یکی از اصول بسیار مهم در حوزه معناشناسی و به ویژه فن ترجمه، شناخت اجزای واژگان در یک زبان است. «تحلیل مؤلفه های معنای واژگان» به عنوان یکی از نظریات حوزه معناشناسی و مطالعات معنایی، به تجزیه واحدهای زبانی به اجزای تشکیل دهنده آنها می پردازد و به استخراج معنای نهفته در واژه و کشف لایه های معنایی آن توجه دارد و در شناسایی تفاوت های معنایی بین واژگان هم معنا، دارای اهمیت است. پژوهش پیش رو کوشیده ضمن معرفی این روش به عنوان رویکردی مهم در حوزه معناشناسی و ایجاد تعادل ترجمه ای، با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد انتقادی، به نحوه برابریابی واژگان بر مبنای تحلیل مؤلفه های معنایی در منتخبی از واژگان سوره های طه و مؤمنون در ترجمه های آقایان آیتی، الهی قمشه ای، رضایی اصفهانی، فولادوند و معزی بپردازد. برآیند پژوهش نشان می دهد که در ترجمه های آقایان آیتی، الهی قمشه ای، فولادوند و معزی، در بیشتر موارد به انتقال دقیق مؤلفه های سازنده معنای یک واژه از زبان مبدأ به زبان مقصد توجه لازم صورت نگرفته و این کم دقتی باعث ارائه معنای اولیه و هسته ای از واژگان شده است. ترجمه آقای رضایی اصفهانی نیز هرچند توفیق کامل نداشته، اما مؤلفه های معنایی واژگان را بهتر از سایر ترجمه ها انتقال داده است.
تربیت اخلاقی یکی از موضوعات ارزشمندی است که مکاتب گوناگون با رویکردهای مختلف به آن پرداخته اند. قرآن کریم نیز با توجه به مبانی و اهداف این موضوع از منظر خود، راهکارهایی را برای تربیت اخلاقی ذکر کرده است. در این تحقیق سعی شده است با روش توصیفی تحلیلی، به تبیین رابطه عبد و ربّ در قرآن پرداخته و آن را به عنوان یک راهکار تربیت اخلاقی مطرح کند. بر اساس این تحقیق، پذیرش رابطه عبد و ربّ به عنوان اساسی ترین رابطه انسان و خدا از طرف انسان، به تربیت اخلاقی او منجر می شود. تبیین این مطلب را باید در مؤلفه های به دست آمده از رابطه عبد و ربّ مثل مالکیت، تربیت کننده، تدبیرگر، حکم کننده بر اساس علم و حکمت، قدرت مطلق ربّ و دعا کردن و اطاعت محض عبد و نمودهای این اطاعت و همچنین ثمره این رابطه یعنی تقوا پیگیری کرد. لذا قرآن بر اساس رابطه عبد و ربّ، برای پذیرش این رابطه از طرف انسان و در نتیجه تربیت اخلاقی او، روش هایی مانند اثبات ربوبیت خداوند و عبد بودن انسان برای متربی، توجه دادن متربی به مظاهر ربوبیت خداوند در هستی و جان آدمی و دعوتِ متربی به تقوا بر اساس رابطه عبد و ربّ را به کار برده است.
این پژوهش عهده دار بررسی تطبیقی اهم نظرات برخی مفسران شیعه و اهل سنت درباره خلیفة اللهی انسان است. شفاف ترین آیه در این زمینه، آیه سی ام سوره مبارکه بقره است. خلیفة اللهی انسان همان جانشینی آدمی در زمین است که نشانه برترین موجودات و واسطه فیض میان خالق و مخلوق است. این مقام شایسته افرادی است که با اختیار عاشقانه خود بتوانند مُظهر اسمای الهی شوند که خداوند آنان را به مقام خلیفة اللهی منصوب می نماید.
مفسران فریقین به خلافت الهی انسان کامل، هم از جهت تشریعی و هم از جهت تکوینی اذعان دارند. مفسران در بیان مصادیق خلیفة الله با یکدیگر اختلاف نظر دارند. اهل سنت پیامبران الهی را جانشینان خداوند می دانند اما شیعه علاوه بر پیامبران الهی ائمه معصوم: را نیز جانشینان و خلفای الهی ذکر می نمایند.
اگرچه امام خمینی کتاب مستقلی در تفسیر قرآن و علوم قرآنی تألیف نکرده بود، آثار ایشان سرشار از مباحث عمیق قرآنی و تفسیری است؛ البته او برخی سوره های مهم قرآن کریم همچون فاتحه، اخلاص و قدر را به طور مستقل در آثار مکتوب دوران جوانی و بخشی از سوره فاتحه را پس از انقلاب به طور شفاهی طی پنج جلسه تفسیر کرده است. از مهم ترین منابع تفاسیر غیرنقلی ازجمله تفاسیر عرفانی در تاریخ تفسیر قرآن کریم، احادیث و سنت پیغمبر اکرم2 و دیگر پیشوایان معصومR بوده است.در این نوشته، کوشش شده با شیوه کتابخانه ای آثار گوناگون حضرت امام، به ویژه آثار تفسیری و عرفانی، دیدگاه ایشان نسبت به حدیث و سنت معصومینk و میزان فراوانی استفاده از حدیث در آثار تفسیری و کیفیت استفاده و مبانی آن تبیین گردد. مهم ترین دستاورد این مقاله این است که در دیدگاه امام خمینی برای فهم عرفان اصیل الهی قرآنی، راهی جز بازگشت به احادیث و سنت پیغمبر اکرم2 و عترت معصومR وجود ندارد.