فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱۳٬۹۴۱ مورد.
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۱)
171 - 188
حوزههای تخصصی:
«مرجعیت علمی قرآن کریم» به معنای اثرگذاری معنادار قرآن کریم بر دانش های ساخت یافته بشری، به دنبال حضور اثربخش قرآن کریم در کنار سایر منابع معرفتی در عرصه دانش های گوناگون است. یکی از عرصه های دانشی در علوم انسانی، دانش تاریخ است که جایگاه مهمی دارد. بنابر دیدگاه غالب عالمان و مفسران اسلامی، روایت ها و گزاره های تاریخی قرآن از جمله منابعی است که نه تنها تاریخ اسلام و پیامبر را بیان می کند، بلکه تاریخ اقوام و ادیان گذشته را نیز ارائه داده، به مثابه منبعی حقیقی و اصیل برای علم تاریخ به شمار می رود. در مقابل، خاورشناسان با رویکردهای متفاوتی به رابطه قرآن و تاریخ پرداخته و گاه مرجعیت قرآن را در برخی موضوعات تاریخی تأیید و گاه آن را زیرسؤال برده اند. این خاورشناسان غالباً با روش «تاریخی انتقادی» گزاره های تاریخی و رویکردها و الگوهای روایتگری تاریخ در قرآن را بررسی کرده اند. روش مزبور که یکی از روش های پرکاربرد در مطالعات قرآنی خاورشناسان است، با بررسی منابع تاریخی، صرفاً آن دسته از گزاره های تاریخی را که با معیارهای علم تاریخ امروزی سازگار است، تأیید می کند. این خاورشناسان با رد پذیرش مرجعیت قرآن در بسیاری از گزارش های تاریخی آن، مطالعه این گزاره های تاریخی را صرفاً بررسی تاریخ انگاره ها و باورها می دانند، نه تاریخ رویدادها و وقایع تاریخی. این پژوهش افزون بر نقد روش بازگفته، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی به بررسی رهیافت ها و روش مطالعات قرآنی خاورشناسان با توجه به نظریه مرجعیت علمی قرآن پرداخته، رویکردها و رهیافت های خاورشناسان مزبور در این باره را نقد و ارزیابی کرده و به صورت مطالعه موردیِ برخی روایات تاریخی قرآن، دیدگاه آنان را ارزیابی نموده است.
واکاوی چیستی «اعتباریات» و نقش آنها در فهم قرآن از منظر آیت الله جوادی آملی
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
107 - 135
حوزههای تخصصی:
هر کلمه ای که در قرآن مورد استعمال واقع شده، دارای معنا و مفهوم است. مفاهیم به لحاظ مصادیق یا اعتباری هستند یا حقیقی؛ مفاهیم اعتباری مفاهیمی هستند که بشر، برای رفع نیاز های اجتماعی خود وضع کرده است. این مفاهیم مابه ازای خارجی و ذهنی ندارند همانند: مالکیت و... ؛ که در مقابل، مفاهیم حقیقی قرار می گیرند مثل: انسان، درخت و ...، بشر به دلیل انس با استعمالات به نحو حقیقت، در مواجهه با استعمالات استعاره ای، اولین مفهومی که به ذهن او تبادر پیدا می کند به نحو حقیقت است، نه مجاز؛ در مواجهه با استعمالات اعتباری نیز، آن ها را حقیقی می پندارد، از آنجایی که قرآن کتاب حقیقت است نه مجاز و اعتبار، مفسر قرآنی باید معنای صحیحی از مفاهیم اعتباری مستعمل در قرآن را ارائه دهد. هدف این نوشتار پاسخ گویی به این پرسش اصلی است: نحوه ی بهره گیری آیت اللّه جوادی آملی از مفاهیم اعتباری به چه صورت است و نقش آن ها در فهم قرآن چیست؟ این مقاله به روش عقلی و نقلی و با پردازش اطلاعات به صورت توصیفی تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به نگارش درآمده و نتیجه زیر به دست آمده است: قرآن زمانی که بحث از حقایق خارجی و وجودی می کند و از الفاظ اعتباری برای بیان مراد خود استفاده می کند در واقع بین حقیقت وجودی و مفهوم اعتباری از عکس التشبیه استفاده می کند و مفسر قرآنی باید وجه تشبیه را ملاک فهم خود قرار دهد.
تفسیر به رأی از دیدگاه طباطبایی و ذهبی
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که در بحث روش های تفسیری، همواره محلّ نزاع مفسّران و اندیشمندان علوم قرآنی بوده، مفهوم تفسیربه رأی است. اهتمام فراوان مفسّران فریقین در کشف معنای صحیح تفسیربه رأی، بدان جهت است که مجموعه روایاتی که درجوامع روایی و متون تفسیری فریقین در این باب مطرح شده، لحن تهدید آمیزی داشته و نتیجه چنین تفسیری را ولو صحیح، نکوهیده ومذموم دانسته است. دو تن از شخصیت های برجسته قرآن پژوه معاصر که درباره مفهوم تفسیربه رأی، دیدگاه خاصّی مطرح نموده اند، ذهبی در کتاب التفسیر و المفسّرون و طباطبایی در تفسیر المیزان هستند. در این مطالعه با روش توصیفی تحلیلی به بررسی دیدگاه های آنان پرداخته شده است. بنا ست از این دفاع کنیم که ذهبی، تفسیربه رأی را به دو نوع ممدوح ومذموم تقسیم بندی نموده وتنها تفسیر با صِبغه اشعری را ممدوح و مابقی تفاسیر هم چون: تفسیر شیعه را با ذکرمصادیقی، مذموم دانسته است، درحالی که تلقّی نمودنِ برخی از تفاسیر درحیطه ممدوح ومذموم، به دور از داوری علمی وبدلیلِ پیش داوری وعدم شناخت صحیح مبانی تفسیری است واصولاً تفسیر ممدوح را باید تخصّصاً از موضوع تفسیربه رأی، خارج دانست. طباطبایی نیز بابررسی مجموع روایات این باب، تفسیربه رأی را ناظر به روش تفسیری ونه اصل تفسیر دانسته وبا اشاره به یکى از موارد تفسیربه رأى یعنی استقلال به رأى وعدم مراجعه به آیاتِ دیگر قرآن، معتقد است که اگر تفسیر با روش و طریقه خطا انجام پذیرد، حتّی اگر به نتیجه صحیح منتج گردد، بازنکوهیده ومذموم بوده وفاقد ارزش و اعتبار علمی است.
Evaluating the Effect of Occasions of Revelation (Asbāb al-Nuzūl) on the Literal Understanding of the Verses of the Holy Qur’an(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The peresent study aims to address the issue of how occasions of revelation <em>(asbāb al-nuzūl</em>) affect the understanding of the Qur’an. It also provides a basis for evaluating the impact of cultural studies on Qur’anic comprehension in prospective research. To accomplish this objective, the narratives of occasions of revelation were collected from three well-known resources, regardless of their documental and textual credibility, and their role in understanding the relevant verses was quantitatively and qualitatively evaluated. Consequently, twelve qualitative roles were identified and each narration was quantitatively assessed with a score ranging from zero to three. Statistical analysis of the data revealed that 10% of the entire Qur’anic verses have occasions of revelation in the mentioned sources. About 10% of the studied verses (1% of the Qur'an) are completely dependent on the occasions of revelation to be understood, according to the evaluation method and assumptions of the survey. In 72% of the verses (7% of the Qur'an), the occasions of revelation have an impact on a better understanding of the verse, even though in the first encounter the verse has a customary appearance and no ambiguity. Likewise, 8% of the occasions of revelation examined have no impact on the understanding of the verse. Thus, the role of the occasions of revelation on the apparent meanings of the verses, although undeniable, does not create a significant dependency, since the impact of most of these narrations (82%) is as much as a slight improvement in the initial understanding of the verse (scores 1 and 2), so that the occasions of revelation is not the sole means of achieving a secondary understanding of the verse.
تطبیق گونه های دعوت به حق در سوره بقره با تکیه بر تحلیل آیه 125 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۵۲-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
خدای متعال در آیه 125 سوره نحل گونه های دعوت به حق را بیان نموده است. حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن سه گونه دعوت به حق هستند. پرسش اصلی این نوشتار آن است که گونه های دعوت به حق در خود آیات قرآن مجید به چه صورتی به کار رفته است؟ نوشتار حاضر پس از تحلیل آیه 125 سوره نحل، این شیوه ها را در سوره بقره به عنوان نمونه بر پایه روش پیمایشی و توصیفی بررسی و نمونه هایی از آیات مشتمل بر حکمت، موعظه حسنه و جدال احسن را بازگو نموده است. مطالعه حاضر نشان می دهد گونه های دعوت به حق نه تنها در سوره بقره بلکه در همه آیات قرآن مجید قابل تطبیق اند. به نظر می رسد این شیوه ها در همه سوره ها و آیات قرآن کریم به کار رفته است. توجه به شیوه های دعوت به حق و کاربست آنها در ارتباطات و تبلیغ دینی بسیار اثرگذار است.
تحلیل نشانه شناسی مفهوم«آیه» در قرآن با کاربست مدل ارتباطی یاکوبسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی دانشی است که به بررسی نظام های نشانه ای نظیر زبان ها می پردازد. قرآن کریم نیز به عنوان مجموعه ای از نشانه های زبانی از این منظر مورد بررسی قرار می گیرد. این دانش همانند ابزاری توانمند از طریق ارائه تحلیل های ساختاری به فهم دلالت های متن یاری می رساند. مدل های ارتباطی یکی از ارکان های مهم در تحلیل های زبان شناسی به شمار می رود. در این میان مدل ارتباطی یاکوبسن یکی از مدل های مطرح در حوزه مطالعات نشانه شناسی به شمار می رود. در این مدل ارتباطی، به بررسی نقش های زبانی بر اساس عناصر اصلی تشکیل دهنده ارتباط پرداخته می شود. در این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی به تحلیل نشانه شناختی واژه «آیه» در قرآن در مصادیق نشانه های آفاقی، انفسی، معجزه و عبارت زبانی در قالب مدل ارتباطی یاکوبسن پرداخته می شود و دلالت های آن استخراج می گردد. بررسی کارکردهای زبانی واژه «آیه» در مصادیق گوناگون با استفاده از مدل ارتباطی یاکوبسن در نشانه شناسی ویژگی های مشترکی نظیر جنبه غیبی داشتن، تأمل و کارکرد ارجاعی مشترک را برای رمزگان اثبات می نماید و دو سطحی بودن (دنیوی و اخروی) نشانه ها را به نمایش می گذارد.
بازخوانی تعامل پیامبران و اشرافیت در قرآن کریم (مطالعه موردی خباثت های «ملأ» در برابر دعوت حضرت موسی (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
32 - 55
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم اصلی ترین منبع دین اسلام است و برای پیروان خود راهنمایی های بسیاری در حوزه های فردی و اجتماعی ارائه داده است. این کتاب وجود طبقات متفاوت در جامعه را پذیرفته است؛ ازاین رو شاهدیم که در برخی از آیات، گروه های مختلفی مخاطب قرار می گیرند یا عتاب می شوند. طبقه اشراف یکی از مهم ترین طبقات در هر جامعه است؛ زیرا با توجه به نحوه رفتار خود می تواند اثرگذاری مثبت یا منفی داشته باشد. قرآن کریم 28 مرتبه به واژه «ملأ»، به عنوان یکی از مهم ترین مفاهیم اشرافی گری، اشاره کرده است. این پژوهش در پی آن است تا با رویکردی توصیفی و از طریق مطالعه کتابخانه ای و پس از بررسی لغوی ماده «ملأ»، دریابد قرآن کریم برخورد این گروه با دعوت پیامبران را چگونه روایت می کند و قرآن پژوهان در طول تاریخ از این روایت چه برداشتی داشته اند؟ از یافته های پژوهش می توان به نقش کلیدی راغب اصفهانی در ترویج معنای مشهور اصطلاح «ملأ» در میان مفسران و دیگر لغویان اشاره کرد؛ همچنین با بررسی آیات قرآن می توان با جایگاه اجتماعی این گروه و برخی ویژگی های رفتاری ایشان و نیز صفت هایی که قرآن به آن ها نسبت داده است، آشنا شد.
کاربست انسجام پیوندی در تحلیل موارد اختلافی مفسران قرآن کریم (بررسی موردی: آیه 154 سوره انعام در تفسیر ابن کثیر )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم، جملات به واسطه ی لوازمی به یکدیگر پیوند خورده که باعث انسجام و پیوستگی آیات می گردند. از عوامل نقش آفرین در زیبایی های آن و کشف ظرافت ها و لایه های پنهان آن، انسجام و پیوستگی است. این موضوع در حوزه زبان شناسی جدید تحت عنوان انسجام متنی مورد بررسی و مطالعه قرار می گیرد. هالیدی و رقیه حسن در سال 1976 ارتباط معنایی، لفظی، نحوی و منطقی اجزای متن را «انسجام» و هماهنگی کلی آن ها در محور عمودی «پیوستگی» نامیدند. از مهمترین ابزارهای انسجام، انسجام پیوندی است . ادات ربط در این نظریه به عنوان یک عنصر جداگانه در کنار عناصر دستوری و واژگانی، با عنوان عناصر پیوندی ذکر شده است. هر متنی که فاقد این عنصر باشد متنیت خود را از دست می دهد. آیه 151 سوره انعام از موارد اختلافی مفسرین از جمله ابن کثیر است که عامل اختلاف، «ثمّ» به عنوان عنصر پیوند ساز است. در این پژوهش بر آنیم تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی و تحلیل موارد اختلافی مفسرین و ابن کثیر در این آیه بر اساس نظریه ی انسجام پیوندی پرداخته و مشخص نماییم که چگونه می توان به دسته بندی و تحلیل موارد اختلافی بر اساس این نظریه پرداخت. یافته ها نشان می دهد که تحلیل موارد اختلافی در این آیه بر اساس نظریه انسجام حاکی است که اعتقاد و عدم اعتقاد به نقش پیوند دهندگی معنایی جملات ما بعد ثمّ با ماقبل آن عامل اختلاف را نمایان می نماید به گونه ای که می توان آراء آنان را منطبق یا غیر منطبق بر نظریه انسجام دسته بندی کرد.
بررسی زیبایی شناسی سوره های «مزَّمِّل» و «مدَّثِّر» در پرتو نقد فرمالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۳
68 - 82
حوزههای تخصصی:
نقد فرمالیستی به عنوان برجسته ترین حوزه های نقدی قرن بیستم یکی از روش های جدید نقدی می باشد که محور اصلی آن در بررسی متون ادبی، شکل ظاهری آن است. این نوشتار براساس مکتب فرمالیسم در پی بررسی میزان ادبیّت سوره های مزَّمِّل و مدثِّر است و از نظرگاه اصول آن نقد، در پی کشف زیبایی های سوره های یاد شده است و سعی دارد دیدی واضحتر نسبت به شگفتی های ظاهری اثر و تأثیر آ ن ها در انتقال معنا به مخاطب ارایه دهد. اهمیّت جُستار حاضر تلاش برای به اثبات رساندن این مهمّ است که متون دینی و به طور ویژه سوره های مزَّمِّل و مدثِّر هرچند به دنبال مفاهیمی خاصّ می باشند؛ ولی بر اساس مکتب فرمالیسم از زیبایی های ادبی تهی نیستند. این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و با تکیه بر اصول و مبانی مکتب صورت گرایی، به بررسی فُرم و محتوای سوره های مزِّمِّل و مدَّثِّر پرداخته و با هدف کشف مؤلّفه های فرمال وتبیین میزان انسجام و هماهنگی فُرم آیات و نقش آن در رساندن مضمون و تأثیر گذاری بر مخاطب در دو سوره نگاشته شده. ویژگی های بارز فرمالیستی در دو سوره قاعده افزایی، قاعده کاهی معنایی، بدیع معنوی هستند. نتایج نشان می دهد واج ها، هجاها، صامت و مصوت ها، کابردهای تشبیه، مجاز، کنایه، استعاره، توازن آوایی و واژگانی، دخالت دادن گونه های متفاوت آشنایی زدایی ادبی، در پیوند با هم، هارمونی و نظمی بسیار شگفتی را ایجاد کرده اند وبا فضای دو سوره که انذار مشرکان و بیان هولناکی صحنه های قیامت است همسو و هماهنگ است.
روش شناسی فهم قرآن در تفسیر الهی اردبیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمال الدین حسین الهی اردبیلی، از دانشمندان شیعه در اواخر سده نهم و نیمه اول سده دهم هجری است. او مفسر، متکلم، فیلسوف، فقیه و اصولی است که بالغ بر سی اثر به زبان های عربی، فارسی و ترکی نگاشته است. الهی اردبیلی تفسیری شامل سوره حمد و آیات آغازین سوره بقره به زبان عربی دارد که به تازگی نسخه خطی آن از سوی علی صدرایی خویی و ثریا قطبی تصحیح و تحقیق شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی روش های فهم قرآن کریم مبتنی بر متن آیه و فرای متن آیه در تفسیر الهی اردبیلی پرداخته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که الهی در سطح متنی، با واکاوی متن آیه و موشکافی سطوح زبانی، از جمله مفردات قرآنی شامل ریشه شناسی و اشتقاق، بیان معنای واژگان، روابط معنایی و دستور زبان و در سطح ادبی با بهره گیری از دانش بلاغت، تلاش کرده به فهم عمیق تری از آیات قرآن دست یابد. او در سطح فرای متن آیه با پرداختن به متون مرتبط با آیه و با تکیه بر روابط درون متنی از جمله آیات نظیر و روابط بینامتنی با متون روایی و تفاسیر دیگر به تفسیر آیات قرآن پرداخته است. نتیجه آنکه هر چند الهی اردبیلی در تفسیر خود به بررسی های زبانی و ادبی توجه بیشتری نشان داده، اما در دریافت های خود، به یک روش خاص پایبند نبوده و با روش اجتهادی جامع، به تفسیر قرآن کریم روی آورده است.
واژگان و گونه های معرف طنز و طعن در گفتمان قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
5 - 24
حوزههای تخصصی:
این مقاله، واژگان و گونه های معرف طنز و طعن در قرآن را تحلیل می کند. طنز در قرآن موقعیت های کمیک مشابه زندگی دنیوی بشر نیست، بلکه سخنان نغز و هشدارها یا نوش و نیش ها، از جلوه های بیانی عمدتاً غیرمستقیم قرآنی است که گونه های استعاری، تشبیهی و تمثیلی بسیاری را شامل می شوند. این گونه ها حاوی نکته ای نغز هستند که گاه باعث انبساط خاطر، و گاه مایه شگفتی ذهن شنونده می شوند. پرسش های اصلی عبارت اند از: این گونه ها چه نوع سنخ شناسی دارند؟ طرز عمل آنها به چه ترتیب است؟ و کارکردهای دین شناختی و زیبایی شناسانه آنها کدام است؟ این مقاله ابتدا به پیشینه بحث و سپس، به واژگان معرف طنز و گونه ها و الگوهای طنزپردازی اشاره، و آنها را سنخ شناسی، و طرز عمل هر ژانر را با ذکر نمونه آیات قرآنی تحلیل می کند. این گونه ها، از نغزگویی تا حکایات کوتاه تمثیلی، و طنز پرخاشگر مانند طعنه، کنایه طنزآمیز، هجو و ریشخند و کاریکاتورسازی، طیف بندی می شوند. قرآن به کمک این ژانرها، نوعی موقعیت ایجاد می کند که گاه، لطیف و طنزآمیز، گاه، هجو کج اندیشان و کاریکاتورسازی چهره منافقان، و گاه، تمثیلی و به ویژه طعنه و کنایه طنزآمیز است. البته این گونه ها به طرزی کارآمد بر هم نقش شده اند که تمییز آنها گاه، سخت ممکن است.
بررسی تطبیقی اعلامیه بین المللی حقوق بشر با تعالیم قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
713 - 730
حوزههای تخصصی:
منشور جهانی حقوق بشر که به انگیزه حاکمیت عدالت و صلح جهانی تدوین شده و در ایجاد صلح و امنیت نیز کارایی داشته، بر پایه مبانی و مبادی خاصی استوار است. در این پژوهش حاضر ضمن بررسی مواد و مفاد سی گانه این اعلامیه و تطبیق آن با دیدگاه قرآن کریم از لحاظ نظریه پردازی و تطبیق و اجرا با استناد به آیات و روایات و کتب معتبر دینی و حقوقی مورد بررسی قرار گیرد. محور تعیین مهمترین اصول حقوق و آزادی های بشر از جمله اصل آزادی، اصل برابری و مساوات که در اعلامیه حقوق بشر قرار گرفته و با تعالیم دین مبین اسلام ظاهراً همخوانی دارد اما از سنخیت کافی برخوردار نمی باشد. على رغم جهانی بودن اعلامیه حقوق بشر، اما تاکنون چالش های بسیاری را در میان برخی ملل جهان و از جمله کشورهای مسلمان را برانگیخت که نادیده گرفتن مبنای اصلی حقوق بشر در اسلام یعنی یگانگی و وحدانیت خداوند و اکتفا نمودن به عقل بشری و نیز محور بودن انسان در تدوین این، اعلامیه دخالت داشته است. نتیجه کلی این پژوهش بررسی وجوه مشترک و نکات محل اختلاف مواد اعلامیه حقوق بشر با دیدگاه های قرآن کریم از لحاظ محتوی و مضمون در حیطه های زیر مورد مقایسه گرفت از جمله؛ کرامت انسانی، مبانی، دیدگاه ها، انواع آزادی ها، مالکیت، تفاوت در اجرا، تساوی ذاتی و اصل برابری، حق حیات و امنیت در زندگی شخصی، تفاوت در نوع نگرش به انسان، غفلت از رابطه انسان با خداوند، رفع چالشها و کاستی های حقوق بشر.
نظریه حرمت دفعی خمر از نگاه قرآن و روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
55 - 92
حوزههای تخصصی:
عقل که وجه تمایز انسان از حیوان است، چیزی زیانبارتر از شراب برای آن بیان نشده است که نتیجه استفاده از آن، سقوط آدمی به جایگاه حیوانیت است. بر این اساس، خمر در ادیان آسمانی پیوسته حرام بوده است؛ ولی زمان و چگونگی اعلام حرمت آن در اسلام، به تقابل دو دیدگاه در تحریم دفعی با سکر نوم در معنای سکاری در آیه 43 نساء و تحریم تدریجی با سکر خمر منجر گردیده است. یافته های پژوهش با مطالعه کتابخانه ای و روش تحلیلی توصیفی، بیانگر صحت نظریه حرمت دفعی با دلایل قرآنی، روایی و مؤیدات عقلی و شواهد تاریخی، در اعلام حرمت خمر در آیات مکی در اوایل بعثت و تأکیدی بودن آن در آیه 90 مائده است. در مقابل، عدم صحت نظریه حرمت تدریجی شراب به جهت تناقض محتوایی و مخالفت آن با قرآن ثابت گردید؛ چرا که از طرفی جهت توجیه نظریه تدریجی با قانون عقلی تدریج، تصریح می نمایند که در آغازین مرحله، شراب در وقت نماز با نزول آیه 43 نساء، ششمین سوره مدنی حرام گردید، ولی از طرفی دیگر با نقض قانون تدریج، با اعلام اینکه سوره بقره به اجماع از اولین سور مدنی است که بعد از هجرت نازل شده است، به حرمت مطلق شراب در آیه 219 آن و نیز در برخی آیات مکی تصریح می نمایند. در نتیجه با نفی سکر خمر در معنای سکاری در نظریه تدریجی، شأنِ نزول ها در تفاسیر عامه به انگیزه دفاع از شرب خمر برخی، و نسبت ناروا به برخی دیگر با توجیه ناصواب عدم حرمت شراب تا نزول آیه 43 نساء در مدینه، خروج موضوعی از این آیه دارند. بنابراین تفکیک بین اعلام حکم حرمت شراب در مکه در اوایل بعثت و تأخیر چندین ساله اجرای حد شرب خمر در مدینه در نظریه دفعی، اضافه بر ایجاد انگیزه قوی در ترک و نیز اتمام حجت شرعی، نوعی روش مدارای تربیتی اسلام نیز بوده است. در حالی که اعلام همزمانی حرمت مطلق شراب با اجرای حد آن با نزول آیه 90 مائده از آخرین سور مدنی در نظریه تدریجی، خلاف مدارای تربیتی مورد انتظار آنان است. از جمله آثار مترتب بر اثبات نظریه حرمت دفعی شراب، اضافه بر دستیابی به نظریه صائب قرآنی، عدم توجیه پذیری شرابخواری برخی صحابه در مدینه تا نزول آیه تحریم است.
شاخص های عرفانی آیات و گزاره های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزاره یا همان قضیه منطقی کوچکترین واحد معرفت تصدیقی است که به "باور صادق موجّه" تعریف شده است. برخی از آیات قرآنی گزاره واحد هستند و برخی مشتمل بر چند گزاره اند.گزاره های قرآنی گاهی فقهی هستند، مانند:«أَحَلَّ اللّهُ الْبَیْعَ» گاهی اخلاقی اند، مانند:«إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» گاهی کلامی هستند، مانند:«هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» گاهی فلسفی اند، مانند:«أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ» به همین بیان گاهی گزاره های قرآنی عرفانی هستند، مانند:«هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ».اینکه معیارها و شاخص های عرفانی بودن گزاره های قرآنی چیست؟پرسش اصلی این جُستار است. طبق یافته های این پژوهش؛ مربوط به وحدت وجود بودن به معنای درست و قابل دفاع آن، مربوط به توحید افعالی بودن، دلالت بر قوس نزول و قوس صعود داشتن، دلالت بر عوالم چندگانه عرفانی داشتن، دلالت بر تجلّی نمودن، دلالت بر سریان شعور و علم در کل هستی داشتن و... از جمله شاخص های گزاره عرفانی بودن گزاره های قرآنی است. لازم به ذکر است که در این مقاله عرفان نظری مبنای بحث قرار گرفته و عرفان عملی خود نوشتار مستقلی می طلبد. هدف مقاله زمینه سازی برای شناسایی همه گزاره های عرفان نظری در قرآن کریم و سپس در احادیث است تا مقدمات تدوین عرفان نظری ناب اسلامی متَخَذ از آیات و روایات تمهید گردد.
نقض های اصول همکاری گرایس در سوره مجادله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارتباطی که بین عناصر و سازه های یک پاره گفتار وجود دارد، موجب معنامندی کلام می گردد. نظریه همکاری گرایس که از آن با عنوان «اصول همکاری» یاد می شود، شامل چهار اصل «کمیت»، «کیفیت»، «ارتباط» و «شیوه بیان» است که هِرْبِرت پِل گرایس، فیلسوف تحلیل زبان (1913-1988) مخاطب را در گفتگو به رعایت این اصول ملزم می داند. بر پایه این دیدگاه، اگر یک یا هر دو طرف گفتگو از این اصول عدول نمایند، کلام آن ها دارای معنای ضمنی و تلویحی می گردد. سوره مجادله که از برخی عناصر روایی از جمله مکالمه برخوردار است، قابلیت خوانش از منظر اصول چهارگانه گرایس را دارد. لذا پژوهش حاضر بر آن بوده تا به شیوه توصیفی- تحلیلی، نقض اصول مکالمه ای گرایس را در سوره مجادله بررسی کند و از این رهگذر، کارکرد آن نقض ها را در ایجاد معانی تلویحی و فرامتنی تحلیل نماید. نتایج حاصل از این جستار بیانگر این مطلب است که نباید چنین پنداشت که عدم رعایت اصول چهارگانه گرایس معنامندی کلام را در سوره مجادله خدشه دار می سازد، بلکه پیام های تلویحی و انگیزه های متفاوتی از جمله تعلیم آداب معاشرت، سنجش خلوص نیت اغنیا، هشدار و انذار، اهانت عامدانه، اشاره به صفت اعلمیت خداوند و غیره سبب نقض اصول گرایس در این سوره شده است که گوینده، این شیوه گفتمانی را ضمن کاربست سازوکارهایی همچون کنایه، اغراق، تناسی تشبیه و غیره، تأثیرگذارتر از رد و بدل کردن اطّلاعات با عنایت به ساختار ظاهری کلمات می یابد.
حرکت جوهری نفسانی و مطالعه تطبیقی آن در شواهد قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
55 - 76
حوزههای تخصصی:
هر انسانی بالوجدان می یابد که نفس او دائماً در حال تغییر و تحول است. برخی مانند مشائیان، با بیرونی و منفصل دانستن این تغییرات، بر این باورند که نفس از اول خلقت تا آخر ثابت بوده، فقط عوارضی بر آن عارض شده، کیفیات آن تغییر پیدا می کند. ملاصدرا و پیروانش با درونی و متصل دانستن این تغییرات، حرکت جوهری نفس را پذیرفته، معتقدند که خودِ نفس از اول خلقت در حال تبدیل و تبدل است. معتقدان به حرکت جوهری برای اثبات حرکت درونی و متصل نفس، به دلایل عقلی متوسل شده و توجه خاصی به دلایل نقلی نداشته اند. این در حالی است که برخی از آیات قرآن کریم، نه تنها شاهد بلکه دلیلی برای حرکت درونی و جوهری نفس به شمار می آیند. پژوهش حاضر بعد از بیان حرکت جوهری نفسانی، با ذکر برخی از این آیات، به تبیین و نحوه دلالت آن ها بر حرکت درونی و جوهری نفس پرداخته و به این نتیجه رهنمون گشته است که ملکات نفسانی، اگر فضایل باشند، مانند علم، ایمان و...، سبب تکامل خودِ نفس می شوند و اگر رذایل باشند، مانند رجس، نفاق و...، عامل تنزل خودِ نفس می گردند.
تأثیرپذیری مولانا از قرآن در اندیشه های مربوط به نبوت
حوزههای تخصصی:
مولانا در آثار خود، به ویژه در «فیه مافیه»، با تأکید بر مفاهیم عرفانی و قرآنی، نبوت را به عنوان محوریت شناخت حقیقت و کمال انسانی تبیین می کند. او معتقد است که پیامبران نه تنها واسطه ای برای انتقال وحی الهی هستند، بلکه انسان های کاملی اند که با گذر از مراتب بشری به حقیقت مطلق و نور الهی می رسند. هدف از این پژوهش که به روش توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است، واکاوی جنبه های قرآنی اندیشه های مرتبط با نبوت در آثار مولوی است. «فیه ما فیه» به طور ویژه در این میان مورد توجه بوده است. یافته های پژوهش نشان می دهد مولانا به جنبه های مختلف نبوت، از جمله وحی، الهام، و مقام معنوی اولیا در رابطه با پیامبران، اشاره می کند و نقش آنان را به عنوان راهنمایان معنوی و اخلاقی برای بشر تبیین می نماید. او همچنین وحی را تنها محدود به پیامبران نمی داند و بر این باور است که اولیا و انسان های معنوی نیز می توانند به نوعی از وحی دل یا الهام بهره مند شوند. این پژوهش نشان می دهد که چگونه مولانا از آموزه های قرآنی برای تقویت و تبیین دیدگاه های عرفانی خود استفاده کرده و نبوت را به عنوان الگویی از کمال انسانی و راهی برای رسیدن به معرفت الهی و زندگی اخلاقی مطرح می نماید.
تفسیر و تأویل در نظام عرفانی شیخ علاء الدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
369 - 389
حوزههای تخصصی:
شیخ علاء الدوله سمنانی از مفسّران عرفانی قرآن ضمن به کارگیری آیات و روایات در آثار خود، دو نوع رویکرد تأویل پذیری و عدم تأویل پذیری درباره آیات دارد. وی با تفسیر و تأویل آیات متشابه، مخالف، اما نسبت به سایر آیات موافق است. او برخلاف بیشتر مفسّران، معتقد است که اضغاث احلام، نیازمند تفسیر و تأویل اند و از تفسیر و تأویل درحوزه های اصول و فروع دین، مکاشفات عرفانی،حروف، آیات و روایات استفاده می کند. وی تأویل را راهی برای عدم تکفیر مسلمانان، جذب دیدگاه های مختلف در دین اسلام ، نیفتادن در ورطه تناسخ و تعبیر مکاشفات عرفانی می داند. سنجش صحت تأویل و تفسیر از نظر وی، مطابقت با قرآن، حدیث، واقعیت، لغت عرب و عقل است. تفسیر وی ذوقی، بدون حشو و زواید، دارای رگه هایی از علم کلام، مشابهت و تأثیرپذیری از تفسیر ابن عربی و شارحانش است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی در پی واکاوی جایگاه تفسیر و تأویل در نزد این عارف است.
بررسی باور به نیکویی خواندن قرآن، بدون فهم معنای ظاهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۶)
93 - 114
حوزههای تخصصی:
بر اساس آموزه های قرآن و روایات و قواعد زبانی، خواندن الفاظ قرآن، حداقل باید همراه با فهم معنای ظاهری باشد، اما باور به جواز یا ثواب داشتن خواندن الفاظ قرآن، بدون فهم معنای ظاهری، یکی از باورهای عمومی مسلمانانِ غیرعرب زبان است. دشواری فراگیری زبان عربی برای عموم مردم، در کنار علاقه به خواندن مستمر قرآن در راستای عمل به تأکید قرآن و روایات، مسیر شکل گیری این باور را هموار ساخته است. البته تشویق غیرعرب زبانان به خواندنِ صِرف الفاظ، با هدف ایجاد ارتباط مستقیم با قرآن در ابتدای یادگیریِ خواندن آن، معقول به نظر می رسد، اما به معنای جواز تداومِ آن در طول زندگی فرد نیست. این مقاله برای نخستین بار با روش توصیفی- تحلیلی، به دنبال بررسی و نقد زمینه های شکل گیری و مؤیدات باور به جواز یا ثواب داشتن خواندن الفاظ قرآن، بدون فهم معنای ظاهری آن، در لایه های زیرین فرهنگ اسلامی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که این زمینه ها معمولاً حاصل رسوب ناقص و مبهم مباحثی چون برداشت از روایات، اعجاز قرآن، ترجمه ناپذیری قرآن، بایسته های ارتباط با قرآن، مباحث لغوی و مباحثی از این دست در میان عامه مردم است که به عنوان توجیهی برای نفهمیدن معنای ظاهری آیات، به آنها استناد شده است.
بررسی مصداقی انفکاک حق و باطل از منظر قرآن کریم
منبع:
مطالعات تفسیری آلاءالرحمن سال ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴
7 - 24
حوزههای تخصصی:
تعالیم قرآن و احادیث بیانگر آن هستند که کارکرد جوامع و افراد، ترکیبی از حق و باطل و سرشار از رفتارهای نیک و زشت است. مشیت الهی بر آن استوار شده که انسان ها با بهره مندی از آموزه های پیامبران الهی و همچنین با رویارویی با امتحانات گوناگون، مرز میان «حق» و «باطل» را بشناسند؛ از هرگونه نماد باطل و رفتار ناپسند دوری گزینند و در زندگی فردی و اجتماعی خود، مدافع حق و مروج صفات نیک باشند. سوال این تحقیق این است که مصادیق انفکاک حق و باطل از منظر قرآن کریم، چیست؟ این پژوهش با هدف بررسی مصادیق انفکاک حق و باطل در قرآن کریم، به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که قرآن کریم از طریق روایت داستان هایی مانند داستان حضرت نوحA، ماجرای طالوت و جالوت، جنگ احد و ده ها قصه ی دیگر، به تبیین مصادیق حق و باطل و پیامدهای هرکدام می پردازد. در این داستان ها، خداوند متعال، نیکوکاران را به تزکیه نفس و ارتقای اخلاقی و اعتقادی تشویق می کند و پاداش نیکوکاری را به آنان وعده می دهد. در مقابل، مجازات گناهکاران و انحراف شدگان از مسیر حق نیز به تصویر کشیده می شود.