فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۷۶۱ تا ۴٬۷۸۰ مورد از کل ۱۶٬۳۶۳ مورد.
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۸۲ شماره ۲۲
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به «روششناسى اندیشه سیاسى در فلسفه غربِ تمدن اسلامى» اختصاص دارد. فلسفه غرب تمدن اسلامى به اندیشههاى فلسفى در آرا و آثارِ فیلسوفانى چون ابن طفیل، ابن باجه و ابن رشد اطلاق مىشود. اینان برخلاف متفکران شرق تمدن اسلامى، مانند ابنسینا، روششناسى ویژهاى در حوزه دانش سیاسى داشتند. بنیادى شرعى براى عقل در حوزه سیاست قائل بودند و در عین حال احکام شرعى سیاست یا سیاست شرعى را به اعتبار یافتههاى عقل برهانى، حمایت و نقد مىکردند. از این حیث نوعى روششناسى معطوف به «روش تأویل» در فلسفه غرب اسلامى شکل گرفت، که امروزه به هرمنوتیک اسلامى یا هرمنوتیک ابن رشد معروف است. مقاله حاضر به توضیح روش شناختى این نظریه و نتایج آن در حوزه دانش سیاسى پرداخته است.
بررسی مبانی فقهی و حقوقی مالکیت انسان بر بدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
173 - 192
حوزههای تخصصی:
با گسترش دانش پزشکی، امکان پیوند اعضای بدن انسان محقق شد. پیوند اعضا به دو صورت امکان پذیر است. اینکه عضو مذکور از بدن انسان زنده ای جدا شود و در بدن نیازمند قرار گیرد؛ دیگر اینکه این اعضا از متوفی (افراد مبتلا به مرگ مغزی) برداشته می شود که وصیت یا اجازه اولیای متوفی مجوز این کار خواهد بود. رواج پیدا کردن عضو مورد نیاز برای رفع بیماری اشخاص نیازمند، به تدریج بحث خریدوفروش اعضای بدن را به دنبال داشته است، تا جایی که همه روزه شاهد اطلاعیه هایی با موضوع خریدوفروش اعضای بدن در معابر عمومی جامعه هستیم. این پدیده نوظهور آثاری را در مباحث فقهی و حقوقی این گونه از معاملات به وجود آورده است و این مسئله مطرح می شود که آیا انسان دارای حق مالکیت بر اعضای خود است؟ انسان تا چه میزان حق مالکیت بر بدن خود را دارد؟ طرح این پرسش و جست وجوی پاسخ آن از منظر نصوص و ادله شرعی امامیه و حقوق، بهانه ای برای نگارش این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی شد. در این مسئله مستحدثه، تعدادی از فقهای امامیه، با استناد به آیات و روایات مالک نبودن بر بدن را پذیرفته ا ند. در مقابل، گروهی هم با استناد به آیات و روایات قائلند که مالکیت اعضای بدن از نوع ذاتی است و بر این اساس انسان حق تصرف بر اعضای خود را دارد و می تواند از تمام منافع آن استفاده کند. انتقال اعضای بدن نیز نوعی تصرف است و مادامی که موجب اضرار به نفس نشود، ازلحاظ فقهی و حقوقی بلامانع است. در این مقاله بدون توجه به مسائل پزشکی و برداشت اعضای بدن از انسان زنده (که درکتب و مقالات زیادی به آن پرداخته شده است) به بررسی چند مطلب پیرامون مالکیت، حدود مالکیت و دلایل معتقدان به وجود چنین مالکیتی از منظر فقه و حقوق پرداخته خواهد شد.
تقیه: تفاوت تقیه با نفاق
حوزههای تخصصی:
حلول دیون در حقوق موضوعه ایران و فقه امامیه
منبع:
پژوهشنامه میان رشته ای فقهی (پژوهشنامه فقهی سابق) سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۹)
147 - 174
حوزههای تخصصی:
طبق نظر فقها و حقوقدانان با فوت و ورشکستگی، دیون اشخاص حال می شود. در باب حلول دیون میان فقها و حقوقدانان اختلافاتی وجود دارد. در مورد قلمرو حلول دیون، عده ای تمامی دیون و تعهدات را، چه این تعهدات قراردادی باشند و یا غیر قراردادی، در قاعده «حال شدن دیون مؤجل» جای داده و مشمول این قاعده (حال شدن دیون مؤجل متوفی و ورشکسته) دانسته اند. در حلول نسبی، تخفیفات مقتضیه موجب حلول می شود در حالی که در حلول مطلق، تخفیف و تنزیلی صورت نمی گیرد. بر همین اساس در باب حلول در بین قانون مدنی و تجارت تفاوتی نیست و در هر دو مبنا، حلول مطلق مورد پذیرش قرار گرفته است. این اختلاف ناشی از نگرش متفاوت فقها و علمای حقوق به معنا و مفهوم دین و تعهد می باشد. نظریه مختار در فقه امامیه آن است که احتمال تضییع حقوق دائن توسط وراث و نیز استناد به قاعده لاضرر در این زمینه قابلیت استناد ندارد؛ زیرا اولاً ضایع شدن اموال و ترکه به وسیله وارث جنبه احتمالی دارد و قابل اعتنا نمی باشد و لذا مفید علم است. ثانیاً همان احتمال - تضییع اموال - توسط خود مدیون و قبل از فوت نیز وجود دارد، زیرا اموال مدیون نیز وثیقه عمومی طلب بستانکاران است. لذا به صرف احتمال ضایع شدن اموال توسط ورثه نمی توان به استناد قاعده لاضرر و در دفاع از دائن حکم به حلول اجل داد. لذا طبق قاعده «للاجل قسط من الثمن»، طرف مقابل متوفی به عنوان متعهدله اجل، برای اخذ اجل از متعهد، بخشی از ثمن را هزینه نموده است و لذا عدم بقای اجل، محکوم به داراشدن بلاجهت است. پیشنهاد می شود که در حوزه حلول دیون نظریه عدم حلول دیون متوفی و ورشکسته پذیرفته شود که بر اساس آن وراث حقوق دائن را بدون جهت از بین نبرده و مشمول قاعده دارا شدن ناعادلانه نشوند. مبنای مورد پذیرش در فقه و حقوق ایران قابل استناد است.
تبیین راه برد نرم افزار گرایانه جهاد در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گونه شناسی انواع مختلف جهاد در قرآن کریم، بیانگر آن است که می توان این مفهوم را در دو گفتمان متفاوت بررسی کرد: نخست، جهاد سخت که با استفاده از واژه های «قتال» و «مرابطه»، از آن تعبیر شده است؛ دوم، جهاد نرم که زیر مجموعه واژه «جهاد» است. فلسفه و بنیاد جهاد در دین مبین اسلام، مشتمل بر اقداماتی است که از طریق نقد مبادی قدرت های نامشروع حاکم، به نفی رژیم ها و سیاست های آن ها منتهی می شود؛ از این روی می توان گفت جهاد در دین مبین اسلام، به مثابه راه بردی نرم افزار گرایانه مطرح شده است که امروزه، با استفاده از عنوان عمومی «جنگ نرم»، از آن تعبیر می شود.
این راه برد، متناسب با وضعیت و مقتضیات زمان، به گونه های مختلف نمود یافته است و نمونه بارز آن را می توان در اقدامات جهادی امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در مقابله با حکومت معاویه و یزید مشاهده کرد؛ بدان معنا که این دو امام بزرگوار در واقع، یک راه برد را در پیش گرفته بوده اند.
در این مقاله کوشیده ایم از طریق معناشناسی و بررسی گونه های مختلف جهاد در قرآن کریم، نظریه قرآن درباره جنگ نرم جهادی را تبیین و راه بردهای نرم افزار گرایانه برای دست یافتن به آن ها را بررسی کنیم؛ بدان معنا که جهاد، راه بردی نرم افزار گرایانه و شمول آن به مراتب بیشتر از جنگ نرم با دشمن است؛ از این روی، جنگ نرم با دشمن، از مصداق های جهاد از منظر قرآن کریم به شمار می آید. برای تبیین دقیق این موضوع، اصل جهاد متناسب با گفتمان قرآنی را تحلیل، و مرز های مفهومی و کاربردی آن با قتال را ترسیم کرده ایم.
سنت در دیدگاه محقق اردبیلى
منبع:
حوزه سال ۱۳۷۵ شماره ۷۵
حوزههای تخصصی:
مذهب امامیه و فقه امامیه
حوزههای تخصصی:
نقد و بررسی؛ لزوم اختبار اوصاف مبیع از دیدگاه فقها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرورت آگاهی دو طرف معامله از متعلق قصد آن ها؛ یعنی کمیت و کیفیت مبیع به منظور جلوگیری از غرری بودن و بطلان، از شرایط معامله است. با وجود اتفاق نظر فقها بر بطلان و عدم ترتب اثر بیع غرری، در مورد لزوم یا عدم لزوم اختبار کالای فاسدنشدنی، دیدگاه های متفاوتی ارائه شده است. برخی از فقها قائل به لزوم اختبار و برخی، معتقد به اصالة الصحه و یا انجام معامله بر حسب توصیف و عدم لزوم اختبار شده اند. در پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی است، ضمن تبیین مفهوم غرر و بررسی روایات وارده در خصوص صحت یا بطلان معامله و بررسی ادلّه موافقان و مخالفان با لزوم اختبار مبیع و نیز موارد کاربرد اصالة الصحه چنین به دست آمده که با توجه به شرط مضبوط بودن مبیع در معامله، هر گاه اختبار اوصاف مبیع امکان پذیر باشد، شرط اختبار لازم است و نمی توان بر اصالة الصحه اعتماد نمود.
شرح دعای ابوحمزه ثمالی
حوزههای تخصصی:
کتاب المله(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسى ۱۳۷۸ شماره ۶
حوزههای تخصصی:
سیری گذرا در شبهات فقهی
اجتهاد در اصول دین و تقلید در فروع آن
حوزههای تخصصی:
تاریخ تحوّل کلّیّات خمس: ارسطو، فرفوریوس، فارابی، ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارسطو در جایگاه ها به منظور تحلیل استدلال جدلی، آن را به گزاره ها فرومی کاهد و می گوید که هر گزاره جدلی از موضوعی تشکیل شده که «نوع» است، و از محمولی که یا «تعریف» است، یا «جنس»، (یا «فصل»، ) یا «خاصّه»، یا «عرض»؛ و موادّ این حمل پذیرها را مقولات ده گانه به دست می دهند. فرفوریوس در ایساگوگه «نوع» را جایگزین «تعریف» می کند و «فصل» را هم آشکارا به میان می آورد و این پنج کلّی را چونان پیش زمینه هایی ضروری و/یا سودمند برای آموزه های مقولات، تعریف، تقسیم، و اثبات پیش می نهد. فارابی حمل پذیرهای ارسطو و کلّی های پنج گانه فرفوریوس را درمی آمیزد و به فهرست تازه ای دست می یابد. وی بر آن است که کلّی های پنج گانه اجزای نهایی همه تعریف ها و استدلال ها در همه دانش ها هستند. ابن سینا در مدخل های منطقی خویش، بی هیچ بیش و کم، همان کلّی های پنج گانه فرفوریوس را به میان می آورد. وی در منطق الشفاء، مهم ترین نمودار منطق نگاری نُه بخشی، کارکرد کلّی های پنج گانه را همانی می داند که فرفوریوس می گوید. امّا در نخستین و برجسته ترین نماینده منطق نگاری دوبخشی، یعنی منطق الإشارات، کلّی های پنج گانه را تنها به مثابت مدخل منطق تعریف به کار می گیرد.
بررسی پدیدة «چند شغلی» از منظر فقه و قانون ایران(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پدیدة چند شغلی از عواملی است که سبب انحصارگرایی و محدودیت شغلی در جامعه می شود. هرچند در قانون اساسی، قانون گذار از این کار منع کرده، اما فقدان قانون عادی جدّی در خصوص اجرایی کردن این اصل از یک سو، و وجود استثناهای بسیار از سوی دیگر، سبب افزایش آن در جامعه شده است. از آن رو که رجوع به مستندات و ادلة شرعی از منابع وضع قوانین در جمهوری اسلامی است، ضروری به نظر می رسد موضوع از این منظر، بررسی شود تا مشروعیت یا عدم مشروعیت آن مشخص شود. بررسی یافته های این پژوهش بیانگر این است که از دیدگاه آموزه های دینی، منع چند شغلی به دلایل شرعی مثل، تضاد با حقوق دیگران، ایجاد مزاحمت کاری، از بین بردن فرصت کار برای دیگران، اشاعه حرص و طمع ورزی در جامعه و بالا بردن توقّعات در جامعه، افزایش ساعات کاری، کاهش بهره وری در کار، نقض قانون، افزایش بیکاری و تعارض نقش ها قابل اثبات است که این امر مؤیدی بر تصویب قانون منع چند شغله هاست.