بحران اجتماعى مفهومى امروزین است که در ادبیات علوم اجتماعى معاصر تولید گردیده و نمى توان معادل عینى براى این مفهوم در قرآن کریم یافت؛ ازاین رو، به منظور دستیابى به تعریف قرآنى از آن، مفاهیم قرآنى معادل بحران را یافته و در یک پویش تحلیلى، واژگان مرتبط را تحلیل نموده ایم. روش انتخاب واژگان قرآنى بر اساس دو ملاک است: حوزه معنایى مشابه و مصادیق خارجى مشترک. این روش نوعى نگاه معناشناسانه ایزوتسویى به منظور فهم مفاهیم قرآن کریم است. دوازده واژه استخراج گردید و سپس در تحلیلى مفهومى با مفهوم متعارف بحران اجتماعى مقایسه و در قالب نسبت هاى منطقى چهارگانه بیان شد. بررسى تحلیلى نشان مى دهد: وقوع بحران اجتماعى امرى مطلوب نبوده و مواجهه منفعلانه با آن پذیرفته نیست؛ در دیدگاهى فعال و پویا، بحران اجتماعى طبیعت خلقت جامعه انسانى و سنت الهى است؛ بحران امتحانى حتمى محسوب و غیرمنتظره نیست و مؤمن رویارویى با آن را فرصتى براى رشد مى داند؛ بحران مفهومى دو وجهى است از فرصت و تهدید، مدیریت قرآنى بحران هاى اجتماعى رویکردى فعال است.
دانشمندان ادیان ابراهیمی، به دو موضوع «خطاناپذیری» و «حجیت» متون مقدس خویش توجه داشته اند. یکی از دلایل این توجه متن محور بودن اسلام، یهودیت و مسیحیت است. وقتی یک مسلمان، یهودی و مسیحی بداند که کتاب مقدسش خطا و اشتباهی ندارد، یا به گونه ای اطمینان یابد که خطاها و اشتباهات احتمالی کتابش، به اعتبار آن صدمه نمی زند، اندیشه ها و اعمالش را مستند به آن می کند و با آرامش زندگی دینی خویش را ادامه می دهد.
خطاناپذیری قرآن کریم نزد مسلمانان و هر اندیشمند منصفی قطعی است؛ زیرا از سندی متواتر برخوردار است. تحدی می کند و فاقد اختلاف درونی است. قطعی بودن خطاناپذیری قرآن، مسلم بودن حجیت آن را به دنبال دارد.
یهودیان عهد عتیق را مقدس و آسمانی می شمارند. البته تلقی آنان از تقدس عهد عتیق، با تلقی ما مسلمانان از تقدس قرآن کریم متفاوت است. آنان بر این باورند که نویسندگان بشری عهد عتیق، هنگام نگارش این کتاب ها، از عنایت و توجه خدا برخوردار بوده اند و این کتاب ها حجتند و می توان بر آنها اعتماد کرد.
مسیحیان نیز مؤلف نهایى کتاب مقدس را خدا می دانند که این عمل را از طریق مؤلفان بشرى به انجام رسانده است. ازاین رو، کتاب مقدس نزد آنان حجت است. اما این حجیت از طریق اثبات خطاناپذیری آن دو متن مقدس به دست نیامده است؛ زیرا عهد عتیق و عهد جدید، از سندی متواتر بهره نمی برند، تحدی نمی کنند و مشتمل بر اختلافات و تناقضات فراوان درونی اند.
عنوان مقاله: خدا از جزئیات مخلوق خود آگاه است (1 صفحه)
ابو جعفر احول مشهور به موءمن طاق، از یاران برجسته امام صادقعلیه السلام که در رشته کلام به مرتبه بالایی رسیده بود، با ابن ابی العوجاء(فرد دهری و منکر خدا که اهل مناظره بود) بارها بحث و مناظره میکرد. ابوجعفر میگوید: روزی ابن ابی العوجاء به من گفت: آیا غیر از این است که اگر کسی چیزی را احداث و ایجاد کرد به طوری که ساخته دست او باشد، خالق آن است؟ گفتم: بلی. گفت: یک یا دو ماه به من مهلت بده، آنگاه بیا، تا نشان دهم که من هم خالقم!
ابو جعفر میگوید: عازم حج بودم، در راه مکه به حضور امام صادقعلیه السلام رسیدم و مسئله را به اطلاع حضرت رساندم. امام فرمود: او دو پوست گوسفند آماده کرده در حالی که آنها پر از کرم هست[در اثر کثافاتی که در داخل پوستها ریخته، کرم به وجود آمده است]. او با گروهی از یارانش خواهد آمد و آن پوستها را خواهد آورد و ادعا خواهد کرد که خالق آن کرمها او است. در پاسخ او بگو: اگر این کرمها را تو آفریدهای نرها و مادههای آنها را مشخص کن!. سر موعد وقتی که ابن ابی العوجا ادعای خلق کرمها را مطرح کرد، ابوجعفر همان پاسخ را داد. ابن العوجا درماند و گفت: این سخن ساخته مغز تو نیست، این پاسخی است که از حجاز رسیده است!(آموزش جعفر بن محمد است».(1)
_______________________________
1. رجال کشی، تحقیق حسن مصطفوی، چاپ دانشگاه فردوسی، ص 189.
هدف از این تحقیق بررسی اکتساب زبان از دیدگاه قرآن کریم و روان شناسی می باشد. در بررسی اکتساب زبان از دیدگاه قرآن کریم، از روش تحلیلی استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که دیدگاه قرآن کریم همسو با رویکردهای تعامل گرایی - به ویژه رویکرد پدیدارگرایی - اکتساب زبان را با توجه به سه بعد ذاتی، شناختی و یادگیری تبیین می نماید. اکتساب زبان (تکلم) در دیدگاه قرآن کریم به سه قسمت «تکلم بنیادی»، «قول» و «لسان» تقسیم می شود. قرآن کریم اکتساب «تکلم بنیادی» را ذاتی، «قول» را شناختی و «لسان» را اکتسابی می داند؛ تقسیم بندی ای که در هیچ رویکرد دیگری شبیه به آن مشاهده نشده است و می توان آن را از اعجازهای علمی قرآن کریم دانست. تحقیقات تحلیلی بیشتر بر روی تکلم بنیادی، قول و لسان و فهم سازوکارهای رشدی آن می تواند مبحث اکتساب زبان را در روان شناسی به اجماع برساند.
هدف اصلی در نگارش این مقاله، مطالعه روشمند و تحلیلی گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره های قرآن کریم است؛ به این منظور با استفاده از روش تحلیل محتوا، نقش و جایگاه این گزاره ها در هدایت افراد و جامعه اسلامی به سمت کمال و سعادت تبیین می شود و یک مدل نظام اخلاقی بر اساس آن به دست می آید. این پژوهه بر آن است که با استخراج گزاره های اخلاقی قرآن کریم، تجزیه و تحلیل آن ها و سپس طبقه بندی موضوعی، در نهایت، به تبیین مُدل چگونگی هدایت افراد و جامعه اسلامی بپردازد. گزاره های اخلاقی بیان شده در سوره های قرآن کریم، در دو بُعد فردی و جمعی، به صورت همسان بیان خواهد شد و به منظور ساخت یک مدل و نظام ساختاری در حوزه اخلاق، چهار رکن اصلی یک نظام (اصول و مبانی نظری، الزامات، مقدمات و موانع) در این زمینه تبیین می شود. در این مقاله سوره «اسراء» نمونه ای است که با روش تحلیل محتوا به مطالعه آن می پردازیم. نتایج به دست آمده از این پژوهش، بیانگر آن است که گزاره های فردی در دو حوزه فضیلت و رذیلت 47% و گزاره های جمعی بیان شده در این سوره نیز در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد، 53% از مجموع گزاره های این سوره را تشکیل می دهد. مدلی که در پایان ذکر می شود، همه جنبه ها و جهات یک نظام اخلاقی در سطح فردی و جمعی را تبیین می کند.