فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۹۴۱ تا ۳٬۹۶۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی و استخراج آموزه های تربیتی از آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی مبانی فلسفی دین صابئین مندائی به منظور استخراج آموزه های تربیتی و اخلاقی آن ها بپردازد، بدین منظور با روش سندی و تحلیلی- استنتاجی، چهار مقوله ی فلسفی این دین شامل هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی مورد بررسی تحلیلی قرار گرفته است. صابئین مندائی-یکی از قدیمی ترین ادیان توحیدی جهان- که هم اکنون به آرامی و سکوت در کنار کرانه های رود کارون و کرخه زندگی می کنند. در این دین، هستی فراتر از طبیعت و توسط خداوند بزرگ ازلییا «هیی ربی قدمایی» طی چندین مرحله آفریده شده است. انسان شریف ترین موجود خلقت و متشکل از دو بعد مادی(پغرا) و غیرمادی(شامل روها و نشمتا) است. حقیقت انسان، همان نشمتا یا نفس اوست که بر خلاف پغرا، فناناپذیر و جاویدان است. انسان موجودی مکرّم، مختار، مسؤول و دارای صبغه الهی است. معرفت در دین مندائی دارای اهمیت ویژه ای است و مقدم بر ایمان و عمل دانسته شده و اساساً مندا به معنای دانش یا معرفت است. منشأ و خاستگاه ارزش های مندائی، خداوند(هیی ربی قدمایی) است و ارزش های مختلف به صورت دستوراتی در کتب مقدس مندائی بیان شده اند؛ تأکید عمده بر روی طهارت، صلح و همزیستیاست. در پژوهش حاضر، روش های تربیت ارائه شده و در پایان به ویژگی های تربیت مندائی اشاره شده است.
نقش اسلامی سازی محتوای آموزشی در درونی شدن ارزش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شکوفاسازی و درونی سازی ارزش های اسلامی و هویت سازی بر اساس آنها، روش های مستقیم و غیرمستقیمی دارد. به اذعان کارشناسان تربیتی، روش های غیرمستقیم، تأثیر بهتر و بیشتری در فرایند تربیت و شکوفا نمودن استعدادهای درونی دارند. یکی از روش های غیرمستقیم تربیت، تلفیق ارزش های الهی در کتاب های علمی و آموزشی، و اسلامی سازی محتوای آنهاست. کتاب اسلامی حتی اگر محتوایش علوم ریاضی و تجربی باشد کارکرد ارزش آموزی خواهد داشت.
تحلیل نقش اسلامی بودن محتوای کتاب ها در درونی شدن ارزش های اسلامی، در گرو شناخت دقیق محتوای اسلامی است. پس از شناخت معیارهای بازشناسی محتوای اسلامی از غیراسلامی، پنج نقش و کارکرد اساسی، برای کتاب اسلامی در درونی شدن ارزش ها به دست می آید. نقش هایی چون توحیدپروری، عقل پروری، نقل آموزی، تکامل بخشی و ارزش آموزی، کارکردهایی هستند که به طور غیرمستقیم و تدریجی موجب درونی شدن ارزش های اسلامی می شوند. نتیجه درونی شدن ارزش ها به وسیله کتاب اسلامی، تربیت انسانی کامل و ساختن هویت و شخصیتی اسلامی خواهد بود.
کاربردزیباگرایی وهنر در تربیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشته، افزایش اثر بخشی آموزه های دینی را در چارچوب پاسخ گویی به مفاهیم زیباشناسی، نمادهای هنری، تربیت هنری و ارتباط آن ها با تربیت دینی بررسی نموده است. این مطالعه با روش علمی- مروری و با استفاده از مبانی دینی، ادبیات، هنر و زیباشناسی به شکل پژوهش تلفیقی به تجزیه و تحلیل سؤالات پژوهش و نهایتا استنتاج یافته های تحقیق پرداخته است.
این تحقیق نشان داد که 1. اوج مفهوم زیبا شناسی به زیبایی مطلق یعنی خداوند بر می گردد و گرایش به زیبایی ریشه فطری داشته و بر این اساس هنرو خلق آثار هنری جلوه بارز زیبایی است.2.یکی از مولفه های مرتبط با تربیت هنری و زیباشناسی، مفهوم نمادها است. نمادها به شکل بیان نمادین و در قالب رنگ، شکل، صدا و به اشکال عینی – تمثیلی و ذهنی در آیات قرآن در معنایی غیر ظاهری مثل ایمان، صبر و گذشت به کار رفته اند. 3. استفاده از هنرهای بصری مثل رنگ، گل و زیبایی های طبیعت، در تلفیق با هنرهای دیگر می تواند در تربیت دینی موثر باشد.
پایان فضیلتیا نقد تفکر اخلاقى جوامع معاصر
منبع:
معرفت ۱۳۷۴ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
عید ما در شهادت است
انگشترى در اسلام
خاطرات و نکاتی از آیات
اخلاق و فرزانگی از منظر فارابی و کنفوسیوس
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تحقیق حاضر با مقایسه اخلاق و فرزانگی در دو نظام فلسفی فارابی و کنفوسیوس، به بررسی تحلیلی نقش و جایگاه اخلاق در این دو نظام پرداخته است. ابتدا هر یک از دو نظام فلسفی را با توجه به تأکیدهایشان بر مفاهیم اخلاقی خاص، بررسی کرده، سپس به نتیجه گیری پرداخته ام و شباهت ها و تمایزهای این دو نظام فلسفی را بررسی نموده ام. نظام فلسفی فارابی نظامی مبتنی بر حکومت «رئیس اول» است که از لحاظ کمالات عقلانی به عقل فعال متصل شده است و می تواند حقایقی را دریافت کند که سعادت انسان بر آن متوقف است و آن گاه می تواند مردم را به سوی آن هدایت کند. مدینهٔ فاضله تحت رهبری رئیس اول است که نبی یا فیلسوفی که به کمال عقلانی رسیده است فضایل اخلاقی را در جامعه گسترش می دهد، و با همکاری و همیاری افراد آن، به سعادت حقیقی خویش نایل می شود. نظام فلسفی کنفوسیوس، نظامی است تحت رهبری انسان فرزانه ای که به کمالات نظری و عملی نایل شده است و می تواند جامعهٔ انسانی را به سعادت برساند. هر دو نظام فلسفی، هدف خود را تربیت انسان و کمال او می دانند، هر دو نگرشی جامعه گرا دارند و اخلاق و سیاست را به هم پیوند می زنند. اما فارابی هدف از تربیت انسان در مدینهٔ فاضله را سعادت اخروی می داند، در حالی که کنفوسیوس به سعادت دنیوی می اندیشد. نظام فلسفی فارابی، اتحاد فلسفه و دین را مطرح می کند؛ در حالی که نظام کنفوسیوسی نظامی عقلانی است. همچنین این دو نظام در نقش حاکم فرزانه در جامعه متفاوت هستند. فارابی مدینه ای را که هیچ گونه حاکم فرزانه در آن حاکم نباشد، «مدینهٔ جاهله» می داند که نمی تواند انسان را به کمال برساند؛ اما کنفوسیوس به هر حال برای حاکم فرزانه در جامعه نقش مثبتی قائل است.