فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۷۰۱ تا ۷٬۷۲۰ مورد از کل ۹٬۲۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
سوره نساء یکی از سور مدنی است .دراین سوره مسائل وحقوق زناشویی مطرح شده است.یکی ازمسائل مطرح دراین سوره «قوامیت » مردان بر زنان است. آیه سی وچهار این سوره قوامیت مردان برزنان را براساس انفاق و تفضیل مردان بیان کرده است. مساله قوامیت مردان مورد توجه مفسران از آغاز تا به حال قرار گرفته و هرکدام از آنها براساس فرهنگ حاکم برجامعه برداشت هایی از این آیه داشته اند. این آیه در مقام بیان اخلاقی موضوع تصدی امور مردان نسبت به زنان است و مفسران دو عنوان انفاق و تفضیل را عامل قوامیت بیان کرده و در تعیین مصداق انفاق و تفضیل دیدگاه های گوناگونی را ارائه داده اند. این دیدگاه ها از حالت افراط و تفریط فراوان برخوردارهستند. در این پژوهش براساس سیاق آیات سوره نساء وآیات قبل و بعد از آیه «قوامیت »و آیات دیگر در بقیه سوره ها ودقت درمعنای انفاق و تفضیل و قوامیت به این نکات رسیده است که قوامّیت قرابت و نزدیکی با تکالیف آموزشی و اخلاقی از جمله رفتار بر اساس عدل، رعایت حدود، رعایت اصل معروف، نفی ضرر و تعدّی، گذشت و... از سوی مرد به زن است. و همچنین «حوزه نفوذ قوامیت مردان مربوط به مسائل خانوادگی وزناشویی» است وحوزه های دیگر زندگی زنان را دربرنمی گیرد وزنان در بقیه موارد از اختیار تام برخوردارهستند. همچنین از سیاق آیات مرتبط با احکام زناشویی و آیات قبل و بعد آیه 34 سوره نساء میتوان دریافت که قوامیت مرد بر زن فقط مربوط به حوزه زناشویی است و زن در سایر موقعیت های زندگی از شخصیت خاص و مستقل خود برخوردار است و در پیش گاه خدای متعال، تنها ملاک و معیار برتری تقوا می باشد. در نهایت از مجموع آموزه های اخلاقی اسلام استنیاط می گردد که قوامیت مرد بر زن بر دو اساس است ، «انفاق » که به پرداخت مهریه تفسیر شده است و «تفضیل» که براساس آیات دیگر قرآن می توان آن را به «روزی رسانی » تفسیر کرد . اسلام پایه احکام و حقوق مربوط به زن را بر مبنای فطرت وی ق رار داده است، زی را وظ ایف اجتماعی و تکالیف اعتباری به فطرت و سرشت انسان ختم می شود.
بررسی اعتبار استدلال انباشتیِ فیلیپ کویین بر اثبات وجودشناسانه اراده گرایی الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره دوم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
101 - 122
حوزههای تخصصی:
بازخوانی مجدد نظریه امر الهی در سده اخیر سبب شده است که تقریرهای قابل دفاع تری از این نظریه ارائه شود. فیلیپ کویین یکی از فیلسوفان برجسته ای است که در آثار خود سعی دارد تا وابستگی وجودشناسانه اخلاق را به خدا در دین مسیحیت اثبات نماید. وی با تفکیک حوزه وظایف و ارزش های اخلاق ادعا می کند که وظایف اخلاقی به فرمانِ الهی و ارزش های اخلاقی به ذاتِ خوبِ خدا وابسته هستند. وی برای اثبات این ادعا از یک استدلال انباشتی بهره می برد و با ارائه چهار شاهد از سنت مسیحی نشان می دهد که مسیحیت از وابستگی وجودشناسانه اخلاق به خدا حمایت می کند. ماهیت عمل عبادی، اخلاق انجیل، هرمونوتیک کتاب مقدس و تبیین کلامیِ حاکمیتِ مطلق خدا شواهدی است که به عقیده کویین، تجمیع و انباشت آنها توانایی اثباتِ این ادعا را دارد. در این نوشتار پس از تبیین دقیق نظریه و استدلال کویین، با روشی تحلیلی، نشان داده خواهد شد که دلیل کویین اعم از مدعایش است. نکته محوری در نقد ارائه شده این است که نگارنده با پذیرشِ موجه و معتبر بودنِ استدلال انباشتی، به دنبال آن نیست که ناقص بودن هر یک از شواهد را به تنهایی نشان دهد؛ بلکه با پذیرش اینکه این شواهد تنها در کنار یکدیگر توانایی اثبات نتیجه را دارند، نشان داده خواهد شد که نتیجه ی اخذ شده در این استدلالِ انباشتی، مطابق با مدعای مطرح شده توسط کویین نیست. کویین مدعی است که اخلاق از منظر وجودشناسانه به خدا وابسته است؛ در حالی که استدلال انباشتی وی اصل وابستگی را به اثبات می رساند و نه نوع وجودشناسانه آن را به طور خاص.
سنجش اخلاقی مخاصمات مسلحانه داخلی با محوریت اساسنامه دیوان کیفری بین المللی و رویه دیوان یوگسلاوی سابق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
171-196
حوزههای تخصصی:
جنایت جنگی از مهمترین مصادیق جنایات بین المللی و به عنوان یک ناهنجاری اخلاقی ، داخل در صلاحیت دیوان کیفری بین المللی بوده و تا زمان جرم انگاری آن در ماده 8 اساسنامه دیوان کیفری بین المللی، سیر تحولات طولانی را طی نموده است. به طور کلی، اساسنامه دیوان در موارد مهم و محسوسی از حقوق بین الملل عرفی راجع به مخاصمات جنگی فراتر رفته و تعهدات و الزامات جدیدی را بر دول عضو دیوان تحمیل می کند، از جمله اینکه در اساسنامه آن، علاوه بر جرم انگاری بعضی اعمال مربوط به جنگ در درگیری های نظامی بین المللی، جنایات ارتکابی در درگیری های داخلی کشورها نیز جرم انگاری شده است. تا سال 1949 م. حقوق بین الملل بشردوستانه، توجهی به درگیری های مسلحانه داخلی نداشت و تا 1977م. هیچ معاهده مستقلی در این زمینه تدوین نشده بود. این بی توجهی را می توان در فقدان یک تعریف جامع از مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی نیز دانست؛ با وجود این، در دهه 1990م. دادگاه کیفری بین المللی برای یوگسلاوی سابق، تعریفی از مخاصمات مسلحانه غیر بین المللی ارائه داد که ضمن انعکاس عرف زمان خود، بر توسعه عرف آتی نیز تأثیرگذار بود. در این مقاله، شکل گیری منابع و مبانی حاکم بر مخاصمات مسلحانه داخلی و توسعه تدریجی و اخلاقی آن بر اساس معیارهای بشر دوستانه به روش کتابخانه ای و با استفاده از ابزار فیش برداری، مورد سنجش و بررسی قرار خواهد گرفت و نشان خواهد داد که رویه دیوان کیفری یوگسلاوی سابق و به دنبال آن، شکل گیری اساسنامه دیوان کیفری بین المللی در سال 1998 م. و درج جرایم ارتکابی مخاصمات مزبور در گستره جرایم جنگی، تحول اخلاقی عظیمی را نسبت به تدوین حقوق مربوط به این مخاصمات ایجاد کرده و آن را توسعه داده است.
بررسی مبانی هستی شناختی تربیت عرفانی بر اساس مکتب تربیتی «نجف اشرف»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که آیا در بررسی مبانی هستی شناختی تربیت عرفانی، تبیین و رویکرد واحدی وجود دارد؟ یا دیدگاه های مختلفی مشاهده می شود؟ مبانی هستی شناختی تربیت عرفانی نقشی بنیادین در مبانی دیگر، مانند مبانی معرفت شناختی و انسان شناختی و مؤلفه های دیگر، همچون اصول، اهداف و روش های تربیتی دارد. مقاله حاضر درصدد تبیین مبانی هستی شناختی تربیت عرفانی به عنوان مهم ترین مؤلفه تربیتی بر اساس آموزه های مکتب تربیتی نجف اشرف به روش «توصیفی تحلیلی» است. در این پژوهش، از میان دو رویکرد مهم در تبیین مبانی هستی شناختی یعنی «تشکیک در وجود» و «تشکیک در ظهور»، رویکرد دوم مطمح نظر قرار گرفته است. بررسی و تحلیل مباحث نیز بر پایه قرآن و سنت است، نه بر اساس تجارب عارفانه، آن گونه که مکاتبی همچون مکتب ابن عربی بر آن پایه ریزی شده است. سیر عوالم وجود نیز در این تبیین، متفاوت با دیدگاه ابن عربی بیان شده است.
ارزیابی میزان انطباق روش های یاددهی- یادگیری با اهداف برنامه درسی اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف ارزیابی میزان انطباق روش های یاددهی- یادگیری بکار گرفته شده توسط اساتید با اهداف برنامه درسی اخلاق اسلامی دانشگاه ها و روش پژوهش ترکیبی (کمی و کیفی) بود. جامعه آماری 273 دانشجو و نمونه آماری 157 نفر که به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ارزیابی دیدگاه دانشجویان حاوی 48 سؤال با پایایی 972/0، فرم مشاهده تدریس 47 سؤالی با پایایی940/0، تحلیل 178 سوال امتحانی و مصاحبه با اساتید مجرب اخلاق اسلامی استفاده شد. تحلیل داده ها به کمک روش های توصیفی و آزمون تی تک گروهی در قالب نرم افزار SPSS در کنار تحلیل کیفی نشان داد: از دیدگاه دانشجویان روش های یاددهی یادگیری به کار گرفته شده در تدریس با اهداف این درس در سطوح شناختی، عاطفی و رفتاری همسویی کمی دارد. نتایج مشاهدات بیانگر، همسویی نحوه ارتباط اساتید با دانشجویان با اهداف این درس در سطوح شناختی، عاطفی و رفتاری است. اما فرایند تدریس اساتید، استفاده آنان از راهبردهای مناسب تدریس، و روش های به کار گرفته شده در فرایند تدریس به عنوان مؤلفه های اصلی روش های یاددهی یادگیری در تدریس همسو با اهداف این درس در سطوح شناختی، عاطفی و رفتاری نیست. روش تدریس غالب در تدریس اساتید روش توضیحی بود. روش های ارزشیابی به کار گرفته شده در ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانشجویان همسو با اهداف این درس در سطوح شناختی، عاطفی و رفتاری نبود
ادراک دانش آموزان دبیرستانی شهر شیراز نسبت به فعالیت های پرورشی مدارس و بررسی رابطه آن با متغیرهای زمینه ای
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی ادراک دانش آموزان نسبت به فعالیت های پرورشی و پیش بینی رابطه آن با متغیرهای زمینه ای (جنس، رشته و پایه) است. روش پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر شیراز در سال تحصیلی 90- 89 (58429 نفر) بود که با استفاده از روش تصادفی خوشه ای تعداد 303 نفر، شامل 148 نفر پسر و 151 نفر دختر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. روایی و پایایی این پرسش نامه توسط ملاک های روان سنجی مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی گروه های وابسته و مستقل، تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که ادراک دانش آموزان از فعالیت های پرورشی مدارس در ابعاد سه گانه علاقه نسبت به انجام فعالیت پرورشی، مشارکت در انجام فعالیت های پرورشی و آگاهی از آسیب ها یا تهدیدکننده های فعالیت پرورشی متفاوت است. بدین معنی که علاقه دانش آموزان نسبت به فعالیت های پرورشی در مقایسه با مشارکت آنان در فعالیت های پرورشی در مرتبه پایین تری قرار دارد و میزان مشارکت آن ها در فعالیت های پرورشی در مقایسه با میزان شناخت آنان از آسیب های فعالیت های پرورشی در مرحله بالاتری واقع شده است. از این رو تنزل میزان علاقه دانش آموزان در مقایسه با میزان مشارکت آنان می تواند شکاف و فاصله میان "نظر" و"عمل" را تبیین کند. علاوه بر این نتایج حاصله نشان داد که بین متغیرهای زمینه ای از جمله جنسیت دانش آموزان و ادراک آن ها از فعالیت های پرورشی در ابعاد سه گانه علاقه، مشارکت و آگاهی از آسیب ها رابطه معنا داری وجود ندارد، در حالی که بین سایر متغیرهای زمینه ای از جمله رشته و پایه تحصیلی با ادراک دانش آموزان از فعالیت های پرورشی در مدارس رابطه معنا داری دیده می شود.
تحلیل جرم شناختی عارضه هیپوگلیسمی و بررسی تاثیر آن بر رفتار مجرمانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهمترین عوامل درونی تاثیرگذار در وقوع رفتار مجرمانه تغییرات هورمونی در بدن و هیپوگلسیمی است که به نوعی بستگی به شیوه عملکرد غدد درون ریز و رابطه ای که این عملکرد با رفتارهای پرخاشگرانه دارد. هیپوگلیسمی عارضه ای خطرناک و از مظاهر درمان بیماری دیابت، وقتی که سطح قند خون فرد به کمتر از 70 میلی گرم در دسی لیتر برسد، بروز می کند. اختلال در هیپوگلیسمی (افت قند خون) موجب افزایش ترشح هورمون آدرنالین در بدن و بروز علائمی چون؛ افزایش ضربان قلب، گرسنگی، سرگیجه، لرزش، تشنّج، اضطراب و حالات عصبی، افسردگی، خواب آلودگی، بی حالی، تحریک پذیری شدید، انقباضات پراکنده عضلات، ضعف در عضلات، عرق کردن شدید دست و پا، پرخاشگری، اختلال شخصیّت و جامعه ستیزی و با طرز فکر منفی و از دست دادن آگاهی و هوشیاری لازم برای تصمیم گیری می گردد. در این حالت مقدار قند خون به خوبی تنظیم نمی شود و قدرت دفاعی بدن فرد بیمار در برابر استرس و بیماری های عفونی کاهش می یابد. و چون این بیماری جنبه داخلی و فردی دارد، لذا شخصی که جرم را تحت تأثیر اختلال هیپوگلیسمی مرتکب می شود خود نیز واقف به مشکلش نبوده، و از عوارض آن نیز بی اطلاّع است. از لحاظ جرم شناختی بررسی هر یک از این عوارض، از این جهت که منجر به ناهنجاری های رفتاری در فرد مبتلا به این بیماری می شود و زمینه را برای ارتکاب جرم را در او تقویت می کند، بسیار حائز اهمیّت است. بنابراین؛ قاضی دادگاه نیز باید به این امر توجه کافی و وافی داشته باشد که این وضع ناشی از بیماری دیابت بوده است و دفاع او را بپذیرد. و با توجه به مورد آن، از باب شدّت و حدّت یا ضعف بیماری، از مسؤولیت کیفری مبرّا یا نیمه مسؤول تلقی می گردد.
رابطه هوش اخلاقی با ابعاد اعتمادآفرینی مدیران دانشگاه آزاد اسلامی قم(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق دوره جدید سال هفتم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۶ (پیاپی ۴۸)
111 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی رابطۀ هوشاخلاقی با ابعاد اعتمادآفرینی مدیران و روش آن ازنظر هدفهای کاربردی و بهلحاظ شیوۀ جمعآوری دادهها، توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری این پژوهش مدیران دانشگاه آزاد اسلامی قم و نمونۀ آماری 84 نفر بودند که بر اساس جدول مورگان، بهشیوۀ تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمعآوری دادهها دو پرسشنامۀ استاندارد هوش اخلاقی لینک و کیل با چهار مؤلفۀ درستکاری، مسئولیتپذیری ،گذشت و دلسوزی، با پایایی 86/0 و پرسشنامۀ اعتمادآفرینی (اسماعیلی و همکاران) با ابعاد اعتماد راسخ، اعتماد مبتنیبر صداقت، اعتماد فراگیر، اعتماد پایدار و اعتماد متقابل با پایایی 82/ 0 بر اساس آلفای کرانباخ بود. تجزیهوتحلیل دادهها بر اساس روشهای آمار توصیفی و استنباطی در حد آزمون همبستگی گشتاوری پیرسون وT برای معنیداری رابطۀ دو متغیر نشان داد: 1. بین هوش اخلاقی و اعتمادآفرینی مدیران دانشگاه در سطح 0.99 رابطۀ مثبت و معنیداری وجود دارد؛ 2. بین هوش اخلاقی و اعتماد راسخ، اعتماد مبتنیبر صداقت، اعتماد فراگیر، اعتماد پایدار و اعتماد متقابل رابطۀ مثبت و معنیداری در سطح اطمینان 99/0 وجود دارد. برخورداری مدیران دانشگاهها از هوش اخلاقی، زمینهساز اعتمادآفرینی و موجببهبودمزیترقابتیواطمینانخاطردر افزایش رضایت و درنتیجه ماندگاری بیشتر و افزایش کارایی میشود.
الگوی اسلامی استقلال اخلاقی بر مبنای روش نظریه پردازی داده بنیاد متنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارائه الگوی اسلامی استقلال اخلاقی بر پایه قرآن و احادیث معصومان (ع) به روش نظریه پردازی داده بنیاد متنی است. استقلال اخلاقی به معنای خود قانونگذاری، اقتدار فردی در اصول اخلاقی، توانایی استدلال، تصمیم گیری آزادانه و مسئولانه برای عمل و پیامدهای آن است. بررسی منابع اسلامی و تحلیل کدگذاری ها نشان می دهد که موجبات اصلی و عوامل مؤثر بر استقلال اخلاقی عبارت اند از: داشتن قوه عقل و امکان اندیشیدن و آموختن برای انسان، عاملیت آدمی (که عملگر بودن انسان از مبادی شناختی، گرایشی و ارادی عمل سرچشمه می گیرد)، اختیارمندی و اراده آزاد او که رهاورد عاملیت است. عقلانیت شخصی و از نظر اخلاقی عامل بودن، در زمینه ها و شرایط خاصی نظیر وجود تربیت عقلانی و رهایی بخش در جامعه، ارزشمندی آگاهی و تشویق به اندیشیدن و آموزش تفکر در حوزه عمومی و اولویت مسئولیت شناسی و پاسخگویی همگانی در قبال اعمال شخصی و جمعی متبلور می شود. تقلید، جهل، تکیه بر ظن و گمان، شتابزدگی و اجبار کردن در حوزه فردی و اجتماعی عوامل مُخلّ استقلال اخلاقی هستند. کنش هایی که یک عامل مستقل اخلاقی انجام می دهد عبارت اند از: تکیه بر عقلانیت و تمرکز بر مسئولیت شخصی، قانون شناسی از نص دین، قانونگذاری و تبعیت از آن. نتیجه راهبردهای یاد شده، هدایت پذیری، ایمان آوری آگاهانه و نه ایمان تقلیدی، آرامش قلبی در دنیا، رستگاری و رضوان الهی در سرای آخرت است.
رویکردی فلسفی به تلاقی های اخلاق و هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبب توجه اهل فلسفه به هیجانات آن است که معرفت و شادکامی و اخلاق که از دیرباز دلمشغولی اصلی فلسفه بود تلاقی های بسیاری با هیجانات دارد. از این رو، فیلسوفان کوشیده اند تا نشان دهند ارزش و جایگاه هیجانات در کسب معرفت و تحصیل شادکامی و زندگی اخلاقی چیست. فیلسوفان در مقایسه با عالمان بیشتر بر تحلیل های انتزاعی درباب هیجانات متمرکز اند. کاوش در سرشت هیجان به مسائل فلسفی چندی می انجامد از جمله: هیجان و دیگر عواطف آدمی چه تمایزاتی دارند؟ آیا هیجان ارزیابانه است یعنی باید آن را از جنس حکم و داوری دانست یا از سنخ ادراکات یا چیز دیگری به شمار آورد؟ شأن معرفتی هیجانات و نسبت آن با احکام و داوری های ارزشی چیست؟ چه رابطه ای میان انگیزش و هیجان است؟ و سرانجام، جایگاه هیجان در اخلاق کجاست و چه تأثیری بر شکل گیری فضیلت و منش اخلاقی دارد؟.
تاملی اخلاقی بر ادله فقهی مخالفان اقدامات ژنتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم عصر حاضر در علوم پزشکی ، اقدامات ژنتیکی بر روی انسان می باشد اقدامات ژنتیکی همان اقدامات بر روی ژنوم انسانی است که در علم ژنتیک، تحولات نوینی در این زمینه صورت گرفته و دارای پیامدهای مثبت و منفی است و مسائل اخلاقی مربوط به ژنتیک، مسائلی است که بر اثر رشد و پیشرفت تکنیک های نوپدید در حوزه مهندسی ژنتیک حادث شده است و از آنجا که دغدغه هایی را درباره دخالت بشر در ماهیت و سرشت انسانی و خلق انسانهایی مصنوعی و از پیش طراحی شده ، ایجاد کرده است که می تواند با مقام شامخ انسانیت و کرامت ذاتی وی ، تعارض جدی داشته باشد؛ جنبه های مختلف این فناوری نوین را مواجه با مسائلی نموده که برخی اصول اخلاقی را به چالش می کشد از این رو یافتن راه حل مسائل دشوار حوزه ژنتیک در راستای نظریه اخلاقی اسلام جهت جلوگیری از بروز پیامد های منفی این فناوری نوین ضرورت پرداختن به بحث را آشکار می سازد و از آنجا که بسیاری از ادله فقهی ناظر به بعد اخلاقی است و این موضوع در میان پژوهشگران از جمله عالمان دینی به ویژه فقهای شیعه و اهل سنت باسوالات زیادی مواجه بوده ، محقق را بر آن داشته علی رغم نگاه اخلاقی به ادله فقهی مخالفان اقدامات ژنتیکی، به تبیین موضع فقهاء در خصوص انجام تحقیقات ژنتیکی و اصول اخلاقی مربوطه و نقد و بررسی دیدگاه فقهی مخالفان اقدامات ژنتیکی از منظر اخلاقی بپردازد که در این راستا با بررسی دقیق موضوع دریافته است احکام اسلامی متفاوتی چون جواز محدود، جوازمطلق، حرمت اولیه و ثانویه در خصوص موضوع وجود دارد که در نهایت نظریه جواز محدود مورد پذیرش قرار گرفته و تمامی ادله فقهی ناظر به بعد اخلاقی مخالفان اقدامات ژنتیکی، نقض گردیده است.
رفتار فرانقشی در سازمان های آموزشی، تحلیل تطبیقی مولفه ها با تاکید بر آموزه های تربیتی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی مولفه های رفتار فرانقشی در سازمان های آموزشی با تأکید بر آموزه های اسلام است. روش پژوهش، ترکیبی از نوع کیفی- کمی است. جامعه تحقیق شامل دو بخش است: قرآن کریم، نهج البلاغه و کتب مدیریتی و متخصصین مدیریت آموزشی، علوم تربیتی و معارف اسلامی. در بخش اول به طور هدفمند نمونه گیری و مطالعه عمیق شده و با استفاده از دسته بندی و کدگذاری، به طور مستمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مقولات استخراج شد. سپس به منظور تأیید تناسب مقولات با اهداف پژوهش، نظرات 32 نفر متخصص مدیریت آموزشی و علوم تربیتی و 20 نفر متخصص معارف اسلامی از طریق دو پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با استفاده از آمار توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. ضریب پایایی پرسشنامه ها از طریق آلفای کرونباخ به ترتیب 0/797 و 0/896 محاسبه شد. یافته ها حاکی از این است که مولفه های رفتار فرانقشی در دانش مدیریت به ترتیب اولویت عبارتند از: ادب و احترام، تلاش و پشتکار و اشتیاق، آداب اجتماعی، توسعه خود، نوع دوستی و رفتارهای کمکی، توسعه نگرش مثبت و تمایلات سازنده، وجدان کاری و اطاعت سازمانی، ابتکار فردی، مشارکت سازمانی، وفاداری سازمانی و جوانمردی. مولفه های رفتار فرانقشی در آموزه های اسلام نیز به ترتیب اولویت عبارتند از: تحکیم پیوندها و رفع کدورت بین فردی، اهتمام به نیکی مضاعف، واکنش متعالی، همیاری هدفمند، پرده پوشی عیوب، اهتمامات معنوی در حق دیگران، ترک انتقام حین قدرت، توجه به ابراز نیازها، وساطت معطوف به خیر، مساعدت پیش از طلب، همدلی و همدردی، تلاش و استقامت فراتر از انتظار، پرهیز از بزرگنمایی مشکلات، توانمندی تفکیک، نقش فعال و سازنده در انتقاد و پیشنهاد، تقویت روحیه و نشاط کاری، بزرگداشت و تکریم شخصیت افراد. برخی مولفه های رفتار فرانقشی در مدیریت و اسلام مشابه اند، اما دارای اشتراکات مطلق نیستند. بر این اساس می توان جایگاه آن ها را در قیاس با یکدیگر در روابط سه گانه حمایت، توسعه و نوآوری تبیین نمود.
تحلیل فلسفی نقش توحید در فضایل بینشی، گرایشی و رفتاری در نهاد خانواده(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵ (پیاپی ۵۷)
35 - 61
حوزههای تخصصی:
یکی از سؤالات مهم و کلیدی فلسفه اخلاق این است که منشأ و مبدأ فضایل اخلاقی چیست. ادعای این مقاله آن است که ارزش اخلاقی برای همه صفات اکتسابی و رفتارهای اختیاری انسان در عرصه های گوناگون بینشی، گرایشی و رفتاری توحید است. بنابراین توحید خالص مستلزم آن است که فرد در مرتبه بینش و اعتقادی و هم چنین در مرحله گرایش و قلبی، و نهایتاً در مرتبه رفتار بر اساس توحید خالص و به دور از هرگونه شرک سلوک کند. این نوشتار درصدد آن است که با روش توصیفی تحلیلی ضمن تبیینی فلسفی از مبدئیت توحید برای فضایل اخلاقی، نقش توحید در فضایل بینشی، گرایشی و رفتاری در نهاد خانواده را تبیین کند. نتیجه این پژوهش آن است که بر اساس توحید خالص خانواده نهادی اخلاقی است و بنیان آن در سطح بینشی بر اصل برابری ارزشی و اخلاقی افراد خانواده و در سطح گرایشی بر اصل محبت و مودت پایه گذاری می شود و انجام وظایف اخلاقی در محیط خانواده نشان گر وجود ایمان و تقوا و روح عبودیت در افراد خانواده است.
سنجش اخلاقی انصاف مدارانه داوری پیش از رسیدگی های شبه قضایی در نظام حقوقی ایران با تاکید بر اصول دادرسی منصفانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد داوری به عنوان یک روش حل اختلاف مبتنی بر توافق و تراضی طرفین اختلاف ، از قدیم الایام مورد توجه و اقبال مردم قرار داشته است . این سیستم قراردادی موسوم به داوری مردمی دارای امتیازاتی است که آن را نسبت به سایر روش های حل اختلاف ممتاز ساخته است .پراکندگی وتنوع مراجع و همچنین کارکرد آنان امکان تدوین قانون آیین دادرسی اداری واحد که براساس اصول دادرسی منصفانه باشد کار را مشکل می کند، اما ماهیت شبه قضایی و متمایز بودن آنها از محاکم قضایی و حاکمیت اصول حقوقی و اعمال اداری می تواند نقاط اشتراک برای بررسی انجام تحقیق که امکان ایجاد آئین دادرسی واحد و عدم مغایرت با الزامات قانونی وجود دارد. در قضاوت، داوری،رسیدگیهای اداری و به طور کلی هر نوع اقدام حقوقی بر مبنای انصاف، وجدان اخلاقی است که به تشخیص موضوع می پردازد. در مجموع می توان برای اصل انصاف ویژگیهایی چون بی طرفی و نفی جانبداری، نفی غرض ورزی، گوش دادن به حرف طرف مقابل(استماع منصفانه)، انجام وظیفه بدون در نظر گرفتن گرایشهای شخصی و گروهی انجام وظیفه با رعایت صداقت، تقوی و امانتداری و ...را برشمرد. بنابراین سعی داریم به بررسی سنجش اخلاقی انصاف مدارانه داوری پیش از رسیدگی های شبه قضایی در نظام حقوقی ایران با تاکید بر اصول دادرسی منصفانه بپردازیم.
چارچوبی برای حفظ امنیت و پیشگیری از نقض حریم خصوصی اطلاعات دیجیتال کاربران در صنعت دیجیتال پس از مرگ و مسائل اخلاقی آن(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
اخلاق سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۷ (پیاپی ۵۹)
39 - 64
حوزههای تخصصی:
عصر دیجیتال با تکیه بر فناوری های اطلاعاتی فرصت حضور افراد و آثار آن ها را در اینترنت و شبکه های اجتماعی فراهم آورده است. حجم زیادی از فضای وب را اطلاعات کاربرانی اشغال کرده که از دنیا رفته اند. شرکت های استارت آپ تجاری با هدف کسب درآمد به کسب و کاری با عنوان صنعت زندگی دیجیتال پس از مرگ (DAI) روی آورده اند. هدف از این مقاله معرفی صنعت دیجیتال پس از مرگ و تبیین ضرورت تدوین چارچوب اخلاقی برای این صنعت است. روش پژوهش حاضر سندی یا کتابخانه ای و متکی به رویکرد تحلیل مفهومی است. بر اساس یافته های پژوهش، صنعت زندگی دیجیتال پس از مرگ، چهار دسته از خدمات پس از مرگ را در بر می گیرد: 1- خدمات مدیریت اطلاعاتی 2- خدمات پیام رسان پس از مرگ 3- خدمات یادبود و گرامی داشت آنلاین 4 - خدمات خلق دوباره. حفظ یا حذف کاربران در فضای دیجیتال به سیاست ها و چارچوب اخلاقی ویژه ای نیاز دارد که این شرکت ها برای تضمین شأن و کرامت انسانی، حریم خصوصی و دیگر مسائل مرتبط اخلاقی باید این چارچوب ها را در نظر بگیرند. توسعه و رشد بقایای دیجیتال پس از مرگ در شبکه های اجتماعی مسائل و مشکلات اخلاقی پیچیده ای را پدید می آورد که به بررسی دقیق نیاز دارند.
ارائه الگویی نظری در برنامه درسی آموزش حرفه ای براساس فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش ارائه الگویی نظری در برنامه درسی آموزش حرفه ای براساس فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش کیفی از نوع تحلیلی – استنتاجی است؛ بدین معنا که براساس الگوی استنتاجی فرانکنا از قرار گرفتن اهداف و مبانی در کنار هم اصولی استخراج شده است. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری است. جامعه تحلیلی این پژوهش فلسفه تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی در ایران و کلیه منابع موجود در زمینه آموزش حرفه ای است، نمونه گیری از این جامعه به طور هدفمند براساس عناصر برنامه درسی آموزش حرفه ای صورت گرفته است. روش تحلیل داده ها دسته بندی، کدگذاری و تفسیر بوده که به طور مستمر و همزمان با جمع آوری داده ها انجام شده است. یافته های حاصله حاکی از این است که اهداف آموزش حرفه ای عبارتند از: پاکی، سلامت، قوت جسمانی، دانشِ کسب مهارت و بینش نسبت به حرفه ها و ارتقای روحیه مشارکت پذیری در حین آموزش حرفه ای. علاوه بر این برخی اصول مستخرج از الگوی نظری در بخش محتوای آموزش حرفه ای عبارتند از ارتقای درک و فهم در مورد اصول ایمنی در کار و حرفه، ارتباط محتوا با موضوع مورد مطالعه، توأم کردن شواهد و دلایل حاکی از مطابقت علم با عالم واقع درباب علوم زمینه ای حرفه ها، کاوش در ابعاد تاریخی و اجتماعی حرفه ها، ارتباط محتوا با نیازهای حرفه ای آینده شاگردان، لحاظ کردن جنبه های دانش، مهارت و بالاخره بینش نسبت به کار و حرفه. در بخش یادگیری نیز این اصول عبارتند از: ایجاد زمینه های فرضیه پروری، تعامل یادگیرندگان با یکدیگر و دارا بودن فضل در کمک به همسالان. در بخش یاددهی این اصول عبارتند از: پیدایش عمل ماهرانه و تحول در بینش نسبت به حرفه، تذکر مضامین اسلامی در زمینه کار و حرفه، ایجاد زمینه های مناسب در حین آموزش برای پرورش روحیه مشارکت پذیری، داشتن دید جامع نگر در فرآیند یاددهی، برقراری عدالت تربیتی در حین آموزش حرفه ای، تناسب تکلیف در زمینه کار و حرفه با توان و ظرفیت یادگیرندگان؛ و نهایتا در بخش ارزشیابی این اصول عبارتنداز : ارتقای احساس مسئولیت شاگردان نسبت به ارزیابی دانش، مهارت و بینش خود نسبت به حرفه ها، لحاظ کردن سطوح دانش، مهارت و بینش نسبت به حرفه ها در امر ارزشیابی، توجه به ظرفیت و توانایی یادگیرندگان در امر ارزشیابی.
اعتباریابی مدل مدیریت استعداد معلمان ابتدایی در نظام آموزش و پرورش رسمی و عمومی(براساس سند تحول بنیادین آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اعتباریابی مدل مدیریت استعداد معلمان ابتدایی ایران و تعیین برازش آن بود . روش : روش این پژوهش ترکیبی ار نوع اکتشافی اس ت که درسال تحصیلی 99-1398 انجام شده است. در بخش کیفی روش پژوهش تحلیل مضمون قیاسی بود، 5 مضمون فراگیر جذب و شناسایی، انتخاب، بکارگیری، توسعه و نگهداشت استخراج، سپس با توجه به مضامین فراگیر، 10 مضمون سازمان دهنده شناسایی افراد نخبه، ایجاد انگیزه جهت جذب نخبگان، تناسب فرد با شغل، شایسته گزینی، بهره گیری همه جانبه از قابلیتهای افراد، فراهم سازی شرایط اجرا، دانش افزایی فردی، ارتقای مهارت های شغلی و حرفه ای، تعالی و رفاه معلمان، و عجین سازی افراد با شغل معلمی و 40 مضمون پایه استخراج شدند. پس از تایید روایی و پایایی مضامین با استفاده از نظرات صاحبنظران و متخصصان علوم تربیتی، در بخش کمی پژوهش از روش توصیفی پیمایشی جهت تدوین پرسشنامه استفاده شد. جامعه پژوهش در بخش کمی مدیران و معاونان مدارس ابتدایی و کارشناسان ادارات آموزش و پرورش (کارشناس آموزش ابتدایی، ارتقاء منابع انسانی، امور اداری، و کارشناس پردیس های فرهنگیان، در ادارات آموزش و پرورش) بودند و نمونه براساس جدول کوهن و همکاران به تعداد 377 نفر با روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. پس از تایید روایی پرسشنامه و پایایی بدست آمده 74/0 با استفاده از آلفای کرونباخ، جهت اعتباریابی مدل پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری کوواریانس محور استفاده گردید. یافته ها : همه مضامین با بار عاملی بالا مورد تأیید قرار گرفتند که نشان دهنده روایی و اعتبار بالای مدل بود . نتیجه گیری: اجرای این مدل می تواند تحقق اهداف آموزش و پرورش را در یافتن، جذب و نگهداشت افراد نخبه و تأثیرگذار، تسهیل نماید.