اسلامی، تفاوت جوهری با کارگزاری در دیگر نظامها دارد. زیرا در نظامهای سرمایه سالار و سودمحور سرمایه داری، معیار اصلی، دستیابی به سود و لذت است، اما در نظام الهی سود و لذت محور نبوده و تعیین کننده نمیباشند، بلکه سنتی الهی و اصولی ارزشی و متعالی، محور و مبنا شمرده میگردند.
در این نوشتار، عنوان کارگزار به عاملی در درون سیستم حاکمیت، که به ایفای یک نقش، چه جزیی و چه کلی، میپردازد، تعریف شده است. کارگزاری در نظام اسلامی، در یک نظام سلسله مراتبی قرار میگیرد و لذا مکانیسمی منحصر به فرد دارد و از صبغه و رنگ دینی، به نحو کاملی برخوردار است. از این رو، کارگزاری در نظام دینی، اجرای عملیاتی اندیشههای الهی در حق جامعه و حکومت است و کارگزار نظام دینی باید از رشد فکری، عقلانی، معرفتی و اخلاقی بالایی برخوردار باشد و بالاخره در تصویری کلی، کارگزاران مدینهی دینی، همگی در یک نقطه اشتراک دارند و آن اشتراک در فضیلت است.
با توجه به تغییرات جوهری کارگزاری نظام دینی با نظامهای سودمحور، کارگزاری در نظام دینی، مقولهای ابزاری است، یعنی ابزار تحقق عدالت و معنویت، و نوعی امانت داری است زیرا مردم حاکمیت بر خود را به امانت به او میسپرند و به همین جهت امری معطوف به خدمت است و طبیعتاً کارگزاران باید شایستهترین باشند.
تربیت اخلاقی کارگزاران، میتواند امور مهم فوق را برآورده سازد و بدین روی تربیت آنان، وظیفهی نظام و سیستمهای آموزشی است. این تربیت باید در چند جهت صورت پذیرد؛ تربیت در بعد مردم گرایی و تربیت در بعد تهذیب نفسانی، درک مسؤولیت و...
نکته دیگر این نوشتار، بایدهای اخلاقی کارگزاران نظام دینی است که در چند شبکهی فردی و شخصی، الهی، مدیریتی، تودهای و اجتماعی به بحث درآمدهاند. لذا اموری همچون تهذیب نفس، برخورداری از انگیزههای مقدس، مناعت طبع و ساده زیستی، مشارکت در شعائر دینی، توجه به خدا در همهی حالات و برخورداری از صفت حیا و ظرفیت روحی بالا و اعتماد به نفس و نیز عشق به مردم، تعهد خدمت رسانی و در نظر داشت مساوات در بین مردم از اموری هستند که در شبکههای چهارگانه فوق، باید ملحوظ نظر قرار گیرند.
یکی از جلوههای نور و ظلمت، اخلاص و شرک است. اخلاص بالاترین مرتبه توحید به شمار میآید.این دو مفهوم زمانی قابل درک و فهم عمیق هستند که در آیات قرآن کریم در مقابل هم و با دقت مورد پژوهش قرار گیرند.چرا که قرآن در بسیاری از آیات شریفه، تمامی انسانها را به وحدانیت خداوند سبحان دعوت میفرماید.از اینرو باید دانست که منظور از این وحدانیت چیست و قرآن کریم در مسیر این دعوت، آدمی را از چه چیزی بر حذر میدارد؟به عبارت دیگر، از دیدگاه قرآن چه چیزی شرک تلقی میشود تا از رهگذر چنین پژوهشی، مرز بین شرک و اخلاص روشن شود؟در این نوشتار برآنیم که معنای حقیقی«شرک»را از میان آیات شریفه استخراج کنیم و به بررسی انواع و مراتب آن بپردازیم.آنگاه استدلال قرآن کریم را بر نفی شرک، و سپس مفهوم حقیقی اخلاص را تبیین کنیم.
با توجه به اینکه پیام قرآن در این راست«لا تعبدوا إلاّ اللّه» است، باید معنای عبادت نیز روشن شود، تا مرز بین این دو مفهوم-شرک و اخلاص-بارز گردد.لیکن قبل از هر کلام دیگر، ابتدا گزارش کوتاهی از معنای لغوی این دو واژه ارائه میدهیم.