فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۸۱ تا ۱٬۸۰۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
شلایرماخر، حقیقت دین را به احساس یا شهود وابستگی به «امر متعالی» تفسیر می کند. پیروان او نیز تفصیل های قابل توجهی از این اندیشه ارائه کرده اند. براساس این رویکرد، «دین»، ادراک غیر قابل بیان و تفسیری است که تجربه گر، آن را در عین هستی خود می یابد. ازاین رو می توان گفت ادراک تحقق یافته در تجربه دینی که متعلق به امر متعالی است از سنخ علم شهودی یا حضوری است، نه از جنس علم حصولی و مفهومی. این دیدگاه، با این پرسش مواجه است که آیا این نوع ادراک از امر متعالی، کارآیی لازم را در تبیین و اثبات دین دارد یا تبیین و انتقال آن، نیازمند فرایند و ملاک دیگری است که دین و پیامبر باید معارف دینی اعم از خداشناسی و ... را از آن طریق به مخاطبان خود ارائه و اثبات کنند. نوشتار حاضر، پس از گزارش تبیین ها از تجربه دینی، به بررسی هستی و چیستی «ادراکِ» متعلق به امر متعالی می پردازد و نسبت آن را با تبیین، اثبات و دفاع عقلانی از معرفت دینی، با محوریت نظریه شلایرماخر می سنجد.
بررسی الزامات معرفت شناختی فطرت در تبیین گزاره های اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فطرت، مبنای انسان شناسی دینی است. بر اساس مبانی حکمت متعالیه می توان تبیینی قابل دفاع از فطرت ارائه نمود. فطرت به معنای خاص، بینش ها و گرایش های رتبه خاص هستی انسان است. به فطرت از دو حیث وجودشناختی و معرفت شناختی می توان نگریست. فطرت در معرفت شناسی عام، مبنایی قابل دفاع برای دیدگاه مبناگروی درباره ابتنای گزاره های نظری بر گزاره های پایه و بدیهی ارائه می نماید و بر مبنای آن می توان از تئوری مطابقت، که نظریه ای واقع گرایانه در باب صدق است، دفاع نمود. فطرت در مباحث معرفت شناسی اخلاق نیز لوازم مهمی در پی دارد. بر پایه آن می توان از نوعی مبناگروی در اخلاق (فطری بودن اصول اخلاقیات) دفاع کرد. همچنین، چون اخلاق مبتنی بر فطرت ریشه ای تکوینی دارد، می توان از نوعی واقع گرایی اخلاقی حمایت نمود که ثمرات آن، شناخت گرایی اخلاقی، صدق و کذب پذیری، استدلال پذیری، مطلق گرایی و پذیرش داوری اخلاقی است. مکاتب اخلاقی از منظری به دو دسته وظیفه گرا و غایت گرا تقسیم می شوند. اما با تکیه بر پیوند عقل و شهود فطری می توان به نوعی نظام سازی اخلاقی پرداخت که جامع مزایای وظیفه گرایی و غایت گرایی باشد. در غایت گرایی، از بررسی نتایج افعال اختیاری انسان با غایت مدنظر، اخلاقی بودن فعل توجیه می شود ولی اثبات اخلاقی بودن غایت مدنظر، که شکافی ترمیم نشدنی در طبیعت گرایی اخلاقی جلوه می کرد، در اخلاق مبتنی بر فطرت، از طریق جهت گیری الزامات فطری به خوبی تبیین شده و طراوت و پویایی زبان اخلاق نیز به لحاظ درگیری وجودی عامل اخلاقی با الزامات فطری تأمین می گردد.فطری بودن مبنای دین و اخلاق، ارتباط موجهی بین این دو مقوله برقرار نموده است؛ حکم اخلاقی ضروری حقانیت دین (صادق بودن خدا) را تأمین می کند و زمینه حضور گزاره های ارزشی دین در حوزه اخلاق هنجاری، غنای محتوایی این حوزه را فراهم می سازد.
مقایسه دیدگاه قاضی سعید قمی با علامه مجلسی درباره توحید ذاتی و صفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحید ذاتی و صفاتی از مهم ترین اقسام توحید به شمار می آیند. در این نوشتار، آراء و اندیشه های قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفکر بزرگ، علاوه بر اینکه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساخت های وجود شناختی که توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات کرده اند، نیز کاملاً متفاوت و بلکه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یکدیگر دارند. یکی از مباحثی که با توحید صفاتی گره خورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منکران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت می پذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق می دهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیک مراتب در وجود خداوند، باعث جانب داری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.
خوانش ملاصدرا از برهان حدوث متکلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان حدوث متکلمان در اثبات وجود خدا مبتنی بر حدوث عالم (ماسوی الله) و درنتیجه وابستگی آن به مبدئی قدیم است. بدین گونه که مناط نیاز معلول به علت را حدوث آن قرار می دهند. اما حکما مناط نیاز به علت را امکان ماهوی و ملاصدرا آن را امکان فقری می دانند. در اندیشه صدرایی بر برهان حدوث، دو اشکال اساسی وارد است؛ اشکال اول، مبنایی است و بر دخالت دادن حدوث به عنوان مناط نیاز به علت وارد شده و اشکال دوم بر بنای استدلال اینکه حدوث عالم در سطح عوارض و اوصاف بیرونی آن است و متکلمین از سرایت آن به جوهر عالم ناتوان اند. ملاصدرا می کوشد به واسطه حرکت جوهری به نوعی حدوث را متوجه جوهر عالم بداند و برهان را تصحیح کند. این تکاپو گرچه قالب برهان حدوث را حفظ می کند؛ ولی محتوای آن را تغییر کلی می دهد و بیشتر به سمت برهان حرکت نزدیک می کند.
احادیث بداء و طینت در منابع حدیثی اهل تسنن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث کلیات مکاتب حدیثی اهل سنت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی انسان و جامعه در روایات انسان در روایات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی موارد دیگر
این مقاله تلخیص و بازنویسی یکی از مباحث میرحامد حسین نیشابوری لکهنوی از کتاب ""استقصاء الإفحام"" اوست که در آن، احادیث بداء و طینت را در منابع اهل تسنن نشان داده است. وی با استناد به منابع تسنن، به آن گروه از دانشمندان اهل تسنن که این گروه احادیث را ویژة شیعه می دانند، جواب داده است. میرحامد حسین، کتاب یاد شده را در پاسخ به مطالب حیدر فیض آبادی دانشمند سنّی قرن سیزدهم نوشته است.
تبیین وجودی شیطان از منظر فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عالمان اخلاق، عرفان، کلام، فلسفه، تفسیر و... هر کدام از حیثیات ویژه ای درباره ی چیستی، هستی و کارکردهای وجودی شیطان به مداقه پرداخته اند. هدف این پژوهش تبیین وجودی شیطان از دیدگاه فخر رازی است. فخر بر این باور است که شیطان از ماده شطن به معنای دور است و در اصطلاح به اجنه کافر اطلاق می شود. او در آثار مختلفش سه دلیل عقل برای وجود شیطان بیان کرده است. علاوه بر آن از طریق مراتب صدور افعال از حیوانات از جمله انسان دلیل منکران وجود شیطان را تبیین می کند و سپس از طرف مختلف نفوذ شیطان در انسان این دلیل را مورد نقادی قرار می دهد. او در تبیین جایگاه شیطان در عالم هستی، شیطان را ممکن الوجودی معرفی می کند که نه متحیز است و نه صفت برای یک شی متحیز است، بلکه آن را جزء ارواح سفلیه شریر و خبیث معرفی می کند.
نقدهای علامه حسن زاده آملی بر براهین «تناهی ابعاد اجسام»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ی تناهی یا عدم تناهی عالم طبیعت که از جمله مسائل مطرح شده در هندسه و در طبیعیات قدیم بوده،یکى از مسائل فلسفى به شمار می آید که با استعانت و استمداد از قضایاى ریاضى مبرهن شده است. غرض از بیان این مسأله، اثبات محدودیت عالم جسم و جسمانى و تعیین پایان و منتهی الیه جهان ماده و عالم طبیعت بوده است. اما نه از این حیث که چون هر جسمی، ابعاد سه گانه ی محدودی دارد، پس عالم نیز محدود خواهد بود، چون عالم چیزی نیست جز موجودات آن، بلکه سخن روی افلاک، به ویژه محدد الجهات متمرکز شده است، که اصولاً ماوراء افلاک و اصطلاحاً فراتر از سطح فلک الافلاک چست؟ آیا خلاء است یا ملاء؟ یا نه خلاء است و نه ملاء؟ اگر خلاء است آیا می توان در آنجا امتدادی را تصویر نمود؟ اگر چنین است، از چه نوع امتدادی است؟ طبیعی دانان در پاسخ به سؤالات فوق براهینی آورده اند که منتج به اثبات مسأله ی تناهی ابعاد شده است. نوشتار حاضر، پس از بیان دیدگاه ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا به نمایندگی از فلسفه ی مشاء، فلسفه ی اشراق و حکمت متعالیه، به بیان نقدهای علامه حسن زاده بر این براهین پرداخته است. از نظر ایشان چون براهین مذکور در اثبات تناهی عالم جسمانی ناتوانند و از آنجا که آثار و افعال الهى منحصر به عالم شهادت مطلقه نیست، بلکه ورای عالم جسم، عالم یا عوالم دیگری نیز وجود دارد با مخلوقات خاص هر عالم،ما را به این حقیقت می رساند که نه تنها کلمات وجودی خداوند سبحان که اطوار و شئون اسمائى او هستند، غیرمتناهى اند، بلکه کلمات عالم جسمانى، و همچنین عالم جسمانی نیز غیرمتناهى است.
مقایسه بین جوهرفرد از نظر متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوهر فرد متکلمان اسلامی و ذرات بنیادین در فیزیک نوین، دو دیدگاه بظاهر متفاوت در تبیین ماهیت ماده در جهان قابل مشاهده است، این دو دیدگاه که هر یک با خاستگاه ها و روشها و پرسشهای خاص خود به نظاره عالم ماده نشسته اند ، در فرجام کار در موارد متعددی به هم اقتران یافته اند و گزاره های مشابهی را در تبیین ماده محسوس عرضه نموده اند. گفتار حاضر بر آن است که در ابتدا با بیان هر یک از این دو نظریه، به پیامدهای مشترک آنها اشاره کند، که در این میان توجه به غیر قابل انقسام بودن اجزای اولیه عالم ماده ، شکلمند بودن خاص این اجزاء و حرکتمند بودن داپمی آنها و چگونگی تبیین مفهوم خلأ بایسته ذکر است.
بررسى تطبیقى حقیقت مرگ در دین زرتشت و اسلامبا تأکید بر اوستا و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مسائل کلامى مورد اختلاف میان دین اسلام و زرتشت، آموزه مرگ است. نوشتار حاضر، با هدف بررسى تطبیقى چیستى مرگ و مقوله هاى مرتبط با آن در دو دین زرتشت و اسلام، ابتدا به تعریف و توصیف آموزه مرگ و مسائل مرتبط با آن در دین زرتشت و اسلام مى پردازد، سپس با بیان شباهت ها و تفاوت ها در این زمینه، در پایان تحلیلى نو ارائه مى نماید. شباهت هایى در این بین وجود دارد؛ ازجمله: حتمى بودن و عمومیت مرگ و حیات روح پس از مرگ. اما تفاوت ها بیشتر است، که در این خصوص مى توان به وصف خالقیت مرگ براى «اهریمن» در دین زرتشت و «اللّه» خالق مرگ در اسلام، شر بودن مرگ در کیش زرتشت و خیر بودن مرگ در دین اسلام و وظیفه مبارزه انسان با مرگ در دین زرتشت و اشتیاق مؤن به مرگ در دین اسلام اشاره کرد. این مقاله با روش تطبیقى تحلیلى نگاشته شده و تأکید آن در ارائه مباحث بر دو متن مقدس یعنى قرآن و اوستاست.
بررسی انتقادی شبکه شعور کیهانی در عرفان حلقه و مقایسه آن با رحمانیت الهی در آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در دو دهة اخیر شاهد پیدایش و فعالیت برخی جریان های شبه دینی و معنویت گرا بوده که در کانون توجه جامعه شناسان، فیلسوفان دین، روان شناسان دین، دین پژوهان و معنویت پژوهان قرار گرفته اند. جریان معروف به «عرفان کیهانی» یا «حلقه» یکی از آنهاست. این جریان پایه های نظری و عملی خود را بر «شبکه شعور کیهانی»، بنا کرده است. عرفان کیهانی، اگرچه با نگاهی دقیق و ژرف، چیزی جز بافته هایی ناموزون، معیوب و التقاطی از آراء مکاتب مختلف نیست، اما کوشیده است تا با وام گیری از ادبیات زیست بوم اسلامی و ایرانی، خود را به عنوان مکتبی منسجم معرفتی جلوه دهد. مهم ترین روش رهبر و گردانندگان این جریان برای رسیدن به چنین هدفی، تطبیق آموزه های خود با گزاره های تثبیت شدة اسلامی است. برای نمونه، رهبر این جریان در جای جای آثار خود، شبکه شعور مدعایی خود را با رحمانیت الهی منطبق دانسته است.
این پژوهش به دنبال این است تا با بررسی و مقایسه شبکة شعورِ کیهانی جریان حلقه، با رحمانیتِ الهی اسلامی به عنوان یک مورد پژوهی مشخص، میزان تطابق پذیری مدعیات این پدیده با آموزه های اسلامی را راستی آزمایی کند.
یافته ها حاکی از این است که تصویر ارائه شده از شبکة شعور کیهانی در منابع حلقه با رحمانیت الهی منابع اسلامی همخوان نیست و حاکی از نافرجامی این جریان برای برقراری این همانی میان ادعاهای خود با منابع اسلامی است.
جهانی سازی ادبیات حسینی(تاکید برمعرفی کلاسیک ادبیات حسینی)
حوزههای تخصصی:
از میان آثار ادبی جهان تنها بخش اندکی از آن ها به عنوان آثار کلاسیک جهانی معرفی می شوند. آثار کلاسیک آن هایی هستند که از درس هایی عمیق برای جهانیان برخوردار هستند. از آن جا که بخش قابل توجهی از ادبیات حسینی شایسته معرفی شدن در سطح آثار کلاسیک و ادبیات جهانی است، مقاله حاضر به بررسی راهکارهایی در این زمینه مهم و کمتر مورد توجه قرار گرفته می پردازد.
وجه وجودیِ« شرّ» در آثار مانی: تبیین و سنجش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازگذشته ی دور، حل و توجیه مسئله""شرّ""، از زمره پرسش های همیشگی و دشوار بشر در مسیر فهم هستی بوده است. سابقه ودیرینه ی دراز این مسئله درعرصه دین و نیز ادبیات، نشانه ی نقش آن درجهان بینی بشر نسبت به ریشه های وجودیِ آن است و این خود یکی از دلایل مهمِ توجه ویژه ی سنت های کلامی- فلسفی به این مسئله به شمار میرود. فیلسوفان و متالهان آگاه بوده اند که توجیه ""شرّ"" در زمینه ی باور و اعتقاد دینی کاری است سترگ، و لذا تلاش آنان همواره مقرون به موفقیت نبوده است. توجیه این مسئله گاهی به ثنویت و چندخدایی انجامیده و گاهی نیز عملا به بروز تعارضات نظری منجر شده است. در دیدگاه مانی-که برخاسته از برخی سنت های کهن دینی و آیینی ایران زمین است- شرّ(یا تاریکی) داخل درسرشت موجودات زمینی و این جهانی است. کشف قوانین حاکم بر این هستیِ مرکب از خیروشرّ و روند رهایی و تطهیر از آن، غایتی است که آیین مذکور مدعی ست درپی تحقق آن است. اندیشه های مانی دربرخی مذاهبِ کهن ایرانی وغیرایرانی، درپهنه ی هند و آفریقا و آسیای میانه تاثیرخود را گذارد. ""آگوستینوس"" سال ها معتقد بود دین مانی تنها تفسیر عقلانی قابل قبول ازنحوه شکل گیری جهان است، زیرا منشا شرّ را به درستی تبیین کرده است. برخی ""شرّ"" راحاصل نقص و ضعف در اراده دانسته اند و برخی دیگر- از جمله در بسیاری از سنت های فلسفی وکلامی عالم اسلام- شرّ را نتیجه ی فقدان کمال و غیبت خیر می دانند و برای آن اصالتی قائل نیستند. مسئله ما در این نوشتار، تبیین وجه وجودی ""شرّ"" به طریقی است که در مذهب مانی تدارک شده است؛ نوعی حضور واقعی شرّ و در عین حال ضدیتِ آشکارِ آن با خیر در پهنه ی گیتی و نیز توجه به علل ثنویتی که از درون آثار مانی راه به بیرون باز می کند و بنابر ادعا، در مراحلی بالاتر به وحدت و یگانگی می رسد. اگر صرف نظر از مبدایی که مانی برای واقعیت ""شرّ"" در نظر گرفته، آن را در اثر درآمیختگی با خیر، مخلوقی زنده و یگانه با خیر ببینیم، نیازمند نگاهی پدیدارشناسانه به شرّ هستیم؛ آن هم از جنبه وجودی و نه به حیث عدمیِ آن؛ اما دراین که این تصویر بتواند در برابر نقد عقلی وفلسفی تاب بیاورد یا خیر، نکته دیگری است که تلاش می شود برخی ازکاستی های نظری آن عرضه گردد.
بازخوانی تأویل های اهل بیت (ع) در روایات تفسیر نورالثقلین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از تفسیر اهل بیت (ع) روایات تأویلی ایشان است که به نظر می رسد با فهم رایج از آیات قرآن سازگار نباشد. این بخش، از دیرباز محل بحث بوده است؛ برخی با هدف درک بهتر آموزه های ائمه (ع)، و برخی با هدف ردّ و تخطئه، بدان پرداخته اند. طبعاً در هر یک از پژوهش های انجام شده، معیار محقق برای بررسی و تحلیل روایات، متفاوت از دیگران است. اکنون این پرسش مطرح است که روایات تأویلیِ اهل بیت (ع) بر اساس روش و فرایند تأویل (و نه موضوع تأویل) به چه گروه هایی قابل تقسیم اند؟ در بازخوانی روایات تأویلی تفسیر نورالثقلین، تلاش شده است تا در محدودة پژوهش، بر اساس تصریحات موجود در کلام اهل بیت (ع)، فرایند تأویل در روایات، استخراج شود. این پژوهش بدست می دهد که در تفسیر نورالثقلین فرایندهایی که می توان آن ها را مبنای شناسایی و دسته بندی روایات تأویلی اهل بیت (ع) قرار داد، متعددند. برخی از آن ها عبارت است از: تطبیق امر کلی بر یکی یا برخی از مصادیق، حمل آیه بر تمثیل، جری، معرفی مصادیق آیه (انحصاری و غیر انحصاری)، تبیین زمان تحقق کامل مفاد آیه و موارد دیگر که این پژوهش به آن می پردازد.
نصب الهى امام معصوم در اندیشه محدثان متقدم امامیه بخصوص شیخ صدوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در پى تبیین دیدگاه محدثان متقدم شیعى درباره الهى بودن مقام امامت و انتصاب الهى ائمه ازاهل بیت علیهم السلاممى باشد. هرچند گزینش الهى امام از عقاید مبنایى در مکتب تشیع است، برخى در انتقاد به دیدگاهتشیع در این موضوع، آن را حاصل نگاه عقلى اى دانسته اند که متکلمان مکتب بغداد به مسائل اعتقادى داشته اند ومعتقدند محدثان متقدم تا اوایل قرن پنجم، امامت را امرى زمینى تلقى مى کردند و باور به نصب الهى امام را باورى غالیانه مى شمردند.
این تحقیق با روش توصیفى تحلیلى، بر آن است که اندیشه اغلب محدثان متقدم همانند متکلمان و بزرگانمدرسه بغداد چنین بوده که امامت را منصبى الهى و ائمه اطهار علیهم السلام را افرادى منصوب از سوى خدا در مقام امامت(سیاسى و دینى) مى دانستند.
بررسی و نقد دیدگاه امام خمینی درباره اخبار طینت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منابع حدیثی شیعه، روایاتی وجود دارد که بر اساس آن ها، دو نوع طینت به نام «علّیّین» و «سجّین» یا «جنّت» و «نار» وجود دارد: مومنان و پیروان اهل بیت از طینت علّیّین یا جنّت آفریده شده اند و کفّار و دشمنان اهل بیت از طینت سجّین یا نار. بر این اساس، گروه نخست بواسطه طینت خوبشان، صالح و نیکوکار خواهند بود و نهایتا وارد بهشت خواهند شد و گروه دوّم بواسطه طینت ناپاکشان، بدکار و جهنّمی خواهند شد. این روایات که شمار آن ها معتنابه است شبهاتی را در پی داشته از جمله تضادّ آن ها با مساله اختیار و عدل و لطف الهی. محدّثان و متکلّمان شیعه، برای رفع این تضادّ، دیدگاه های مطرح کرده اند. در مقاله حاضر، پس از نقل بعضی از این روایات، اجمالا به دیدگاه های متقدّمین اشاره خواهد شد و از میان متاخّرین، دیدگاه امام خمینی (ره) به تفصیل، تبیین، نقد و بررسی خواهد شد.
تقدم خداآگاهی بر خودآگاهی در معرفت نفس از منظر علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
علامه طباطبایی معرفت نفس را یگانه راه به سوی کمال می داند و همانند ملاصدرا بر این باور است که چون ممکن الوجود با ربط به حضرت حق تحقق می یابد، علمش به خداوند نیز عین ربط است؛ ازاین رو معرفت رب بر دیگر معارف، حتی شناخت نفس نیز مقدم است. علامه دست کم پنج نوع دلیل بر این ادعا آورده که بازشناسی آنها برای اولین بار در این مقاله صورت گرفته و به برخی سؤالات و شبهات درباره آن پاسخ داده شده است. ضمن اینکه علم به خداوند، نوری است که به واسطه آن همه چیز شناخته می شود و بین خدا و مخلوقات، حجابی غیر از آنها نیست.
معنا و عقلانیت «رجعت» در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی مبتنی بر هستی شناسی و انسان شناسی توحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
چکیده
اعتقاد به رجعت در دیدگاه علامه طباطبایی و امام خمینی، براساس دلایل نقلی اثبات می شود؛ اما این دو شخصیت بزرگ، با استفاده از روش عقلی نیز به اثبات اصل و چگونگی رجعت پرداخته اند. علامه طباطبایی با توجه به نظام معنایی آیات و روایات، رجعت را یکی از مراتب ظهور حق در هستی می داند که خود، امری مبتنی بر دلایل عقلی است؛ اما امام خمینی علاوه بر پذیرش اصل رجعت براساس دلایل نقلی، کیفیت رجعت را با پیش فرض ترتب عوالم هستی و تناظر آن مراتب با مراتب نفس و نیز با تبیین جایگاه تکوینی نفوس انسانیِ مشمول رجعت در تعبیر تمثّل ملکی نفوس، اثبات کرده است. بنابراین اصل رجعت در دیدگاه دو حکیم بزرگ، هم با روش کلامی و تفسیری و هم با روش فلسفی و عرفانی، در دو زمینة هستی شناسی و انسان شناسی که هر دو در سیطرة حقیقت توحید قرار دارند اثبات پذیر است و این عقیدة اختصاصی امامیه، علاوه بر مبانی و دلایل نقلی، دارای مبانی و دلایل عقلی نیز هست.
بنیادهای مابعدالطبیعی علم و دین در فلسفه پویشیِ خدامحور وایتهد
حوزههای تخصصی:
نظام مابعدالطبیعی وایتهد بر وحدت و هماهنگی امور و رویدادهای متحولی استوار است که در جهان ازلی خودبنیاد و در ارتباط دوسویه با امور ازلی دیگر نمایانگر اندیشه ای پویشی و درعین حال علمی است. از دیدگاه وایتهد، تبیین های علمی و دینی برای توصیف ریشه مابعدالطبیعی نظم و هماهنگی رویدادهای این جهان بسنده نیستند، بلکه دلیل کافی برای توجیه آن خداوندی است که خود متحول و سامان دهنده تحولات این جهان است، اما خالق آن نیست و علم و قدرت مطلق ندارد. در این مقاله می کوشیم با بررسی بنیادهای مابعدالطبیعی علم و دین در فلسفه پویشی وایتهد، نشان دهیم که دلیل کافی وایتهد برای تبیین وجود جهان در حال پویش، خود نابسنده و حتی از جهتی غیرضروری است؛ زیرا خداوندی که علم و قدرت مطلق برای خلق و اداره جهان و تحولات آن ندارد و خود متحول است، نمی تواند مبنای کافی و ضروری وجود آن باشد.
بررسی انتقادی مکتب پاکومیوس در رهبانیت مسیحیت شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونی قدیس، پدر رهبانیت مسیحیت شرقی است که مروج رهبانیت فردی است. اما رهبانیتی که پس از وی رواج یافت، رهبانیت جمعی بود. این رهبانیت را پاکومیوس بنیانگذاری کرد. رهبانیت پاکومیوس، افزون بر جمعی بودن، ویژگی های دیگری هم دارد: تدوین قانون نامه مشترک، شکل گیری صومعه و حضور در اجتماع و سیاست. از جمله نکات مثبت این مکتب، جلوگیری از افراطی گری، ایجاد ارتباط میان کلیسا و صومعه، ایجاد الهیات رهبانی و ارائه خدمت به جامعه بوده است. اما در کنار این جنبه های مثبت، نقدهایی نیز به این مکتب وارد است که عبارتند از: نداشتن پشتوانه کتاب مقدسی، ساختار نظامی داشتن، تغییر مفهوم صحرا و ریاضت، سهولت ورود به صومعه، حتی برای افراد ناسالم. این مقاله، با رویکرد تحلیلی و بررسی اسنادی، به بررسی تحلیلی و انتقادی این مکتب رهبانی، با معیار قرار دادن کتاب مقدس و سنت موجود در رهبانیت مسیحی، پیش از پاکومیوس می پردازد.