احمد احسائی (1166-1241 ق) یکی از با نفوذترین چهره های دو سدة اخیر شمرده شده است. او نوآوریهای گوناگونی در مسائل کلامی و به ویژه جهان شناسی، پدید آورده است. این مقاله در جستجوی پاسخ به این پرسش است که آیا احسائی آموزه های جهان شناختی خود را، آن چنان که خود ادعا می کند، مستقیماً از ائمه اثنی عشر اقتباس نموده است؟ با مقایسة برخی از آراء و نظرات او با پیشاهنگان عرصة اندیشه در صدد برآمده ایم تا تأثیر پذیری او را از سرچشمه های متنوع نشان دهیم.
در این نوشتار، ضمن اشاره به معانى لغوى دین، با توجه به اقبال دوباره به دین و مباحث گوناگون دینپژوهى در عصر حاضر، مسأله ضرورت تعریف دین تبیین شده است.
مشکلات تعریف دین به شکلى جامع و مانع و زوایاى نگاه به دین از منظر درون و بیرون و خصوصیات هر کدام در بحث بعدى آمده است و تعاریف دانشمندان اسلامى و غربى گونهشناسى گردید.
در بخش بعدى سعى بر آن است تا با معرفى دین به وسیله «سِلم» و «انقیاد»، تعریف جامعى ارائه گردد که هم دین حق و هم ادیان باطل را در برگیرد. با این تعریف خیلىها که قاصرانه از معارف دین اسلام بهدوراند؛ اما در برابر خداوند تسلیم و منقادند، در محدوده دین وارد مىشوند و مىتوانند از این طریق به نجات و سعادت امیدوار باشند و اینگونه است که پل ارتباطى بین دو مسأله از مسائل جدید کلامى؛ یعنى تعریف دین و شمولگرایى، ایجاد مىشود.
در این نظریه از آیه «ان الدین عندالله الاسلام» و روایت «الاسلام هو التسلیم» و تعریف شهید مطهرى از دین، الهام گرفته شده است.