نظریة نجات صدرالدین شیرازی را می توان بدیلی در کنار نظریات سه گانة نجات، یعنی انحصارگرایی، شمول گرایی و کثرت گرایی به شمار آورد. ملاصدرا به نجات همة افراد بشر حتی کسانی که به تعبیر قرآن در دوزخ جاودانه خواهند بود معتقد است. او این نظریه را با تکیه بر اصول حکمت متعالیه، مانند اصالت وجود و تشکیک آن و مساوقت وجود و خیر، ارائه کرده است. این نظریه با شباهت زیاد در آثار ابن عربی مشاهده می شود و خود ملاصدرا نیز در موارد متعدد دیدگاه خود را در این زمینه برگرفته از اندیشه های وی می داند. با مراجعه به آثار ابن عربی نیز می توان شباهت دیدگاه او و ملاصدرا را دریافت؛ هر چند گاهی اختلافاتی میان این دو اندیشمند مشاهده می شود. در این مقاله، پس از تبیین دیدگاه ملاصدرا دربارة نجات اخروی که شمول گرایی فراگیر نامیده شده، با مراجعه به آثار ملاصدرا و ابن عربی، نحوة تأثیرپذیری ملاصدرا از ابن عربی نشان داده شده است.
از آن جا که خالق اثر هنری، در فرایند شکل گیری آثار هنری نقشی اساسی دارد و منشأ اثر هنری، تجربه درونی هنرمند است و آن اثر، برآمده از احساس، عاطفه، تخیل و تفکر اوست، در این نوشتار، این پرسش مطرح شده است که مهدویت در تجربه هنری هنرمند مسلمان چه حضور و جایگاهی دارد؟
در این مقاله، تلاش شده است به این پرسش این گونه پاسخ داده شود که اگر هنرمند شیعی، جایگاه مهدویت را در منظومه فکری و معرفت شناسی شیعه _ به ویژه عرفان شیعی _ بشناسد، اعتقاد به مهدویت در تجربه هنری او تأثیر خواهد گذارد و سبب خلق آثار فاخر مهدوی خواهد شد. انتظار خلق و آفرینش آثار مهدوی، تنها مبتنی بر سبکی از زندگی و تجربه ای از هنرمند است که مهدویت در آن نقش و حضوری پررنگ داشته باشد و در صورت فقدان دلدادگی درونی و نبود معرفت عمیق در تجربه هنری هنرمند، سفارش اثر هنری به تنهایی موجب خلق آثار فاخر مهدوی نخواهد شد.
فخر رازی، متکلم و مفسر شهیر اهل سنت، نویسنده ای پرتألیف و توانا در تحلیل مباحث کلامی است. همین امر یکی از دلایل صعوبت فهم نظر نهایی وی در برخی مسائل است و دیدگاه او در برخی مسائل متزلزل و مبهم به نظر می رسد که از آن جمله می توان به مسئله «مصداق شناسی معصوم» اشاره نمود. رازی همانند بسیاری از متکلمان مسلمان، وجود معصوم را جهت حفظ شریعت از تغییر و تحریف ضروری می داند. وی در کتاب المطالب العالیه در مسئله نبوت، دیدگاه اهل تشیع را در باب عصمت ائمه به صراحت حق می داند که مغایر با دیدگاه او در برخی دیگر از آثارش می باشد. در این پژوهش ضمن تحلیل دوگانگی دیدگاه وی در باب «مصداق شناسی معصوم»، مدعای برخی پژوهشگران در باب آثار و اندیشه های فخر درباره مسئله یادشده نیز نقد شده است. قدر مسلّم آن است که وی اصل وجود «معصوم» را پس از پیامبر اسلام ضروری می داند و مصداق آن را در مواردی «اجماع» و در مواردی «شخص کامل» معرفی کرده، ائمه شیعه ازجمله صاحب الزمان (ع) را از مصادیق شخص کامل و معصوم می شمارد.