فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۸۶۱ تا ۱۰٬۸۸۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از دلایل اصلی برای اثبات بقای نفس، تجرد نفس است. اما در این میان، حل معضل بقای همه نفوس انسانی، منوط به تحلیل نحوه تجرد نفس و اثبات تجرد خیالی است. محقق طوسی در صدد اثبات تجرد نفس برآمده و اساساً تجرد را بعنوان دلیلی برای اثبات بقای نفس مطرح کرده است. گرچه وی اشاره یی به اثبات تجرد خیالی ندارد اما برخی از ادله ارائه شده، قابلیت اثبات تجرد خیالی را دارند. از سوی دیگر وی معتقد است نفوسی که به مرتبه تجرد عقلی نائل آیند، از تجرد خیالی نیز بهره مندند. در مقابل، ملاصدرا نیز برای حل مسئله بقای تمام نفوس، تجرد عقلی و خیالی را اثبات کرده و اساساً تلاش وی در اثبات تجرد خیالی، معطوف به اثبات بقای تمام نفوس بوده است. در این میان، برخی از ادله یی که ملاصدرا مطرح کرده، با محقق طوسی اشتراک دارد. ملاصدرا دلالت برخی از این ادله را بر تجرد خیالی تام میداند و علاوه بر آن چند دلیل مستقل در اثبات تجرد عقلی و خیالی نیز مطرح کرده است. بنابرین، ملاصدرا با اثبات اینکه قوه خیال از مراتب نفس و خود، امری مجرد است، توانسته بقای نفوسی را نیز مستدل کند که از مرتبه تجرد خیالی ارتقا نیافته اند. در نوشتار پیش رو، روشن شده است ادله یی که محقق طوسی بیان کرده، قابلیت اثبات تجرد خیالی را دارند و بر این اساس چنانکه ملاصدرا تبیین کرده است بقای همه نفوس انسانی با اثبات تجرد خیالی نفس امکانپذیر است. این امر بر اساس مبانی صدرایی بروشنی منقح است اما پیش از صدرالمتألهین و در تحقیقات محقق طوسی، تجرد خیالی را میتوان تنها در نفوسی پیگیری کرد که به مرتبه تجرد عقلی رسیده اند که این امر، توان حل بقای تمام نفوس انسانی را ندارد.
بررسی تطبیقی آراء مفسران در تفسیر «انظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ» و «وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ» با تأکید بر ارتباط آیات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
۱۰۳-۱۲۰
حوزههای تخصصی:
مفسران در تفسیر فرازهای: «انظُرْ کَیْفَ کَذَبُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ» و «وَإِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ» در سوره انعام درباره امکان یا عدم امکان بیان کذب در روز قیامت و اینکه کافران در این آیه درباره چه چیزی دروغ می گویند، اختلاف نظر داشته و آراء ایشان در سه دسته اصلی قابل تقسیم است. این پژوهش با بررسی آراء و دلایل ارائه شده توسط مفسران و با توجه به ارتباط آیات نشان می دهد بیان دروغ در قیامت ممکن است. همچنین درباره اینکه مشرکان در این آیات درباره چه چیزی دروغ می گویند، نشان می دهد جدای از بحث صدق و کذبِ آرزو و وعده که توسط مفسران مطرح شده است، در این آیه احساس یا مفهومی از ابراز ایمان وجود دارد که مفسران به آن نپرداخته اند. توجه به عبارت هایی که در همین آیات و آیات قبل و بعد آنها آورده می شود، نشان می دهد مشرکان در ظاهر تسلیم شده و ایمان آورده اند و دروغ در این آیه مربوط به همین ابراز ایمان مشرکان است
تبیین دیدگاه عبدالرزاق لاهیجی درباره عالم مُثل معلّقه و نقد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد یا عدم اعتقاد به عالم مُثل معلّقه از جمله مسائل فلسفی است که بر نوع نگرش فیلسوف و روش وی در پژوهش فلسفی تأثیرگذار است، بنابرین لازم است با رویکردی جدید و با بهره گیری از منابع اصلی، بیشتر درباره آن تحقیق و بررسی شود. در همین راستا، مقاله حاضر تلاش میکند نخست، تصویری واضح و روشن از «عالم مُثل معلقه و تفاوت آن با «مُثل افلاطونی» نزد سهروردی ارائه دهد، سپس به تبیین دیدگاه حکیم عبدالرزاق لاهیجی و نقدهای وی بر عالم مُثل معلّقه شیخ اشراق میپردازیم و در مرحله سوم به نقدهای لاهیجی پاسخ میدهیم. نویسنده مدعی نیست که در این موضوع سخن آخر را گفته ولی میتواند ادعا کند که در مورد دیدگاه حکیم لاهیجی درباره نظریه مُثل معلّقه و نقد آن، پژوهش شایسته یی صورت نگرفته است. هرچند حکیم متأله ملاهادی سبزواری، پیش از این در کتاب اسرار الحکم به نقدهای لاهیجی پاسخ داده، لیکن پاسخهای وی جامع و فراگیر نیست؛ افزون بر اینکه مغلق و فهم آن دشوار است. امید است با این تلاش، راه پژوهش در این حوزه گشوده شود و کاستیهای احتمالی تحقیق حاضر در پژوهشهای آینده مرتفع گردد.
بررسی انتقادی دیدگاه آیهاللّٰه معرفت پیرامون تفسیر عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۳۳
241 - 262
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان علوم قرآنی، دیدگاه های گوناگونی در باب تفسیر عرفانی مطرح کرده اند. از جمله این اندیشمندان محمدهادی معرفت می باشد. به نظر او، مستند تفاسیر اهل معرفت، ذوق و سلیقه شخصی بوده و تفاسیر آنان از مقوله تفسیر به رأی است. همچنین منظور از واژه بطن که در روایات آمده، دلالت التزامی غیر بیّن کلام است و نیز تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی هستند.در مقاله پیش رو، پس از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای، این دیدگاه وی پیرامون تأویل و تفسیر عرفانی به روش تحلیلی مورد ارزیابی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده که: اولاً بخشی از تفاسیر عرفا بیان معانی باطنی قرآن است و آنان در تفسیر و تأویل آیات از روش های متداول فهم متن بهره برده اند. ثانیاً تأویل قرآن از باب دلالت التزامی غیر بیّن نیست، بلکه غالباً به معنای باطن کلام وحی و گاهی جری و تطبیق است. ثالثاً تفاسیر عرفانی از باب تداعی معانی نیست، بلکه اشارات و لطایفی است که پس از تلاوت باطنی قرآن بر قلوب اهل معرفت وارد شده و فهم نو و جدید محسوب می شود و در بیشتر موارد، هیچ پیش زمینه ذهنی پیرامون آن وجود نداشته تا از باب تداعی معانی به شمار آید.
مرجعیت علمی اهل بیت (ع) بر پایه تفسیر تطبیقی آیه اهل الذکر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
۶۵-۸۰
حوزههای تخصصی:
آیه 43 سوره نحل درباره مرجعیت علمی اهل بیت^ نازل شده است. مفسران شیعه و اهل تسنن درباره مصداق «اهل ذکر» اختلاف نظر دارند. گروهی از مفسران اهل تسنن بر پایه سیاق آیه، مصداق اهل ذکر را اهل کتاب می دانند. این دیدگاه مورد بررسی قرار گرفته است. مفسران شیعه و برخی از مفسران اهل تسنن بر اساس روایات، مصداق کامل اهل ذکر را اهل بیت^ می دانند. این نوشتار بر آن است تا بر پایه مفهوم شناسی اهل ذکر و با توجه به شأن نزول آیه و با استناد به روایات این موضوع را تحلیل و بررسی نماید. نتیجه پژوهش آن است که اهل ذکر به معنای عالمان و آگاهان است. در زمان نزول آیه، اهل کتاب و دیگر افراد آگاه می توانند یکی از مصادیق اهل ذکر باشند؛ ولی اهل بیت^ برای همیشه مصداق اکمل اهل ذکر هستند.
شبهات سبب نزول آیه 8 سوره انسان دربوته نقد
حوزههای تخصصی:
از آیات پرشماری در قرآن فضیلت اهل بیت: برداشت می گردد، از آن جمله آیه هشتم سوره انسان است. که جمهور مفسران شیعه سبب نزول آن را در مورد اهل بیت : میدانند، اما مفسران اهل سنت در این موضوع همداستان نیستند، برخی همآوا با مفسران شیعه سبب نزول آن را میپذیرند، اما برخی دیگر مانند فخر رازی با پذیرش آن، اختصاص آیه به اهل بیت : را برنمیتابند و برخی نیز با دیده انکار بدان مینگرند. قرطبی از جمله آن منکران است که انکار خود را برپایه شبهه پراکنی ترمذی استوار ساخته است . این مقال درحد مجال شبهات ترمذی وفخررازی را درقالب دوگونه نقضی و حلی و شبهه مکی ومدنی بودن سوره را در بوته نقد نهاده است. در نتیجه شبهات یاد شده در آیه شریفه، مردود و راه اثبات سبب نزول آن هموار گردیده است.. واژگان کلیدی آیه هشتم سوره انسان، سبب نزول ، فضیلت اهل بیت:، مفسران اهل سنت، ترمذی و فخررازی
Validation of the Authenticity of the Attribution of the Book "Tanvir al-Miqbās" to Ibn Abbas(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Ibn Abbas is one of the most famous exegete companions known as the grandmaster of the Meccan school of interpretation. His prominent position is due to the large number of interpretive narrations quoted from him. Numerous works in the interpretation of the Qur'an are attributed to him, among which some works are more famous due to the possibility of his own writing or direct quotation from him or their important contents. One of the famous exegetical works attributed to Ibn Abbas is called “Tanwīr al-Miqbās.” According to the content evaluation, the authenticity of the attribution of this work to Ibn Abbas cannot be accepted; The most important reasons in terms of content are as follows: problems in the number of words and letters of some surahs, the existence of words indicating quotations from other companions and followers, the existence of later terms and the existence of late sectarian and theological evidence. Similarly, both documentary
روابط بینامتنی دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه (دعا درآغاز ماه رمضان) با قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
37 - 63
حوزههای تخصصی:
نظریه بینامتنیت رویکردی است که روابط بین متون و چگونگی ارتباط بین آن ها را بررسی می کند. در این رویکرد دلالت های گوناگون متون در فضای متون دیگر آشکار می شود. کاربست این نظریه در مطالعات دینی در تبیین پیوند عمیق قرآن و عترت است. در این پژوهش دعای چهل و چهارم صحیفه سجادیه با موضوع آغاز ماه رمضان در دو سطح لایه های ظاهری و باطنی متن بررسی و تبیین می شود. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال کشف افق معنایی جدید از این دعا است. روابط بینامتنی با سه گونه ساختاری و مضمونی و واژگانی پیگیری شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش، گویای آن است که حضرت در طول این دعا از ساختارهای مختلف قرآنی در موضوعاتی همچون نزول قرآن در ماه رمضان و شب قدر، درخواست ملحق شدن به بندگان صالح، حمد خداوند بر نعمت هدایت و غیره بهره برده اند به گونه ای که قرآن در درخواست هایشان تجلّی یافته است.
نقش پیش فرض های کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
75-92
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش روی به بررسی نقش مبانی کلامی فخررازی در تفسیر آیات جبر و اختیار پرداخته است. تفسیر به رأی یکی از نکات مهمی است که باید در تفسیر آیات قرآن از آنها برحذر بود. ازجمله مصادیق آن دخالت دادن مبانی و دیدگاه های شخصی حاصل از استنباط های غیرمنقح مفسر است. این تحقیق نشان می دهد که دیدگاه جبرانگاری فخررازی در تفسیر آیات مشهور به جبر و اختیار تأثیر بسزایی داشته است و مبانی وی با بسیاری از آیات قرآن ناسازگار است. فخررازی گرچه دارای دیدگاه جبری است، اما می کوشد خود را منکر آن معرفی کند. ایشان با تکیه بر دیدگاه شخصی خود، از ظواهر برخی آیات به صراحت دست می کشد و دیدگاه جبری خود را در تفسیر آیات جبر و اختیار، بر قرآن تحمیل می نماید که این امر مصداق بارز تفسیر به رأی است.
نقد و بررسی جبرگروی اقتصادی از دیدگاه قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
55 - 80
حوزههای تخصصی:
بر اساس آیاتی متعدد، تقدیر و قبض و بسط روزی به مشیت الهی است. این آیات ممکن است نوعی جبرگروی اقتصادی را به ذهن متبادر سازد و این پرسش را ایجاد کند که آیا مقدار رزق، از پیش تعیین شده است؟ و در این صورت، آیا عناصری مانند کار و تدبیر یا عوامل معنوی می تواند «سقف» رزق «مقدر» را افزایش دهد؟ تحلیل آیات و روایات مرتبط نشان می دهد که رزق به سان دیگر مقدرات، به دو نوع محتوم و غیر محتوم تقسیم می شود. رزق محتوم در بخش مقدرات حتمی انسان جای می گیرد، ولی رزق غیر محتوم ممکن است با ترک طلب و تدبیر یا ناشایست های رفتاری از دست برود. نقش انسان در افزایش یا کاهش رزق خود در محدوده رزق غیر محتوم، انگاره جبرگروی اقتصادی را منتفی می سازد، اگرچه بخش محتوم رزق، خود نافی تفویض و اختیار مطلق آدمی در این عرصه است؛ ضمن آنکه در این محدوده نیز صرفاً قبض و بسط روزی تقدیر می شود و نه فقر و غنا. نسبت دادن رزق به خداوند نیز تأیید جبرگروی اقتصادی نیست، بلکه بیانگر توحید ناب در منطق قرآنی است. قبض و بسط رزق در تقدیر الهی، بر اساس مصالح و حکمت هایی است که برای رشد و تکامل انسان ها ضرورت دارد؛ از جمله: پیشگیری از ستم و سرکشی، آزمایش، عقوبت، هشدار و مصالح ویژه مؤمنان. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی سامان یافته و به پرسش های یادشده در عرصه تقدیر و قبض و بسط رزق و جبرگروی اقتصادی پاسخ می دهد.
بررسی و نقد تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقین علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان صدیقین نام گونه یی از برهان است که در آن حدّ وسط، موجود مطلق یا اصل واقعیت است. علامه طباطبایی تقریری خاص از این برهان دارند که بگونه های متفاوتی تنسیق شده است. در این مقاله تنسیق استاد فیاضی از برهان صدیقینِ علامه طباطبایی تبیین و سپس نقد و بررسی و نشان داده میشود که این تنسیق اولاً برخلاف ظاهر عبارات علامه است و ثانیاً فی نفسه ناتمام است و نمیتوان آن را تقریری موفق از برهان صدیقین بشمار آورد.
بررسی دیدگاه روشن فکران دینی در باب شبهه عدم جامعیت قرآن با تأکید بر اندیشه های مهندس بازرگان
حوزههای تخصصی:
مسئله جامعیت قرآن یکی از مباحث مهم در باب شناخت قرآن محسوب می شود. اصل این مسئله از صدر اسلام مورد توجه دانشمندان بوده است و هریک از دانشمندان با نگاهی خاص، پاسخ هایی به این مسأله داده اند. برخی با نگاه جامعیت در همه زمینه ها و برخی با نگاه حداقلی به آن پرداختند. به طور کلی دیدگاه ها در باب قلمرو دین و جامعیت قرآن را می توان به سه دیدگاه عمده تقسیم کرد؛ دیدگاه حدّاقلی؛ دیدگاه اعتدالی و دیدگاه حدّاکثری. برخی از روشن فکران دینی با طرح شبهه پیرامون عدم جامعیت قرآن،قائل به دیدگاه حداقلی می باشند که براساس آن، قلمرو دین و قران درامور اخروى(خدا و معاد) محدود شده و انجام کارهاى اصلاحى دنیایی مردم، دور از شأن خداوند و نوعى تنزّل دادن مقام پیامبران به نخبگان سیاسی و اجتماعی است. ادّعاها و دلایل روشنفکران دینی با آنچه که در قرآن و متون دینی درمسائل مختلف زندگی بشر اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، حقوقی و غیره وجود دارد همخوانی ندارد و دلایل عقلی نیز برخلاف ایده آنها است. این مقاله با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی با هدف بررسی دیدگاه برخی روشن فکران دینی با تأکید براندیشه های مهندس بازرگان درباب جامعیت قرآن، با دلایل روشن در راستای رد شبهه مذکور، از همگرایی و همسویی و حضور آشکار قرآن با زندگی بشری در این دنیا سخن گفته و از دخالت قرآن و دین در امور هدایتی مردم و رویکرد اعتدالی دفاع کرده است.
مقابله قاضی عضدالدین ایجی با حکما در مسئله اعاده معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمای مسلمان بتناسب مباحثی که در فلسفه بعنوان عوارض ذاتی وجود شناخته میشوند، مسئله اعاده معدوم را در جایگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهای تبعی تبیین احکام وجود قلمداد کرده اند و تقریباً مشهورترین و معروفترین ایشان، از جمله ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، سبزواری و از معاصرین نیز علامه طباطبایی تماماً در موضعی واحد بر امتناع آن استدلالهای تام و تمامی آورده اند. امّا ظاهراً این مسئله گروهی از اندیشمندان مسلمان بویژه متکلمان را خوش نیامده است و از آنجایی که بخشی از رسالت و انگیزه متکلمان تبیین معاد است، بگمان ایشان این تفکر فلسفی مانع جدی بر سر راه پذیرش حشر جسمانی است که در دین مبین به آن اشاره شده است. قاضی عضدالدین از متکلمان برجسته سده هشتم هجری از جمله شناخته شده ترین متکلمان اهل سنت است که در کتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ایده اعاده معدوم آغاز کرده و با جدیت تمام به مقابله با آراء حکمای پیشین پرداخته است. این مقابله نشان میدهد که وی از مواضع فیلسوفان درباره عدم انقیاد در مسئله اعاده معدوم آگاه بوده و بگمان خویش توانسته است شبهات ایشان را پاسخ دهد. امّا علیرغم تلاشهای وی حتی حکمایی هم که بعد از وی در حوزه اندیشه اسلامی ظهور یافتند، یکی پس از دیگری، همچنان در این مقابله جانب حکمای سلف را گرفته و تبیین قاضی عضدالدین از این مسئله را خرسند کننده نیافته و با علم به انگیزه مقدس وی همچنان اعاده معدوم را ایده یی غیرقابل دفاع دانسته اند. در این میان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدی مکتب او قابل ستایش است. نگارنده این مقاله سعی نموده است با مقابل قرار دادن دیدگاه های ارائه شده «له» و «علیه» اعاده معدوم، امر داوری را بسود حکما آسان نماید، هر چند دفاع از عقیده امتناع اعاده منحصر نزد حکما نبوده بلکه بعضی از متکلمان، اعم از شیعه و سنی، نیز در این باب از عقیده حکما دفاع کرده اند.
نقد روایی دیدگاه منظومه شمسی درباره مفهوم «السماوات السبع»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تلاش برای فهم دقیق تر از مفهوم «السماوات السبع» که در هفت آیه از قرآن کریم به صراحت مطرح شده است از نخستین قرن اسلام آغاز و تاکنون نیز ادامه دارد. یکی از دیدگاه هایی که در میان محققان متقدم و متأخر در تبیین این مفهوم مطرح گردیده، هفت آسمان مذکور را در محدوده منظومه شمسی تعریف کرده است. این مقاله، نظریه فوق را بر مجموعه ای از شواهد روایی شامل روایاتی که متضمن وجود بیت المعمور و طوبی و کوثر و سدرهالمنتهی و جنه الماوی در این آسمان ها است و نیز روایات معراج که حاکی از ملاقات رسول اکرم صلی الله علیه وآله وسلم با پیامبران الهی در آسمان ها است به همراه روایات دال بر وسعت و فاصله بسیار زیاد آسمان های هفتگانه و همچنین روایات دال بر مجهول بودن ماهیت السماوات السبع در عصر اهل بیت علیهم السلام، عرضه نموده و تنافی و تعارض کامل میان مضمون روایات اهل بیت علیهم السلام با نظریه فوق را استنباط نموده است.
نقد و بررسی نظریه ی ارزش افزایی درتفسیر موسّع متون مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله اهدافِ تفسیرِ مبتنی بر تکثر معنا، نظریه ی ارزش افزایی در تفسیر هرمنوتیکی متون است. یک تفسیر ارزش افزا، دامنه ای از احتمالات تفسیری را به سوی متن روانه می دارد تا ارزش اعتبار ادبیِ آن را به حد اعلا رسانده و آشکار نماید. در مقابل فواید مترتبی نظیر ویژگی های منحصربه فرد متنی نظیر ظرفیت های زبانی، امکانات بالقوه معنایی متن، تأثیرپذیری خوانش متن از دایره المعارف خواننده و اطلاعات عصری آن، مشکل عمده ی چنین رویکردی در هرمنوتیک پسامدرن، بی اعتنایی به قصد مؤلف به عنوان تنها فاکتور تعیّن بخش معنای متن است. ازاین رو نظریه ی ارزش افزایی به طور مطلق امکان طرح در همه ی متون را نخواهد داشت؛ بنابراین پژوهش فوق که به شیوه ی توصیفی-تحلیلی همراه با گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای انجام گرفته است می کوشد با طرح فرضیه ی « ارزش افزایی قصدی گرا » تعدّد معانی برداشت شده از قرآن را در عین ملتزم بودن به قصد ماتن اثبات نماید و در پی نفی توأمان «وحدت معنایی مبتنی بر قصدی گرایی انحصاری» و «کثرت معنایی مبتنی بر ذهنی گرایی افراطی» برآید و روش تفسیری جدیدی را برای تفاسیر متون به خصوص متن مقدس قرآن ارائه نماید.
قالب های معنایی فعل «أبصَرَ» در قرآن کریم و بررسی ترجمه آنها بر پایه نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم معناشناسی در پی یافتن معنا، ارتباط عمیقی با علم ترجمه دارد و یکی از روش های بررسی و نقد ترجمه است. مقاله حاضر در چهارچوب نظریه معناشناسی قالبی چارلز فیلمور، تلاشی است برای بررسی قالب های معنایی فعل «أبصرَ» در آیات قرآن کریم و بررسی ترجمه فارسی آن (انصاریان، فولادوند، خرمشاهی و مکارم شیرازی). در نمونه های قرآنی بررسی شده، فعل «أبصر» دارای یک قالب معنایی دیداری - ادراکی به عنوان قالب معنایی مرکزی و شش قالب شناختی دیدن، نگریستن، درک کردن، اندیشیدن، روشنایی بخشیدن و بصیرت یافتن است که پایه ابتدایی آن، همان دیدن ظاهری با چشم سر است. نتایج این بررسی نشان می دهند مترجمان در سه قالب معنایی (دیدن، روشنایی بخشیدن، نگریستن) اتفاق نظر داشته اند و به بافت آیه ای توجه داشته اند که فعل مدنظر در آن به کار رفته است؛ اما درباره قالب معنایی «درک کردن» و «بصیرت یافتن»، هیچ کدام به بافت آیه دقت نظر نداشته اند و درباره قالب معنایی اندیشیدن، فقط خرمشاهی براساس بحث هم نشینی الفاظ، ترجمه صحیحی ارائه کرده است.
تبیین فعل ارادی انسان (عمل) در پرتو تبیین دعا (تحلیلی از دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی درباره دعا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی و تبیین فعل ارادی انسان و نیز دامنه اراده وی در جهان هستی، امروزه ذیل موضوع «فلسفه عمل» بررسی میشود. فیلسوفان مسلمان، در این حوزه نیز ابتکارات و راه حلهای مؤثری ارائه داده اند. در این سنت دعا بعنوان یک فعل ارادی، از دو جهت کلی، در دو علم کلام و فلسفه مورد توجه قرار گرفته است؛ اول رابطه آن با اراده الهی و دوم، رابطه دعا با ضرورت نظام علّی. ابن سینا برای نخستین بار، چارچوب مسائل این حوزه را ترسیم کرد و حکمای بعد از وی، از جمله میرداماد، ملاصدرا، سبزواری و علامه طباطبایی، هر یک با ارائه استدلالها و تبیینهایی، در شرح و بسط آن گامهای ارزنده یی برداشته اند. در این جستار دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی پیرامون موضوع دعا بررسی شده است. با مقایسه این آراء روشن میشود که ابن سینا مسئله دعا را خارج از نظام علّی تبیین نکرده است. او معتقد است هر حادثه یی در مقام ثبوت، طبیعی یا ارادی است و در مقام اثبات، طبیعی، ارادی یا اتفاقی. بر این اساس، تفاوت «دلیل» و «علت» به تفاوت مقام ثبوت و اثبات است و نباید دلیل و توجیه را متباین از علت یا تبیین بپنداریم. ملاصدرا ضمن پذیرش چارچوب نظریه ابن سینا و مؤثر دانستن دعا در نظام علّی، در برخی جهات با شیخ الرئیس همسخن نیست. تبیین ملاصدرا نشان از آن دارد که تأثیر و دامنه بیشتری برای عمل و فعل ارادیِ انسان قائل است. او با باور به تشکیک وجود، دو نقد را به نظریه ابن سینا وارد کرده است. هر چند ملاصدرا در تبیین دعا به تشکیک و اتحاد عقل و معقول اشاره دارد اما بسط نظریه اتحاد عاقل و معقول برای تبیین دعا، یعنی تبیین رابطه میان اراده، مراد و مرید و به همان وزان، عمل، عامل و معمول نزد علامه طباطبایی صورتبندی شده است. علامه با بسط نظریه ملاصدرا، تبیینی دقیقتر از دعا ارائه کرده، هر چند که این نظریه نیز مصون از نقد صاحبنظران نبوده است.
بررسی تطبیقی دیدگاه علامه طباطبایی و ابن عاشور در معناشناسی واژه «خَطَأ»
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به منظور بررسی واژه «خطا» در قرآن کریم نوشته شده است. اختلاف در فهم و کاربرد این واژه در واژه های قرآن، موجب تفاوت در فهم واژه و در نتیجه تفاوت تفسیری آیه شده است. بی تردید بن مایه واژگان به عنوان محور مهم برای معادل یابی صحیح در فرآیند ترجمه و تفسیر قرآن تلقی می شود. نگارنده در این تحقیق تلاش کرده تا به روش توصیفی-تحلیلی و مراجعه به منابع کتابخانه ای، با تکیه بر برخی از فرهنگ لغات و تفاسیر شیعی و سنی به تفاوت معنایی این واژه در آیات قرآن کریم دست یابد. معنای مشترک واژه «خَطَأ» از منظر علامه طباطبایی و ابن عاشور گناه عمدی یا غیر عمدی با توجه به آیه است؛ اما در برخی موارد، نظر متفاوتی از هم دارند، مانند اینکه علامه گناهی که بتوان مانع تحقق مقدمه آن شد که در نتیجه مانع تحقق گناه بشود را گناه اختیاری می نامند، در حالی که ابن عاشور هرگز نظری درباره اختیاری بودن یا نبودن گناهی نداده است؛ و یا در آیه ای علامه طباطبایی «خَطَأ» را به معنای شرک و ابن عاشور به معنای گناه از روی عمد می داند. در آیه دیگری علامه «خَطَأ» را به معنای خطا پیمودن راه بندگی و ابن عاشور شرک و معاصی و مرتکب گناه بزرگ تفسیر کرده اند. در آیه ای علامه واژه «خَطَأ» به معنای گناه غیرعمدی بیان کرده است و ابن عاشور آن را به معنای گناه صغیره می داند
واکاوی پیوند مفهومی «ذکر للعالمین» در آیات اجر رسالت با ذوالقرنین به عنوان منجی آخرالزمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
۷-۲۲
حوزههای تخصصی:
با تتبع درون متنی مبتنی بر روش منظومه ای در آیات اجر رسالت، دانسته می شود که در قرآن از امامت با عنوان «ذکر للعالمین» یاد شده است. از کنار هم نهادن آیات ناظر به امامت و اجر رسالت با استفاده از سیاق قرآنی، هم ترازی قرآن و عترت و وجود آخرین امام در کنار قرآن به دست می آید. در آیات قرآن کنیه منجی که ذوالقرنین باشد به صراحت آمده است و قرآن زمان آمدن وی را به آینده موکول نموده و در سوره کهف به بیان تفصیل پس از اجمال همان «ذکر للعالمین» در آیات اجر رسالت نموده و از منجی با عنوان «ذوالقرنین» یاد کرده است که با داشتن لقب «ذکر للعالمین»، احکام و عقاید فراموش شده دین اسلام را به جهانیان متذکر شده و موجب هدایت مردمان غرب و شرق عالم در آخرالزمان گشته و مستضعفان عالم را از دست مستکبران نجات می دهد.
واکاوی سبک انگیزشی ساختار آیات قرآن با تکیه بر علم معانی (مطالعه موردی سوره منافقون)
حوزههای تخصصی:
ادبیات قرآن مبتنی بر سبک های بلاغی است و زبان انگیزشی قرآن، برخاسته از خاصیت برانگیختگی آیات نسبت به خواننده اش است، تا روح نشاط را در مخاطب برانگیزد و تمایل بیشتری به فهم آیات پیدا کند. به همین منظور، در پژوهش پیش رو به روش توصیفی-تحلیلی ساختار انگیزشی مرتبط با مسندٌ الیه در جملات اسنادی را بر مبنای علم معنانی، بررسی و شاهدی از سوره منافقون و دیگر آیات ذکر شده است. از جمله ساختار انگیزش زا در این حوزه، می توان به ذکر یا حذف مسند الیه، تعریف یا تنکیر، موصول یا ضمیرآوردن، استفاده از اسم ظاهر، توابع مسندالیه و... اشاره نمود؛ که هر یک از آن ها، ساختار ادبی انگیزشی خاصی را دنبال می کند، که فهم آن در شناسایی زبان انگیزشی قرآن نقش به سزایی دارد. مثلا در عبارت «... لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا ...» (منافقون: 8) برای فعل( لَیُخْرِجَنَّ) فاعل (الأعَزّ) ذکرشده و در اصل مسندالیه به شکل اسم تفضیل با حذف موصوف آمده است و حذف موصوف، صفت را برجسته تر و بارزتر و مخاطب را برای درک مفهوم آن مشتاق تر می سازد. مطالعه موردی سوره منافقون از ساختار انگیزشی برای شناخت منافقان، استفاده شده است اما به عنوان انگیزش مخاطب، خیر، چرا که آنها راه های هدایتی را به سمت خود بسته اند.