تعجیل در ظهور را باعث می شود، به معنای تأثیرگذاری عملکرد انسان ها در تعجیل یا تأخیر ظهور است. این نوشتار، کوشیده تا با استناد به روایات، ثابت کند که زمینه سازی، به هر دو معنای آن درست و مستند به روایات است و عملکرد انسان ها، تأثیر مستقیمی در غیبت و ظهور امام دارد. از سوی دیگر، کوشیده تا اثبات کند که میان رفتار مردم و غیبت و ظهور امام به صورت کلی، رابطه علّی و معلولی برقرار نیست؛ گرچه بی تردید، غیبت معلول سوءرفتار مردم است و با تغییر مثبت در انسان ها، ظهور حتماً اتفاق خواهد افتاد. همچنین کوشیده تا این معنا را اثبات کند که زمینه سازی، وظیفه ای مستقل و متفاوت با مسئولیت های معهود دینی نیست، بلکه انجام دادن همین مسئولیت های معهود دینی، ظرفیت همراهی با امام را در مردم ایجاد می کند و زمینه های ظهور را فراهم می سازد.
جایگاه، اهداف و اصول حرکت امام
حوزههای تخصصی:
آموزه های مهدویت به تأملاتی تازه نیاز دارد؛ تأملاتی در ساختار این اندیشه، تا آن را از قالب پراکنده هایی زیبا به سیمای سازمانی پربار درآورد. اندیشه مهدویت، شعاعی از پرتوی اصل امامت است که سازمانی بس دقیق و ظریف بر آموزه های آن حکومت می کند. در بازاندیشی این مفهوم باید به ابهامات و سؤالات، توجهی وافر داشت که گاه در میان این سؤالات نیمی از جواب و پیش طرحی از ساختار نهفته است.
این نوشتار تلاش کرده تا گامی در این مسیر بردارد و پایه های اندیشه مهدویت را در معارف تربیتی و ولایی ترسیم نموده و اهداف امامت را در عرصه تربیت افراد، روابط میان مؤمنان و کلّیت جامعه مشخص کند. ترسیم مبانی و اهداف امامت و مهدویت، مقدمه مناسب و لازمی است برای درک اصولی که امام در حرکت عظیم خویش به آن وفادار است. با تبیین این اصول، ساختاری ترسیم می شود که پایه ای است برای توضیح تفاوت میان مشی معصومین و گامی است برای درک حکمت های نهفته در هر یک.
این نوشتار، آغازی است بر سلسله ای از تأملات که می کوشد تا بابی از حکمت های غیبت را بگشاید و طرحی را در میان آموزه های مهدویت دراندازد.
رویکرد عرفی شده اقبال لاهوری به دین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساسی ترین هدف اقبال لاهوری، بازسازی اندیشة دینی بوده و کوشیده تا با توجه به پیشرفت های اخیرِ رشته های علم و فلسفه، اصول اسلام را تبیین، و آنها را مطابق با مقتضیات زمان جلوه دهد. ایشان دغدغه دین داشته و اسلام را دین حق یافته است؛ با این حال در تفسیر او از اسلام، عناصری یافت می شود که خواسته یا ناخواسته، او را به تفسیری عرفی شده از دین، سوق داده است. گرایش خاص او به معرفت تجربی، نگرش او به وحی و خاتمیت، تجربه دینی، اندیشه اومانیستی، و نیز تأثیر بر نواندیشان پس از خود، از جمله عناصری است که اندیشه او در باب دین را به سمت قرائتی عرفی شده از دین رهنمون ساخته است. این نوشتار بر آن است تا با تبیین این عناصر، وجوه عرفی شدة دین در نگرش اقبال لاهوری را به تصویر بکشد.
تنخ، یکتاپرست یا یگانه پرست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهودیت تحریف نشده، دینی الهی و توحیدی است که از آغاز، پرچم مبارزه با شرک را برافراشته و در برابر ادعای الوهیت فرعون و فرعونیان قد علم کرده است. شاهد اصلی این واقعیت، بیانات قرآن کریم دراین باره در فرازهای گوناگون است. قرآن کریم می فرماید: وقتی ساحران در برابر معجزة حضرت موسی(ع) شکست خوردند، اظهار داشتند که به خدای آسمان ها و زمین ایمان آورده اند؛ خدایی که خدای موسی و هارون است (اعراف:121ـ122). با این همه، برخی از یهود یت پژوهان همچون جولیوس ول هاوزن در برداشتی ناصواب از تنخ و ظواهر برخی قطعات عهد عتیق، در این موضوع تردید افکنده و مدعی شده اند که یهودیت در آغاز دینی شرک آمیز بوده و به گونه ای یگانه پرستی را در دستور کار خود داشته است، ولی به تدریج در دوران جلای بابلی این نگرش کنار گذاشته شده و توحید و یکتا پرستی در آن رواج یافته است. در این نوشتار با نفی برداشت این افراد، بر یکتاپرستی یهودیت از آغاز و از زمان حضرت موسی(ع) تأکید ورزیده ایم و با ادلة مبتنی بر عهد عتیق، این مطلب را اثبات کرده ایم.
اخلاقِ ایمانی کی کگور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
معیار برتری پیامبران از نگاه قرآن و حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اندیشه دینی، پیامبران نسبت به سایر مردم از ویژگی هایی برخوردار هستند که بقیه مردم از آنها محروم می باشند، ولی در این که خود پیامبران نیز نسبت به هم از ویژگی هایی برخوردار می باشند اختلاف است. عده ای بر این باورند که پیامبران با هم تفاوتی ندارند و عده ای دیگر معتقدند که بعضی پیامبران نسبت به بقیه برتری دارند که از آنان به عنوان پیامبر اولو العزم یاد می کنند. این عده ملاک تفاوت پیامبران اولو العزم را صاحب کتاب و شریعت بودن، ماموریت جهانی داشتن، دارا بودن مقام امامت، و بهره مندی از علم می دانند، ولی با توجه به این که این امتیازات، امتیازات اکتسابی نیست و تفاوت شخصیت حقیقی پیامبران با شخصیت حقوقی آنان در امتیازات اکتسابی آنان می باشد، مقاله با بررسی آیات و روایات اسلامی به این نتیجه رسیده است که ملاک برتری پیامبران اولو العزم گذشته از امتیازات حقوقی امتیازات حقیقی و اکتسابی از قبیل: سبقت در اعتراف به ربوبیت الهی، استواری بر پیمان های الهی، تلاش مضاعف در گسترش توحید، صبر و استقامت در برابر دشمنان خدا، و اخلاق برجسته در تعامل با مردم می باشد.
معنای زندگی از نگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
معنای زندگی، یکی از مباحث مهم فلسفی است که از دیرباز تحت عنوان «هدف زندگی» مطرح بوده است. اینکه معنای زندگی چیست، و چرا ما آفریده شدیم، و اینکه چرا باید این همه رنج را در زندگی تحمل نماییم، از پرسش های اساسی و همیشگی انسان است. در این راستا، دیدگاه مفسر و فیلسوف معاصر، علامه طباطبایی که تأثیر افکارش بر اندیشمندان پسین، بر کسی پوشیده نیست، مورد بحث قرار گرفته است. نکته بدیع این است که از نگاه ایشان، زندگی در علم و آگاهی، پایبندی به اخلاق و رفتار انسانی، مسئولیت پذیری در پرتو تعالیم دینی و در خداباوری و روح توحیدی، معنا پیدا می کند و همهٔ بی معنایی و پوچی زندگی در خودفراموشی، تفکر دنیوی، عدم درک جایگاه انسانی، دوری از اعتقاد به خدا و انسان محوری است که ارمغان تمدن غرب است.
جسم، روح و نفس از دیدگاه امام محمد غزالی و توماس آکویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان شناسی یکی از مهمترین مباحث در مکاتب فلسفی ـ تربیتی است. هدف از انجام این پژوهش شناسایی وجوه تفاوت و همانندی جسم و روح و نفس از دیدگاه غزالی و آکویناس است. روش پژوهش، تجزیه و تحلیل نظری ـ مروری و کتابخانه ای بوده است. این دو اندیشور دارای وجوه تفاوت و همانندی در زمینه ی جسم و روح و نفسند که وجوه همانندی بیش از وجوه تفاوت بوده است. از نظر هر دو، وجود انسان صرفاً مادی نبوده و ترکیبی از جسم و روح است. جسم و روح لازم و ملزوم یکدیگرند. روح جاودانه، ملکوتی و عقلانی است. سرانجام روح در روز رستاخیز به بدن باز می گردد. جسم مادی و روح غیرمادی است. نفس اصالت دارد. عقل، غضب و شهوت مهمترین نیروهای باطنی نفس هستند. بین نفس و بدن رابطه ی مستقیم وجود دارد. اما غزالی برخلاف توماس، به آفرینش مرحله ای باور دارد. تقسیم بندی نفس از نگرگاه این دو اندیشور، متفاوت است. روح از نظر غزالی برخلاف توماس، ملکوتی و حیوانی است. غزالی برخلاف توماس شناخت نفس را لازمه ی تعالی می داند. ازین رو، وجوه اشتراک می تواند مقدمه ای برای طراحی یک مدل مشترک فلسفه ی تربیتی اسلام و مسیحیت قرار گیرد.
تفسیر ظاهری و غیرظاهری کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسیحیان و یهودیان بر این باورند که خداوند برای راهنمایی انسان، پیامبرانی را برانگیخت و پیام خود را از رهگذر وحی به آنها رساند. مجموعه ی این پیام های وحیانی در پیکر کتاب مقدس، مشتمل بر عهد عتیق و عهد جدید، شکل گرفته است. با نگاهی گذرا به تاریخ یهودیت و مسیحیت و متون تفسیری آنان، خواهیم دید که گونه های مختلف تفسیری با روش ها و گرایش های گوناگون، برداشت های گوناگونی از این متون عرضه کرده اند که گاه برای خواننده نه تنها هدایت بخش نیستند، بلکه ابهام آفرین نیز می نمایند. در میان این روش های تفسیری، دو روش نسبت به دیگر روش ها از کهنگی و گستردگی شایان ملاحظه ای برخوردارند؛ نخست، تفسیر ظاهری و دیگری، تفسیر غیرظاهری (تمثیلی و مجازی). تفسیر ظاهری تنها با ظاهر الفاظ و نخستین لایه ی معنایی سر و کار دارد، اما تفسیر غیر ظاهری که در نقطه ی مقابل رویکرد نخست قراردارد، در پی کشف معانی درونی و روحانی متون مقدس است. این رویکرد در تفسیر کتاب مقدس همیشه نمود جدی داشته و مفسر را در تبیین معنای واقعی متن و از میان برداشتن دشواریهای آن یاری می رساند. در این شیوه ی تفسیری، مسیحیان از یهودیان بهره های فراوان برده اند، به ویژه که با کمک آن می توانستند متون خود را با متون مقدس یهود پیوند زنند.
امکان معرفت تجربی به خدا در اندیشه اسلامی و حدود آن با تأکید بر دیدگاه صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از فیلسوفان دین برجسته مسیحی، تجربه دینی را همان تجربه خدا تفسیر می کنند و تجربه خدا در نظر کسانی مانند سویین برن و آلستون دو تن از فیلسوفان دین برجسته معاصر نوعی معرفت تجربی به خداوند است. این مقاله با بیان دیدگاه حکمت متعالیه صدرایی درباره حدود و انواع معرفت انسان به خدا، راه را برای دستیابی به موضع ایشان درباره معرفت تجربی به خداوند هموار کرده، اصول مورد نظر ایشان در این خصوص را تبیین می کند؛ از جمله این اصول آن است که: کُنه ذات خداوند به هیچ وجه برای هیچ کس جز خود او مکشوف نیست و بنابراین معرفت تجربی به خداوند هرگز به کُنه ذات حق تعلق نمی گیرد؛ تعلق معرفت حضوری و بی واسطه به اسما و تجلیات خداوند امری ممکن، محقق و بلکه فراگیر است؛ آنچه اختصاصی است، علم به چنین علمی است، نه اصل آن؛ مراتب این علم، متناسب با درجات قرب به خداوند است؛ اگر معرفت تجربی به خداوند مصداق علم حضوری باشد، دارای بالاترین درجه اعتبار معرفتی خواهد بود.
گناه نخستین از دیدگاه اسلام و مسیحیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گناه آدم و حوا یکی از آموزه های بنیادین در مسیحیت است که اصطلاحاً «گناه نخستین» نامیده می شود. آموزه ی گناه نخستین، نقشی کلیدی در الهیات مسیحی داشته و دلمشغولی بسیاری از اندیشوران مسیحی در درازای تاریخ مسیحیت بوده است. گفتگوها و مشاجره های الهیدانان مسیحی در خصوص گناه نخستین، به ویژه در دوره های نخستین مسیحیت، به برگرفتن موضعی رسمی از سوی کلیسا در این خصوص شد. در متون مقدس مسلمانان و به ویژه قرآن کریم نیز ذیل آیه هایی چند، به نافرمانی و گناه آدم و حوا پرداخته شده است و اندیشوران و مفسران بسیاری به گفتگو درباره ی گناه آدم و حوا در قرآن پرداخته اند. به رغم توافق فراگیری که میان مسیحیان و مسلمانان در باب لغزش آدم و حوا وجود دارد، در چند و چون آن، میان آنان اختلاف نظرهای جدی وجود دارد. در نوشتار پیش رو کوشیده ایم با برگرفتن رویکردی مقایسه ای که عمدتاً مبتنی بر متون مقدس مسیحیان و مسلمانان است، موارد همسازی و ناهمسازی میان اسلام و مسیحیت در باب گناه آدم و حوا به تصویر کشیده شود.
تبلور سنّت نبوى در سیرت ولایى یا آراى صحابى؟
حوزههای تخصصی:
سنّت، تبیین قرآن و دربردارنده تفصیل آموزه هاى اسلام است که دستخوش برخى حوادث شده است. لذا دستیابى به سنّت نبوى مستلزم تلاش بسیار است. در باره طریق وصول به سنّت، گروهى از مسلمانان (شیعه) سیره برخى اصحاب عترت : را احتیاط آمیزترین راه مى شمرند؛ امّا برخى مسلمانان (اهل تسنّن) سنّت پیامبر 9 را در رفتار عموم اصحاب جستجو مى کنند.
بررسى شخصیّت عترت و اصحاب و مقایسه کارنامه شان با هم، به ما کمک مى کند در باره اینکه «سیره کدام دسته (عترت یا عموم اصحاب) به صورت هرچه شایسته ترى آینه تمام نماى سنّت نبوى و تبلور آن است» داورى درست ترى داشته باشیم. نیز مى بینیم که سیره عترت هماهنگ با هم و همسو با قرآن و سنّت است، امّا سیره اصحاب، بلکه چه بسا یک صحابى، جز با انواعى از تأویل و توجیه با قرآن و سنّت، بلکه با سیره خودش هماهنگ نمى نماید.
بررسی دیدگاه های کلامی و رویکرد روشی ابن قبه رازی در رساله ی «نقض کتاب الاشهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی آثار کلامی متکلمان امامیه، نشان می دهد که آن ها رویکردهای روشی مختلفی جهت اثبات عقاید، به کار گرفتند. این متکلمان گاه با اتکاء به اصالت نص، از اخبار، نصوص و روش های نقلی جهت اثبات عقاید بهره گرفتند، گاه با رویکردی عقل گرایانه به اثبات دیدگاه های کلامی خویش پرداخته و از روش های استدلالی مبتنی بر مقدمات عقلی جهت تبیین اندیشه های دینی استفاده کردند. در این مقاله، ضمن واکاوی دیدگاه های کلامی و رویکرد روشی ابن قبه رازی، به این سوال پاسخ می دهیم: ابن قبه با چه رویکردی، به اثبات عقاید کلامی امامیه پرداخته و روش وی با متکلمان پیشین چه تفاوتی داشته است؟
متن مورد بررسی در این مقاله، رساله ای از ابن قبه در رد کتاب الاشهاد ابوزید علوی است. بخش مهمی از رساله ، در اثبات مسئله امامت و غیبت محمد بن حسن عسکری و بخش دیگر اثبات امامت در شاخه حسینی فرزندان حضرت علیعلیه السلام و ذکر ویژگی های امام است. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل محتوا و رویکردی توصیفی به بررسی آراء کلامی ابن قبه پرداخته و رساله ی او از دو منظر محتوایی و روش شناسی مورد تحلیل قرار گرفته است. این پژوهش نشان داد؛ ابن قبه با رویکردی استدلالی و با استفاده از اخبار متواتر و مشهور و چینش آن در قالب استدلال، به اثبات نظریه امامت منصوص و رد دیدگاه ها و شبهات زیدیه پرداخته است. ابن قبه، با کاربرد ادله نقلی، از رویکرد عقلی هشام بن حکم ـ رویکرد استدلالی مبتنی بر مقدمات عقلی و حسی ـ فاصله گرفته و با دیگر متکلمان نص گرای امامیه هم سو شده است.
گریز از کیش؛ بررسی نظریه الهیاتی جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان هیک، فیلسوف دین و الهی دان بزرگ مسیحی معاصر، در اندیشه های خویش از سنت مسیحی دور شده است. وی به رغم آنکه یک کشیش پروتستان است، آموزه تجسد الوهیت در مسیح را نمی پذیرد و می گوید، این آموزه هیچ معنای روشن و قابل فهمی ندارد. او در باب زبان دین، رویکردی واقع گرا برمی گزیند، اما واقع گرایی او از نوع کانتی و انتقادی است و برای تجربه های دینی، زبانی آمیخته به فرهنگ قایل است. در زمینه نجات و رستگاری، هیک اولین کسی است که نظریه کثرت گرایی را شکل رسمی و دانشگاهی عرضه می کند و انحصار نجات در کلیسا را می شکند. همچنین وی از آموزه اوصاف بی نهایت خداوند فاصله می گیرد و معتقد است که معلوم نیست مسیح این آموزه را تعلیم داده باشد. آموزه رویت سعیده نیز در اندیشه هیک دستخوش تاویل شده است.