در این مقاله، پس از تبیین جغرافیاى تاریخى قم و جایگاه این شهر در معارف دینى، به مهمترین عوامل پیدایش و گسترش تشیّع و مذهب امامیه پرداخته شده و در این زمینه، عوامل مؤثر بر آن بررسى گردیدهاند که از آن جمله است: تأکید پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآله بر فضیلت حضرت على علیهالسلام و پیروانش بر دیگران، مهاجرت شیعیان و بزرگان و عالمان مذهب امامیه از مراکز اسلامى و شهرهاى مسلمان نشین به قم، به ویژه سفر تبلیغى حضرت سلطانعلى ـ فرزند امام محمد باقر علیهالسلام ـ به «اردهال» و شهادتش در آنجا، اقامت حضرت معصومه علیهاالسلام و دیگر فرزندان و اعقاب و اصحاب ائمّه علیهمالسلام در قم، بناى مساجد و مراکز فرهنگى در این شهر، قیام امام حسین علیهالسلام و شهادت مظلومانه او و فرزندان و اصحابش؛ و از سوى دیگر، نظام شرکآمیز و ستمپیشه پادشاهان ساسانى و سپس خلفاى اموى و عبّاسى که زمینههاى گریز از آیین زرتشتى و مذهب حاکمان اموى و عبّاسى و روى آوردن به مذهب امامى را فراهم آورد.
جهانى شدن یا جهانی سازی، بسیارى از کشورها را دچار مشکل کرده است؛ زیرا جهانى شدن به مفهوم گسترش اقتصاد، فرهنگ و سیاست امریکایی در پهنه جهان است. از این رو، جهانى شدن با هدف تضعیف حاکمیت و اقتدار کشورها و سرانجام براى از بین بردن واحدها یا کشورهاى کوچک، یا استحاله یا ادغام آن ها در جهان غرب به کار گرفته شده است. البته نمى توان فرصت هایى را که جهانى شدن پدید مى آورد انکار کرد، ولى این فرصت ها در مقابل تهدیدها و مشکل ها، اندک و ناچیزند. به عبارت دیگر، جهانى شدن عبارت است از رقابت بى قید و شرط در سطح جهان که براى کشورهاى غنى، درآمد بیش تر و براى کشورهاى فقیر، فقر بیش تر به همراه مى آورد. از همین رو، فیدل کاسترو، رهبر انقلاب کوبا مى گوید: «جهانى شدن، گرسنگى، مرض و درماندگى را به دنبال دارد» و جیمز گراف اندیشمند غربى بر آن است که جهانى شدن، چهره شیطانى دارد نه انسانى.
چهره شیطانی جهانی شدن چه آثار زیان باری بر انقلاب اسلامی و حکومت برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی دارد؟ در انقلاب اسلامی چه رابطه ای میان آسیب پذیری از جهانی شدن و مسئله مهدویت می توان ترسیم نمود؟ گمان نگارنده آن است که رویکرد مهدوی می تواند مانع از آسیب های جهانی شدن بر کشور ایران شود.
مسئلة چگونگی خلقت نخستین انسان در منابع اسلامی مطرح شده است و نیز در برخی علوم تجربی محلّ بحث و نظر بوده است. این مقاله به بررسی نسبت فرضیه های علمی با دیدگاه قرآنو احادیث دربارة چگونگی آفرینش نخستین انسان، با روش توصیفی تحلیلی می پردازد. حاصل تحقیق بیانگر آن است که مدلول آیات و روایات، ظهوری آشکار، بلکه صراحت در آفرینش نخستین انسان از خاک دارد و پیدایش آدمی را از موجود زنده دیگر نفی می کند. دو تئوری ثبات انواع و رویش از زمین مدعی پیدایش مستقل انسان و تئوری تحول انواع مدعی پیدایش او از دیگر موجودات زنده به نحو تکاملی است. گرچه دو تئوری اول از منظر نفی خلقت انسان از موجودی دیگر با دیدگاه قرآنو روایات همسوست، اما تئوری رویش از زمین با مفاد آیات و روایات ناهمخوان و خود از نظر علمی بی اعتبار است. تئوری ثبات انواع نیز از نظر تجربی قابل اثبات نیست، اما بر فرض اعتبار می تواند مؤید گزاره های دینی باشد. تئوری تحول انواع در فرض ابطال با دیدگاه قرآنو روایات برخوردی نخواهد داشت، اما در صورت پذیرش آن به عنوان یک فرضیه یا تئوری علمی، با مفاد آیات و روایات در تعارض است. در این تعارض، مفاد آیات و روایات به سبب برخورداری از پشتوانة معتبر، بر فرضیة یادشده مقدّم می گردد و این فرضیه نمی تواند قرینه ای برای حمل مدلول آیات و روایات برخلاف ظاهر آن ها باشد.
هدف از انجام این پژوهش بررسی باورها و آداب و رسوم مرتبط با چشم زخم در چارچوب مردم شناسی دین و آیین است. در مردم شناسی دین همواره میان مناسک دینی و جادویی تفاوت هایی ترسیم شده است. در این پژوهش ابتدا به ارائه تعاریف مشخص از دین و جادو از منظر مردم شناختی پرداخته خواهد شد و سپس مبتنی بر آن تعاریف مجموعه باورها و آداب و رسوم وابسته به چشم زخم در روستای پیربالای آذربایجان شرقی بررسی شده و درهم آمیختگی عناصر جادویی و دینی در آن باورها و مناسک تجزیه و تحلیل می شود. روستای پیربالا در هجده کیلومتری جنوب غربی شهرستان مرند از توابع استان آذربایجان شرقی قرار دارد. داده های مورد مطالعه در این پژوهش از طریق مشاهدات میدانی و ثبت مصاحبه با ساکنان آن روستا گردآوری شده و درون چارچوب پژوهشی مذکور تجزیه و تحلیل شده است. تمایزهای موجود میان عناصر دینی و جادویی در عمل و در بطن زندگی روزمره چندان هم پررنگ و مشخص نبوده و نتایج این پژوهش درهم آمیزی قابل توجهی را میان آن ها نشان می دهد. اصل و منشأ باور به چشم زخم اکنون برای اهالی پیربالا خصلتی دینی دارد و به طور دقیق از گفتمان دینی حاکم بر فرهنگ شیعی برمی خیزد. با این حال از شواهد قوم نگاشتی چنین برمی آید، ورای این باور دینی و در سطوح پایین تر، رفتارها، سلوک و ابزارهایی در زمینة دفع چشم بد نمایان می شوند که از ساحت دینی فراگذشته و مواجهه ای تجربی و انسانی تر را با نیروهای شرّ دامن می زند.