فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
بررسی تطبیقی آراء و نظریات آیت الله خویی، آیت الله معرفت و تئودور نولدکه پیرامون جمع قرآن کریم
منبع:
مطالعات تطبیقی قرآن پژوهی سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
123 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، «بررسی تطبیقی آراء و نظریات تئودور نولدکه و آیت الله خویی و آیت الله معرفت پیرامون جمع قرآن کریم» است. لذا، سعی شده که با بررسی ادله و اقوال این سه اندیشمند علوم قرآنی آنچه که به حق نزدیکتر است، مشخص گردد. آیت الله خویی، معتقد است که یکی از ادله مهم عدم جمع آوری قرآن در زمان پس از حیات پیامبر(ص)، تناقض محتوایی روایاتی است که گردآوری قرآن را مربوط به زمان خلفا می دانند و آیت الله معرفت معتقد است که جمع قرآن بعد از رحلت پیامبر صورت گرفته، در صورتیکه، نولدکه ادعا می کند جمع نشدن قرآن در زمان پیامبر یک امر روشن و بدیهی است، در صورتی که دست کم باید مشخص می کرد منظورش از جمع نشدن قرآن، در یک مصحف بوده و یا شواهد تاریخی بر این مطلب اقامه می نمود که این امر باعث بطلان نظریه نولدکه پیرامون جمع قرآن می باشد. با توجه به ادله ی ارائه شده اثبات گردید که آراء و نظریات آیت الله معرفت (ره) قابل قبول تر و به صواب نزدیک تر و نظریه ایشان پیرامون جمع قرآن، نظریه برتر است.
نسبت میان نظر و عمل از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا، که در ابعاد نظری و عملی، نگاهی جامع به هستی و انسان دارد، نه مانند فارابی و ابن سینا است که علم به فعل را برای تحقق آن کافی بداند و نه مانند سهروردی است تا معتقد شود علم فعلی برای تحقق فعل کافی است. از نظر او نه اراده و فعل، اولی و ذاتی، و عقل و نظر، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که اشاعره بر آن بودند ـ و نه عقل و نظر، اولی و ذاتی، و اراده و فعل، ثانوی و تبعی است ـ آنطور که معتزله میگفتند . براساس چنین نگرشی است که ملاصدرا به بحث از رابطه میان نظر و عمل میپردازد و نظریاتی متفاوت با فیلسوفان قبل از خود در تبیین «عقل عملی» و مباحث فلسفه اخلاق، فلسفه سیاست و همچنین صفات رئیس اول مدینه ارائه میدهد.
تبیین نظریه ملاصدرا در این باب، یعنی در باب نسبت میان نظر و عمل و نشان دادن نتایج فلسفی آن در حوزه حکمت عملی بعنوان نظریهیی که در آن عقلانیت، معنویت و نظام ارزشی و قانونی مبتنی بر شریعت، تفسیر واحد و هماهنگی پیدا میکند، هدف این مقاله است. این مقاله همچنین به تحلیل ابعاد مختلف نظر ملاصدرا در مقایسه با نظر پیشینیان و نقد آن در مواجهه با مسائل و مشکلات جدید در حوزه عمل میپردازد. در اینکه ملاصدرا به این بخش، کمتر اعتنا کرده است یا بطور مستوفا در همه زمینه های آن بحث نکرده است، یا بیشتر به جانب اخلاق فردی با صبغه عرفانی و باطنی رفته است و برای آن در برابر امور نظری، حقیقتی مشابه قائل نشده است، جای سؤال و تأمل دارد. چنانچه به خوداجازه دهیم در تقسیم بندی ارسطویی حکمت به حکمت نظری و عملی تجدید نظر کنیم و در باب نسبت میان فکر و اراده و در نتیجه نسبت میان نظر و عمل دیدگاهی متفاوت با دیدگاه فارابی و ابن سینا و حتی ملاصدرا ارائه کنیم، چنانکه علامه طباطبایی چنین کرده است، میتوانیم حکمت عملی را جایگاه رفیعی بخشیم.
جایگاه نوآوری و شکوفایی در قرآن
منبع:
بشارت ۱۳۸۷ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
نگاهی به نشر نوین شبهات کهن در مورد قرآن
منبع:
نامه جامعه ۱۳۸۳ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیرِ آیه هفتم آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آیه هفتم آل عمران مراد از اتّباع در «یتبعون ما تشابه» پی جویی و جُستن متشابهات است، نه پیروی از متشابهات.تأویل در این آیه به معنای بیان مراد و معنای آیه متشابه به کار رفته است.محلِ وقف در «ولا یعلم تأویله الا الله و الراسخون فی العلم ..» «الله» نیست و «الراسخون فی العلم» عطفِ بر «الله» است.دلایلِ علامه طباطبایی(ره) بر عِدل بودنِ «والراسخون فی العلم یقولون ...» برای «و اما الذین فی قلوبم زیغ فیتون ما تشابه منه» پذیرفتنی نیست.برداشت علامه از کلام امام علی(ع) درباره راسخانِ در علم با ظاهرِ کلام حضرت، دلایل عقلی و مبنای نظری علامه در تأویل ناسازگار است.تعریفِ آغازینِ علامه برای محکم و متشابه مقبول، اما تعریف نهایی وی مورد اشکال است
عرضه بر قرآن; راه زدودن آسیب هاى روایات تفسیرى
منبع:
معرفت ۱۳۸۲ شماره ۷۰
حوزههای تخصصی:
رنگ خدا
یک دست صدا ندارد
منبع:
بشارت ۱۳۸۷ شماره ۶۸
راه دستیابی به ترجمهای مطلوب از قرآن کریم
منبع:
ترجمان وحی ۱۳۷۷شماره ۳
حوزههای تخصصی:
قرآن این معجزه جاودانه الهی که به عنوان آخرین کتاب آسمانی بر خاتم پیامبران حضرت محمد(ص) فرو فرستاده شده، مجموعهای است از عقاید، احکام، عبادات، مسائل اخلاقی، روابط اجتماعی، مواعظ و اندرزها و سرگذشت پیشینیان در جهت هدایت و تأمین سعادت همه مردم؛ و چون آیات آن به زبان عربی نازل شده، شایسته است برای کسانی که عربی نمیدانند به زبان قابل فهم آنان برگردانده شود تا درک مفاهیم والای آن بر عموم مردم آسان گردد و بتوانند در سایه آن به سعادت واقعی دست یابند.
تا کنون ترجمههای گوناگونی از قرآن مجید انجام شده است که مترجمان آنها هر کدام بر اساس روشی که برگزیدهاند به این کار اقدام کرده و محصول تلاش خود را در قالبی ویژه ارائه دادهاند. به طور خلاصه میتوان گفت ترجمههایی که به صورت تحت اللفظی انجام شدهاند ما را به هدف نزدیک نمیکنند و سودی نمیبخشند، همچنان که برخی از ترجمههای ادیبانه معاصر که لغات اصلی فارسی را جایگزین لغات رایج میکنند چندان نتیجه بخش نیستند، و نیز ترجمههایی که به فارسی روان نگارش یافتهاند ام دو نقیصه در آنها به چشم میخورد مطلوب نیستند؛ این دو نقیصه عبارتند از:
1. آیاتی که احتیاج به تفسیر و توضیح دارند به اختصار و ایجاز ترجمه شدهاند و خواننده نمیتواند مقصود اصلی را دریابد، بلکه گاهی ترجمه در ذهن او ابهامها و اشکالاتی به وجود میآورد که بسیار زیان بار است (برخی از مواردی که نیازمند تفسیر و توضیح است متعاقبا خواهد آمد).
2. خطاها و اشتباهات ترجمهای به شکلهای مختلف که خواننده را از دستیابی به مضامین بلند آیات قرآنی محروم مینماید. (در صفحات بعد به تفصیل از این گونه خطاها یاد خواهد شد).
پس چه باید کرد؟ و بر ترجمه مطلوب چگونه میتوان دست یافت؟
در این نوشتار، نخست ضعف ترجمههای موجود را بررسی میکنیم و سپس پیشنهادهایی تقدیم میداریم.
دوره های ترتیل / قرائت محمد صدیق منشاوی
منبع:
بشارت ۱۳۷۷ شماره ۵
حوزههای تخصصی:
یک آیه و چند نکته: زبان موعظه
منبع:
بشارت ۱۳۷۹ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
نقدی بر نظرات رژی بلاشر
حوزههای تخصصی:
تفسیر سوره حشر
تحلیل واژگانی روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن و بررسی چندگانه یا متحد بودن آنها با تأکید بر دیدگاه های علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
واژه های روح، نفس، قلب، فؤاد و صدر در قرآن به ساحت دوم انسان اشاره دارند. نوشتار حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به بررسی چندگانه یا یکی بودن مشارٌالیه آنها می پردازد و با بررسی نظرات مفسران به ویژه علامه طباطبایی، آیت الله مصباح یزدی و آیت الله جوادی آملی، معیاری نو برای تمییز مشارٌالیه آنها ارائه می دهد. حاصل اینکه امر مجرد، پیش از تعلق به بدن، روح و پس از آن نفس نامیده می شود. میان این دو و سه واژه قلب، فؤاد و صدر نیز تمایزی احساس می شود. این سه در کاربرد مطلق، همان معنای نفس یا روح را می رسانند؛ ولی قرین با اوصاف، به مرتبه ای از مراتب روح یا نفس انسانی اشاره دارند؛ یا اینکه روح و نفس همانند اسامی هستند که به تمام حقیقت انسان اشاره دارند، ولی قلب و فؤاد و صدر همانند اوصافی هستند که هرچند با نفس و روح متحدند، به تمام حقیقت انسان اشاره نمی کنند.