فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۴۶۱ تا ۷٬۴۸۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
منبع:
ترجمان وحی ۱۳۸۱ شماره ۱۱
حوزههای تخصصی:
بشارت قرآنی
منبع:
بشارت ۱۳۸۳ شماره ۴۳
حوزههای تخصصی:
جستارى در ترجمه مفاهیم مجازى در قرآن کریم
منبع:
ترجمان وحی ۱۳۸۷ شماره ۲۳
حوزههای تخصصی:
زکات عرصه آزمون مالى
قرآن و علوم قرآنی
پژوهش ریشه شناسانه واژه ربّانیّون در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه ربّانیون در قرآن کریم ازجمله واژگانی است که تحلیل های متنوع و گوناگونی درباره معنا و ساختار لفظی آن صورت گرفته است. نظر مشهور مفسران و لغت پژوهان، این واژه را از ریشه «ربّ» به معنای مالک یا اسمی اشاره به خداوند متعال می داند. واژه ربّانی سه مرتبه در قرآن کریم استفاده شده که در دو کاربرد آن، همراه با کلمه احبار بوده است که گروهی از علمای یهود بوده اند. در این مقاله، پس از نقل برخی از اقوال درباره معنای این واژه و ساختار لفظی آن در کتب لغت و تفسیر، بازاندیشی دوباره ای درباره معنای این لفظ و ساختار لغوی آن انجام شد؛ از این رهگذر نشان داده شد این کلمه در مواردی که در کنار لفظ احبار قرار دارد، برخلاف تصور رایج از ریشه «ربّ» به عنوان اسمی اشاره به خداوند متعال، اشتقاق نیافته و ریشه اصلی این کلمه، واژه «رب» سامی و آفروآسیایی به معنای بزرگ است و ربّانیون به گروهی از بزرگان یهود اشاره دارد و این واژه، کلمه ای دخیل و معرّب است.
نظم هستی و بایستی؛ کتاب تکوین و کتاب تدوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث پیرامون نظم در حکمت اسلا می ذیل دو عنوان و اصطلا ح بارز مطرح شده اند: «کتاب تکوین» و «کتاب تشریع/تدوین». کتاب تکوین، نظم قهری و اجباری حاکم بر عالم را تبیین و توصیف میکند و کتاب تدوین، سلسله قوانینی را شامل میشود که برای نظم بخشیدن به سیر کمال انسان ترسیم شده اند. ویژگی عمده کتاب تدوین اینست که بر اساس مرید و مختار بودن انسان ترسیم شده است و بنابرین مجموعه یی از قوانین و دستورالعملهای پیشنهادیست نه اجباری. در حکمت متعالیه ایندو نظام منطبق بر یکدیگر دانسته شده اند. ملا صدرا خود از ایندو به «امر تکوینی» و «امر تشریعی» تعبیر کرده است. براساس این دیدگاه ملا صدرا میتوان گفت نظم مدنظر وی، حتی در مورد قوانین بشری و اجتماعی، نه از سنخ امور اعتباری بلکه امری واقعی و عینی است. در حکمت متعالیه، بتبعیت از آموزه های دینی، راه درست کمال انسانی نیز راهی ترسیم شده و مشخص دانسته شده است که همانا تبعیت از اصول حاکم بر هستی یا بتعبیر علا مه طباطبایی، تبعیت از فطرت است. این راه و نظام در تمام زمانها و مکانها بین افراد و جوامع مشترک است تا امکان سعادتمندی برای همگان فراهم گردد و زندگی اجتماعی میسر باشد.
شناخت نامه الحیاة
کاربرد شیوههای فعال و جدید تدریس در آموزش قرآن
منبع:
کوثر ۱۳۸۲ شماره ۱۰
حوزههای تخصصی:
کرامت اقتضایی انسان در بوتة نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در حوزة انسان شناسی، کرامت انسان است. از آنجا که امروزه کرامت انسانی با مباحث حقوق بشر رابطه ای ناگسستنی یافته است، تحلیل و تبیین آن در چارچوب قرآن کریم امری ضروری است. تأمّل در آرای قرآن پژوهان و مفسّران، نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان، اندیشه واحدی مشاهده نمی شود. برخی از قرآن پژوهان به جای کرامتِ «ذاتی»، از کرامت «اقتضایی» دفاع کرده اند. بنا بر این دیدگاه، هرچند انسان بالقوّه گوهری شریف است، امّا «انسان بما هو انسان» کرامت ذاتی بالفعل ندارد، بلکه تنها انسان مؤمن است که کرامت ذاتی خود را به فعلیّت رسانده است. آنان برای این نگرش، به دلایل متعدّدی تمسّک جسته اند که مهم ترین آنها، آیاتی از قرآن مجید است که گمراه تر بودن بعضی از انسان ها نسبت به حیوانات را مطرح کرده است. این نوشتار می کوشد با روش توصیفی تحلیلی و به شیوة مطالعة کتابخانه ای، به واکاوی این دیدگاه که یک بحث درون دینی است، بپردازد و نشان دهد کرامت، یک امر ذاتی و غیرقابل انفکاک از انسان است.
قرآن و کتاب دین و زندگی
حوزههای تخصصی:
پژوهشی در بطن قرآن(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ادبی معناشناختی آیة وضو و رهیافت به حکم شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به دنبال بررسی آیه ششم سوره مائده و جایگاه نحوی کلمه «ارجل» است. این آیه که به آیه وضو شهرت دارد، بیانگر یک حکم مهم شرعی است که اعراب کلمه ارجل تأثیر بسزایی در روشن شدن حکم دارد.کلمه ارجل در آیه ششم سوره مائده به سه گونه رفع، نصب و جر قرائت شده است که دو قرائت جر و نصب مشهورترند. با توجه به اینکه در حالت جری عطف به «رئوسکم» و در حالت نصبی عطف به محل «رئوسکم» و رئوسکم معمول فعل «إمسحوا» است، دانسته می شود که وظیفه پا نیز مانند سر، مسح کردن است، نه شستن. از طرفی، عطفِ ارجل در حالت نصبی بر «وجوهکم» خلاف فصاحت است؛ زیرا در این صورت بین دو معمولِ یک فعل، فاصله به اجنبی شده است و در حالت جر نیز، عطف گرفتن بر «وجوهکم» و قائل به قاعده حمل بر جوار شدن نیز صحیح نیست. با توجه به قواعد نحوی، ارجلکم عطف بر وجوهکم نخواهد بود. بنابراین عطف بر «برئوسکم» است و وظیفه در وضو، مسح کردن پاست نه شستن آن.