مدارک کافی که امروزه، اماکن و شهرهای تاریخی را معرفی نماید تقریباً اندک است. علم باستان شناسی به کمک همین متون اندک تاریخی،مکان ٢شهرها را یکی پس از دیگری آشکار ساخته است. قرآن کریم به عنوان معتبرترین متون مذهبی، می تواند باستان شناسان را جهت کشف این مکانها یاری دهد.
مطالعات باستان شناسی با روشن ساختن جزئیاتی چون هنر معماری و نحوه سکونت، نوع معیشت، آداب و رسول و دین، سیمایی از روزگار کهن را می نمایاند که میتواند تا حد زیادی عللی که مردم یک جامعه را به تباهی کشیده تجسم بخشد.علتهایی که با توجه به قصص قرآن، چگونگی آن در قالب یک داستان روایت شده است و اینکه چگونه یک شهرآباد به دلیل گناهکاری ساکنان آن به تباهی کشیده شده و سرانجام به عذاب الهی دچار گشته و به نابودی آنها منجر گردیده است. پژوهشهای قرآنی، انسان را به تفکر وامیدارد، که کشف و مطالعه این مکانها و کیفری که بر مردم آنها نازل گردیده نشانه ای از خشم خدا بر گناهکاران در یک مقیاس کوچک است.
یکی از نام جاهایی که قرآن نام میبرد شهر حجر است که مربوط به قوم ثمود است و نیز زمان پیامبری حضرت صالح،که ما در این مقاله بدان میپردازیم و سبب نابودی آن را از کلام خدا مورد مطالعه قرار داده و با توجه به مآخذ معتبری چون تفاسیر و کتابهای دیگر و نیز با توجه به تحقیقات باستان شناختی انجام شده، چگونگی کار و محل و سرانجام آن را بررسی می کنیم.
مباحث مربوط به قرآن و علوم تجربى سابقه اى هزار ساله دارد، که گاهى تحت عنوان استخراج علوم از قرآن، تفسیر علمى قرآن یا روش برداشت علمى از خوانده مى شود و در طول تاریخ تفسیر با فراز و نشیب هایى مورد توجه مفسران و دانشمندان اسلامى و حتى غیر مسلمانان بوده است. این مسأله از طرفى به تفسیر و از طرف دیگر به اعجاز علمى قرآن و از طرف سوم به علوم تجربى مرتبط است از این رو مباحث بین رشته اى و پایه اى براى مباحث بین رشته اى دیگر مثل قرآن و علوم سیاسى، قرآن و اقتصاد، قرآن و علوم اجتماعى، قرآن و کیهان شناسى و... به شمار مى آید. این روش در طول تاریخ موافقان و مخالفان بسیارى پیدا کرده است و گاهى به افراط و تفریط کشیده شده است که در این مقاله از شیوه معتدل یعنى استخدام علوم در فهم قرآن و شیوه هاى جدید آن یعنى نظریه پردازى هاى علمى براساس آیات علمى قرآن به ویژه در حوزه علوم انسانى در راستاى جهت دهى به علوم انسانى دفاع مى شود و شیوه هاى دیگر مثل استخراج همه علوم تجربى از قرآن یا تحمیل نظریه هاى علمى بر قرآن نقد مى گردد.
نویسنده در این نوشتار نخست از انگیزه نگارش تفسیر توسط فیض کاشانى، سخن گفته سپس مبانى تفسیر وى را مطرح کرده است آنگاه از منابع تفسیرى و روائى مفسر یاد نموده است در ادامه از ویژگى هاى لغوى، روائى و روش قرآن به قرآن در تفسیر صافى بحث کرده است و در پایان قواعد به کار رفته در تفسیر را بر شمرده است.