فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۴۱ تا ۵٬۳۶۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
اخلاق و عرفان اسلامى از دیدگاه استاد مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۶ شماره ۱۱۳
حوزههای تخصصی:
یکى از شیوه هاى تربیتى قرآن کریم این است که صفات مطلوب را به گونه اى بیان مى کند که موجب ترغیب دیگران براى کسب این صفات باشد. در بسیارى از موارد، تفاوت آیات هم سنخ با یکدیگر در اجمال و تفصیل است. این مقتضاى مقام و اقتضاى بلاغت قرآن است. اوصافى که قرآن ذکر مى کند دو جور اطلاق دارند: اطلاق عام و اطلاق خاص. اطلاق خاص به خاطر عنایتى است.
قرآن در موارد زیادى انسان ها را به نام «عباد» یاد کرده، اما به «اللّه» یا به «رحمن» اضافه کرده است. اما گاهى آنها را «عبادى» خوانده که به مناسبت مقام، بار ارزشى خاصى دارد. این اضافه تشریفى است. عبودیت خدا گاهى تکوینى است و خارج از اختیارات انسان، و گاهى تشریعى است; یعنى اینکه کسى بندگى دیگرى را بپذیرد و خود را عبد او قرار دهد. در این زمینه، مردم دو دسته مى شوند: عده اى بنده خدا و عده اى بنده نفس. عبادت خدا همواره آگاهانه است و عبادت نفس (یا شیطان) ناآگاهانه.
اولین تألیف اخلاقى در نظام آموزشى ایران (نگاهى به کتاب اخلاق شریعتى)
حوزههای تخصصی:
بیست ریزه کاری تبلیغی
منبع:
مبلغان ۱۳۸۶ شماره ۹۶
کاهش التهاب جنسی
منبع:
مبلغان ۱۳۸۶ شماره ۹۷
اسراف و تبذیر
مسئولیت حکومت اسلامی در آموزش و پرورش رسمی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی مسئولیت حکومت اسلامی در آموزش و پرورش رسمی پرداخته و روش تحقیق مورد استفاده در این مقاله روش اجتهادی رایج در فقه شیعی است. نویسنده در این مقاله موضوع را از زوایای مختلف تبیین، و آرا و نظرات گوناگون در این زمینه را مطرح و نقد کرده و در پایان، نظر خود را ارائه کرده است.
این مقاله نشان می دهد که دربارة نقش حکومت اسلامی در آموزش و پرورش رسمی دیدگاه های مختلفی وجود دارد. برخی معتقدند تعلیم و تربیت اصالتاً وظیفة والدین است و حکومت اسلامی تنها در حد ضرورت و برای پرکردن خلأها و جبران کاستی ها دخالت می کند و برخی دیگر معتقدند این مسئولیت به عهدة حکومت است و والدین موظفند با دولت همکاری کنند. مبنای نظریة اول بخشی از نصوص دینی است که بر وظیفة والدین در تربیت فرزندان تأکید دارد و مبنای نظریة دوم نصوصی است که حکومت اسلامی را عهده دار نقش تربیت مردم می داند. نویسنده دیدگاه دیگری ارائه کرده است که در آن با تأکید بر فطری بودنِ حق آموزش و پرورش، تأثیر تحولات اجتماعی و فرهنگی بر چند و چون این حق پذیرفته شده است. در این دیدگاه آموزش و پرورش علاوه بر یک «حق شخصی»، به عنوان یک «ضرورت اجتماعی» نیز تلقی شده است. بر این اساس حکومت اسلامی، در قبال آموزش و پرورش و براساس مبانی فقهی، یکی از «واجبات نظامیه» به شمار آمده، که نظام زندگی انسان ها، بدان وابسته است.