فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکى از اقدامات ضرورى در خصوص توسعه فقه، توسعه منابع آن است. توسعه منابع در دو جهت کیفى و کمّى امکان پذیر است. در توسعه کیفى، نوع نگاه و برداشت از منابع، موضوع بحث است. اما در توسعه کمّى، بحث بر سر این است که آیا منابع فقه در چهار منبع کنونى محصور است و یا از منابع دیگرى نیز مى توان در استنباط و استخراج احکام بهره جست؟ فطرت به عنوان یار دیرپا اما مغفولٌ عنه عقل، یکى از نمونه هاى قابل بحث و بررسى است که آیا قابلیت منبع قرار گرفتن براى فقه و احکام دینى را دارد یا خیر؟ مقاله حاضر به تبیین کارکردهاى گوناگون علمى و عملى فطرت در سه مقوله پیشینى، میانى و پسینى مى پردازد. در کارکرد پیشینى، فطرت به مثابه کشتزارى مستعد، زمینه و پیش زمینه فعالیت و ثمربخشى منابع چهارگانه کتاب، سنت، اجماع و عقل را فراهم مى کند. در کارکرد میانى، فطرت فى الجمله در کنار منابع چهارگانه قرار گرفته و منبع فهم برخى از آموزه هاى دینى است. در کارکرد پسینى، فطرت معیار و ملاک صحت گزاره ها و آموزه هاى استنباطى دینى است.
تبیین عقلی معجزه(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
برخی معجزه را موجب خرق قانون علیت می دانند. بسیاری از اندیشمندان غربی نیز کوشیده اند تا از طریق علوم تجربی معجزه را تبیین کنند؛ اما به دلیل عدم موفقیت، گروهی با وجود شواهد تاریخی فراوان، وقوع معجزه را انکار کرده اند. گروهی نیز معجزه را معارض با علم دانسته، آن را به منزلة رویدادی غیر علمی پذیرفته اند و بر این باور ند که معجزه به وسیلة علل طبیعی تبیین پذیر نیست.
فلاسفة اسلامی از آنجا که علیت را فراتر از اسباب و قوانین جاری در عالم طبیعت می دانند، معجزه را از طریق عقل اثبات کرده، وقوع آن را ناقض قانون علیت نمی دانند و میان نقض قانون علیت و نقض قانون طبیعی تفاوت قایل اند. به عبارت دیگر، از نظر حکما آنچه در معجزه نقض می شود علت حقیقی نیست.
خاستگاه، منشأ پیدایش و مرحلة آغازین دین بشر؛ بررسی و نقد دیدگاه دکتر شریعتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی، با هدف بازکاوی اندیشة متفکران اجتماعی و عالمان ادیان، به بررسی خاستگاه و منشأ پیدایش ادیان و مرحله آغازین دین بشری می پردازد و با واکاوی و بررسی دیدگاه دکتر شریعتی در این عرصه، به استخراج نظریه دینی وی و میزان همسویی آن با دیدگاه رایج دینی برگرفته از معارف ناب قرآن و اهل بیت می پردازد. دربارة نظریات پیدایش ادیان، نظریات ترس، جهل، اقتصاد، انمیسم، روح گرایی، طبیعت پرستی و فطرت مطرح، و نکاتی درخور تأمل در هر نظریه وارد شده است. شریعتی در این زمینه، همة نظریات را طرح می کند و جامعة بشری را همزاد «پرستش» می داند و نظریة خاصی را ترجیح نمی دهد؛ اما وی مرحلة آغازین دین بشری را «شرک» تلقی می کند که پیامبران برای بیدار کردن فطرت خداداد بشر و دعوت به توحید فرستاده می شوند. این تلقی، با نظریة رایج دینی برگرفته از معارف قرآنی ناهمسوست.
جلوه های زبانی قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی علمی است که به مطالعه و بررسی روشمند زبان و درک جنبه های گوناگون زبان انسان و تأثیر آن بر بخش های مختلف فرهنگ و ارتباط آن با رفتار انسانی می پردازد. زبان شناسی از علوم شناخته شده ای است که با قدمت طولانی مدت خود، ارتباط عمیقی با دیگر علوم انسانی و ازجمله علوم قرآنی دارد. در این راستا مطالعات و پژوهش های زبان شناسی قرآن، نقش مهمی در تبیین بطن و جهان بینی آن دارد. از این رو، مقاله حاضر کوششی است در تعریف و پیدایش علم زبان شناسی و تبیین ویژگی هایی که هویت زبان قرآن را می شناساند و مرز آن را از سایر زبان ها متمایز می کند.
نقد و بررسیِ سه تصور از خدا در فلسفة مسیحیِ معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه الهیات مسیحی، بیش از هر زمان دیگر، با مسئلة وجود خدا، شناخت او و به ویژه، ارتباط میان علم و ارادة الهی با اراده و تقدیر انسان، درگیریِ فلسفی و کلامی دارد. در دوران معاصر، با ظهور نحله های جدید فلسفی در غرب، الهیات مسیحی نیز نحله های فلسفیِ مختلفی را درون خود تجربه کرده است، که الهیات یا خداباوریِ کلاسیک، خداباوریِ گشوده و خداباوریِ نئوکلاسیک را می توان سه مورد از برجسته ترین این نحله ها دانست. هر یک از این سه مکتب فلسفی الهیاتی، سعی کرده اند تا با ارائة تصویری از خداوند، به بسیاری از مسائل سنتی و جدید در خصوص خداوند و ارتباط او با نظام هستی و به خصوص با انسان و ارادة او، پاسخ دهند. در این جستار، تلاش خواهیم کرد تا با ارائة تصویری کلی از این سه مکتب، به مهم ترین اشکالات و انتقادات واردشده بر آن ها، به ویژه انتقاداتی که از سوی خودِ فیلسوفان مسیحی مطرح شده اند، توجه کنیم و جایگاه هر یک را در فلسفة مسیحیِ معاصر، بکاویم. همچنین، در نقد و بررسی این خداباوری های سه گانه، از آرای ملاصدرا نیز، به ویژه در مباحثی چون حدود شناخت عقل، مسئلة شر و علم پیشین خداوند، بهره خواهیم برد. ازاین رو، نقد خداباوری های مذکور را هم به صورت درون سیستمی و هم برون سیستمی دنبال خواهیم کرد.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در روانشناسی وجودی و دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی حقیقت مرگ
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مرگ به عنوان یکی از اساسی ترین دغدغه های پیش روی انسان همواره مورد توجّه اندیشمندان علوم انسانی بوده و هر نظریّه پرداز به فراخور منابع معرفتی خویش، از زاویه ای به این مسئله پرداخته است. در مسلّم بودن این موضوع برای تمام انسان ها تردیدی نیست، امّا در اینکه کیفیّت مرگ چگونه است و اساساً انسان در قبال آن چه موضع گیری می تواند داشته باشد، همیشه محلّ تضارب آراء گردیده و هر مکتبی برای طرفداران خود، دستورالعمل هایی توصیه نموده است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی، ابتدا دیدگاه روانشناسان وجودی در موضوع مرگ و آنگاه دیدگاه قرآنی علاّمه طباطبائی(ره در تفسیر المیزان مطرح شده که با بیان پیش فرض ها و مبانی فکری هر دو دیدگاه یک مبنای تطبیق به خوانندگان محترم ارائه می گردد. در برخی مباحث، هر دو دیدگاه اتّفاق نظر دارند و در بعضی دیگر، دیدگاه قرآنی تکاملی تر می باشد. نوع نگاه انسان محوری در روانشناسی وجودی و خدامحوری در دیدگاه قرآنی، موجب تضاد هر دو دیدگاه گردیده و در پایان، ذیل پانزده (15) بند، وجوه اشتراک و افتراق دو دیدگاه مطرح شده است.
ظرفیت سنجی منطق فازی و پلورالیسم دینی در تبیین مفهوم «ایمان» در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادیان مختلف واژه «ایمان» را در حوزه های گوناگونی به کار برده اند و این تنوع و گوناگونی باعث شده است که اذهان موحدان و سایر طبقات در خصوص تعریف و تبیین ماهیت «ایمان» به تکاپو واداشته شود. در آیات متعددی از آخرین کتاب آسمانی و معجزه جاویدان اسلام؛ قرآن کریم، واژه «ایمان» آورده شده است که بررسی تطبیقی این آیات با یکدیگر، مشخص می سازد که مفهوم ایمان، مفهومی مشکک است و حاکی از شرایط و ویژگی های متفاوت می باشد. کشف منطق قرآن در این حوزه، نه تنها باعث تبیین مفهوم این واژه می شود بلکه پیامدهای بسیار مهمی در تعیین مصادیق «مؤمنین» و جایگاه آنان در جامعه اسلامی دارد. با توجه به این که بکارگیری منطق فازی و پلورالیسم در تبیین منطق قرآن کریم در این زمینه، منجر به دو نتیجه کاملاً مختلف می شود، ضرورت چنین گزینشی مشخص می گردد.
از آنجا که در فرهنگ قرآن مفهوم «ایمان»، متضمن درجات و مراتب مختلفی می باشد، به خدمت گرفتن منطق فازی باعث می شود که ضمن رهایی از دام رویکرد نسبی گرایانه پلورالیسم، بتوان از تنگناهای رویکرد انعطاف ناپذیر انحصارگرایان مذهبی به سلامت عبور کرد و با معیار قراردادن شمول گرایی دینی مورد نظر علامه طباطبایی و امام خمینی، از افراط و تفریط نجات پیدا کرد و بر این اساس «افراد جامعه» را با توجه به کسب حداقل هایی، در جرگه ایمان آورندگان و اهل نجات به شمار آورد.
نقد و بررسی فلسفه بدبینی شیخ معرّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالعلاء معرّی دارای اسلوبی ابتکاری و منحصربه فرد در فلسفه بدبینانه، سبک زندگی پوچ گرایانه و اخلاق ریاضت طلبانه است. وی به جبر مطلق در عالم هستی معتقد بوده و انسان را موجودی ذاتاً بدسرشت، از نظر عقلی، متحیر و به لحاظ روحی، محبوس می دانسته است که زندگی توأم با بدبختی و رنج و آینده ای نامعلوم و تاریک در انتظار اوست. ابوالعلاء پیشنهاد می دهد که انسان در برابر جبر الهی تسلیم شود و با گسترش خودرنجی، منتظر مرگ طبیعی باشد. این رویکرد اگرچه جنبه منفی دنیاپرستی و لذت گرایی مادی را آشکار می کند، از منظر مکاتب فلسفیِ مثبت گرا و دین جامع گرای اسلام دارای نقدهای جدی است؛ زیرا بُعد کمال خواهی و آخرت گرایی را مغفول گذاشته، اختیار انسان را انکار می کند و نظام شر را غالب می شمارد. در نتیجه تکلیف پذیری، نظام کیفر و پاداش، ارسال رسل و انزال کتب لغو شده، حکمت و عدالت الهی محل تردید قرار می گیرد و هدفمندی آفرینش انکار می شود. در این مقاله به ریشه یابی مبانی فلسفی و اخلاقی بدبینی و شوم گرایی شیخ معرَه و راهکارهای رهایی از این نوع تفکر پرداخته می شود.
خدا، تأثرناپذیری و رنج: نقد و بررسی آموزه تأثرناپذیری الوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار حاضر، به این پرسش می پردازیم که «آیا ممکن است خداوند از رنج و درد موجودات، بخصوص انسان، به واسطه شرور در عالم اندوهگین نشود؟». به نظر می رسد پاسخ مثبت به این پرسش مستلزم ناسازگاری میان کمال اخلاقی و علم مطلق خداوند با تأثرناپذیری او باشد، زیرا علم در این گونه موارد یعنی فهم حالت های افراد که در اینجا همان رنج کشیدن بشر از شرور است. بنابراین اگر خدا رنج نمی کشد، چگونه رنج بشر را درک می کند؟ از سوی دیگر کمال اخلاقی خدا مستلزم عشق او به مخلوقاتش است و عشق ورزی همدلی میان عاشق و معشوق را منجر می شود. پس چگونه می توان پذیرفت که معشوق، یعنی انسان، در رنج باشد، اما عاشق از این رنج، هیچ اندوهی به خود راه ندهد؟
اما قائلان به تأثرناپذیری خدا، اشکال هایی را بر فرض تأثرپذیری خدا ایراد کرده اند؛ از جمله اینکه تأثرپذیری خدا با دو مشکل مواجه می شود: اول با تغیرناپذیری در تناقض است و دوم از بهجت کامل خدا می کاهد. در پاسخ به ایرادِ استلزام میان تأثرپذیری و تغییرپذیری می توان از علم پیشین الهی مدد گرفت و در پاسخ به ایراد «رنج کشیدن و نقص در بهجت خدا» می توان تبیینی ارائه کرد که بر اساس آن متعلق بهجت الوهی «ذات خدا با تمام کمالات اوست» و اندوه حاصل از رنج دیگری به نقص در کمال ذاتی خدا و در نتیجه کاهش بهجت الوهی منجر نخواهد شد.
خلود از منظر مولانا جلال الدین بلخی و مقایسه آن با نظرگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
بحث خلود و جاودانگی در ادامه حیات و زندگی پس از مرگ، از مباحث مهم و بنیادین ادیان الهی به شمار می رود. این مسئله با رویکردهای فلسفی، کلامی، عرفانی و قرآنی مورد توجه اندیشمندان مذهبی به خصوص علما و عرفای مسلمان واقع شده است. با توجه به اینکه حکمت متعالیه صدرایی بی ارتباط با عرفان اسلامی نبوده و در ساختار کلی اش بخشی را وامدار اندیشه های عرفانی است، این پژوهش درصدد است تا اندیشه ملاصدرا، حکیم مسلمان را در باب خلود، به خصوص پیرامون خلود در عذاب، با آرا و افکار مولوی، عارف شهیر و نامی جهان اسلام مقابل و برابر گذارد. آنچه در این پژوهش به شیوه تحلیلی - توصیفی معلوم شده، این است که بیشتر معتقَداتی که ملاصدرا دراین باره - بنابر مشربی فلسفی - آنها را در قالب استدلالات برهانی تصویر می کند، دارای سابقه قبلی و صورتی لطیف و متمثّل و متخیَّل در قالب اشعاری عالى، در آثار مولانا هستند. البته در این میان مواضع مخالف نیز وجود دارد که در متن بدان اشاره خواهد شد.
حس و توحید از منظر مفسران و فیلسوفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن توحید و اوصاف الهی در قرآن
از نظر تمام مفسران و نیز فیلسوفان دستیابی به معرفت برای انسان امکان پذیر است. آدمی می تواند با توسل به روش های مختلف به معرفت دست یابد. در این میان، حس راهی برای نیل به شناخت و طریقی برای مواجهه با جهان خارج است. حس انسان را با جهان خارج آشنا کرده پرده از رازهای حسّی برمی دارد. متفکّران در ارتباط با اعتبار طریق حس دیدگاه های متفاوتی را مطرح کرده اند امّا آموزه های قرآن و استدلال های که از آیات قرآن به دست می آید ما را به این سمت رهنمون می نماید که حس راهی معتبر است. قرآن با ترتیب دادن استدلال های مختلف ارزشمندی شناخت حسی را به صورت فی الجمله می پذیرد. از سوی دیگر آیات قرآن بیانگر آن است که در حس امکان خطا وجود دارد. فلاسفه در ارتباط با نسبت نفس با شناخت حسی معتقدند که نفس انسان در مرحله قبل از حس، فاقد هرگونه معرفت است، امّا قرآن اظهار می دارد که نفس در آغاز، فاقد علم حصولی است و طرح مسئله فطرت ما را بر آن می دارد که معتقد شویم معارف فطری و غیرحصولی در نفس، قبل از حس وجود دارد.
نگارگری و شمایل نگاری: تجلّی هنر دینی در میان شیعیان امامیه و مسیحیان ارتدوکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت جلوه های هنر دینی در سنت های دینی بزرگ جهان و نقش آنها در تقویت باورهای دینی مؤمنان، در این باره از زوایای مختلفی از جمله چگونگی ارتباط این مظاهر دینی با کلام الهی و حضور الهی، ارتباط این آثار دینی با اعمال و شعائر دینی، ابعاد زیبایی شناختی و مباحث بسیاری طرح شده است. این مقاله با رویکرد تحلیلی و نظری تلاش می کند، ضمن بررسی اجمالی مبانی نظری هنر دینی در سنت شیعیان امامیه و مسیحیان ارتدوکس، به مطالعه جایگاه روایات تصویری، نمادها و نگاره های دینی و نقش آنها در انتقال باورها به پیروان این دو سنت دینی کهن و غنی بپردازد. البته با توجه به گستره آثار هنری دینی، در شیعه امامیه، بر تصویرگری واقعه عاشورا و در مسیحیت ارتدوکس، بر شمایل ها تأکید شده است. در بررسی پیشینه تاریخی، هریک از این مصادیق، به دیدگاه کلی سنت دینی آنها نیز پرداخته شده است.
اثبات ماهیت دوگانه حق از منظر علامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
نوشتار حاضر درباره یکى از بحث هاى مهم فلسفه حق است و آن اینکه آیا «حق» در کاربرد «حق داشتن» از نظر علامه طباطبائى امرى تکوینى است یا اعتبارى؟ به این معنا که وقتى حق داشتن در سیاست و حقوق و اخلاق به کار مى رود، با قطع نظر از جعل جاعل آیا واقعیت نفس الامرى دارد یا امرى اعتبارى است؟ با توجه به اینکه علامه طباطبائى از شخصیت هاى برجسته و صاحب نظر در علوم انسانى بوده و نظرش در مسئله حق تأثیرگذار است، نوشتار حاضر به بررسى نظر ایشان در این زمینه مى پردازد و درصدد اثبات این مدعاست که طبق مبانى و اندیشه هاى ایشان در تفسیر شریف المیزان، چنین نیست که حق فقط ماهیتى اعتبارى داشته باشد؛ بلکه ایشان براى حق ماهیتى دوگانه (اعتبارى و تکوینى) قایل است. تبیین اطلاعات در این پژوهش به روش تحلیل عقلى و انتقادى بوده و جمع آورى اطلاعات به صورت مطالعه اسنادى انجام شده است.
گوهر دین و وحدت ادیان آسمانى از منظر علّامه طباطبائى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین گوهرى مشترک در تمام ادیان و یا دست کم ادیان بزرگ، همواره از دغدغه هاى اصلى دین پژوهان در دو قرن اخیر بوده است. اینکه آیا دین با تمام تنوعش داراى گوهر و حقیقتى واحد است یا خیر؟ و اینکه با فرض وجود گوهر و صدف در دین، آیا ارزش دین به گوهر آن است یا صدف نیز به همان اندازه از ارزش و اهمیت برخوردار مى باشد؟ سؤالاتى است که در این مقاله پاسخ علّامه طباطبائى به این پرسش ها مورد تبیین قرار گرفته است. ایشان برخلاف تجربه گرایان غربى و سنت گرایان شرقى، ضمن تأکید بر وجود حقیقتى ثابت در تمام ادیان آسمانى، که از آن به اسلام (تسلیم شدن) تعبیر مى کند، تمام دین (ظاهر و باطن) را داراى ارزشى یکسان دانسته و نیل به حقیقت دین را تنها از راه عمل به ظاهر شریعت امکان پذیر مى داند. اما آنچه در این مقاله مورد تأکید است، توجه به تعابیر متنوع و نقطه نظرات دقیق علّامه است که ضمن پاسخ به تمام سؤالات مطرح شده در این خصوص، افق گسترده اى را براى بررسى تنوع ادیان ایجاد مى نماید.
تبیین مفهوم «عرش» و «کرسی» بر مبنای علم بلامعلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که در آیات ذکر شده و روایات منظور از آن را «علم الهی» بیان کرده اند، «عرش و کرسی» است. علم الهی - نیز بر اساس روایات دیگری- «علم بلا معلوم» معرفی شده است؛ علم بلا معلوم، علم ذاتی است که نافی اضافی بودن صفت علم است، نتیجه ی مهمی که در پس آن نهفته شده، عدم تقیید و تحدید علم الهی به معلوم می باشد که کاشفیت اتم این علم را در پی دارد.
یکی از مسائل مهم که در پرتو این نظر مورد تبیین قرارمی گیرد، مسئله ی « عرش و کرسی» است. روشن است که کرسى خدا که آسمانها و زمین را در برگرفته است، چیزى نیست که مادی باشد، واضح است که منظور از عرش در آیات شریفه، تخت نیست.
بر مبنای روایات، مراد از عرش و کرسى، علم است. و منظور از وسعت و گستردگى آنها هم، احاطه علمى آن دو بر آسمانها و زمین می باشد. وجه اشتراک آنها در این است که، عرش و کرسى هر دو از بزرگترین غیبها یعنى هر دوى آنها علم حقیقى اند و غیب بوسیله آنها معلوم و شناخته مى شود. امّا تفاوت آن دو این است که: کرسى، علم به عالم شهادت است پیش از مرتبه ایجاد آن، امّا عرش، هم علم به عالم شهادت و هم علم به غیر آن است، از امورى که کرسى کاشف و شامل آن نیست.
بازشناسی شخصیت اخباری محمد امین استرآبادی با بررسی دیدگاه علم الهی او(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
میزان اثرگذاری عالمان دین از بررسی دیدگاه های آنان امکان پذیر است. محمدامین استرآبادی، که به عنوان مؤسس یا مروج مکتب اخباری شناخته می شود، از این مقوله جدا نیست. بررسی آثار و اندیشه های مکتب اخباری، به خصوص بنیانگذار آن، از دیرباز مورد توجه جدی پژوهشگران بوده است. با اینکه اغلب کتب باقی مانده از استرآبادی از نظر حجم به حوزه های فلسفه و کلام مربوط می شود، نه بررسی کامل موضوعات فلسفی و کلامی و نه ایجاد یک روش منسجم اعتقادی، هیچ یک، جزو اولویت های او نیستند. اگرچه شاید در نگاه اول او هیچ علاقه ای برای ارائة دیدگاه های کلامی نداشته باشد، با بررسی مسئلة علم الهی از دیدگاه او متوجه خواهیم شد که تعمیق و بررسی همة جوانب این موضوع مهم مورد اهتمام این عالم اخباری نیز بوده است. در این موضوع، استرآبادی در چهار اثر مهمش: المباحث الثلاثة، الفوائد الاعتقادیة، الفوائد المکیة و دانشنامة شاهی، علاوه بر بحث پیرامون کیفیت علم الهی و اشاره به دیدگاه های اندیشوران مسلمان، به مباحث دیگری همچون امکان علم الهی، ذاتی یا فعلی بودن علم الهی، کیفیت علم الهی و تأخیر یا عدم تأخیر آن می پردازد.
بررسی نظام اخلاقی ابن مسکویه و سهم فلسفة یونان در آن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
یکی از اقسام اخلاق هنجاری، اخلاق فضیلت محور است که ریشه در یونان باستان دارد. از نخستین کسانی که در محیط اسلامی مباحث اخلاق فضیلت محور را مطرح کرده، ابوعلی احمدبن محمد مسکویه رازی است. در این پژوهش کوشیده ایم نخست به بررسی آرای ایشان در باب فضیلت و سعادت بپردازیم و آن گاه تأثیرپذیری وی از فلاسفة یونان را بررسی کنیم. حاصل این پژوهش نشان می دهد که ابن مسکویه به رغم تأثیری که از متفکران یونانی پذیرفته، با توجه به فرهنگ اسلامی اخلاق فضیلت، شریعت مداری را پایه ریزی کرده که تا زمان ما نیز مورد استفاده پژوهشگران حوزة اخلاق است.
تحلیلی انسان شناختی از نظریه ی وحدت متعالی ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظریه ی وحدت متعالی ادیان، تمایز ظاهر و باطن دین تمایزی اساسی به شمار می آید که هم با نگرش مابعدالطبیعی به مراتب هستی و تمایز مطلق و نسبی پیوند دارد و هم با تمایز معرفت شناختی شریعت و طریقت و نیز با تمایز سنخ شناختی اهل ظاهر و اهل باطن گره خورده است. شوان در بینش و نگرشی مابعدالطبیعی با تأکید بر منشأ الاهی دین و تمایزنهادن میان ظاهر و باطن دین و با توجه به تکثر و تنوع افراد و رعایت حاشیه ی بشری در نزول وحی، تنوع ادیان را ناشی از گوناگونی وحی ها متناسب با ظرفیّت ها و قابلیّت های بشری می داند. از نظر او، کثرت صوَر قدسی مانع وحدت حقیقی ادیان در مراتب بالای وجود نیست و هرچند بیشتر افراد یا همان اهل ظاهر نمی توانند این وحدت بَرین را فهم کنند، عارفان اهل باطن به دریافت وحدت درونی و متعالی ادیان نائل می شوند. نگرش همراه با احترام و مدارای اهل باطن به اهل ظاهر و برخلاف آن نگرش توأم با تردید و گهگاه خصمانه و خشونت آمیز اهل ظاهر به اهل باطن با توجه به تفاوت سنخ شناختی آنان قابل فهم و توجیه است. البته تمایز اهل ظاهر و اهل باطن در نظریه ی شوان و تأکید او بر توانایی معرفتی اهل باطن در فهم و دریافت وحدت متعالی ادیان منافاتی با زندگی دینی مؤمنان و سلوک معنوی پیروان ادیان ندارد که بیشترشان اهل ظاهر یا اهل شریعت هستند.
ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه شرایع الهی از یک سرچشمه صادر شده اند و دین حقیقتی زنده و فراتر از حوادث و تغییرات تاریخی است. در باطن دین، حقیقت واحدی نهفته که به صور گوناگون در شریعت های مختلف و در ادوار تاریخی متجلی شده است. قرآن در این زمینه می فرماید: «شَرَعَ لَکُم مِّنَ الدِّینِ مَا وَصَّی بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَی وَعِیسَی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَن یَشَاء وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَن یُنِیبُ» (شوری:13). این حقیقت نشان می دهد ادیان توحیدی این ظرفیت را دارند که در تعامل و ارتباط با یکدیگر در عرصه های متعدد بین-المللی ایفای نقش کنند؛ زیرا اگر ادیان ظرفیت هم گرایی و تعامل با یکدیگر را نداشته باشند چگونه می توانند در کنار هم در یک عرصه بین المللی وارد شده و ایفای نقش کنند. در بحث نظری و تئوری پیرامون فرهنگ سازی ادیان توحیدی کشف ظرفیت های ادیان توحیدی و تحلیل آن ها کافی است؛ اما در حوزه کاربردی اولین موضوعی که در بحث ظرفیت ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی باید اثبات شود ظرفیت تعامل و هم گرایی ادیان با یکدیگر است. چنان که این ظرفیت اثبات شد، باید به ظرفیت سازی پرداخت تا این مهم تحقق یابد. پس از هم گرایی است که کشف ظرفیت-های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی گامی به منظور ظرفیت سازی ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی است. جستار حاضر، یک مطالعه ی کیفی است که با مطالعه ی اسناد، بانک های اطلاعاتی، مقالات و کتب ادیان توحیدی، فرهنگ و فرهنگ سازی، و کتب تمدن، با رویکرد ظرفیت سازی شکل گرفته و بر اساس تحلیل محتوا، انسجام یافته است. جامعه پژوهش، شامل کلیه اسناد، مدارک و منابع مرتبط با موضوع بحث است. بر اساس یافته های این مقاله، بحث از ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی یک بحث کاربردی است که کشف ظرفیت ها در کنار ظرفیت سازی باید صورت گرفته و قبل از هر اقدامی باید تعامل و هم گرایی ادیان توحیدی ظرفیت سازی شود. ازمهمترین ظرفیت های ادیان توحیدی در عرصه فرهنگ سازی بین المللی، وجود ظرفیت حضور در عرصه بین الملل ادیان است.
بررسی نظریة اصالت فرد در فلسفة سیاسی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابن باجه و ابن طفیل با ایستار فردگرایانه، از سنت و گفتمان غالب فلسفة سیاسی که مبتنی بر «اصالت اجتماع» است، فاصله گرفتند و نیک بختی انسان را نه در «زندگی اجتماعی»، بلکه در «زندگی فردی» می دانند. فردگرایی آنها مبتنی بر خوداتکایی و بی نیازی از سامان سیاسی و اجتماعی است. آنها بر این باورند که انسان می تواند به دور از سامان سیاسی و تربیت مدنی، زندگی فردی داشته و با تکیه بر عقل و ادراکات عقلی، به سعادت و نیک بختی دست یابد. این مقاله، با نگرش تفصیلی به شرایط اجتماع فاضله و غیر فاضله و تفکیک فردگرایی ذاتی و عرضی، به بررسی و تحلیل ماهیت فردگرایی این دو فیلسوف سیاسی اسلامی می پردازد.