فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۴۱ تا ۲٬۴۶۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
منبع:
فرهنگ کوثر ۱۳۷۸ شماره ۳۰
حیات انسانی
منبع:
معارف جعفری ۱۳۴۴ شماره ۶
هندسة مفهومی اوقات فراغت با رویکرد جامعه شناختی، روان شناختی، اخلاقی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اوقات فراغت مهم ترین و دلپذیرترین اوقات آحاد بشر و بخشی از ساعات زندگی روزانه انسان ها است که فرد با رضایت خاطر به استراحت، تفریح، توسعه آگاهی ها یا مشارکت اجتماعی می پردازد و داوطلبانه پس از رهایی از الزامات شغلی، خانوادگی و اجتماعی بدان مشغول می شود. سؤال اصلی تحقیق این است که اوقات فراغت با رویکرد جامعه شناختی و روان شناختی و اخلاقی دارای چه مفهومی می باشد؟ آیا بین اوقات فراغت و وقت آزاد همسانی وجود دارد؟ اوقات فراغت در ارتباط با کار، بازی، تفریح، سرگرمی و ورزش به چه معناست؟
این نوشتار، در پاسخ به سؤالات تحقیق، ضمن بهره وری از منابع مختلف کتابخانه ای با روش توصیفی - تحلیلی، و با هدف بررسی و تبیین ساختار مفهومی اوقات فراغت، بر آن است که اوقات فراغت بخشی از اوقات آزاد انسان است، و اینکه نحوه گذران اوقات فراغت برای افراد، امری آزاد و انتخابی است. گذران اوقات فراغت موجبات آرامش جسمی و روحی، رضایت خاطر، و رفع خستگی ناشی از کار را فراهم می کند. در پایان، به اهمیت اوقات فراغت در زندگی همچون زمانی برای فرهنگ سازی، فرصتی برای اشتغال و تهدیدی برای سلامت اخلاقی جامعه تأکید گردیده و ویژگی های آن، از جمله جدا بودن وقت فراغت از کار، وجود میل و فعالیت دلخواه و نداشتن انگیزه و نفع اقتصادی پرداخته شده است.
احیای ارزشهای اخلاقی
حوزههای تخصصی:
رابطه آموزه های دینی والدین و رشد اخلاقی کودکان دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تبیین آموزه های دینی والدین در رشد اخلاقی کودکان دبستانی صورت گرفت. روش پژوهش توصیفی مقطعی از نوع همبستگی بود. بر این اساس از میان تمام دانش-آموزان دبستانی شهر تهران در سال تحصیلی 94 93 نمونه ای به حجم 60 نفر (30 نفر دختر و 30 نفر پسر) با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سنجش دینداری خدایاری فرد، آزمون رشد اخلاقی کلبرگ و پرسشنامه محقق ساخته تربیت دینی استفاده شد. یافته های پژوهش از طریق آزمونهای همبستگی و خی دو (مجذور کا) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و نشان داد که بین دینداری والدین و رشد اخلاقی کودکان رابطه معناداری وجود دارد 497/0 r = و مراحل رشد اخلاقی کودکان 7 تا 12 سال با الگوی کلبرگ مطابقت دارد به گونه ای که به موازات بالا رفتن سن، سطح استدلال اخلاقی آنان نیز رشد می یابد و بین تربیت دینی والدین و رشد اخلاقی کودکان دبستانی رابطه معنادار وجود دارد 9/27 x2 = . هم چنین یافته ها نشان داد که تفاوت آماری معنادار در نیرومندی همبستگی بین دینداری والدین و رشد اخلاقی دانش آموزان برای دختران و پسران وجود دارد 001/0 p
جایگاه همسانی اخلاقی زوجین در تشکیل خانواده در فقه و حقوق موضوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از رمزهای اساسی ماندگاری دین مبین اسلام، اخلاقی بودن آموزه های آن است. فقه یا حقوق اسلامی که به رفتارهای مکلفین و مهارتهای زندگی آنان جهت می دهد با اخلاق عملی به طوری در هم آمیخته است که می توان گفت در اسلام، همه احکام شرعی در عرصه های مختلف زندگی با صبغه اخلاقی ظاهر می شوند و این ظهور، نتیجه دخالت و تاثیر اخلاق در فرایند استنباط احکام فقهی توسط فقیهان است.در هر یک از این عرصه ها، خانواده یکی از مهمترین کانونهای رشد و تکامل بشر به شمار می رود و در این راستا، اسلام نیز با توجه خاص به این کانون، کیفیت شکل گیری آن را بیان نموده و برای شکل گیری آن، وجود یک مرد و زن را به صورت مشروع، در کنار یکدیگر و به عنوان یک زوج، ضروری دانسته است. از طرفی چون تشکیل خانواده، اهداف عالیه ای از جمله رسیدن به آرامش، سکون، بقا و تربیت نسل را دنبال می کند نقش اساسی همسانی زوجین در بعد معرفتی و اخلاقی آشکار می شود.این پژوهش به منظور تبیین مبانی کفویت اخلاقی زوجین به برخی از آیات، روایات و منظرهای مختلف دیگر استناد جسته و به این وسیله در صدد است تا نشان دهد که هریک از زن و شوهر، باید در عدم اتصاف به صفاتی اخلاقی که «همواره» و یا «غالبا» با فلسفه ازدواج منافات دارند کفو باشند، علاوه بر این، مقاله حاضر می خواهد این نکته را تبیین نماید که این کفائت که کارآمدیش بر اساس معرفت و آموزه های دینی ثابت شده، از سوی روانشناسان و عالمان علوم اجتماعی نیز به اثبات رسیده است و ایشان تا آنجا پیش رفته اند که حتی پایداری در روابط زناشویی را مرهون تساوی و هم شانی بیشتر زن و شوهر در دین و اخلاق دانسته اند.این پژوهش، سرانجام به این نتیجه مهم رسیده است که می توان به ممنوعیت و یا بطلان و فسخ عقد در صورت عدم همسانی اخلاقی زوجین، در فرضهای قبل از عقد و بعد از آن و نیز قبل از نزدیکی و بعد از آن قایل شد.
تدوین برنامه های درسی علوم تجربی با رویکرد دینی1: چالشی جدید پیش روی برنامه ریزان درسی2
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی رویکرد حاکم بر تدوین برنامه های درسی علوم تجربی در ایران، پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تبیین لزوم استفاده از رویکرد دینی در تدوین برنامة درسی علوم تجربی است. نویسنده معتقد است رویکرد حاکم بر تدوین برنامة درسی از ابتدای تأسیس مدارس و دبیرستان ها به سبک مؤسسات آموزشی مغرب زمین در ایران رویکردی سکولار بوده که به دیدگاه های منبعث از آموزه های دینی درخصوص شناخت طبیعت و جانداران توجهی نداشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز تلاش هایی که برای زدودن آثار این تفکر صورت گرفت و کوشش هایی که به عمل آمد تا صبغة سکولاریستی از سیمای برنامه های درسی علوم تجربی زدوده شود، به نتیجة مطلوب نینجامید. بر این اساس، استفاده از رویکرد دینی در حوزة برنامه درسی علوم تجربی به جای رویکرد سکولار امری ضروری است. در رویکرد دینی، برخلاف رویکرد سکولار، شناخت جهان هستی در قالب دروس علوم تجربی برپیش فرض های متافیزیکی مطرح شده درمنابع دینی استوارمی شود ومیان مطالعة طبیعت وآموزه های دینی پیوندی وثیق به وجود می آید؛ درنتیجه، طبق این رویکرد دانش آموزان برای شناخت جهان هستی ضمن استعانت ازروش های تجربی، از دانش مبتنی بر پیش فرض های متافیزیکی مربوط به پدیده ها وموجودات نیز سود می جویند وبه این سان به هنگام مطالعة محیط اطراف فراترازیک چشم اندازمادی به جهان هستی می نگرند وبه فهم عمیق تری از جهان نائل می آیند و با جهان بینی مبتنی بر دین به مطالعة محیط طبیعی می پردازند.
شرک نوین
فرا ـ فلسفه تربیت دینی(1)
حوزههای تخصصی:
پژوهش در هر حوزه ای نیازمند تأمل و دقت فراوان است. پژوهش در تربیت دینی از این قاعده مستثنی نیست. مهمترین تأمل لازم در این حوزه، اندیشه درخصوص رویکرد پژوهشی است. بخشی از این گونه اندیشه ورزی بر عهده «فراـ فلسفه تربیت دینی» است؛ بحثی درجة دوم درخصوص ماهیت و قلمرو تربیت دینی. در این راستا، این نوشتار درصدد است تا با تعیین حوزه های مختلف تربیت دینی، رویکردهای پژوهشی هریک را بررسی کند تا پژوهشگران این حوزه، با دقت بیشتر به کاوش در آن بپردازند.
اخلاق جهانی به مثابه بنیانی برای جامعه جهانی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آیا توقع دست یابی به یک اجماع اخلاقی و وفاق بر سر ارزش ها، معیارها و نگرش های معین، برای جامعه جهانی در حال ظهور، یک توهم بزرگ و زیبا نیست؟ از آنجایی که همواره میان ملت ها، فرهنگ ها و ادیان تفاوت هایی وجود دارد و نظر به گرایش های معطوف به ابراز وجود فرهنگی، زبانی و دینی و حتی نظر به ملیت گرایی فرهنگی گسترده، تعصبات شدید زبانی و بنیادگرایی دینی، آیا اصولاً اجماع اخلاقی در جهان امروز و در ابعاد جهانی، آن معنا و مفهوم پیدا میکند؟ آیا میتوان مدعی شد که دقیقاً به دلیل همین وضعیت سخت و دشوار، یک اجماع اخلاقی جهانی ضرورت دارد؟ این مقال، به بازکاوی امکان وفاق و اجماع اخلاقی جهانی بر سر ارزش ها و هنجارها در جهان امروز میپردازد.